و استعمال #آب كه از آفتاب گرم شود بالخاصية #برص مىآرد، خصوص كه در #ظروف_مسين گرم شود در #بلاد گرم و #هنگام گرما.
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 165
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅و ببايد دانست كه #آب_گرم مسكن #وجع است و #مدرّ_بول و #حيض شرباً و نطولًا و بدين چند كس سود دارد:
1️⃣يكى اصحاب #صرع را بنا بر #انضاج و #تحليل ماده.
2️⃣دوم #ماليخوليا را بنا بر #ترطيب و #تلطيف و #تسخين و #ترقيق ماده غليظ.
3️⃣سوم اصحاب #صداع_بارد و اصحاب #رمد را بنا بر تسكين وجع و انضاج ماده و ليكن نفعش در آخر رمد ظاهر است جهت تحليل بقاياى ماده مستكنّه.
4️⃣چهارم كسانى را كه #بثور در #حلق و عمور داشته باشند يا #ورم در خلف الأذن بود بنا بر انضاج و تليين ماده، بنا بر آن كه اين مواضع به واسطه عصب از آب سرد ضرر مىيابند.
پنجم كسانى را كه قروح در حجاب بود و تفرق اتصال در نواحى سينه باشد.
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 165
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اما تشرّب(نوشیدن) آب گرم بر نهار اكثر است كه #مىشويد #معده را به اذابت ( ذوب کردن )آنچه در وى است از بلغم و #غسل آنچه در وى است از رطوبات. و
نرم مىكند شكم را نرم كردن ثفل.
و سست ساختن جرم معا
و ليكن #استكثار(زیاد) آب گرم على الاطلاق ردى است و موهن(سست کننده) قوى معده،
لهذا اطبا كسى را كه عادت بر اين كرده باشد به مداومت قليلى از #مصطگى امر كردهاند.
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 165
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اما احتياج به حركت از آن جهت است كه حرارت غريزى دايم فعل مىكند در همه آنچه وارد بدن مىشود
و بنا بر دوام فعل عارض مىگردد آن را كلال و عجز از تحليل فضلات
، پس لازم است كه اندك اندك فضله زائد بماند.
و ظاهر است كه فضله مذكور اگر به مرور ايام مجتمع شود حرارت را درپوشد و سرد كند بدين سبب حاجت به سوى حركت ضرورى شده تا به واسطه او فضله زائده به تحليل رود و حرارت غريزى افروخته ماند و منطفى نگردد،
لأن الحركة من شأنها التسخين.
#اجتماع_فضولات_بدن_باعث_سرد_شدن_بدن_است
#حرکت_فضلات_را_دفع_کند
مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 169
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و مكرر گذشته كه
علت لموحت (شوری)بلغم آميزش صفرا است در وى،
لهذا عطش مىآرد
و ليكن به درجه عطش صفرا نمىرسد
و خاصه (ویژگی)وى است كه از آب سرد ساكن نگردد
اگر بر تشنگى مصابرت كنند
و جرعه جرعه آب گرم خورند #سكون بيِّن پديد مىآيد.
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 194
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اما كثرت ريق(اب دهان) به واسطه
1️⃣كثرت تصاعد رطوبات بدن است به سوى دهن
2️⃣و ايضا كثرت تجلّب(جلب نمودن) او از دِماغ به دهان
3️⃣و عدم جذب معده مر آن را،
✅ زيرا كه در معده هر گاه رطوبت باشد رطوبات دهن را نمىكشد
وگرنه كار او است كه بنا بر حرارت پيوسته جذب مىكند رطوبت فم را و نشف مىسازد.
#علت_رطوبت_دهان
#علت_خشکی_دهان
#اگر_معده_رطوبت_نداشته_باشد_پیوسته_اب_دهان_را_بکشد
#هر_چیزی_حرارت_داشته_باشد_رطوبت_را_سمت_خود_می_کشد
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 193
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اما كثرت نوم از بهر آن است كه بلغم از بهر لزوجت بند مىكند
مسالك روح نفسانى را و منع مىنمايد آن را از متوجّه شدن بر ظاهر بدن و ساكن مىدارد در باطن و هذا هو النوم.
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 194
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
اما بلادت به بداهت معلوم است كه مضرترين اشيا ذهن را افراط رطوبت مع البرد است.
#تیز_هوشی
#بلغم_ضد_هوش
#مفرح القلوب (شرح قانونچه)، ص: 194
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
طب و منطق
اما بلادت به بداهت معلوم است كه مضرترين اشيا ذهن را افراط رطوبت مع البرد است. #تیز_هوشی #بلغم_ضد_هوش
✅ صغری :
خوردن بدون این که اشتها باشد، موجب غلبه بلغم است🔹
✅ کبری :
انچه موجب غلبه بلغم باشد موجب بلادت و بلاهت است🔹
✅ نتیجه :
خوردن غذا بدون این که اشتها باشد موجب بلادت و بلاهت است🔹
#آداب_غذا_خوردن
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و #اعراض نفساني در حال، بىهيچ مهلتي، اثر كند.
نبيني كه #انديشه اي كه بر خاطر كسي گذر كند و #سخنها و #خبر خوش و ناخوش كه بشنود، در حال، اثر آن بر #رنگ و روى او پديد آيد و #حركات و #سكنات او ديگرگون شود.
پس معلوم شد كه اعراض نفساني را اثر، #افزون_تر از اثر ديگر سببهاست
#اعراض_نفسانی
#خفى_علائى_(خف علائى يا الخفية العلائية)، متن، ص: 79
#نويسنده: #جرجانى اسماعيل بن حسن
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و اندر همه بيماري ها، #دلخوشي بيمار بايد جست و با مراد ايشان ببايد ساخت و تدبير #قوت ببايد كرد، به هر چه ممكن گردد و از #غم و #دل ناخوشي دور بايد داشت و بعضي را به #بشارت ها و #اميدها و بعضي را به #زر و #جواهر و غير آن و بعضي را به حضور دوست و مونس #دل خوش بايد كرد، تا شاد شود.
#شاد_کردن_بیمار
##خفى_علائى_(خف علائى يا الخفية العلائية)، متن، ص: 125
#طبیب_باید_بداند_هر_بیمار_از_چه_روشی_شاد_میشود
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅ طبيب تا تواند كه علاج به #غذا كند، بدارو #مشغول نبايد بود،
✅و تا تواند كه به #داروي_بسيط، يعني ناآميخته علاج كند، داروي آميخته نبايد داد
🔹. و طبيب را #داروي_مجهول (داروي ناشناخته) كه #مجهولان و #پير زنان آزمايند و حكايت كنند، بكار نشايد داشت و بدان #اعتماد نشايد كرد.
🔹🔹🔹#خفى_علائى_(خف علائى يا الخفية العلائية)، متن، ص: 125
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹 و بيمار قوي تركيب و تن آبادان را #استفراغ بيشتر بايد كرد،
🔹و بيمار نازك و لاغر، علاج، بتغير مزاج بايد كرد و استفراغ كمتر.
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
✅✅✅#خفى_علائى (خف علائى يا الخفية العلائية)، متن، ص: 125
و ببايد دانست كه حال قوت اندر بيمارى همچون حال توشه است اندر سفر، همچنان كه مسافر اندر سفر توشه نگاه دارد، تا سفر بدان تمام كند، طبيب بايد كه عنايت سوي نگاه داشتن قوت بيمار تا بيمارى بدان به پايان رسد. و بدين سبب گاه گاه طبيب را بدان حاجت آيد، كه بيمار را چيزى دهد كه داند كه بيمارى زيادت شود، اما سبب زيادتي قوت شود.
اندر" قولنج سرد"، و هرگه كه درد سختر شود، طبيب دارو بيخبر كننده دهد، تا بيمار از آن درد بيخبر شود، بدان طريق عارضه قوي را زايل كند
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#لحاظ_قوت_بیمار
#طعام_دلخواه_بیمار
#داروی_مسکن
✅✅✅#خفى_علائى (خف علائى يا الخفية العلائية)، متن، ص: 124
✅✅✅ طبيب را كه به نزديك بيمار آيد،
پس از آنكه شرط هاى #امانت دينى و #شفقت مردمي بجاى آورده باشد و چشم و گوش و دست و زبان از همه ناپسنديدني ها نگاه داشته باشد .
نخست بايد كه #نوع_بيمارى و #حقيقت آن بداند، بدان طريق كه در بخش نخستين از كتاب ياد كرده آمد،
پس احوال آن روز و روز گذشته بپرسد و بداند كه تا قوت بيمار امروز همچون قوت ديروز هست يا كمترست يا بيشتر، و روز ديگر احوال بپرسد،
✅ اگر سه روز يكسان باشد، حكم كند بر بيمارى كه بنهايت رسيده است،
و اگر هر روزى فزايد، بگويد هنوز در #تزايد است،
و اگر روزبروز مىكاهد، بگويد كه بيمارى در #انحطاط است و بپايان رسيده است، تدبيرها در خور آن كند، چنانكه اندر بخش نخستين از كتاب ياد كرده آمد.
✅✅✅#خفى_علائى (خف علائى يا الخفية العلائية)، متن، ص:123
و اندر بيمارىهاى مزمن تدبير لطيف نشايد كرد
از بهر آن كه با تدبير لطيف قوت تا به وقت انتها پاى ندارد لكن چنان بايد كه از اول تدبير غليظ باشد و به تدريج لطيف مىكند تا وقت انتها به تدبير لطيف آورده شود تا قوت به سلامت بر جاى بماند و چون وقت انتها باشد علت به طبيعت باز گذارند قوت را بر وى (بيمارى) مسلط كنند و به هيچ غذا مشغول نگردانند (غذا ندهند) تا طبيعت كار خويش بكند
#ذخيره_خوارزمشاهى، ج1، ص: 843
و بسيار بود كه #انديشه مهمات و يا ملاحظه عجايب و ظرايف و سماع الطايف و يا خوف از امرى، #غم و اندوه را به سبب مشغول ساختن طبع و غفلت از آن كم كند. و همچنين شادى و اميدوارى و يا ديدن مرغوبى و تعجبى و يا شنيدن لطيفه غضب را و همچنين اميدوارى و يا اندوهى و يا انديشه مهمى ترس را.
#راه_کم_کردن_غم
#مشغول_ساختن_فکر
#خلاصة التجارب (طبع جديد)، ص: 147
✅و #هواى_سرد به جهت #تبريد و #سد_مسام و #حقن_انجره و #فسرده ساختن اخلاط، #ادرار بول و خشكى ثفل و درشتى مجارى نفس و بشره پديد آورد
✅ و بسيار بود كه سبب نزلات و زكام و درد عصب و شقاق باشند و پشت پاى و دست و مقعد و درد رحم و حبس بول و قلت حيض و نفاس و تقطير البول و سلس البول و قولنج گردد.
#خلاصة التجارب (طبع جديد)، ص: 149
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
و هواى #مسموم به ملاقات سموم، مفسد مزاج و جوهر روح بود و #مهلك باشد اسرع و متعفن اخلاط بود از #سم مهلك بهواسطه #سرعت وصول او به قلب به صرافت از راه نفس.
#خلاصة_التجارب (طبع جديد)، ص: 149
#تاثیر_هوای_مسموم
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#تدبير_هواى_به_غايت_نمناك
به خشك و گرم داشتن تن و به رياضات قويه و خشك داشتن مسكن بود، چنانچه در مواضعى كه گچ و ساروج كرده باشند نشيند و گاهى كه نم زياده باشد به آتش خشك سازند هم مسكن و هم رخوت را.
و جهت رفع تعفن نمناك بخورات ترياقيه گاهگاه به كار دارند و غذاهاى خشك خورند چون كباب و نخود و گندم بريان و پلاو خشك و اشباه آن از معتاد.
و از آب بسيار خوردن و از فواكه و ترشىها پرهيز اولى بود و از لبنيات نيز مطلقا و همچنين از شربت هاى قابض.
و اگر حوالى دريابار بود، #سركه خوردن لازم باشد به تخصيص افشله و همچنين سير و گندنا و پياز بسيار و ادويه خشكىفزا چون جوزبوا و اشباه آن مداومت كردن نافع آيد و حذر از چنين هوا واجب بود
https://eitaa.com/ghanoonfeteb.
✅حكايت:
شخصى در #هرات در وقت #طاعون عام نقل هواى نتوانست كردن و جمعى تبع داشتندى، اما وجه معاش او مهيا بود و #محله جدا داشت. و درهاى محله خود را سد كرده بود و #جدوار غلبه از هند آورده بود، هر روز از آن دو سه دانگى خوردى و به هريك از تبع خود قدرى خورانيدى و غذاهاى ترش #ترياقى و اكثر اوقات نان خشك خوردندى و مداومت بوييدن #سركه و #پياز نمودندى. قريب چهار ماه از #عفونت_هوا درگذشت و خلقى بىحد #هلاك شدند و هيچيك از ايشان را وحشتى نرسيد.
و جدوار و سركه و پياز را در اين باب قوتى تمام است.
#خلاصة_التجارب_(طبع جديد)،
ص: 152
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
دانشمندان قديم مىگفتند: تغييراتى كه عارض اجسام مىشود بر دو گونه است:
1️⃣ يكى اينكه هرگاه جسمى تغيير كند ولى ماهيت آن (كه آن را #صورت_نوعيه مىگفتند) عوض نشود،
✅مثلا آب وقتىكه گرم يا سرد شود باز همان آبست، در اين صورت، تغيير حالت مزبور را استحاله مىناميدند (امروز مىگويند تغييرات ظاهرى يا فيزيكى)؛
2️⃣ دوم وقتىكه صورت نوعيه جسم باقى نماند» يعنى جسم تغيير ماهيت داده و تبديل بجسم ديگرى شود،
✅ مثلا چوب تبديل به آتش و دود و خاكستر گردد، مىگفتند #كون و فساد واقع شده است،
يعنى صورتى كه بود و برطرف شد فاسد شده و صورتى كه نبود و موجود شد كائن شده است
(امروز مىگويند تغييرات شيميائى).
#اصول و مبانى نظرى طب سنتى، متن، ص: 41
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#حكايت:
در كتاب «فرج بعد از شدت» مذكور است كه در مصر طبيبى بود قطيعنام وقتى مردى از معارف مصر به #سكته گرفتار شده طبيبان هرچند در آن باب معالجات كردند فايدۀ بر آن مترتب نگشت اولياى او باسباب تجهيز او مشغول گشتند قطيع گفت خود شما دل از او برداشتهايد مرا تدبيرى بخاطر رسيده بدان عمل نمايم اگر از حيات او چيزى باقى باشد شفا يابد و الا ضررى بوى نرسد قطيع تازيانه طلبيده برخاست و ده تازيانه بقوت تمام بر وى زد و نبض او را احتياط كرده حركتى در او نيافت غلام را فرمود تا ده #تازيانۀ ديگر بقوت هرچه تمامتر بر مسكوت زد هم اثر نكرد و ده تازيانه ديگر فرمود تا بر وى زدند چون ملاحظه نمود اندك حركتى در #نبض او بديد آمد قطيع اطبا را گفت كه #نبض مرده حركت ميكند گفتند نه آنگاه فرمود كه تازيانه بر وى ميزدند تا ناليدن آغاز كرده چشم بماليد و بنشست از او پرسيدند كه ترا چه حالت پيش آمد و خود را چگونه مىيافتى گفت مرا خوابى برده بود كه هرگز خوابى چنان نكردهام قطيع غذائى موافق باو داده صحت يافت
🔹اطبا از قطيع پرسيدند كه باين معالجه چگونه متفطن شدى ؟
جواب داد كه نوبتى بسفر حجاز ميرفتم و جمعى از اعراب را به بدرقه گرفته بودم يكى از آن طايفه از شتر افتاده سكته شد پيرى هم از رفقاى ايشان تازيانه بر وى ميزد تا #مسكوت برخاست من دانستم كه بضرب تازيانه #حرارت_غريزى در بدن او #اعادت كرده او را برافراخته گرداند
#نجات_سکته
#زینت_المجالس
#نويسنده: مجدی، محمد بن ابی طالب
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#حكايت: آوردهاند كه نوبتى #حجاج ظالم با #طبيبى از دردسر شكايت كرد طبيب گفت بيگاه طعام خوردۀ حجاج گفت چنين است طبيب گفت بفرماى تا طشتى پر از آب گرم حاضر كنند و پاى در آنجا نه #خواجهسرائى در آنجا ايستاده بود بر زبان آورد كه پاى را بسر چه نسبت است امير از درد سر شكايت ميكند و تو ميگوئى پاى در آب نه طبيب جواب داد كه سر را با پاى همان نسبت است كه خايه را با زنخدان كه چون #خايۀ ترا كشيدند موى از #زنخدان تو بيرون نيامد.
#زینت_المجالس
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
#حكايت شده كه يكى از مردم از نازايى همسرش به پزشك شكايت كرد. پزشك #نبض زن را گرفت، و به او گفت: نيازى به داروى زايمان ندارى، و نبض تو دلالت بر اين دارد كه چهل روز ديگر خواهى مرد. زن از اين سخن سخت دچار #هراس شد، و زندگىاش تلخ و ناگوار گرديد. اموالش را ميان وارثانش قسمت و به آنچه مىخواست وصيّت كرد، و از خوردن و آشاميدن دست بازداشت تا مدّت مذكور سپرى شد، امّا زن نمرد، شوهرش به پزشك مراجعه كرد، و به او گفت، او نمرده است، پزشك گفت: اين را مىدانم، هم اكنون با او هم بستر شو كه او حامله خواهد شد. مرد گفت: اين چگونه ممكن است، پزشك پاسخ داد: من ديدم زنت چاق و فربه است، و دهانۀ زهدانش را پيه فرا گرفته، و چون مىدانستم هيچ چيزى جز ترس از مرگ او را لاغر نمىكند. از اين رو وى را بدان طريق ترسانيدم؛ اكنون لاغر شده، ديگر مانعى بر سر باردار شدن او وجود ندارد
#کتاب_راه_روشن
#کارآیی_نبض_تا_کجاست؟
@ghanoonfeteb
طب و منطق
#حكايت شده كه يكى از مردم از نازايى همسرش به پزشك شكايت كرد. پزشك #نبض زن را گرفت، و به او گفت: نياز
فلقد حكي أنّ بعض الناس شكا إلى طبيب عقم زوجته و أنّها لا تلد فجسّ الطبيب بنبضها و قال: لا حاجة لك إلى دواء الولادة فإنّك ستموتين إلى أربعين يوما و قد دلّ النبض عليه فاستشعرت المرأة خوفا عظيما و تنغّص عليها عيشها و أخرجت أموالها و فرّقتها و أوصت و بقيت لا تأكل و لا تشرب حتّى انقضت المدّة فلم تمت، فجاء زوجها إلى الطبيب فقال له: لم تمت، فقال الطبيب: علمت ذلك فجامعها الآن فإنّها تلد، فقال: كيف ذلك؟ قال: رأيتها سمينة و قد انعقد الشحم على فم رحمها و علمت أنّها لا تهزل إلاّ بخوف الموت فخوّفتها بذلك حتّى هزلت و زال المانع من الولادة
@ghanoonfeteb
فلذلك أكثر الأحلام الذي تذكر تختص بالإنسان الذي حلم بها و بمن يليه، و من كانت همته المعقولات لاحت له، و من كانت همته مصالح الناس رآها و اهتدى إليها، كذلك على هذا القياس. و ليست الأحلام كلها صادقة، و بحيث يجب أن يشتغل بها، فإن القوة المتخيلة ليس كل محاكاتها إنما تكون لما يفيض على النفس من الملكوت، بل أكثر ما يكون منها ذلك إنما يكون إذا كانت هذه القوة قد سكنت عن محاكاة أمور هى أقرب إليها. و الأمور التي هى أقرب إليها منها طبيعية، و منها إرادية. فالطبيعية هى التي تكون من ممازجة «3» قوى الأخلاط للروح التي تمتطيها «4» القوة المصورة و المتخيلة، فإنها أول شىء إنما تحكيها و تشتغل بها. و قد تحكى أيضا آلاما تكون فى البدن و أعراضا فيه، مثل ما يكون عند ما تتحرك القوة الدافعة للمنى إلى الدفع، فإن المتخيلة حينئذ تحاكى صورا من شأن النفس أن تميل إلى مجامعتها، و من كان به جوع حكى له مأكولات، و من كان «5» به حاجة إلى دفع فضل حكى له «6» موضع ذلك، و من عرض لعضو منه أن سخن أو برد بسبب حر أو برد حكى له أن ذلك العضو منه موضوع فى نار أو فى ماء بارد. و من العجائب أنه كما يعرض من حركة الطبيعة لدفع المنى تخيل ما، كذلك ربما عرض تخيل ما لصورة مشتهاة بسبب من الأسباب، فنبعث الطبيعة إلى جمع المنى و إرسال الريح الناشرة «7» لآلة الجماع و ربما قذفت المنى، و قد يكون هذا فى النوم و اليقظة جميعا و إن لم يكن هناك «8» هيجان و شبق.
#انواع_خواب
#منشا_انواع_خواب_دیدن_ها
#هرکس_تمایل_به_هر_چه_دارد_در_خواب_میبیند
#همه_خوابها_صادق_نیستند
#قوه_متخیله_همیشه_از_ملکوت_خبر_نمیدهد
#الشفاء (الطبيعيات)، ج2النفس، ص: 159
#خواب_حین_مطالعه
#چرا_مطالعه_خواب_می_آورد_؟
#تلازم_فکر_و_خواب
#فکر_مغز_را_گرم_میکند
[علت تنويم افكار]
برخى مواقع افكار باعث خواب مىشوند
ولى نه آنكه ناشى از اين جهت باشد، بلكه چون افكار باعث گرم شدن مغز شده و با گرماى مغز رطوبتها جذب آن شده و مغز پر از رطوبت گرديده و رطوبت خواب مىآورد.
خواب ناشى از مقصود باطنى آن است كه غذا و رطوبتها گاهى در داخل جمع مىشوند، لذا نياز به آن است كه روح بخارى با همۀ حرارت غريزى به آنطرف توجه كند، تا وافى به هضم كامل باشد، لذا حواس خارجى معطل باقى مىمانند (و خواب مىآيد).
🔹و خواب ناشى از خستگى آلات و حواس آن است كه اعصاب از ابخره و اغذيه پر شده و مسدود مىگردد، لذا روح بخارى در آن نفوذ مىكند تا اين غذاها هضم شوند، يا آنكه روح بخارى از حركت كند شده، زيرا رطوبت شديد گرديده و خواب مىآيد.
#ترجمه_وشرح_نفس_ازکتاب_شفا
#ترجمه_علامه_حسن_زاده_املی
https://eitaa.com/ghanoonfeteb
🔹و آنكه محصور است، قوۀ متخيله محاكات مكان قضاى حاجت مىكند
و آنكه عضوى از آن به خاطر گرما و سرما در معرض گرما يا سرما قرار گرفت متخيله چنين محاكات مىكند كه همان عضو در آتش يا آب سرد است.
🔹 از عجيب آنكه همانگونه كه #حركت طبيعت براى دفع منى باعث #تخيّل_صورت_كذايى مىشود،
چهبسا اگر از باب اتفاق #صورتى_شهوتانگيز به علتى از علل مورد محاكات قرار گيرد،
طبيعت براى جمع منى دست به كار مىشود
و بادى را كه آلت جماع را بلند مىكند، مىفرستد و چهبسا منى دفع مىشود.
🔹گاهى همين مطلب در خواب و بيدارى اتفاق مىافتد، در صورتى كه هيچگونه تحريك و شهوتى در كار نبوده است.
🔹 اما امور ارادى كه متخيله را مشغول مىدارند، آن است كه اگر نفس در حال بيدارى در صدد چيزى باشد، نفس به تامل و تدبر در آن منصرف مىشود و هنگامي كه خوابيد متخيله، همان چيز يا امور مسانخ با آن را محاكات مىكند. اين محاكات از #بقاياى_فكرى است كه در حالت بيدارى موجود بوده است و اينها #اضغاث_احلام (خوابهاى پريشان) است.
🔹گاهى از تأثيرات #اجرام آسمانى، #اضغاث احلام محاكات مىشود.
زيرا اجرام به لحاظ مناسبتهاشان و مناسبات نفوسشان به حسب استعداد، صورى را در خيال مىاندازند، اين صور از #تمثّل حقيقى از عالم غيب و انذار، ناشى نشده است.
🔹و اما صور نيازمند به تعبير و تأويل آنهايى هستند كه از اين مناسبتها به دست نيامده باشند، پس از آن مىفهميم كه از سبب خارج آمده و داراى معنايى است.
🔹به همين دليل در #اكثر اوقات خواب #شاعر و #دروغگو و #بدكار و #مست و #بيمار و #مغموم و كسى كه #سوء مزاج دارد و يا در فكر است #صحيح نمىباشد.
#ترجمه_وشرح_نفس_ازکتاب_شفا
https://eitaa.com/ghanoonfeteb