#آیت_الله_بهجت
✅ دوتا کافی نیست...
کارم زیاد بود و حتی مایل نبودم بیش از دو فرزندی که داشتم، فرزند دیگری داشته باشم. از طرفی، پدرم خیلی به بچه علاقه داشت و مایل بود که فرزندان دیگری هم داشته باشیم و میگفت:
✨«اینها تازه از نزد پروردگارشان مراجعت کردهاند و عصمت دارند. عصمت اینهاست که انسان را به خود جذب میکند، نه چیز دیگری.»
آقا با فرزند چهارمی ما انس عجیبی داشت و تنها کسی که میتوانست حال ایشان را تغییر دهد، او بود.
📚 فرزند آیت الله بهجت، زمزم عرفان
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
تو هم تا میگن طبیعت خوزستان یاد نخل میافتی؟ 😍
قبول داری نخل خوزستان بخشی از هویت یه ایرانیه🇮🇷❤️
ما نخلها رو به قلب خونههاتون میاریم💪
کاربردی و زیبا، باهمون گرمای جنوب😍🌞
بیا ببین وانتخاب کن👇
https://eitaa.com/joinchat/2130575491C538c7e21ac
.
📌از ماست که برماست...
امروز این معیار و ملاک ها را در یک گروه واسطه گری ازدواج دیدم...
هنوز هم شاغل بودن دختر خانم، پزشک بودنش، زیباییش و کم جمعيت بودن خانواده اش و... ملاک انتخاب خیلی از خانواده هاست. از آن طرف هم پول دار بودن آقا پسر، داشتن خانه و امکانات و تحصیلات عالی و شغل اداری برای خانواده دخترخانم ها...
⚠️ نتیجه اش هم می شود تاخیر در ازدواج و بالا رفتن سن ازدواج و گاهی تجرد قطعی که عمدتا نتیجه ی سبک زندگی و نوع نگرش ما به زندگیست نه مشکلات اقتصادی جامعه...
نمونه اش هم مطلب بعدی که در همان گروه به اشتراک گذاشته بودند. 👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌جامانده ی ازدواج...
چند روزی است که ۵۰ ساله شده ام، اما هنوز مجردم. چیزی که هرگز فکرش را هم نمی کردم. نه اینکه زشت بودم و یا موقعیت اجتماعی نداشتم نه...
من در جوانی در انتخاب همسر دچار وسواس شدم. در فامیل از من به عنوان دختری یاد می کنند که منتظر مردی با اسب سفید بود. چند خواستگار من از فامیل بودند که دست رد به سینه شان زدم و هنوز که هنوزه مورد سرزنش بزرگان فامیل هستم.
اولین خواستگارم در سن ۱۹ سالگی پسر عمویم بود. او کارمند یک داروخانه، با درآمد متوسطی بود. خانواده و خود وی به من بسیار ابراز علاقه می کردند. اما بزرگترین مشکلی که در ازدواج با او می دیدم فاصله سنی مان بود. من و او تنها ۵ ماه فاصله سنی داشتیم و احساس می کردم او نمی تواند مرا درک کند. از نظر من او خیلی بچه بود. بنابراین نتوانستم به او به عنوان یک همسر که تکیه گاهم باشد نگاه کنم.
اینطوری اولین خواستگار خود را رد کردم و تا مدت ها به همین دلیل از خانواده عمویم فاصله گرفتم.
در ۱۹ سالگی تقریبا ۶ تا ۷ خواستگار دیگر هم داشتم که هر کدام را به دلیلی رد کردم. در آن سال ها فکر می کردم نباید زندگی اطرافیانم را تجربه کنم. مثلا خواهرم که ۱۷ سالگی ازدواج کرد و در کمتر از ۶ سال صاحب ۴ فرزند شد و از نگاه من لذتی از زندگی نبرد.
بنابراین تصمیم گرفتم درس بخوانم و پیشرفت کنم. در این میانه اگر یک خواستگار خوب هم داشتم از دست ندهم. اینگونه بود که درس می خواندم و کمتر به مسائل دیگر توجه داشتم.
بعد از مدتی معلم شدم و کارم برایم از هر چیز مهم تر بود. دیگر به سن ۲۵ سالگی رسیده بودم و خود را در اوج جوانی می دیدم. در آن سال ها هم تعداد زیادی خواستگار داشتم اما موقعیت اجتماعی به من اجازه نمی داد که بخواهم همسری پایین تر از سطح خود داشته باشم. بنابراین هر خواستگاری که سطح سواد و موقعیت اجتماعی اش کمتر از من بود را رد می کردم.
تا قبل از سن ۳۰ سالگی حداقل دو ماهی یکبار حضور خواستگار در خانه را تجربه می کردم. اما بعد از آن از این کار هم خجالت کشیدم و به مادرم گفتم: از این به بعد تا کسی به دلم نشیند و اطلاعات کافی درباره اش نداشته باشم به خانه راه نمی دهم. و با این توجیه که مگر اینجا نمایشگاه است که هر کسی بیاید و من را نگاه کند و برود تا تصمیم بگیرد.
از این به بعد حضور خواستگاران در خانه مان بسیار کمرنگ شد. سن من هم بالا رفته بود و هرگز حاضر نبودم ریسک کنم. چرا که معتقد بودم تا قبل از ۳۰ سالگی ممکن است که زندگی سخت را تحمل کرد اما بعد از این سال دیگر باید زندگی خوبی داشت و حتما باید دارایی مرد در شان تو باشد.
چرا که بزرگتر ها می گفتند "هر چه نشینی بر تخت نشینی" یعنی هر چه قدر صبر کنی و دیرتر ازدواج کنی خواستگاران بهتری برای تو خواهد آمد.
پس از آن دیگر کسانی که خانه و ماشین نداشتند نمی توانستند گزینه خوبی برای ازدواج باشند. چرا که تجربه مستاجری و مواجه با مشکلات مالی را در خود نمی دیدم. از سن ۳۰ به بعد علاوه بر شغل و موقعیت اجتماعی، داشتن خانه و ماشین هم برایم مهم بود.
اما خواستگارانم دیگر کمتر مجرد بودند و اکثرا یا همسرانشان را به دلیل بیماری و تصادف از دست داده بودند و یا اینکه از هم جدا شده بودند. هرگز حاضر نبودم زندگی با مردی که تجربه زندگی قبلی داشته را تجربه کنم.
من در رویاهای خود به دنبال شهزاده زرین کمری با اسب سفید می گشتم و همه خواستگاران مجرد خود را رد کرده بودم. حالا باید به چنین مردی جواب مثبت می دادم. آیا با این کار مورد تمسخر دوست و فامیل قرار نمی گرفتم؟
کم کم به سن ۴۰ سالگی رسیدم. خواستگارانم خیلی کم شده بودند تقریبا هر ۶ ماهی یک بار خواستگار از راه دور را تجربه می کردم. با این تفاوت که دیگر زندگی متاهلی را تجربه کرده بودند و بچه هم داشتند. تفاوت آن ها با هم در تعداد بچه ها بود و این موضوع برایم بسیار آزار دهنده بود.
فشار خانواده هر روز بیشتر می شد و تعداد خواستگاران بسیار کم. آخرین مورد خواستگارم را هرگز فراموش نمی کنم. پیر مرد ۶۵ ساله ای که صاحب داماد و عروس و نوه بود از من خواستگاری کرد. فهمیدم چقدر فرصت های خوبی را از دست داده ام.
چرا همکارم که تمام صفات خوب یک مرد در او جمع شده بود فقط به خاطر چند سال فاصله سنی رد کردم؟
سنم به ۴۵ رسیده بود. تصمیم گرفتم کمی عاقلانه تر فکر کنم. دیگر به مردانی که تجربه زندگی متاهلی داشتند و همسر خود را از دست داده بودند هم راضی شده بودم. اما کمتر کسی بود که همسرش را از دست داده باشد و بچه نداشته باشد.
