eitaa logo
فِي الحِکمَة
936 دنبال‌کننده
54 عکس
11 ویدیو
100 فایل
ملخّص و زبده نظريات و ملزومات مباني در ساحتهاي الهي و طاغوتي به انضمام مطالب گوناگونِ مستفاد از منابع مستند. وجود شريعت بي حقيقت و اقامت حقيقت بي شريعت محال ميباشد. نشر بدون درج منبع بقصد "تقرّب" در صورت "توانايي تبيين"،مجزي بل منجّز است. @Mohammadds
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ 🔘 قال الوارد المامور بالتعلیم و التذکیر و التلقین: متی اقلقتک المطالبات أو المعاتبات الاهیه و الکونیه؛ خاطب ربک ناشرا بین یدیه بعض ما انعم به علیک؛ لا مجادلا و لا محجاجا، و قل: یا رب! هذا الذی تراه فیَّ و تصدره منّی، ان کنت جاعله و منشئه فیّ فلا تنسبه الیّ؛ لانّه لایمکن ان یصدر منّی الّا ما اودعته و خزنته فی نسخة وجودی؛ لانّی لا املک لنفسی نفعا و لا ضرا الّا ما شئت اضافته الیّ لما تراه و تریده؛ و ان کان الذی هو فیّ لیس بجعلک مع ثبوت ان لا اله الا غیرک؛ فهو اذن من مقتضی حقیقتی التی تعلق علمک بها ازلا بحسبها؛ دون اثر حاصل او متجدد من علمک فیها؛ و اذ لا یمکننی ان اکون علی خلاف ما یقتضیه حقیقتی؛ فلا تطالبنی بالظهور بما لیس فیّ مجعولا و غیر مجعول؛ و کیف توصف حقیقتی و احکامها بالجعل؟ و حقیقتی عبارة عن صورة علم ربی بی ازلا و ابدا دون زیادة و نقصان، و بحکم وجوب عار عن کل امکان. 📚 النفحات الالهیه 📝 ______________ 📜 ترجمه: 🔘 وارد مأمور به تعلیم و تذکر و تلقین گفت: هر گاه مطالبات و معاتبات الهی و وجودی تو را آشفته کرد، پروردگارت را در حالی که در حضورش بعضی از نعمت ها و بخشش ها را که بر تو کرده پراکنده کرده ای و حاضر نموده ای _ نه به صورت مجادله و دلیل آوری _ مورد خطاب قرار ده و بگو: پروردگارا! این را که در من میبینی و از من صادر می گردد، اگر جاعل و به وجود آورنده اش در من تویی، پس آن را به من نسبت مده، چون امکان ندارد که از من چیزی صادر گردد مگر آن که آن را تو در کتاب وجودیم به امانت گذارده و پنهان نموده ای، برای اینکه من اختیاردار سود و زیان خویش نیستم، مگر آن چه را که تو اراده نسبتش را به من خواسته ای و نظر داشته ای، و اگر آن چه که در من است به واسطه جعل تو _ با اثبات اینکه خدایی جز تو نیست _ می باشد، پس، از اقتضای حقیقت من است؛ چرا که علم تو در أزل _ به حسب آن اقتضا_ بدان تعلق گرفته است، یعنی بدون اثری حاصل و یا متجدّد و نو از علم تو در آن (حقیقت من)، و چون امکان آن را ندارم که بر خلاف آن چه که حقیقت من اقتضا نموده، باشم، پس با ظاهر شدن به سبب آن چه که در من مجعول نیست و غیر مجعول است از من مطالبه مکن، و چگونه حقیقت من و احکام آن به واسطه جعل توصیف می شود؟ در حالی که حقیقت من عبارت است از صورت علم پروردگارم به من _ از أزل تا ابد _ بدون زیادی و کمی، و به حکم وجوبی که خالی از هر امکانی است. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
☑️ صلوات خاصه امام کاظم علیه‌السلام به نقل از کتاب جمال‌الاسبوع سیدبن‌طاووس قدس‌سره: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْأَمِينِ الْمُؤْتَمَنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْبَرِّ الْوَفِيِّ الطَّاهِرِ الزَّكِيِّ النُّورِ الْمُنِيرِ الْمُجْتَهِدِ الْمُحْتَسِبِ الصَّابِرِ عَلَى الْأَذَى فِيكَ اللَّهُمَّ وَ كَمَا بَلَّغَ عَنْ آبَائِهِ مَا اسْتُوْدِعَ مِنْ أَمْرِكَ وَ نَهْيِكَ وَ حَمَلَ عَلَى الْمَحَجَّةِ وَ كَابَدَ أَهْلَ الْغِرَّةِ وَ الشِّدَّةِ فِيمَا كَانَ يَلْقَى مِنْ جُهَّالِ قَوْمِهِ رَبِّ فَصَلِّ عَلَيْهِ أَفْضَلَ وَ أَكْمَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِمَّنْ أَطَاعَكَ وَ نَصَحَ لِعِبَادِكَ إِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
Mesbah-o-Sharie.Pdf
1.48M
🔹کتاب شريف مصباح الشريعة با ترجمه و شرح آيت اللّه مصطفوي (ره) 🆔 @felhekmat
💠 : بسم‌الله الرحمن‌الرحیم 🔹دعا، وسیله‌ی مؤمن و ملجأ مضطر و رابطه‌ی انسان ضعیف و جاهل با منبع فیاض علم و قدرت است، و بشر بی‌رابطه‌ی روحی با خدا و بدون عرض نیاز به غنی بالذات، در عرصه‌ی زندگی سرگشته و درمانده و هدر رفته است؛ «قل ما یعبؤا بکم ربیّ لولا دعاؤکم». 🔹بهترین دعا آن است که از سرمعرفتی عاشقانه به خدا و بصیرتی عارفانه به نیازهای انسان انشا شده باشد، و این را فقط در مکتب پیامبر خدا (صلّی‌اللَّه‌علیه واله‌وسلّم) و اهل‌بیت طاهرین او - که اوعیه‌ی علم پیامبر(ص) و وراث حکمت و معرفت اویند - می‌توان جست. ما بحمداللَّه ذخیره‌یی بی‌پایان از ادعیه‌ی مأثوره‌ی از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) داریم که انس با آن، صفا و معرفت و کمال و محبت می‌بخشد و بشر را از آلایشها پاکیزه می‌سازد. 🔹مناجات مأثوره‌ی ماه شعبان_که روایت شده اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) بر آن مداومت داشتند_یکی از دعاهایی است که لحن عارفانه و زبان شیوای آن، با مضامین بسیار والا و سرشار از معارف عالی‌یی همراه است که نظیر آن را در زبانهای معمولی و محاورات عادی نمی‌توان یافت و اساساً با آن زبان قابل ادا نیست. 🔹این مناجات، نمونه‌ی کاملی از تضرع و وصف حال برگزیده‌ترین بندگان صالح خدا با معبود و محبوب خود و ذات مقدس ربوبی است. هم درس معارف است، هم اسوه و الگوی عرض حال و درخواست انسان مؤمن از خدا. 🔹مناجاتهای پانزده‌گانه که از امام زین‌العابدین حضرت علی‌بن‌الحسین (علیه‌السّلام) نقل شده، گذشته از خصوصیت بارز دعایی مأثور از اهل‌بیت (علیهم‌السّلام)، این مزیت را داراست که به مناسبت حالات مختلف مؤمن، مناجاتها را انشا فرموده است. 🔸خداوند به همه توفیق استفاضه و خودسازی به برکت این کلمات مبارک را عنایت فرماید. آمین. ۶۹/۱۰/۱ ✍يادداشت وليّ مطلق الهي حضرت آيت اللّه العظمي سيّد علي حسيني خامنه اي ادام اللّه تعالي ظلال سيادته 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🌸میلاد با سعادت حضرت اباعبداللّه، سیدالشهدا، امام حسین علیه السلام بر فرزند بزرگوارش حضرت حجت بن الحسن العسکری (عجل الله تعالی) و همهٔ شیعیان حضرتش علی الخصوص پاسداران ایران اسلامی مبارک باد. 🆔 @felhekmat
⚜...و بالنجم هم يهتدون...⚜ 🔹همانطور که بواسطه ي نجومِ ظاهري سلوک ظاهري ميسر است؛ سلوک باطني هم بي نياز از نجم نيست که و بالنجم هم يهتدون، و نجم باطني برهان رباني است که از سماء عقل ميدرخشد و سالک راه را بقوت آن ميپيمايد تا با رجل باطن و قدمِ سلوک که محفوف به سراء و ضراء است ايوبي مشرب رکض نمايد و بعد از قرب به بارگاه قدس و انس با آن به آب حقيقي برسد((ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب))که هم مغتسل است و هم بارد و هم شراب. و اين آب باطني هم شوينده ي تنافر ظاهري است و هم از بين برنده ي امراض و اغيار باطني از جان سالک. بعد از اينکه اين ماء از غيب ظهور کرد، سالک محيي ميشود که ((و جعلنا من الماء کل شي حي)) اما اين حياتِ لاحق با حيات سابق متفاوت است و تباينش در طيبه بودنش است که ((...فلنحيينّه حياة طيبة...)).طوبي له و حسن مآب. 📚 ______________________ 🔰اقول: 1⃣همانطور که آب ظاهري زير پايِ ظاهري است ماء حقيقي هم(طبق مبنا و شروطِ ماخوذ در متن)زير قدمِ سلوکي است. 2⃣همه ي اشيا من جمله آب ظاهري محيي به ماء حقيقي و نفس رحماني هستند لکن علم بسيط به اين معيت امري است و علم مرکب به آن و انس با آن امرٌ آخر. 3⃣بعد از مشاهده ي مبتلي و ممتحن در متن بلا، بُعد و عدم انس با عالم قدس براي سالک موجب وحشت از مسئلت ميشود لذا ناگريز از صبر بر بلا هست تا با قدمِ سلوکي قرب و مستتبع آن انس حاصل شده و اینگونه سبب اظهار ماء باطني شود. 4⃣در اين سياهه ي ظلماني اگر تو را نوري هست، سزاوار است نظاره کني بين خطابه ي((مسني الشيطان بنصب و عذاب))و اعوذ بک من کربٍ و بلا و اگر نيست ارکض برجلک تا انشااللّه هو يأتيک منها بقبسٍ حتي يوجد علي النار هدي و نظاره گر باشي که:((مريد پير مغانم ز من مرنج اي شيخ_که وعده تو کردي و او بجا آورد)). 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
💠 : 🔹يكي از عويصاتِ غير قابل ذبّ و رفع بر قول ((روحانية الحدوث و البقاء)) که مختارِ حکماي سلف از مشاء و اشراق، بوده است، ازين قرار ميباشد: حکما مطلق موجود را تقسيم به فوق التمام، تامّ، مستکفي و ناقص فرموده اند. نادره ي دهر، جامع منقول و معقول، استاد مشايخ العظام، مرحوم ميرزا مهدي آشتياني تغمّد اللّه برضوانه، در کتابِ بي همتاي اسرار التوحيد موجود تامّ را اينگونه توصيف فرموده اند: ...و مراد به تمام موجودي است که در بدو وجود کمالاتِ او بالفعل حاصل، و در وجود و کمال وجود کامل، و از قوه و فقد وجودي منزه، و از حالتِ منتظره مبري باشد؛ ولي از امکانِ ذاتي و فقر وجودي عاري و بري نبوده و فاعل ما منه الوجود و دخيل در افاضه ي فيض وجود و بخشندگي و کمال کلّ موجود نباشد. مانند عقول کليه و قواهر عقليه..._الخ(ص128 و 129) پس موجود مجرد تام، کمال مفقود ندارد تا در صراط طلب قرار گيرد و مقترن به ماده شود تا با رجوع به اصل خود آن را بيابد؛ چرا که هرچه به امکان عام براي مجردات ممکن باشد به همان امکان ذاتي برايشان محقق است و به اين ترتيب بدو و حشرشان يکي است و لهم مقامٌ معلوم. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
