.
و ما ادراک ما الفاطمه ...
اصل و اساس حدیث لولاک لما خلقت الافلاک است.
رسول خدا فرمودند: «هر که فاطمه سلاماللهعلیها از او آزرده و ناراحت باشد، من نیز از او آزرده وناراحت خواهم بود، و هر که من از او آزرده و ناراحت باشم، خداوند نیز از او
خشمگین خواهد بود.»
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
........
انسان کامل میتواند فقط شناخت کامل از انسان کاملی دیگر مثل حضرت زهرا داشته باشد. لذا مقام حضرت زهرا فقط نزد پیامبر و ائمه مشهود است و سایر اولیاء الهی به گوشه هایی از مقام حضرت آگاهی خواهند یافت.
ما أدراکَ ما زهرا
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ازل مبهوت فردایش، ازل حیران دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
.
.
#فاطمیه #زمینه
#هجوم_به_بیت_وحی
#حضرت_زهرا سلام الله علیها
#احسان_تبریزیان ✍
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
فاطمیه شد - دل پریشونه
آسمونم از - غصه گریونه
همه عالم - سینه زن میشه
وقتی که زهرا - نوحه میخونه:
"جَمَعوا الحَطَبَ الجَزل عَلی بابِ داری ..." *
هیزم آوردن
دست بسته علیمو کشیدن بردن
غربتو دیدن
ولی مردم به جای یاری خندیدن ۲
(وای / یا رسول الله
شد ادا آخر / حقِ ذِی القربی) ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
این چه رسمیه؟ - اف به تو دنیا
آتیش و جنت؟! - سیلی و حورا؟!
واژه ها دارن - همه میسوزن
وقتی که مقتل - میرسه اینجا:
"وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي ..." *
شعله زد آتیش
عاقبت تبانی کرد با لگد آتیش
دود بود و دود
هیچ رحمی نمی کرد آتیش نمرود ۲
(وای / عاقبت در سوخت
من توی آتیش / ولی حیدر سوخت) ۲
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
چی بگم از این - غم بی تکرار
راز ناگفته است - قصه ی مسمار
هنوز انگاری - از دل تاریخ
داره می خونه - مادری غمخوار:
"رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَی" *
با لگد در زد
نالمو شنید ولی باز مکرر زد
توو سکوتی سرد
رد شدن از روی در چل نفر نامرد ۲
(آه / "وَ أنا حامل"
بچمو گرفت ازم / ضربه قاتل) ۲
* فجمعوا الحطب الجزل على بابى // بر در خانه ام هيزم و خاشاک آوردند.
* وَ النَّارُ تُسْعَرُ وَ تَسْفَعُ وَجْهِي // در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.
* رَکَلَ البابَ بِرِجلِهِ فَرَدَّهُ عَلَیَّ // با پایش به درب لگد زد و درب را به روی من به عقب فشار داد و باز کرد.
بر اساس روایت بیان ماجرای هجوم به بیت وحی از زبان فاطمه سلام الله علیها
📖در کتاب” ارشاد القلوب” ابی محمّد حسن بن محمّد دیلمی (متوفّای ۷۷۱ هـ) ، داستان به آتش کشیده شدن در خانه ی حضرت زهرا و وقایع مربوطه را از زبان خود حضرت زهرا (س) نقل میکند.
👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موتورسیکلت
قفل دیسکهای آژیر دارمون رسید
با قیمت های خوب و عالی به علت سفارش بالا تعداد محدود هستش
ارسال ب تمامی نقاط
امنیت فول بالا
هماهنگی تهران
۰۹۳۹۶۱۱۲۶۰۶یعقوبیان ۰۹۱۹۲۱۱۸۰۳۹خانی
https://eitaa.com/afsa112
.
#گریه_مادر_در_کربلا
◾️ گريه #حضرت_زهرا علیهاسلام #شب_عاشورا در كربلا
قالتْ زینبُ علیها سلام:
بینما أنا جالسهٌ فی خِیمتی لیلةَ عاشوراء فإذا سَمِعتُ صوتَ البکاءِ مِن خیمةِ أخی الحسینِ . فذهبتُ إلی خیمتِه و رأیتُه مُصلیاً فیها ، فَرَجعتُ . ثم سمعتُ صوتَ البکاء ثانیهً فذهبتُ إلیها مصلِّیاً أیضاً ، و کَرّر هذا الأمرُ ثلاثَ مرّاتٍ.
فَوَقفتُ حتّی فرغَ أخی مِنْ صلاتِه؛ فسلّمتُ علیه و حَکیتُ لَه ما سِمعتُ مِن صوتِ البُکاء . فَقال : یا أُختی ، شِدةُ المُصیبةِ أَثَرتْ فیک حَتّی لا تَعرفی صَوتَ أُمِّک . إعلَمی یا أُختی ، إِنَّ اُمّی ثلاثهَ لَیالٍ تبکی وَ تَصْرَخُ فی کربلاء.
حضرت زینب علیهاسلام فرمودند:
در شب عاشورا درخیمه ی خویش نشسته بودم که ناگهان صدای گریه ای را از خیمه ی برادرم حسین علیه السلام شنیدم. به خیمه ی او رفتم و او را در حال نماز خواندن دیدم و بازگشتم. دوباره صدای گریه را شنیدم و به سوی او رفتم و او را دوباره در حال نماز خواندن دیدم و این امر سه بار تکرار شد.
ایستادم تا برادرم از نماز فارغ شود به او سلام دادم و آن چه را شنیده بودم، برای او حکایت کردم. فرمودند: ای خواهرم شدت مصیبت بر تو آنقدر اثر گذاشته است که دیگر صدای مادرم را نمیشناسی. اي خواهرم بدان که مادرم سه شبانه روز است که در کربلا گریه میکند و نوحه سر می دهد.