امروز در ۵۰ سالگی حس همسر شدن و از همه مهمتر حس مادر شدن را از دست داده ام😭. امروز خواهرم با نوه هایش بازی می کند و من حسرت فرصتهای گذشته را می خورم.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این انیمیشن با نرم افزار
گوشی ساخته شده😱
ما بهـت یاد مـیدیم که با گوشیـت
موشن گرافیک و انیمیشن بسازی
و به وسیله اون به درآمد برسی😎💰
مراحل ساخت انیمیشن بالا
رو داخـل کـانالـم گـذاشـتـم
خودت بیا ببین تا باور کنی😁
https://eitaa.com/MotionLearn/6226
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
فرصــت دوباره برای معــلم شدن ✅
جذب مجدد با آزمون استخدامی 😍
با چه مدرکی میـخوای ثبت نام کنی؟
حــوزوی / لیســانس و بالاتر / دیپلم
روش بــزن تا شـــــرایط رو بــدونی👆
این فرصت دیــگه تکـرار نمیشه ⚠️
حتما عضو شو و پست سنجاق شده
رو کامل بخونید 👇
⚡️https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
.
شروع برنامه مطالعاتی ۷۰ روزه 📝🔥
در کانال VIP مشاوره و تست برای
شروع قوی معلم شدن قرار گرفت👇
⚡️https://eitaa.com/joinchat/585826589Cd0a274a826
.
🔴بارداری در سن بالا آری یا خیر ؟
یادمه یکی از دوستانم ۴۵ سال سن داشت و دیر ازدواج کرده بود ؛ برای بارداری با یک مشاور صحبت کرده بود و مشاور بهش گفته بود خطرات سندروم داون رو بپذیر و مطالعه کن و سپس برای فرزندآوری اقدام کن ؛ دوست بنده سر همین صحبتها از غصه مریض شده بود.
حال دقت کنید !!!
مشاور ما به استناد غربیها یک زن را از بارداری در سن بالا میترساند و بدترین وضعیت ممکن که فرزند سندرومی است را گوشزد میکند طوریکه که انگار اصلا زنان جوان صاحب کودک معلول و عقب مانده نشدهاند اما در همین اروپا متخصصان از فواید بارداری در سن بالا مطلب مینویسند و با گوشزد کردن خطرات بیشتر بارداری در سن بالا به آنها راهکار مدیریت مشکلات بارداری را آموزش میدهند و به آنها وعده میدهند که هم سلامتی شما حفظ خواهد شد و هم فرزندان سالمتر و باهوشتر و آموزش پذیرتر و سازگارتر خواهید داشت .
◀️به راستی چرا ما میترسیم و آنها تجربه میکنند؟
منبع:
https://www.webmd.com/baby/pregnancy-after-35
✍عالیه سادات
اخبار داغ سلبریتی ها
┄┅┅❅🇵🇸 🇵🇸 🇵🇸 ❅┅┅┄
@BaSELEBRTY
#پیام_مخاطبین
📌فرصت های از دست رفته...
پیام آخر درباره جامانده های ازدواج منو شدیدا متاثر کرد. خاله ی من همچین شرایطی داره. پدربزرگم ابدا تمایلی به شوهر دادن دخترهاش نداشته و روی هر کدوم از خواستگارها یه عیبی میذاشته،
خاله من که قبل انقلاب یه دختر باسواد و هنرمند بوده و کلی خواستگار خوب داشته پدربزرگم همه خواستگارهاش رو رد میکرده. خواستگارهای مادرم و خاله دیگرم رو هم همینطور اما مادر و اون خاله با اصرار خودشون ازدواج کردن. اما خاله بزرگم به اصطلاح حیا کرده و چیزی نگفته. تا یه سنی که خودش میگه دیگه فقط مردهایی که همسرشان مرده یا طلاق گرفته میومدن خواستگاریش و ایشون معتقد بوده که نباید بره تو زندگی زن دیگه ای. یا به قول خودش جای زن دیگه ای بشینه.
خب مجرد میمونه و همه خواهرها و برادرها ازدواج میکنن و بچه دار میشن. نزدیک ۵۰ ساله میشه و تنها مونسش مادرش بوده. خودش میگه یه خواستگار فوق العاده برام اومد که عالی بود اما تو چشمای مادرم دیدم که التماس میکنه نرم از پیشش. جواب رد داد و چند ماه بعد مادرش هم فوت کرد.
بعد فوت مادرش مردی که قدیم خواستگاری بوده همسرش فوت کردو دوباره اومد خواستگاریش، اما باز رد کرد.
امروز با حسرت به اون مرد نگاه میکنه که چطور به همسرش رسیدگی میکنه. مادر من که شاغل بوده، خاله من ما رو نگه میداشت. حتی بارها مادرم براش خواستگار پیدا کرد و گفت که فکر ما رو نکن اما هربار رد میکرد و میگفت من دیگه تو این سن تمایلی به ازدواج ندارم.
چند وقت پیش توی سن ۷۰ سالگی به مادرم گفت من میخوام ازدواج کنم.
الان شدیدا بیماری های متعدد اعصاب و روان داره و نگهداری ازش سخت شده. بارها مادرم گفته دیگه نمیتونم و اگه اینطور پیش بره میبرمش خانه سالمندان.
اگه مشکل جسمی بود خیلی راحت تر بود اما اینکه مشکلات شدید اعصاب داره و وسواس خیلی شدید داره و زوال عقل هم بهش اضافه شده کار مادرم رو خیلی سخت کرده. خود خالم میگه اگه ازدواج کرده بودم الان بچه هام نگهداری میکردن ازم. اما خب چه سودی داره پشیمونی...
تو اقوام خانومی بود که تو سن بالا همسر یه آقای پیر شد که همسرش فوت کرده بود. بعد ازدواج مبتلا به مریضی شد و همسرش چندین سال ازش نگهداری کرد تا فوت کرد. میخوام بگم حتی ازدواج تو سن بالا هم با آدمی که همسر نداره بد نیست.
اگه فرصت ها رو تا الان از دست دادید از الان به بعد رو دریابید که بعدها تو ۷۰ سالگی مثل خاله من حسرت نخورید.
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#ازدواج_آسان
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
کانالی که هر زن و شوهری باید داشته باشه🥰👇
https://eitaa.com/joinchat/1296695702Cb7f9909e41
هدایت شده از تبلیغات غذای خیابانی
اگه نماز قضا زیاد داری و فکر و خیالت رو مشغول کرده، کلمه نماز رو لمس کن بهت قول میدم خیالت راحت میشه 😍👇
🟢
🟢
🟢 🟢
🟢 🟢 🟢
🟢 🟢
🟢 🟢🟢🟢🟢🟢🟢
🟢 🟢 🟢
🟢 🟢🟢
🟢
اگه نماز قضا داری کلیک کن 😔👆
#تجربه_من ۴۶۵
#فرزندآوری
#فواید_و_برکات_فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_اول
من در سن ۳۰ سالگی ازدواج کردم و الان که ۳۸ سالمه، به لطف خدا سه تا بچه قد و نیم قد دارم( ۷ ساله و ۴ ساله و ۱ ساله)
قصدم از نوشتن این مطالب که در ادامه میگم اینه که به همه مامانهایی که از آوردن بچه سوم میترسند،بگم:
من وااااقعاً واااااقعاً، شیرینی و لذت بچه داری رو در فرزند سوم چشیدم.😍😍
البته قبلش این رو هم بگم که فرزند سوم ما خدایی شد و ما جداً غافلگیر شدیم و من وقتی متوجه شدم، تا مدتها نمیتونستم و نمیخواستم قبول کنم و مداااام گریه میکردم و میگفتم که من آمادگی ندارم، خیلی خسته ام و بچه نمیخوام.
چون بلافاصله بعد از عروسیم، باردار شده بودم و از اون موقع همش در بارداری و شیر دهی و بی خوابی های شبانه و دردسرها و اذیتهای دو تا بچه کوچیک پشت سر هم و .....بودم.
