🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت اول.
💠در زبانهاى اروپايى لفظ متافيزيک، به معنى ما بعد الطبيعه، از ديرباز بر همين نوع از معرفت اطلاق شده است. نكته قابل ملاحظه اين است كه در اثر يک تقسيم بندى و نامگذارى ساده، كلمه متافيزيک در قرون اخير دچار سرنوشت خاصى شده است. بدين معنى كه چون در مجموعههاى اوليّهاى كه شاگردان ارسطو از آثار وى گرد آوردهاند، ابتدا مبحث طبيعيات و بعد از آن مباحث مربوط به الهيات و امور عامّه (مسائل وجود) درج شده است، در اعصار بعد، امور عامّه يا بخش فلسفه اولى را متافيزيک، يعنى آنچه پس از فيزيک (طبيعيات) قرار دارد، ناميدهاند.
اين نامگذارى باعث شده است كه فلسفه اولى به معنى ما بعد الطبيعه ناميده شود و در قرون بعد، بهويژه در عصر تجديد حيات فكرى اروپا (رنسانس) لفظ متافيزيک را بر فلسفهاى اطلاق كنند كه درباره عوالم ماوراء الطبيعه و موجودات غير محسوس و احياناً موهوم سخن مىگويد.
⬅️بر اين اساس بعضى از غافلان، متافيزيک را بهعنوان فلسفهاى كهنه و ارتجاعى معرفى كرده، بدون آنكه بر ماهيت موضوع واقف باشند آن را با ايده آليسم و سوفسطى گرى در يک رديف قرار دادهاند.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#طبیعیات.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت اول. 💠در زبانهاى اروپايى لفظ متافيزيک، به معنى ما بعد الطبيعه، از ديربا
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت دوم.
💠حال آنكه موضوع فلسفه اولى يا متافيزيک، مطلق وجود است و مسائل و قوانين آن از چنان عموميت و كلّيتى برخوردار است كه هيچ علمى و هيچ موضوعى و هيچ موجودى از دايره اصول و قواعد آن خارج نتواند بود، زيرا هيچ چيز از دايره وجود بيرون نيست هوايى وجود دارد كه تنفس مىكنيم، غذايى هست كه مىخوريم، مكانى هست كه در آن سكونت مىكنيم، زمينى هست كه بر روى آن از جايى به جايى مىرويم، خورشيدى هست كه از نور و گرمى آن بهرهمند مىشويم و ستارگانى كه توسط آنها جهت يابى مىكنيم و بسيارى چيزهاى ديگر از گياهان و جانوران.
⬅️همچنين چيزهايى هست كه مىبينيم و چيزهايى كه مىشنويم و چيزهايى كه بو و طعم آنها را احساس مىكنيم و امور ديگرى از اين قبيل.
⬅️امورى نيز وجود دارد كه بدان ميل مىكنيم و چيزهايى كه از آن مىگريزيم، چيزهايى كه دوست داريم و چيزهايى كه مورد نفرت و كينه ماست. چيزهايى كه بدان اميد بستهايم و چيزهايى كه از آن مىترسيم، چيزهايى كه به منظور استقرار در جايى يا انتقال از جايى به جايى يا حصول لذتى يا پرهيز از رنجى يا رهايى از ناملايمى يا براى مقاصد ديگرى از همين قبيل، مورد توجه و خواست ما قرار مىگيرد.
💠فيلسوف فقيد علامه طباطبائى رحمه الله، مانند ديگر فلاسفه اسلامى، اثبات واقعيت خارجى را از بديهيات اوليه بهشمار آورده و آن را نيازمند به استدلال ندانستهاند؛ مسئله را به فطرت سليم انسانى واگذار كرده تنها با ذكر انواع و اقسامى از موجودات اذهان را متوجه واقعيت هستى نمودهاند.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#حقیقت.
#کلیت_وجود.
#علامه_طباطبایی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت دوم. 💠حال آنكه موضوع فلسفه اولى يا متافيزيک، مطلق وجود است و مسائل و ق
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت سوم.
⬅️بنابراين در فلسفه اولى، بهويژه آنچه در ميان مسلمين متداول بوده و هست، ثبوت واقعيت هستى يكى از اصول متعارفه محسوب است و اساساً، اثبات واقعيت مرزى است كه فلسفه را از سفسطه جدا مىكند، زيرا فلسفه درست از نقطهاى آغاز مىشود كه واقعيت هستى بهعنوان يك اصل مسلم از پيش پذيرفته شده باشد و وسوسه ترديد يا انكار واقعيت كه همان سفسطه است در كار نباشد.
⬅️در مكاتب فلسفى اروپا در چند قرن اخير بيشتر اهتمام فلاسفه صرف اثبات واقعيت هستى و دفع تشكيكات سوفسطائيان شده است، اما بسيارى از اين فيلسوفان واقعيتگرا، خود نيز در تحليل مسئله «علم» و شناختشناسى در ورطه سفسطه افتادهاند.
بيشتر اين فيلسوفان بدان دليل كه ادراكات انسان از طريق حوّاس حاصل مىشود و حواس انسان ناقص و محدود و در برخى از موارد خطاكار است، منكر آن شدهاند كه آنچه انسان از جهان خارج بهعنوان علم و معرفت كسب مىكند مطابق با واقع باشد؛ و بدين ترتيب، ايده آليسم، در اشكال گوناگون بر افكار فلاسفه قرن هجدهم و نوزدهم اروپا سايه مىافكند بهطورى كه حتى مخالفان آن نيز خواه ناخواه در مسائل آن درگير مىشوند.
💠ماترياليسم بهطور اعمّ و ماترياليسم ديالكتيك بهطور اخصّ بازتابى است از پندارگرايى و آشفتگىهاى فلسفى غرب كه در اواسط قرن نوزدهم نضج گرفته است. بنيانگذاران ماترياليسم ديالكتيک بيشتر همّ خود را صرف دفع و ردّ ايده آليسم كرده و در نوشتههاى خود لبه تيز انتقاد را متوجه افكار ايشان ساختهاند.
اما پس از آنكه اين مكتب بهصورت ايدئولوژى حزبى درمىآيد، نويسندگان طرفدار آن براى مبارزه با مخالفان خود اعم از فلسفى و مذهبى، برچسب ايده آليسم را دانسته و ندانسته بر همه مكتبهاى فلسفى و اديان و مذاهب مىزنند و از جمله، متافيزيک را بهعنوان فلسفهاى كه از ماوراء طبيعت سخن مىگويد معرفى كرده و همواره در رديف مكاتب پندارگرا قرار دادهاند، اما بايد توجه كرد كه متافيزيک بهعنوان دانشى كه از «وجودشناسى» بحث مىكند نمىتواند مورد انكار قرار گيرد همه اين گونه امور، كه نسبت به آنها آگاهى داريم، و شايد بسيارى چيزهاى ديگر كه از آنها آگاه نيستيم، غيرواقعى و پوچ و باطل نيست، بلكه وجود حقيقى و واقعيت و ثبوت جدّى دارد.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#ماوراءالطبیعه.
#مابعدالطبیعه.
#حقیقت.
#کلیت_وجود.
#علامه_طباطبایی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت سوم. ⬅️بنابراين در فلسفه اولى، بهويژه آنچه در ميان مسلمين متداول بوده
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت چهارم.
⬅️هرگز چيزى بهسوى چيزى ميل نمىكند مگر آنكه وجود عينى و واقعيت خارجى داشته باشد و يا منتهى به موجودى واقعى گردد، نه سراب باطل و پندار گزاف.
⬅️پس ما نبايد ترديد كنيم كه وجودى هست و نمىتوانيم واقعيت هستى را انكار كنيم مگر آنكه از در مكابره درآييم و حق را زير پا بگذاريم و در واقعيت شک كنيم، و بديهى است كه اگر كسى از چنين ترديدى سخن بگويد صرفاً جنبه لفظى خواهد داشت.
💠بنابراين هر يک از ما يا هر موجود ذى شعور ديگرى كه در اين جهان هست، خود را موجود واقعى مىداند كه داراى آثار واقعى است، و با هيچ چيز ديگرى جز از آنرو كه آن هم از واقعيت برخوردار است تماس برقرار نمىكند.
البته ترديد نيست كه ما در عين آنكه نسبت به واقعيت هستى يقين داريم نبايد در اين امر به خود ترديد راه دهيم كه در بسيارى از موارد دچار خطا مىشويم و مثلًا، چيزى را كه وجود ندارد موجود، و يا چيزى را كه وجود دارد معدوم مىپنداريم.
💠چنانكه انسانهاى پيش از ما چيزهايى را موجود مىپنداشتند و به امورى اعتقاد داشتند كه ما امروز منكر آنها هستيم و به نقيض آن معتقديم، و ناگزير يكى از آن دو بايد باطل باشد.
