eitaa logo
گنبد فیروزه
59 دنبال‌کننده
549 عکس
163 ویدیو
22 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۲): ✅ اصلاح و تکمیل (۳)؛ مفاد پیام شماره ۰۲۵ این سلسله، نیازمند دو توضیح کلی است: ... جزیره ؛ پناهگاهی بود برای فرار یا تبعید وحشی‌های اروپای متمدن. فراری‌ها و تبعیدی‌های در جزیره وحشی‌ها تدریجاً تبدیل شدند به . مقصد اولیه دزدان دریایی (انگلیسی‌ها) اروپای شمالی و بقیه بنادر اروپای غربی و جنوبی بود ولیکن متناسب با پیشرفتی که در توسعه شناورهای خود پیدا کردند، سایر قاره‌های جهان را هم مورد هجوم و غارت و اشغال خود قرار دادند. تا آنجا که ۹۰۰ میلیون نفری و یک میلیارد نفری را هم اشغال کردند و برای حکومت بر آن‌ها یک گماشتند و آنها هم قرن‌ها تمکین کردند! البته پرتغالی‌ها، اولین مهاجمان اروپایی بودند که در سال ۱۵۱۰ میلادی بر «جاوه» دست یافتند و در گوا مستقر شدند. انگلستان بعداً وارد منطقه شد. دورهٔ استعمار انگلستان در هند حدود یک قرن و نیم از ۱۸۰۰ تا ۱۹۴۷ میلادی طول کشید. نفوذ و تسلط انگلستان در دو مرحله جلوه‌گر شد؛ نخست از طریق تلاش (قاره آمریکا را هند غربی می‌نامیدند!) در به دست آوردن اجازهٔ فعالیت‌های بازرگانی و اخذ امتیازات از حکمرانان محلی یا مرکزی که به تصرف سرزمین هند بجز پنجاب، سند و کشمیر و سقوط گورکانیان انجامید و سپس جایگزین شدن دولت انگلستان و اعلام انضمام رسمی هندوستان به مستعمرات و متصرفات بریتانیا. غارت و اشغال انواع بلاد غربی و شرقی توسط انگلستان به جایی رسید که ضرب‌المثل شد که غارت در غروب نمی‌کند! صهیونیست‌های قدرت‌جو که را پایگاه اصلی خود قرار داده بودند تدریجاً به انگلستان کوچ کردند. نزدیک به چهل پروتکل صهیونیست‌ها (سیاست‌های اصلی و‌ سری و جهانی) در تدوین شده بود که ۳۷ مورد آن، لو رفت و در دنیا منتشر شد. (ای‌کاش مجال و حوصله داشتم، رفتارهای را بر مفاد این پروتکل‌ها تطبیق بدهم! فقط یک مورد را تطبیق دادم که مقاله آن‌را سال‌ها پیش منتشر کردم و اگر آنرا مجدداً در بساطم یافتم به اشتراک خواهم گذاشت) سلطه‌جویی بریتانیای کبیر در سرزمین‌های بویژه با موانع غیرمنتظره‌ای انجام گرفت که برای سران انگلستان، تبدیل به معمای عجیبی شده بود! سلطه‌جویی انگلیس در ، گازانبری بود و همزمان با فعالیت‌های سیاسی/نظامی مشترک «ضیا-رضا»، محور مذهبی/فرهنگی را هم مدیریت می‌کرد. ضیا-رضا در سال ۱۲۹۹ با ، تاج و تخت را در اختیار گرفتند که از حمایت قم نیز برخوردار بودند! (علمای قم از ترس عقرب جرّاره کمونیستی به مار غاشیه گماشتگان انگلیس مکار، پناه بردند!) ظرف ۵ سال بعد از تاج‌گذاری ، بهائیت نیز خود را بنا کرد ولیکن بعد از ارتکاب جنایات و هجمه‌های علنی علیه اسلام و مقدسات، با مخالفت مراجع و علمای شیعه بویژه زعیم قم؛ آیة‌الله بروجردی مواجه شد تا آن‌جا که آیة‌الله فتوای را صادر فرمود. (در نیمه اول دهه ۱۳۷۰ بنده، فیلمنامه‌ای در موضوع «نماز باران مؤمنین قم به امامت آیة‌الله خوانساری» نوشتم که در اسلامی، تحت عنوان «باران عشق» به تصویب رسید که در طی آن به نقش بهائی‌ها و شیطنتی که در قم، انجام دادند، اشاره کرده بودم ولیکن وقتی که آنرا جهت تولید، تحویل دادم، مفقود شد! سناریوی مفقوده، گلچینی از فیلمنامه سریال ۲۶ قسمتی تلویزیونی بود که آن هم در ، گم و گور شد!! متاسفانه بهائیت در مراکز رسانه‌ای و مجموعه‌های هنری و فرهنگی نفوذ و سلطه پنهانی و بعضاً آشکاری داشتند و هنوز هم دارند!) ... بریتانیایی که آفتاب در مستعمرات آن، غروب نمی‌کرد، در ایران ۸ میلیون نفری، موفق به سلطه یافتن با فرمانداری انگلیسی نشد و ناگزیر شد که فردی بومی را بر آن‌ها بگمارد و در این الگو موفق شد! ایرانی‌ها زیر بار حکومت مستقیم نرفتند اما نوکر آن‌ها را بعنوان خود پذیرفتند! حتی همین که حاکم خارجی را برنمی‌تابیدند! این معما سبب شد که انگلیس در باره ، حساس شده و به تحقیقات ژرفی بپردازد تا آن‌جا که می‌شود با جرأت گفت، و محققین انگلیسی (از زمره ) بعضاً از اسلام‌شناسی و تشیع‌شناسی بسیاری از روحانیون و دقیق‌تر و کامل‌تر و جامع‌تر بود! چنانکه گفته شده؛ بهترین دوره‌های آموزشی آکادمیک در است نه در قم و نجف! به همین علت هم در تقسیم مستعمرات اسلامی، مناطق شیعه‌نشین به انگلستان و مابقی به آمریکا واگذار گردیده است. فلذا .. ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۶ اسفند۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۳): ✅ اصلاح و تکمیل (۴)؛ ... فلذا بیهوده نیست که ادعا شده، پیشبرد سیاست‌های انگلستان در حوزات علمیه قم و مشهد و نجف، خیلی راحت‌تر از پیشبرد اهداف انگلیس در خود انگلستان بوده است! انگلیس همیشه خبیث، برای سلطه بر هندوستان، سیاست‌های ترکیبی (هیبریدی) به کار برد که عمدتاً اقتصادی و نظامی بود و با کشتار ده‌ها میلیون نفر موفق به استیلای کامل شد. یکی از بدترین ضربات انگلیسی‌ها، براندازی امپراتوری گورکانیان بود که البته قبلاً توسط نادرشاه، در سراشیبی سقوط قرار گرفته بود. و بدتر از ریشه‌کنی گورکانیان، تارومار کردن سلسله سادات (در اصطلاح هندی‌ها شاهان) بود که محور اصلی آنان، اجداد امام خمینی بود که در مقاله‌ای معطوف به کشمیر بدان اشاره کردم. علیکم بالرجوع. انگلستان بعد از سلطه بر هندوستان، هیچگونه اقدامی برای انجام تغییرات اعتقادی، بعمل نیاورد جز اینکه هندوها را به این استحاله کشانید که شما متعلق به ملکه انگلیس هستید. فلذا شروع به سربازگیری و اعزام آن‌ها به سایر مستعمرات و جنگ‌های رقابتی خود نمود! سلطه کامل انگلیس بر هندوستان، با کشتار حداقل ۱۰۰ میلیون نفر هندی، میسر گردید و بالاخره توانست بر ۹۰۰ میلیون هندی، حکومت نماید. روش سلطه‌جویی انگلیس در چین با تریاک، میسر شد! یعنی چینی‌ها را اول به تریاک معتاد کرد و آنگاه طی دو جنگ مشهور به نبرد تریاک اول و دوم، چین یک میلیارد نفری را به تسخیر خود در آورد. ماده مخدر تریاک که مورد تقاضای صدها میلیون چینی بود، تبدیل شد به تجارتی بسیار سودآور برای تجار انگلیسی و پیامد آن، سلطه نظامی بریتانیا بر چین و براندازی امپراتوری چین! انگلیس در قالب تجارت تریاک، امپراتور دائوگوانک را در سال ۱۸۳۹ تسلیم خود کرد و ملت معتاد چین هم که یارای مقابله با انگلیس و حمایت از امپراتور خود را نداشتند، اجازه دادند که انگلیس، شانگهای و نانجینگ را به تصرف نظامی خود در آورد. البته چینی‌ها قبل از آن‌ها بندر استراتژیک را تسلیم بریتانیا کردند که بمفهوم شکست کمر چین بود. نانکینگ، رسمیت بخشیدن به سلطه کامل و قانونی انگلیس بر چین بود که بعد از آن، امپراتور مفلوک چین، چنان در تنگنا افتاد که فرار کرد و بعدش هم مرد و چین با تمدن کهن باستانی تبدیل شد به یکی از مستعمرات بریتانیای کبیر! یکی از پیامدهای اشغال هند و چین، پایان بخشیدن به سلطه چندین قرنه مغول‌ها بر آن‌ها بود که برای همیشه تاریخ، فراموش شدند! بریتانیای کبیر، بعد از اشغال هند و چین به سمت غرب آسیا چرخید ولیکن برای سلطه‌جویی بر ایران و مناطق شیعه‌نشین، دچار موانعی از جنس اعتقادات مذهبی مردمان شد. چیزی بسیار متفاوت از فرهنگ هندوها و چینی‌ها! در اینجا علیرغم اشغال نظامی ایران ۸ میلیون نفری، نتوانست فرماندار انگلیسی بگمارد! فلذا بعد از شکست در «سیاست ترویج » به پرداخت و جانوری مقدس‌مآب بنام را پدید آورد وگرنه گماشته بومی انگلیس (ضیا+رضا) موفق به حفظ سلطنت نمی‌گشت. اساساً انگلیس در ایران، دوقلوپرستی را باب کرد که هنوز هم ما را با آن‌ها درگیر نموده است! بعداز دوقلوی ضیا-رضا، متوسل به دوقلوی شاه+فرح شد و در دهه‌های اخیر شاهد دوقلوهایی هم بودیم بنام میر+نورد و مشا+نژاد! ولیکن همه این‌ها با پشتیبانی مذهب جعلی بهائیت که در تاروپود ایران، سلطه ورزیده است و کمتر جایی را می‌شود دید که رد پای آن در آن دیده نشود! در سایر بلاد اسلامی غیرشیعی هم مقدس‌مآب را پدید آورد که هنوز هم از طریق آن‌ها بر ، حکمرانی دارد که با رژیم سفّاک ، نرد عشق می‌بازند! کارآمدترین سیاست انگلیس در ایران، همان برنامه «تفرقه انداز و حکومت کن» بود که مشهور است. فرضاً رضاخان را واداشت که برای براندازی شاهنشاهی قاجار، شعار سر دهد و از طرفی را (که در سودای احیاء قاجاریه بود!) واداشت که با مخالفت بورزد! همچنانکه از یکطرف در حالی‌که بهائیت ضد تشیع را باب کرده و توسعه می‌داد و چاق می‌کرد، رضاخان را فرستاد قم تا از مراجع عظام تقلید، کسب مشروعیت نماید! علمای قم هم از ترس جمهوری (بمفهوم انداختن ایران به حلقوم کمونیزم لامذهب اتحاد جماهیر شوروی)، رضایت به سلطنت رضاخان دادند که البته خود را سرباز اسلام معرفی می‌کرد! رضاخان پالانی البته بی‌فرهنگ‌تر از این حرف‌ها بود که علمای شیعه را فریب بدهد ولیکن مشاور مکاری چون سیدضیاءالدین طباطبائی (آقازاده آیة‌الله سیدعلی یزدی از معتمدین میرزای شیرازی صاحب فتوای ) را داشت که در بخش ۰۲۵ این سلسله به شاکله شخصیتی او اشاره کردم. آری! از ماست که بر ماست! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۴): ✅ اصلاح و تکمیل (۵)؛ اشاره شد که مردمان وحشی‌صفت اروپا متأثر از فرهنگ مردمان شرق بویژه ایران و مخصوصاً پس از فتح ایران و روم توسط مسلمانان، گام‌های بلندی بسوی فرهنگ و تمدن برداشتند و طبق سلایق خودشان، وحشی‌ترها را از سرزمین‌های خود بیرون راندند و در نتیجه جزیره انگلیس تدریجاً تبدیل گردید به؛ فرارگاه مجرمین و جنایتکاران و سپس قرارگاه دزدان دریایی (زمانی که افسر روابط عمومی و ارشاد اسلامی ناوگان کشتیرانی جمهوری اسلامی ایران بودم، سفری هم به داشتیم برای آوردن گندم. در یکی از سالن‌های کشتی، نمایشگاهی با موضوع «توحش یانکی‌ها» به زبان کاریکاتور برپا کرده بودم که برخی از کانادایی‌ها هنگام بازدید از آن می‌گفتند؛ آمریکایی‌ها واقعاً وحشی هستند! و حال آنکه از نظر بنده، خود کانادایی‌ها هم در توحش دست‌کمی از آمریکایی‌ها نداشتند. امن‌ترین نواحی شهری ونکوور محلات شمالی شهر بود که عمدتاً ضدانقلاب‌های غارتگر بیت‌المال ایران (بیش از ۱۰۰/۰۰۰ نفر فراری) در آنجا ساکن شده بودند! یعنی ایرانیان وحشی که پس از غارت ایرانیان به کانادا پناهنده شده بودند، نورت‌ونکوور را محل اجتماع و سکونت و کار خود قرار داده بودند که امن‌ترین قسمت آن کلانشهر بود! ونکوور جنوبی و سایر حومه آن که متعلق به رنگین‌پوستان بود، ناامن‌ترین نواحی شهری بود. در مجموع شهری بظاهر متمدنانه و زیبا و مرتب و تمیز بود ولیکن در فرهنگ عمومی مردم، از منظر اسلامی، توحش حاکم بود. بدحجابی زنان و جلوه‌گری روسپی‌ها گویای و بر آن جامعه بود. حال حسابشو بکنید که این وحشی‌ها ادعا می‌کردند که آمریکایی‌ها واقعاً وحشی هستند!!) در اروپا هم می‌شود تصور کرد که متواریان به جزیره انگل‌ستان چه وحوشی بودند که حتی اروپایی‌های وحشی تحمل همزیستی با آن‌ها را نداشتند! علی‌ای‌حال، مستقر در با غارت و آنگاه و و سپس ، دسته دسته خود را در قالب کمپانی‌های متنوع اقتصادی تعریف و تحمیل کردند که معمولاً این کمپانی‌ها، جاده‌صاف‌کن یورش نظامی پادشاهی بریتانیا به بلاد مختلف دنیا بودند. در هندوستان، کمپانی هند شرقی، معرکه‌داری کرد و زمینه‌های سلطه کامل انگلیس بر و سپس را فراهم کرد. بریتانیای کبیر با تجربه‌ای که از فتح هند و چین بدست آورده بود راهی (بتعبیر خودشان؛ خاورمیانه!) گشت. در اینجا هم کمپانی نفتی ایران و انگلیس (پس از اخذ امتیاز ۶۰ ساله دارسی از مظفرالدین شاه قاجاری)، بسترساز در ایران و اشغال آن گردید. انگلیس با تجربه‌ای که معتادسازی چینی‌ها به و آنگاه در اشغال چین بدست آورده بود، در ایران هم سعی کرد از همان حربه معتادسازی ایرانیان به تریاک و بهره بگیرد که ناگهان با فتوای عجیب بزرگ، تیرش به سنگ خورد. فتوای مانع تکرار سیاست تریاکی شدن چینی‌ها در ایران شد و حتی حرمسرای شاه را هم در نوردید! اگرچه عده‌ای از ایرانی‌ها معتاد شدند و هنوز هم این نحوست و کثافت ادامه دارد! ناگفته نماند که انگلستان خیلی سریع بسوی صنعتی شدن خیز برداشته بود و بدون نفت نمی‌توانست آنرا پیش ببرد. فلذا بریتانیای مکار با مطالعات دقیقی متوجه شد که باید فرهنگ ایرانیان را دستکاری کند وگرنه نفت بی‌نفت! (همچنین غارت سایر منابع این کشور غنی) زیرا در ، فرهنگ‌های عمیق و موجب انقیاد ملت از بود که اوج آن در تجلی کرد و لذا بریتانیا مصمم شد که هر سه ضلع (فرهنگ حسینی و فرهنگ مهدوی و فرهنگ اقتدای مردم به روحانیت) را تحریف کرده و درهم بشکند و مضمحل سازد. بدین منظور، را در بین ایرانی‌ها تأسیس و ترویج کرد تا مکمل پیشبرد اهداف شوم اقتصادی، سیاسی و نظامی آن باشد که هنوز هم گرفتار این در قالب در هستیم! و حال آنکه، آیه‌ای از و حدیثی از ، هیچ راهی نگذاشته است که اجانب بتوانند بر مسلمانان، سلطه‌ای پیدا بکنند. فقهاء از آیه ۱۴۱ سوره نساء؛ ﴿وَلَنْ يَجْعَلَ اللهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛ و خدا تا ابد اجازه نداده که کافران کمترین تسلطی بر مؤمنان داشته باشند﴾، قاعده نفی سبیل را استخراج کرده‌اند. این قاعده بر هر حکمی که باعث برتری کافر بر مسلمان شود، مقدم است. همچنین بر اساس حدیث گرانمایه «الإسلامُ یَعْلو و لایُعْلی عَلَیه» از پیامبر اعظم(ص)؛ هیچ قانونی بر قانون اسلام برتری و غلبه ندارد. (کتاب من لایحضره الفقیه از کتب اربعه شیعه) ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ اسفند ۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۵): ✅ اصلاح و تکمیل (۶)؛ ... در به این حدیث، استناد کرده‌اند و محتوای این حدیث با آیه که هرگونه تسلط کافران بر مسلمان را رد کرده، همخوانی دارد. این آیه و حدیث، متفقاً مانع از این است که اجنبی بر مسلمانان، حکمرانی بورزد. (حتی اخیراً که آمریکا بعد از ساقط کردن صدام، عراق را به اشغال خود در آورد، بلافاصله یک فرماندار آمریکایی - پل برمر؟ - را بر آن گماشت که دوامی نیاورد و مجبور شد امور را به بومی‌های وابسته به خود محول نماید.) در ایران هم انگلیس سعی کرد تا از طریق نفوذ در دربار قاجار، حکمرانی خود بر ایران را تثبیت نماید ولیکن با وقوع ، سرمایه‌گذاری خود را در تعلیق دید. ابتدا در صدد مصادره نهضت برآمد که تجلی آن را در «دیگ‌های پلوی سفارت انگلیس» می‌شد دید! متقابلاً عنوان را بر نهضت خویش افزودند ولیکن «نهضت مشروطه مشروعه» برای انگلیس، قابل تحمل نبود. زیرا مفهوم «مشروعه» دست فقهای شیعه را در امور مملکتی و حوزه اختیارات سلطنت، باز می‌گذاشت. و از آنجا که در مقابل ، تاب‌آوری نداشت، لاجرم در صدد حذف سلطنت برآمد و به همین علت، ضیا+رضا دم از زدند که هم متوجه آن‌ها شده و در مقابل تغییر «سلطنت منفعل در برابر شریعت» به «جمهوریت ضد مشروطه مشروعه»، مخالفت و مقاومت بخرج دادند. بنابراین به دو علت، منفور علمای شیعه و امت اسلام بود: یکی بعلت احتمال الحاق آن به اتحاد کمونیزم لامذهب و شاید مهمتر از آن، بعلت پیشگیری از اضمحلال سلطنتی که همانند معاویه، سعی می‌کرد متشرع باشد و حداقل، ظواهر را حفظ کند، حال آنکه جمهوری رضاخانی هم چیزی نبود بجز یکه‌تازی‌های یزیدانه بهائی‌های وابسته به اجانبی که با اساس اسلامیت، ضدیت و تنافر داشت. در چنین معرکه‌ای چه وجاهتی داشت که دم از جمهوری حتی اسلامی بزند؟! قطعاً نه تنها مورد استقبال قرار نمی‌گرفت بلکه در همان قدم اول، قلع و قمع می‌شد. فلذا ۳۵ سال صبوری پیشه کرد تا زمینه لازمه آن فراهم گردد که در مهرماه ۱۳۵۷ طلیعه آن آشکار شد و حضرت امام برای نخستین‌بار، عبارت را به کار بردند. در خصوص عملکرد انگلیس در ایران در جهت استیلای مطلق، ناگفته نماند که با پیچیدگی‌های عدیده‌ای مواجه بود که بسی متفاوت از سادگی‌های ملل چین و هند و سایر بلاد بود. فلذا هیچگاه از یک سوراخ وارد نشد و همزمان از انواع روزنه‌ها رخنه می‌ورزید. همزمان که با محور ضیا-رضا در صدد برچیدن بساط «سلطنت قاجاری بظاهر مذهبی» و تبدیل آن به «جمهوری منهای شریعت و روحانیت» بود، با اعطای مدرک دکترای حقوق، یک دولتمرد قجری را برانگیخت تا از طریق راهکارهای دموکراسی، رژیمی را بر سر کار آورد که به هیچ عنوان تحت تأثیر «نهضت مشروطه مشروعه» نباشد. از آنجا که دکتر مصدق صاحب تجربه مستوفی‌گری بود و از طرفی انگلیس اصلاً مایل نبود اقتصاد ایران از تغذیه کند و در منافع نفت شراکت بورزد، امیدوار بود که حکومت ایران کماکان از ارتزاق نماید! که در این عرصه، مصدق، بهترین مهره بود. ولیکن «غلبه نفت بر مالیات» در روزافزون بود و نهایتاً مصدق پیر مالیات‌چی مصمم شد نفت را از دست رقیب خود یعنی شاه جوان، بیرون بکشد و اسمش را گذاشت ملی کردن صنعت نفت. اگرچه «ملی کردن نفت»؛ نهضتی بود که علمای شیعه، آنرا تأسیس کردند ولیکن مصدقی که «زبان دنیا را بلد بود» توانست، موج‌سواری کرده و آنرا بنفع خود مصادره نماید و حتی تبدیل به بشود! ملاحظه این پیام هم خالی از لطف نیست: https://eitaa.com/SMHM212/304 خط سومی که انگلیس در ایران، دنبال کرد (و هنوز هم قویاً دنبال می‌کند)، دستکاری در «باورهای مردم» ولو در حد تعصب‌زدایی از آن‌ها بود که امروزه در قالب پروژه منحوس ۲۰۳۰ تعقیب می‌کند. انگلیس از شکست ضیا-رضا و مصدق و امثال اینها دست بکشد از دست نخواهد کشید و کوتاه نخواهد آمد و نفوذ مرکب آن‌ها را همچون در دنبال کرده و خواهد کرد. و اما یک نکته خیلی مهم! گفته می‌شود که؛ بریتانیا در هندوستان و در عربستان را تأسیس کرد و در ایران نیز را که بعداً تبدیل شد به ! نکته مهمی که در اینجا قابل ملاحظه است؛ فرقه بابیت را اول روسیه تأسیس کرد که بعداً افتاد بدست انگلیس! همچنانکه سیدضیاءالدین اول نوچه روس‌ها شد و بعداً طوق نوکری انگلیس را بر گردن افکند! حتی کودتای ۲۸ مرداد هم اول توسط روسیه طراحی شد ولیکن توسط انگلیس و آمریکا به اجراء در آمد! چه رازی در این‌ها نهفته است؟! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ اسفند۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 چلچراغ معارف و احکام
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
(تقسیم ایران بین انگلیس و شوروی علیرغم قرارداد ترک ایران بعد از پایان جنگ جهانی) 🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 چالش‌های امام در تشکیل نظام (بخش ۰۳۶): سال‌شمار تقابل انگلیس و ایران (دوره پهلوی) ۱۲۹۳ آغاز جنگ جهانی اول ۱۲۹۹ کودتای ضیا-رضا و انقراض قاجاریه ۱۳۰۱ تشکیل به زعامت آیة‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی ۱۳۱۰ کلنگ‌زنی احداث مرکزی (پایگاه بهائی‌ها در تهران) و تداوم بابیت ۱۳۱۵ آغاز زعامت آیة‌الله سیدحسین طباطبایی بروجردی ۱۳۱۸ اشغال لهستان توسط آلمان و و به و اعلان بی‌طرفی ایران در جنگ اروپایی‌ها که مورد استقبال آلمان قرار گرفت. ۱۳۲۰ اشغال ایران توسط اتحاد و با بمباران شهرها و نابودی ارتش پوک‌ رضاخانی و خلع رضاشاه پالانی از که به آلمانی‌ها گرایش یافته بود و سپردن تاج و تخت به محمدرضا پهلوی توسط انگلیسی‌ها ۱۳۲۱ پیوستن آمریکا به اشغال وحشیانه ایران ۱۳۲۲ اعلان جنگ شاه علیه آلمان (طبق دیکته انگلیس) ۱۳۲۳ قدرت‌نمائی بهائی‌ها با قتل شیعیان در نیمه شعبان و قدرت‌نمائی شیعه با نماز باران در قم ۱۳۲۴ تشکیل جمهوری‌های خودمختار کردستان و آذربایجان با حمایت شوروی ۱۳۳۲ اضمحلال با کودتای «انگلیسی+آمریکایی+مصدقی+توده‌ای» و خاتمه آن ۱۳۴۰ رحلت آیة‌الله بروجردی ۱۳۴۱ قیام ۱۳۴۳ تبعید امام خمینی از ایران ۱۳۵۷ فرار شاه و سقوط ۱۳۵۸ آغاز تشکیل نظام ایران ...ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۷ اسفند۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM 🎲 گروه هم‌اندیشی چلچراغ معارف و احکام 🙏
هدایت شده از مقالات حسینی منتظر
🇮🇷﷽☫ @SMHM212 حق و ناحق «اقتصاد عجله‌ای» کجاست؟! به بهانه گزینه "عجله دارم" در تاکسی‌های اینترنتی. 🔹 علیرغم بیان رئیس «مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب و کار وزارت اقتصاد» مبنی بر منع قانونی نداشتن درج گزینه مذکور، رییس سازمان تعزیرات حکومتی، توصیه به حذف آن دارد. یکی از نوآوری‌های اقتصاد نوظهور (نئولیبرالی؟) در ایران، ملاحظه متقاضیان است. درآمدزائی خدمات، بعضاً از درآمدزایی کالاها فراتر می‌رود و گستردگی و تنوع چنین پدیده‌ای هم تقریباً نوظهور است که مظهر بارز آن، استارتاپ‌ها هستند. امروزه، «عجله داشتن» اگر از بیشتر نباشد کمتر هم نیست. قاعدتاً اجابت تعجیل متقاضی در بازار خدمت و کالا، وضعیت جدیدی را در عرصه عرضه و تقاضا رقم می‌زند و طبعاً موجب افزایش نرخ آن‌ها می‌گردد. چنین سیاستی، از زمان ریاست جمهوری هاشمی، رونق چشمگیری پیدا کرد. بنظرم از تلفن ثابت ۱۰ هزار تومانی شروع شد که متقاضیان باید ثبت‌نام کرده و منتظر حد نصاب متقاضیان محلی و کندی دولت می‌ماندند ولیکن برای آن‌ها که عجله داشتند، ۱۰ برابر محاسبه می‌شد! تأسیس دانشگاه آزاد پولکی هم نتیجه اجابت تعجیل متقاضیانی بود که نمی‌خواستند در صف انتظار کنکور و دانشگاههای دولتی، معطل بمانند. لذا () در برابر ، روز به روز، همه ابعاد اقتصادی جامعه را بیشتر در می‌نوردید. تا آنجا که دامن مدارس را هم گرفت و حتی اینک در نانوایی‌ها هم جولان می‌دهد! در قالب نان ساده و خشخاشی! تعجیل و نرخ آن، چقدر واقعی است؟! ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۴۰۲/۱۲/۱۸ @chelcheraaqHM چلچراغ
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۰۰): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۶۰) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۳۱) پیرو پیام قبلی که ختم شد به عبارت «و اما نقدونظر دقیق‌تر بنده به جوابیه‌ها و چرخیدن‌ها و گردیدن‌ها»، چنانکه مستحضرید؛ بنده قدری درگیر مسائل انتخاباتی مجالس ملی شدم و اینک مجالی یافتم تا وعده خود را حتی‌الامکان، پیگیری بکنم. و اما نقادی نامه یکی از آقازاده‌های مرحوم آ.سیدابراهیم موسوی در موضوع کوچه جهنمی: سید X موسوی: ۱) «یکی از دغدغه های مرحوم پدر در طول زندگی خود نداشتن راه مناسب برای خانه ای که درآن زندگی می کرد بود. بعد از زلزله سال 81 و تخریب خانه خود و همسایه ها به این فکر افتاد که آرزو و دغدغه خود که داشتن یک راه ماشین رو بود را عملیاتی کند. بدین منظور اقداماتی را شروع کرد.» نقد حم؛ متاسفانه ایشان گزارش خود را با یک دروغ شاخ‌دار، آغاز کرده است! زیرا خانه مرحوم سیدابراهیم، یکی از خانه‌های مناسب (نسبت به سایر خانه‌های روستایی) بود و دارای دو درب شمالی بزرگ به معبری ماشین‌رو و کوچک شرقی به باغچه‌اش بود و در طول زندگی، نیاز روستایی او را همین دربهای قدیمی، تأمین می‌کرد و از طرفی همانند قریب باتفاق اهالی، ماشینی نداشت که داشتن درب ماشین‌رو برای او «دغدغه‌ای دیرینه آنهم در طول زندگی» بوده باشد. و اما اینکه بعد از زلزله ۱۳۸۱ چه دغدغه‌ای پیدا کرده بود، قابل بررسی است ولیکن هرچه باشد نمی‌توان آنرا «دغدغه‌ای در طول زندگی» قلمداد کرد. نمی‌دانم چرا بعضی‌ها، دروغی را از خود می‌تراشند (فرضاً برای فریب دیگرانی که هیچ اطلاعی ندارند از قبیل مسئولین ادارات و قضات شهرستانی و امثالهم) و از فرط تکرار دروغ‌های گعده‌ای خود برای فریب غریبه‌ها، تدریجاً خودشان هم باور می‌کنند!!! یا اینکه گمان می‌کنند فرضاً چون بنده در روستا رفت و آمد چندانی نداشته‌ام لابد از اوضاع اهالی آنچنان بی‌خبرم که چنین دروغی را لابد باور می‌کنم!!! و اما دغدغه بعد از زلزله ۸۱؛ باز هم باید گفت؛ آن مرحوم شخصاً هیچگاه ماشینی نداشتند که بخاطر ماشین خودشان، چنین دغدغه‌ای و آرزویی را پیدا بکنند. پس این ادعای شیوع‌یافته هم، دروغ، فریب و نیرنگ‌ است. وقتی هم که آ.میرشجاع از قول مادرشان ادعا کرد که گفته؛ «روزی سیدابراهیم خیلی خوشحال آمد به خانه و گفت بالاخره امروز به آرزوی قدیمی خودم رسیدم» (و منظورش موافقت حاج‌زین‌الدین برای تعویض بوده)، بنده به این حرف مفت اخوی خندیدم. زیرا عبارت «آرزوی قدیمی»، حتی ۱٪ هم قابل باور نیست. مگر برای آن‌ها که چشم بر روی حقیقت و عدالت ببندند و روح خود را به شیطان و هوای نفس کثیف خود بفروشند از قبیل؛ ممدننگی، کاظم‌رنگی، صادق‌جنگی و بقیه ۱۷ عنکبوت کوچه جهنمی که ظاهراً نه اعتقادی به حساب و کتاب خدا و آخرت دارند و نه از بی‌حیایی و بی‌آبرویی در این دنیا باکی!!! مگر اینکه عبارت «آرزوی قدیمی» در گنجینه لغات أفعینکبوت‌ها، شامل آرزوی یکساله هم باشد که فقط عشّک‌ها و غودوغ‌ها آنرا باور می‌کنند! قبل از زلزله و بعد از زلزله، سیدابراهیم ماشینی نداشت که دغدغه ماشین‌رو بودن خانه‌اش برای او تبدیل به آرزوی قدیمی شده باشد. و اما بعد از زلزله ۸۱ تعویض زمین در سال ۸۲ صورت گرفته است. بنابراین حدفاصل زلزله تیرماه ۸۱ تا تعویض زمین خرداد ۸۲ که حتی یکسال هم طول نکشیده است، چگونه اسمش را می‌گذارید «آرزوی قدیمی در طول زندگی»؟!!!! دروغ به این شاخداری؟؟!!!! مگر اینکه ادعا شود چنین دغدغه‌ای را برای پسرانشان پیدا کرده بودند که صد البته صحیح است ولیکن باید بررسی کرد که دغدغه آن مرحوم نسبت به کدام پسرشان بوده است؟ بله! آ.