#تمرین
💢💠 در هر تمرین از مقدار کم شروع کنیم ولی مستمر💢💠
تا به حال ۳۴ کار عملی را تمرین کردیم عزیزانی که تازه به جمع ما پیوستند از تمرین آخر شروع کنند
#تمرین_اول
استفاده از #عکس_شهدا در محیط های مختلف
#تمرین_دوم
گرفتن #جای_معنوی در مجالس اباعبدالله برای شهدا
#تمرین_سوم
استفاده صحیح از #نان و #اسراف_نکردن
#تمرین_چهارم
#رساندن افراد با وسیله نقلیه
#تمرین_پنجم
#سلام_روزانه_به_اهل_بیت
#تمرین_ششم
#رضایت_خدا_در_کارها
#تمرین_هفتم
بیشتر اوقات #باوضو باشیم.
#تمرین_هشتم
توجه به #وقت_اذان
#تمرین_نهم
توجه به #نماز_اول_وقت
#تمرین_دهم
#نماز_جماعت در هفته #یک_نماز_را_به_جماعت_بخوانیم.
#تمرین_یازدهم
#توجه_به_نمازی که می خوانیم.
#تمرین_دوازدهم
#لبخند_زدن
#تمرین_سیزدهم
#یک_دوست_شهید پیدا کنیم.
#تمرین_چهاردهم
وصیت شهدا#برادرم_نگاهت
#خواهرم_حجابت
#تمرین_پانزدهم
#اسراف نکردن در #آب
#تمرین_شانزدهم
هنگام #اذان هر کجا که هستید #اذان_بگویید
#تمرین_هفدهم
ایام فاطمیه🏴#جای_معنوی به نیت شهدا
#تمرین_هجدهم
هر سفره #هفت_سین یک #ستاره (عکس شهید)
#تمرین_نوزدهم
#چهارده_روز_نوروز توسل به #14معصوم
#تمرین_بیستم
#دیدار_خانواده_شهدا
#تمرین_بیست_یکم
#عهد_با_صاحب_الزمان عجل الله فرجه (مانع ظهور نباشیم)
#تمرین_بیست_دوم
#کالای_خارجی_نمی_خريم
#تمرین_بیست_سوم
#ثواب_تلاوت_قرآن_به_شهدا و جای معنوی
#تمرین_بیست_چهارم
#مطالعه_با_تفکر زندگی شهدا
#تمرین_بیست_پنجم
#نیت در کارها رضای خدا
#تمرین_بیست_ششم
#بی_توقع
#تمرین_بیست_هفتم
#دستمال_اشک بر حسین علی
#تمرین_بیست_هشتم
#در_لحظه_زندگی_کردن
#وظیفه_شناسی
#تمرین_بیست_نهم #غرور_ممنوع⛔️
#تمرین_سی_ام
#حق_همسایه
#تمرین_سی_یکم
#گفتن_سلام_بر_حسین بعد از آب خوردن
#تمرین_سی_دوم
#عمل_به_یک_وصیت_شهید
#تمرین_سی_سوم
#غیبت_نکردن
#تمرین_سی_چهارم
#انتخاب_خیر
#تمرین_سی_پنجم
#تا_گرسنه_نشدیم_چیزی_نخوریم
♦️♦️ مسئول گروه تحقیقاتی فتح الفتوح، برادر جانباز حاج محمد #صباغیان در طراحی این تمرین ها نظر داشتند
ان شاءالله #ادامه_راه برایشان صدقه جاریه باشد.
#اهل_عمل_باشیم
@fatholfotooh
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد سردار شهید #حسین_همدانی بخیر؛
🌴حسین از سه سالگی یتیم شد و بخاطر همین از کودکی #نان_آور خانواده بود.با اینکه ۵ سال بیشتر نداشت شاگرد عطاری شد روزی یک ریال مزد می گرفت و هر روز عصر می آورد و مادرش میداد.
برایش کار عار نبود.بعد از شاگرد عطاری شاگرد اوستای کفاش شد و پینه دوزی کرد.مدتی هم شاگرد باطری سازی شد.در این مدت حتی یک نفر از او گلایه و شکایت نکرد.
بعد از آن شاگردی دایی خود که راننده کامیون بود را قبول کرد.
حسین با مادر و خواهرهایش در خانه ای بزرگ کنار دایی و خانواده او زندگی میکرد.
او یکجا بند نمیشد عرق میریخت و کار میکرد .
مادرش میگفت #تربت سیدالشهدا رو که پدر و مادرم از کربلا آورده بودن به دهان حسین گذاشتم بی #وضو شیرش ندادم و گوشش را با #روضه امام حسین(ع) عادت دادم.