⬅️يكى از مسائلى كه همچنان بهعنوان موضوع اساسى فلسفه برقرار ماند اين بود كه دست آوردهاى علوم گوناگون مىتواند بهعنوان موادّ اوليه شناخت كلى مورد استفاده قرار گيرد و جهان هستى را در دستگاهى قانونمند توجيه كند. اين تقريباً همان موضوعى است كه بهعنوان تنها موضوع فلسفه اولى مورد پذيرش واقع شد، هستى و قوانين و خواص آن.
⬅️توضيح اين كه اگر فيزيک از خواص ماده و شيمى از ماهيت و تركيبات آن و رياضى از كميات و مقادير و فيزيولوژى از طرز كار و وظايف اعضا سخن مىگويد و خلاصه هر علمى گوشهاى از حقيقت جهان را بر ما روشن مىسازد، آيا تركيب اين نتايج، به علت وجه مشتركى كه در هستى با يكديگر دارند ،براى شناخت قوانين كلّى وجود، امرى الزامى نيست؟ و اگر هست آيا اينگونه معرفت همان فلسفه متافيزيک، با تعريف درست آن نخواهد بود؟
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#متافیزیک.
#حقیقت.
#علامه_طباطبایی.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت چهارم. ⬅️هرگز چيزى بهسوى چيزى ميل نمىكند مگر آنكه وجود عينى و واقعيت
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت پنجم.
⬅️مسئله ديگر اينكه ارزش معلومات بشرى را تحت كدام يک از دانشهاى متداول مىتوان بررسى كرد؟ زيرا تحقيق در ميزان واقع نمايى علوم و پردهبردارى آن از واقعيات خارجى، امرى است كه در زمانهاى پيش جزء دانش كلى فلسفه بوده و اكنون نيز موضوع هيچ دانش ديگرى قرار نمىگيرد، زيرا حاصل هر علم مشتى معلومات است، اما خود معلومات و علم چيست و آيا با آنچه در واقعيت امر هست انطباق دارد يا نه؟ آيا علم در ذهن انسان، وجود تبعى و ظلى دارد يا وجود حقيقى؟ آيا آنچه در ذهن قرار مىگيرد عين واقعيت خارجى است يا شبيه و حكايتى از آن است؟ حقيقت چيست؟ نسبى است يا مطلق؟ منشأ علم چيست؟ تجربه است يا عقل فطرى؟ و صدها مسئله ديگر كه نه فيزيک به حل آنها كمكى مىكند و نه شيمى و نه حتى فيزيولوژى و روانشناسى، و نه هيچ علم تجربى ديگر.
💠ليكن چنانكه گفته شد دستآوردهاى اين علوم مىتواند قضاياى مقدماتى شناخت فلسفى را فراهم سازد و بهعنوان صغراى قياس در برهانهاى عقلى قرار گيرد. بدين ترتيب قسمت عمده تحقيقات فلسفى عصر جديد حول مسئله شناخت تمركز يافت و هر چند آشفتگى و مكتبهاى عجيب و غريبى در فلسفه ايجاد كرد، اما در زمينه منطق و روشهاى تحقيق و تنظيم متدولوژى كمک هاى شايانى به فرهنگ انسانى نمود.
💠بايد توجه داشت كه مسائل مربوط به شناختشناسى، در فلسفه اولى بهويژه در بين مسلمين و بالاخص در مكتب فلسفى ملاصدرا و حكمت متعاليه او، جايگاه خاصّى دارد و از اهميت بسيارى برخوردار است، ليكن نه بهعنوان موضوعى مستقل، بلكه در ضمن مسائل ديگرى مورد بحث واقع شده است. چنانكه حتى بسيارى از مشكلات و نقاط تاريک كه در مسئله شناخت، براى انديشمندان مغرب زمين لاينحل مانده است، توسّط ملاصدرا و پيروان او، با اصول و ضوابط خاص فلسفى وى حل و فصل گرديده است كه بخشى از آن را در همين كتاب (مبحث وجود ذهنى و اتحاد عاقل و معقول) مطالعه خواهيد كرد همچنين اشتباهاتى را كه هر روز مرتكب مىشويم و چيزهايى را موجود مىپنداريم كه وجود ندارد يا از چيزهايى نفى وجود مىكنيم كه در حقيقت وجود دارد و بعداً متوجه مىشويم كه در حكم خود راه خطا رفتهايم.
💠بنابراين، بحث و كاوش براى تشخيص آنچه وجود دارد از آنچه وجود ندارد و تعيين خواص و احوال موجود واقعى به نحوى كه هرگونه شكّى را از بين ببرد ضرورى است و تنها با چنين پژوهشى مىتوان موجود واقعى را از غيرواقعى باز شناخت.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#فیزیک.
#علم.
#ساینس.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت پنجم. ⬅️مسئله ديگر اينكه ارزش معلومات بشرى را تحت كدام يک از دانشهاى
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت ششم.
⬅️اما همين سخن كه بهصورت يک قانون اظهار مىگردد كه «هر علمى كه از طريق حس و تجربه به دست نيايد باطل است» خود از طريق كدام يک از حواسّ يا در چه آزمايشگاهى مورد احساس و تجربه واقع شده است؟ سخن ايشان در واقع اين است كه بحث از اشياء و امور واقعيتدار و موجود، سخنى است علمى و منطقى و مفيد، ليكن بحث در اينكه واقعيت چيست و موجود به چه معنى است و وجود اساساً چه مشخصاتى دارد، امرى غيرلازم و ناسودمند است. اما در عمل، هر انسان متفكرى به اين مسئله توجه دارد كه اثبات وجود و عدم اشياء اساسىترين مسئلهاى است كه بحثها و كاوشهاى بشرى بهطور عمده حول آن مىچرخد، زيرا اگر مباحث وجود و عدم زائد است، به چه دليل آن همه تلاش و كوشش و تبليغ در رد يا قبول امور گوناگون صورت گرفته و مىگيرد؟
💠مگر مسئله جز اين است كه يک فرد يا گروه چيزى را اثبات مىكند و ديگران نفى و بالعكس. آيا بحث و جدالهاى علمى و فلسفى ميان مكاتب گوناگون بر سر آن نيست كه گروهى مىگويند فلان چيز هست و گروهى ديگر مىگويند نيست؟ آيا خصوصيات هستى واقعى از هستى اعتبارى يا پندارى در چه دانشى جز فلسفه مشخص مىشود؟ درست است كه هر بخش از جهان هستى موضوع يكى از رشتههاى علوم واقع شده است و نتايج علمى و نظرى خود را به دنبال داشته و دارد، اما نبايد تصور كرد كه علوم مىتوانند جاى فلسفه را بگيرند، چون فلسفه نگرشى ديگر به جهان هستى است. فيزيک و شيمى قوانين مربوط به حوزه عمل خود را كشف مىكنند، اما ماهيت و ميزان قطعيّت و ارزش معرفتى اين قوانين را در فيزيک و شيمى نمىتوان تعيين كرد، و اگر دانشمندى به اين كار بپردازد، حتماً بر اساس قوانين فلسفه متافيزيک عمل خواهد كرد، نه به كمک وسايل آزمايشگاهى. يعنى نوع معرفت فلسفى جوابگوى سؤالات او خواهد بود و او ناگزير است براى دستيابى به واقعيت مسائل از قوانين متافيزيک استفاده كند و اين بدان معنى نيست كه فلسفه را بهجاى فيزيک و يا فيزيک را بهجاى فلسفه قرار بدهد.
💠پس اثبات وجود يا خواص موجود مطلق (نه يک موجود ويژه) پيش از تحقيق در ذات و ماهيت اشياء و امور قرار دارد، چون هر چيزى قبل از آنكه «آن چيز» باشد وجود دارد و پيش از آنكه بپرسيم چيست؟ مىپرسيم هست يا نه؟ آنچه گفته شد مربوط به كسانى است كه در زمينههاى علمى و فلسفى، لااقل ضوابط منطقى سخن را رعايت مىكنند و قول و عمل ايشان مطابق يكديگر است وگرنه آن گروه از مدعيان كه فرق علم و فلسفه را ندانسته، سخن فلسفى را بهعنوان تجربه علمى جا مىزنند، و يا امورى را اثبات مىكنند كه هيچگاه از طريق حس و تجربه قابل اثبات نيست و با اين وصف خود را طرفدار علم، آن هم علم مبتنى بر مشاهده و آزمايش معرفى مىكنند، نه اهل فلسفهاند و نه طرفدار علم.
💢 #ادامه_دارد...
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#ماوراءالطبیعه.
#حقیقت.
#علم.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت ششم. ⬅️اما همين سخن كه بهصورت يک قانون اظهار مىگردد كه «هر علمى كه از
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت هفتم.
⬅️اين نكته قابل توجه است كه فلسفه هرگاه در استنباطات خود راه خطا رفته است غالباً در همان مواردى است كه مقدمات برهانى خود را بر اساس قضاياى نادرستى استوار كرده است كه علوم در اختيارش گذاشتهاند، زيرا چنانكه گفتيم قضاياى مقدماتى برهانهاى فلسفى گاه ممكن است از قضاياى علمى گرفته شود.
💠به همين دليل فلاسفهاى كه در بخش طبيعيات حكمت نظرى براهين خود را بر اساس «مشهورات» و بهطور كلّى قضاياى غيربديهى و اولى مبتنى ساختهاند همواره به نتايج نادرستى رسيدهاند، اما خطاى آنها آن بوده است كه قضيه علمى مشهورى را در قياس برهانى خود بهكار گرفته، آن را در حكم بديهيات اولى پنداشتهاند.
⬅️روش تحقيق فلسفى استدلال است، كه از بين اقسام آن صرفاً قياس برهانى بهكار گرفته مىشود و چنانكه پس از اين بيان خواهد شد قياس برهانى مبتنى بر قضاياى بديهى و ضرورى و اولى است. اين نوع قياس از استوارترين انواع قياس است كه نتايج حاصل از آن قطعى و يقينى است؛ مگر آنكه قضاياى مقدماتى آن بهجاى قضاياى اولى و ضرورى، اشتباهاً و يا از روى مسامحه، از مظنونات و مشهورات و متواترات گرفته شده باشد. از اينجا معلوم مىشود كه علم بدون فلسفه ابتر است و فلسفه بدون علم عقيم است به عبارت ديگر، بحثى كه در آن تنها برهان بهكار گرفته مىشود، زيرا از ميان انواع قياس، قياس برهانى است كه منتج نتايج يقينى است و يقين، خود عبارت است از اعتقادى كه از ميان ساير اعتقادات واقعيت را بر انسان مكشوف سازد.
💠چون روش بحث و تحقيق در فلسفه اينچنين است، براى ما فقط اين امكان وجود خواهد داشت كه بر اساس آن استنتاج كنيم كه اين چيز موجود است و آن ديگرى موجود نيست، وگرنه بحث از امور جزئى از وسع ما خارج است، زيرا برهان در امور جزئى و متغيّر و بىثبات جارى نيست. به همين دليل در اين نوع بحث، موجود بهطور كلى مورد بررسى قرار مىگيرد و موجود مطلق از آن جهت كه كلّى است موضوع تحقيق واقع مىشود.
⬅️و از آنجا كه ممكن نيست موجود به صفات و حالاتى وصف شود كه آن صفات و حالات خود وجود نداشته باشد، از اين جهت، صفات و حالاتى كه در بحث برهانى براى موجود مطلق بهكار مىبريم ناچار منحصر به امورى است كه حكم آنها با موجود عام يكى است، مانند: خارجيت مطلق، وحدت عام، فعليت كلى، كه مساوى با موجود مطلقند، و يا احوالى كه اخصّ از موجود مطلق است ليكن هرگاه با مقابل آن بر روى هم در نظر گرفته شود مساوى با موجود مطلق است.
⬅️چنانكه گوييم: موجود يا خارجى است و يا ذهنى، يا بگوييم: موجود يا واحد است يا كثير يا بالقوه است يا بالفعل كه همه از امورى است كه از موجوديت مطلق خارج نيست.
💠ما مجموعه اينگونه مباحث را «فلسفه» مىناميم.✅
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه.
#فلسفه_اسلامی.
#موجود.
#علم.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت هفتم. ⬅️اين نكته قابل توجه است كه فلسفه هرگاه در استنباطات خود راه خطا ر
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت هشتم.
⬅️. فلسفه اعم از همه علوم و معارف است، زيرا موضوع آن (موجود) عامترين موضوعات و در برگيرنده همه چيزهاست. علوم كلًاّ از حيث ثبوت موضوع متوقف بر فلسفهاند، اما فلسفه در ثبوت موضوع خود بر هيچ يک از علوم مبتنى نيست.
💠موضوع هر علم در حيطه قوانين فلسفى و طبقهبندىهاى خاص آن مشخص مىشود، زيرا حد و رسم وجودى هر موجود در فلسفه تعيين مىشود؛ فلسفه اثبات مىكند كه موضوع علم خاصّى اساساً وجود دارد يا نه؟
شايد تصور شود كه وجود موضوع از بديهيات است، اما چنين نيست، زيرا نحوه وجود موضوع بايد در فلسفه معين شود. چه بسيارى از موضوعات سالها بلكه قرنها بهعنوان يک موجود حقيقى مورد بحث واقع مىشود و درباره آن احكام گوناگون صادر مىكنند، اما بعداً مشخص مىشود كه موضوعى با آن مشخصات وجود نداشته است.
⬅️اين اشكال بيشتر در مورد موضوعاتى پيش مىآيد كه قابل آزمايش و تجربه در آزمايشگاه علوم تجربى نيست.
