eitaa logo
گلچین گلستان ایتا
94 دنبال‌کننده
27.2هزار عکس
12.7هزار ویدیو
706 فایل
معرفی کانالهای خوب شبکه ایتا
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻مهمان روزی خودش را با خودش می آورد روزی مهمانی به کلبه محقّر مرد صاحب بصیرت وارد شد. آن مرد ، مَقدم او را گرامی داشت و با وجود تنگدستی صمیمانه از وی پذیرایی کرد و آنچه داشت در طبق اخلاص نهاد و برای او آورد. مهمان با دلی شاد و خرسند از او خداحافظی کرد و رفت ولی همین که قدم از خانه بیرون گذاشت صاحب‌خانه از پشت مشاهده کرد که مشتی مار و عقرب و رتیل به تن او چسبیده‌اند. وحشت‌زده به دنبال او روان شد. چون اندکی راه پیمودند و به بیابان رسیدند دید که جانوران گزنده همه از بدن او به زمین ریختند و هر یک به گوشه‌ای گریختند و در لابه‌لای سنگ‌ها و بوته‌های صحرایی پنهان شدند. دانست که آنچه مهمان با خود برده و در بیابان ریخته درد و بلاهای خانه او بوده است. پس خدا را شکر کرد و به خانه بازگشت.
ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد که شادی و غم گیتی نمی‌کنند دوام... 🍃🌸
🌷 پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) : ✍ زمانی بر مردم بیاید که دین هیچ دین‌داری سالم نماند ؛ مگر آن کس که مانند روباهی که بچه‌های خود را از دسترس درندگان دور می‌سازد ، قلّه به قلّه و لانه به لانه بگریزد. 💐 گفتند : آن چه زمانی است؟  فرمود :  آنگاه‌که معیشت ، جز با نافرمانی خدا فراهم نگردد و مجرد زیستن ، حلال و جایز می‌شود. 📒 بحرالمعارف، ج ۱، ص ۳۱۵ 📖 التحصین ، ص ۱۳ الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج
💎پادشاه و درویش 🪴 درویشی مجرد به گوشه‌ای نشسته بود؛ پادشاهی برو بگذشت. درویش از آن جا که فراغ ملک قناعت است سر نیاورد و التفات 🪴 نکرد. سلطان از آن جا که سطوت سلطنت است برنجید و گفت این طایفه خرقه پوشان امثال حیوان‌اند و اهلیت و آدمیت ندارند!😒 🪴 وزیر نزدیکش آمد و گفت ای جوان مرد سلطان روی زمین بر تو گذر کرد چرا خدمتی نکردی و شرط ادب به جای نیاوردی؟ گفت: 🪴 سلطان را بگوی توقع خدمت از کسی دار که توقع نعمت از تو دارد و دیگر بدان که ملوک از بهر پاس رعیت‌اند نه رعیت از بهر طاعت ملوک...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡✨🧡 لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف مردم را مداوا کردم و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم: "که هیچ دارویی بهتر از محبت نیست" تا فرصت هست به یکدیگر محبت کنیم🌱
🔻حکایت بط(مرغابی) 🦆 بط به صد پاکی برون آمد ز آب در میان جمع با خیرالثیاب 🦆 گفت در هر دو جهان ندهد خبر کس ز من یک پاک‌روتر پاک‌تر 🦆کرده‌ام هر لحظه غسلی بر صواب پس سجاده باز افکنده بر آب 🦆همچو من بر آب چون استد یکی نیست باقی در کراماتم شکی 🦆زاهد مرغان منم با رای پاک دایمم هم جامه و هم جای پاک 🦆 من نیابم در جهان بی‌آب سود زانک زاد و بود من در آن بود 🦆گرچ در دل عالمی غم داشتم شستم از دل کاب همدم داشتم 🦆آب در جوی منست اینجا مدام من به خشکی چون توانم یافت کام 