eitaa logo
فِي الحِکمَة
965 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ : 🔱 🔱 🔰عاقل را اشاره کافيست: غايت قصواي عارف وصول به ولايت الهي است.نفوس کمّل که فاني در ولايت الهي شده اند علاوه از تصرف در بدن خود بعد از موت توانايي تصرف در ديگر امور را با حفظ مراتب دارا ميباشند و يکي از دلايل طلب خير از بزرگان نزد مضاج ايشان همين توانايي تصرف آنها به اذن الهي ميباشد و از همين امر علت عدم تغيير ابدان شريف اولياي الهي در قبر بعد القرون الماضيه روشن ميگردد. از طرفي رجعت،به معناي ظهور کمّل در مجالي و مراتب ديگر براي تکميل نفوس ميباشد، پس تمام انبيا و اولياي الهي بعد از ظهور حضرت، براي تکميل نفوس راجع ميباشند و از همين رو ميتوان گفت تمام کمّل بعد از موت ظاهري انتظار فرج را ميکشند و لذا عند ربهم يرزقون هم، هستند. 🆔 @felhekmat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقل قول آيت اللّه ناصري از آيت اللّه قوچاني از آيت اللّه قاضي(رحمهم اللّه)در مورد قيام (رحمة اللّه)و اشاره به اسراري مگو در مورد اي(حفظه اللّه). 97/03/13 🆔 @felhekmat
💠قسمتي مهم از : 🔸روحانیون وابسته و مقدس‌نما و هم کم نبودند و نیستند. امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی تیشه به ریشه‌ی دین و انقلاب و نظام می‌زنند. خطر تحجرگرایان و احمق در حوزه‌‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مار‌‌های خوش خط و خال کوتاهی نکنند. ارعاب و زور؛ و خدعه و نفوذ، دو راه استکبار برای ضربه زدن. اولین و مهم‌ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته‌ی متحجر خورده است هرگز از فشار‌ها و سختی ‌‌های دیگران نخورده است. 🔸شعارهای انحرافی روحانیت : 1⃣شاه سایه‌ی خداست. 2⃣با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد. 3⃣ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم. 4⃣جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد. 5⃣حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه‌السلام باطل است. تنها راه حل، مبارزه و ایثار و خون بود و اولین و مهم‌ترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. 🔸آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی‌نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است. 🔸شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. 🔸ولایتی‌‌‌های دیروز که در سکوت و خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و ط‌هارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند! 🔸مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‌آفرینی و تبلیغات، اذ‌هان را نسبت به روحانیون متعهد، بدبین ننمایند. خدا می‌داند که شخصاً برای خود ذره‌ای مصونیت و حق و امتیاز قایل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند، مهیای مؤاخذه‌ام. ره 💢کانال فِي الحکمَة 🆔 @felhekmat
رضوان اللّه عليه: 1⃣نهی از انکار مقامات عارفان: 🔸 دخترم! سعی کن اگر اهلش نيستی و نشدی، انکار مقامات عارفين و صالحين را نکنی و معاندت با آنان را از وظايف دينی نشمری، بسياری از آنچه آنان گفته‌اند در قرآن کريم به‌ طور رمز و سربسته، و در ادعيه و مناجاتِ اهل عصمت بازتر، آمده است، و چون ما جاهلان از آنها محروميم با آن به معارضه برخاستيم. 📚صحيفه امام خمينی ج 18 ص 453. 2⃣نهی از تکذیب بی تصوّر معنای وحدت وجود: 🔸 پيش عقل سليم همان طور كه تصديق بى تصوّر، از اغلاط و قبايح اخلاقيه به شمار می آيد، تكذيب بى تصوّر نيز همين طور، بلكه حالش بدتر و قبحش افزون است. 