كسانى كه سالهاست جامعه انسانى را بهعنوان يک واحد حقيقى از موجودات پنداشتهاند و درباره حركت و تكامل و زندگى و قوت و ضعف آن درست مانند يک موجود زنده سخن مىگويند، يعنى همه فلاسفه جامعه و تاريخ، نيز كسانى كه تاريخ را بهعنوان يک موجود واحد حقيقى متحرک و متكامل پنداشته، براى زندگى و حركت و حتى آينده آن از حيث غايت تعيين تكليف مىكنند، اگر از ابتدا نحوه وجود جامعه و تاريخ را، يعنى معنى واحد حقيقى و واحد اعتبارى را در فلسفه آموخته بودند هيچگاه در سخنان خود اينچنين خطاهاى فاحشى مرتكب نمىشدند.
⬅️همچنين كسانى كه معنى تناقض را نمىدانند و اجتماع هستى و نيستى يک شىء واحد را امكانپذير بلكه ضرورى مىدانند، اگر از مبانى فلسفه اطلاعى داشتند به اين خطاها دچار نمىشدند.
اگر در طبقهبندىهايى كه توسط بعضى از فلاسفه دورههاى اخير نسبت به علوم و معارف بشرى صورت گرفته است توجه شود اين نكته به خوبى روشن خواهد شد كه براى حفظ وحدت معرفت بشرى كه خود ناشى از اشتراک وجود و وحدت ذاتى آن است، بايد علوم و معارف را از كلّى به جزئى طبقهبندى كرد؛ و بديهى است كه مرتبه هر علم در اين طبقهبندى، متناسب با ميزان كليّت يا جزئيت موضوع آن علم خواهد بود. چنانكه در طبقهبندىهاى معروف مشاهده مىشود، علوم و معارف بشرى بر حسب كليّت متنازل طبقهبندى گرديده است، بدين معنى كه آنچه كلىتر و عامتر است در بالا و آنچه جزئىتر و خاصتر است در مراتب پايينتر، به ترتيب، قرار گرفته است.
⬅️اگوست كنت در طبقهبندى خود، كليّت و عموميت را با بساطت در رابطه مستقيم دانسته، در ترتيب متنازل از كلى به جزئى و از بسيط به مركب سير نموده؛ از رياضيات به هيأت و از هيأت به فيزيک و از فيزيک به شيمى تنازل كرده است.
⬅️هربرت اسپنسر در طبقهبندى او تجديدنظر كرده، اصلاحاتى را پيشنهاد نموده است. پيشنهاد او بسيار منطقى و دقيق است. وى علوم انتزاعى را كه مستقيماً با ماده سر و كار ندارند كلّىتر و عامتر از ديگر علوم دانسته، از اينرو، منطق و رياضيات را در طبقه اول و مكانيک و فيزيک و شيمى را در مرتبه دوم و ... قرار داده است.
💠در اين تقسيمبندى نيز سير صعودى به سمت بساطت و كليّت است (البته هيچيک از اين طبقهبندىها جامع و مانع نيست).
با توجه به اينكه از وجود، عامتر و بسيطتر هيچ چيز متصور نتواند بود، طبعاً در هر نوع طبقهبندى كه از معارف بشرى صورت مىگيرد، علم وجود، يعنى فلسفه اولى، كه موضوع آن عامترين و بسيطترين موضوع است در رأس طبقهبندى قرار خواهد گرفت.
💠انگيزه اصلى فلاسفه در طبقهبندى علوم آن بوده است كه وحدتى ميان شعب گوناگون علم برقرار كنند تا تقسيم و تشعُب معارف بشرى مانع از يك برداشت كلّى و فراگير از جهان هستى و حقيقت واحد آن نشود.
اين بينش وحدانى را پيشرفتهاى اخير علمى نيز هر روز بيش از پيش تأييد كردهاند.
⬅️قوانين علوم در سير طبيعى خود، هر روز به وحدتى كه بشر فطرتاً در جهان هستى مىيابد نزديكتر مىشود و سرانجام همه قوانين در قوانين كلّى وجود خلاصه مىگردد كه از وحدت و بساطت محض برخوردار است.
بديهى است كه كلىترين قوانين، قوانين وجود يا موجود بهطور مطلق است. از اينرو فلسفه اولى كه فوق همه معارف و علوم است، همواره در طول تاريخ انديشه بشرى، به كشف و استنتاج چنين قوانينى پرداخته، بهويژه در ميان مسلمين كه با عنوان «علم اعلى» گرامىترين نوع معرفت بوده است موضوع فلسفه موجود عام است كه علم بدان ضرورى است، زيرا تصور آن بديهى و اولى است و تصديق به وجود آن نيز ضرورى است، زيرا خود عين موجوديت است.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#متافیزیک.
