eitaa logo
گفتارگاه
447 دنبال‌کننده
63 عکس
6 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! ...اما با این وجود 🔘قسمت سوم 🔸 گفتارگاه: نمی‌توان بر #پزشکی
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت چهارم/ سریال تجربه‌ها (۱) مذاکره، نه همه‌چیز است و نه هیچ‌چیز 🔸گفتارگاه: یکی از مهم‌ترین نقدهایی که می‌توان به دولت وارد کرد، نوع نگاه او به مذاکرات هسته‌ای و جایگاهی بود که این مذاکرات در ساختار سیاست‌گذاری کشور پیدا کرد. به‌طور خلاصه، تیم روحانی همه‌چیز را به نتیجه‌ی مذاکرات گره زد. این گره‌زدن نه تنها اقتصاد کشور را به‌شدت آسیب‌پذیر کرد، بلکه باعث شد سایر ابزارهای مدیریتی و ظرفیت‌های داخلی عملاً به حاشیه رانده شوند. در همان سال‌های اول، مشخص بود که دولت بیش از اندازه بر نتایج مذاکرات حساب باز کرده است. وقتی این همه امیدواری و انرژی صرف یک مسیر شود، طبیعی است که شکست یا حتی تعویق در آن مسیر، اثرات منفی گسترده‌ای خواهد داشت. کافی بود یک خبر بد یا حتی شایعه‌ای از بی‌نتیجه بودن منتشر شود تا بازارهای مالی، به‌ویژه ارز و طلا، به‌هم بریزد. این شرایط باعث شد اقتصاد ایران به یک بیمار تنفسی تبدیل شود که با هر فشار کوچک دچار تنگی‌نفس می‌شد. این مسئله دو پیامد مهم داشت. اول، اقتصاد ملی به یک اقتصاد کاملاً وابسته به تحولات خارجی بدل شد. در حالی که منطق سیاست‌گذاری درست حکم می‌کند که اقتصاد داخلی تا جای ممکن از فشارهای بیرونی مصون بماند، دولت روحانی عملاً با دست خود چنین حاشیه‌ی امنی را از بین برد. پیامد دوم، فراموشی سایر ابزارها و ظرفیت‌های مدیریتی بود. دولت آن‌قدر به و رفع تحریم‌ها دل بسته بود که برنامه‌ریزی برای اصلاحات اقتصادی داخلی، تقویت تولید ملی، و توسعه زیرساخت‌ها به محاق رفت. این نگاه تک‌بعدی، ناشی از چه بود؟ شاید بتوان آن را به دو عامل نسبت داد: اول، خوش‌بینی مفرط به توانایی دیپلماسی برای حل همه‌ی مشکلات و دوم، تلاش دولت برای ایجاد یک راه‌حل سریع و همه‌جانبه برای خروج از بحران. اما هر دو این فرض‌ها، از اساس مشکل داشتند. دیپلماسی، حتی در بهترین حالت، نمی‌تواند جایگزین سیاست‌گذاری داخلی شود. حتی اگر مذاکرات به بهترین نتیجه برسد، بدون اصلاح ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، تحریم‌زدایی به‌تنهایی نمی‌تواند معجزه کند. این ، درسی جدی برای تیم است. او اگر بخواهد در آینده به مسیر مذاکرات وارد شود، باید دو نکته را به‌خوبی درک کند. اول، مذاکرات، بخشی از سیاست خارجی است، نه همه‌ی آن. همان‌طور که اقتصاد و سیاست داخلی نمی‌توانند تنها به دیپلماسی خارجی وابسته باشند، دیپلماسی نیز نمی‌تواند محور تمام سیاست‌ها باشد. دوم، کشور نیازمند توازن است. برنامه‌ریزی اقتصادی و مدیریت داخلی باید به‌گونه‌ای باشد که حتی در صورت شکست مذاکرات یا تأخیر در نتایج آن، کمترین آسیب به معیشت مردم وارد شود. اما مسئله‌ی مهم‌تر، مدیریت انتظارات مردم است. دولت روحانی با وعده‌های فراگیر درباره‌ی رفع همه‌ی مشکلات از طریق توافق هسته‌ای، انتظاراتی غیرواقعی ایجاد کرد. وقتی این انتظارات برآورده نشد، موجی از ناامیدی و نارضایتی عمومی شکل گرفت که پایه‌های اعتماد به دولت را سست کرد. پزشکیان باید بداند که امیدواری افراطی، همان‌قدر خطرناک است که بدبینی کامل. مردم باید بدانند که مذاکرات تنها یکی از ابزارهای دولت است، نه همه‌ی آن. تجربه‌ی روحانی نشان داد که گره زدن همه‌ی سیاست‌ها به یک مسیر واحد، خطرناک‌ترین اشتباه ممکن است. پزشکیان اگر بخواهد از این تجربه درس بگیرد، باید بداند که اقتصاد کشور باید مستقل از تحولات مذاکراتی، روی پای خود بایستد. مذاکرات، نه همه‌چیز است و نه هیچ‌چیز؛ بلکه تنها یکی از ابزارهایی است که در کنار مدیریت داخلی و اصلاحات ساختاری، می‌تواند به کشور کمک کند. ✍🏻 ۱ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت چهارم/ سریال تجربه‌ها (۱) مذاکره، نه همه‌چیز است و نه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت پنجم/ سریال تجربه‌ها (۲) دست‌های فشرده، اعتمادهای گسسته 🔸گفتارگاه: سیاست، میدان اعتمادها و بدگمانی‌هاست. در این عرصه، هیچ دست فشرده‌ای، هیچ لبخند دیپلماتیکی، و هیچ توافق‌نامه‌ای نمی‌تواند جایگزین منافع واقعی یک ملت شود. دولت حسن روحانی، شاید با خوش‌بینی یا حتی ضرورت روزگار، به وعده‌های غرب اعتماد کرد. روحانی و تیمش بر این باور بودند که غرب، با تغییر سیاست‌ها و نگاهی تازه، می‌تواند شریک قابل اعتمادی برای ایران باشد. این باور، آن‌ها را به سوی امضای توافق‌نامه‌ای سوق داد که امید می‌رفت دریچه‌ای تازه برای اقتصاد و سیاست ایران باز کند. اما تاریخ سیاست، همیشه داستانی دیگر روایت می‌کند. کشورهای غربی، به‌ویژه آمریکا، منافع ملی خود را بالاتر از هر توافقی می‌دانند. و این‌گونه بود که آنچه از اعتماد تیم ایرانی حاصل شد، چیزی جز تأخیر، تحریم‌های جدید، و وعده‌هایی بود که هرگز به عمل نرسیدند. این تجربه تلخ، درسی است که نباید فراموش شود. حال اگر و تیمش قصد دارند مسیر را از سر بگیرند باید این تجربه را به‌دقت مرور کنند. دیپلماسی، عرصه‌ی بازی با کلمات نیست. اعتماد در این میدان، تنها زمانی معنا می‌یابد که به تضمین‌های عملی و قابل اجرا گره بخورد. امضاهای روی کاغذ، اگر به رفتار واقعی تبدیل نشوند، چیزی جز آرزوهای بر باد رفته باقی نخواهند گذاشت. دولت روحانی، با آن خوش‌بینی ذاتی، فراموش کرد که دیپلماسی غربی همیشه در چارچوب معنا پیدا می‌کند. برای غرب، هر توافقی ابزاری است برای کنترل طرف مقابل، نه مشارکتی برابر. این حقیقت تلخ، بارها در تاریخ تکرار شده است. از وعده‌های بی‌سرانجام آمریکا تا بدعهدی‌های اروپا، داستانی است که بارها شنیده‌ایم. اما نکته اینجاست که دیپلماسی شکست‌خورده، تنها به خود محدود نمی‌شود؛ بلکه سایه‌ی سنگینش بر سر مردم می‌افتد. اعتماد بیش از حد تیم روحانی به غرب، هزینه‌هایی سنگین به مردم تحمیل کرد: از تداوم تحریم‌ها گرفته تا کوچک‌تر شدن سفره‌ها و افزایش نارضایتی عمومی. این هزینه‌ها، تنها برای یک درس ساده بود: در میدان دیپلماسی، اعتماد باید مشروط باشد؛ بر پایه‌ی منافع متقابل، تضمین‌های عملی، و مراقبت دائمی. پزشکیان، اگر بخواهد این مسیر را ادامه دهد، باید بداند که سیاست، جایی برای خوش‌بینی بی‌حساب نیست. این میدان، نیازمند واقع‌بینی است؛ واقع‌بینی‌ای که بپذیرد قدرت، تنها زبانی است که غرب می‌فهمد. اگر قرار است توافقی باشد، باید تضمین‌هایی وجود داشته باشد که منافع کشور را حفظ کند. اگر قرار است امضایی باشد، باید پشتوانه‌ای محکم داشته باشد که از لغزش آن جلوگیری کند. پزشکیان باید بداند که دست‌های فشرده، هرگز تضمینی برای اجرای وعده‌ها نیستند. و باید بداند که سیاست، میدان آزمون‌هایی است که تنها کسانی از آن سربلند بیرون می‌آیند که به قدرت خود متکی باشند، نه به وعده‌های دیگران. ✍🏻 ۳ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
گفتارگاه
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت پنجم/ سریال تجربه‌ها (۲) دست‌های فشرده، اعتمادهای گسس
برشی از متن بالا: اگر قرار است امضایی باشد، باید پشتوانه‌ای محکم داشته باشد که از لغزش آن جلوگیری کند. پزشکیان باید بداند که دست‌های فشرده، هرگز تضمینی برای اجرای وعده‌ها نیستند.
آمریکا؛ دوگانه در سیاست، بدعهد در صداقت! 🔘قسمت ششم/ سریال تجربه‌ها (۳) شتاب‌زدگی 🔸گفتارگاه: شتاب در سیاست‌ورزی، آن‌هم وقتی پای منافع یک ملت در میان است، می‌تواند به بهای از دست رفتن فرصت‌های تاریخی تمام شود. منتقدان دولت حسن روحانی بر این باور بودند که عجله او برای رسیدن به توافق، آن هم در میانه یک میدان پیچیده جهانی، باعث شد امتیازاتی کلیدی از دست برود. آنان می‌گفتند که ، به‌جای آنکه صبر کند، در برابر فشار غرب، به سمت تسلیم شدن متمایل شد. شاید این حرف‌ها در روزگار خود بیشتر طعنه بود، اما با گذر زمان، این نقدها چهره جدی‌تری به خود گرفت. تاریخ دیپلماسی، چه در ایران و چه در جهان، پر است از نمونه‌هایی که نشان می‌دهند صبر هوشمندانه، گاه نتیجه‌ای به‌مراتب بهتر از شتاب‌زدگی و سازش ناگهانی به همراه داشته است. دیپلماسی، بیش از هر چیز، بازی زمان است. اما این درس‌هایی است که دولت‌ باید آن را جدی بگیرد. اکنون که پزشکیان بر مسند کار است؛ باید نشان دهد از تجربه‌های پیشین بهره می‌گیرد، نه برای تکرارشان، بلکه برای پرهیز از اشتباهات. صبر، چانه‌زنی و تحلیل درست شرایط بین‌المللی، ابزارهایی است که مذاکره‌کنندگان را به موفقیت نزدیک می‌کند. این تصور که «توافق بد بهتر از عدم توافق است»، اگرچه شاید در کوتاه‌مدت بتواند آرامشی ظاهری به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت، بذر بحران‌های بزرگ‌تری را می‌کارد. دولت پزشکیان باید از این دام بگریزد. تیم پزشکیان باید از این فکر عبور کند و به‌جای آن به این فکر کند: «توافق خوب بهتر از توافق بد است». این جمله ساده شاید بتواند به‌تنهایی راهنمای سیاست خارجی کشور باشد و فراتر از یک شعار سیاسی، باید مبنای هرگونه تصمیم‌گیری در سیاست خارجی باشد توافقی که را تأمین نکند، نه تنها راه‌گشا نیست، بلکه به تدریج، پایه‌های مشروعیت سیاست‌گذار را نیز تضعیف خواهد کرد. مذاکرات، بازی شطرنجی است که عجله در آن، نتیجه‌ای جز مات شدن ندارد. سیاست‌مداری موفق است که مهره‌ها را با صبر و دقت حرکت دهد. اما آیا دولت پزشکیان آماده است تا از آزمون‌های دشوار پیش‌رو سربلند بیرون بیاید؟ این نکته بسیار مهم است، زیرا سیاست‌ورزی در دنیای امروز، بیش از هر زمان دیگری نیازمند صبر و خویشتن‌داری است. توافقی که منافع ملت را تأمین نکند، ارزشی ندارد و تنها به دشمن جسارت بیشتری برای فشار وارد کردن می‌دهد. اینجاست که یک نکته اساسی خود را نشان می‌دهد: دولت باید از همان آغاز روشن کند که برای توافق عجله‌ای ندارد. زمان، همان‌قدر که می‌تواند دشمن باشد، به بهترین دوست هم تبدیل می‌شود؛ به شرط آنکه بتوان آن را مدیریت کرد. دولت پزشکیان اگر می‌خواهد در تاریخ نامی ماندگار از خود به جا بگذارد، باید نشان دهد که تصمیماتش بر اساس تأمل و تحلیل بلندمدت است، نه واکنش‌های لحظه‌ای. در عرصه دیپلماسی، همان و از دست رفتن فرصت‌ها همان. دیپلماسی، میدان تعاملی است که در آن، زمان به‌خودی‌خود یک ابزار است. کسی که زمان را بشناسد، می‌تواند آن را به خدمت خود بگیرد. دولت روحانی این فرصت را از دست داد، اما دولت پزشکیان هنوز فرصت دارد تا از این تجربه درس بگیرد و مسیر متفاوتی را انتخاب کند. تاریخ نشان داده است که بهترین توافق‌ها، آن‌هایی هستند که از دل صبر، مذاکره و پافشاری بر منافع ملی بیرون می‌آیند. سیاست خارجی، جایی برای شعار و شتاب نیست؛ بلکه میدان تدبیر و تعمق است. ✍🏻 ۴ بهمن ۱۴۰۳ 🔹@GoftarGah
برشی از متن بالا: دیپلماسی، بیش از هر چیز، بازی زمان است.