eitaa logo
فلسفه نظری
2.2هزار دنبال‌کننده
514 عکس
83 ویدیو
115 فایل
🔮شناخت عقلانی پیرامون حقیقت‌ موجودات‌ را فلسفه‌نظری گویند. ✔والحّقُ لایعرفُ الّا بِالبُرهان لابِالرِجال @eshragh1300
مشاهده در ایتا
دانلود
✅فرهنگستان علوم انسانی قم_۲ 🔸فلسفه شدن، و فلسفه فاعلیت بررسی ابعادمختلف فکری وعلمی فرصتی مفصل می‌طلبد، وتفصیل آن ازحوصله این مقال خارج است.به فراخور موضوع این صفحه اشارتی به نظرات فلسفی ایشان می‌کنیم.به زعم تابه حال فلسفه چیستی وچرایی بوده،یعنی این ازسنخ فلسفه نظری محض بوده که به مسائل بنیادین هستی پرداخته واز عینیت جامعه غافل بوده، ازاین رو قدرت تولید علم ندارد.درحالی که مااز انتظار کنترل عینیت راداریم.همانطور که فلسفه های حسی با ایجاد هماهنگی در حوزه‌های علوم آنهاراتحت اشراف خود درآورده‌اند.یعنی نظام علوم طبیعی وکاربردی بر اساس فلسفه# پوزیتویسم شکل می گیرد. می‌گویدکه اگرانتظار مااز این است که حضورعینی درجامعه داشته باشدوفرهنگ وسیاست واقتصادوتکنولوژی راکنترل نمایدبایدفلسفه برآمده از آن بر علوم اشراف داشته باشد.بایدفلسفه‌ای داشته باشیم که به چگونگی وکنترل حرکت درعینیت بپردازدچون عالم، دارِتغییر است وکارعلوم کنترل تغییراست. وفلسفه هم بایدفلسفه حرکت وتغییر و باشد.این فلسفه شدن باید به سه مسئله مهم بپردازد: اول:وحدت وکثرت. دوم: زمان ومکان سوم:اختیار وآگاهی. وقتی این سه متغیر ارکان هستند بایدمبتنی بریک محورباشند.ماباید یک موضوع مبنایی داشته باشیم که این سه مساله رابراساس آن جلوببریم.موضوع محوری فلسفه و و ماهیت است. ولی این دو نمی‌توانند ما را به فلسفه شدن و عمل اسلامی برسانند.از این رو بایدموضوع جدیدی تعریف نمایید.مبنایی که سیدمنیرالدین مطرح میکند درابتدا است یعنی موجودات عالم کاملاًبایکدیگرمرتبط‌اند.این ارتباط درسیرکمالی‌اش به تعلق منتهی میشود.یعنی موجودات عالم نه تنهابایکدیگرمرتبط‌اندبلکه تعلق وتقوم به یکدیگر دارند.پس از اصالت ربط به منتهی میشود.سپس میگوید همه این موجودات به یک حقیقت بالاترارتباط دارند.ازاینجا رامطرح میکندو وحدت وکثرت،زمان ومکان،واختیارواراده رابراساس اصالت فاعلیت تعریف می‌نمایدواین تفسیر درشکل تکامل یافته‌اش تبدیل به میگردد.این تفسیر معتقداست که هویت،تغییر،انسجام،وحدت،ودریک کلام تمامی شوون مخلوقات برپایه تولی و ولایت تفسیرمیشوند.همه شوون مخلوقات تحت ولایت الهی قرار میگیرندزیراهمه مخلوقات شوون حق‌تعالی هستند.لذابایدبراساس اصالت فاعلیت واصالت ولایت سه مساله سابق راتفسیر نماییم.براین اساس فرهنگستان دیگربه دنبال صدق وکذب ادراک‌ها نیست بلکه معیار را حق وباطل میداند،ادراکی که محصول جریان تولی باشدادراک حقی است.ازاین رو دیگرباید ازمعرفت حق وباطل سخن گفت نه صادق وکاذب.حتی ازبرخی گفته‌های برمی‌آید که راقبول ندارند وتمام این علوم ویافته‌های فعلی را محصول جریان ولایت باطل میدانند.نه تنها بلکه حتی چون ریشه درفلسفه یونان داردمبتنی بر تولی به ولایت طاغوت است.معیارحق بودن اندیشه‌های نظری نیزانطباق آنها با است.