eitaa logo
کانال فلسفه علویه
109 دنبال‌کننده
137 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🤲 «۵» 🔘 پرسش: بعدی آنکه آیا ممکن است، انسان های عادی به حقیقت اسمایی که ولات امر با آن خدا را می خوانند دریابند؟ ⭕️ اقوال: در این زمینه چند دیدگاه وجود دارد که بر آمده از اختلاف مبنایی است: 1⃣ دیدگاه امکان کمال مطلق: در این نظریه انسان بدون هیچ قیدی می تواند، کمال پیدا کند و این رشد حد توقف ندارد. بر اساس این نظریه انسان می تواند حتی به کنه ذات نیز دست پیدا کند. ریشه این دیدگاه در این است که انسان ها موجودی هم عرض هم تصور شده اند که همه خلیفه بالقوه الهی هستند. 2⃣ دیدگاه امکان کمال نسبی: بر اساس این دیدگاه انسان موجودی است که از نظر وجودی محدود است و این در قالب مقدرات الهی است و هر انسان در این حد وجودی میتواند به کمال یابد و کمال به معنی رشد در حد اندازه مقدرات خود است. در این نگاه انسان ها هم عرض نیستند بلکه هر کدام در پازل هستی جایگاه خاص خود را دارد. 🔴 پاسخ: بر اساس نصوص موجود شناخت ذات اقدس الهی به کمال معرفت تنها مختص حضرات معصومین است، چنان که پیامبر اعظم(ص) خطاب به على(ع) فرمود: «یا على ما عرف اللّه حق معرفته غیرى و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیرى؛ اى على! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.» این به آن سبب است که انسان ها از نظر حد وجودی متفاوت خلق شده اند و اشرف مخلوقات حضرات معصومین ع هستند چنان که گذشت و سایر مخلوقات در مقام مادون هستند و از آنجا که محدودیت وجودی دارند شناخت خدا برای ایشان به کمال معرفت ممکن نیست. اخلاق اسلامی: 🔘 پرسش: بعدی آنکه آیا ممکن است، انسان های عادی به حقیقت اسمایی که ولات امر با آن خدا را می خوانند دریابند؟ ⭕️ اقوال: در این زمینه چند دیدگاه وجود دارد که بر آمده از اختلاف مبنایی است: 1⃣ دیدگاه امکان کمال مطلق: در این نظریه انسان بدون هیچ قیدی می تواند، کمال پیدا کند و این رشد حد توقف ندارد. بر اساس این نظریه انسان می تواند حتی به کنه ذات نیز دست پیدا کند. ریشه این دیدگاه در این است که انسان ها موجودی هم عرض هم تصور شده اند که همه خلیفه بالقوه الهی هستند. 2⃣ دیدگاه امکان کمال نسبی: بر اساس این دیدگاه انسان موجودی است که از نظر وجودی محدود است و این در قالب مقدرات الهی است و هر انسان در این حد وجودی میتواند به کمال یابد و کمال به معنی رشد در حد اندازه مقدرات خود است. در این نگاه انسان ها هم عرض نیستند بلکه هر کدام در پازل هستی جایگاه خاص خود را دارد. 🔴 پاسخ: بر اساس نصوص موجود شناخت ذات اقدس الهی به کمال معرفت تنها مختص حضرات معصومین است، چنان که پیامبر اعظم(ص) خطاب به على(ع) فرمود: «یا على ما عرف اللّه حق معرفته غیرى و غیرک و ما عرفک حق معرفتک غیر اللّه و غیرى؛ اى على! خداوند متعال را نشناخت به حقیقت شناختش جز من و تو، و تو را نشناخت آن گونه که حق شناخت توست، جز خدا و من.» این به آن سبب است که انسان ها از نظر حد وجودی متفاوت خلق شده اند و اشرف مخلوقات حضرات معصومین ع هستند چنان که گذشت و سایر مخلوقات در مقام مادون هستند و از آنجا که محدودیت وجودی دارند شناخت خدا برای ایشان به کمال معرفت ممکن نیست، در روایت دیگر نیز این معنا تایید می شود: «یا على لایعرف اللّه تعالى الّا انا و انت و لایعرفنى الّا اللّه و انت و لا یعرفک الّا اللّه و انا؛ اى على! خدا را نشناخت جز من و تو، و مرا نشناخت جز خدا و تو و تو را نشناخت مگر خدا و من.» و این به جهت آن است که حقیقت وجودی پیامبر اسلام، صادر اول است چنان که گفته و امیر المومنین ع نیز نفس نبی است از این رو از نظر وسعت وجودی در اوج کل هستی هستند و از این رو شناخت و معرفت به کمال معرفت نسبت به حضراد معصومین هم ممکن نیست چه برسد به ذات اقدس الهی. اما هر کس در حیطه وجودی خود می تواند به کمال دست یابد و هر انسان باید در جهت کمال وجودی خود گام بردارد که مقام منا اهل البیت ع است ولی توقع رسیدن به مقام حضرات معصومین ع ناشی از تفکر اومانیستی است که انسان را محور هستی می داند و بر آمده از نگاه یهود است که انسان را خدای روی زمین می پندارند. زیرا یهود بر اساس داستان آفرینش در کتاب پیدایش عهد عتیق قائل است انسان با رسیدن به درخت معرفت می تواند به حاکمیت بر جهان دست یابد ولی پر مسلم است این دیدگاه باطل است. ✍️ میرزا محمدرضاصفایی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