خلاصه اینکه خیلی خسته بودم و دلم میخواست که تا حدی آزاد باشم و کارهایی که دوست دارم رو انجام بدم.
وقتی متوجه بارداری سوم شدم،
تماااام این مراحل بارداری و شیر دهی و سختی هایی که کشیده بودم، مثل فیلم از جلوی چشمام حرکت میکرد و مدام گریه میکردم و ناراحت بودم.
البته این رو هم بگم که همسرم بسسسیار مشتاق فرزند بود و همیشه میگفت ماها که تا حدی اعتقاداتمون قوی هست، باید فرزند زیاد بیاریم و سعی کنیم بچه های خوب تربیت کنیم و بتونیم نسل شیعه رو زیاد کنیم.
ولی هیچوقت نتونسته بود من رو راضی به آوردن بچه سوم بکنه و من به هیییچ عنوان بچه نمیخواستم و به شدت مواظب بودم که بچه دار نشم.
ولی دوستان گلم از زمانی که دیگه به ناچار، وجود بچه سوم رو پذیرفتم،
بقدری خدای مهربون در تماااام مراحل بارداری(با وجود دو تا بچه کوچیک که مدام در حال برآوردن خواسته ها و نیازها و بهونه هاشون بودم) کمکم کرد که از قبل، باورش برام غیر ممکن بود و به جرات میتونم بگم بهترین و آرام ترین و شیرینترین دوره بارداریم بود.
بعد هم بدنیا اومدن و تمااااام مشکلات و سختی های داشتن سه تا بچه کوچیک که درک زیادی از مسائل اطراف رو نداشتند.
و من در تمام این مراحل، از ابتدای بارداری اول تا الان، تنهای تنها و بدون هیییچ کمکی بودم و حتی همسرم هم بدلیل مشغله زیاد کاری از صبح تا ۱۰-۱۱ شب بیرون هستند.
الان که پسر عزیزم یک سالش هست خدا به شدت کمکم کرده و سختی ها رو برام هموار کرده و تمام چیزهایی که برام دغدغه بوده، به آسانی تمام سپری شده.
الان که فکرش رو میکنم و برام یادآوری میشه، تعجب میکنم چرا اینقدر از بارداری و بچه داری مجدد میترسیدم.
باور کنید از تمام مراحل بارداری و بعد هم بچه داری سه تا بچه کوچیک بصورت همزمان با "جزء جزء" وجودم لذت بردم و فقط زیبایی و شیرینی در این مسیر را به یاد دارم و این فقط و فقط عنایت و لطف ویژه خداوند بوده.❤️❤️❤️
به عنوان مثال من در همین حین که باردار بودم، دختر بزرگترم که ۵ سالش بود رو در کلاس حفظ قرآن گذاشتم و تا قبل از اینکه وارد مدرسه بشه و بتونه خوندن و نوشتن یاد بگیره، تونست جزء ۳۰ قرآن رو حفظ کنه. با اینکه مسیر کلاسش دور بود ولی من با دختر دو سالم همیشه همراهیش میکردیم.
هم در رفت و آمد و هم در تمرینهای حفظش در منزل که همین باعث شد که بیشتر وقت های اضافه ما در منزل، به خواندن و حفظ قرآن سپری بشه که برای همگی ما بسیار دلنشین بود. و این موضوع تا همین الان بسیار در تربیت و آرامش بچه ها نقش داشته. طوری که الان هر دو تا دخترهام به خوندن و حفظ قرآن علاقه دارند و از من میخوان که باهاشون تمرین کنم و واااقعا چی میتونه بهتر از این باشه در تربیت بچه ها که در پناه قرآن و با عشق به قرآن بزرگ بشن و این رو فقط و فقط از برکات فرزند سوم و توجه ویژه خداوند میدونم که در این مسیر خیلی کمکمون کرد.🙏🌹🙏
👈 ادامه در پست بعدی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۴۶۵
#فرزندآوری
#فواید_و_برکات_فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_دوم
الان که پسرم یه کم بزرگتر شده و متوجه بازی کردن شده، همش پیش آبجی هاش میره و با اونها سرش گرمه و کمتر به سراغ من میاد و چی میتونه بهتر از این باشه برای یک مادر که بچه ها بهونه نگیرن و با هم سرگرم باشن و خودشون با خودشون بازی کنند.☺️
که این فقط و فقط در صورتی شدنی هست که تعداد بچه ها زیاد باشه تا بتونند با هم همبازی بشن.
البته نمیگم همش هم در حال بازی هستند. مثل همه بچه های دیگه، به هر حال دعوا هم میکنند، بهونه هم میگیرند. ولی واقعاً واقعاً، با هم بودن و سرگرم شدنشون با همدیگه و بازی کردن و گهگاه دعوا کردن هاشون بسیار بسیار بهتر از شرایط دو بچه و یا تک بچه هست.
این رو خودم تجربه کردم که میگم.
میدونید عزیزان!!!
یکی دیگه از چیزهایی که همیشه از بزرگترها و دیگران شنیده بودم ولی باورم نمیشد، این بود که میگفتند بچه ها با هم بزرگ میشن و با هم تربیت میشن و تو نیاز نیست برای تربیت هر بچه جدا جدا زمان و انرژی بذاری و راه درست رو نشونش بدی!!!
و واقعا الان خودم این رو به عینه تجربه کردم که چقققدر بچه ها تحت تاثیر همدیگه هستند و راه همدیگه رو دنبال میکنند و "در اکثر موارد" لازم نیست یه مطلب یا تذکر درست رو به هر کدوم جدا جدا بگی و بچه ها بصورت خیلی جالب از هم تقلید میکنند و حتی در خیلی موارد حس رقابت بینشون پیش میاد که زودتر کار درست رو انجام بدند.😃😃 و همین موضوع کلی باعث شادی و سرگرمی در منزل میشه و چی بهتر از این!!☺️((البته در این مورد بچه ها که یه کم بزرگتر میشن و خوب و بد رو متوجه میشن میشه اجرا کرد.من الان بین دخترهام که ۷ساله و ۴ ساله هستند، این حس رقابت رو اجرا میکنم))
و دیگه اینکه عزیزان فرزند سوم من به قدری با خودش برکت تو زندگی ما آورد که زندگی ما از این رو به اون رو شد و همسرم در یک سرمایه گذاری خوب که اصلا فکرش رو هم که نمیکردیم وارد شد😀 و الان الحمدالله در وضعیت مالی نسبتا مطلوبی قرار گرفتیم.
ببخشید خیلی طولانی شد ولی دلم نمیاد این رو نگم. چون با تمام وجودم از این موضوع خوشحالم😅 در حال حاضر، نسبت به زمان دو بچه، وقت آزاد من بسیار بیشتر شده و من خیلی از ساعتهای روز رو مشغول انجام کارهای شخصی و مورد علاقه ام هستم. چون همونطور که گفتم بچه ها با هم سرگرم میشن و کمتر سراغ مادر میان.🙂
دوستان عزیزم 🌷🌷🌷
اینکه برای آوردن بچه آدم بشینه،
حساب و کتاب بکنه که پولش رو از کجا بیارم!!! چه جوری سختیهاش رو تحمل کنم!!! تربیتشون رو چیکار کنم!!! عزیزان دلم در اشتباه هستیم (همونطور که من بودم)
فقط و فقط در این مسیر باید به خدا توکل کنیم و از خدا بخواهیم که هر چیزی که به خیر و مصلحت هست، سر راهمون قرار بده.
در این دور و زمونه که بخاطر عدم امکان ازدواج برای اکثر جوونها و ممانعت بیشتر زوجها از بچه آوری بیشتر از یکی دوتا!!! به نظرم ما که قدری اعتقاداتمون قویتره و توکل به خدا در همه امورات زندگیمون، سر منشاء کارهامون هست، نباید بخاطر بهونه های بیخودی و بخصوص تنبلی، از آوردن بچه غافل بشیم.((البته الان به این نتیجه رسیدم که قبلا راحتی خودم در اولویت زندگیم بود))
یک حدیث داریم از پیغمبر اکرم
«تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»، خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند.
به امید اصلاح و تربیت خودمان در ابتدا و بعد تربیت فرزندان امام زمانی که انشالله باعث خیر دنیا و آخرتمان بشوند.🙏🙏
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
هدایت شده از تبلیغات شادی و نکات مومنانه
حتماً مطالعه کنید 👇👇
هموطنان عزیز اگه هنوز خبر ندارین باید بهتون بگم که درمان دیابت شروع شده ‼️
کلینیک درمانکده سیمرغ مدتیه که فرایند درمان رو شروع کرده اونم درمان 💯 گیاهی 🌿
پس حتما الان میدونی که باید چیکار کنی؟
اگه به فکر خودت و سلامتیت هستی
فرم ویزیت رو پر کن و درمانت رو شروع کن👇
https://app.epoll.ir/45150175
https://app.epoll.ir/45150175
کانال کلینیک درمانکده سیمرغ 🩺
https://eitaa.com/joinchat/2588803965Cc24873efd8
آیدی کارشناس متخصص طب سنتی 👇
@clinic_simorgh
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ با خودشیرینی و باج دادن و ... پیش هیچ کس و هیچ جا عزیز نمیشی!
#استوری | #استاد_شجاعی
@ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بفرمایید شام... 😍😂
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ بچه ها باید باشند...
۴۰ دقیقه قبل اذان از خانه زدیم بیرون و یک ربع بعد رسیدیم به کوچهای که خدا آنجا خانه داشت. کافیشاپهای پرشور، خانههای سفید و نما رومی و یک پارک دنج، همسایههای مسجد بودند.
جلوی در از همسرم خداحافظی کردم و با آسانسور خودمان را رساندیم قسمت زنانه، در طبقه اول مسجد که مشرف بود به قسمت همکف و مردانه.
دخترم که از یک کف دست خانه، صاف افتاده بود توی یک فضای بزرگ، به ثانیه نکشیده همه قلههای پست و بلند مسجد را فتح کرد، به همه سوراخسنبهها سرک کشید و مهرها را در کامیون کوچکی که همراهمان بود، بار زد. پیرزنها چپچپ نگاهم میکردند. یکی با صدای بلند گفت: مهر من رو کجا میبری؟ و به مهر بزرگی اشاره کرد که روی بار کامیون سبز لم داده بود.
چارپایه شماره سه را دخترم از کجا باید میدانست که مال خانم صادقی است؟ خانم صادقی در اثر استفاده مدام از چارپایه شماره سه، صاحب آن شده بود و هیچکس حق نداشت به آن دست بزند. یکی دوید و دخترم را بلند کرد و چارپایه را یکجای دیگر گذاشت تا خانم صادقی چندثانیه مانده به رکوع اول نماز مغرب، از راه برسد و روی صندلی همیشگیاش بنشیند. حواسم به چارپایههای بلا استفاده ای بود که تا آخر نماز نه نمازگزاری به آنها رجوع کرد، نه طفل وروجکی.
مسجد اصلا مشتری جوان و کودک نداشت. یک پایگاه دلباز و خوش آب و هوا بود برای گعده موسفیدکردهها.
تا صدای نمازخواندن همسرم بلند شد، دخترم کودکانه ذوق زد: آقاجانه و لابلای نمازگزارها دوید خودش را رساند جلوتر از صف اول، جایی که از لای درز شیشهای طبقه بالا، آقاجان دیده میشد.
به گرد پاش نرسیدم و اقامه بستم. خوراکی، اسباببازی و موبایلم را گذاشتم دم دست که اگر برگشت سرگرم شود. تا آخر نماز همانجا ایستاده بود و بابا را نگاه میکرد. بعد سلام هم رو کرد به خانمهایی که یکی در میان در حال غفیله بودند و بااشتیاق گفت: آقاجانه.
هیچکس محل نداد، فقط یکی از خانمها با دست پای دخترم را عقب زد که به مفاتیح بزرگش برخورد نکند.
کملطفی آدمها، ذوق دیدن آقاجانش را کم نکرده بود، آمد نشست کنارم و گفت بابا را دیده که دارد نماز میخواند. داشتم به حرفهاش گوش میکردم، یک نفر زد سر شانهام. خانم مسنی روی صندلی نماز نشسته بود. سلام کردم، بیمقدمه پرسید: سکنجبین بلدین درست کنین؟ خوشحال شدم که از شلوغبازی دخترم گلایه نکرد. لبخند زدم و گفتم: نه همیشه آماده میخریم. پیرزن نگاهش شیشهای بود، لبهاش را کج کرد و گفت: بازاریا همهش اسیده، خودت درست کن. دو شاخه نبات و یک لیوان سرکه... زن بغلدستی حاجخانم، دنباله حرف را گرفت و گفت: با عسل بهتره، البته عسل رو نجوشونید که سمی میشه، فقط گرم کنید، سرکه هم فقط سیب.
آمدم بگویم چشم که پیرزن ادامه داد: روزی یک استکان بده دخترت بخوره، آروم میشه.
برگشتم به دخترم نگاه کردم که داشت بیخیال همه، عکسهای توی گوشیم را ورق میزد. گفتم: مشکلی نداره حاجخانم اقتضای سنشه.
زن بغل دستیش دوباره دوید توی حرف ما: منظور خانم کمالی اینه که بچهتون بیشفعاله، با سکنجبین آروم میشه.
خانمکمالی با پوزخند روی صورتش گفت: بچه آروم دست به صندلی و مهر نمیزنه، پا روی مفاتیح خانم رجبی نمیذاره! پشتک و وارو نمیزنه.
خانم کمالی خبر نداشت که دخترم کلهملق را برای اولینبار، همانشب توی همان مسجد یاد گرفته و مادرش را سر کیف آورده!
آمدم بگویم پس حسنین که وقت سجده، از سر و کول رسول خدا بالا میرفتند... که فقط گفتم چشم.
قرار بود امام جدید مسجد، همسرم باشد. هماندم به شیخ عبدالزهرا پیامک دادم که من خیلی از مسجد خوشم آمده، نمازگزارهایش عالی هستند و از این به بعد من و فاطمهنورا هم هرروز با شما میآییم.
#مسجد_طراز
#تربیت_اسلامی
#مسجد_دوستدار_کودک
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ «کودکان آخرالزمانی»
🌷 استاد رحیم پور ازغدی
🌺 خانوادههای به اصطلاح مذهبی که پیامبر(صل الله علیه وآله) از آنها متنفر است.
انتشار حداکثری با شما ✅
🇮🇷 اتحادیه عماریون
🔺همدلی
🔻انقلابی گری
محمد فروهر:
#خانه_مشاوره_آنلاین | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/614793219C5eb00a97bd
✅ تو انتخاب کن...
حضرت صادق- عليه السّلام- مردى را ديد كه برايش دخترى به دنيا آمد، به همين خاطر ناراحت و غضبناك بود.
✨فرمودند: «اگر خداوند متعال به تو بگويد: من برايت انتخاب كنم يا تو؟ چه مىگويى؟» گفت: مىگويم: پروردگارا! تو انتخاب كن، فرمودند: «الان خداوند برايت (دختر) انتخاب كرده (پس چرا ناراحتى؟ )»
✨سپس فرمودند: پسر بچهاى كه حضرت خضر به امر پروردگار او را كشته بود كه قرآن كريم مىفرمايد: فَأَرَدْنٰا أَنْ يُبْدِلَهُمٰا رَبُّهُمٰا خَيْراً مِنْهُ زَكٰاةً وَ أَقْرَبَ رُحْماً. «اراده كرديم كه براى پدر و مادرش، فرزندى پاكتر و مهربانتر نصيبشان گردد» خداوند متعال به جاى آن پسر، دخترى به آنان داد كه از نسل آن دختر، هفتاد پيامبر به دنيا آمدند.
📚 آیین بندگی و نیایش، ترجمهی کتاب عدة الداعی، ابن فهد حلی رحمة الله علیه
#جنسیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075