سیدقاسم در باغچه پشتی منزل پدرش خانه‌ای احداث کرده بود که بعلت عدم ماشین‌رو بودن آن‌قطعه، جابجایی مصالح ساختمانی برای او موجب مشقت بوده است و لذا از زمان ساختن خانه سیدقاسم، چنین دغدغه‌ای را نسبت به این پسرش پیدا کرده بود و این ادعا کاملا قابل قبول است و کسی هم این مطلب را نمی‌پیچاند مگر آنکه غرض یا مرض داشته باشد که متأسفانه چنین مرض و غرضی را عنکبوت‌های کوچه جهنمی دارند که بیش از همه رد پای ممدننگی بی‌غیرت در آن، مشهود و عیان است که خود را همه‌کاره روستا می‌پندارد و هنوز هم به سفلگی نوکری خود برای نان‌کلی شیاد و احمق، افتخار می‌کند!!! تا جایی که بنده متوجه شدم، ملک مسکونی آن مرحوم، هیچگاه بین پسران ایشان تقسیم نشد و قاعدتاً تعیین تکلیف آن بر عهده ورثه آن مرحوم است و اساساً قبل از تعویض زمین با حاج‌زین‌الدین در سالگرد زلزله، کسی بجز سیدقاسم، نیازمند معبری ماشین‌رو نبوده است. همچنین تا جایی که بنده بررسی کردم، دغدغه قدیمی آن‌مرحوم، لوطی‌خوری اوقاف نانجیب بوده که او را وادار به نوشتن گزارشی علیه اوقاف کرده بود. ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۸ اسفند۱۴۰۲ گروه سادات میدان 🎲 هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹
📣 معرفی استان سیستان و بلوچستان 🔸استان سیستان و بلوچستان، استانی در نیمه جنوبی ایران است که با استان‌های هرمزگان، کرمان، خراسان رضوی و کشورهای افغانستان و پاکستان مرز مشترک دارد و از جنوب به دریای عمان ختم می‌شود. 🔸این استان پس از کرمان دومین استان پهناور ایران است و اکثر نقاط آن آب و هوایی گرم و خشک دارد؛ با این حال به دلیل گستره جغرافیایی این استان، دارای مناطق کوهستانی، جنگلی و باتلاقی نیز بوده و در نقاط مختلف آن تنوع آب و هوایی به چشم می‌خورد. 🔸از جمله آثار باستانی استان سیستان و بلوچستان که تنها بخشی از جاهای دیدنی سیستان و بلوچستان است، می‌توان به، شهر سوخته، آتشکده کرکویه، مجله چهل دختر، محوطه هاتین، قلعه تیس، قلعه بلوچ، قلعه پمپور، قلعه قصرقند، آتشکده ورمال، کلان گرد، تپه‌های تاسوکی، ارگ سردار محمد حسین، کوه خواجه، بی‌بی دوست، قبرستان اسپیدژ، کوه خضر، شهر دقیانوس، مسجد کهنه قلعه، چاه نیمه، زاهدان کهنه، کاروانسرا فرنگی، کاروانسرا نصرت آباد، محوطه تاریخی سپیددژ، قلعه خاش، گورستان دختران مدانچ، گورستان هفتاد ملا، آتشکده مهرگان و… اشاره کرد. 🔸استان سیستان و بلوچستان از دو منطقه متمایز تشکیل گردیده است. منطقه بلوچستان با ۱۷۲۳۰۵ کیلومتر مربع وسعت و از شهرستان‌های زاهدان، خاش، سراوان، ایرانشهر، نیکشهر، چابهار، سرباز، کنارک، دلگان، زابلی، سیب وسوران، قصر قند، فنوج، تشکیل می‌گردد. منطقه سیستان نیز شامل شهرستان‌های زابل، زهک، نیمروز، هامون و هیرمند می‌باشد و ۱۵۹۱۷ کیلومترمربع مساحت دارد.  @jaarchi_sistan 📣 اخبار ریزُ درشتِ سیستان‌وبلوچستان👆 ☝️پیام وارده☝️ 🆔 @chelcheraaqHM
بنده جهت مأموریت فرهنگی از طرف تشکیلات مرحوم آیة‌الله غیوری (نماینده وقت ولایت فقیه در امور هلال احمر و امدادرسانی سریع مناطق محروم) در سال‌های ۱۳۷۲ لغایت ۱۳۷۵ که با خانواده، مقیم «بنجار زابل» (از توابع سیستان) بودم، سفرهای مکرری هم به شهر زاهدان (مرکز استان) داشتم و یکبار هم میهمان شدم در ایرانشهر و زابلی (شهرهای زابل و زابلی عمدتاً شیعه‌نشین هستند). در تابستان ایرانشهر، استفاده از آب لوله‌کشی شهری، حتی باندازه وضوگرفتن برایمان (بعلت حرارت و داغی در حد آب جوش!) قابل تحمل نبود! همچنانکه در زمستان بنجار، استفاده از آب لوله‌کشی حتی باندازه وضوگرفتن، بعلت شدت سردی و برودت آن، طاقت‌فرسا بود! آخرین سفر بنده به زاهدان (برای سخنرانی علمی در جمع مخترعین و کارآفرینان بسیجی استان) حدود ۱۰ سال قبل بود. ✍ سیدمحمدحسینی‌(منتظر) ۱۹ اسفند ۱۴۰۲ 🆔 @chelcheraaqHM
بسمه تعالی قابل توجه اهالی امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت۳۰۱): فراتر از تعارض منافع!! (بخش۶۱) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۳۲) ادامه نقادی نامه آقازاده مرحوم آ.سیدابراهیم در موضوع کوچه جهنمی: ادعای سید X موسوی: ۲) «بعد از زلزله سال 81 [مرحوم پدر] به این فکر افتاد که آرزو و دغدغه خود که داشتن یک راه ماشین رو بود را عملیاتی کند. بدین منظور اقداماتی را شروع کرد. 1) جلب رضایت آقا زین الدین داودی اجازه بدهد به اندازه چهار متر معبری که یک ماشین براحتی بتواند رفت و آمد کند. بدین جهت حاضر شد زمین معوض چندین برابر (300متر مربع) در مقابل کمتر از( 30متر مربع) به او زمین بدهد. 2) حدود 40 متر مربع از زمین خانه خود را هم به این امر اختصاص داد. تا این معبر به راه فرعی و نهر آب قدیمی روستا متصل شود. چرا! چون یکی دیگر از دغدغه های پدر داشتن راه ماشین رو به خانه فرزندش سید قاسم بود.» نقد حم: در این فراز اگرچه، ایشان اعتراف می‌کند که تخصیص معبری ماشین‌رو (۴۰ متر از زمین ملک سیدابراهیم + ۳۰ متر از زمین معوض حاج‌زین‌الدین) به آ.سیدقاسم هم مربوط بوده است ولیکن بگونه‌ای عبارت‌پردازی می‌کند که گویا سیدقاسم هم یکی از گزینه‌های تخصیص مذکور بوده است! و حال آنکه تخصیص زمین باغچه سیدابراهیم به سیدقاسم در سال ۱۳۷۹ بوده است و احداث خانه او و اسکان در آن، قبل از زلزله انجام گرفته است و در حدفاصل دو سال مذکور، تنها کسی که نیازمند معبری ماشین‌رو بوده، فقط سیدقاسم بوده است وگرنه قبل از زلزله هیچکدام از اعضای خانواده آن‌مرحوم دغدغه معبر ۴ متری را نداشته‌اند. بنابراین عبارت «یکی دیگر از دغدغه‌های پدر»، غلط‌انداز است و تحریف «تنها دغدغه پدر» محسوب می‌شود که دور از صداقت و اخلاص در گزارش ماوقع می‌باشد. تحریف و فریب دیگری که در این فراز، قابل توجه است اینکه؛ انتهای معبر ماشین‌روی مذکور را بجای «خانه سیدقاسم»، «راه فرعی و نهر آب قدیمی روستا»، قلمداد کرده است تا وانمود کند که تخصیص مذکور، جنبه عمومی داشته است و اختصاصی سیدقاسم نبوده است!! زهی به اینهمه اخلاص و صداقت و تقوای الهی!!! نکته قابل توجه دیگر آنکه، بعد از وقوع زلزله و تخریب منزل مسکونی خود آ.سیدابراهیم، او و همسرش تا زمان احداث خانه‌ای جدید برای خود، (حدود ۲ سال) ساکن طبقه اول خانه سیدقاسم بوده است. در آن دو سالی که عملاً مستأجر پسرش سیدقاسم شده بود، سیدابراهیم (که قبلاً از طریق دروازه شمالی خانه قدیمی خودش به معبر وسطی روستا دسترسی داشته است)، دغدغه دسترسی سریع‌تر و راحت‌تر به همان معبر را یافته بود ولو با معبری یک‌متری که تدریجاً و یا همزمان تبدیل می‌شود به معبری ۴ متری. بنابراین براحتی می‌توان تصور کرد که سیدابراهیم در مدتی که ساکن خانه سیدقاسم شده بود، دغدغه‌مند و آرزومند معبری ماشین‌رو برای خانه سیدقاسم بوده است که بعد از احداث منزل جدید برای خود، نیاز خودش هم بر آن دغدغه و آرزو افزوده شده است. و حال آنکه «تعویض مشروط» ملک مخروبه ۳۰ متری داخل بافت روستا با زمین ۳۰۰ متری خارج از بافت روستا، نقطه پایانی دغدغه آن‌مرحوم بوده است که از زمان احداث پر مشقت خانه سیدقاسم در سال ۱۳۷۹، آغاز شده بود. حال چگونه است که دو سال (۱۳۷۹ لغایت خرداد ۱۳۸۲) تبدیل گردیده است به «آرزوی قدیمی در طول زندگی» سیدابراهیم؟!!! علت این تحریف آشکار و دروغ‌پردازی واضح چیست؟!! با این حرف‌ها شاید بتوانید قاضی و غریبه‌ها را فریب بدهید ولیکن اگر آن‌ها تواریخ وقایع را مثل بنده، مورد توجه قرار بدهند، هرگز در دام نیرنگ و سالوسی شما نخواهند افتاد. تحریف معنوی دیگری که این آقازاده در این فراز از گزارش ماوقع، مرتکب آن شده است، اینست که هنگام شمردن «اقداماتی برای عملیاتی کردن آرزوی مثلاً قدیمی در طول زندگی»، اولین اقدام آن‌مرحوم را «1) جلب رضایت آقازین‌الدین»، قلمداد کرده است و حال آنکه، قبل از این مورد، اقدام دیگری صورت گرفته است که عدم لحاظ آن، موجب گمراهی مخاطب می‌شود. معبر واسطی که بنیاد مسکن در طرح هادی خود که بصورت غیرقانونی از ملک مخروبه مرحوم سیدحسین موسوی (ثریاخالا) و ملک مخروبه خود سیدابراهیم، معبر وسطی روستا را به کوچه‌باغ شرقی روستا پیوند می‌زد به قیمت نادیده گرفتن غلط معبر قدیمی کوچه‌باغ دارای نهر عمومی (حدفاصل خانه سیدقاسم و مرحوم اکبر دایی) و بدون کسب اجازه از صاحبان این املاک، تقدم دارد بر مسئله معوضه مذکور. قبل از مذاکره با زین‌الدین، آ.سیدابراهیم به درخواست دوراندیشانه سیدقاسم، اول با وارث ثریاخالا وارد مذاکره و معامله می‌شود ولیکن اولین اقدام آن‌مرحوم، موفقیت‌آمیز نبوده است. قبل از معاوضه‌نامه با زین‌الدین، هبه‌نامه باریکه ۴ متری جنوب‌غربی ملک سیدابراهیم به سیدقاسم را داریم که میرزایی‌ها سد راه می‌شوند البته بحق! ..ادامه دارد. ✍️سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۰اسفند۱۴۰۲ سادات میدان 🎲 سیدعلاءالدین 🌹
🇮🇷﷽☫ 💎 @SMHM212 بسمه تعالی 🔥 جهنم؛ انتقامی جبّاریه یا ابزاری رمضانیه؟! (بخش دوم): بخش اول را در ایـــنـــجـــا ببینید. اشاره کردیم که غم‌ناک‌ترین درد بشریت در صحرای برهوت و سوزان محشر، نحوه جداسازی گناهان همچون دم‌های چسبیده و فرو رفته در اعماق تاروپود وجودی انسان‌هاست. «حیات» انسان برای «فلاح» اوست یعنی «ح‌یات» سکوی پرش انسان بسوی «فلاح» اوست که در مجال «العاجلة» (در مقابل «الآخرة» بمثابه «دنیا» در مقابل «عقبیٰ» بمفهوم موقت و سریع‌السیر) باید استفاده نماید. خدا تنوری را آماده کرده تا داغه (مهلت انسان در حیات خود)، نان خود را بچسباند! «ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری» «سخر لکم ما فی‌السموات و ما فی‌الارض» خالق متعال زمینه‌های لازم و بلکه کافی را فراهم ساخته است که تو خود را به «فلاح» (الله) برسانی. خدا مجبور نبود تو را بیافریند ولیکن لطف کرد (و البته با اجازه خودت) تو را وارد چرخه ح‌یات کرد. «قال ألست بربکم؟ قالوا بلیٰ»! حیاتی که به تو بخشیده، «کف لطف» اوست و فرصتی گذرا تا نان فلاح خود را که «سقف لطف» پروردگار حکیم است، به دست آوری. تو برای این «تنور پخت» و این «سکوی پرش» نیستی بلکه اینها برای تو هستند تا به فلاح برسی که «قرب الله» است. هر کاری که در این حیات مایه «قربت تو بسوی الله» است دریغ نکن؛ «إنّا لله». ولیکن در دنیا گرفتار «جناح» می‌گردی فلذا در آخرت محتاج «نجاح» می‌شوی که عملیات نجاح (نجات) به دست «رمضان» است و بس که از همین دنیا آغاز می‌گردد. شعار بنیادی مکتب الهی پیامبران و امامان بحق؛ «حیَّ علی الفلاح» (رجعت و بازگشت بسوی معشوق حقیقی) است و ضرورت شتافتن بسوی رستگاری و پیروزی نیل به «مقام قرب اعلی» اما ابناء بشر مختار هستند که خود را در جُناح و گناه «فساد و سفاکی» هم غرق سازند و برای خود انواع دُم‌ها را در آورند! ولیکن رمضان (خالق متعال) بر آنست که همه دم‌های آن‌ها را سوزانیده و معدوم سازد و سرانجام آنان را وارد بهشت خود گرداند. اگر خدا، رمضان (سوزان‌ترین آتش مطلق) نبود، هرگز انسان را نمی‌آفرید و اگر می‌آفرید، هرگز به او اختیار ارتکاب گناه نمی‌داد تا برای خود دُم در آورد! رمضان همان «اسم‌الله»ی است که ملائکه (از شدت وحشت و ترس خود!) آنرا کتمان می‌کردند اما خدا «بی‌صداقتی» آنان را لو داد! در قصه آفرینش؛ خطاب «إن کنتم صادقین» (اگر راست‌گویان هستید!) «پنهان‌سازی ملائکه» را آشکار ساخت همچنانکه در هنگامه سجده ملائکه بر آدم که شیطان، طفره رفت، خدا آن عزازیل (عزیز خدا!) را «ابلیس» (مأیوس) نامید؛ «وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَة اسْجُدُوا لآدَمَ فَسَجَدوا إِلاّ إِبْلِیس»! خالق رحمان، چنانچه «رمضان» نبود، هرگز اجازه «ابلیسی و شیطنت» و نیز «عصیان و طغیان» به هیچ مخلوقی را نمی‌داد. «رمضان»؛ «حریم آتشین» ممنوعه‌ای دارد که هر مخلوقی اگر بدان نزدیک شود، بلافاصله آتش می‌گیرد، حتی اگر قوی‌ترین فرشته خدا همچون حضرت جبرئیل(ع) باشد که أَبَرقدرت عالم آفرینش است. لذا فرمود: «لَو دَنوتُ أنملةً لَأحترقتُ»! (اگر باندازه یک بند انگشت نزدیکتر شوم، بلافاصله آتش می‌گیرم)! رمضان، شرّ هر شروری را آنقدر می‌گدازد و می‌سوزاند که هیچ اثری از شرارت او در عالم آفرینش پاک الهی، باقی نمی‌ماند. رمض، آن سوختنی است که اثری از آن باقی نماند! خداوند سبحان و مقدس، چون «رمضان» است، «جهنم» هم دارد تا عالم خود و بندگان خود (مذنبین سفاک و مفسد) را کاملا پاکسازی کند. البته زمانی هم می‌رسد که حتی «جهنم رمضان» هم (با آنهمه قدرت سوزندگی خود تا اعماق افئده)، گویا قادر به سوزانیدن و محو کامل «ذنوب» مخلوقات فوق‌العاده «شریر» او نیست! و لذا ادامه «تعذیب مذنبین» (اقلیتی از انسانها و شیاطین شر) بی‌فایده می‌گردد! و چاره‌ای باقی نمی‌ماند که آن‌ها را با خود جهنم بطور کامل نابود کند. فلذا جهنم با ساکنین آن (اقلیت غیرقابل پاکسازی از گناهان)، نابود خواهند شد. جهت اطلاعات بیشتر از «نابودی بهشت و جهنم» لطفاً منتظر چاپ «طپش خلقت و انقراض آخرت» (به قلم نگارنده این سطور) باشید که از سال ۱۳۶۶ تاکنون (بلحاظ ثقل مسئله) در حال ویرایشی طویل است! طی آن، در صدد تفسیری از «آیات انقراضیه» سوره هود هستم. همان سوره‌ای که باعث پیری زودرس پیامبر اعظم(ص) شد! تعذیب انسان‌ها بوسیله جهنم، «فرجامی از نجات» اکثریت آن‌ها از «ذنوب» و گناهانی دارد که بدنباله خود می‌کشند و مانع ورود آن‌ها به بهشت هستند، ولیکن وقتی که برای تداوم عذاب و شکنجه، فرجامی قابل تصور نیست، خالق جبار اقدام به محو خود جهنم (و بالتبع اهالی آن) می‌کند ولیکن «نابودی بهشت» چه وجاهتی دارد که همزمان اتفاق می‌افتد؟! ... ادامه دارد. ✍ سیدمحمدحسینی(منتظر) بهار ۱۴۰۲ 💠 کانال چلچراغ معارف و احکام حم 🎲 گروه چلچراغ معارف و احکام 🌹
بسمه تعالی قابل توجه اهالی غیور امامزاده 💠 علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۳۰۲): فراتر از تعارض منافع!! (بخش ۶۲) 🕸 تارهای عنکبوتی تنیده بر پارکینگ قاسم(۳۳) با دیدن این شکوائیه جدید،☝️دلم برای دختر خاله‌ام واقعاً سوخت که یک عمر از دست چنین کله پوکی، چه رنجی کشیده؟!!!😭 و اما بعد؛ مرحوم سیدابراهیم برای رفاه حال پسرش، بعد از شکست در معامله با وارثه ثریاخالا، دست به دامن حاج‌زین‌الدین می‌شود که او هم اول قبول نمی‌کرده است، معبری ۴ متری به کوچه مدنظر سیدابراهیم بدهد تا اینکه او را با این عبارت که «لااقل بخاطر دامادت و دخترت کوتاه بیا» و او هم بشرطی که آن قطعه معوضه به دخترش و دامادش می‌رسد، تسلیم آن‌ها می‌سازد و معامله صورت می‌گیرد. در قرارداد ذی‌ربط هم دقیقاً مشخص است که آن‌قطعه به سیدقاسم تعلق پیدا کرده است. معامله کاملاً مشروع و قانونی بوده است. متراژ این قطعه (داخل بافت مسکونی قانونی روستا) فرضاً حدود ۳۰ متر بوده و زمین معوضه (خارج از بافت مسکونی روستا) حدود ۳۰۰ متر بوده است، لابد مرضی‌الطرفین بوده است که انجام می‌شود و تامام! حالا یک کله‌پوکی بیاید (متأثر از سایر عنکبوت‌های شیطان‌صفت این کوچه جهنمی)، متراژ آنرا در اوهام خود به ۶۰۰ متر افزایش بدهد و ادعای تصرف عدوانی نماید، صرف‌نظر از گناه‌آلود بودن و نیز غیرقابل استماع بودن آن، نشانه چیست؟! بجز قلدری و حماقت و سفاهت و حداقل جنون عقلی و قاطی کردن مشاعری که به هم ریختگی آن مسبوق به سابقه هم است! و عجیب‌تر از همه، شاهدین اوست! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ هم‌اندیشی سادات میدان 🎲 هم‌اندیشی سیدعلاءالدین 🌹