🦆چون مرا با آب افتادست کار از میان آب چون گیرم کنار 🦆زنده از آب است دایم هرچ هست این چنین از آب نتوان شست دست 🦆من ره وادی کجا دانم برید زانک با سیمرغ نتوانم پرید 🦆آنک باشد قلهٔ آبش تمام کی تواند یافت از سیمرغ کام 🦆هدهدش گفت ای به آبی خوش شده گرد جانت آب چون آتش شده 🦆در میان آب خوش خوابت ببرد قطرهٔ آب آمد و آبت ببرد 🦆آب هست از بهر هر ناشسته روی گر تو بس ناشسته رویی آب جوی 🦆چند باشد همچو آب روشنت روی هر ناشسته رویی دیدنت
🔻آتش آه مظلوم 🪵 ستمگری از درویشان هیزم را به قیمت ارزان می‌خرید و به قیمت گران به ثروتمندان می‌فروخت. صاحبدلی به او گفت: تو مانند مار همه را نیش می‌زنی و چون جغد شوم هستی. زور تو به ما درویشان می‌رسد، از خدا بترس که او قدرتمندتر از تو است. اگر می‌خواهی مردم تو را نفرین نکنند، به کسی ستم مکن! 🪵 ستمگر ناراحت شد اما به درویش چیزی نگفت. یک شب آتش از آشپزخانه مرد ستمگر به انبار هیزم او سرایت کرد و تمام هیزم‌ها و دارایی او سوخت. روزی همان درویش او را دید که به دوستانش می‌گوید:نمی‌دانم این آتش چگونه بوجود آمد و خانه مرا سوزاند! 🪵 درویش گفت: این آتش دل سوخته درویشانی است که از آن ها هیزم می‌خریدی. باید از آتش دل سوخته دردمندان بترسی و از آن بپرهیزی که سرانجام این آتش شعله‌ور شده زندگی تو را می‌سوزاند. تا می‌توانی نباید کسی را بیازاری و نگذاری آهی به سبب ستم تو به آسمان بلند شود . 🪵 روی تاج کی خسرو نوشته شده بود : همانطور که سالیان دراز مردمانی پیش از ما بوده‌اند و این جهان را دست به دست ما داده‌اند، پس از ما نیز جهان به دیگران خواهد رسید. 🪵 چه سالهای فراوان و عمر‌های دراز که خلق بر سر ما بر زمین بخواهد رفت 🪵 چنان که دست به دست آمده‌ست ملک به ما به دستهای دگر همچنین بخواهد رفت حکایتهای
. خستہ ام از این شلوغی تار میخواهددلم شعرو باران دردلِ کُهسار میخواهددلم دور از چشم  همه محو نگاه گرم تو شاخہ ای گل با کمی دیدارمیخواهددلم کلبہ ای در جنگل ودستان گرم عاشقت با توبودن را فقط تڪرار میخواد دلم یڪ شب مهتابی و رویای ناب عاشقی پیله ی آغوشِ چون تو یارمیخواددلم ‌ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
امام رضا (علیه‌السلام ) : ✅کسی که گره از کار مومنی بگشاید و شادش کند، خداوند هم در روز قیامت، کار بسته او را می گشاید. 📚اصول کافی ج ۲، ص ۲۰۰ نور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خداوندا... 🦋به نامت، به یادت 🌸و به عشقت 🦋روزی دیگر از 🌸زندگانی ام را آغاز می‌کنم 🦋پشتیبانم باش. 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🦋الــهـــی بــه امــیــد تـــو‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ 🌸🍃
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت 🌸 🗓 امروز  جمعه ☀️  ۲۸  مرداد   ١۴٠٢   ه. ش 🌙 ۱ صفر    ١۴۴۵  ه.ق  🌲 ۱۸   آگوست   ٢٠٢٣    ميلادی.. 🌸🍃
دعای امروز 🌷❤️🌷 خدایا 🙏 در این جمعه تابستانی مرداد ماه مریض هارا شفا جوان هارا عاقبت بخیر پدر ومادرها سلامت و در زندگیمان نور ایمان ✨ عطا فرما🙏 آمیـــن🙏 به برکت صلوات بر حضرت مُحَمَّدٍ ﷺ 💚 و خاندان پاک و مطهرش 🌷 🌷🍃
