گریان چو شمع در شب هجران نشستهام
چون آسمان ستاره به دامان نشستهام
چون زلف بیقرار تو از بازی نسیم
هر شب میان جمع، پریشان نشستهام
تا از نگاه گرم تو روشن شود دلم
عمری است همچو آینه حیران نشستهام
تا چون حباب بیتو شود خانهام خراب
در موجخیز سینهٔ طوفان نشستهام
فارغ ز باغبانم و آسوده از بهار
چون لالهای به کنج بیابان نشستهام
از شوق پایبوس تو عمری است بیقرار
مانند اشک در بن مژگان نشستهام
#عبدالله_فاطمی (الفت بروجردی)
@golchine_sher
دلخـــورم از او ولــــــــــی از حـــــــق نبایـد بگذریــــــــم
با همه بی مهری اش، او کم به من خوبی نکرد...
#طلا_کاظمی
#عضوکانال
@golchine_sher
ما ميله هاي يك قفس بي پرنده ايم
لب بسته، راز دار سكوتي گزنده ايم
روز و شبي به زاويه ي عمر برده و
سيبي ازين درخت به تاراج كنده ايم
دربان بي اراده ي اين هيچ خانه ها
تابوت بي تفاوت مرگي زننده ايم
چون زندگي به جان خود از زهر تلخ تر
چون مرگ در جهان تو برگ برنده ايم
در جيب مشت بسته ي خود را فشرده و
بر شانه روح خسته ي خود را كشنده ايم
عمريست بي اجاره ي تابوت مرده ايم
ديريست بي اجازه ي تاريخ زنده ايم
#عبدالجبار_کاکایی
@golchine_sher
اوج می گیری و من محو تماشا در قفس
مانده ام دور از تو بی همدرد و تنها در قفس
این قرار بین ما هرگز نبود ای بی وفا
در میان ابرها باشی، من اما در قفس
خوش مباش ای دل به لبخند آن چنان که بلبلی
می نشیند بر گلی امروز و فردا در قفس
هر کجا حسرت به دل دارم چه فرقی میکند؟!
این که در فکر تو باشم هر زمان یا در قفس
در سرم سودای آزادیست اما بیشتر
هم نشینی با تو مطلوب است حتی در قفس
دلخوشم روزی در آغوشم تو را خواهم گرفت
حبس خواهم کرد آری آسمان را در قفس
خسته ام از صبر، اما بر نمی آید زمن
در نبودت هیچ کاری جز مدارا در قفس
#محمد_شیخی
@golchine_sher
چه خون چکان ورقی شد چکامه های دلم
که شرحه شرحه سرودم فقط برای دلم
چه گویمت، که فتادم ز چشم دشمن و دوست
حدیث قطره ی اشک است ماجرای دلم
شبی به مهر نشستی برابرم تا صبح
به روی کس نگشودم دَرِ سرای دلم
همیشه سنگ صبوری، امید زندگی ام
بمیرمت که نشستی چنین به پای دلم
سزای آنکه نشستی درون سینه ی من
چنین به ناز نشاندم تو را به جای دلم
الاهه ی غزلی نازنین و ویرانگر
شکسته ام همه بتها ، توئی خدای دلم
#بهرام_احدی_نیا
#عضوکانال
@golchine_sher
در عالم ذر فرشته بودی به یقین
بودی چو مَلَک ، مقیم در عرش برین
محتاج شکفته شدنت عالَم بود
باران شدی و عشق رساندی به زمین
#حسین_جعفری
#عضو_کانال
#روز_مادر
#میلاد_حضرت_زهرا_س
#روز_زن
@golchine_sher
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیبا ترین ستاره ی هفت آسمان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
با من بمان و سایه ی مِهر از سرم مگیر
من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!
کی می رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
@golchine_sher
چقدر شبیه ماهی هستی
پرشتاب در عشق
ترسو در عشق
هزاران زن را در من کشتی
و ملکه شدی
#نزار_قبانی
@golchine_sher
هر نالهای که عاشق بیمار میکِشد
آتش به سینههای گرفتار میکشد
گفتم که مختصر بنویسم فراق چیست
اما همیشه کار به طومار میکشد
سنگم مزن! که شیشهی شفاف قلب من
حتی نوازشی شود، آزار میکشد
باور نداشتیم که این قهرِ بیدلیل
بین من و تو یکشبه دیوار میکشد
یک عمر گریه راه به جایی نبرد و حال
چشمی که نیست، حسرت دیدار میکشد
#حسین_دهلوی
@golchine_sher
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم
با تو او را تک و تنها بگذارم بروم
به کجا میشود از معرکهی عشق گریخت
گیرم امروز از اینجا بگذارم بروم
سرنوشت من مجنون هم از اول این بود
سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم
با جنون قلم و لرزش دستم چه کنم
فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم
از تمنای لبت با عطشی آمدهام
قایقم را لب دریا بگذارم بروم
سالها گوشهی چشم تو بلاتکلیفم
یا بفرما نظری یا بگذارم بروم
من تو را با خود زیبای تو در آینهات
بهتر آن است که تنها بگذارم بروم
همهی سهم من از عشق همین شد که گلی
گوشهی خاطرهات جا بگذارم بروم
#قاسم_صرافان
@golchine_sher