🔹 اگر خدای تبارك و تعالی از ما سؤال كند كه شما كه مثلاً معنى وحدت وجود را به حسب مسلک حكما نمی دانستيد و از عالم آن علم و صاحب آن فن اخذ نكرديد و تعلّم آن علم و مقدّمات آن را نكرديد، برای چه كوركورانه آنها را تكفير و توهين كرديد؟ ما در محضر مقدّس حق چه جوابى داريم بدهيم جز آن كه سر خجلت به زير افكنيم؟! 🔸و البته اين عذر پذيرفته نيست كه من پيش خود چنين گمان كردم. هر علمی كه مبادی و مقدّماتی دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصاً مثل چنين مسئله دقيقه كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزای آن به حقيقت معلوم نشود. 🔹 چيزی را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو می خواهی با مطالعه يک كتاب يا شعر مثنوی مثلاً با عقل ناقص خود ادراک كنى! البته نخواهی از آن چيزی ادراک كرد. 📚اربعین حدیث حضرت امام خمینی(ره). 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 ره: 🔸و الحاصل: اقلّ مراتب سعادت اين است كه انسان يك دوره فلسفه را بداند. 📚تقريرات فلسفه امام خمینی،ج۳،ص۴۷۲ ______________________________________ 🔰أقول: کمال الانساني في الطور الالهي، کمال مطاوعت و معرفت را به همراه دارد که همان کمال سعادت انساني است.قوله تعالي:((و ما خلقت الجنّ و الانس الا ليعبدون))؛ و عبادت(مطاوعت)فرع بر معرفت ايقاني(معرفت)است. معرفت به معناي علم حضوري به حقايق اشياء ميباشد، لذا حکمت متعاليه که در واقع ترجمه ي شهود عارف به مفهوم و در قالب استدلال است، ظلّ مشهود و مکشوف است مِنْ بُعدٍ، لذا اقل مراتب سعادت فهم صحيح يکدوره حکمت ميباشد. ره 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 ره در بيان ره: 🔹: 🔹وقتی علامه طباطبائی در سال 1325 ش از تبریز به قم بازگشت و درس فلسفه را آغاز نمود بنده اولین شاگرد معظم له در این درس بودم. پیش ازآن ضمن این که در درس خارج فقه و اصول حضرت امام خمینی شرکت داشتم در درس فلسفه خصوصي معظم له نیز حاضر می شدم. ایشان وقتی این درس را آغاز کردند شاگردان خویش را گزینش فرمودند... 🔹حضرت امام پیش از این هم یک درس فلسفه عمومی داشتند که در اثر اعتراض برخی تعطیل شده بود... 🔸 یک روز معظم له در درس خصوصی فلسفه خطاب به آقایان فرمود: این درس که من به شما می گویم نیست و من هم نیستم و این از باب ناچاری و قحط الرجال است. 🔹بعد فرمود: قرار است استاد فلسفه بیاید و شما ان شاء الله به درس ایشان خواهید رفت و آن وقت می فهمید که فلسفه چیست و استاد فلسفه کیست؟ 🔸لذا همه منتظر بودیم که ناگهان باخبر شدیم مرحوم آقای وارد قم شدند و شروع به تدریس از کتاب اسفار کردند. بلا فاصله حضرت امام درسشان را تعطیل کردند و ما همه به درس فلسفه مرحوم آقای آشتیانی رفتیم. 🔹ایشان حقیقتا بود. درس اسفار معظم له در واقع درس خارج فلسفه بود... پس از مدتی آقای آشتیانی به مشهد مقدس هجرت نمودند، آن وقت حضرت امام دوباره درس فلسفه را شروع کردند و ما نیز شرکت کردیم. 📚خاطرات آیة الله مسلم ملکوتی،ص35و32. 📋نکته: تبحر ايشان در علم فلسفه و عرفان عجيب و بسيار بسيار نادر است. اما ايشان تصريح فرمودند که تمام آنچه عرضه داشتند خودشان به علم اليقين بدان رسيده اند و لا اکثر من هذا. 📋نکته: ايشان همچنين فقيهي قوي بودند که استجازه هاي متعدد از اکابر فقهاي زمان خويش من جمله آيت اللّه سيد ابوالحسن اصفهاني، آيت اللّه نائيني، آقا ضيا الدين عراقي، شيخ عبدالکريم حائري (رحمهم اللّه اجمعين) بيانگر اين مطلب هست؛ لمثل هذا فليعمل العاملون. 