در ستایش سقف‌ها، خانه بروجردی‌های کاشان
شهر خدا ✝ شهر انسان 🛐 🔰 پیرامون شهر خدا بر علیه مشرکان (به لاتین: De Civitate Dei contra paganos) که به اختـــصار شهر خدا نامیده می شود. 🔰 تز آگوستین تاریخ جهان را به عنوان جنگ جهانی بین خدا و شیطان به تصویر می کشد. این جنگ متافیزیکی محدود به زمان نیست، بلکه فقط روی زمین است. در این جنگ، خداوند با مداخله الهی، مشیت، حکومت‌ها، جنبـــش‌ها و نیروهای نظامی را که با کلیسای کاتولیک (شهر خدا) همسو بودند به حرکت در می آورد تا با دولت‌ها، جنبش‌های و نیروهای نظامی با شیطان در شهر جهان، مخالفت کنند. 🔰 پس از غارت رم (۴۱۰ میلادی) دنیای رومی رو به اضمحلال بود و مشرکان رومی، کیش مسیحیت را بانی افول تمدن روم می‌دانستند. 🔰 غرض آگوستین این بود که بگوید اگرچه دنیای روم رو به اضمحلال است مع‌ذالک دنیای دیگری وجود دارد که جاودانی‌تر از دنیای قیصر(امپراتور روم) است و مهم‌تر از جلال و حشمت روم. وی گفت که فی‌الواقع دو شهر وجود دارد که یکی زمینی است و دیگری آسمانی. 🔰 آگوستین استدلال کرد که مسیحیت باید به جای سیاست زمینی، به شهر آسمانی و عرفانی، اورشلیم جدید توجه کند. 🔰 از آثار این کتاب به وجود آمدن این اعتقاد بود که قدرت و اختیارات سلطنتی از قوه و اختیارات روحانی جداست و ربطی به‌هم ندارند. این تفکیک دقیق میان سلطنت دنیوی و قدرت روحانی موجد پیدایش جریان سکولاره شدن مغرب زمین شده‌است. 🔰 این عقیده که هیچ حکمرانی و هیچ تشکیلاتی از نظر اخلاقی آنقدر منزه نیست که مصون از لغزش و خطا باشد راه را برای تقدس زدایی از کلیسا در مغرب زمین گشوده‌است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
حمام قاضی، اصفهان، ایران
از فواید گوشت خوک 🌡یک آمریکایی 52 ساله اهل فلوریدا برای چندین ماه از سردردهای شدید رنج می برد. 🩺در ابتدا، پزشکان مشکوک بودند که این مرد مبتلا به میگرن است، اما اسکن توموگرافی کامپیوتری نشان داد که مغز این مرد به انگل آلوده شده است: لارو کرم نواری خوک در دو طرف مغز کیست ایجاد کرده بود. 🧪شایع ترین علت این بیماری مصرف زیاد گوشت خوک آلوده است. در مورد بیمار فلوریدا، طبق گزارش American Journal of Case Reports ، علت آن بیکن صبحانه نیم پز بود که هر روز می خورد. 🔰 🅰 انسان قادر به درک ضرر افعال بر روح خود نیست. زیرا ضرر دو نوع است مادی و روحی،ضرر مادی نیاز به ابزار شناخت دارد مثل مورد فوق و ضرر روحی قابل درک نیست چون ابزار شناخت ان را نداریم پس انسان نیاز دارد از منبع خارجی ضرر را دریابد نه عقل خود. 🅱 هر فعلی یا برای روح انسان ضرر دارد یا ندارد. 🆎 خدا در دین افعال مضر را به عنوان حرام بیان کرده است. چون انسان قادر به شناخت ضرر روحی نیست ضرر مادی هم بدون ازمایش ممکن نیست. چنان که بدون بررسی علمی در گذشته ممکن نبود. حتی الان نیز بسیاری از آثار مادی برای ما پوشیده است. 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
