eitaa logo
فِي الحِکمَة
966 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تشابه کلام افرادي که ميگويند به فلسفه نياز نداريم،با کلام و منطق دومي لعنة اللّه عليه: مطلب کسانيکه ميگويند ما به علوم عقليه و حکمت نياز نداريم(زيرا يا در اخبار هم آمده که بوسيله اخبار بي نياز از آن هستيم و يا در اخبار نيامده لذا به آن نياز نداريم)عينا مانند گفتار دومي لعنة الله عليه است که به عمرو عاص لعنة اللّه نوشت: أما الكتب التي ذكرتها،فإن كان فيها ما وافق كتاب اللّه، ففي كتاب اللّه عنه غني؛ و إن كان فيهما ما يخالف كتاب اللّه، فلا حاجة اليه؛ فتقدم باعدامها.فشرع عمرو بن عاص في تفريقها علي حمّامات الاسكندرية و احراقها في مواقدها(الغدير،ج6،ص298 و 300)؛اين گفتار سدّ باب تحقيق و تدقيق و نشر علوم و فرهنگ دنيا و آخرت است و عينا همان گفتار آخر دومي است که:حسبنا کتاب اللّه! ⭕️علامه محمد حسين حسيني طهراني ره. 🔸ترجمه: اما در مورد کتبي که ذکر کردي،يا موافق با قرآن هستند که بوسيله قرآن از آنها بي نيازيم،يا مخالف قرآن هستند که اساسا نيازي به آنها نداريم.پس اقدام به از بين بردن آنها کن... . 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠قسمتي مهم از : 🔸روحانیون وابسته و مقدس‌نما و هم کم نبودند و نیستند. امروز عده‌ای با ژست تقدس‌مآبی تیشه به ریشه‌ی دین و انقلاب و نظام می‌زنند. خطر تحجرگرایان و احمق در حوزه‌‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مار‌‌های خوش خط و خال کوتاهی نکنند. ارعاب و زور؛ و خدعه و نفوذ، دو راه استکبار برای ضربه زدن. اولین و مهم‌ترین حرکت، القای شعار جدایی دین از سیاست است. خون دلی که پدر پیرتان از این دسته‌ی متحجر خورده است هرگز از فشار‌ها و سختی ‌‌های دیگران نخورده است. 🔸شعارهای انحرافی روحانیت : 1⃣شاه سایه‌ی خداست. 2⃣با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد. 3⃣ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم. 4⃣جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد. 5⃣حکومت قبل از ظهور امام زمان علیه‌السلام باطل است. تنها راه حل، مبارزه و ایثار و خون بود و اولین و مهم‌ترین فصل خونین مبارزه در عاشورای 15 خرداد رقم خورد. 🔸آنقدر که اسلام از این مقدسین روحانی‌نما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است. 🔸شکست خوردگان دیروز، سیاست‌بازان امروز شده‌اند. 🔸ولایتی‌‌‌های دیروز که در سکوت و خود آبروی اسلام و مسلمین را ریخته‌اند در عمل پشت پیامبر و اهل بیت عصمت و ط‌هارت را شکسته‌اند و عنوان ولایت برایشان جز تکسب و تعیّش نبوده است، امروز خود را بانی و وارث ولایت نموده و حسرت ولایت دوران شاه را می‌خورند! 🔸مردم عزیز ایران باید مواظب باشند که دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفین از به اصطلاح روحانیون سوء استفاده نکنند و با موج‌آفرینی و تبلیغات، اذ‌هان را نسبت به روحانیون متعهد، بدبین ننمایند. خدا می‌داند که شخصاً برای خود ذره‌ای مصونیت و حق و امتیاز قایل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند، مهیای مؤاخذه‌ام. ره 💢کانال فِي الحکمَة 🆔 @felhekmat
🔰أقول: 🔸گفت، با عوض شدن ارزشها، عوضي ها با ارزش ميشوند: مطمئنا در جامعه ي کنوني که جنگ تمام عياري عليه اسلام به راه افتاده، توانايي تشخيص دشمن و مضراتش براي جامعه ي اسلامي، و نشان دادن راه صحيح به عامه ي مسلمانان در قبال دشمن، به مراتب مهم تر است از توانايي استنباطِ مستحباتِ قبل و بعد از ختنه، و بسنده کردن به تبيين احکام جزئيه فرعيه براي مسلمانان! با کمال احترام بايد گفت، ارزش واقعي افرادِ دسته دوم در سنجه ي انصاف، بيش از مُفتيان نيست، زيرا کاري جز افتاء در امور جزئيه فرعيه از دستشان ساخته نيست و فرق دوست و دشمن را هم نميدانند. تلخي مسئله اما اينجاست که جو حاکم بر حوزه ها اينطور است که فقه و اصول امپراتوري ميکنند و جريان حوزوي اصالت را تنها به استنباط احکام جزئيه فرعيه داده است. و عمده امور اصيل و اهَم ديگر، از ديدگاه اين افراد، حاشيه پنداشته ميشود، طبيعتا در اين فضا بجهت برعکس شدن ارزشها، انگلهاي خبيثي چون صادق شيرازي ها(بجهت مفتي بودن) با ارزش ميشوند و موردِ اکرامِ ديگر مفتيان قرار ميگيرند(دشمن را دوست ميپندارند بجهت اشتباه در مناط دينداري، و ارزشي پنداشتن امري که به خودي خود هيچ ارزشي ندارد). درست مثل اين ميماند که صبح عاشورا عده اي مفتي بجاي اينکه دشمن اسلام را به مسلمانان نشان دهند و به ياري اسلام برخيزند، تنها اعمال جزئيه فرعيه (از مستحاب اسب سواري در ميدان جنگ و نحوه ي نماز رعب و...)را براي مسلمانان بازگو کنند! آيا همه ي اسلام همين احکام جزئيه فرعيه است؟! اگر اينطور است پس تفاوت اسلام با تفکر دگم مسيحيت چيست؟! آيا اسلام هيچ نظام بينشي ندارد که اين احکام در سايه آن معنا پيدا کند؟! پس فرق اسلام با افسانه هاي يهود چيست؟! وقتي نظام بينشي دين را، نفهميده کشک معرفي کنيم، نتيجه اش همين ميشود که اوباشي مثل صادق شيرازي را به علت مفتي بودن قابل احترام بدانيد... 📋نکته: وللّه اقتضاي اسلام حقيقي تشکيل حکومت و ايستادگي در مقابل ظالم است، خدا هدايت و رحمت کند مفتياني را که اسلام را سکولاريزه کردند و به جهت اصيل نشان دادن احکام جزئيه فرعيه، دين الهي را کاريکاتوري به جامعه و جهان معرفي کردند. 📋نکته: وللّه کسيکه حکمت بخواند و حيله هاي مختلف طاغوت را از بين جملاتشان نفهمد و وظايف فردي و اجتماعي خود را تشخيص ندهد، از حکمت و عرفان اسلامي(که لب دين هستند)جز اصطلاحاتي بي ارزش هيچ نفهميده. و صد البته که ارزش مفتيان از امثال اين افرادِ به اصطلاح حکمت خوانده، بسي بالاتر است. 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔹علم عرفان نظري، نه صناعتِ شعر بلکه حقيقتا يک علم است. بديهي است که هر علمي قواعد و مسائلي مخصوص به خود را دارد. در اين بين، برخي از غاغه ي ناس و اصحاب خناس، قولا اذعان به علم بودنِ عرفان نظري دارند لکن در عمل بجاي اينکه از طريقه ي صحيح به تعلّم اين فنّ، نزد اساتيدِ مربوطه بپردازند، کتب عرفاني را بسانِ رماني اساطيري مفروض گرفته و روزنامه وار به مطالعه ي آن ميپردازند. به اين ترتيب، پس از آنکه مشتي از اين متون را نظاره کردند، به قوتِ اوهام و خيالاتِ خويش، آغاز به تحليل و تبيينِ معارفِ صعب و مستصعبي از دين ميکنند که فهم و ايمانِ به آن جز از((ملکٌ مقرّب أو نبيّ مرسل أو عبدا امتحن اللّه قلبه للايمان))بر نميآيد و از عهده ي ديگران خارج است. اين جماعت از بطون سبعه هنوز منغمر در منزلِ ادني و اسفلِ نفس بوده و غرق در منيّت اند و به مقام قلب و مشاهده نرسيده اند تا نوبت به امتحن اللّه قلوبهم للايمان برسد؛ لذا لاجرم تصويري افسانه اي و اساطيري از دين به توده ي مردم ميدهند. و ناگزير وقتي بافته هاي ذهني خويش را با منصوصاتِ ديني، و شريعتِ مقدسه در تنافي ديدند، بجاي اينکه اذعان به جهل خود کنند بجهتِ خوي شهوتراني که فطرت ثانيه ي ايشان گشته، دهان به خلاف ميگشايند و بي شرمانه ترين اهانتها را به ارزشهاي مسلّم ديني روا ميدارند. آري، انسانِ منغمر در شهواتْ بجهتِ حبّ ذاتي اي که به خويش دارد، به فعل و مصنوعِ خويشْ تعشّق ميورزد و کارش به جايي ميرسد که ارزشهاي مسلّم را آنطور که ميلش بود به نامِ عرفانْ و اسلامْ به تاويل ميبرد. به اين ترتيب که ميوه ي رذالت و جهالت و خمود و تحجّر و کج فهميشان است را، به نام ابداعات، و ضلالت را به نام روشنفکري به خوردِ ديگران ميدهند. در نظر راقم جنايتِ اين قماش کم از جنايتِ شمر ابن ذي الجوشن نيست. 🔹تمام جسارتي که آقاي قمشه اي_از دقيقه ي 3' تا 35: 3_به عزاي سرور و سالار شهيدان ميکند، حاصلِ کج فهمي و نافهميِ وي از يکي از سروده هاي مولاناست. پاسخ به هفواتي که ايشان تفوه بدان کرده اند، نه نياز به يک بحث علمي دقيق دارد، بلکه در حدّ توضيحِ اجماليِ فضاي شعر مولانا و احکامِ منازلِ سلوکي است، که پرداختن بدان مقتضي بحثي ديگر است؛ لذا اگر متقاضي و توفيق بود، انشااللّّه بدان پرداخته خواهد شد. 📋نکته: علم و عمل، بسانِ نفس و بدن، چنان تلازمي با يکديگر دارند که بي دغدغه بايد گفت:((يتعاکسان ايجابا و اعدادا))؛ لذا در مدينه ي عرفان و شهر شهود، خود مسلّم است که، هرقدر جانْ بالغ شد و بينشِ عرفاني دست داد، مستتبع آن پايبندي به احکام و ارزشهاي ديني که مسمي به شرع مقدّس هستند، دو چندان خواهد شد؛ چرا که علم و عمل مسبوق و محفوف و ملحوق به يکديگرند. به اين ترتيب کسانيکه ممحّض و غرق در شرعيّات نيستند، هيچ سنخيّتي با عرفا ندارند؛ چرا که عرفا، واصلين به حاقّ شريعت اند. فإن شئت قلت هرقدر شخصْ عارف تر باشد لزوما متعبّد تر و متشرّع تر خواهد بود.(به شرط توفيق در سياهه ي مستقلي با استمداد و استناد به آياتِ الهي، به اين مطلب پرداخته خواهد شد؛ تا برهانا روشن شود آنکه قشري و کوته فکر و در جرگه ي مبتدي العقول ميباشد، کيست.) پس از آنکه در حاقّ شريعت اظهار نظر ميکند اما خود متشرّع نيست، بايد برحذر بود. که او، خود را هم به سُخريه گرفته. 📋نکته: نشانه ي ديگر اين قماشْ آن است که اگر بجاي کتابِ صعب الوصولِ مثنوي، از قواعدِ عرفاني و کتب متداوله ي اين فنّ، سوالي از ايشان بپرسي کالحمار في التراب گير افتاده. 📋نکته: بديهي است عزيزاني که سري در علومِ معقول و مشهود ندارند متوجه پشت صحنه ها و نوعِ کلامِ امثال نشده و چه بسا بجهتِ اينکه معياري در دست ندارند، متاثّر از کلامِ اين قبيل از افراد شوند. گرچه باور ندارم متشرّعِ صادق، وقعي بر امثالِ وي نهد. 🔸 پس علم عرفان نظري، علمي است با قواعدي که در حدّت احدّ من السيف و در دقّت ادق من الشَعر ميباشد و هر کسي را به پيشگاهش راه نيست: نکته ها چون تيغ پولادست تيز گر نداري تو سپر واپس گريز و اينقدر بي ملاک و بي حساب و کتاب نيست که هر قولِ شعري و هر نحو تاويلي از معارف و ارزشهاي ديني، عرفان حساب شود. لذا طبق اصول و قواعده مسلمه، اين قبيل هفوات هيچ ارتباطي با عرفان و اسلام ندارد که هيچ، بلکه چون غير علمي و خيالي است، قابليتِ سنجشِ معيارشان و همچنين نقد علميشان هم وجود ندارد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠قصد قربتِ میرزای اصفهانی در توهين به اولياء دين: 🔹آیةالله شبیری زنجانی می فرمایند: از آقای خمینی شنیدم که میرزا مهدی در توهین به فلاسفه قصد قربت میکرد! 🔸آقای مشایخی گفت به آمیرزا مهدی گفتم کسی که در قم منظومه میگوید (آقای خمینی) نماز شبش ترک نمیشود گفت نماز شب میخواند وفلسفه میگوید! 🔹مرحوم سید محمد حسن قاضی فرزند آیة الحق میرزا علی آقا قاضی گوید: 🔸«من يك ماه رمضان در مشهد بودم و پاي منبر آقاي ميرزا مهدي اصفهاني حاضر شدم، ايشان سر منبر مي‌رفت و زياد هم عصباني مي‌شد و به پدرم ناسزا مي‌گفت. صراحتاً مي‌گفت: «آن سيدي كه در نجف است، ريشش قرمز است و قدش كوتاه است و فلان ....» بعضي‌ها به او گفتند: پسرش پاي منبر شما اينجا نشسته‌است. بعد از آن آمد و از من خيلي عذر خواست و حتی يك روز مرا به منزلش براي افطار دعوت كرد». ____________________________ 🔰اقول: 🔹از سرگذشتِ گذشتگانْ بايد درسها و عبرتها گرفت و بوسيله اين عبرتها، حرکت بسمت رشد و تعالي را دقيق و سريع کرد. در سرگذشت ميرزامهدي اصفهاني که خدايش بيامرزد، لطيفه اي نهفته و آن اينکه:جهلِ ميرزا مهدي به معارف ديني موجب شد تا ايشان بقصد قربت، اهانت به اولياي الهي کند. با تورق تاريخِ سال 61 هجري، يعني کمي قبل تر از ميرزا مهدي اصفهاني(خدايش بيامرزد)، ميرسيم به اشباه الناسي که بقصد قربت، ضربه به جسم اطهرِ سيد و سالار شهيدان (ع) ميزدند...! البته اختلافاتي بين ميرزا مهدي اصفهاني (خدايش بيامرزد) و اين گروه هست اما هر دو در جهالت با يکديگر مشترک هستند. به بيانِ ساده جهل عاملِِ صدور امري است که آن امر في حد نفسه شنيع و خبيث است اما جاهل، بجهتِ جهلش به حق و حقيقت، آن امر را نيکو پنداشته و حتي به قصد قربت بجا ميآورد؛ به اين ترتيب جاهل بقصد قربت به دشمني با حق ميپردازد! يعني جهل، علتِ دشمني با حق و حقيقت است؛ و بدينسان تاريخ تکرار ميشود. پس بايد کوشيد و از دامِ جهالتْ فرار کرد تا مبادا خدايي نکرده ناخواسته و نادانسته اسير اشتباهاتي شويم که گذشتگان شدند. 🔹توهم نشود که هر موافقت و تخصصي در فلسفه و عرفان، رافع جهل است. چه بسيارند متفلسفيني که در جهل و جهالت و تَبلد ذهني از ابوجهل هم پيشي گرفته اند. آنچه موضوعيّت دارد، موافقت يا تخصصِ عَن سببٍ و با دليل است و چه بسيارند کسانيکه اصلا نميدانند با چه چيزي موافقند. موافقين جاهل، به اسم عرفان با شريعت مخالفت ميکنند و مخالفين جاهل، به اسمِ شريعت، با معارف؛ اساسا آنچه موضوعيّت دارد جهل است، نه موافقت يا مخالفت؛ زيرا اقتضاي جهل، عمل کورکورانه است و عمل کورکورانه چه در پارادايمِ بي ديني و چه در پارادايمِ به اصطلاح دينداري، مطلقا مذموم ميباشد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat