#روایت_خادمی
روایتهای خانمها را از تجربههای خادمی درکانال جریانیها بخوانید:
@jaryaniha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شام_غریبان
این خیابانها بعد از چند شبانهروز
هنوز خالی نشدهاند
#مردم انگار نمیخواهند دل بکَنند،
خسته نیستند!
خیابانهای مشهد، در شامگاه شهادت،
همچنان با حضور متراکم آدمهای عاشق،
بیدار و زندهاند... 🌱
@ghalamzann
#دهه_هشتادیها
#روایت_خادمی
در موکب احبابالرضا علیهالسلام بیش از هزار زائر آمده بودند و بچههای دهه هشتادی موکب را میگرداندند. برای همه چیز تدبیری وجود داشت، فضای بازی کودکان، دعوت از مربیان بازی، فضای بهداری و درمان و ماساژ، غرفه فرهنگی، غرفه ارائه ملزومات مسافر و زائر، چایخانه و تدارکات و پذیرایی که به شکل مستمر و متنوع انجام میشد.
بچهها کمترین استراحت را داشتند، رتق و فتق امور این هزار و اندی نفر، کار مداوم لازم داشت و همه آنقدر پای کار آمده بودند که کار برایشان کم میآمد.
چندنفر به شکل دائمی پای شیر آب و مشغول شستشو بودند، رفت و آمد پیوسته زائرین و استکانهایی که پر و خالی میشدند و وسواس و دقت دخترانه در شستشو، چایخانه را یک پاتوق گرم و دوستداشتنی کرده بود.
چندنفر جارو و خاکانداز از دستشان نمیافتاد، جمعیتی در تدارک پختن غذا کمک میرساندند، جمع میشدند دورهم، پیاز پوست میکردند و اشک میریختند و خاطره میساختند، رقابت در نازک کندن پوست سیبزمینیها، پاک کردن حبوبات و هر آنچه که باید برای این چندروز انجام میشد و کم نمیگذاشتند.
اتاق بهداری همیشه شلوغ بود، زائرین خسته با درد و زخم و تاول پا میآمدند و پرستاران مهربان به دادشان میرسیدند، بعضی هم در مسیر راه سرما خورده بودند و درمان میگرفتند.
بخش کودکان باز هم جذابترین قسمت موکب بود. بازیهای متنوع، کاردستیها و نقاشیهای زیبا و جمع باصفا و دوستداشتنی کودکان روستایی، این قسمت را دلنشینتر کرده بود.
دهه هشتادیها، نسلی که ظاهرا با ناز و نوازش بزرگ شدهاند و کمتر سختی و کار زیاد را تجربه کردهاند، این چندروز کم خوابیدند و خیلی زیاد کار کردند،
دهه هشتادیها #برگ_برندهی کشوری هستند که قرار است سهمش را در ایجاد #تمدن_اسلامی ایفا کند... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
#من_کیستم
هرچه مرا خوشحال میکرد
یا رنج میداد،
من همان بودم، همانقدر بودم!
به خودم میگفتم تو فریب کارهای بزرگ
و کوچک و حرفهای ریز و درشت را نخور،
تو درست همان هستی
که تورا خوشحال
و یا رنجیده میکند...
#عین_صاد
@ghalamzann
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا به حال #پدر_شهید دیدهاید؟!..😭
نفرین بر کسی که
روی خون شهید پا میگذارد
و روی قلب پدر و مادر شهید
توی مسئول یا منِ غیرمسئول...
@ghalamzann
#وصیتنامه
لطفا این وصیتنامه را بخوانید، با چشم نخوانید، تندخوانی نکنید، مقابلتان بگیرید و طوری که خودتان بشنوید، آرام آرام بخوانید، این وصیتنامه آنقدر قوّت و استحکام دارد و آنقدر مؤمنانه نوشته شده است که لرزش دست و پا و حتی قلب آدم را میگیرد و نمیگذارد ساده از کنارش بگذری، در این وصیتنامه روح زندگی جریان دارد،
روح حماسه و روح امید... 🌱
#حاج_حیدر
https://www.mashreghnews.ir/news/1297695/%D9%88%D8%B5%DB%8C%D8%AA-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%86%DB%8C-%D8%AD%D8%A7%D8%AC-%D8%AD%DB%8C%D8%AF%D8%B1-%D8%B1%D8%AD%DB%8C%D9%85-%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B2%D8%BA%D8%AF%DB%8C
@ghalamzann
#دهه_هشتادیها
#سینمای_دفاع_مقدس
#فیلم_افق
سالها از جنگ #تحمیلی گذشته است و نسلهای تازه کمتر از آن تاریخ میدانند. این روزها که به مناسبت هفته دفاع مقدس، #تلویزیون فیلمهای سینمایی آن سالها را پخش میکند، این فرصت را از دست ندهید، اگرچه حتما تولید فیلم در ۴٠ سال قبل با امروز کاملا متفاوت بوده و رنگ و لعاب و بازی و تکنولوژی امروز را ندارد، اما به شکل عجیبی حال و هوای متفاوتی دارد، حال و هوایی که در بهترین فیلمهای اخیر دفاع مقدس هم دیده نمیشود و این حیرتانگیز است. گویی که روح معنایی آن سالها بر همه چیز تاثیر خودش را میگذاشته است.
دیروز فیلم سینمایی #افق را دیدم، برای چندمین بار؟ نمیدانم، محصول سال 67 است، به کارگردانی رسول ملاقلیپور، بعید میدانم دهه هشتادیها دیده باشند. آنقدر این فیلم حس و حال روحانی و مصفایی دارد و آنقدر خوب فضا و موسیقی و شخصیتها در جانش نشستهاند و آنقدر همه چیز باورپذیر است که نابازیگری و صداگذاری
و حتی کاهش کیفیت فیلم بعد از این همه سال، اذیتت نمیکند.
محصولات سینمایی آن سالها به شکل عجیبی روح شهادت و معنویت را در خودشان دارند. این روزها دوباره و چندباره تجربه کنیم 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
Mehdi Akbari - Emam Zaman To Roze Bekhan.mp3
7.14M
گرفته دلم
برای دلت
که هستی عزادار
داغ #پدر …
#مهمانان_ناخوانده
#بخوانید_به_دیگران_هم_برسانید
سال 1359، قبل از حمله رسمی حزب بعث عراق، ایران 37 اسیر عراقی میگیرد، آن هم در حوالی مرزها، جایی که تهاجم غیررسمی اتفاق افتاده است.
مردم خشمگین هستند، برخی فرزندشان را از دست دادهاند، وقتی اسیران عراقی را وارد شهر میکنند، مردم حمله میکنند که آنها را کتک بزنند. نیروهای نظامی وضعیت را کنترل میکنند، اگرچه خودشان هم معترف هستند که بدجوری دلشان میخواسته اسیران ارتش مهاجم را گوشمالی بدهند.
خبر به #امام_خمینی رحمهالله علیه که میرسد بلافاصله پیام میدهند، پیامی که در آن دستوری وجود دارد که باید با اسیران مهربانانه و کریمانه برخورد شود تا آنان طعم شیرین رحمت اسلام رحمانی را بچشند.
بلافاصله کمیسیون اسرا تشکیل میشود و پیام امام میشود منشور ادامه کار، کمیتههای مختلف تشکیل میشود که وجوه مختلف زندگی جمعی را در بر دارد. اسرای عراقی که در فیلمهای تبلیغی #حزب_بعث دیده بودند که ایران اسیران را شکنجه میکند و میکشد و نصف میکند و... حالا ایران برایشان میشود کشور دوم، آنها حتی اجازه پیدا میکنند با خانوادههایشان دیدار کنند، زندگی میکنند، میآموزند و آنقدر اعتماد و برادری جریان پیدا میکند که حتی بدون وثیقه میروند خارج از اردوگاه و برمیگردند، آری برمیگردند! و این رمز توفیق منشوریست که امام بر اساس رحمانیت الهی در بدنه نظامی کشور برای #هزاران اسیر عراقی تزریق میکنند.
چندسال بعد زمان تبادل اسرا فرا میرسد، اسرای عراقی با لباسهای مرتب و چهرههای بشاش در حالیکه در دستشان یک ساک هدیه است، به کشورشان برمیگردند و اسرای ایرانی با چهرههای رنجور و بدنهایی که جان ندارد، ناتوان و مجروح و کتکخورده، وارد کشور میشوند. قصه اسارت تا حد زیادی به پایان میرسد اما ردش برای ملت عراق میماند.
اگر #امروز در #عراق، آغوش برادری و مهماننوازی برای شما میگشایند، شک نکنید که سالها قبل، سلوک و منشور پدرانه و مهربانانهی خمینی کبیر، سربازانی تربیت کرده است که امروز دارند آجرهای تشکیل تمدن اسلامی را روی هم میچینند... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann
امام #جان عسکری علیهالسلام:
"و بهرهها مرحله دارند،
پس،
براى چيدن ميوههاى نارس شتاب مكن!
كه به موقع آنها را خواهى چيد...
بدان! آن كه تو را تدبير مى كند،
بهتر مىداند كه چه وقت،
بيشتر مناسب حال توست،
پس در همه كارهايت
به انتخاب او اعتماد كن،
تا حال و روزت سامان گيرد..."🌱
@ghalamzann
"چه #هراسی باشد؟
گر ز این شعلهی آخر، دوسه شمعی خیزد؟"
دارم یک مستند دریایی نگاه میکنم که زندگی اختاپوسها را نشان میدهد.
اختاپوسِ مادر در اعماق اقیانوس در یک غار مخفی شده، تخمهایش را که شبیه خوشههای انگور هستند از سقف غار آویزان کرده و ماهها همانجا مینشیند و هی به تخمها اکسیژن میدمد و اطرافشان را تمیز میکند!
او در این چندماه نمیتواند و نمیرسد که غذا بخورد!... حالا نوزادان اختاپوس یکییکی از تخمهای کوچک بیرون میآیند
و مادر که همهی توانش را گذاشته،
به تحلیل میرود و میمیرد!
مامان اختاپوس انگار به کمالِ خلقت خودش رسیده است، او سبب و واسطهی حیات و زندگی دهها موجود دیگر شده و زایش به معنای حقیقی اتفاق افتاده است... 🌱
ف. حاجی وثوق
@ghalamzann