♨️ لاک از اصل حاکمیت اکثریت و جدایی قوای مقننه و مجریه دفاع می کند. در نامه ای درباره تساهل لاک استفاده از زور برای وادار کردن مردم به تبعیت ازدین را رد می کند و علاوه بر آن هر گونه قدرت اجباری کلیسا بر پیروان خود را منکر می شود. 🔰این مبنا سبب شد تا جامعه غربی به سمت جدایی دین از سیاست به ویژه قوانین گام بردارد. ♨️لاک در دومین و سومین نامه در باب تساهل به شرح قانون طبیعی، پرداخته و این قوانین را در تقابل با قوانین الهی قرار داده است. بنا به نظر لاک قانون طبیعی تنهابه وسیله عقل کشف میشود و همگانی است، در حالی که قانون الهی تنها از طریق وحی قابل کشف است و تنها در مورد کسانی که خداوند به طور خاص آنها را متعهد و ملزم کرده است، قابل اطلاق است و برای سایر مردم الزام آور نیست. 🔰 این نگاه نیز دومین پازل از پازل اندیشه جدایی قوانین از دین و سکولاره کردن جامعه بود و به حاشیه راندن کلیسا بود. 💢 این دو پازل، توسط حقوقدانان در جامعه غربی گسترش و نهادینه شد تا جایی که این اندیشه‌ها تأثیر ژرفی بر قانون اساسی آمریکا گذاشت. ↩️ با نگاهی گذار به رویه تحلیلی در مسائل روز کشور بعد از فتنه ز ز ا میتوان شکل گیری تحلیلگرانی از جنس حقوقدانان را در میان کاربران مجازی به طور واضح مشاهده نمود. ↩️ این دسته از حقوقدانان با تحلیل وقایع اجتماعی بر اساس نظریاتی مشابه قانون طبیعی، یعنی با تمسک به قانون اساسی و غیره، عامل اصلی وقوع این مشکلات اجتماعی را در چند مورد منحصر می کنند: ۱- عدم حاکمیت قانون ۲-عدم تمکین افراد از قانون اساسی یا... ۳-تعارض اصول مسلم دینی مثل نهی منکر با حقوق طبیعی انسان ۴-عدم اصالت بخشی به رای مردم در تعیین قوانین. ۵-اختیارات فرا قانونی افراد و نهادهایی چون شورای نگهبان و رهبری. ↩️ با نگاه به این رویه میتوان دریافت این گروه در صدد است با ایجاد یک جریان فکری در میان قشر خاکستری جامعه، این معنا را القا کند که معضل جامعه از سه جا ناشی می شود: ۱- وجود نهاد مقدسی که فراتر از قانون است ۲- وجود قوانین الهی که مورد پذیرش همه نیست. ۳- وجود قشر مذهبی که فرا قانونی عمل می کند. ↩️ در این میان در اولین راهبرد خود بر این امر متمرکز شده اند تا با ایجاد فشار روانی بر دولت از طرف مردم، دولت را وادار به حاشیه راندن افرادی مذهبی خواهان اصلاح فرهنگی جامعه هستند نمایند. ↩️ در گام بعدی با هجمه بر قوانین الهی یا آنها را حذف یا در عمل غیر عملی نمایند همانگونه که در مشروطیت انجام دادند. ↩️ در گام نهایی به مبارزه با نهاد مقدس مرجعیت دینی در حاکمیت رفته به بهانه فرا قانونی بودن جایگاه رهبری را تضعیف و در نهایت چون کلیسا حذف نمایند. ☀️لاحول ولا قوه الا بالله☀️ ✍️ میرزا محمد رضا صفایی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
سوال: فرهنگ چیست؟ پاسخ: به نظر فرهنگ را باید از مقوله رفتاری دانست آن هم نه رفتار موروثی و نه رفتار اکتسابی صرف، زیرا چه بسا کسی خود خالق یک فرهنگ باشد در این صورت رفتار وی اکتسابی نیست و این در جامعه امروز موارد بسیاری دارد. همچنین فرهنگ از مقوله دیدگاه نیست بلکه دیدگاه ها مبانی فرهنگ هستند، حال این رفتارها اگر بر اساس مبانی دینی باشد فرهنگ دینی و اگر بر اساس مبانی اجتماعی یعنی باورهای مقبول اجتماع باشد فرهنگ اجتماعی و اگر بر اساس مبانی سیاسی باشد فرهنگ سیاسی باید نام گذاری شود و خود فرهنگ بما هو فرهنگ مقوله ای مفهومی است که در ذیل متعلق خود معنا میابد و بدون متعلق تنها میتوان آن را یک رفتار دانست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جادوگری که می گوید جادو نمی تواند روی مسلمان واقعی اثر کند 💢@falsafeh_alaveyeh
افلاطون (۴۲۷ق.م تا ۳۴۷ ق.م) دیدگاه‌های خود را دربارۀ عدالت عمدتاً در کتاب جمهوری آورده است. این کتاب شامل ده بخش بوده و ساختار آن به‌صورت گفت‌وگوهای سقراط با دیگران است. افلاطون در ضمن این گفت‌وگوها به نقد دیدگاه‌های مختلف دربارۀ عدالت که در یونان آن زمان رواج داشت می‌پردازد و نهایتاً دیدگاه خود را از زبان سقراط بیان می‌کند. او عدالت به‌معنای ادای دین و رساندن حق به حق‌دار را با این مثال نقض می‌کند که برگرداندن اسلحه‌ای که نزد شما امانت است به صاحب آن زمانی‌که دیوانه شده است، عادلانه نیست (جمهوری، ۷). همچنین افلاطون در رد این نظریه که عدالت همان نفع قوی‌تر است این‌گونه استدلال می‌کند که حکمران از آن حیث که حکمران واقعی است در ادارهٔ کشور هیچ چیز را نباید در نظر داشته باشد جز نفع کسانی که در تحت حکومت او قرار دارند. در نگاه او، حکمرانی نوعی فن است و هیچ فنی از حیث اثر خاص همان فن، چیزی عاید صاحب فن نمی‌کند، بلکه باید آن اثر را با اثر دیگر یعنی کسب مال که میان همهٔ فنون مشترک است، جمع کنیم: «در همهٔ فنون و هنرهای فردی، باید میان اثر خاصی که از هر کدام از آنها حاصل می‌شود و هر کدام به سبب آن اثر، فن یا هنر نامیده می‌شود از یک سو، و فن پول‌درآوردن که همهٔ هنرها و فنون در آن مشترکند از سوی دیگر، فرق نهاد.» (جمهوری، ۲۳). نتیجهٔ فن پزشک تندرستی است و نتیجهٔ فن معماری ساختمان و نتیجهٔ فن حکمرانی خدمت به مردم. افلاطون ریشه عدالت را به فضائل برمی‌گرداند و بر این باور است که «فضیلت هر چیزی کاری است که آن چیز در نهایت درستی آن را انجام می‌دهد. فضیلت چشم، دیدن و فضیلت کارد بریدن است و فضیلت روح اندیشیدن، شور و حکومت است… عدالت فضیلت روح است و ظلم، فساد روح. انسان عادل خوب زندگی می‌کند و خوشبخت است و انسان ظالم بد زندگی می‌کند و بدبخت است» (جمهوری، ۳۳و۳۴). افلاطون اصل تساوی استعداد را از ریشه و بنیان باطل می‌شمرد و بر این عقیده است که خود طبیعت نه تنها این تساوی را برای انجام کارهای گوناگون از مردم دریغ کرده است، بلکه حتی در استعداد فطری آنان برای کسب فضایل انسانی نیز فرق قائل شده است (فاستر، 1358: ج 1، ص 125). بنابراین، پایگاه و موقعیت سیاسی شهروندان با هم فرق دارد و این فرق ناشی از تفوق فضیلت در طبقات بالاتر است. «از میان شما آنان‌که لیاقت حکومت بر دیگران را دارند، خداوند نهاد آنان را به طلا سرشته است و بنابراین، آن‌ها پربهاترین افرادند و اما خداوند در سرشت نگاهبانان نقره به‌کار برده و در سرشت برزگران و سایر پیشه‌وران آهن و برنج و چون اصل و مبدأ شما یکی است معمولًا فرزندان شما مانند خودتان خواهند بود.» (جمهوری، ۹۴) براساس این نگرش، پیکرۀ جامعه از طبقات سه گانۀ ذیل تشکیل می‌شود: 1. زمامداران؛ 2. جنگجویان یا نگاهبانان؛ 3. برزگران، صنعتگران و تولیدکنندگان. درمجموع می‌توان گفت عدالت اقتصادی از نظر افلاطون دو عامل اساسی دارد: 1. تقسیم کار بین طبقات پایین دست: هر کس فراخور استعدادش کاری بر عهده گیرد و آن را خود انجام دهد، نه این‌که به‌عهدۀ دیگری واگذارد، و از این طریق درآمدی را به خود اختصاص دهد. 2. الغای‌ مالکیت خصوصی دربارۀ ثروت و نوعی اشتراکیت بین حکمرانان: از نظر او قدرت اجتماعی و دولتمردان ممکن است زمینۀ ظلم اقتصادی و سرانجام جنگ طبقاتی و آسیب‌پذیری جامعه را فراهم سازد (آقانظری، ۱۳۸۳). اگرچه افلاطون، مبنای کنش عادلانه را برخورداری از فضیلت می‌داند و انسان عادل را مترادف با انسان فاضلی می‌داند که از رذائل اخلاقی منزه شده است،‌ اما در نظریۀ اجتماعی عدالت، با پیونددادن فضیلت‌ها در چارچوب نظام طبقاتی جامعه، به نوعی درجهت حفظ ترتیبات اجتماعی موجود و توجیه آن‌ها گام برمی‌دارد. 💢@falsafeh_alaveyeh
حالت فلو (flow state) به وضعیتی اشاره دارد که افراد در انجام یک کار غرق می شوند. این وضعیت باعث عدم توجه به گذر زمان، عدم فکر به چرایی انجام کار یا عدم قضاوت در مورد تلاش خود می شود. در این حالت فرد کاملا متمرکز می ماند. شاید شما هم این حالت را تجربه کرده باشید. 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
# شهیدانه 🌹 شهید احمد کاظمی 🌹 قلب که آرام گرفت ... قلب که ساکت شد ... ساکت به معنای واقعی از اینکه ، از آلودگی های دنیا خودش رو دور کرد ، خدای متعال در آن جای می‌گیرد ، و قلبی که خدای متعال در اون جای گرفت ، همیشه حیات داره ، همیشه رو به جلو می‌ره.... 💢@falsafeh_alaveyeh
دیدگاه اسلام درباره فلسفه غرب 🔰 فلاسفه بزرگ غربی که پس از نهضت «اومانیسم» ظاهر شدند و تحت تأثیر فراوان این جریان قرار گرفتند، در تفکر فلسفی خود بر ارزش، اختیار و آزادی انسان تاکید میکنند و انسان را محور هستی شناسی و عقل و خرد او را محور معرفتشناسی قرار میدهند. 