eitaa logo
گلچین شعر
14هزار دنبال‌کننده
768 عکس
267 ویدیو
11 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
رفتی از خانه ام و در دل و جانم ماندی در خیالاتِ من و روح و روانم ماندی هرکه ازدیده رودمی رود از دل ، توچرا رفتی از دیده ام و در دل و جانم ماندی رفتی وچهره نهان کردی ودرقصّه ی عشق همچو ذکر سحری وِردِ زبانم ماندی آمدی به° زِ بهار و بنشستی چو بهشت رفتی و خاطره گشتی به خزانم ماندی رفتی وخوشدلم از اینکه دراین بزم وجود عشقِ افشا شده در رازِ نهانم ماندی همچنان آب زلالی که به بُستان برود تو روان گشتی ودر شعرِ روانم ماندی یاد و نام تو بُوَد تا به ابد بامن از آنک در دلِ ( مهدی) و در جانِ بیانم ماندی @golchine_sher
در فکر تو بســتم چمدان را و همین فکر، مثل خـوره افتـاده به جانم که بمـانم... @golchine_sher
این که غمبارم؛ دلیلش را نپرس! سر به دیوارم؛ دلیلش را نپرس! معنی عاشق شدن از من مخواه؛ دوستت دارم دلیلش را نپرس!!! @golchine_sher
چنان شیری که از بیشه خرامان میزند بیرون علی از قلب بیت الله خندان میزند بیرون علی مرز میان کفر و ایمان است ،با مهرش یقیناً از میان کفر، ایمان میزند بیرون کسی که حب حیدر دارد از آتش نمی‌ترسد که جای شعله از هیزم گلستان میزند بیرون یقین دارم که اسماعیل ذکر یاعلی گفته است که زمزم از لب خشک بیابان میزند بیرون زمان خواندن مدحش میان جمع دقت کن پس از نام علی از هر دهان جان میزند بیرون کسی که با علی آغاز کرده کار و بارش را سراسر برکت از روزی دکان میزند بیرون کسی که اهل تفسیر است میداند بدون شک فقط مدح علی، از بطن قرآن میزند بیرون اشارت میکند خورشید هم با شوق از مغرب به عشق ماه رویش از گریبان میزند بیرون رصد میکرد میدان را علی قبل از رجز خوانی از این آرامش در جنگ طوفان میزند بیرون چنان بر قلب لشگر میزد انگار از دل دریا به سمت ساحل ، امواج خروشان میزند بیرون علی از میمنه بر قلب لشگر میشود داخل علی از میسره با تیغ بران میزند بیرون خمارآلوده می‌بوسد چنان هرگوشه را انگار شراب کهنه از دیوار ایوان میزند بیرون به دامان نجف دست توسل میزند عالم همیشه سائل از دربار سلطان میزند بیرون @golchine_sher
نــم باران نشسته روی شعـــرم ، دفترم یعنی نمی بینم تورا ، ابری ست در چشم ترم یعنی سرم داغ است ، یک کوره تب ام ، انگار خورشیدم فقط یک ریــز می گـــــردد جهــــان دور سرم یعنـــی تو را از من جدا کردند و پشت میله ها ماندم تمام هستیم نابـــود شد ، بال و پــــرم یعنی نشستم صبح و ظهر و عصر در فکرت فرو رفتم اذان گفتند و من کاری نکردم ، کافرم یعنی؟؟؟ تن تـــو موطن من بوده پس در سینه پنهان کن پس از من آنچه می ماند بجا ، خاکسترم یعنی نشستم چای خوردم ، شعر گفتم ، شاملو خواندم اگـــر منظورت اینها بود … خوبـــم … بهتـــرم یعنی… @golchine_sher
بی شک سببِ کوریِ کفّار شود روزی که بقیع غرقِ زوّار شود نزدیک شد آن روز که مانندِ حُسین این بار...حسن نیز حرم دار شود @golchine_sher
مراد ما وصال توست از دنیا و از عقبی وگرنه بی‌شما قدری ندارد دین و دنیا را @golchine_sher
تعبیر خواب های پراکنده ی همیم یعنی هنوز جزئی از آینده ی همیم ما چند سالی است که از هم فراری و ما چند سالی است پناهنده ی همیم خوبی ندیده ایم و به هم بد نکرده ایم ما روسپید از هم و شرمنده ی همیم تنها تفاهم من و تو در جدایی است از این جهت چقدر برازنده ی همیم در دادگاه شاهد و شاکی و متهم در هر سه جایگاه نماینده ی همیم می بینمت زیادتر از قبل، راضی ام این روزها که شاکی پرونده ی همیم @golchine_sher
چون ماه نشسته ای به بام همه کس شیرین شده با نام تو کام همه کس یک روز تو را به نام من سکه زدند من رفتم و سکه شد به نام همه کس @golchine_sher
فقط بی‌ریشه‌ها از گردش تقویم می‌ترسند درختِ پای در خون را هراسی از زمستان نیست @golchine_sher
وا کن دگر آغوش خود، ای مرگ مقابل خسته است نهنگی که رسیده است به ساحل یک عمر شکسته است دلم مثل نمازم ای روزه ام از خوردن غم های تو باطل ! بگذشت چهل سال سیاه و نشد آخر بر روح من گمشده یک آینه نازل مرگی است که هر لحظه به تاخیر می افتد این زندگی تلخ تر از زهر هلاهل من در به در تو به جهان آمدم اما دیدم همه را جز تو، دریغ ای دل غافل !   @golchine_sher
ای عشق تویی و چشم خونبار از داغ غمی شکستی انگار یک کوفه و ظلم بی نهایت صد بار بخوان و باز بشمار ده قرن اگر گذشته، ای عشق از ظلم و ستم به آل اطهار تنهاست علی هنوز تنهاست وای منو وای چرخ غدّار مولای من ای همیشه جاوید آگاه ترین به هر چه اسرار هرچند دل ترا شکستند کوته نظران زشت کردار! بر رنج و غم زمان علی جان هر گز تو نبوده ای سزاوار مانند ترا زمانه در خود کیِ دیده و کیِ شنیده یکبار دریاست نگاه مهربانت خورشید، به مهر تو گرفتار آیــــــــات زلال آســــــــمانی در شآن تو آمده ست بسیار آیینه ی خوبی دو عالم در خلق نکوی تو پدیدار در وصفت اگر قصیده ای هست لطف و نظر تو بوده در کار ای خوب دل از تو بر نگیرم جز مهر تو نیستم خریدار یاد تو که نقش سینه ام شد گفتم به غمم خدا نگهدار مولای توو نگاه لطفی بر مفلس فانی و گنهکار طوفانزده ام تو ناخدایی یک لحظه مرا به خویش مگذار جانها به فدایت ای جوانمرد خورشید به شب نشسته بیدار من ماندم و قلب بیقراری یک عمر در آرزوی دیدار @golchine_sher
من خسته ام از دست خودم ،دست خودم نیست در دست حسين(ع) است فقط راه نجاتم...! @golchine_sher
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد @golchine_sher
بانو ! نمیخواهی که قلبت مال من باشد؟ چشمت برای لحظه ای دنبال من باشد؟ تو مثل خورشیدی و من دور تو می گردم آری ! خدا میخواست ، این اقبال من باشد دنیا پر از شاعر شد از فردای میلادت حق می دهم دنیا پر از امثال من باشد با خواجه حافظ فال می گیرم ، پر از بغضم یعنی نباید اسم تو در فال من باشد؟ آهوی تک خالی که هر کس عاشقش می شد شاید مقدر نیست در چنگال من باشد این بار،دیگر دام در راهت می انداز عشق تو باید طالع امسال من باشد @golchine_sher
ای که سودای رُخَت شاملِ ما نیز شدست جام دل از مَیِ عشق تو چه لبریز شدست کو بهارانِ گل و فصلِ تموزت؟! مارا چار فصلِ همه ی سال که پائیز شدست با طلوعِ گلِ خورشید و سحر خیزیِ گل عقده ی این دلِ ما نیز سحرخیز شدست چه عجب ،گر که زِ پیغام سروشِ سحری نوحه ی مرغِ عزادار، دل انگیز شدست حالِ بلبل چونه خوش باشدازاین روزسیَه عرصه ی جلوه گری های شباویز شدست کو دگر نوبت نوروز و دگر موسم گل روزگاران که سیاه آمده شبدیز شدست عیبِ(مهدی)مکن ازجام شراب ومَیِ عشق گرچه دستور به تقوا و به پرهیز شدست @golchine_sher
قلبِ عاشق می‌تپد تنها برای یک نفر دست، باید شست از دنیا؛ به پای یک نفر می‌شود پرواز کرد از دامِ پرچین‌های پَست جَلد شد مثلِ کبوتر در هوای یک نفر مثل کوهِ برف، در بهمن نباید سست بود دل فقط باید بریزد با صدای یک نفر می‌شود پامال، مانندِ خیابان‌ها نبود قله بود و ماند، وقفِ ردّپای یک نفر آرزوهای محالِ دیگران بودن؛ خوش است مستجابِ ربّناهای دعای یک نفر تنگ می‌سازیم، خلوت‌خانه‌ی آغوش را تا فقط باشد بَنایش قدّ جای یک نفر انحصارِ عاشقی را از خدا آموختیم لحظه‌ای که می‌شود تنها خدای یک نفر @golchine_sher
اینقدر میندیش به دریا شدن ای رود هر جا بروی باز گرفتار زمینی @golchine_sher
تویی که واسطه ی هر دعای من بودی دعا بکن که نگیرد به دامنت آهم...! @golchine_sher
در جام سرم شراب انداخته‌‌اند یک گوشه مرا خراب انداخته‌اند من در بلمی در وسط اقیانوس پاروی مرا در آب انداخته‌اند @golchine_sher
صبح است طلوع مهر را باید دید از باغ سحر شکوفه ای زیبا چید در دشت ، گل سپیده با ناز شکفت وز عطر نسیم، غنچه از خواب پرید پیچید شمیم یاس هر گوشه ی شهر با نغمه ی مرغ عشق خورشید دمید @golchine_sher
یا مرا دعوت نکن یا سور و ساتی هم بیاور نازنین! چایی که می‌ریزی نباتی هم بیاور محشری بانو! نیستان لبت را وقف ما کن روز محشر باقیات الصالحاتی هم بیاور مستحقم، ای هوای باغ گیسویت شرابی ! آمدی از باغ انگورت زکاتی هم بیاور دختر خانی ولی خانم ! مگر ما دل نداریم گاهگاهی کوزه آبی از قناتی هم بیاور اینقدر با بچه شهری ها نکن شیرین زبانی یا اقلا اسم فرهاد دهاتی هم بیاور ظهر از مکتب بیا از کوچه ی ما هم گذر کن از گلستان، گل برای بی سواتی هم بیاور روی نذری‌ها بکش با دارچین قلبی شکسته لطف کن یک بار تا درب حیاطی هم بیاور پشت سقاخانه‌ام چشم انتظار استجابت از زیارت آمدی آب فراتی هم بیاور @golchine_sher
شب بود و ماه بود و خیابان و.. کاش تو باران و عطر چایی و ایوان و.. کاش تو پاییز بود و عاشقی و شعرهای من بوی دو سیب و قل‌قل قلیان و.. کاش تو رنگ سفید مهره‌ی شطرنج دست من اسب و رخ و پیاده‌ی میدان و.. کاش تو کارم شده ورق زدن خاطرات دور اشکی که میچکد سرِ مژگان و.. کاش تو دست و نوازش و گره‌ی باز روسری چشم و نگاه و خال زنخدان و.. کاش تو دامن هزارچین و غزل‌خوان و دلبری بزم شراب و موی پریشان و.. کاش تو باران ببار، بغض مرا تازه‌تر بکن اینجا، ز دوری‌ات همه گریان و.. کاش تو صد بیت..نه..هزار غزل..نه، که شعر من حجمش شده برابر دیوان و.. کاش تو دارد نسیم مشت به در میزند و من در فکر آنکه آمده مهمان و.. کاش تو @golchine_sher
‏غیرتم بین که برآرنده ی حاجات هنوز از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است... ‎ @golchine_sher