eitaa logo
گلچین شعر
13.8هزار دنبال‌کننده
738 عکس
258 ویدیو
10 فایل
ارتباط با ادمین: @noroz_ad کانال دوم ما @robaiiyat_takbait
مشاهده در ایتا
دانلود
خانه ی قلبم خراب از یکّه تازی های توست عشق بازی کن... که وقت عشق بازی های توست چشمِ خون، حالِ پریشان، قلبِ غمگین، جانِ مست کودکم! دستم پر از اسباب بازی های توست تا دلِ مشتاق من محتاج عاشق بودن است دلبری کردن یکی از بی نیازی های توست قصّه ی شیرین نیفتاده است هرگز اتفاق هرچه هست ای عشق از افسانه سازی های توست میهمان خسته ای داری در آغوشش بگیر امشب ای آتش، شب مهمان نوازی های توست @golchine_sher
مرا به جنگ "قافیه ها"نبر بیا و خودت همه چیز را"ردیف"کن @golchine_sher
عشق، آغازِ غم انگیز ِپریــــــشانی توست مرگ، پایانِ خوشِ بی سرو سامانی توست هر چه نزدیک شدم، دورترم میکردی این هم از خُلقِ کج ِبسته به پیشانی توست! نذرم این بود به پهنای خیالت برسم داغ این کاسه ی بشکسته هم ارزانی توست آخرین خاطره ها را تو به یغما دادی تلخی خاطرم از نسخه ی درمانی توست کاش یکروز دلِ سیر تو را میدیدم چشمم از داغ ِهمین یکسره بارانی توست @golchine_sher
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب بدین سان خواب ها را با تو زیبا می کنم هر شب مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب چنان دستم تهی گردیده از گرمای دست تو که این یخ کرده را از بی کسی، ها می کنم هر شب دلم فریاد می خواهد ولی در انزوای خویش چه بی آزار با دیوار نجوا می کنم هر شب کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب @golchine_sher
باران و عشق حادثه ای آسمانی اند باران گرفته است گمانم وزیده ای... @golchine_sher
چای داغی به دست داری و ، در فضایی که عطر و بوی هل است حس خوب سبک شدن دارد،درد و دل با کسی که دردِ دل است @golchine_sher
با آنکه بی‌دلیل رها می‌کنی مرا آنقدر عاشقم که نمی‌پرسمت چرا؟ در پیچ‌وتاب عشق، به معنای هجر نیست رودی ز رود دیگر اگر می‌شود جدا خون می‌خوریم در غم و حرفی نمی‌زنیم ما عاشق توایم همین است ماجرا خوش باد روح آنکه به ما با کنایه گفت گاهی به قدر صبر بلا می‌دهد خدا حق با تو بود هرچه بکوشد نمی‌رسد شیر نفس بریده به آهوی تیزپا ای عشق! ای حقیقت باورنکردنی! افسان‌ای بساز خود از داستان ما @golchine_sher
می‌توانی به سجده واداری ، با نگاهت غرور را، حتی قادری بندری برقصانی ، جسم اهل قبور را، حتی گیسوانت ادامه‌ی تاریخ ، یک خیال بلندِ دور از دست می‌شکافم به شوق شیرینت ، کوهِ صعب‌العبور را، حتی یا شبی بی‌قرار می‌آیی ، یا درین انتظار می‌پوسم گرچه از من دریغ می‌داری ، انتظارِ ظهور را، حتی دل ، پلنگی همیشه زخمی بود ، با سری بی خیالِ فرداها پای‌بند دقیقه ها کردی ، این پلنگ جسور را، حتی از همان بیت اول شعرم ، با خودم در خیال می‌گفتم می‌کشاند به قافیه هایم ، عاقبت پای گور را، حتی.. @golchine_sher
به کجا می‌رود امروز جهانم بی‌تو؟ من به آینده‌ی دنیا نگرانم‌ بی‌تو از فراق تو اگر دق بکنم‌، نیست عجیب این عجیب است که من زنده بمانم بی‌تو سینه‌ام تنگ و دلم خون و نگاهم ابری‌ست چشمِ کم‌سو و دلی بی‌ضربانم بی‌تو اشک سرخ از رخ زردم به زمین می‌ریزد آه، عمری‌ست که همرنگ خزانم بی‌تو کیست تا اشک بریزیم غمت را با هم؟ رفته از دست ببین تاب و توانم بی‌تو تا تماشای تو در هر نفسم افسوس است آه می‌خیزد از آیینه‌ی جانم بی‌تو با تو می‌مانم و از عشق تو دَم خواهم زد هرچه دنیا بزند زخم زبانم بی‌تو... ‏ @golchine_sher
لبخند به من می زد و چشمان تری داشت از کودکی گمشده ی من خبری داشت می دوخت لب از گفتن و در دلهره می سوخت آتشکده ای کهنه که در دل شرری داشت همصحبت من بود زمان غم و اندوه هرچند درین مسأله حرف دگری داشت پیراهنی از جنس تغزل تن او بود از تیر بلا بر رگ خود نیشتری داشت این باغ به تعداد درختان نحیفش در کلبه ی هر مردِ تبر زن تبری داشت در من کسی از سلسله ی منقرض عشق در جنگ میان غم و شادی سپری داشت از راز زمینی شدنش هیچ نپرسید پر می‌زد ازین خاک اگر بال و پری داشت این مرد سبکبار مگر در سفر عمر جز سایه‌ی آواره‌ی خود همسفری داشت؟ پوسید دلم در قفس و از نفس افتاد ای کاش که این خانه ی ویرانه دری داشت @golchine_sher
بسم الله الرحمن الرحیم مردآفرین ای باعث آرامش احوال مولا با تو همیشه خوب می‌شد حال مولا آسایشی در عمق جان خویش حس کرد هر بار تا رفتی به استقبال مولا در هر کتابی دیده‌ام، بسیار والاست شان تو در آیینه‌ی اقوال مولا از کودکی دنبال یک آیینه بودی تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا ارث شجاعت داشت عباس تو از تو ارث ادب را برده بود از آل مولا جای تو حتی لحظه‌ای خالی نمانده در سینه‌ی از عشق مالامال مولا از چشم‌هایت اشک شادی شد سرازیر گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا در آستان توست کار ما گدایی ای مادر عباس‌های کربلایی آنقدر که مهتاب زینت داده شب را نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را "ام‌البنین" را "مادر شیران" نوشتد روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی نقش رضایت بر لب شاه عرب را در دامنت شیرین‌سخن‌ها پرورش یافت از نخل می‌گیرند محصول رطب را صفیّن می‌داند چه اندازه شجاعی چون پهلوانش داشته از تو نسب را دیدیم مهر مادری در چشم‌هایت در اخم تو دیدیم تمثال غضب را ما صاف‌وساده کربلا درخواست کردیم چون ساده کردی صنعت حسن طلب را هم مادری کردی برای آل‌زهرا هم شد پسرهایت فدای آل‌زهرا بعد از تو دیگر هیچ‌کس ام‌البنین نیست دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست اُم‌ُّ اَدَب، اُم‌ُّ وَفا، اُم‌ُّاَبَاالفَضل غیر از تو وصف هیچ‌شخصی این‌چنین نیست شاگرد درس صبر مولا بوده‌ای که با این همه غم روی پیشانیت چین نیست در گریه‌ات جایی ندارد داغ فرزند قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد پس خطبه‌ای چون خطبه‌ی تو آتشین نیست فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس حتی گریز روضه‌ات هم غیر از این نیست؛ یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است یعنی سر عباس تو روی زمین نیست... هستند با اذن خدا روز قیامت دستان عباس تو اسباب شفاعت @golchine_sher
برایت ماه من امشب انار جان کنم دانه تو می‌ارزی به این جان دادن پیمانه پیمانه @golchine_sher
تردید ندارم که شدی راحت جانم تا چشم تو را دید دلم، رفته امانم از وسوسه ی گندم موهای بهشتیت در شیب هبوطم به گمانم به گمانم با جادوی عشق تو رسیدم به جوانی انگار زلیخا شده محو جریانم نو می شود از منحنی خنده ی تو، ماه یک بوسه ی تو تازه کند روح و روانم روحم به جلا امده از بوی تو ای گل نطقم شده باز از تو و گل کرده بیانم @golchine_sher
مطرب عشق عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد عالم از ناله عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ و فرح بخش هوایی دارد اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد @golchine_sher
‌خنده‌ بر لب‌ میزنم، تا کَس‌ نداند‌ راز‌ من ورنه‌ این‌‌ دنیا‌ که‌ ما‌ دیدیم، خندیدن‌ نداشت @golchine_sher
لحظه‌ها را درياب ... زندگی در فردا نه ، همين امروز است ! راه ها منتظرند تا تو هرجا كه بخواهی برسی ! لحظه‌ها را درياب ، پای در راه گذار ... رازِ هستی اين است ... @golchine_sher
وقتی لباسش بوی عطر دیگری دارد باید بفهمم عشق هم آخر سری دارد من عاشق او می شوم! او عاشق عشقش... عاشق همیشه قصه ی زجر آوری دارد بوی تبانی می دهد جای تعجب نیست قلبی که عاشق می شود نا داوری دارد جنجال مویش را تمام شهر می بینند اما کنار من همیشه روسری دارد از پچ پچ همسایه ها در کوچه فهمیدم دلشوره هایم ماجرای بدتری دارد دلواپسی دیوانه ام کرده چرا گفتند: دیوانه بودن حس و حال محشری دارد "دیوانه بودن عالمی دارد" حقیقت نیست! وقتی رقیبت عالم عالم تری دارد... @golchine_sher
در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم یک قطره‌ی آبم که در اندیشه‌ی دریا افتادم و باید بپذیرم که بمیرم یا چشم بپوش از من و از خویش برانم یا تَنگ در آغوش بگیرم که بمیرم این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است من ساخته از خاک کویرم که بمیرم خاموش مکن آتش افروخته‌ام را بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم @golchine_sher
چون وزن خوشایند سماعی هستی مضمون قشنگ اجتماعی هستی در دشت خیال من کمی راه برو تو لذت یک شعر رباعی هستی @golchine_sher
تو مگر در به دری خانه نداری ای بغض!؟ همه شب سرزده مهمان گلویم هستی @golchine_sher
لحظه ی تشییع من از دور بویت میرسید تا دو ساعت بعد دفنم، همچنان جان داشتم... @golchine_sher
دلی گرفته و چشمی به راه دارم من مخواه بی‌تو بمانم؛ گناه دارم من..! @golchine_sher
چشمان تو را پر از غزل خواهم کرد در کام تو انگشت عسل خواهم کرد بااینکه شـده بـهـای عشقت سنگین یک روز ولی تو را بغل خواهم کرد! @golchine_sher
امشب تمامِ حوصله ام خیسِ گریه است، باران مرا گرفته در آغوش و نیستی.. @golchine_sher
گرچه می ترسم ز مرگ اما خیالم راحت است... می روم من وقت جان دادن به پابوس حسین(ع) @golchine_sher