🔰 اولین فیلسوفی که در قرن شانزدهم این دیدگاه را بنا نهاد «رنه دکارت» بود که با جمله معروفش «من می اندیشم پس هستم» نگرش «اومانیسمی» را به صورت یک اندیشه و تفکر توریزه نمود. او با این گزاره انسان را معیار معرفتشناسی قرار داد و با اثبات «من»، به اثبات حقیقت پرداخت و انسان را به شکلی قائم به ذات و مستقل به عنوان معیار معرفتشناسی قرار داد. 🔰 در ادامه « اسپینوزا» نیز با محور قرار دادن انسان و رد حاکمیت دین بر آدمی، بر این باور بود که فکر انسان بر عالم هستی احاطه میابد و از این رو دین و دستورات آن در تقابل با اختیار انسانی است. این دیدگاه که ناشی از فلسفه ادیان باستانی و پاگانیستی است که الاهه های انسانی مدیریت دنیا را در اختیار دارند مبنی بر این باور است که خداوند در هستی دخالت ندارد. 🔰 «امانوئل کانت» در ادامه سنت فلسفی غرب معتقد بود انسان موضوع و سوژه شناسای اپیستمولوژی است و معرفت را، به صورت واقعیت یعنی مطابقت معرفت با یقین انسان میدانست. و امکان ذات شناسی را منتفی می دانست، وی می گوید: «آدمی است که به هستی معنا می دهد و او به هر چیز صورت میدهد. انسان است که در عمل شناسایی به حقیقت واقعیت میبخشد. در تفکّر او هستی برای انسان آن اندازه است که می اندیشد یعنی هستی برایندی از قوانین اندیشه انسانی است. 🔰 هرچند این وجه مشترک میان فلاسفه غربی و اندیشه غربی در تمام دوران مدرن قابل رهگیری است و از این رو در این اندیشه محوریت با انسان تعریف شده اما در این راه فلاسفه قاره ای با اصالت بخشیدن به عقل بشری در مقابل فلاسفه تحلیلی قرار گرفتند که با نفی عقلانیت و تکیه بر تجربه گرایی به عنوان ابزار معرفت تکیه کرده اند. 🔰 اما هر دو گروه دست خود را از متافزیک خالی نموده است زیرا عقل گرایان مدرن محدوده در عقل را تغییر دادند و تجربه گرایان با محدودیت حواس به ماتریالیست و مادی گرایی رسیدند. 🔺 از این رو در نگرش اسلامی این تفکر با همه کثرات موضوعی به عنوان پارادایمی متقابل با الاهیات در نظر گرفته میشود که رجوع به آن بدون توجه به ریشه های فکری برای افراد مبتدی و نااشنا با مبانی اندیشه نتیجه ای جز گرفتار شدن در تودرتوی کثرت گرایی ماحصل دیگری ندارد. و این به معنی نفی همه دستاوردهای این فلسفه یا نهی کلی ان نیست بلکه به معنای نفی عمومیت ان برای افراد غیر متخصص و نا اشنا به مبانی و روش های اندیشه است. ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
فلسفه تکنولوژی 1⃣ فناوری گسترده و پیچیدۀ عصر پسا مدرن در واقع عاملی است که بقای تمدن غربی را تضمین می کند در واقع آن جاذبه ای که تمدن غرب را در برابر تمدن سنتی غالب نمود تکولوژی و فناوری است. در عین حال این تحول تمدنی به بهای از بین رفتن مظاهر انسانیت برای انسان غربی و افراد پیرو آنها در شرق و جمهوری اسلامی تمام شده است. 2⃣ در دوران مدرن تمدن بشری برخی تحولات را شاهد بود که از آن دست میتوان به انسان محوری یا اومانیسم به عنوان یک مبنای نظری بنیادی در این عصر اشاره نمود. بر اساس این نگاه: ↩️ خواست انسان است که حقیقت را میسازد: (اگزیستانسیالیسم) ↩️برای تحقق خواسته های انسان، وی نیازمند تصرف در جهان بدون قید و شرط و محدودیت است. ↩️ تصرف در جهان نیز بدون ابزار ممکن نیست از این رو در عصر مدرن توجه به فناوی به شکل چشمگیری فزونی یافت. 3⃣ اما در دوران پیشامدرن محور هستی را خدا تشکیل میداد و از این رو حقایق بر اساس نظام علًی و معلولی بر آمده از ذات واحد شکل می گرفت. با توجه به قداست این نظام تصرف در آن به گونه مخرب جایز نبود. از این رو توسعه فناوی به هر شکل غایت اندیشمندان و عالمان نبود. با اینکه توانائی بسیاری در ایجاد فناوری هایی داشته اند که برای بشر امروزی نیز دسترسی به آن دشوار است، به عنوان نمونه ساخت اهرام مصر موید این معناست به علاوه وجود باطری های 2000 ساله اشکانیان نشان از وجود فناوری در زمان های دور را میدهد و این توهم که علم در چند قرن اخیر پیشرفت داشته است را به چالش میکشد بلکه به نظر باید تاریخ علم جدیدی با استفاده از یافته های باستانشناسی به نگارش در آرود. 4⃣ انسان محوری هدف انسان را رسیدن به هوا و هوس خود تغییر داد، و خدای انسان را مطامع وی قرار داد: «من اتخذ الهه» هواه» در این تحول تکنولوژی با تولید محصولات متنوع و پیچیده حس درونی نیاز به هدف را پاسخ داد. اما از آنجا که نفس انسان سیری ناپذیر است: «خلق الانسان هلوعا» هیچ چیزی او را ارضاع نمیکند در نتیجه وی به دنبال اهدافی در زندگی خود کشیده شده است که برای آن ساخته نشده است، هدف از خلقت انسان رسیدن به خداوند و عبودیت وی است، در حالی که رسیدن به قله های تکنولوژی بدون غایت الهی او را نه تنها به این هدف نزدیک نمیکند بلکه در دام حجاب های ظلمانی میاندازد. 5⃣ ساخت و بهره برداری از تکنولوژی از آن جهت که برای ارضاء خواسته های نفسانی است خود هدف اصلی نیست بلکه در واقع هدف اصلی لذت انسان است. و این لذت ناشی از حس به دست اوردن قدرت، شهرت، اعتبار و...است. و این اهداف برای انسان مدرن تبدیل به ارزش شده است در حالی که انسان سنتی فضائل را که از ویژگی های خلقی بود فضیلت میدانست چا که امری درونی بود و هموراه با انسان همراه بود و در واقع اسان را به انسان تراز مد نظر خداوند تبدیل میکرد. 6⃣ توسعه تکنولوژی نیازمند صرف سرمایه های فراوان است و از این رو حاکمان بر تکنولوژی همان سرمایه داران جامعه خواهند بود که هدف از ارائه خدمات تکولوژیکی به جامعه کسب درآمد بیشتر برای توسعه قدرت خودشان یعنی تکنولوژی است نه خدمت به نوع بشر نمونه آن را میتوان در فجایع عصر حاضر دید که به بهانه سلامت انسان داروها و ...را بر انسان های بی گناه آزمایش میکنند یا با وجود علم به مضرات تکنولوژی خود حاضر به اجرای پروتکل های حفاظت از محیط زیست نیستند. چنین فناوری هائئ مسلما از نگاه اسلامی غیر موجه هستند. در حالی که تمدن سنتی خدمت به نوع بشر را غایت علم میدانست از این رو راه کارهای ارائه شده برای انسان به دور از سودجوئی بوده است و معیار آنها در دسترس بودن همگانی و ارزانی بوده است نه کسب در آمد. ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی ♻️ ♻️ 💢@falsafeh_alaveyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚔🛡حکمرانی دیجیتالی جهانی🌍 🉐 حزبی در تایلند متعهد می‌شود که به شهروندان ارز دیجیتال با تاریخ انقضا 6 ماهه بدهد. 🉐 این پول دیجیتال، فقط تا شعاع 4 کیلومتری خانهء هر فرد، قابلیت خرج شدن دار، در فواصل دورتر، امکان انجام خرید با آن وجود ندارد. 📌این ارز دیجیتال، امکان پس انداز ندارد.! 📌حاکمیتها تسلط تام بر این ارز دارند. 📌این ارز امنیت ارزشی ندارد. 📌محدودیت مکانی و زمانی دارد. 📌در صورت عدم تمکین از دولت مثل واکسن نزدن اموال شما ضبط میشود. 🔰 شکل گیری شهرهای 15 دقیقه‌ای در این شهرها هر فرد باید کلیهء اقدام‌ها و نیازهای خود را در نزدیکی خانهء خود بیابد، به نحوی که حداکثر فاصله برای دستیابی به هر نوع مکان یا خدمتی، در 15 دقیقه‌ای فرد است. بدین ترتیب امکان جابه‌جایی و مسافرت، به طور کامل از افراد سلب می‌شود. در واقع نوعی زندان نوین برای افراد عادی جامعه است. ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh
توطئه ترجمه آثار فیلسوفان یهودی 1⃣ اسناد چهار مرجع علمی، سیاسی و امنیتی ایالات متحده، شامل: ↩️«کاخ سفید» ↩️«آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا»nsa. ↩️«شورای برنامه‌ریزی روانی» ↩️ «آکادمی علوم سیاسی آمریکا» گویای آن است که در عملیات PSB به‌عنوان بزرگترین عملیات جاسوسی آکادمیک قرن بیستم: 🅰 «علوم انسانی، نافذترین حوزهٔ جنگ نرم» 🅱 «ترجمه آثار، سلاح تبلیغات استراتژیک» آن به‌شمار می‌رود. چراکه می‌پنداشتند: «حمله یک اثر ممکن است به بزرگی یک نبرد باشد». 2⃣ از منظر آنان، اولین گام براندازی یک نظام_دینی با گسترش فلسفه سیاسی سکولار و از راه ترجمه برداشته می‌شود، چنان‌که هانا آرنت یهودی، فیلسوف CIA می‌گفت: «گسترش به فروپاشی هرگونه سازمان دینی یا حکومت مذهبی می‌انجامد.» 