براین اساس ایشان به لحاظ معتقد به تقدم ایمان برمعرفت هستند.بایداول ایمان پیدا کنیم وبعد بفهمیم.وبراساس این ولایت ایمانی است که فلسفه شدن شکل میگیرد وفلسفه شدن تولید سه و روش میکند: منطق فهم دین،منطق فهم کاربردی،ومنطق فهم اجرایی، سپس آنهارا تکامل می‌بخشد ودرمرحله دیگر یک هماهنگی دین درتکامل این منطق‌ها بوجود می‌آورد، هماهنگ سازی که براساس آن اطلاعات تخصصی وبعدایجاد فرهنگ عمومی جامعه وتکامل آن‌را بر محور دین قرار میدهد، هه این امور مبتنی بر دین است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari
✅ عقل فعال پیش از انسان به مثابه جزئی از مجموعه طبیعت وقسمتی از پیکره عظیم کیهان_عالم به حساب می‌آمد. بودنِ انسان درضمنِ کل، تاحدی مهم ومحوری است که مهمترین صفتش یعنی در نسبت با بودنِ بر بستر کل، قابل تحقق است. درضمنِ کل بودن انسان، به معنای ارتباط ارگانیکی باطبیعت که برای بقاءجسمانی نیازبه آب وهوا وغذا وموجودات دیگر دارد نمی‌باشد. بلکه بدین معناست که به فعلیت رسیدن ابعادانسانی تنهادرصورت اتصال وجودی با نفسِ کل وعقلِ کل ممکن است. منظور از عقلِ کل همان میباشد.موجودی مجرد که حقایق عالم عنصری و ماهیاتِ طبیعت دراو محقق است. گویی خزینه وصندوق ذخیره حقایق علمی وافاضه کننده آن است. عقل بشر زمانی ظاهر میشود که با عقل فعال متصل شود. اساسا عقلانیت یعنی فرآیند دریافت حقایق از عقل کل. چنانچه انسان کتاب میخواند و به تحقیق وتفحص علمی میپردازد همه این امور زمینه ساز اتصال با آن موجود مجرد که معلمِ عقلی آسمانی است میباشد. یک مثال محسوس جهت درک مطلب: انسان مانند گوشی همراه است که درصورت اتصال با اینترنت(عقل فعال)میتواند از اطلاعات آن بهره‌مند شود. فرآیند خریدبسته اینترنتی وسرچ در گوگل مانند تفکرواستدلال وتحقیق است، زمینه ساز اتصال با اینترنت که اطلاعات زیادی درآن موجود است(عقل فعال) میباشد. البته این صرفا مثالی بودجهت درک مساله. وگرنه قابل اذعان است که عقل فعال علاوه بر کارکرد که همان افاضه کردن و استدلال و وحد موجودات است دارای نقش هم میباشد.یعنی عامل ایجاد ماهیات وکثرات درعالم مادیات است. براین اساس پاسخ فلاسفه به اینکه حدوسط استدلال ازکجا آمده به نوعی جامع نگاه و است. همچون اعتزالیون قائل به فعالیت ذهن بشر درکسب حدوسط بوده ومانند اشاعره به عدم قیام حصولی فکربه نفس باور دارند. این نگاه درتعارض قطعی با تفسیر از انسان است.در نگاه انسان یک اتم نفسانی مستقل قائم به خود است که در تمام امور از عقلانیت گرفته تا زندگی فردی واجتماعی کاملا خودکفاست ونیاز به ارتباط باپیکره عظیم کیهان_عالم نداشته واساسا هرگونه نیاز به هدایت آسمانی وقدسی به معنای محدودیت آزادی واختیار وی میباشد. فرض وجود عقل فعال وموجود آسمانی که واسطه دریافت فیوضات الهی ازجمله علم وعقلانیت به انسان میباشدبرای بشر مدرن غیرقابل ادراک است. به تعبیر : انسان (درمعنای مدرن) اختراع جدیدی است. زیرا بشر هیچگاه تا این حدقائم به خود وتنها نبوده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 💠فلسفه نظری @falsafeh_nazari