eitaa logo
گنج پنهان
325 دنبال‌کننده
636 عکس
134 ویدیو
16 فایل
کانالی برای شنیدن، دیدن، خواندن و اندیشیدن در مورد بزرگ ترین گنج های آدمی که لابلای روزمرگی ها و ظاهر زدگی ها پنهان شده 🌸با ما در ارتباط باشین↙️ 📮https://harfeto.timefriend.net/16497500922347 🆔 @Mahdiiyyar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_چهارم #تصمیم_سرنوشت_ساز: دنیا کلاسه و زندگی کوره؟!! کوره؟!! چ
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 : چیزی جز تاریکی احساس نمیکنم... تاریکی خیلی عمیقی که همه چیز رو احاطه کرده... نه چیزی رو می‌بینم و نه میتونم تکون بخورم... یعنی مُردم؟!! تموم شد؟؟ اما نه انگار صدایی میاد... صدای آروم آبی که روی صورتم ریخته میشه... تو یک تاریکی بی انتها گم شدم نمیدونم کجام... شاید دنیای دیگه ایه... شاید هم .... نمیدونم... ولی حس سبکی و رهایی دارم... به همراه احساسی از ترس و بی ثباتی... حس میکنم هیچ راهی برای خروج از این تاریکی ندارم... یکدفعه صدایی در فضا میپیچه: امید... امید.... این صدا امید رو در من زنده میکنه، اما هنوز توان پاسخ یا حرکت ندارم... بیهوش در این تاریکی افتادم و هر چقدر تلاش میکنم تا هوشیار بشم فایده ای نداره... باز صدای آرام آب به گوشم میرسه هر قطره آب که روی صورتم سقوط میکنه حس خنکی و تازگیش رو به من منتقل میکنه... این حس خنکی مثل یه نور کوچیک تو این تاریکی، برام نشونه ی امیده... سعی میکنم تا روی قطرات آب تمرکز کنم، در آبی به وسعت بی نهایت و با لذتی بی پایان و وصف ناپذیر قوطه میخورم ناگهان با ضربه ای که به صورتم میخوره و ندای امید... امید... چشمام رو باز میکنم.... نور مستقیم خورشید مثل تیری وارد چشمم میشه، وادارم میکنه دوباره چشمام رو ببندم اما اینبار صدای جمعیتی که دور و برم بودن رو واضح میشنوم... یکی میگفت: حتما گرما زده شده، باز روش آب بریزید تا خنک بشه... یکی دیگه میگفت: فکر کنم میخواست خودکشی کنه که رفته بود لبه ی پرتگاه... و صدایی آشنا و دلگرم که درست از کنار سرم میشنیدم: امید... امید... خوبی؟!! چشماتو باز کن... 💢 ادامه دارد... https://eitaa.com/ganj_penhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنج پنهان
خوب تمرینمون اینه که یه صفحه باز کنید و هر سوالی به ذهنتون می رسه بنویسید. ⁉️هر سوالی که از کودکی
چند تا سوالی که اعضای کانال فرستادن. یعنی بقیه اعضا تا حالا براشون سوال پیش نیومده؟!🤔 سوالاتون رو بنویسین در ادامه باهاشون کار داریم.👌 ما رو در چالش یافتن گنج درون همراهی کنین😊🌹 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
سلاااام 🍂🍁شب پاییزیتون گرم و پر از نور🍁🍂 خببب ببینم داستانمون رو تا اینجا خوندین؟ با فراز و نشیب زندگی امید همراه شدین؟ یه خبر خوب براتون داریم☺️ تصمیم گرفتیم ان شاءالله داستان رو به صورت صوتی هم براتون آماده کنیم🤩 البته اگر خواهانش باشین😉 با شرکت تو این نظرسنجی چهارگزینه ای بهمون بگید👇 https://EitaaBot.ir/poll/9ki5q0?eitaafly
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب دوستان! 🌟 برای سوال پرسیدن یه سری مقدمات لازمه... 🤔 یعنی اگر تا حالا نتونستید سوال بنویسید یا سوالات کمی داشتید، دلیل داره... 🤷‍♀️ چند تا عامل یا مانع وجود داره که باید اون هارو حذف کنی تا بتونی سوال بنویسی. 😉 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک مانع میتونه این باشه که: یکسری پیش فرض تو ذهنت هست. 🤔 🚫 پیش فرض ها و دانسته های ذهنتو بذار کنار، تا بتونی راحت سوال بنویسی. مثلا در رابطه با خیلی مسائل ما سوالی نمیپرسیم چون مسلمون هستیم و قبولش داریم. 🕌 مثلا نماز خوندن و روزه و حجاب و ...🧕 ❌ اما دانسته هاتو بذار کنار و هر چقدر میتونی در این زمینه ها سوال بنویس. 🤗 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
