eitaa logo
گلچین شعر
13.7هزار دنبال‌کننده
693 عکس
252 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
دریای جوانمردی و ایثار و کرامات سرچشمه ی پاکیزه ی ایمان و عبادات جانان علی ، جان و دل مادر سادات بر کل کریمان جهان قبله ی حاجات مانوس دعای سحر و روح مناجات در خُلقِ کریمانه حسن را بدلی نیست بهتر ز ثنایش به دو عالم عملی نیست مهتاب شب نیمه ی ماه رمضان است خورشید فروزنده ی آفاق جهان است انوار ولایت ز بر و روش عیان است با عشق حسن خون به رگم در جریان است دلداده ی او زآتش دوزخ به امان است آن مصحف نازل شده در ماه خدا اوست محبوب دل فاطمه بی چون و چرا اوست پاداش رسالت به نبی رب جلی داد سبط خلف بی بدل و بی مثلی داد از باغ بهشت تحفه به زهرا و علی داد بر خَلق ، نشانی ز فروغ ازلی داد بر دفتر عصمت به لطافت غزلی داد با غیر حسن در همه عمر کار نداریم در روز جزا غیر حسن یار نداریم ما جمله غلامان حسن در دو جهانیم ما بنده ی احسان حسن در دو جهانیم ما دست به دامان حسن در دو جهانیم ما بی سر و سامان حسن در دو جهانیم والله که مسلمان حسن در دو جهانیم شادیم که خدا داد به ما عشق حسن را با منقبتش جان بدهیم شعر و سخن را (سمن) @golchine_sher
ماهی که در آن لیلهٔ قدر است مُقدَّر شد جلوه گر از روی تو آئینهٔ کوثر زیباست بلندای نگاه تو که بی شک روشن شده از روی تو چشمان پیمبر بخشندگی آموختنی نیست که ذاتی است نقشی  است که در آل عبا گشته مصور بخشندگی ات خیر کثیر است و خداوند داده است مقامی که شدی از همگان سر ای جود تو در طایفهٔ عشق زبانزد صد حاتم طایی نشود با تو برابر انگار کریمانه خدا سفرهٔ خود را از شوق تو گسترده در این ماه منور انگشتریت نقش کرم دارد و دیدیم در شأن تو نازل شده آیات مطهر زیباست در اندیشهٔ من یاد تو امشب جاری شده در من غزلی ناب و معطر تکرار کنم نام حسن را و حسن را تا آنکه بنوشد غزلم قند مکرر دستی به قلم برده ام از روی محبت تا نام مرا هم بنویسید به دفتر @golchine_sher
باید که عمری مثل بابا، نان بیارد نجواکند، خرما به نخلستان بیارد شاهی که تنها مانده در شهر گدایان بهتر که جای حکم راندن نان بیارد فرزند پیغمبر چه تدبیری کند با... دینی که فرزند ابوسفیان بیارد!؟ هرچند هم در گوششان یاسین بخواند صد بار اگر مصداق از قرآن بیارد... جایی که پای سکه ی زر در میان است سخت است حتی یک نفر ایمان بیارد حتی نشد یک بار از بین دو انگشت اندازه ی انگشت ها انسان بیارد تدبیر یعنی نرمشی آرام اما.... آرامشی که در پی اش طوفان بیارد @golchine_sher
لانه کرده یا کریمی روی بام شانه اش حاتم طایی نشسته در مسیر خانه اش دست خالی هر که آمد بر در بیت الحسن دست خالی بر نگردد از در شاهانه اش بس نمک دارد رخش، دنیا نمک گیرش شده پر شده ماه خدا در نیمه از پیمانه اش حیدر و زهرا و احمد جمع کل مجتباست ماه می گردد به گرد چهره ی ماهانه اش نور،اعجاز خدا در شمع روی مجتبی کهکشان ها بوده اند از ابتدا پروانه اش شهد شیرین عسل مدیون نام مجتبی مور برکت می کند از نام او هر دانه اش او رفیق بی رفیقان و پناه بی پناه بی کسان را نیست جایی جز در کاشانه اش فکر زنجیری کنید بر عاقل مجنون شده فکر زنجیری برای عاشق دیوانه اش @golchine_sher
به اعجاز نگاهت آسمان سمت تو می چرخد زمان مبهوت می ماند جهان سمت تو می چرخد به لب آورده تا نام ترا پیغمبر اعظم نگاه اهل منزل ناگهان سمت تو می چرخد ترا در آسمان ها می شناسند از زمین بهتر که تا گفتم حسن جان کهکشان سمت تو می چرخد کریم اهلبیت آقای من درجشن میلادت به امید نگاهی چشم مان سمت تو می چرخد عزیز فاطمه نام تو در هر محفلی آید به نام عشق قلب شیعیان سمت تو می چرخد @golchine_sher
عطر نگاه و کلامت ، پیچید در باور عشق صد آفتاب حقیقت ، تابید از خاور عشق از خلق پاک و کریمت ، گل داد باغ کرامت پیچید صیت کمالت ، بر بام و بر منبر عشق پیش صبوریت ای دوست ، کوه دماوند کاه است حلم تو هر گز نگنجد ، حتی به صد دفتر عشق ای صاحب چشمه ی مهر ، ای صبح سکرآور نور ای منتهای متانت ، ای جان و ای جوهر عشق در کوچه های غریبی ، تنهاتر از آفتابی از غصه‌های تو انگار ، خیس است بام و در عشق در می زن ای دل که اینجا ، فرقی ندارد که هستی این باب ، باب کریم است  ، باز است تا آخر عشق @golchine_sher
زمانه با تو فهمیده ست معنای غریبی را و با آن بی وفا یارانت اوج نانجیبی را تو را در بین خود دیدند و رو به غیر آوردند ببین در مردم دنیا کمال بی نصیبی را جماعت روی آورده به اسلامی که در پستو فراوان ضرب کرده سکه ی مردم فریبی را تو هم مثل علی مرهم شدی و زخم ها خوردی که خنجر می زنند این تیره دل ها هر طبیبی را نگاهی بر حسین انداختی "لا یوم..."را خواندی چو دیدی در نگاه مهربانش بی شکیبی را به تابوت تو در آن لحظه ای که تیر می بارید به سیمای حسینت دیدی احوال عجیبی را...   سرش بالای نی دیدی، تنش را در ته گودال که او در پیش رو دارد فرازی و نشیبی را @golchine_sher
خوابم که حوالی شما غوطه ورم در ضلع شمالی شما غوطه ورم هر هفته دوشنبه ها امامِ حسنم در صحن خیالی شما غوطه ورم @golchine_sher
تو را جاری تر از کوثر، تو را سرشار می بینند تو را آیینه الجار ثم الدار می بینند برای این که سائل ها مباد از شرم برگردند فقط آغوش بازت را دم افطار می بینند نمی دانند ماهی را که می گشتند دنبالش شب میلاد تو کامل تر از هر بار می بینند شده جنگ جمل خاری به چشمان حرامی ها هنوز این مردمان از جهل خود آزار می بینند به ضرب سکه ها شد ضربه شمشیرها خاموش تو را در کوچه ها تنهاترین سردار می بینند چه بی اندازه مظلومی، که حتی روز تشییعت نشان تیر را بر پیکرت بسیار می بینند. مزارت بس که تاریک است، تا محشر مورخ ها خطوط دفتر تاریخ خود را تار می بینند @golchine_sher
نمیرود نفسی از سرم هوای ضریحت به خواب سر بگذارم به خاک پای ضریحت شده‌است غصه‌ی لب‌های عاشقان تو یک عمر هزار بوسه‌ی حسرت به جای جای ضریحت کنار خاکی قبرت رساست گریه‌ی غربت چه شعرها که نگفتیم در رثای ضریحت شبیه چشمه‌ی خون است چشم‌هایم از اینکه نشد دخیل ببندم به چشم های ضریحت دوباره میشود آباد خاکی حرم تو به گوش کل جهان میرسد صدای ضریحت همیشه بعد نمازش دعای مادرم این است بدست خویش النگو کند فدای ضریحت @golchine_sher
شرح غم جاودانه اش جانکاه است شب های مدینه بعد او بی ماه است این پاره جگر کریم اهل البیت است این کشته حسن غریب آل الله است (ع) @golchine_sher
در خانه ات غریبه و در کوچه ها غریب هرگز نبوده هیچ کسی در دو جا غریب   نامرد بود و شیشه ی عمر تورا شکست در خانه ات گذاشت تو را آشنا غریب  می خواستم که نام تو را بر لب آورم دستی ولی گذاشت ردیف مرا: غریب از تو گدا رسید به دولت ولی دریغ در ملک خویشتن، شدی ای پیشوا غریب بودند آشنا همه در کوچه با شما ماندی کنار مادر خود، پس چرا غریب؟   دستان سنگ خورد به آیینه، خرد شد افتاد مادرت به زمین بی هوا ، غریب   دیدم مدینه را شدم از اشک،آبشار ریحانه بود پیش رسول خدا غریب در باغ مصطفی،گل تو خاک می خورد پیچیده است عطر تو در این فضا غریب  پرپر شدی و تشت،تو را در بغل گرفت مادر به گریه گفت عزیزم: بیا غریب! نه گنبدی، نه صحن و سرایی، نه زائری مثل بقیع هست مگر کربلا غریب؟ صبح دوشنبه، قبل سلام علی الحسین گویم تو را به گریه، سلام علی غریب  (ع) @golchine_sher
ای کریمی که گُل سرسبد مولایی در کرامت چقَدَر مثل خود زهرایی سرفرازم به گدایی ز درت شاه کریم  چون تو در بخشش بی منت خود دریایی هر زمان دست تمنا ونیاز آوردم دست خالی که نرفتم ، بخدا آقائی نشد اینجا که شوم زائر کویت اما تو پناهم بده در برزخ و آن تنهایی نام نیکوی تو با وصفِ جمیل آمده است تو  شه ِ حُسن و سخایی و  چه بی همتایی @golchine_sher
اگر می‌آمدی ایران تو مرقد داشتی حتماً به جز گلدسته و نقاره گنبد داشتی حتماً شمال شرق ایران یا جنوب غرب یا مرکز تو هم در بخشی از این خاک، مشهد داشتی حتماً کنار مضجعت در آخرش با شوق با فریاد پس از صل علیٰ،آل محمد داشتی حتماً کسی با کفشهایش در حریم تو نمی‌آمد به دور مرقدت از صحن‌ها حد داشتی حتماً «مُؤَیِّد» داشتی در مشهدت با شعرهای ناب و در کل زمین کلی مُؤَیَّد داشتی حتماً اگر می‌آمدی ایران شبیه حیدر کرار تو هم بین اذان یک جفت اَشْهَد داشتی حتماً همیشه سمت بابُ الْقاسمت غوغای زائر بود خودت هم از همانجا رفت و آمد داشتی حتماً @golchine_sher
فدای جود کسی که هرآنچه را بخشید فقط به خاطر خشنودی خدا بخشید از ابتدا پدرش فکر ما گداها بود که سفره‌ی کرمش را به مجتبی بخشید غریب بود اگرچه گدا فراوان داشت کریم بود، بدون سر و صدا بخشید کریم کار ندارد به اسم و رسم کسی غریبه را چه بسا بیش از آشنا بخشید ملامتش نکنید آنکه را مدینه نرفت مدینه زائر خود را به کربلا بخشید گمان کنم که دگر مادری زمین نخورد خدا فقط به حسن اینچنین بلا بخشید گمان دیگرم این است لحظه‌ی آخر به غیر قاتل مادر بقیه را بخشید... @golchine_sher
پدر حیران شد از بُهت دو چشم بی گناه تو چو زخم کوچه پیدا شد در اندوه نگاه تو و خاک چادر مادر تکاندی و به او گفتی پدر ویران شود بیند  چنین چادر سیاه تو چه دیدی در خم کوچه؟چه در سینه نهان کردی که چون تیری شد آن صحنه و کوچه قتلگاه تو به کوچه راه تو بسته فرار از کوچه ناممکن به جز دیوار آن کوچه نبوده تکیه گاه تو نه قدی و نه بازویی که گیری دست نامردش یکی ای کاش می آمد و میشد جان پناه تو و دنیا طور دیگر شد برای روزگار تو خسوف غربتی دارد همیشه روی ماه تو به خون دل سپاهی را فراهم کردی و اما به هم پاشید با  دِرهم  تمامیِّ سپاه تو ‌ غریبانِ همه عالم به خانه مأمنی دارند غریب ابن الغریبی که نشد خانه پناه تو و آخر آید از ره او و طرح بارگاه از او که شیعه آرزو دارد بسازد بارگاه تو ع @golchine_sher
شرنگ تلخکامی ریخت دست غم به جام تو نه از بیگانگان از آشنا تلخ است کام تو هوای موی تو در پیچ وتاب انداخت جانم را رهائی شد نصیبم تا که افتادم به دام تو کریم آل طاها باز کردم سفره ی دل را برایت تا بگیرم  فیض ها  از  بار عام تو برای رهروان عشق بعد ازساقی کوثر شراب ناب مستی رافراهم کرد جام تو صلاح کار دین را عاقبت در صلح دانستی اگرچه نیست سازش باستمگر در مرام تو اگربی گنبد وصحن وضریحی خوب میدانم که در جان ودل هرشیعه جا دارد مقام تو عجب ماهی است آن ماهی که نازل شد در آن قران که تاج نیمه ی آن ماه شد ماه تمام تو  فراموشت نخواهدشد، سقیفه فتنه های شوم حدیث غربت مولا  انیس صبح و شام  تو @golchine_sher
زهر آنگونه اثر کرده به اعضای تنم لرزه افتاده در این لحظه تمام بدنم مَردُم این‌ رسم هواداری پیغمبر بود؟! من جگرگوشه پیغمبر خاتم، حسنم همسرم قاتل من شد به که گویم این غم؟! آری آنگونه غریبم که غریبِ وطنم خون شد آنگونه همه عمر دلم از غصه که برون می شود این لخته خون با سُخنم بسکه دندان زِ غمِ کوچه نهادم به جگر جگرم پاره شد و ریخت برون از دهنم خواب را بُرد ز چشمان من آن کوچه غم آنکه یک‌ عمر از آن غُصه نخوابیده، منم تیر بر پیکرِ من می زند امروز عدو هیچ غارت نشد امّا ز تنم پیرُهنم درد دارم ولی از داغ برادر گریم من خودم گریه کن کُشته خونین بدنم @golchine_sher