#نذر کردم که حسین نوکر اهل بیت علیهم السلام باشه.بچه ام از وقتی که پاش به هیئت امام حسین باز شد کفش از پا کند و پابرهنه شد.
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#ایام_محرم روزهای تاسوعا و عاشورا هرجا بود باید به همدان میرفت و پیراهن سیاه هیئت ثارالله سپاه همدان را می پوشید و #عزاداری میکرد.
سردار عزیز جعفری خانه ای دو طبقه در خیابان ایران گرفته بود و از حسین که معاونش بود خواست که طبقه دوم آنجا سکونت کند.خیابان ایران یک امتیاز فوق العاده داشت و آن جلسه هفتگی اخلاق حاج آقا مجتبی تهرانی بود.وقتی از پای منبر حاج آقا برمیگشت انگار از وسط بهشت خدا آمده بود پر از #انرژی و #نشاط بود.
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
پسر شهید همدانی در مشهد گفت:
پدرم در وصیت نامه خود یک#پیشنهاد خوب دارند
و آن اینکه اگر امکان داشت #هر_شخصی که #وصیت نامه من را #میخواند برای من #ی_ روز #نماز و #روزه به جای آورد که اگر در آن عالم در کنار هم بودیم #جبران کنم.
(البته شهید در وصیتنامه اش خطاب به دوستان و آشنايان نوشته است ان شاءالله حاج حسین. دوستی ما را بپذیرد)
مهمان امشب #سفره_افطار ما شهید مدافع حرم #شهید #حسین_همدانی
شادی روحش و توفیق عمل به وصيتش #صلوات.🌷
هدایت شده از ستاد مرکزی راهیان نور
📲 #عکس_نوشته | شهید سیدمجتبی هاشمی
فرمانده جنگ های نامنظم
🗓 ۲۸ اردیبهشت ماه
سالروز شهادت #شهید
🖋بخشی از یادداشت های شهید
خطاب به #جوانان
🔸کاری از مرکز طراحان راهیان نور
#راهیان_نور
#پیشنهاد_دانلود
➕ به راهیان نور بپیوندید👇
🆔 @Rahianenoor_art
@resane_noor
4_6028369079658611265.mp3
596.1K
صبا:
#فوتبال در جبهه
#پرسپولیس
#استقلال
قصه گو روایتی واقعی را بیان می کند🔹♦️🔹♦️🔹♦️
حاجی دو روز قبل از تمام شدن زندگی دنیای ما این پیام رو فرستاد و گفت بگذار توی کانال فتح الفتوح
چون عجله داشت سریع انجام دادم و فرستادم
پیام داد
آدرس نداره
گفتم اشکالی نداره به هرکسی دوست داشتی بفرست.
معلوم به چه کسانی میفرسته.... 😄
حاجی طرفدار پرسپولیس بود و برای استقلالی ها ميفرستاد.
این پیام به بهانه پیروزی تیم پیروزی به یاد حاج اکبر #صباغیان
حاجی،
حالا تو از همه ما پیروزتر هستی با جامی از طلای ناب حسینی
ماه رمضان آن سال نمازخوانها و روزهگیرها را از بقیه جدا كرده بودند، بعد بهشان گفته بودند باید بلوك بزنید. اینها هم میگفتند از این بلوكها برای سنگرهای عراقی استفاده میكنید، ما با دست خودمان برای دشمن سنگر نمیسازیم.
ماه رمضان آن سال كار آشپزخانه چند برابر شد. عراقیها افطار و سحر غذای یخكرده میدادند. حال و حوصله نداشتند نصف شب غذا گرم كنند. حالا آشپزخانه دست مجید بود كه برای هر چیز تا جان داشت، دل میسوزاند و این همه آدم روزه كه منتظر بودند بینند مجید برای آن روز چه كار كرده.
توی هر آسایشگاه چند نفر مریض داشتیم. اینها باید صبحانه میخوردند، نهار میخوردند، دسر بعدازظهرشان به راه بود. كار خیلی سخت شده بود. بچههای آشپزخانه خواب و بیداری نداشتند. با زبان روزه چند نوبت كار میكردند. سحر غذای داغ و تازه، افطار هم همین طور.
مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهدایی که در دوران #اسارت به شهادت رسیدند.
شادی روحشان صلوات.🌷
هدایت شده از شبهای با شهدا
یاد شهید شیخ #محمدحسن_شریف_قنوتی بخیر؛
محمدحسن شریف قنوتی که در روزهای آغازین جنگ تحمیلی به شیخ شریف شهرت یافت، نخستین روحانی مجروح، اسیر و شهید دفاع مقدس است
هنگامی که در زندان پهلوی میخواستند لباس روحانیت از شیخ شریف به در کنند ، او با شجاعت گفته بود: " شما که جای خود دارید اربابان شما هم از این لباس میترسند، بیجهت خودتان را خسته نکنید که هرگز از این جامه روحانی جدا نخواهم شد."
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
*در وصیتنامه از شیخ شریف: کاش فرقم مانند مولایم علی شکافته شود
🍃🍃🍃🍃🍃
سیده زهرا حسینی از جانبازان و مدافعان روزهای مقاومت خرمشهر، در کتاب دا از شهادت شیخ شریف قنوتی اینچنین روایت میکند: "از جوانی پرسیدم:از شیخ شریف قنوتی خبر دارید؟.. گفت: شیخ را به بدترین وجه شهید کردند. پرسیدم چگونه؟ مگر چه کردند؟ گفت: روز بیست و چهارم مهر، عراقیها تا چهل متری رسیده بودند. شیخ و چند نفر دیگر را که داخل ماشین بودند به گلوله میبندند. همه مجروح میشوند. شیخ را بیرون میکشند. از او میخواهند که به امام توهین کند. شیخ که زیر بار نمیرود و بعد در دهانش گلوله خالی میکنند. شیخ به شهادت میرسد. عمامهاش را برمیدارند، دورتادور کاسه سرش را میبرند و هلهلهکنان توی خیابان میدوند و فریاد می زنند، یک خمینی را اسیر کردیم، یک خمینی را کشتیم...
شادی روحش #صلوات
@shabhayeshahid
ماه رمضان بعد از سالها دیدمش. خیلی با هم حرف زدیم. ناراحت بود که چرا بچهها هر کدامشان رفتهاند یک جایی و مشغول شدهاند و از هم بیخبرند. بعضی از رفقا یا کار نداشتند یا زده بودند توی کارهایی که ربطی به رشتهشان نداشت یا رفته بودند خارج. میگفت «من این چند سال با کلی شرکتهای داخلی و خارجی ارتباط داشتهم. تجربه دارم. هرکداممون با مجموعههایی ارتباط داریم. ظرفیتمون خیلی بالاست. یه مجموعه درست کنیم، باهم مشغول کار میشیم، تولید میکنیم، هوای هم رو داریم و دیگه تکی نمیریم توی سیستم که همرنگ سیستم بشیم.»
حرف هم را خوب میفهمیدیم. بعد از آن افطار چند بار تلفنی حرف زدیم. یک بار هم آمد دفترم. میگفت «زودتر جمع بشیم و کار اقتصادی راه بندازیم.» خودش هم کارهایی را شروع کرده بود. برای صنایع خودروسازی قطعه تولید میکرد. میگفت «چرا حوزهی اقتصادی برای ما شده حوزهی ممنوعه؟ الان باید کاری کنیم که بچهها محتاج نون شبشون نباشن.
مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید مصطفی #احمدی_روشن
شادی روح شهدای دانش هسته ای #صلوات.🌷
بعضی وقتها که خانه بود، کمک دستام هم بود. سینی غذای پاسدارها را خودش میرفت میآورد. یا ماه رمضانها، سماور را حتماً باید خودش میرفت روشن میکرد. هیچ وقت نشد توی روی بچهها تند یا با صدای بلند با من حرف بزند.
یکی از کسانی که مقید بودم حتماً در ماه محرم یا رمضان بیاید منبر برود، شیخ فضلالله بود، که منبرها گرم و گیرایی داشت. میان صحبتهاش امکان نداشت از امام چیزی نگوید یا به رژیم نیش و کنایه نزند.
رادیو تلویزیون برای برنامههای مذهبیاش فقط او را میآورد. مدام سخنرانیهاش را از مسجد حاج شیخ عبدالحسین بازار پخش میکرد. شبهای احیای ماه رمضان یا ده شب محرم فقط از او دعوت میشد بیاید موعظه کند.
آقای محلاتی را در مراسمهای دیگر هم یادم هست که بیشترشان در منزل امام بود. ایام فاطمیه، یا محرم، یا رمضان میآمد منبر میرفت. نیم ساعت یا بیشتر میایستاد و داغ و آتشین صحبت میکرد.
از چشمها۹: قاصد خنده رو، شهيد محلاتی، نويسنده: فرهاد خضری
مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید فضل الله #محلاتی
شادی روح شهید و همه عالمان شهید صلوات 🌷
سال ۶۱، تیرماه، ماه رمضان بود. من و خانجون طبقهی پایین بودیم. خانجون برایشان افطاری میگذاشت و بچهها خودشان میآمدند و میبردند بالا و سفره میانداختند. کارشان که تمام میشد، دایم صدای شوخی و خندهشان میآمد. سربهسر هم میگذاشتند و آنقدر بگو و بخند میکردند که شک میکردیم اینها همان بچههای یک ساعت قبل باشند. بعد خودشان رختخوابها را از راه پشتبام میکشیدند و میبردند روی بام و زیر آسمان میخوابیدند. گاهی سحری میرفتند بیرون؛ به هوای کلهپاچه. اگر برای نماز صبح مسجد نمیرفتند، نزدیک سحر صدای صوت دعا و قرآن سعید میآمد. گوش میکردیم و لذت میبردیم. بقیهی بچهها پشت سرش میایستادند و نمازشان را جماعت میخواندند.
مهمان امشب #سفره_افطار ما شهید #غیاثوند شادی روحش صلوات.🌷
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔔 شماره جدید نشریه #خط_حزبالله منتشر شد:
💢 #اطلاعنگاشت: شش گفتار مهم دربارهی #ولایت
❇️ #سخن_هفته: رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان نظام، بار دیگر نسبت به #معضل_بزرگ_اقتصاد کشور هشدار دادند: سِرُم #نفت
♨️ #برش_دیدار: از صدا و سیما #گلهمندم
🔰#خاطرات_رهبری: روایت رهبر انقلاب از روز #فتح_خرمشهر
✴️ #پرسشوپاسخ: در مواجهه با #دشمن چه کاری باید انجام داد؟
@khattehezbollah
عملیات رمضان، بچهها پشت خاکریز زمینگیر شده بودند. پنجاه ـ شصت نفر در انتهای سمت راست خاکریز نمیتوانستند سرشان را بالا بیاورند. با ماشین رفتم جلو تا آخر خاکریز، یک نفر که بغل دستم بود گفت «دیگه تکون نخور، اگه ماشین رو تکون بدی، سوراخ سوراخش میکنن.» روبهرو را نگاه کردم. چند تانک عراقی داشتند به خاکریزمان نزدیک میشدند. فاصلهشان هر لحظه کمتر میشد. اولین تانک به سی ـ چهل متریمان رسیده بود. نفسم بند آمده بود. احساس میکردیم چند دقیقهی دیگر اسیرمان میکنند. بدنم سُست شده بود. با رنگ پریده منتظر رسیدن عراقیها بودم. با ناامیدی سرم را به طرف انتهای خاکریز چرخاندم. یکهو دیدم یک نفر، سوار بر یک موتور تریل قرمز رنگ با سرعت زیاد، گرد و خاککنان به طرفمان میآيد. حاجاحمد بود. از موتور پایین پرید و آرپیجی را از دست آرپیجیزن گرفت و رفت آنطرف خاکریز؛ روبهروی تانکها نشانه رفت، چند ثانیه بعد گلوله آرپیجی روی برجک، اولین تانک در حال حرکت نشست. تانک در دم آتش گرفت و دودش پیچید توی آسمان منطقه. بعد حاجاحمد با فریادهای بلند به نیروها گفت که شروع کنند. بچهها شروع کردند. حاجاحمد سوار موتور شد و رفت تا بقیه جاها را سامان بدهد.
مهمان امشب #سفره_افطار ما #شهید حاج #احمد_کاظمی
شادی روحش و هدیه به شهدای عملیات رمضان
#صلوات.🌷
هدایت شده از اخبار تهران20:20
♦️ رهبر انقلاب، امشب: زمینه را برای روی کارآمدن دولت جوان و حزباللهی فراهم کنید
🔹️ آن چیزی که ما از شما بچههای دانشجو انتظار داریم این است که خودجوش و خودکار باشید؛ مثل دوران طاغوت که ما هم واقعاً خودجوش کار میکردیم، منتظر این نباشید که شما را وارد کار کنند.
🔹 آن روز کسی بالاسر ما نبود؛ گاهی اعلامیهای از امام میآمد و خونی در رگهای ما جاری میشد. موانع هم زیاد بود؛ کتک بود، زندان بود، گرسنگی بود و موانع پولی بود.
🔹 جوانان هم امروز اینجوری باید حرکت کنند. اگر شما امروز اینجور عمل کنید، توطئههای نرم دشمن که مهمترینش فلج کردن نسل جوان است، خنثی میشود.
🔹 اگر شما جوانان اینجوری پیش بروید و زمینه را برای روی کار آمدن دولت جوان و حزباللهی فراهم کنید، غصههای شما تمام میشود و این غصهها فقط مخصوص شما نیست. ۹۸/۳/۱
🎴 #اخبار_2030
http://eitaa.com/joinchat/2853175299Cb2c5125cdc
هدایت شده از فتح الفتوح لحظه های یاد شهدا در راه شهدا
#شبهای_جمعه هر کسی شهدا را یاد کند شهدا او را نزد اباعبدالله یاد خواهند کرد.
شهید #زین_الدين
به ياد حاج محمد #صباغیان که هر شب جمعه این پیام را میفرستاد و شهدا صلوات.🌷