تمسک به کشف تام و شريعت ختمي(ص)واجب و اقتدا به شريعت ديگر انبيا #حرام فقهي و سلوکي است،چه رسد اغتنا
💠 : 🔹در ميان جميع موجوداتْ انسان مظهر اسم جامع، و صعودا مخصوص به احديت جمعيه است. لذا استعداد استخلاف و علم حضوري به اسماء جلال و جمال را داراست. اين استعداد شکوفا نشود مگر به سير در معراج ترکيب و تحليل. 🔹نفس انساني به معراج ترکيب از کينونت جمعيه قرآنيه تا سر حدّ ماديت تنزل بدون تجافي کرده لذا در بدايت امر جسماني است. 🔹از اين تنزل و آن استعداد فروعي لازم ميآيد و آن اينکه:1_محذور تاليف مجرد و مادي سالبه ي به انتفاء موضوع و بطور کل مندفع خواهد بود. 2_نفسيّت نفس ذاتي آن و 3_بين نفس و بدن مسانخت ذاتي برقرار خواهد بود نه عرضي کالربّان و سفينه 4_و همچنين مناسبت بين نفس و بدن تامه خواهد بود و عويصه ي تعلق نفسي در اقصاء مشرق به بدني در اقصاء مغرب و در نهايت روييدنِ جو از گندم، سالبه ي به انتفاء موضوع است نه محمول. 🔹به آن استعداد لازم ميآيد:که نفس لابشرط از مراتب باشد و به اين ترتيب نفس کالطير في البيضة و کالشجرة في النواة بوده و علم و عمل کالجناحتان و کالتراب و الماء خواهد بود، که به علم و عمل إما يطير و ينمو و يتصّع و إما يفسد و ينغمر. 🔹به اقتضاي قاعده ي فرعيه بايد مثب و مثبت له در يک ظرف باشند تا ثبوت صحيح باشد. لذا گرچه وجود بسيط است و در يک ذرّه تمام عوالم و حضرات خمس و تمام اسماء و صفات بدون تجافي موجودند که کل شيء فيه کل شيء لکن نفس منغمر در ماده هيچ حظيّ از مرتبه ي بالاتر نداشته و قهرا براي ادراکِ مرتبه ي بالاتر بايد در آن ظرف تحقق يابد. به اين ترتيب نفس منغمر در ماده مادي ميفهمد و بالاتر از آن بالاتر. بدان که الملاک کل الملاک في العلم به رفع جهات غيريت و قرب و بعد ميباشد. و جهات غيريت در ماده بسيار زياد و همينطور هرچه بالاتر رود کمتر خواهد بود تا برسد به حضرت احديّت جمعيه که فإذا عاين العيان، بطل البيان و اطف السراج فقد طلع الصبح. 📋نکته: گرچه اين سخن بر عيّاشان و راه زنانِ خوش نميآيد اما حقيقت آن است که بر اساس آنچه آمد [اقتضاي قاعده فرعيه] آنکه ظاهري است و از ظرف ماده بالاتر نرفته، شريعت را ظاهر ميپندارد وگرنه في الواقع شريعت عين حقيقت ميباشد و غيريّتشان اعتباري است.لذا اگر کسي ظاهري و منغمر باشد، از شريعت جز ظاهر نميفهمد، نه اينکه شريعت ظاهر باشد، بلکه ظاهري آن را ظاهر ميپندارد؛ به همان وزان که((يعلمون ظاهرا من الحياة الدنيا)). 📋نکته: اگر بپرسي که پس آنکه خيلي عرفان و حکمت تورق کرده چطور؟ پاسخ آن است که ملاک اتصاع جان است نه تورق لذا اگر جانش اتصّاع نيافته باشد[در بهترين حالت]يعلم ظاهرا من العرفان و الحکمة. بقول صدرالمتالهين (ره) فقد استسمن ذاورم... . 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
تمسک به کشف تام و شريعت ختمي(ص)واجب و اقتدا به شريعت ديگر انبيا #حرام فقهي و سلوکي است،چه رسد اغتنا
💠 : 🔹علم عرفان نظري، نه صناعتِ شعر بلکه حقيقتا يک علم است. بديهي است که هر علمي قواعد و مسائلي مخصوص به خود را دارد. در اين بين، برخي از غاغه ي ناس و اصحاب خناس، قولا اذعان به علم بودنِ عرفان نظري دارند لکن در عمل بجاي اينکه از طريقه ي صحيح به تعلّم اين فنّ، نزد اساتيدِ مربوطه بپردازند، کتب عرفاني را بسانِ رماني اساطيري مفروض گرفته و روزنامه وار به مطالعه ي آن ميپردازند. به اين ترتيب، پس از آنکه مشتي از اين متون را نظاره کردند، به قوتِ اوهام و خيالاتِ خويش، آغاز به تحليل و تبيينِ معارفِ صعب و مستصعبي از دين ميکنند که فهم و ايمانِ به آن جز از((ملکٌ مقرّب أو نبيّ مرسل أو عبدا امتحن اللّه قلبه للايمان))بر نميآيد و از عهده ي ديگران خارج است. اين جماعت از بطون سبعه هنوز منغمر در منزلِ ادني و اسفلِ نفس بوده و غرق در منيّت اند و به مقام قلب و مشاهده نرسيده اند تا نوبت به امتحن اللّه قلوبهم للايمان برسد؛ لذا لاجرم تصويري افسانه اي و اساطيري از دين به توده ي مردم ميدهند. و ناگزير وقتي بافته هاي ذهني خويش را با منصوصاتِ ديني، و شريعتِ مقدسه در تنافي ديدند، بجاي اينکه اذعان به جهل خود کنند بجهتِ خوي شهوتراني که فطرت ثانيه ي ايشان گشته، دهان به خلاف ميگشايند و بي شرمانه ترين اهانتها را به ارزشهاي مسلّم ديني روا ميدارند. آري، انسانِ منغمر در شهواتْ بجهتِ حبّ ذاتي اي که به خويش دارد، به فعل و مصنوعِ خويشْ تعشّق ميورزد و کارش به جايي ميرسد که ارزشهاي مسلّم را آنطور که ميلش بود به نامِ عرفانْ و اسلامْ به تاويل ميبرد. به اين ترتيب که ميوه ي رذالت و جهالت و خمود و تحجّر و کج فهميشان است را، به نام ابداعات، و ضلالت را به نام روشنفکري به خوردِ ديگران ميدهند. در نظر راقم جنايتِ اين قماش کم از جنايتِ شمر ابن ذي الجوشن نيست. 🔹تمام جسارتي که آقاي قمشه اي_از دقيقه ي 3' تا 35: 3_به عزاي سرور و سالار شهيدان ميکند، حاصلِ کج فهمي و نافهميِ وي از يکي از سروده هاي مولاناست. پاسخ به هفواتي که ايشان تفوه بدان کرده اند، نه نياز به يک بحث علمي دقيق دارد، بلکه در حدّ توضيحِ اجماليِ فضاي شعر مولانا و احکامِ منازلِ سلوکي است، که پرداختن بدان مقتضي بحثي ديگر است؛ لذا اگر متقاضي و توفيق بود، انشااللّّه بدان پرداخته خواهد شد. 📋نکته: علم و عمل، بسانِ نفس و بدن، چنان تلازمي با يکديگر دارند که بي دغدغه بايد گفت:((يتعاکسان ايجابا و اعدادا))؛ لذا در مدينه ي عرفان و شهر شهود، خود مسلّم است که، هرقدر جانْ بالغ شد و بينشِ عرفاني دست داد، مستتبع آن پايبندي به احکام و ارزشهاي ديني که مسمي به شرع مقدّس هستند، دو چندان خواهد شد؛ چرا که علم و عمل مسبوق و محفوف و ملحوق به يکديگرند. به اين ترتيب کسانيکه ممحّض و غرق در شرعيّات نيستند، هيچ سنخيّتي با عرفا ندارند؛ چرا که عرفا، واصلين به حاقّ شريعت اند. فإن شئت قلت هرقدر شخصْ عارف تر باشد لزوما متعبّد تر و متشرّع تر خواهد بود.(به شرط توفيق در سياهه ي مستقلي با استمداد و استناد به آياتِ الهي، به اين مطلب پرداخته خواهد شد؛ تا برهانا روشن شود آنکه قشري و کوته فکر و در جرگه ي مبتدي العقول ميباشد، کيست.) پس از آنکه در حاقّ شريعت اظهار نظر ميکند اما خود متشرّع نيست، بايد برحذر بود. که او، خود را هم به سُخريه گرفته. 📋نکته: نشانه ي ديگر اين قماشْ آن است که اگر بجاي کتابِ صعب الوصولِ مثنوي، از قواعدِ عرفاني و کتب متداوله ي اين فنّ، سوالي از ايشان بپرسي کالحمار في التراب گير افتاده. 📋نکته: بديهي است عزيزاني که سري در علومِ معقول و مشهود ندارند متوجه پشت صحنه ها و نوعِ کلامِ امثال نشده و چه بسا بجهتِ اينکه معياري در دست ندارند، متاثّر از کلامِ اين قبيل از افراد شوند. گرچه باور ندارم متشرّعِ صادق، وقعي بر امثالِ وي نهد. 🔸 پس علم عرفان نظري، علمي است با قواعدي که در حدّت احدّ من السيف و در دقّت ادق من الشَعر ميباشد و هر کسي را به پيشگاهش راه نيست: نکته ها چون تيغ پولادست تيز گر نداري تو سپر واپس گريز و اينقدر بي ملاک و بي حساب و کتاب نيست که هر قولِ شعري و هر نحو تاويلي از معارف و ارزشهاي ديني، عرفان حساب شود. لذا طبق اصول و قواعده مسلمه، اين قبيل هفوات هيچ ارتباطي با عرفان و اسلام ندارد که هيچ، بلکه چون غير علمي و خيالي است، قابليتِ سنجشِ معيارشان و همچنين نقد علميشان هم وجود ندارد. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
تمسک به کشف تام و شريعت ختمي(ص)واجب و اقتدا به شريعت ديگر انبيا #حرام فقهي و سلوکي است،چه رسد اغتنا
💠بحثٌ و تحصيلٌ: 1⃣تمامي انبياء الوالعزم از بين اسفار موفق به سفر رابع شده اند. سالک بعد از سفر رابع _که سفر از خلق علمي به خلق عيني بالحقِ الملطق است_ موفق به کشفِ مضارّ و مصالحِ عباد شده و لذا ره آورد سفر رابع، تشريع احکامْ ميباشد. نکته اينجاست که شريعتِ هر يک از انبياء الوالعزم عليهم السلام محدود بوده و مخصوص به امت همان نبيّ است؛ سرّ اين امر آن است که سلوکِ آن نبيّ در سايه ي اسمِ مخصوصِ به همان نبيّ بوده است. در اين ميان به جهتِ سيادتِ عين ثابت حضرت محمد مصطفي صلي اللّه عليه و آله و سلّم بر سايرين، ايشان صاحبِ کشف اتمّ ميباشند. لذا حضرتشان خاتم، و شريعتشانْ ناسخِ تمامِ شرايع سابقه ميباشد(دقت شود که شريعتِ آنکه خاتم باشد و کشفش اتم بوده باشد، تمامي ديگر شرايع خواهد بود.) علت حرمتِ عمل به ساير شرايع پس از ظهور اسلام، اتميّتِ کشفِ خاتم الانبياء صلي اللّه عليه و آله و سلم ميباشد((إن الدّين عند اللّه الاسلام)). راهِ نبوت انبائي براي سايرين مفتوح است لذا در ميان رعيت هستند معدودي که حظشان از اسفار، سفر چهارم و از بطون، بطن سابع و از ميان فتوح فتح مطلق است. اما سايرين، نهايتا، فقط توانايي کشفِ شريعتِ مکشوفِ نبيّ ختمي صلي اللّه عليه و آله و سلم را دارند لذا تمامي مکاشفات در دامنه ي کشف ختمي صلي اللّه عليه و آله و سلم تعريف ميشود؛ چرا که حضرتش من الأزل الي الأبد خاتم تمامي مکاشفات است. 2⃣هر يک از منازل و مواقف سلوکي محکوم و محدود به احکامي است. بعنوان مثال سالک بعد از سفر اول وجهه ي يلي الحقي اشياء را مشاهده فرموده و به اين ترتيب وارد بطن دوم از بطون سبعه شده. خصيصه ي اين منزل مشاهده ي حق در اشياء است لذا سالک در اين مقام چشم چپش که رو بسوي مُلک دارد کور است و محدود به چشم حق بين که همان چشم راست است، ميباشد. چون جمال در جلال کامن و مستور است، سالکي که سلوکش محدود به سفر اول باشد، لاجرم در اين مقام، فقط توانايي مشاهده ي جمال را دارد. مگر عنايتي دست دهد و سالک موفق به ادامه ي مسير شود. 3⃣به اين ترتيب سرّ اينکه برخي از اولياء بجاي اينکه محزون بر وقايعِ سيد و سالار شهيدان باشند مسرور بودند، همين نقيصه و محدوديت ايشان به سفر اول بوده است. 4⃣وقتي رجوعِ عامه، به شريعتِ انبياء الوالعزم که محصول سفر رابعِ ايشان است، حرام باشد، حکمِ رجوع به احکامي که محصولِ اقتضائاتِ سفر اول سلاک است، چه خواهد بود...؟! 📋نکته: سرّ اينکه اوحدي از اولياي امتّ محمدي صلي اللّه عليه و آله و سلّم _مثل سيد ابن طاووس و سيد بحر العلوم_ بعد از انجامِ سفر رابع، توانايي انشاء دعا را داشتند، اين ميباشد که ايشان در سايه و به قوّتِ شريعتِ مقدّسه محمدي که ختم شرايع است سير فرموده اند و موفق به اتمام اسفار اربعه شده اند. 📋نکته: آنچه از اسفار گفته شد طبق نظر حضرت امام خميني رحمه اللّّه عليه بود. 📋نکته: رجوع و ارجاع و تبليغِ يافته هاي سلوکي غير از تحليل و بحث و نظر درباره آنهاست که اولي حرام و شيمه ي اراذل است و دومي سودمند و مفيد و مسلکِ محققين. به بيان ساده چون کشف اتم ناسخ تمامي مکاشفات است رجوع و ارجاع و تبليغ آنها حرام است؛ گرچه بحث و نظر و تحليل علمي آنها با رعايت شروطي، براي بعضي سودمند و مفيد هم هست. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat
🔹مني که نامِ شرابْ از کتابْ ميشستم زمانه کاتبِ دکانِ مي فروشم کرد 🔸کنون که کاتبِ دکانِ مي فروش شدم فضايِ خلوتِ ميخانه خرقه پوشم کرد ⭕️خطاط:رسول احسان منش 🆔 @felhekmat
فِي الحِکمَة
◼️◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️◼️ ◼️◼️◼️ ◼️◼️ ◼️ 🔱 #خطبة_البيان🔱 💠عن مولانا أمير المؤمنين عليه السلام أنه خطب ذات
◼️◼️◼️ ◾️◾️ ▪️ ⚜ ⚜ 🔷الاصبغ بن نباته قال: خطب اميرالمؤمنين(ع)فقال في خطبته: ...انا المحاسب للخلق...انا عذاب اهل النار...انا صاحب الدعوات، انا صاحب الصلوات...انا صاحب الآيات العجيبات...انا آخذ العهد علي الارواح في الأزل، انا المنادي لهم الست بربكم بامر قيوم لم يزل، انا كلمة اللّه الناطقة في خلقه، انا آخذ العهد علي جميع الخلائق في الصلوات...انا دعامة اللّه القائمة...انا حبل اللّه المتين...انا صاحب الخضر و هارون، انا صاحب موسي و يوشع بن نون، انا صاحب الجنة، انا صاحب القطر و المطر، انا صاحب الزلازل و الخسوف...انا البيت المعمور، انا السقف المرفوع، انا البحر المسجور...انا عماد الامم، انا صاحب الامر الاعظم...انا شهر رمضان، انا ليلة القدر، انا امّ الكتاب، انا فصل الخطاب، انا سورة الحمد، انا صاحب الصلوة في الحضر و السفر، بل نحن الصلوة و الصيام و الليالي و الايام و الشهور و الاعوام، انا صاحب الحشر و النشر، انا الواضع عن امة محمد الوزر، انا باب السجود، ، انا الشاهد، انا المشهود، انا المذكور في السماوات و الارض..و اللّه ربي لا اله غيره.. . 🔸اللعن الدائم علي الدراويش و الغاليه و رحمة اللّه علي المؤمنين بتمام كلامه. 💢دفترچه مجازي في الحکمة 🌐 felhekmat.blog.ir 💢کانال فِي الحِکمَة 🆔 @felhekmat