💗✨آدینه تون عالی و شاد 🌷✨گلستانی زیبا تقدیمتان 💗✨یک دسته ستاره ارمغانتان 🌷✨یک باغ پر از گلهای زیبا 💗✨تقدیم به قلب مهربانتان 💗✨دوستان خوبم 🌷✨امیدوارم 💗✨ یه جمعه عالی راکنار خانواده 🌷✨و عزیزانتون سپری کنید 💗✨لحظه هاتون آرام و 🌷✨کاشانه تون پرازمحبت باشه 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺بر چهره ی 💫همچو ماه مهدی صلوات 🌺بر رحمت یک نگاه مهدی صلوات 💫تا ماه رخش 🌺شود هویدا بفرست 💫بر شان ومقام و جاه مهدی صلوات 🌺اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌺مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌺 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم 🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹قائم آل نور، يا مهدي (عج) 🦋عطر سبز حضور، يا مهدي (عج) 🌷تا هميشه صبور مي مانيم 🦋در هواي ظهور، يا مهدي (عج) 🌹 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ 🦋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ 🦋 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 💐 . 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بزرگترین آزمون ایمان زمانیست که آنچه که میخواهید را بدست نمی آورید با این حال قادرید بگویید: خدایا شکرت امیدوارم اگر چیزی که تو زندگیتون میخواستید و نشد به دستش بیارید ،به زودی بهترش رو خدا نصیبت کنه💖 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 رمز عاقبـــــت بخیـــــری..... ♻️یــــکی از شاه کلیــــدهــــای این عالم و رمز عاقبــــت بخیری..... 🌸 سخنرانی کوتاه با موضوع اعتقادی🌸
دورشان هلهله بود و خودشان غرق سکوت ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت شام ای شام! چه کردی که شد انگشت‌نما کاروانی که فقط دیده جلال و جبروت 🏴 فرارسیدن ماه الحزن و ایام اسارت اهل بیت علیهم‌السلام، تسلیت باد! ⚫️⚫️⚫️⚫️
☘. عجب جملات قشنگی:☘ 1.گاهی باید فرو ریخته شوی برای ” بنای جدید” 2.بعضی ها آنقدر فقیر هستند که تنها چیزی که دارند پول است 3.همیشه خودت باش… دیگران به اندازه کافی هستند… 4.روی بالشی که از مرگ پرنده ها پر است نمی توان خواب پرواز دید… 5.انسانهای خوب همانند گلهای قالیند، نه انتظار باران را دارند و نه دلهره ی چیده شدن، دائمی اند! 6.بعضی آدما نقش صفر رو بازی میکنن تو زندگی، اگه ضرب بشن تو زندگیت همه چیزت رو از بین میبرن! .7.ﭘﻮﻝ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﻗﺪ ﻣﺎﺳﺖ… ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﭘﺎﯾﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﯾﻢ… 8.طلا باش تا اگه روزگار آبت کرد...روز به روز طرح های زیباتری از تو ساخته شود… سنگ نباش...تا اگر زمانه خردت کرد، تیپا خورده هر بی سر و پایی بشوی! 9.ای کاش یاد بگیریم واسه خالی کردن خودمون....کسی رو لبریز نکنیم... 10.داشتن مغز دلیل بر انسان بودن نیست، پسته و بادام هم مغز دارند… برای انسان بودن باید شعور داشت...
زندگی ماهمچون قطار است به همراه ایستگاهاومسیرهاوحوادث، راز سفراین است ما نمیدانیم کدام ایستگاه پیاده میشویم.. پس باید به بهترین شکل زندگی کنیم🍃
گزیده‌ای از مثلهای فارسی 📚📚📚 ۱ - سخنِ نااندیشیده، همچون زرِ ناسنجیده است. ۲ - سَخی(سخاوتمند و بخشنده)، دوست خداست. ۳ - سِرّ بازرگانی، راستی است. ۴ - سرکه‌ی مُفت ، از عسل هم شیرین‌تر است. ۵ - سرمایه‌ی مُفلس، آرزوست. ۶ - سرم را می‌شکنی و نخودچی در جیبم می‌کنی؟ ۷ - سعی تو، بنّا و سعادت، بناست ( پروین اعتصامی) ۸ - سگ اگر بنا بود کلّه‌پز باشد، یک گوسفند در جهان باقی نمی‌ماند. ۹ - سگِ نمک‌شناس، بِه از آدم ناسپاس. ۱۰ - سود سفر، سلامتی است. دوازده هزار مثل فارسی، دکتر شکورزاده، ص ۶۲۷، ۶۲۸، ۶۳۳، ۶۳۴، ۶۳۷، ۶۴۰، ۶۴۷ و ۶۵۲.
نابینا و چراغ 😂😂 نابینایی، در شب تاریک، چراغی در دست و سبویی بر دوش، در راهی می‌رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان، روز و شب، پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی، در چشم تو برابر، این چراغ را فایده چیست؟ نابینا بخندید و گفت: این چراغ، نه از بهرِ خود است، از برای چون تو کوردلان بی‌خرد است؛ تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند. سبو: کوزه. خنده‌سازان و خنده‌پردازان، ص ۹۴، به نقل از بهارستان، جامی.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طبیعت زیبای جزیره‌ی سوماترا در اندونزی 😍 ​​​​ جهان سفر مجازی را با ما تجربه کنید 🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند : ❶ "مال برای خرج کردن" در *احتياجات زندگے نه برای نگهداری* ❷ "علم برای عمل کردن" به آن *نه جدال و کشمکش و بحث* ❸ انسان برای "بندگی و اطاعت" از خدا *نه خوشگذرانی و معصيت* ❹ دنيا برای "جمع آوری توشه آخرت" *نه غفلت از آخرت و آباد ساختن* ♡حضرت علی(؏)♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💙 یک درخت می‌تواند شروع یک جنگل باشد یک لبخند می‌تواند آغازگر یک دوستی باشد یک دست می‌تواند یاری گر یک انسان باشد یک واژه می‌تواند بیانگر هدف باشد یک شمع می‌تواند پایان تاریکی باشد یک خنده می‌تواند فاتح دلتنگی باشد یک کلام امیدبخش می‌تواند رافع روحتان باشد یک نوازش می‌تواند راوی مهرتان باشد یک زندگی می‌تواند خالق تفاوت باشد 💙بیایید امروز آن " " باشیم ...
🔻 باغبان نیک اندیش ▪️ روزی خسروی به تماشای صحرا بیرون رفت. باغبانی پیر و سالخورده را دید که سرگرم کاشتن نهال درخت بود. ▪️خسرو گفت: «ای پیرمرد، در موسم کهنسالی و فرتوتی، کار ایام جوانی پیشه کرده‌ای. وقت آن است که دست از این میل و آرزو برداری و درخت اعمال نیک در بهشت بنشانی، چه جای این حرص و هوس باطل است؟ درختی که تو امروز نشانی، میوه آن کجا توانی خورد؟» ▪️ باغبان پیر و پاک‌دل گفت: «دیگران نشاندند، ما خوردیم، اکنون ما بنشانیم تا دیگران خورند.» 📚 مرزبان نامه
🔻مصیبت و معصیت پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی‌شد. مدت‌ها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجل علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می‌گویی؟ گفت: شکر آن که به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی. گر مرا زار به کشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کاو دل آزرده شد از من غم آنم باشد حکایتهای