eitaa logo
گلچین شعر
16.8هزار دنبال‌کننده
930 عکس
314 ویدیو
12 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
برای خنده‌ی تو چشم نکته‌بین کم نیست برای گریه‌ی من نیز شانه بسیار است مرا بهانه‌ی شادی کم است! با این حال هنوز دلخوشی کودکانه بسیار است @golchine_sher
ماهی قرمز بمان! حتی اگر بد بگذرد می‌رسد روزی که این دریاچه از سد بگذرد در پی این مرگ تدریجی، تولد نیز هست ماه گاهی لازم است از هرچه دارد بگذرد بی تو ای اوج و فرود دیدنی‌! جذاب نیست داستانم حول اول شخص مفرد بگذرد آه نه! تو قصد دریا داری و انصاف نیست رود در آغاز راه از خیر مقصد بگذرد ماهی زندانی‌ام! تلخ است وقتت بیش از این بین این دیواره‌ها بی‌رفت‌وآمد بگذرد گرچه هر سنگی برای رود کشف تازه‌ای‌ست مایه‌ی رنج است هر چیزی که از حد بگذرد @golchine_sher
هرگز وجودِ حاضرِ غایب شنیده ای...؟ مــــن در میان جــمــع و دلـــــم جای دیـگـــر است @golchine_sher
دلم شمع است و می سازد ، شبِ ویرانه را روشن برای جمعِ مشتاقان ، فضای خانه را روشن مگو مجنون چرا سر می گذارد دامنِ صحرا که جوشِ ناله خواهد کرد .، دلِ دیوانه را روشن و مستانِ شبانگاهی ز تاریکی نمی ترسند چراغِ باده می سازد رهِ میخانه را روشن به هنگامِ قدح نوشی همان( می) که کند سرمست دلِ شب چون چراغی می کند کاشانه را روشن و آن عشقی که مجنون را کشاند جانبِ صحرا به وقتِ شعله ور سازد همه ویرانه را روشن چو آن باده که افتاده ز جوششهای پی در پی زلالِ جلوه اش هر دم کند پیمانه را روشن می و میخانه را گر چه دو بار آورده ام ، اما به یک ساغر چو( شایق) می کنم میخانه را روشن @golchine_sher
‍ ‍ تا که از سمت شما بوی سفر می آید آه ، در سینه ی من حس خطر می آید این چه رسمی ست که هر روز در این آبادی درد بر سینه ی دلسوخته تر می آید شده بازیچه ی دستان تو امروز دلم دارد از دست تو این حوصله سر می آید پلک بر هم نزند هر که تو را می بیند خواب در چشم منِ خسته مگر می آید و همین معجزه ی عشق گواه دل ماست اشک فرهاد که از کوه و کمر می آید سینه ام بیشه ی سبزیست و یادت هر شب باغبانیست که همراه تبر می آید این چه دردیست که در سینه ی من افتاده ست این چه آهیست که با خون جگر می آید عاقبت آه منِ بی سر و پا می گیرد پدر پیر فلک یک شبه در می آید @golchine_sher
در هر نفسم درد و غم پنهانی ست چون نهر فرات چشم من بارانی ست دریای حیات در دلم می جوشد با عشق تو زندگی من نورانی ست @golchine_sher
نزدیکی ام آموخت که از دیده معشوق هر قدر شوی دور، همان‌قدر عزیزی...!!! @golchine_sher
من آشنای کویرم، تو اهلِ بارانی چه کرده‌ام که مرا از خودت نمی‌دانی؟ مرا نگاه! که چشم از تو بر نمی‌دارم تو را نگاه! که از دیدنم گریزانی من از غم تو غزل می‌سرایم و آن را تو عاشقانه به گوشِ رقیب می‌خوانی هزار باغِ گل از دامن تو می‌روید به هر کجا بروی باز در گلستانی قیاسِ یک به یکِ شهر با تو آسان نیست که بهتر از همگان است؟ بهتر از آنی @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین که عشق مرا "هم قطار" شد کافیست همین که با دل من بخت یار شد کافیست نگاه کرد به من بعد بوسه با لبخند به طعنه گفت به یک گل بهار شد! کافیست به دست خالی خود زل زدم میان قنوت... چقدر روزی ما انتظار شد!؟ کافیست خلاصه ی همه ی عاشقانه ها این است اگر دلی به نگاهی دچار شد، کافیست... @golchine_sher
صدفهای دریا تو را می شناسند خس و خار صحرا تو را می شناسند تو شبگرد شیدای شبهای شهری و شبهای شیدا تو را می شناسند تو آرامش کودکان یتیمی که در خواب و رویا تورا می شناسند تو زیباترین واژه آفرینش تمام غزلها تورا می شناسند مه و مهر و مهتاب و آیینه و آب ز عمق سویدا تو را می شناسند تو در خانه غفلت ما اسیری همه بهتر از ما تو را می شناسند نه تنها زمین با شما آشنایند تمام ثریا تو را می شناسند همه با تو گفتار ناگفته دارند نه اینجا که هر جا تو را می شناسند اگر چه نگارم تو در غربت هستی تمامی دنیا تو را می‌شناسند @golchine_sher
عطر و بوی اربعین آمد هوایی شد دلم کربلایی، کربلایی، کربلایی شد دلم @golchine_sher