یا شاید از ترس اینکه واای این چه سوالاییه که من میپرسم!! 😱 نکنه یکی ببینه... 👀 وااای من کافر شدم، رفت... 😳 و از این دست حرفا... 🙈 نمیذاره راحت سوالاتت رو بنویسی. 😔 اما خیالتون راحت باشه. قرار نیست کسی سوالات شما رو ببینه. 🙅‍♀️ 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
شاید هم گاهی خودمون رو در حد سوال کردن نمی‌دونیم. 🤔 به خاطر اینه که به خودمون باور نداریم و برای خودمون شخصیتی قائل نیستیم. اما به خودت باور داشته باش و خودت رو ارزشمند ببین💪 آزادانه سوالاتت رو بنویس و از قدرت تفکرت بهره‌برداری کن. 🌟 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
گاهی هم به خاطر تعصب روی یک موضوع خاصه، که نمیتونیم در مورد اون مسئله سوال بنویسیم. 🙅‍♂️ حالا چطور میتونی بفهمی که تعصب داری یا نه؟ 🤔 🔎 ببین، دلیل محکمی برای اون مسئله داری یا نه؟!! حتی اگر اون مسئله خود خدا باشه. 🙏 یعنی در مورد خدا دلیل محکمی برای خودت داری که قبولش داری یا نه ؟!! 🕊 پس اگر چیزی رو قبول داری ولی دلیل محکمی براش نداری، نشون میده که تعصب داری و باید درمانش کنی. 💡 چطوری؟ 🤷‍♀️ تا میتونی راجع بهش سوال بنویس. 📝 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
خب حالا میخوایم سوال بنویسیم، چکار کنیم؟ 🤔 میتونیم به این شکل بنویسیم:📝 1️⃣ سوالات مربوط به اکنون 2️⃣ سوالات مربوط به گذشته 3️⃣ سوالات مربوط به آینده (یعنی طرح سوال کن، ببین تا حالا راجع به چه موضوعی سوال نکردی؟ سوالات جدید درمورد آینده طرح کن) ⏭ 🍃༺ @ganj_penhan ༻🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گنج پنهان
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 #قسمت_پنجم #تصمیم_سرنوشت_ساز: چیزی جز تاریکی احساس نمیکنم... تاریک
🔰داستان تصمیم سرنوشت ساز 🔸 : آروم بلند میشم و میشینم. کم کم چشمام رو باز می‎کنم تا به روشنایی عادت کنه... بین تاری و روشنی چشمام، چهره ی پیرمرد رو میبینم که جلوم نشسته... چشمام رو میمالم تا دقیق تر ببینم... یعنی اون پیرمرد واقعا اینجاست؟!! وقتی با دقت برای بار دوم نگاه میکنم، یه مرد جوون هم سن و سال خودم رو میبینم با موهای فر و چشمای درشتی که با دلسوزی به من نگاه میکنه... به نظرم کمی آشنا میاد.. با همون صدای دلگرمش میگه: امید،خوبی؟! منو شناختی؟ منم آرش...دبیرستان مولایی، یادت میاد ؟! آها، آرش... گفتم چهرش آشناست... دوست دبیرستانم بود... چون هدفگیریش عالی بود بهش میگفتن آرش کمانگیر اما الان این اصلا مهم نیست من باید پیرمرد رو پیدا کنم سریع از جام بلند میشم. با بلند شدنم، چند نفری که دورم بودن، پراکنده میشن... نگاهی به اطراف میندازم تا پیرمرد رو پیدا کنم... اون اینجا بود... خودش بود... خودم دیدمش... اما.... اما.... الان نیست... یعنی با این سرعت کجا رفت؟ اصلا چطور اینجا پیداش شده بود؟!! آرش میگه: خوبی؟ حالت بهتره؟ میخوای زنگ بزنم اورژانس؟ خوبم. راستی تو یه پیرمرد با لباس بلند سفید که عصا دستش بود ندیدی اینجا؟ با چشمای گرد شده از تعجب میگه: پیرمرد؟!! اینجا تو این ارتفاع؟!! نه. خب راست میگه... نکنه... همش... تو بیهوشیم بود؟!! اصلا من از کی بیهوش بودم؟!! باز صداش میاد تو گوشم. آخرین حرفی که بهم زد: مهم ترین دارایی تو خودت هستی جوون... خودت رو مفت از دست نده... این حرفش یعنی چی؟ مگه من چه ارزشی دارم؟!! آرش دستشو رو شونه هام میذاره و میگه: بیا بریم رفیق، بیا که باید کلی با هم صحبت کنیم، دیدار ما اینجا، اتفاقی نیست... به قول استادم: تو هر اتفاقی یه نشونه است، حتی افتادن یه برگ... 💢 ادامه دارد... https://eitaa.com/ganj_penhan 💞💞💞💞💞💞💞 نظرتو در مورد داستان، به صورت ناشناس با ما درمیون بذار 😊👇 https://harfeto.timefriend.net/16497500922347
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا