💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد:
🔹و سفر قدّيسين متألّهين را در رحيل الى اللّه، "اول منازل" "ملكه" خلع جسد و رفض بدن است كه گفتهاند: «لا يعدّ الإنسان من الحكماء ما لم يطّلع على الجهة المقدّسة التى هى الجهة الكبرى، و لا من المتألّهين ما لم تحصل له ملكة #خلع_البدن حتّى يصير البدن بالنسبة إليه كقميص يلبسه تارة و يخلعه اخرى؛ ثمّ إذا خلع: فإن شاء عرج إلى عالم النور...
📚جذوات و مواقيت، میرداماد، ص74.
🔹لا يعدّ الانسان من الحكماء ما لم يحصل له ملكة #خلع_البدن الظّلمانىّ، و العروج الى العالم النّورانىّ، حتّى يصير البدن بالنّسبة اليه كقميص يلبسه تارة و يخلعه اخرى...
📚مجموعه مصنفات شيخ اشراق:ج1، ص113.
__________________________________
🔰اقول:
1⃣اول منازل سلوک، سياحي، و سباحي با ملکه خلع بدن آغاز ميشود که تا حصول اين مقام مشکلات عديده اي را بايد پشت سر گذاشت. اول اتفاقي که براي تائب يا سالک بالمعني الاعم ميافتد بعد از خوابهاي خوش استماع اصوات است، بطوري که انسان با جانش ميشنود بعضي معاني را اعم از اصوات رحماني و احيانا وسوسه خناسين اجنه(که بسيار اذيت کننده و در صورت اشتغال شخص به آنها حتي گمراه کننده است)، شخص در اين مقام ميتواند ما في الضمير ديگر اشخاص را قبل از اينکه آن را اظهار کنند بشنود. شخص در اين مقام ميتواند به اختيار هيچ صوت خارجي را نشنود. شخص در اين مقام ميتواند در صورت "مصاحبت مباشر" با اهالي اين مقام بدون ايجاد صوت ساعتها تکلم کند.
بعد از اين مقام نوبت به رؤيت ميرسد. شخص ميتواند در حالت توجه بالاختيار هيچ نبيند تا به مرور بعضي مشاهدات برايش در، بيداري(بصورت غير شفاف)رخ دهد. شخص در اين مقام، هنگام تلاوت قرآن به هيچ نور فيزيکي نياز ندارد و ميتواند به نورانيت قرآن و صورتش به تلاوت بپردازد. مشاهده وقايع قرآني در هنگام تلاوت قرآن مثل مشاهده ي بالعيان طوفان و کشتي نوح و ديگر وقايع قرآني و روضه ي مکشوفه ي حسين ابن علي(عليهما السلام) بعد از هضم و طي اين مقامات و جان سالم بدر بردن از وسوسه هاي جنيان و آرميده شدن شخص ميباشد. تا رسيدن به همين مقاماته کوچک و غير قابل اعتنا مشکلاتِ بسياري را بايد پشت سر گذاشت تا پس از اين خلع بدن بصورت موردي دست دهد و کم کم با جان کندن تبديل به ملکه شود.
2⃣به جهت عدم صلاحيت به هيچ سوال سلوکي پاسخ نداده خواهد شد!
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد: 🔹و سفر قدّيسين متألّهين را در رحيل الى اللّه، "اول منازل" "ملكه" خلع
💠 #خلع_بدن:
🔹و حكى المعلم الاول عن نفسه هذه الانوار العظيمة، و قد اتّفق كلّهم على ان من قدر على خلع جسده و رفض حواسّه صعد الى العالم الاعلى، و اتّفقوا على ان هرمس صعد بنفسه الى العالم الاعلى و غيره من اصحاب المعارج، "و لايكون الانسان من الحكما ما لم يحصل له مللکه #خلع_البدن و الترقى"، فلا يلتفت الى هؤلاء "المتشبّهة بالفلاسفة المخبّطين، المادّيّين"...
📚مجموعه مصنفات شيخ اشراق،ج۱،ص113
______________________________________
🔰اقول:
نفس در حکمت متعاليه جسمانية الحدوث و روحانية البقا ميباشد و آنکه موفق به موت اختياري و گذر از حيوانيت نشده نه عاقل است و نه انسان، چه رسد به حکيم. آنکه سلطنت قوا را از وهم به عقل داده، هم غضب دارد و هم شهوت لذا هم با مردم مياميزد و هم از اطعمه و اشربه تغذيه و تنميه ميکند اما آلوده نميشود، لذا اينکه حضرت ختمي(ص)فرمود:((لا رهبانية في الإسلام)) هم نهي از ترک زن خواستن است و هم دعوت به ترک تعلق. چه خوش فرمود:(هم زن بخواه و هم مجرد باش)؛(مقالات شمس). اما دعوت به ترک، از جانب حضرت عيسي(ع)مشعر به تنقيص شريعتشان در مقايسه با شريعت محمدي(ص)است. لذا بعضي از اولياي دين محمدي(ص)حالشان اينطور بوده که غذا خوردن برايشان مثل اين ميماند که دارند کيسه پر ميکنند، نه اينکه ترک طعام کنند. و اين مشعر به خلع بدن و وصول به مقام روحانية البقاء و الانسان ميباشد.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠استحاله مجعوليت اعيان ثابته(حقايق علميه/قوابل اقدسيه): 1⃣اگر اعيان ثابته مجعول باشند حادثند و لذا
💠 #تفسیر_انفسی :
📜 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.
🔹در تفسیر انفسی آیه ی فوق، به لسان عرفان چنین میتوان گفت که، این آیه اشاره به «خرق جامه ی عارضی متلبس اعیان دارد»، اعنی تلبس هر عین در سیر و سیاحت قوسین به احکام و صفاتی که عارضی ذات و عین ثابته ی آنان است، و آخرالامر خرق البسه ی بیگانه و تلبیس هر عین به خلعت ذاتی ابدی خود.
🔹به زبان ساده «ذات مومن در دو قوس نزول و رجوع، متلبس به لباس جامه هایی می گردد که با ذات او مناسبت و موافقتی ندارد پس ذات وی که طینت آن مطهر و منزه است، با غلبه به صفات عارضی که در این دو سیر عارض وجود وی گشته، جامه ی صفات عارضی را خرق می نماید.(در مورد کافر و فاسق نیز بر عکس این قضیه صادق است، اعنی «کل شئ یرجع الی اصله»).
🔹و اگر در آیات و شواهد قرآنی زیر بنگری، تفسیر فوق را تایید خواهی نمود، که این چه ظلمتی ست که مومن از آن خارج شده و این چه نوری ست که وجود کافر و فاسق از آن خلع خواهد شد؟؟
1⃣قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ.
2⃣كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُون.
3⃣بَيْنَهُمَا بَرْزَخٌ لَا يَبْغِيَانِ.
4⃣ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ مَرْجِعُكُمْ.
5⃣كُلُّ أُمَّةٍ تُدْعَى إِلَى كِتَابِهَا.
🔹و در این آیات شریفه اشاره به رجوع هر شی به اصل ذاتی خویش دارد، هر چند که آن شی با دیگر اعیان و احکام آنان مختلط گردد چرا که از لحاظ ذات، برزخی مابین هر عینی حایل آنان است که هرگز حکم آن رفع نمی شود بلکه مخفی می گردد، برای اینکه در کشور وجود چیزی نیست مگر آنکه بین او و دیگر اشیاء مناسبتی الهی حاکم است که اقتضای اشتراک و اتحاد مابین آن دو شئ مینماید، و اموری دیگر هست که اقتضای جدایی و امتیاز بین آن دو میکند. لبّ کلام: «کل شی یرجع الی اصله»... انتهي ما اردناه من نقل کلامه.
📚فواکه العرفان
______________________________________
🔰اقول:
((حبّ عليٍ حسنة لا يضر معها سيئة و بغضها سيئة لا ينفع معها حسنة))؛ به جهت عدم مجعوليت اعيان ثابته ((السعيد سعيد في بطن امه و الشقي شقي في بطن امه)) لذا المحب(لامير المومنين)محب في بطن امه و المبغض(لامير المومنين)مبغض في بطن امه؛ و اين حکمي است ازلي. مسئله و نشانه ي مهم محب اين است که به فرموده ي امام باقر(ع)در حديث طينت محب حضرت مولي اصرار بر گناه نميکند؛ گرچه ممکن است گناه کند. در مقابل مبغض حضرتش ممکن است فردي مبادي آداب و داراي اخلاق حميده باشد. نکته اي که هست اينکه در قيامت حسنات و اخلاق حميده ي مبغض(بجهت بغضش به لسان استعداد)از او ستانده ميشود و به محب داده ميشود و همچنين سيئات محب که در واقع بسانِ لباسِ عارضي بر تن او بوده، از او کنده ميشود(بجهت محبتش و لسان استعداد يا عين ثابتش) و به مبغض داده ميشود. و اينگونه حق متعال به وفق لسان استعداد هر شخص آنچه سوال(درخواست)کرده داده ميشود و اين استجاب سواله زبان عين ثابت اشخاص عين عدل است. آنچه گفته آمد به وفق معراج تحليل در قوس صعود و قاعده ي شريف (النهايات هي الرجوع الي البدايات) ميباشد.
#طرح_درس #طينت
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
هدایت شده از فِي الحِکمَة
💢گروه فِي الحِکمَة
🆔http://eitaa.com/joinchat/4043112461Cd441373875
🔸مخصوص مباحث فلسفي و عرفاني و همچنين تبادل اطلاعات بين اعضا.
💠صلوات ابن عربي بر امام حسن مجتبي عليه السلام:
صلوات اللّه و ملائکته و حملة عرشه و جميع خلقه من ارضه و سمائه علي الثاني مِن شروط لا اله الا اللّه، رَيحانة محمد رسول اللّه، رابع الخمسة العبائية، عارف اسرار عمائيه، موضع سرّ الرسول، حاوي کليات الاصول، حافظ الدين، و عيبة العلم، و معدن الفضائل، و باب السّلم، و کهف المعارف، و عين الشهود، روح المراتب و قلب الوجود، فهرس العلوم اللدني، لؤلؤ صدف انتَ منّي، النور اللامع من شجرة الأيمن، جامع الکمالين، أبي محمد ابن الحسن، عليه الصلوة السلام.
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
خدا، خداي آدمهاي خلافکار هم هست... 🆔 @felhekmat
توجيه و تفسير اقوال مندرج در تصوير به بيان فلسفي و عرفاني:
1⃣آدمها به خوب و بد تقسيم نميشوند. سخن صحيح آن است که يک انسان داريم و يک شِبهِ انسان؛ با اين حال بين عوام الناس دائر است که شبه انسان را تقسيم به خوب و بد ميکنند در حاليکه لافرق بين محسنينهم(عند العوام) و بين عباد الاصنام الا في الفظ(في الحقيقة) که يکي را مسلم خوانند و ديگري را کافر. به بيان آخر بين افراد جسمانية الحدوث باهمديگر تقريبا هيچ تفاوتي نيست.
2⃣به تعبيري خدا(حق نه ربّ) يکيست نه آدمهاي خلافکار و درستکار يکسانند. خداي رسول اللّه ص هيچ تفاوتي با خداي ابوجهل ندارد و خداي هردو يکيست. و به اين ترتيب تجليات الهي بطور کاملا يکسان بر عين ثابتِ هر فرّ و برّي نازل ميشود. اما افراد به حسن اختيار و سوء اختيار به تجليات الهي قيد ميزنند.
3⃣چون خدا فاعل بالقصد نيست لذا مبرّي از فرق گذاشتن بين بندگانش هم هست.تامل.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
💠 #خلع_بدن در کلام #ميرداماد:
روح انسانى بايد بمرتبتى رسد كه بتواند معاينه عالم محسوس را با مشاهده عالم غيب در هم آميزد و قادر باشد از بدن مخلوع شود و بندهاى طبيعت را در هم شكند تا اينكه باتّصال و اتّحاد عالم قدس ملكوت نائل گردد و با ارواح مقدّسهاى كه از مشارق نورانى، پرتو نورانيّت خود را بروى مىافشانند محشور و همراز گردد. احدى را اذن دخول در ساحت روحانيّت اوليا نيست مگر آنكه قدرت منفك شدن از طبيعت و تخليع جسم را بدست آورده باشد، تا حدّى كه بتواند جسم خود را مانند پيراهنى در بر كند يا از خود دور سازد و برهنه شود.
📚الرواشح السماوية
📚 القبسات،،ص۱۰۰
______________________________________
🔰اقول:
1⃣اگر محيي خبير در اين مقام بدون اذن ولي مشاهداتش را براي اغيار بازگو کند علمِ حيّ او مائت و تبديل به صور ذهنيه ي بي جان ميشود. و صور ذهنيه ي بي جان محکوم به نسيان و فراموشي هستند؛ لذا کتمانِ سرّ دستوري عام براي تمامِ سلاک است.
2⃣با مشاهده ي ملکوتِ اشياء سالک داراي علم تاويل شده و با رجوع ملکوت اشياء به صورِ ملکيِ آنها اصطلاحا تعبير کرده است. "متمکن" در اين مقام در هر شي خارجي وجهه ي حقاني آن را مشاهده ميکند و با هر شيئي به سمت جانان رهنمون ميشود و اينگونه تمام اشياء را رسولانِ حضرت جانان ميابد زيرا فناء تمام اشياء برايش ظهور کرده.
#خلع_بدن #عرفان_عملي
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #تفسیر_انفسی : 📜 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ
⚜بعنوان تتمه و تکميل پست قبلي کلام شيخ اکبر در اين مقام تقديم ميشود:
💠 سنخيت و تناسب علم با بهشت و جهل با جهنم:
بدان که حق تعالي در روز قيامت جهلِ مومنِ مقلدِ عالِم در اين دنيا را به کسيکه به امور دقيق داناست اما مومن نيست ميدهد و او به جهت همين جهل وارد آتش ميشود چون از اهل آن است اما آتش، عالمان را نميپذيرد و از ديگر سو علمِ آن شخصِ دانا را به مومنِ جاهل ميدهد و بدين صورت آن مومن، وارد بهشت ميشود چون بهشت، خانه ي جهل نيست. پس چون مومنِ ابلهِ مقلد، جهلي را که در او بوده است در آن عالِم(غير مومن)ميبيند از آن صفت و زشتي آن به خدا پناه ميبرد و خدا تعالي را بر نعمتي که بدو ارزاني داشته است سپاس ميگويد که چگونه او را از آن لباس(لباسِ جهل) که در آن بود بيرون آورد و خلعت يعني علمِ آن عالِمِ(غير مومن)را بدو پوشاند. از سوي ديگر آن عالِم(غير مومن)به او مينگرد و پيوسته حسرتي بر حسرتهايش افزوده ميشود. و ميداند که دار آخرت، خود، اين حقيقت ها را اقتضا کرده است سپس ميگويد:((يا ليتنا نردّ و لا نکذّبَ بآياتِ ربنا و نکون من المومنين))؛(انعام،27)... .
📚کتاب المعرفة، مسئله188.
#طينت #عدم_مجعوليت_اعيان_ثابته
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
◾️به مناسبت سالگردِ ايامِ وقايعِ کوچه ي بني هاشم:
🔹من عرف فاطمة (سلام اللّه عليها) حق معرفتها فقد ادرک ليلة القدر.
🔹انا انزلناه في ليلة القدر... .
🔹نظر مفسران درباره مرجع ضمير هاء در واژه ي انزلناه گوناگون است. اما در اين بين حضرت آيت اللّه شاه آبادي(ره)مرجع ضمير را علم حق متعال ميدانند. به اين ترتيب شب قدر ظرف نزول علم حق متعال و قرآن صامت است. همينطور هم حضرت صديقه طاهره مطهره زکيه مبارکه رضيه مرضيه، عصمت اللّه الکبري فاطمة الزهراء که ابي و امي و اخي و مالي و روحي له الفداء، ظرف نزول يازده قرآنِ ناطق است لذا مروي است که((... لو لا فاطمة لما خلقتکما)).
پس اگر چنانچه طبق فرموده ي حضرت آيت اللّه شاه آبادي(ره)مرجع ضمير را علم حق بدانيم مطلب اين چنين ميشود که شب قدر مجلايِ تمام فيض حق متعال از عالمِ اوليا به عالمِ دنيا ميشود که اگر شبِ قدري نبود هيچ فيضي نازل نميشد و اگر اين تنزلِ فيض تا اسفل رخ نميداد و قوس نزولي نبود طبيعتا عالمِ دنيايي هم وجود نداشت(تمام فيض حق دفعتا در شب قدر نازل ميشود و در طول سال تدريجا بين موجودات انتشا پيدا ميکند). همينطور مادر معصوم(سلام اللّه عليها) مجلاي تمام فيضي است که حق متعال به نحو انزال از عالَم اوليا به عالم سفلي نازل فرموده است که لولا فاطمه(سلام اللّه عليها)لما خلتکما.. .
◾️متن مشوش آمد تا بيروني بگريزد، اما چند نکته براي تانيس دلِ آشنا:
1⃣ تو ميداني که کلام شريف الهي در هر يک از عوالم وجوديه مطابق با آن عالم نامي دارد و در احديت مطلقه به آن قرآن گويند.
2⃣ تو ميداني که علم حق به ذات و صفات و اسماء و لوازم اسماء و لوازمِ لوازمِ اسماء عين ذاتش است، فثبت امران الاول انزالِ هويت غيبيه و سريانِ و ما امرنا الا واحدة و ظلّ هويت غيبيه؛ والثاني أنّ هي سلام اللّه عليها امّ أبيها. يتأمل.
3⃣گرچه زهراء و مضي است لکن فاطمه هم هست و کسي را به کنهش راه نيست.
#فاطمة_الزهراء #امّ_ابيها
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
🔸انسان کارخانه اي است که معاني را ميگيرد و در عالم خيال بصورت اشباح و اشکال در مياورد همانطور که اين
💠 #انسان_کارخانه_الهي:
اي درويش عالم دو چيز است، نور و ظلمت يعني دريايِ نور است و دريايِ ظلمت. اين دو دريا در يکديگر آميخته اند، نور را از ظلمت جدا ميبايد کرد تا صفات نور ظاهر شوند، و اين نور را از ظلمت اندرونِ حيوانات، جدا ميتوانند کرد از آنجهت که در اندرونِ حيوانات کارکنان اند و هميشه در کاراند؛ و کار ايشان اين است که اين نور را از ظلمت جدا ميکنند. اول غذا در دهان نهادند، دهان کار خود را تمام ميکند و به معده ميدهد و معده کار خود تمام ميکند و به جگر ميدهد، و جگر کار خود تمام ميکند و به دل ميدهد، و دل کار خود تمام ميکند و به دماغ ميدهد. چون به دماغ رسيد و دماغ کار خود تمام کرد و عروج تمام شد و نور از ظلمت جدا گشت و صفات نور پديد آمدند و حيوان دانا و شنوا و بينا گشت و اين اکسير است و حيوانات دائم در اکسيرند و آدمي اين اکسير را به نهايت رسانيد، و اکسير اين است که آدمي ميکند به هر چيزي که ميخورد جان آن چيزها ميستاند و زبده و خلاصه ي چيزها ميگيرد. يعني نور را از ظلمت چنان جدا ميکند که نور خود را کماهي ميداند و ميبيند. و اين جز در انسان کامل نباشد.
📚کتاب الانسان الکامل،رساله اول، فصل دهم.
______________________________________
📋نکته:
آنچه #عزيز_الدين_نسفي (ره) در تصنيفش آورد فقط شامل سير صعود است و در اين قسمت اشاره اي به سير نزول و اصطياد انسانِ کامل مَر صور را، نشده است. پس اجمالِ سير نزول را از پستِ ريپلاي شده بايد خواست.
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
💠 #انسان_کامل: إعلم، أن کل شي طالب لکماله، و کمال کل شي هو اصله، فکل شي طالب لأصله و يرجع اليه. و ا
💠مقاماتِ انسان از تحصيل مراتب قلب حاصل ميشود:
1⃣اولين منزل از منازل قلب نفس است که به منزله ي بيت انسان ميباشد، و سفر، خروج از بيت بسوي خدا و رسولش ميباشد((و من يخرج من بيته مهاجرا الي اللّه و رسوله ثمّ يدرکه الموت فقد وقع اجره علي اللّه...)). براي نفس نيز مقاماتي است، نفس منغمر در عالم طبيعت و مبعّد عالم آخرت داراي خصوصياتي است که مهم ترين آن عدم استفاضه از اشراقات رحماني و ناتواني از ادراک معاني ميباشد و خيالشان واجد هيچ نورانيتي نيست.
2⃣مرتبه ي ديگر اتصال به عالم ملکوت و استفاضه از حقايق نوريه ميباشد؛ که از اين مقام تعبير به #قلب شده است.( #فتح_قريب)
3⃣مرتبه ي ديگر ارتقا و بلوغ قلب به مقام عقل و ادراک روح است. صعودِ قلب به (( #قاب_قوسين)) و #قرب_نوافل با: 1_سير محبّي. 2_حصول اسماء و ظهور تجليات اسماء بر قلب سالک؛ است. در اين مقام حقيقت قلبيه به احديت جمعيه واصل ميشود و مستعد قبول تجليات الهي و فيضِ جمعي کماليِ احاطي ميشود. ( #فتح_مبين / تقدم سلوک بر جذبه)
4⃣مرتبه ي بعديِ قلب، (( #أو_أدني)) و قرب فرائض است. در اين مقام، قلبِ سالک چنان وسعتي ميابد که آسمانها و زمين آن گنجايش را ندارند. اين مقام، مقامِ امانت و استخلاف است؛ از اين مقام تعبير به #حق_مستجن ميشود. در اين مقام قلب سالک محلِ حق ميشود و چون تمام ديگر اعضا و جوارح تابع قلب هستند لذا سمع و بصر و يد و... عبد، ميشود سمع و بصر و يد و... حق. ( #فتح_مطلق / #سير_محبوبي / تقدم جذبه بر سلوک)
______________________________________
📋نکته:
در عرف عرفان قلب ظرف علم و ملکوت سالک است. لذا هرچه صفاي قلب بالاتر رود و نفس از کدورات دورتر شود گنجايش اين ظرف بيشتر خواهد شد.
📋نکته:
قلب آنأ فآنأ بواسطه پذيرش تجلياتِ اسماء جمالي و جلاليِ حق در تقليب و انقلاب است. لذا از آن به قلب تعبير ميشود.
📋نکته:
وسعتِ قلبِ عارف از رحمت حق بوده لکن خودِ قلبِ عارفِ کامل وسيع تر از رحمت حق ميباشد. زيرا رحمت حق گنجايش اسم اللّه را ندارد، در حاليکه قلبِ عارفِ کامل پذيراي همه اسماء و همان عرش اللّه است.
#طرح_درس
💢دفترچه مجازي في الحکمة
🌐 felhekmat.blog.ir
💢کانال فِي الحِکمَة
🆔 @felhekmat