3⃣ با دقت در وقایع، دههٔ اول پیروزی انقلاب اسلامی و تقابل های حیطه ی فرهنگی و علمی جامعه و رصد گروهای اندیشه ورزی چون حلقه کیان به سرکردگی سروش می توان تقابل ایدئولوژیک در همین دو حیطه را مشاهده نمود. 4⃣ حلقهٔ مترجمان سکولار از سال: ١٣۵٨ می‌کوشیدند تا صهیونیست مانند: ↩️ هانا آرنت ↩️ کارل پوپر ↩️ آیزایا برلین ↩️ ریمون آرون ↩️ توماس کوهن و… را که تاثیرگذارترین فیلسوفان سیاسی و اجیرشدگان سرویس‌های جاسوسی لیبرال برای عملیاتی کردن پروژه PSB بودند، به: ♨️ مرجعی برای نخبگان دانشگاهی و روشنفکران دینی تبدیل کنند. ♨️ همچنین در صدد بر آمدند تا بسترهای اندیشهٔ گروه های اصلاحگرا را بر مبنای این قبیل اندیشه ها آنان بسازند. 5⃣ چنین ادعایی، سخت باور است اما حقیقت دارد، چرا که تحلیل‌گران CIA معتقد بودند: 🔰 اگر قرار است که پرونده نظام اسلامی در ایران بسته شود، باید به جامعه مدنی ایران القا نموداین حکومت یک حکومت توتالیته است 🔰برای شکست نظام توتالیته نیازمند آموختن از تجربه و اندیشهٔ افرادی چون «هانا آرنت»، «کارل پوپر»، «ریمون آرون»، «واسلاو هاول» و… است که اندیشه و عمل‌شان در شکست توتالیتاریسم نقش بسیار مهمی داشت. 🔰برای شناخت این تجربیات ترجمه آثار ایشان ضروری است. 🔰 با ترجمه این آثار و تبلیغات گسترده می توان آن را به عنوان مرجع فکری به جامعه علمی القا نمود. 🔰 با مرجعیت این آثار درجامعه علمی دیدگاه سکولار در اندیشه نخبگان نهادینه می شود. 🔰 با نهادینه شدن این اندیشه در نخبگان و آموزش ان از طریق ایشان به نسل متخصصات جامعه جریان غالب در دانشگاه و فرهنگ جریان سکولار می شود. 🔰جریان سکولار حکومت دینی را بر نمیتابد و آن را دیکتاتوری می پندارد در نتیجه دست به مبارزه مدنی می زند. 🔺 چنان که در فتنه سال گذشته دانشگاه یکی از محملهای اصلی مبارزه با جمهوری اسلامی بود. ✍️ میرزا محمد رضاصفائی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فلسفه علویه ♑️ قاعده فلسفی: امکان ذاتی نام دیگر: امکان ذاتی همان امکان خاص است. توضیح قاعده: امکان ذاتی در جایی است که چیزی با نظر به ذاتش، نه اقتضای وجود داشته باشد، نه اقتضای عدم؛ یعنی خود به خود، نه موجود بودن برایش ضرورت دارد و نه معدوم بودن؛ اگر موجود باشد یک علت بیرونی وجودش را ضروری کرده است و اگر هم معدوم باشد علت بیرونی عدمش را ضروری ساخته است. همه ماهیات از این قبیل‌اند. قسیم قاعده: شهید مطهری: «امکان خاص در مقابل ضرورت وجود و ضرورت‌ عدم (ضرورت ذاتی و امتناع ذاتی) است». تاریخچه: تا پیش از حکمای اسلامی این قاعده وجود نداشته است و ارسطو نگاهی به امکان ذاتی نداشته است هر چند به سایر امکانات نظر داشته است. مستند: 🅰روایت از امیر المومنین: «کلّ قائمٍ فی سِواهُ مَعلولً؛ هر آنچه قائم بر غیر خودش باشد، معلول است» 🅱روایت امام رضا علیه السلام: «كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ وَ كُلُّ قَائِمٍ فِي سِوَاهُ مَعْلُول‏؛ هر آنچه به ذاتش شناخته شود آفریده شده است و هر قائم بر غیر خودش معلول است». 🆎 بر اساس مدلول این دو روایت موجودات به دو دسته تقسیم می شوند: 1⃣ معلول: معلوم قائم به غیر است. 2⃣ علت: قائم به غیر نیست. که یا باید: ↩️ قائم به ذاتش باشد: ذات قوام دهنده باشد یعنی ضرورت ذاتی داشته باشد. ↩️ قائم به چیزی نباشد: یعنی قوام دارد ولی قوامش بدون علت است. یعنی علت داشتن برای وی سالبه به انتفاع موضوع است. و ممکن است گفته شود ضرورت وجودی دارد چرا که فاقد ماهیت است تا نیاز به علت داشته باشد و ماهیت او هستی اوست. 🔺 این یکی از مستندات وجود فلسفه ای متفاوت از فلسفه یونان در جهان اسلام و این یکی از مسائلی است که وجه تمایزات این دو فلسفه را میسازد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗التوحيد (للصدوق)، ص 35 ✍️ میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
