eitaa logo
فلسفه نظری
1.9هزار دنبال‌کننده
421 عکس
67 ویدیو
52 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅خروج از ذهن در مقاله قبل گفتیم که بیان تالیفی_مفهومی حرکت ذهن جهت نیل به واقعیت می‌باشد. اهمیت قیاس به وجودِ است. اینکه با مجهولی برخورد میکنیم وسپس به فکرومطالعه وتحقیق پرداخته وآنگاه پاسخ را می‌یابیم به معنای یافتن حدوسط میباشد. اماسوال اصلی این است که حدوسط چگونه حاصل شده؟؟ واز کجا بدست آمده؟ ذهن چگونه از جهل خارج میشود وحقیقت را می‌یابد؟؟ دراین باره به طور کلی سه نظریه وجود دارد: اول_ به پیروان مکتب کلامی  اطلاق می‌شود.این گروه قائل به تقدم نقل(قرآن وحدیث)بر بودند. به اذعان آنها اراده الهی علت حقیقی واصلی وقوع تمام امور است. حتی افعال انسان همگی بلاواسطه تحت تاثیر علم واراده میباشد.به نحوی که میتوان فاعل حقیقی همه امور راخدا دانست.اشعریون این مساله رادر عبارت(لاموثر فی الوجود الّا الله)بیان میکردند. براین اساس حدوسط را خداوند به نحو مستقیم در ذهن انسان قرار میدهد.به عبارتی مقدمتین قیاس ونتیجه،هیچ ارتباطی بایکدیگر ندارند واساسا ذهن هیچ‌حرکت ارادی وبی‌واسطه‌ای(فکر)جهت کشف معلوم انجام نمیدهد.بلکه خداوند مقدمتین واخذنتیجه رادر ذهن ماقرارداده. البته تنهااشاعره نبودندکه سعی داشتندبا پاسخهای وربط مستقیم اموربه خداوندسوالات وابهامات فکری را پاسخ دهند.در نیزگروهی از متفکران چنین روشی رابرگزیدند. فیلسوف فرانسوی درپاسخ به این ابهام که چگونه به وجودطبیعت خارج یقین دارید؟ میگفت خداوندفریب نمیدهد،چون درکتاب مقدس به وجود جهان خارج اذعان شده پس خارج وجود دارد.همچنین برای حل کردن شکاف بین و دکارتی واینکه نفس باآنکه جوهرمجرداست چطورمیتواندصورت طبیعت خارجی که جوهر جسمانی میباشد را اخذ کند؟نظریه رویت‌فی‌الله رابیان کرد و گفت ذهن درانطباع صورت‌علمیه درواقع صورت اشیاءرادرعلم الهی میبیند. دوم_ گروهی دیگر از  مسلمان بودندکه به تقدم عقل دربرابر نقل تاکید داشتند.معتزله برخلاف اشاعره تنهاخدارا فاعل امورنمیدانستند، بلکه به اراده انسان واینکه بشرمیتواند بی‌واسطه به انجام کارهابپردازدقائل بودند.ازاین روی معتزله کشف امرمجهول ویافتن حدوسط ورسیدن به واقعیت را نتیجه حرکت مستقیم وارادی خود ذهن میدانستند.مقدمتین قیاس علتِ به وجود آمدن نتیجه میباشند.از آنجا که ذهن درمعلومات وداشته‌های خودحرکت میکند ومعلومات رادرکناریکدیگرقرار میدهد به کشف حدوسط ورفع جهل نائل میشود. گرچه بیان معتزله درنگاه اول وجیه‌النظر است اماانتقادات زیادی بدان وارد شد ➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
🔸 چگونه حاصل میشود؟؟ نحوه اخذ نتیجه ورفع جهل چگونه میباشد؟؟ به لحاظ مفهومی چگونه از خود خارج شده و واقعیت را می‌یابد؟؟ این ابهامات زمینه ساز نزاع سه جریان بزرگ فکری در شد. هرکدام پاسخی برای سوالات فوق یافتند. 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ عقل فعال پیش از انسان به مثابه جزئی از مجموعه طبیعت وقسمتی از پیکره عظیم کیهان_عالم به حساب می‌آمد. بودنِ انسان درضمنِ کل، تاحدی مهم ومحوری است که مهمترین صفتش یعنی در نسبت با بودنِ بر بستر کل، قابل تحقق است. درضمنِ کل بودن انسان، به معنای ارتباط ارگانیکی باطبیعت که برای بقاءجسمانی نیازبه آب وهوا وغذا وموجودات دیگر دارد نمی‌باشد. بلکه بدین معناست که به فعلیت رسیدن ابعادانسانی تنهادرصورت اتصال وجودی با نفسِ کل وعقلِ کل ممکن است. منظور از عقلِ کل همان میباشد.موجودی مجرد که حقایق عالم عنصری و ماهیاتِ طبیعت دراو محقق است. گویی خزینه وصندوق ذخیره حقایق علمی وافاضه کننده آن است. عقل بشر زمانی ظاهر میشود که با عقل فعال متصل شود. اساسا عقلانیت یعنی فرآیند دریافت حقایق از عقل کل. چنانچه انسان کتاب میخواند و به تحقیق وتفحص علمی میپردازد همه این امور زمینه ساز اتصال با آن موجود مجرد که معلمِ عقلی آسمانی است میباشد. یک مثال محسوس جهت درک مطلب: انسان مانند گوشی همراه است که درصورت اتصال با اینترنت(عقل فعال)میتواند از اطلاعات آن بهره‌مند شود. فرآیند خریدبسته اینترنتی وسرچ در گوگل مانند تفکرواستدلال وتحقیق است، زمینه ساز اتصال با اینترنت که اطلاعات زیادی درآن موجود است(عقل فعال) میباشد. البته این صرفا مثالی بودجهت درک مساله. وگرنه قابل اذعان است که عقل فعال علاوه بر کارکرد که همان افاضه کردن و استدلال و وحد موجودات است دارای نقش هم میباشد.یعنی عامل ایجاد ماهیات وکثرات درعالم مادیات است. براین اساس پاسخ فلاسفه به اینکه حدوسط استدلال ازکجا آمده به نوعی جامع نگاه و است. همچون اعتزالیون قائل به فعالیت ذهن بشر درکسب حدوسط بوده ومانند اشاعره به عدم قیام حصولی فکربه نفس باور دارند. این نگاه درتعارض قطعی با تفسیر از انسان است.در نگاه انسان یک اتم نفسانی مستقل قائم به خود است که در تمام امور از عقلانیت گرفته تا زندگی فردی واجتماعی کاملا خودکفاست ونیاز به ارتباط باپیکره عظیم کیهان_عالم نداشته واساسا هرگونه نیاز به هدایت آسمانی وقدسی به معنای محدودیت آزادی واختیار وی میباشد. فرض وجود عقل فعال وموجود آسمانی که واسطه دریافت فیوضات الهی ازجمله علم وعقلانیت به انسان میباشدبرای بشر مدرن غیرقابل ادراک است. به تعبیر : انسان (درمعنای مدرن) اختراع جدیدی است. زیرا بشر هیچگاه تا این حدقائم به خود وتنها نبوده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari