eitaa logo
گلچین شعر
15.9هزار دنبال‌کننده
940 عکس
319 ویدیو
13 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad سه تا کانال شعرهای ما @golchine_sher @robaiiyat_takbait @noroz_ramezani
مشاهده در ایتا
دانلود
مردان خدا که در صف حق بودند پروانه صفت در دل شمع آسودند راهی که هزار سال باید پیمود دیدید چگونه در شبی پیمودند... @golchine_sher
در ما قیامت کن قیامت سیدابراهیم! ای صاحب جود و کرامت سیدابراهیم! ما را خبر از خویش بی‌خود کرده اما تو اما تو راحت باش راحت سیدابراهیم! تو شاد از دیدار با ما مردم دلتنگ ما خسته از دنیای غربت سیدابراهیم! از ابتدا هم تو شهید زنده‌ای بودی سهم تو شد آخر شهادت سیدابراهیم! دیدار با تو بار دیگر آرزوی ماست دیدار ما روز قیامت سیدابراهیم! @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای خادم آستانِ رأفت؛ سیّد رفتی و خوشا به این سعادت سیّد در روز ولادت امام هشتم شد عیدیِ تو رزق شهادت سیّد بدونِ خواب و اوقات فراغت جوانی داد...خدمت کرد و خدمت برای سیّدِ زحمتکشِ ما رقم خورد استراحت با شهادت! @golchine_sher
🖤 خادم‌الرضا 🖤 . . نشسته‌ام که از این جاده ناگهان برسی از این کرانه بیایی به بی‌کران برسی به شهر سوختگان بنگری سراسیمه میان مرثیه‌ی باغ ارغوان برسی تهمتن است به چاه و شغاد می‌خندد خدا کند که شبی دست بر کمان برسی به زیر سقف ترک‌خورده خفته‌اند، مگر بدون وقفه به سیلاب سیستان برسی در این غبار، ببین حال‌ و روز خوزستان مگر به خاک شهیدان بی‌نشان برسی میان هلهله‌‌ی بت‌تراش‌ها وقت است تبر به دوش، به میدان در این میان برسی بت بزرگ، به ما موذیانه می‌خندد هزار بتکده باقی‌ست تا به آن برسی تکان نخورد کلاه سوار شطرنجی خدا کند که به داد پیادگان برسی تهی‌ست سفر‌ه‌ی این قوم و از خدا سرشار خدا کند که به اندوه آب و نان برسی میان زمزمه‌ی باغبان پیر، مگر به داغ وسعتی از لاله‌ی جوان برسی نشسته‌اند به امید کدخدایان باز خدا کند که «بیایی به دادمان برسی» خوشا که با هیجان مسافران حرم و ان یکاد بخوانی به جان جان برسی زمانه، در قرق گردباد فتنه و تو در استغاثه‌ی «یا صاحب‌الزمان!» برسی تو آمدی که هوادار چشمه‌ها باشی به درد ایل تهی‌دست ناتوان برسی در این قبیله تویی خادم‌الرضا و خوشا از آن ضریح پر از حس آسمان برسی ظهور دولت عشق است در سیادت تو نشسته‌ام که از این جاده ناگهان برسی @golchine_sher
...و علی الله فلیتوکل المتوکلون از این خبر لرزیده پا... لرزیده دِل نه کشتی ما افتاده در امواج و گِل نه وقتی که رودی راه دریا پیشه کرده‌است با سربلندی می‌رود باری، خجل نه از سنگ‌ها با رود پر‌جوشش نگویید! ثابت قدم هستیم، دنیا! منفعل نه در این نبرد تن به تن پیروز ماییم در مرگ سرخ ماست پایان دوئل، نه "هل من معین" هر جا ز جان برخاست، هستیم در آسمان‌ها شُهره‌ایم و در سِجِل نه جز تکیه بر نام خدا، بی‌تکیه‌گاهیم وابسته‌ بر عشقیم آری، مستقل نه *(سوره ابراهیم آیه ۱۲) @golchine_sher
عرض تسلیت کمر به خدمت مردم، شکستی و پوشاند ردای سبز شهادت ، خدا به قامت تو شهید راه وطن شد، چه جای تسلیت است مبارک است مبارک ، خوشا سعادت تو @golchine_sher
با عرض تسلیت به رهبر معظم انقلاب اسلامی، ملت شهید پرور ایران و تمام مردم آزاده خواه جهان این همه سیل که از‌ ابر خراسان می‌ریخت اشک بوده‌است که در اصل ز چشمان می‌ریخت پس عجب نیست که این‌بار به روی مشهد غصه بیش از همه‌ی خطه‌ی ایران می‌ریخت با خبر بود «رضا» صحن که می‌شد لبریز حزنِ انبوه که در هیکل باران می‌ریخت آخرش درشب میلاد عجب قیمت یافت گوهری دیده که در محضر سلطان می‌ریخت خاطرت هست که بر گونه فشاندی هربار؟ بعد از بین محاسن که به دامان می‌ریخت به گمانم که در آغوش «علی» افتاده ست قطعه های بدن خسته که از جان می‌ریخت @golchine_sher
برای امام رضا ( ع) ( باید غبارِ صحنِ تو را توتیا کنند) تا در حریمِ حُرمتِ تو عقده وا کنند اینجا ملائکند زمین بوسِ آستان باید ز عمقِ دل همه او را صدا کنند اینجا شکوه بحرِ کرم موج می زند زوّار لازم است که خود را گدا کنند در صحن صحنِ پاکِ حرم غلغله بپاست باید که یاد صحنه ی روز جزا کنند سرهای قُدسیان همه در محضرش خم است اینجا بخواه تا ز تو حاجت روا کنند وقتی گرفت دختری از پا فلج شفا باید که عاشقان همه غوغا بپا کنند خطِّ مقدّم است همینجا ظهور را باید برای حضرت مهدی( عج) دعا کنند @golchine_sher
دوباره غم جوانه زد از این وطن قرار رفت. @golchine_sher
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آه از سینه ی زمین برخاست خبر داغ کوه سنگین بود مه تمامی قریه را برداشت در دهان ها امید و آمین بود سبز پوشید ورزقان امروز تا که هم جامه با شما باشد ابر تا صبح بی قرار گریست روی خاکی که سرد و خونین بود و در آغوش می گرفت آرام جنگلی بالگرد زخمی را سرد شد آتش تو ابراهیم نه مگر رسم عاشقی این بود؟ و در آغوش می گرفت آرام خاک با روی باز مردی را آنکه با خلق و خوی خوب خودش خالق عشق ، خادم دین بود سوخت ما را و دود بر میخاست خبرت از نهاد پیر و جوان شعله در سینه هایمان می ریخت آتشی که درون کابین بود کوه سجاده تو شد سید! خواندی آنجا نماز آخر را وه عجب مقصدی! عجب روزی سرنوشت تو تلخ و شیرین بود. با توام ای شهید کشور عشق! مرد شهر شهادت و خورشید! قدس آزاد می شود روزی نیمی از درد تو فلسطین بود دل نبستی به خاک و کوچیدی تا پرستوی آسمان باشی جایگاه بلند این دنیا در نگاه تو پست و پایین بود @golchine_sher
هرگز گمان نمی بردم ، که به فراقت بنشینم .... گمان داشتم که ، تو را بار دیگر ببینم ، گمان داشتم ، که دگر بار ، دست پدرانه ات ، بر سر محرومان خواهد بود .... اما چه حیف ..... زیباترین سخنی که به نظرم می رسد ، به تو بگویم ، جز این نیست : سلام مرا برسان ، به آن پیشوا ، به آن هشتمین ستاره ، به آن مهربان که ، نشانی از خادمی او داشتی ..... آه ، چه زود سفر کردی ، چه زود .... تو رفتی و ما ، به یاد تو خواهیم ماند ، و آن مسیر پر پیچ و خم مه آلود کوهستانی که ، به مقصد زیبایی و شادی بود ، و تو آن را مسافر بودی ، طی خواهیم کرد ..... اما باز می گویم ، نه ، فریاد می زنم ، آری ! فریاد می زنم : چه زود سفر کردی ، چه زود .... چه حیف شد ، چه حیف .... « رحیل » @golchine_sher