«كُلُّ مَعْرُوفٍ بِنَفْسِهِ مَصْنُوعٌ» هر انچه به خودش تعریف شود مصنوع و ساخته شده است. ♨️ به این معنا که هر آنچه محدود باشد به گونه ای که بتوان نفس ذات وی را شناخت و تعریف نمود معلول است. ↩️ زیرا معلول به معنی قیام به غیر است و مقصود از مصنوع در روایت نیز به قرینه ذیل روایت همان معلول است که صانعی دارد. ↩️ پس از ویژگی معلول آن است که نفسش قابل شناخت است. ↩️ قابلیت شناخت زمانی ممکن است که محدود باشد و اگر محدود نباشد و لاحد باشد ممکن نیست بتوان به این شئ شناخت احاطی پیدا کرد. ↩️ پس معلول محدود است. ↩️ در مقابل علت باید لاحد باشد تا نتوان با ذاتش وی را تعریف نمود. ♨️ اشکال: در فراز دعا آمده: «يَا مَنْ دَلَّ عَلَى ذَاتِهِ بِذَاتِهِ» با اینکه گفته شد علت به ذاتش شناخته نمیشود تنافی دارد. 🔴 پاسخ: شناخت دو نوع است: احاطی و اقراری 1⃣ شناخط احاطی به این معناست که علم به همه ابعاد وجودی شی پیدا می شود. 2⃣ شناخت اقراری: شناختی است که به وجود شی در برابر عدم آن یقین پیدا می کند. در این فراز از دعای صباح مقصود شناخت اقراری است و الا محال است شناخت احاطی به خداوند با وجود لاد بودنش داشت. ✍️ میرزا محمد رضا صفائی تخته فولادی 🔺 🔺 🔺 💢@falsafeh_alaveyeh
فلسفه علویه ♑️ قاعده فلسفی: قاعده علیت «۱» توضیح قاعده: علت در فلسفه اسلامی «وجودبخشِ» معلول است از آن جهت که موضوع فلسفه موجود بماهو موجود است، علت نیز در این پارادایم علت وجود دهنده تعریف میشود. سایر اموری که در فلسفه ارسطویی به علل چهارگانه: فاعلی، غائی، مادی و صوری تفسیر می شود، در فلسفه اسلامی علت به شمار نمی رود، بلکه معد شناخته میشود، چرا که هیچکدام وجود دهنده نیستند: 1⃣ علت فاعلی: معنایی که ارسطو (۳۲۲ پیش از میلاد) از علت فاعلی مطرح کرده بود فقط شامل عامل تغییر و حرکت بود. 2⃣ علت غائی: ارسطو علت غایی را محرک حرکت می‌دانست و آن عامل ایجاد شوق در شی برای حرکت بود. و هر موجود متحرک بسوی غایتی سیر میکند که کمال آن میباشد. 3⃣علت صوری: مراد از علت صوری، چیزی است که ملاک فعلیت یافتن ماده و خروج آن از حالت بالقوه می‌باشد. 4⃣ علت مادی: به یک معنی، آن چیزی که شیء از آن درست می‌شود و خود آن هم باقی می‌ماند. ماده نخستین زیرنهادۀ هر تک چیزی است که آن چیز از آن پدید می‌آید ماده به خودی خود شناختنی نیست، بلکه به صورت شناخته میشود بنا به دیدگاه ارسطو برخی از مواد محسوسند، مانند چوب و برخی معقولند، مانند موضوعات ریاضی پیشینه ارسطو تنها سه علت مادی، فاعلی و صوری را در آموزه‌های پیشاسقراطیان شناسایی کرده است. ↩️ارسطو معتقد است فیلسوفان ملطی، تنها بر علت مادی متمرکز بودند. بعد از آن‌ها نیز آناکساگوراس عقل را به‌مثابۀ علت نظم‌دهنده در طبیعت معرفی کرد، و پس از او نیز، امپدوکلس از نیروی مهر و کین سخن به میان آورد. تلاشِ ‌آن‌ها نیز دور از چشمان ارسطو نماند و او معتقد است آناکساگوراس، امپدکلس و نحلۀ اتمیان توانسته‌اند علل فاعلی را هم در کنار علل مادی دریابند، البته به‌نحوی مبهم. ↩️ارسطو حتی استاد خود، افلاطون را هم در شناسایی و تفکیک میان علل ناتوان دانسته و اذعان داشته که او تنها توانسته است علل صوری و فاعلی را تبیین کند. ↩️ وی علت غایی را سرآمد و مقدم بر همه علت‌ها می‌دانست. ↩️ ارسطو مدعی است که پیش از من تنها افلاطون به علت صوری اذعان کرده و در مورد شناخت مُثل و ارباب انواع، بدان تمسک جسته‌ است. 🔰 نتیجه آنکه عللی که در یونان بررسی شده است، علل وجودی نیستند ولی در فلسفه اسلامی بعد از تفکیک بین وجود و ماهیت توسط فارابی به علت وجودی پرداخته شده است. مستند: روایت: «کلّ شیئٍ قائمً باللهِ تعالی؛ همه اشیاء متکی به موجود خدا هستند». 🔰 امام علی علیه السلام: «كُلُّ شَیئٍ خاشِع لَهُ وَکُلُّ شَیئٍ قائِم بِهِ، غِنى كُلِّ فَقيرٍ، وعِزُّ كُلِّ ذَليلٍ، وقُوَّةُ كلِّ ضَعيفٍ».. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗نهج البلاغه، خطبه 109 ✍️ میرزا محمد رضا صفایی تخته فولادی 💢@falsafeh_alaveyeh