#پوزیتویسم.
#آگوست_کنت.
#هربرت_اسپنسر.
#وجود.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت هشتم. ⬅️. فلسفه اعم از همه علوم و معارف است، زيرا موضوع آن (موجود) عامت
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت نهم.
⬅️توضيح در باب قضاياى بديهى و اولى:
⬅️اهل منطق علم را به دو قسم تقسيم كردهاند، علم ضرورى و علم مكتسب.
💠علم ضرورى آن است كه حصول آن محتاج به دليل و تأمّل فكرى نباشد. بر اين اساس قضايايى كه تصديق آنها براى ذهن نيازى به اثبات و استدلال ندارد، ضروريّات يا قضاياى ضروريّه ناميده مىشوند.
⬅️قضاياى ضرورى شش قسم است:
⬅️1. اوليات و آن قضايايى است كه بالذّات و بدون احتياج به تصور امرى ديگر مورد تصديق عقل قرار گيرد؛ يعنى كافى است ذهن انسان، موضوع و محمول و نسبت حكميّه را تصور كند و بدان علم يقينى حاصل نمايد. اينگونه قضايا را بديهيات نيز گويند.
⬅️2. مشاهدات يا محسوسات، كه علم بدان از راه حس و مشاهده حاصل مىشود.
⬅️3. مجرّبات، كه علم بدان از راه تجربه براى انسان حاصل مىشود.
⬅️4. حدسيّات، كه بر اساس حدس صائب كه خود نوعى از تجربه است حاصل مىگردد.
⬅️5. متواترات، كه علم حاصل از آن ناشى از كثرت اخبار است.
⬅️6. فطريّات يا قضايايى كه حد وسط به همراه موضوع و محمول در ذهن حاضر است.
💠در كليه اقسام ششگانه علم بديهى يا قضاياى ضرورى براى حصول يقين احتياج به دليل نيست و اينگونه قضايا هستند كه در هر نوع قياس برهانى ماده قياس قرار مىگيرند و از آنها علم قطعى و جازم حاصل مىگردد.
💠موضوع فلسفه از آن جهت كه عامترين چيزهاست و هيچ چيز نمىتواند خارج از آن ثبوت يابد، هرگونه محمولى كه براى آن اثبات گردد، يا خود عين موضوع است، مانند:
⬅️هر موجودى (از حيث وجود) واحد است، يا:
⬅️هر موجودى بالفعل است؛ كه در اينجا واحد يا بالفعل، گرچه از حيث مفهوم با موجود مغايرند، ليكن از حيث مصداق عين آنند؛ و اگر جز اين بود نه از جهت ذات خود ثابت بودند و نه از حيث اثبات آنها براى موضوع، يعنى موجود مطلق. و يا آنكه محمول، عين موضوع نيست و اخصّ از موجود عام است ليكن چيزى غير از آن هم نيست.
💠چنانكه گوييم: علت، موجود است. كه در اين قضيّه، علت گرچه اخصّ از موجود مطلق است، ليكن حيثيتى خارج از موجوديت عام ندارد وگرنه باطل بود.
اينگونه اوصاف با آنچه در برابر آن قرار دارد، از نوع قضاياى مردد المحمول است و اطراف ترديد بر روى هم مساوى با موجوديت عامّ است.
⬅️مانند اينكه گوييم:
⬅️هر موجودى يا بالفعل است يا بالقوه. اكثر مسائل در فلسفه بهصورت تقسيم جريان مىيابد، مانند تقسيم موجود به واجب و ممكن و تقسيم ممكن به جوهر و عرض و تقسيم جوهر به مجرّد و مادى و تقسيم مجرّد به عقل و نفس و بر همين قياس در ساير مسائل.
💠مسائل در فلسفه به شيوه «عكس حمل» مطرح مىشود.
⬅️مثلًا وقتى مىگوييم:
⬅️واجب موجود است و ممكن موجود است، در معنى چنان است كه گفته شود:
⬅️وجود، واجب است و ممكن. و يا اگر بگوييم:
⬅️وجوب يا بالذّات است و يا بالغير، به اين معنى است كه موجود واجب منقسم مىشود به واجب ذاتى و واجب غيرى.
💢 #ادامه_دارد...
#فلسفه_اسلامی.
#فلسفه.
#وجود.
#واجب_الوجود.
#ممکن_الوجود.
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @falsafeh_nazari
فلسفه نظری
🔴مروری بر متافیزیک ♨️قسمت نهم. ⬅️توضيح در باب قضاياى بديهى و اولى: ⬅️اهل منطق علم را به دو قسم تق
🔴مروری بر متافیزیک
♨️قسمت پایانی.