📋نکته: برخي آثار معقول و مشهود ايشان به اين ترتيب است:اساس التوحيد، حاشيه بر اسفار، حاشيه بر فصوص ابن عربي، حاشيه بر فصوص فارابي، حاشيه بر الهيات شفا، حاشيه بر مصباح الانس، رساله اي در جبر و تفويض، تعليقات بر منظومه. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 نه تنها مقدمه، بلکه لازمه ي است: تا دنیایی بر وفق دستور مطهره حاصل نشود، رخ ندهد و تا تقوای قلبی حاصل نشود، سری حقیقی پیدا نشود. و تمام مقدمه این مرتبه است، و آن است. 🔹شخص و طالب حق باید خود را از و بعضی از و بعضی مبرا کند تا برای او ممکن شود، چرا که بعضی از ازت طایفه را عقیده بر آنست که علم و عمل ظاهری قالبی حشو است و برای جهال عوام است و کسانی که اهل سر و حقیقتند و اصحاب قلوبند و ارباب سابقه حسنی هستند احتیاج به این اعمال ندارند و اعمال قالبیه برای حصول حقایق قلبیه و وصول به مقصد است و چون سالک به مقصد خود رسید، پرداختن به مقدمات، تبعید است و اشتغال به کثرات حجاب است. 🔹طایفه دوم در مقابل این دسته قیام نمودند و در جانب تفریط افتادند و انکار کلیه مقدمات معنویه و اسرار الهیه را نمودند و جز محض ظاهر و صورت و قشر، دیگر امور را بکلی منکر شدند و به تخیلات و اوهام نسبت دادند. و بین این دو طایفه کشمکش و مجادله و مخاصمه بوده و هر یک دیگری را بر خلاف شریعت می دانستند و حق آنست که هر دو طایفه قدری از حق تجاوز نموند و افراط و تفریط کردند... . 🔹بالجمله از ، من حیث لا یشعرون، دم میزنند و از و از هر دو اینها به طریق تقیید بری هستند (جمع ظاهر و باطنند). 📚تلخيص از کتاب ره 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 و محضر درس (ره): 🔹آن موقع كه ما در قم بودیم آقای خمینی درس حكمت میدادند، ابتدا محلّ درس ایشان یكی از حجرههای فیضیه بود كه ما حدود 10 الی 15 نفر بودیم شركت میكردیم. 🔸آقای خمینی (ره) نزد آقای بروجردی (ره) منزلت زیادی داشت. یک روز دو نفر از حكمای انگلستان به محضر آقای بروجردی (ره) آمده بودند و چند سؤال فلسفی مطرح كرده بودند، آقای بروجردی (ره) آنها را به آقای خمینی (ره) كه آن زمان معروف به "حاج آقا روحاللّه" بود ارجاع داده بود. آقای خمینی (ره) هم در بیت آقای بروجردی (ره) در اطاق دیگری مشغول پاسخگویی به سؤالات آنها شدند. 🔹اتفاقا من هم رسیدم. آقای فاضل قفقازی كه عمده امور مهمّ آقای بروجردی (ره) به دست ایشان انجام میشد و با من خیلی رفیق بود و میدانست كه من از شاگردان آقای خمینی (ره) هستم تا مرا دید به تركی فرمود: "آقاشیخ عزیزاللّه! به این اطاق بیا." مرا به آن جلسه برد. 🔸جلسه جالبی بود. مترجم سؤالات را برای آقا و پاسخ آقا را هم برای آنها ترجمه میكرد و آنها به نشانی قبول سرشان را تكان میدادند. 🔹پس از پایان بحث، یكی از آنها به مترجم گفت: "ما این سؤالات را با فلاسفه مختلف در كشورهای اسلامی و غیراسلامی و حتی در تهران مطرح كردیم؛ ولی در هیچجا اینگونه كه این آقا فرمودند قانع نشده بودیم. اگر ایشان قبول كنند و به انگلستان تشریف بیاورند، ما حاضریم جمع كثیری از فلاسفه اروپا را به محضر ایشان بیاوریم تا از فكر و علم ایشان استفاده بیشتری شود و ما میدانیم كه در آنجا بیش از اینجا مفید واقع میشوند." 🔸وقتی پیشنهاد آنان ترجمه شد. ما منتظر بودیم ببینیم آقای خمینی (ره) چه میفرمایند. من كه مدتی بود در درس ایشان شركت میكردم و لذت بحثهای ایشان را تازه احساس كرده بودم، در دل بسیار نگران شدم كه مبادا ایشان با این پیشنهاد موافقت كند و من از محضر ایشان محروم شوم. 🔹این خیالات از ذهن من میگذشت كه دیدم آقای خمینی (ره) با حالتی خاص رو به مترجم فرمودند: "به این آقایان بگو من یک ساعت محضر درس آقای بروجردی را به حكومت انگلستان نمیدهم." 🔸در آن ایّام آقای خمینی (ره) پس از تدریس خودشان هر روز در درس آقای بروجردی (ره) شركت میكردند. ⭕️آیة الله شیخ عزیزالله خسروی 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 ره: 🔸«جملات فصوص در معنی با ادعیه موافق است منتها حضرت امیر علیه السلام متأدب بوده و توانسته حق بیان را ادا نماید ولی صاحب فصوص (شیخ اکبر محی الدین بن عربی) متأدب نبوده و نتوانسته حق را ایفا کند. (تقریرات فلسفه امام خمینی؛ ج 2، ص 183). 🔹و باز گمان نشو د که حاجی (منظور حاج ملا هادی سبزواری رحمة الله است) و یا حکمای اسلامی این حرفها را از خود در آورده باشند بلکه این حرفها در ادعیه بیشتر از منظومه است و صحیفه سجادیه و نهج البلاغه و قرآن منبع و سرچشمه و مادر این حرفهاست. (تقریرات فلسفه امام خمینی؛ ج 1، ص 88) 🔸البته قول عرفا باطل نيست ولي فهم قول آنها ذوق عرفاني لازم دارد چنانکه کثیرى از ناس شعر مثنوى را جبر مى دانند و حال آنکه مخالف با جبر است و علت آن این است که آقایان معناى جبر را نمىدانند. و چنانکه مرحوم حاجى (مراد امام، حکیم حاج ملا هادی سبزواری است) نیز در شرح خود بر مثنوى نتوانسته در شرح و تفسیر، مرام مولوى را برساند؛ زیرا حکیمى قول عارفى را بیان نموده بدون اینکه حظ وافر از قریحه عرفانى داشته باشد و بلا تشبیه مثل این است که ملحدى، مرام نبى مرسلى را شرح کرده باشد. بیان مرام شخصى، قریب الافق بودن با اعتقاد او را لازم دارد، براى شرح قول عارف رومى، مردى صوفى که یک نحوه کشف ذوقى داشته باشد لازم است که آن هم نه با نثر بلکه با نظمى که از روى ذوق عرفانى برخاسته باشد مانند نسیمى که از سطح آبى برمى خیزد، به شرح آن بپردازد.» (تقریرات فلسفی، ج2، ص198). 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 (ره):((ما، در زمين متوقف شده ايم)). 💠 :((و از اموري که دانستن آن واجب است اينکه قوام نفس انساني در اول تکوّنش مفارق از بدن نيست[تا باشد]، بلکه استعداد دارد که به سبب ادراک عقليات و تصفيه از کدورات، يعني به علم و عمل، موجود مجرّد قائم بذات خود بشود و استغناء از محلت و مفارقت از مواد داشته باشد. ولي، اين مفارقت و تجرّد ياد شده براي هرکسي حاصل نميشود، و اگر کسي چنين ادعايي براي هر انساني بنمايد، سخن او در معرض منع است. زيرا که "اکثر انسانها"در فرو رفته اند[در ظلمت بحر هيولي، و غسق ليل طبيعت فرورفته اند])). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠شمّه ای از و : 🔹مرحوم آیة الله بهاءالدینی فرمودند: وقتی امام را دستگیر کردند علما به دیدن ایشان رفتند. روزی که من رفتم دیدن ایشان، گفتم: آقا؛ حرکت شما خوب است اما به نظر میرسد سریع است، جامعه این کشش را ندارد که با شما همراهی کند. 🔹امام در جواب فرمودند: همه چیز در یدِ قدرت من است، اما من در یدِ قدرت خودم نیستم. 🔸آیة الله بهاءالدینی جمله اول را تفسیر کرد و فرمود: ائمه هدی (ع) از ولایت تکوینی خودشان شمّه ای و جزئی به امام خمینی داده اند. و جمله دوم که من در ید قدرت خودم نیست یعنی من به امر الله حرکت می کنم و دیگری دارد من را حرکت میدهد. مرحوم بهاءالدینی با مرحوم امام غیر از رفاقت، در مباحث فقهی سالها هم مباحثه بودند. از ایشان درباره اعلم سؤال کردم فرمودند: به نظر من آقای خمینی اَعلم است و به نسبت دیگر آقایان اَفقه است. بعد فرمود: علما حرف علما را میفهمند، اما آقای خمینی سعی میکند ببیند امام صادق و امام باقر (علیهما السلام) چه فرموده اند. ⭕️آیة الله شیخ خلیل مبشّر کاشانی. ره 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠عدم تنافی به نزد محبوب: 🔹عموما گمان میشود که صبر با شکایت در تنافی است؛ اما امر به عکس آن است. صبر در مصیبت و بلا نه به معنای حبس الشکوی عن الله، بلکه به معنای حبس الشکوی عن غیر الله و بث الشکوی الی الله، میباشد. به بیان دوم:نه تنها صبر با شکایت به پیشگاه حق لایزال و لم یزل، منافاتی ندارد و ممدوح است؛ بلکه عدم اظهار آن به درگاه حق متعال مذموم میباشد. لکن صبر با اظهار مصیبت و بردنِ شکایت نزد غیر حق متعال_یعنی خلق خدا_، در تنافی و ناصحیح است. عن صلی الله علیه و آله و سلم: حَدَّثَنَا أَبِی رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ فِی حَدِیثٍ مَرْفُوعٍ إِلَی النَّبِیِّ ص قَالَ: جَاءَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَی النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَرْسَلَنِی إِلَیْکَ بِهَدِیَّةٍ لَمْ یُعْطِهَا أَحَداً قَبْلَکَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص قُلْتُ وَ مَا هِیَ قَالَ الصَّبْرُ وَ ... قَالَ قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الصَّبْرِ قَالَ تَصْبِرُ فِی الضَّرَّاءِ کَمَا تَصْبِرُ فِی السَّرَّاءِ وَ فِی الْفَاقَةِ کَمَا تَصْبِرُ فِی الْغِنَاءِ وَ فِی الْبَلَاءِ کَمَا تَصْبِرُ فِی الْعَافِیَةِ فَلَا یَشْکُو حَالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ [فی بعض النسخ:فلا یشکو خالقه عند المخلوق] بِمَا یُصِیبُهُ مِنَ الْبَلَاءِ..._الخ. : شکایت به حق تعالی و اظهار جزع در درگاه قدس او با صبر منافات ندارد، چنانچه حضرت ایوب عرض شکری به حق نمود:((أني مسني الشيطان بنصب وعذاب))، با آنکه حق تعالی او را مدح فرماید بقوله:((إنا وجدناه صابر نعم العبد إنه أؤاب))... از سیره انبیای عظام و حضرات ائمه معصومین - صلوات الله علیهم اجمعین - نیز چنان ظاهر می شود که با آنکه مقامات آنها بالاتر از [مقام] صبر [و] رضا و تسلیم بوده، مع ذلک هیچ گاه از دعا و عجز و تضرع در درگاه معبود خودداری نمی کردند، و عرض حاجات خود را به حضرت حق تعالی می نمودند و این مخالف با مقامات روحانيه نیست؛ بلکه تذکر حق وانس و خلوت با محبوب و اظهار عبودیت و ذلت در پیشگاه عظمت کامل مطلق، غایت آمال عارفين و نتیجه سلوک سالکین است. : و یحسن إظهار التجلّد للعدی و یقبح غیر العجز عند أحبّه : فليس الصبر حبس النفس عن الشكوى إلى الله في رفع البلاء أو دفعه وإنما الصبر حبس النفس عن الشكوى إلى غير الله والركون إلى ذلك الغير. : و المراد بِ((الشکوی)) الشکایة إلی غیر الحق، لأن الشکوی إلي الله في باب الصبر محمودة؛ ألا تری أيّوب (علیه السلام) کیف شکی إلی ربّه بقوله:((أنّي مسّنيَ الشّيطانُ بنُصبٍ و عذابٍ)) [۴۱/۳۸] مع أنّ الله تعالی مدحه بقوله:((إنّا وجدناه صابرا نّعم العبد إنّه أوّاب))..._الخ. : بل عدم الدعاء بکشف الضر مذموم عند اهل الطریقة؛ لأنه کالمقاومة مع الله و دعوی التحمل بمشاقة... . الشكاية إلى الغير يستلزم الإعراض عن الله وعدم الرضا أيضا بأحكامه، وذلك يستلزم ادعاء العبد بالعلم بالأولوية، وكلها مذمومة. والشكاية إلى الله تستلزم إظهار العجز والمسكنة والافتقار إلى الله، وإظهار أن الحق قادر على إزالة موجبات الشكوى، وكلها محمودة. 📋نکته: شکایت و درد را به پیشگاه قادر علی الاطلاق، از سَر عجز و ناتوانی بردن غیر از طلبکاری است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat