eitaa logo
✿ گلدان
21 دنبال‌کننده
330 عکس
213 ویدیو
14 فایل
┅••=✧؛ ﷽ ؛✧=••┅ بنده آنی که دربند آنی/ابوسعید ابوالخیر ┅••=✧؛❁؛✧=••┅ [شاید] خط‌مشی: گلدانی بدون چهارچوب از جنس فضای مجازی بر وزن گلستان و شاید بوستان. مطالعه پیام #سنجاق شده فراموش نشود! •┈••؛✾؛••┈• موقعیت نبود گناه نکردیم، توهم تقوا برمان داشت!
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💠 قالیچه سوخته 💠 مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ، ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟😭 ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ.🌻😭 ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى‌تونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ...😭 ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله.😭 مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ یک ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ.🌻😭 قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گل‌محمدی‌ و‌ رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان میریختند. 🍀 یکی از ثمرات تربیت اقتصادی این است که برا اهل‌بیت بی حساب خرج میکنی، و خدا هم بی واسطه روزیت را چند برابر می کند. @fanuss_andishe
🔻به بهانۀ اعدام شیخ‌فضل‌الله نوری: آن‌که جوهر «تجدُّد» را فهمید 🖋 مهدی جمشیدی ۱. من هر گاه که به حرم قم مشرف می‌شوم، به‌حتم به زیارت قبر "شیخ‌فضل‌الله نوری" نیز می‌روم و دقایقی در پشت درِ حجرۀ مقبرۀ ایشان، می‌ایستم و با او سخن می‌گویم. امروز، سالروز "شهادت" اوست؛ "اعدام" او به دست "جریان مشروطه‌خواهِ سکولار". در میدان توپخانۀ تهران، آشکارا و بی‌پروا، اجتماع کردند و در روز روشن و در انظار عمومی، شیخ را به دار آویختند و پایکوبی کردند! شیخی که در علم و تقوا، سرآمد علمای تهران بود! ۲. حکم اعدام وی از سوی یک "معمّم" صادر شد؛ "شیخ ابراهیم زنجانی"! جُرم شیخ نیز، "مخالفت با مشروطۀ سکولار" بود. صدای او در آن غوغای "غافلان حوزوی" و "مغرضان روشنفکر"، شنیده نشد. شیخ ابراهیم زنجانی، آخوند فاسدی بود که دادگاه فرمایشی به پا کرد و به‌عنوان "عملۀ جریان مشروطه‌خواهیِ سکولار"، شیخ را از سر راهِ "سکولاریسم در ایران" برداشت. از او درگذریم که خیانت و خباثتش، وصف‌نشدنی است. ۳. مسألۀ مهم‌تر و کمتر گفته‌شده، مواضع "مرحوم آخوند خراسانی" در نجف است که به‌طور مطلق، به حمایت از مشروطه برخاست و حتّی شیخ شهید را نیز تهدید کرد؛ درحالی‌که در تهران نبود و نمی‌دانست نیروی اجتماعیِ جدیدی به‌نام "روشنفکری" در ایران شکل گرفته که مصائبش از سلسلۀ قاجار، بسی بیشتر است. او سرگرم "درس‌وبحث اصولیِ" خود بود و از شکل‌گیریِ "عالَم جدید" – که مبتنی بر تجدّد غربی بود - خبری نداشت. تلخ‌ترین اتّفاقی که ممکن بود رخ بدهد، همین بود که حوزۀ نجف، به‌جای صف‌آرایی در برابر "روشنفکری سکولار" و "مشروطۀ انگلیسی"، شیخ‌فضل‌الله را دشمن قلمداد کند و بر او بتازد و بهانه به دست مخالفان بدهد تا او را اعدام کنند. متأسفانه، آخوند خراسانی، این‌چنین نقشی را ایفا کرد و ناخواسته، جامعه و حاکمیّت را در ایران، گرفتار پیشرویِ جریان روشنفکری سکولار کرد. "تشخیص ناصواب" و "محاسبۀ ناقص" او در آن لحظۀ تاریخیِ حسّاس، معادله را به نفع مشروطۀ سکولار تغییر داد و به "حذف شیخ‌فضل‌الله" انجامید. بعد از این ماجرا، آخوند خراسانی از موضع‌گیری خویش، پشیمان شد و شاید تازه دریافت که روشنفکری سکولار و انگلیسی در پی چیست، امّا دیگر کار از کار گذشته بود. ۴. شخص دیگر، نائینی است که به‌راستی باید او را "جادّه‌صاف‌کن مشروطۀ سکولار" دانست. او اندکی از نظریه‌های جدید و غربی می‌دانست، امّا فهمش به‌شدّت "سطحی" و "غیرتاریخی" بود. ازاین‌رو، به‌جای فاصله‌گیری از تجدّد غربی، تلاش کرد ثابت کند شریعت اسلام با این نظریه‌های نوپدید، سازگار است. به‌این‌ترتیب، "تنبیه‌الامّه و تنزیه‌الملّه"، بسترساز پیشرویِ مشروطۀ سکولار شد و عرصه را هرچه بیشتر بر جریان مشروطۀ مشروعه، تنگ کرد. او چندی بعد، از نگارش این "کتاب" پشیمان شد و کوشید آن را جمع‌آوری کند، امّا "پیامدهای اجتماعی و سیاسیِ این کتاب"، به حرکت درآمده بودند و جمع‌آوری آنها در اختیار او نبودند. "تحلیل غلط" از مناسبات و رویدادها، چنین ناگواری‌هایی را به دنبال می‌آورد و تاریخ را در مسیری می‌افکند که "جبران‌ناپذیر" است. ۵. فتنۀ مشروطۀ سکولار، جملگی طرّاحی و توطئۀ "سفارت انگلیس" در تهران بود. اگر در روند قیام، برخی از "علمای تهران"، پای سفرۀ سفارت انگلیس نمی‌نشستند و مردم را به این سو روانه نمی‌کردند، سرنوشت دیگری رقم می‌خورد. متأسفانه در اینجا نیز به لغزش یا انحراف علما می‌رسیم و می‌بینیم سرچشمه، گل‌آلود بوده است. واقعیّت تلخ این است که "روحانیان دلبسته به غرب"، تجدّد را بر ایران حاکم کردند و با چند واسطه، مردم به مرداب حکومت پنجاه‌سالۀ پهلوی افکندند. شیخ شهید، خلاف جهت این رودخانه حرکت کرد و حذف شد. ۷. از تاریخ به در آییم و به امروز نظر افکنیم. امروز نیز پاره‌ای از حوزه، حامی و هوادارِ "جریان روشنفکریِ سکولار" است و گفته‌های آنها را موبه مو تکرار می‌کند. از جمله، اینان از "حجاب اختیاری" دفاع می‌کنند؛ غافل از این‌که حجاب اختیاری، حلقه‌ای از "زنجیرۀ تحمیل سبک زندگیِ غربی" به جامعۀ ایران است و "برهنگی زنان"، "جامه‌درانی روحانیان" را نیز در پی خواهد داشت؛ چنان‌که چندی پس از مشروطه، رضاخان با روحانیان آن کرد که تاریخ به خود ندیده بود. از تجربۀ مشروطه بیاموزیم که نباید بر بخشی از جریان روحانیّت، تکیه کرد و از آنها انتظار "زمانه‌شناسی" و "تحلیل بجا" داشت. شیخ‌فضل‌الله نوشت که اگر هزار مجتهد به حلیّت مشروطه فتوا بدهند، وقتی خود شما مشاهده می‌کنید که مشروطه، چنین تبعاتی دارد، نباید به سخن آن مجتهدان اعتنا کنید. بنابراین، امروز باید "مجتهد بصیر" را شناخت و حکم او را گردن نهاد، نه سخن آنان که ما را از چاله به چاه می‌افکنند و مسئولیّتِ خطاهای تاریخیِ بزرگ خود را نیز نمی‌پذیرند. https://eitaa.com/sedgh_mahdijamshidi
هدایت شده از کشکول|محسن مهدیان
⭕️هیاتی کار کردن... ✅10 ویژگی حتمن شما هم شنیدید؛ کار بی نظم و بدون برنامه را می گویند هیاتی عمل کردن. اتهام بزرگی است. پیشنهاد می کنم این محرم، مسئولین محترم یکبار با نگاه سبک مدیریت تراز و الگو، هیات را ارزیابی کنند؛ خاصه هیات های قدیمی و اصیل. ✅اما ویژگی مدیریت هیاتی چیست؟ 1⃣یکم. مردمی بودن مهمترین ویژگی مدیریت در هیات اینست که کاملا مردمی است. کمترین اتکا را به حکومت دارد و تمام سرمایه اش را از همراهی مردم می گیرد. از بانی هیات تا مشارکت مردم تا اداره مراسم و غیره. 2⃣دوم. نظم هیات در همه بخش ها نظم دارد. از نوع نشستن و نقش خدام تا نوع عزاداری و نقش میاندارها تا توزیع غذا و زمان بندی مراسم و غیره. با این حال بلوغ نظم در نظم خودجوش است که اتفاقن در هیات در بالاترین سطح وجود دارد و هیات بدون ناظم هم منظم است. 3⃣سوم. توجه به جزئیات یکی از مهمترین شاخص های مدیریت، عبور از کلیات و توجه کردن به جزئیات است. مدیریت هیات، الگوی توجه به جزئیات است. از نحوه چایی ریختن تا اسپند دود کردن و استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن کفش ها تا سبک چیدمان هیات تا سبک نصب کتبه ها تا نوع نشستن زمان عزاداری تا اشعاری که خوانده می شود و...به همه جای هیات فکر می کنند. حتا برای موتور هیاتی ها هم "موتور بپا" قرار می دهند. 4⃣چهارم. ادب و احترام یکی از ویژگی های بارز مدیریت در هیات ادب است. بانی هیات در نهایت تکریم با شرکت کنندگان برخورد می کند. معمولا دست به سینه کنار درب می ایستد و عزداران را احترام می کند. کفش ها را جفت می کنند. اگر فردی رفتار غیرمنطقی هم کند، صبوری بخرج می دهند. بزرگترها را تعظیم می کنند. 5⃣پنجم. مدیریت پرمحتوا یکی از ویژگی های اصلی مدیریت در هیات، محتوا بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیات بدون روح نیست. تمیز کردن فرش ها و خیابان ها و حتا دستشویی ها هم باانگیزه و علاقه انجام می شود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوای داشته باشد هیچ وقت ناقص و ضعیف اجرا نمی شود. برای همین هرکس در هیات هر کاری به عهده اش است احساس می کند مهمترین کار عالم را انجام می دهد. 6⃣ششم. مدیریت مشارکت جویانه یکی از ویژگی های مدیریت هیات اینست که کاملن مشارکت جویانه است. همه را درگیر می کند. از برپایی هیات تا اداره هیات، همه سهیم هستند. 7⃣هفتم. مدیریت همدلانه خادمان هیات در نهایت همدلی با یکدیگر کار می کنند. از مواضع شخصی شان به احترام هیات کوتاه می آیند و در تعامل با هم سعه صدر دارند. نظرات مخالف را تحمل می کنند تا هیات به بهترین شکل برگزار شود. 8⃣هشتم. میدان دادن به جوانان در هیات، پیر و جوان در بهترین شکل کنار هم کار می کنند. هیات محل حرمت به قدیمی ترها و ریش سفیدها و البته میدان دادن به جوان ترهاست. هم انتقال تجربه پیرغلامان است و هم شور و انگیزه جوانترها. 9⃣نهم. رعایت آداب یکی از نکات مهم در هیات داری رعایت آداب و سنن است. هرکاری آدابی دارد و مناسکی. هیات دار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه چطور از مردم پذیرایی کند. چطور چایی و شربت تعارف کند. چطور غذا توزیع کند. به چه سبکی با همسایه های تعامل کند. چطور و به چه سبکی عزاداری کند و غیره 🔟دهم. مدیریت غیرطبقاتی بانی و خادم و ناظمان هیات با همه یکسان برخورد می کنند. فرقی نمی کند پامنبری ها دارا باشند یا ندار، والی باشند یا رعیت و غیره... کاش همه جا و همه روز، هیاتی مدیریت می کردیم. همشهری @mahdian_mohsen
هدایت شده از کشکول|محسن مهدیان
🔴هیاتی سکولار ⚫️متن تلخ است.... هیاتی سکولار، سکولار هیاتی نیست. برخی فکر می کنند هیاتی سکولار جوان با کروات و هفت تیغ و یا زن بی حجاب یا غیره است. سکولار (به معنای عرفی) وقتی پایش به هیات رسید، حرمت و قیمت یافته است. برخی دیگر فکر می کنند هیات سکولار طرفداران فلان روحانی اند که مورد حمایت انگلیسی ها هستند. برخی دیگر هیات سکولار را با انجمن خاک خورده حجتیه می شناسند؛ یا هیاتی که حرف سیاسی نمی زند. از این موارد بگذریم، نگران کننده نیستند. 🟠اما تا به حال درباره "هیاتی سکولار" شنیدید؟ هیاتی سکولار نگران کننده تر و عمومییت بیشتر دارند. هیاتی سکولار شاید در هیات غیرسکولار باشد. راه دور نرویم. از خودمان حرف می زنیم... هیاتی سکولار کسی است که محبت اش به اهل بیت از درب هیات فراتر نمی رود. تنها اثر اشک و ندبه اش حال خوب است و آرامش وجدان تخدیری. هیاتی سکولار ممکن است عکس امام و آقا هم در هیاتش باشد و در انتهای مجلس هم انقلاب را دعا کند. به خودمان رجوع کنیم ببینیم ثمره اشک را چه دانستیم. حضرت امام فرمود امام حسین به اشک ما نیاز ندارد. رهبر انقلاب فرمود اگر به اشک و ندبه است معاویه هم اهل مدح و مرثیه بر امیرالمومنین بود. سید بن طاووس در لهوف نقل می کند که وقتی اهل بیت به کوفه رسیدند، اهل شهر به پهنای صورت اشک می ریختند. پس اشک به تنهایی نشانه ولایت نیست. 🟢هیاتی سکولار کسی است که محبتش به امام به منصه عمل نمی رسد. عمل؟ کدام عمل؟ هر عملی؟ خیر. عملی که نصرت امام و منطبق بر نقشه ولایت باشد نه تشخیص و اجتهاد شخصی. برخی هیاتی و دیندارند و حتا اهل عمل. اما عمل شان نسبتی به خواسته و نصرت امام شان ندارد. نمونه تاریخی اش عبیدالله بن حر جعفی. گفت من نیستم اما اسب و شمشیرم برای شما. برخی تلاش می کنند، خرجی می دهند، کار و فعالیت دیندارانه هم دارند، اما کار امام شان را پیش نمی برند. مثل اینکه امام در کربلا باشد و ما در مدینه اهل مجلس علم و خدمت رسانی به نیازمندان و سفره انعام و غیره باشیم؛ شوخی نیست؟ 🔵نصرت امام در ایستادن مقابل دشمن است و آرایش جنگی دشمن امروز، در رسانه است. جنگ امروز، جنگ نهایی زینب کبری است؛ جنگ روایت ها؛ جهاد تبیین. 🟡حرف تمام است؛ هیاتی سکولار، "انقلابی بدون عمل" یا "عمل ناانقلابی" است. ✅روح شریعتی شاد با این جمله اش در حسین وارث آدم:" وقتی از صحنه حق و باطل زمان خویش غایبی، هرکجا می خواهی باش! چه به نماز ایستاده باشی چه به شراب نشسته” همشهری @mahdian_mohsen
هدایت شده از ✿ گلدان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلمه یعنی چه؟ جایگاه کلمه چیست؟ اهمیت کلمه تا چه اندازه است؟ چرا امام حسین علیه السلام یک کلمه نگفت به یزید و یک بیعت نکرد، اینکه یک کلمه‌ای بیش نیست؟
📸 شهید مرحمت بالازاده‏: ▪️"پس از اینکه مانع حضور وی در جبهه شدند گفت؛ به آقای خامنه‌ای بگویید اگر من 12 ساله اجازه حضور در جبهه ندارم، پس از شما خواهش می كنم كه دستور بدهید بعد از این روضه حضرت قاسم (ع) خوانده نشود."
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر از تو درباره پرسیدند... بگو به آنها در آنجا شهیدی است که شهیدی آن را حمل می کند و شهیدی از وی عکس میگیرد و شهیدی او را بدرقه می کند وشهیدی بر وی نماز می خواند ... کُلّ یومٍ عاشورا ... عرض تسلیت به مناسبت عاشورای حسینی
*تقویم عاشورا* طبق محاسبه مرحوم دکتر احمد بیرشک در «گاه‌شماری ایرانی»، واقعه کربلا به حساب گاه‌شماری شمسی ۲۱ مهر سال ۵۹ هجري شمسی می‌شود. تاریخ شمسی هم مثل قمری نیست که تغییر کند. موقعیت زمین نسبت به خورشید ثابت است و می‌شود با در آوردن اوقات شرعی شهر کربلا در این تاریخ، حرف‌های مقتل‌نویسان را به ساعت و دقیقه برگرداند. *روز عاشورا چگونه گذشت؟* در این تحقیق علمی، اوقات شرعی روز ۲۱ مهر به افق کربلا (که در طول قرون حداکثر ۳-+ دقیقه اختلاف می‌تواند داشته باشد) را استخراج کرده‌ایم و روایات مقتل‌نگارها را با این ساعت‌ها تنظیم کرده‌ایم. *۵:۴۷ اذان صبح* امام(ع) بعداز نماز صبح، برای اصحابش سخنرانی کرد. آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد و بعد دعا خواند: «اللهم انت ثقتی فی کل کرب... خدایا تو پشتیبان من هستی در هر پیشامد ناگواری» طرف مقابل نيز نماز را به امامت عمر سعد خواند و بعداز نماز صبح، به آرایش سپاه و استقرار نیرو مشغول شدند. *حدود ساعت ۶:۰۰* امام حسین(ع) دستور دادند تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خار بوته ‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند. *طلوع آفتاب* کمی بعد از طلوع آفتاب، امام(ع) سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود. رو به روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه‌ای خواند. صفات و فضایل خودش، پدر و برادرش را یادآوری فرمودند و اینکه کوفیان به امام(ع) نامه نوشته‌اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و از حجّار بن ابجر و شبث ربعی پرسید که مگر آنها او را دعوت نکرده‌اند؟ آنها انکار کردند! امام(ع) نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب و خدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده‌است. یکی از سران جبهه‌ی مقابل، از امام(ع) پرسید: چرا حکم ابن زیاد را نمی‌پذیرد و آنها را از جنگ مقابله با پسر پیامبر(ص) نمی‌رهاند؟ اینجا بود که امام(ع)، آن جمله معروف‌شان را فرمودند: «أَلَا وَإنَّ الدَّعِيَّ ابْنَ الدَّعِيِّ قَدْ رَكَزَ بَيْنَ اثْنَتَيْنِ: بَيْنَ السِّلَّه وَالذِّلَّه؛ وَهَيْهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه... فرد پستی که پسر فرد پست دیگری است، من را بین کشته شدن و قبول شدن و قبول ذلت مجبور کرده! ذلت از ما دور است.» سخنرانی امام(ع) حدوداً نیم ساعت طول کشیده‌است. *حدود ساعت ۸:۰۰* بعد از سخنرانی امام(ع)، چند نفر از اصحاب آن حضرت، به روایتی بُرَیر که «سید القرآء» (آقای قرآن خوان‌‌های کوفه بود _ الفتوح) و به روایتی زهیر (تاریخ یعقوبی و طبری) خطاب به کوفیان، سخنان مشابهی گفتند. بعداز سخنان زهیر و بریر، امام فریاد معروف «هل من ناصر ینصرنی» را سر دادند. چند نفری دچار تردید شدند! از جمله حُر و فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند. بعید نیست که کسان دیگری هم با دیدن شدت گرفتن احتمال جنگ، از سپاه کوفه فرار کرده باشند. *حدود ساعت ۹:۰۰* روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا این قدر تعلل می‌کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد. اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد و خطاب به لشگریانش فریاد زد: «نزد عبیدالله، شهادت بدهید که من اولین تیر را رها کردم.» بعداز انداختن تیر توسط عمر سعد، کماندارهای لشکر کوفه همگی با هم شروع به تیراندازی کردند. امام به یارانش فرمودند: «اینها نماینده این قوم هستند. برای مرگی که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست، آماده شوید.» چند نفر از سپاه امام در این تیر باران کشته شدند. (تعداد دقیق را نمی‌دانیم. تعداد کشتگان تیراندازی با تعداد کشتگان حمله اول ۵۰ نفر ذکر شده‌است.) *حدود ساعت ۱۰:۰۰* بعد از تیراندازی، «یسار»، غلام «زیاد بن ابیه» و «سالم» غلام عبیدالله ابن زیاد از لشکر کوفه برای نبرد تن به تن، در ابتدای جنگ بیرون آمدند. عبدالله بن عمیر اجازه نبرد خواست. امام حسین(ع) نگاهی به او کرد و فرمود: «به گمانم حریف کشنده‌ای باشی» عبدالله آن دو نفر را کشت. البته انگشتان دست چپش قطع شد. بعد از این نبرد تن به تن، حمله سراسری سپاه کوفه شروع شد. ابتدا حجار به جناح راست سپاه امام حسین(ع) حمله کرد اما حبیب و یارانش در برابر او ایستادگی کردند. زانو به زمین زدند و با نیزه‌ها حمله را دفع کردند. همزمان شمر به جناح چپ سپاه امام‌(ع) حمله برد. زهیر و یارانش به جنگ مهاجمین رفتند. خود شمر در این حمله زخم برداشت. بعد‌از عقب‌نشینی هر دو جناح کوفی، عمر سعد ۵۰۰ تیرانداز فرستاد که دوباره سپاه امام(ع) را تیرباران کردند که آن حملات، علاوه بر از پا درآمدن هر ۲۳ اسب لشکریان امام(ع)، تعدادی دیگر از اصحاب شهید شدند. الفتوح، آن نفرات را ۵۰ نفر و ابن شهرآشوب ۳۸ نفر ذکر کرده‌است. اولین شهید، ابوالشعثا بود و ۸ تیر انداخت که ۵ نفر از دشمن را کشت. امام(ع) او را دعا کرد. گروهی از سپاه شمر خواستند از پشت سر به امام(ع)حمله کنند. زهیر و ۱۰ نفر به آنها
حمله کردند. *حدود ساعت ۱۱:۰۰* بعداز این حملات، امام‌(ع) دستور تک تک به میدان رفتن را به یاران داد. اصحاب با هم قرار گذاشتند تا زنده‌اند نگذارند که کسی از بنی‌هاشم به میدان برود. انگار برای شهادت با هم مسابقه داشتند. بعضی «در مقابل نگاه امام‌(ع)» شهید شدند. یکی از اولین کسانی که کشته شد، پیرمرد زاهد، جناب بریر بود. مسلم بن عوسجه بعد از او کشته شد. حبیب بر سر بالین او رفت و گفت کاش می‌توانستم وصیت‌های تو را اجرا کنم. مسلم با دست امام حسین(ع) را نشان داد و گفت: «وصیت من این مرد است».  یک بار، هفت نفر از اصحاب امام‌(ع) در محاصره واقع شدند، حضرت عباس(ع) محاصره آنها را شکست و نجاتشان داد. *اذان ظهر* حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشته‌اند، امام(ع) خطاب به اصحاب فرمودند: یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمی‌شود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر می‌کنی نماز شما قبول می‌شود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمی‌شود؟» به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متأثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو می‌گذارم.»  امام‌(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام‌(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟» *حدود ساعت ۱۳:۰۰* ۳۰ نفر از اصحاب امام(ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. بعد از کشته شدن اصحاب، نوبت به بنی هاشم رسید. اولین نفر، حضرت علی اکبر(س) بود. البته الفتوح، عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی هاشم خوانده‌است. این عبدالله بن مسلم، به طرز ناجوانمردانه‌ای شهید شد. شهادت او بر جوانان بنی هاشم گران آمد. دسته جمعی سوار شدند و به دشمن حمله بردند. امام آنها را آرام کرد و فرمود: «ای پسرعموهای من، بر مرگ صبر کنید. به خدا پس از این هیچ خواری و ذلتی نخواهید دید.» *حدود ساعت ۱۴:۰۰*  عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. عباس(ع) اجازه میدان خواست، اما امام(ع) او را مأمور رساندن آب به خیمه‌ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت، در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله(ع) سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار، بعداز مرگ برادر عزیزش، گریه کرد و فرمود: «اکنون دیگر پشتم شکست.» *حدود ساعت ۱۵:۰۰* امام(ع) به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی کند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنه‌اش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره‌اش علی اصغر(س) را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می‌شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می‌کردند. شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند. بعداز شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد. در مقاتل نوشته‌اند: زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود، کسی جرأت نمی‌کرد به سمت ایشان برود، اهل حرم از صدای اسب ایشان (ذوالجناح) متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!» *۱۶:۰۶ مقارن با اذان عصر* وقت شهادت امام(ع) را وقت نماز عصر گفته‌اند. روایت تاریخ طبری به نقل از وقایع‌نگار لشکر عمر سعد چنین است: «حمید بن مسلم گوید: پیش از آن که حسین(ع) کشته شود، شنیدم که می‌گفت: «به خدا پس از من، کسی را نخواهید کشت که خداوند از کشتن او، بیش از کشتن من بر شما خشم آرد.» گوید: آن‌گاه شمر میان کسان بانگ زد که «وای بر شما! منتظر چیستید؟ مادرهای‌تان به عزای‌تان بنشینند، بکشیدش!» گوید در این حال سنان بن انس حمله برد و نیزه در قلب امام(ع) فرو برد... *حدود ساعت ۱۷:۰۰* بعداز شهادت امام(ع)، عده‌ای لباس‌های آن حضرت را غارت کردند که نوشته‌اند تمام این افراد، بعدها به مرض‌های لاعلاج دچار شدند. غارت عمومی اموال امام حسین(ع) و همراهانش آغاز شد. عمر سعد ساعتی بعد دستور توقف غارت را داد و حتی نگهبان برای خیمه‌ها گذاشت. یکی از شیعیان بصره به اسم سوید بن‌مطاع بعداز شهادت امام(ع) به کربلا رسید و برای دفاع از حرم امام(ع
) جنگید تا شهید شد. *نزدیک غروب آفتاب* سر امام(ع) را از بدن جدا می‌کنند و به خولی می‌دهند تا همان شبانه برای ابن زیاد ببرد. آنگاه، به دستور عمر سعد، بر بدن مطهر امام(ع) و یارانش اسب می‌دوانند تا استخوان‌هایشان هم خرد شود. *۱۸:۴۹ مقارن با اذان مغرب* داستان روز غم‌انگیز عاشورا، این‌طور تمام می‌شود! در حالی که عمر سعد دستور نماز جماعت مغرب را می‌داده، سنان بن انس بین مردم می‌تاخته و رجز می‌خوانده که «افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید! چرا که من بهترین مردمان را کشته‌ام!» السلام علی الحسین وعلی علی بن الحسین وعلی اولادالحسین وعلی اصحاب الحسین، الالعنة الله على القوم الظالمين من الاولين والاخرين التماس دعا
4_6030423242257206745.mp3
688K
🎧 بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا ▪️باصدای: ▪️ زمان: دهه ۶۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسانه ها چگونه فریب می دهند؟ توصیه می کنم کلیپ را تا به انتها نگاه کنید!
عکس صدا دار؛ هلابیکم یا زوار
هدایت شده از کشکول|محسن مهدیان
🔴درباره پرت شدن یک زن از خودروی گشت ارشاد رسانه های مواجب بگیر کاخ سفید و سعودی نوشتند: پرتاب دختر بدحجاب از ون گشت ارشاد. ساعتی نگذشت که خبر اصلی منتشر شد. خانم متهمی که شاکی خصوصی داشته، خود را از خودروی کلانتری و نه گشت ارشاد به بیرون پرت کرده است. ⭕️از ایندست چند مورد فهرست کنم؟ 🔹-برخورد گشت ارشاد با خانم بوشهری تکذیب شد. فیلم اساسا برای گذشته و مربوط به برخورد با خربکاری خیابانی بوده است. 🔸-کشته شدن دختر تبریزی در تعقیب و گریز با گشت ارشاد تکذیب شد. دختر نوجوان به دلیل عدم تسلط بر رانندگی و نداشتن گواهینامه تصادف کرده بود. 🔹-عکس احساس برانگیز گریه دو زن در خودروی گشت ارشاد، مربوط به عکس خبری از مانور ناجا و نمایش بوده است. 🔸-ماجرای برخورد با آب بازی و کشف حجاب در تهرانپارس یک دروغ بود. طرف مواد مخدر روانگردان مصرف کرده بود. 🔹-خانم اهل رشت به خاطر حجاب دستگیر نشده بود. او در حال مستی و رقص، به مامورین ناجا حمله کرد و البته دستگیر شد. 🔸- در ماجرای جنجالی اتوبوس بی آر تی هم خانم سپیده رشنو متهم به کشف حجاب نیست، بلکه اتهام وی تبانی با ضدانقلاب در تبلیغ فساد است که البته باید از خودش در دادگاه دفاع کند. ✅کارکرد نهایی خبرهای کذب در حوزه گشت ارشاد چیست؟ 1⃣یکم. تکثیر خبر. خبر اصلی دیده می شود و اما تکذیبیه ها خیر. از تکذیب موارد بالا چند مورد را دیده یا شنیده اید؟ اما اثر مهمتری وجود دارد. 2⃣دوم. تقویت. ممکن است تکذیب خبر را هم ببینید اما همین تکذیب خبر هم کارکرد دارد. خبر و تکذیبش باعث می شود اصل مساله به عنوان یک چالش در ذهن ها تقویت شود. شنیدید عوام می گویند " تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها" ؛ همان. ثمره ای از این مهمتر هم وجود دارد. 3⃣سوم. بی حسی خبری. تکذیب خبر را می بینید، اما دچار بی حسی نسبت به تکذیبیه می شوید. گوئی تکذیبیه جزئی از روال اداری ایندست اخبار است. مرحله شدیدتر وقتی است که بالاخره در بین عملکرد ناجا خطا هم وجود دارد و ترکیب این خطاها با بی حسی منجر به بی اعتمادی به تکذیبیه ها می شود. اما ثمره نهایی از همه این موارد فراتر است. 4⃣چهارم. تثبیت. تثبیت ثمره تکرار است. مهم نیست خبر را باور کنید یا نکنید. تکذیب بشود یا نشود. دروغ باشد یا راست. مهم اینست که این ژانر خبری فعال باشد. مهم این است که هر روز "تکرار" شود. ثمره این تکرار در میان مدت، تثبیت یک تصویر معیوب در ذهن مخاطب است که فراتر از تائید یا تکذیب یک خبر است. از بین موارد بالا شما خاطرتان نیست چه خبری تائید یا تکذیب شده است. مهم اینست که هر روز خبری با هدف بدنامی قانونگرایی در ماجرای حجاب منتشر شود و شما در معرض اجباری دریافت پیام باشید. @mahdian_mohsen
هدایت شده از مطالب ویژه
*هر زائر یک لیوان با دوام* در سال گذشته تعداد موکب هایی که لیوان یکبار مصرف استفاده میکردند نسبت به سال قبل بیشتر شده بود و معضل زباله مشهود بود . اگر 2 میلیون زائر ایرانی هر کدام در روز 20 لیوان دور بریزند، در طی یک هفته تعداد 280 میلیون لیوان مصرفی تبدیل به کوهی از زباله می شود و هزینه زیادی هم به برادران عراقی تحمیل می کند. اما اگر هر زائر یک لیوان ترجیحا استیل درب دار همراه داشته باشند ضمن رعایت بهداشت از تخریب محیط زیست جلوگیری میشود. لطفا در گروه های مختلف نشر دهید و در ثواب این کار خیر شریک شوید. 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 *فرهنگ عاشورائی ◽️ ، ◾️ ◽️ 🏴 @Matalebevijeh
4_5888634186994026193.pdf
365.5K
سلام درباره صندوق قرض‌الحسنه دائمی سفر کربلا، قبلاً در همین کانال توضیحاتی داده بودم. از آنجاییکه تاسیس چنین صندوقی در هر شهری مناسب و لازم هست، تجربیات و روش اجرای کار را مکتوب کردم که تقدیم میکنم. @ali_shamlu طرح از آن مرحوم علی شاملو است؛ صلوات و فاتحه‌ای هدیه به ايشان فراموش نشود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا توفیق خدمت به زوار حسین را به ما هم بده !
هدایت شده از وحید یامین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر ۵ دقیقه هم حوصله شنیدن ندارید! غرق شدن در شبکه های اجتماعی فارغ از اینکه چه محتوایی مصرف می‌کنید، چیزهایی را در وجود شما تغییر می‌دهد. حتی اگر تمام محتوای صرفی شما مثبت باشد، باز هم شما بخشی از قابلیتهای خود را از دست خواهید داد. دکتر وحید یامین‌پور: به ازای هر یک واحد فعالیت در شبکه های مجازی، باید ۳ واحد با کتاب مانوس باشید. عموما معارف آگاهی بخش عمیق از مدیوم کتاب به دست می آید. @yaminpour
💠بودنش برای ایمانمان کافی بود! 🔷ماه‌ها بود انگیزه‌ای برای یادداشت نویسی نداشتم، سرگرم کارهای شخصی و مطالعات و پژوهش بودن بیشتر وقتها بیشتر صرفه دارد تا سرک کشیدن به دنیای پرهیاهو و کم فایده؛ امّا گاهی بی آن که بخواهی ناچاری سفره دلت را بازکنی برای جماعتی که در دنیای تو زندگی نمی کنند. 🔷سالها است که با کتاب و نوشتن مانوسم، ولی خدا را شاهد می‌گیرم که همچنان بیش از هر آنچه خوانده ام صدای دلنشین «خدا شاهد است آقا»ی آیت الله ناصری برای شهادت به حقانیّت عالم غیب برای من کارساز بوده است... 🔷 مگر می‌شود سیزده ساله باشی و در طبقه همکف خانه ایشان در میان جمعیّت فشرده دوستدارانش، صدای بریده بریده او را هنگامی که نام حجت بن الحسن را می‌برد، شنیده باشی و قلبت به زبان نیامده باشد و یک یابن الحسن از عمق جا نگفته باشی، آری بغض گلوی مردی که صداقت از قامتش می بارید بالاتر از هر برهانی، تو را به صاحبت رهنمون می شد. 🔷سالها در «مسجد کمرزرین» ظهرهای رمضان محو کلامش می شدیم روزه مان رنگ نفسش را گرفته بود، امساکمان با بغض ایشان ترک می‌خورد و سحرها با این نوا که «خدایا ناصری آمده، پشیمان آمده، یک عمر اشتباه کرده حالا آمده» اشکهایمان روی گونه‌ها می غلطید. 🔷خداحافظ مردی که وجودت دلیل دل‌قرص بودنمان بود به آنچه خداگفته است.... 🔷خداحافظ ای حجت الاسلام واقعی، ای آیت الله حقیقی، چه بی‌پناه شده‌ایم در این روزگار پرتلاطم و چه فقیرند فرزندانمان در این دنیای تهی از حقیقت... 🔷چه دیده اند کسانی که تو را ندیدند! خداحافظ ای قدیمی ترین تصویر از زیباترین تجربه معنوی! ✍️میثم قاسمی 6شهریور1401 @tooshe_no
🔼ترین های جهان در پیاده روی اربعین حسینی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از بر پا
بعضی اتفاقات را که میشنوی احساس کوچکی میکنی، احساس ضعف و ذلت و خاکساری. رفیقم میگفت: 🌹پسر عمه ای داشتم که اهل هر جور خلافی که بگید، بود. هر غلطی میکرد. علنی هم انجام میداد. معتاد هم بود. بدجور هم معتاد بود. این پسر عمه ما خودش فرزندی نوجوان داشت که خیلی دل بسته او بود. پسرک در کنار دریا شنا میکرد، که موج آب او را برد. 🌹پدر معتاد و خلافکار داغون شده بود، دستش به هیچ جا بند نبود. جسد پسر را که از دریا تحویل گرفتند، مثل دیوانه ها شده بود. شب اول که پسرش را دفن کرده بودند همه در خانه شان جمع بودند، بلند شد و فریاد میزد که پسرم از تنهایی و تاریکی میترسد، بیایید بریم قبرستان. همه جمع شدند به سمت قبرستان حرکت کردند. سرش را از پنجره ماشین بیرون میبرد و فقط فریاد میزد. جگرش سوخته بود. 🌹شب رسیدند کنار قبر پسرش. قبری کنار قبر پسرش بود که خالی بود. پدر وارد آن قبر شد با همه وجود گریه میکرد، گریه ای که بعید است دیده باشید. فریاد میزد خدایا اگر پسرم الان آرام است و نمیترسد به دلم بینداز، قول میدهم خوب شوم عوض شوم.گریه مبکرد و‌ اشک میریخت. بعد از مدتی ناگهان بلند شد از قبر بیرون آمد، گفت برویم، پسرم آرام است آرام. 🌹بعد از آن عوض شد. مرد دیگری شد. ترک کرد اعتیادش را. توبه کرد، توبه حسابی توبه نصوح. به خاطر توبه اش گاهی ماهها به فلاکت میافتاد. مثلا شریکی داشت که نااهل بود، شراکتش را به خاطر حرام خواری او به هم زد ماهها بیچاره شد، اما پای قولش ماند. حالا شده بود یک آدم معنوی و مراقب. خیلی عجیب بود. 🌹نمیدانم آنشب در آن قبر خالی برای آن قلب شکسته و خرد شده چه منکشف شد، چه چیزی را احساس کرد، چطور مناجات کرد، چطور بازگشت، نمیدانم نمیدانم. فقط چنان بازگشتی را عشق است. 🔻یا من فی الممات قدرته. گاهی خدا با قدرت نمایی اش آدمها را ادب میکند. بلا که میآید، قطعا میآید. درد که میآید، قطعا میآید. چون و لنبولنکم بشی من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات... اما کاش این بلاها و دردها ما را متوجه راهمان کند و حقیقتمان که همان انا لله و انا الیه راجعون است. هیچی همین. @ali_mahdiyan
❇️ضعیف بودن بد نیست! خداوند متعال در قرآن می‌فرمایند: «خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعیفاً» خداوند انسان را در ابتدای امر هرکس که باشد به نحوی ضعیف و با انواع ضعف‌ها خلق کرده و مسئله اصلی در این‌جا است که ضعیف‌بودن بد نیست، ضعیف‌ماندن بد است. یکی را عجول خلق کرده و دیگری را ترسو و سومی را بی‌باک و چهارمی را بدبین، و بنا است هر کدام از این افراد در زندگی خود به نور الهی از این ضعف‌ها عبور کنند تا هرکدام معنای خود را در تولد جدیدشان احساس نمایند. 🆔 @fanuss_andishe
هدایت شده از مطالب ویژه
: 🖌با سلام . به نظر می آید آقای محسن مهدیان در کانال تلگرامی خود تذکر خوبی داده است.می توان روی آن فکر کرد. ⛔️حرف مفت امیدوارم دلخور نشوید. اما واقعا تعبیر دقیقی است؛ گرفتاری جدی عصر شبکه، حرف مفت است. البته این تعبیر را اولین بار هری فرانکفورت، استاد فلسفه اخلاق در سال 1985 در یک سخنرانی مطرح کرد و لب کلامش این بود که حرف مفت امری متفاوت از دروغگوئی است. دروغگو حقیقت را می داند و آنرا کتمان می کند و اما حرف مفت زن اساسا کار به حقیقت ندارد. ✅با این گزاره ها آشنائید: "همه جا را فساد گرفته.". "همه مسوولین فاسدند". "فساد سیستمی است". "همه مردم دروغگویند". "فردا از امروز بدتر است". "اون دولت و این دولت ندارد همه مث همند". "روز به روز مردم بی حیاتر میشن". "مامورین ناجا همه شیتیل بگیرن". "عدلیه خودش دزد سر گردنه است". همین؟ نه. سطح دیگری از حرف مفت زنی هست که ظاهرا خردمندانه تر است و اما هیچ تفاوتی با گزاره های بالا ندارد. کدام حرف ها؟ خیلی از توئیت ها و پست ها و کامنت هایی که مفت هستند. 🔸چرا مفت؟ چون برای بیان آن نه نیاز به بررسی و تحقیق است و نه بابت کذب بودنش هزینه ای داده می شود. مثل حس "حکیم باشی" در توئیتر که باعث می شود افراد فارغ از هر حقیقتی هر آنچه به ذهن شان می رسد و سر قلم شان است را توئیت کنند. 🔹ویژگی کلیدی حرف مفت چیست؟ حرف مفت تنها برای جلوه فروشی است. حرف مفت زن، تنها می خواهد بگوید: "هستم". او اساسا کار با حقیقت ندارد. البته حرفش همیشه هم دروغ نیست. ممکن است صادق یا کاذب باشد؛ هرجا به اصطلاح بار بخورد و فیو و لایک بگیرد و مقبولیت اجتماعی کسب کند. نگاه توهین آمیز به تعبیر حرف مفت نداشته باشید. سخن بر سر یک پدیده جدید در رسانه است که آثار بسیار دردناکی دارد. ما با پدیده ای در عصر شبکه های اجتماعی مواجهیم که افراد روایت و حال خودشان را از واقع می گویند؛ نگرش شان نه بینش. سخن بر سر حس و حال افراد از واقعیت است نه خود واقعیت. آنهم برداشتی که برای او مقبولیت بسازد. 🔸حالا چرا موجب نگرانی است؟ چون اساسا روایت مثل گزاره های خبری، صدق و کذب بر نمی دارد. خبر "90 درصد مسوولین ما دزد هستند" را می شود رد یا تائید کرد اما حس "همه مسئولین ما دزدند" را نه. چون حس فرد است. روایت و نگرش اوست. همین. 🔹اما حرف مفت همیشه بوده است؛ چرا امروز نگران کننده است؟ چون به مدد رسانه شبکه ای، قدرت معناسازی پیدا کرده است. مخاطب حرف مفت، الزاما آنرا حرف مفت نمی داند. حرف مفت، حرف مفت می سازد. تلخ تر اینکه به مرور زمان دغدغه یافتن حقیقت از بین می رود. حرف مفت زنی سکه رایج می شود چون بی هزینه می شود حرف زد و اعتماد به نفس و تشخص پیدا کرد. در این فرآیند معیوب، روایتی حق است که قدرت معناسازی داشته باشد و قدرت معناسازی در تعداد لایک و فیو و چرخش محتواست. حرف مفت اینجاست که بازار می گیرد چون حرفی که بیشتر لایک می گیرد حرف های دوقطبی ساز و هیجانی و احساسی است. در نهایت اینکه رسانه های دروغگو حساب ویژه ای روی حرف های مفت باز می کنند. اساسا دروغ رسانه های شیاد با حرف مفت در کامنت هاست که قدرت نفوذ می گیرد. 🔸و اما چه باید کرد؟ نه حرف مفت بزنیم و نه اجازه دهیم حرف مفت بزنند. سکوت مقابل حرف مفت کمک به توسعه حرف هائی است که بادهواست. این حدیث امام سجاد درباره «اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِن... أَوْ نَقُولَ فِی الْعِلْمِ بِغَیْرِ عِلْمٍ» اشاره به همین حرف مفت دارد. @mahdian_mohsen