⬅️ اين فن (فلسفه اوُلى) چون از حيث موضوع اعم از همه فنون است و هيچ چيز از موضوع و محمولات آن خارج نيست، هدف و غايتى خارج از خود ندارد. يعنى براى مقصود ديگرى آموخته نمىشود بلكه اين معرفت خود، ذاتاً مقصود است.
💠بنابراين فلسفه بهعنوان ابزارى براى دستيابى به مقاصد ديگر بهكار نمىرود، چنانكه علوم و فنون آلى (مانند منطق و طب و نحو و غيره) همه براى غاياتى جز ذات خود آموخته مىشوند؛ در عين حال فوائد بسيارى بر آن مترتب است.
💠عكس در قضايا آن است كه، جاى موضوع و محمول (در قضاياى حمليّه) و مقدم و تالى (در قضاياى شرطيه) با يكديگر تعويض شود، به شرط آنكه كيفيت (سلب و ايجاب) قضيّه بر حال خود باقى باشد؛ در اين صورت قضيه معكوس نيز صادق خواهد بود. البته، نوع قضيّه معكوس بر حسب نوع قضيه اصلى متفاوت خواهد بود، چنانكه عكس قضيه موجبه كليّه، موجبه جزئيه است.
⬅️قضيه: هر انسانى حيوان است، بهصورت موجبه جزئيه منعكس مىشود، يعنى:
⬅️بعضى از حيوان انسان است. (براى اطلاع بيشتر به كتب منطق رجوع شود).
💠منظور اين است كه چون هيچ چيز در آن سوى «وجود» تحقّق ندارد، شناخت وجود و خواص آن نمىتواند به منظور وسيله دستيابى به ماوراء آن مورد توجه پژوهشگران قرار گيرد. چه، هر چيز بهعنوان غايت و مقصود فلسفه فرض شود، خود در حيطه وجود خواهد بود نه خارج از آن.
💠 بسيارى از علوم و فنون ديگر چنين خاصيتى را ندارند. مثلًا منطق براى جلوگيرى از تخطّى فكر آموخته مىشود و طب براى حفظ تعادل و صحت بدن و نحو براى درست سخن گفتن و ... ليكن فلسفه صرفاً براى فلسفه است، يعنى شناخت فلسفى خود غايت و هدف است. معرفت فلسفى بىفايده نيست بلكه خود بهعنوان فايده مورد توجه و هدف پژوهشگران است، تنها تفاوت آن با ساير علوم و معارف بشرى در آن است كه هدف و مقصود در ساير فنون، خارج از آن است و در فلسفه، خود آن، وگرنه فوائدى كه در شناخت فلسفى وجود دارد بر هيچكس پوشيده نيست.
💠البته اين مطلب در مورد فلسفه اولى، يا فلسفه الهى به معنى الاعم صادق است كه از وجود و خواص آن بحث مىكند، ليكن اگر فلسفه بهطور مطلق مورد نظر باشد كه مرادف با حكمت است، ديگر چنين ويژگى را نخواهد داشت، زيرا در آن معنى همه شاخههاى حكمت نظرى و حكمت عملى را شامل مىشود و در آن صورت همه علوم و فنون در دايره آن قرار خواهد گرفت. با اين حال، حكما غايت آموختن حكمت نظرى را استكمال نفس انسانى از راه تشبّه به نظام وجود دانستهاند كه بر اساس آن، انسان جهانى عقلانى مشابه جهان عينى مىگردد، و غايت حكمت عملى را عمل خير و تقويت نفس در فرمانروايى بر بدن ذكر كردهاند.
💠چون موضوع فلسفه عامترين اشياء است، ايجاب مىكند كه معلول چيز ديگرى نباشد، زيرا خارج از او (وجود) چيزى نيست. به همين سبب برهانهاى مورد استفاده فلسفه، از نوع برهان «لمّى» نتواند بود.
⬅️اما برهان «انّ» (انّى): در منطق به تحقيق رسيده است كه شناخت بر مبناى دستيابى از طريق معلول بر علت، مفيد يقين نخواهد بود. پس براى بحث فلسفى جز برهان «انّ» كه مبتنى بر ملازمات عام باشد، يعنى رسيدن از طريق يكى از دو امر متلازم به ديگرى، راهى باقى نمىماند.
#متافیزیک.
#مابعدالطبیعه.
#علم.
#برهان.
#وجود.
➖➖➖➖➖➖
🔴کانال 🌿فلسفه نظری🌿
🆔 @Falsafeh_nazari