📚منابع
مفتاح الجنه، محسن غفاری، صفحه ۳۶
الزهراء و الحسین، روح الله شهیدی، ص ۲۷۰
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۵۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 🔲 بیت الاحزان حضرت صدیقهی اطهر (س) پیوسته میگریست و از ستم و کینهتوزی و دشمنی که نسبت به آن حض
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.
◾️ گریه مردان و زنان امّت بر مصائب اهل بیت علیهمالسلام
رُوِیَ أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ صَلَِی الله عَلَیه و آله ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ عَلَیها سَلام بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ بَکَتْ فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ. فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ؟ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ؟ فَقَالَ: النَّبِیّ ُصَلَِی الله عَلَیه و آله : یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ عَلَیها سَلام کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّة»
روایت شده: هنگامى که پیغمبر اسلام صلیالله علیه وآله فاطمه اطهر علیهاسلام را از شهادت فرزندش حسین علیه السلام و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود، حضرت زهرا علیهاسلام گریه شدیدى کرد و گفت: پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ میدهد؟
فرمود: زمانى که من و تو و على علیه السلام در دنیا نباشیم. گریه حضرت زهرا علیهاسلام شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: اى فاطمه علیهاسلام! مردان و زنان امت من بر مردان و زنان اهل بیتم گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید مینمایند.
هنگامى که روز قیامت فرا رسد من و تو مردان و زنان امت را شفاعت خواهیم کرد. هر کس که در مصیبت امام حسین علیهالسلام گریه کند، ما دست او را میگیریم و داخل بهشت مینمائیم.
اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم، خندان و مژده نعمتهاى بهشت به وى داده خواهد شد.
📚منابع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۰۳
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۴۸، ص ۲۲۵
بحار الأنوار، ، علامه مجلسی، ج ۴۴، ص ۲۹۳
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۸
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#مصائب_حضرت_زهرا
#امام_حسین
.
.
◾️گریستن آسمانها و زمین بر امام حسین علیهالسلام
عَن مِسمَعِ بنِ عَبدِالمَلِک عَن اَبی عَبدِاللّهِ علیهالسلام، قالَ: کانَ الُحسَینُ عَلیه السّلام مَعَ اُمِّهِ تَحمِلُهُ. فَاخَذَهُ رَسُولُ اللهِ صَلیاللهعلیهوآله فَقالَ: لَعَنَ اللهُ قاتِلیکَ وَ لَعَن اللهُ سالِبیکَ وَ اَهلَکَ اللهُ المُتَوازرین عَلَیکَ وَ حَکَمَ اللهُ بَینِی وَ بَینَ مَن اَعانَ عَلَیکَ، فَقالَت فاطِمَةُعَلَیها سَلام: یا اَبَة اَیُّ شَیئٍ تَقُولُ؟ قالَ: یا بِنتاهُ ذَکَرَت ما یُصیبُهُ بَعدِی وَ بَعدِکِ مِنَ الاَذی وَ الظُّلمِ وَ الغَدرِ وَ البَغِیِّ وَ هُوَ یَومَئِذٍ فِی عُصبَةٍ کَاَنَّهُم نُجُومُ السَّماءِ، یَتَهادُونَ اِلَی القَتلِ وَ کَاَنِّی اَنظُرُ اِلی مُعَسکَرِهِم وَ اِلی مَوضِع رِحالِهم وَ تُربَتِهِم. فَقالَت: یا اَبَة وَ اَینَ هذا المَوضِعِ الَّذی تَصِف؟ قالَ: مَوضِعُ یُقالَ لَهُ کَربَلا وَ هِیَ ذاتُ کَربٍ وَ بَلاءٍ عَلَینا وَ عَلی الاُمَّةِ، یُخِرجُ عَلَیهِم شَرارَ اُمَّتِی وَ لَو اَنَّ اَحَدَهُم یَشفَعُ لَهُ مَن فِی السَّمواتُ وَ الاَرَضینَ ما شَفَعُوا فیهمِ وَ هُم الُمخَلَّدوُنَ فِی النّارِ، قالَت: یا اَبَة فَیَقتَلُ؟ قالَ: نَعَم یا بِنتاهُ ما قَتَلَ قَبلَهُ اَحَدٌ کانَ تَبکیهِ السَّمواتُ وَ الاَرَضُونَ وَ المَلائِکَةُ وَ الوُحُوشُ وَ الِحیَتانُ فِی البِحارُ وَ الجِبالُ، لَو یُؤذَنَ لَها ما بَقِیَ عَلَی الاَرضِ مُتَنَفِّسٌ، وَ تأتیهِ قَومٌ مِن مُحِبّینا لَیسَ فِی الاَرضِ اَعلَمُ بِاللهِ وَ لا اَقوَمُ بِحَقِّنا مِنهُم اَولَیسَ عَلی ظَهرِ الاَرضِ اَحَدٌ یَلتَفِتُ اِلَیهِ غَیرَهُم اولئِکَ مَصابیحُ فِی ظُلُماتِ الجَورِ، وَ هُمُ الشُّفَعاءُ، وَ هُم وارِدونَ حَوضِی غَداً. اَعرَفُهُم اِذ اَورَدُوا عَلَیَّ بِسیماهُم وَ اَهلُ کُلِّ دِینٍ یَطلُبُونَ اَئِمَّتَهُم وَ هُم یَطلُبُونَنا وَ لا یَطلُبُونَ غَیرَنا وَ هُم قِوامُ الاَرضِ بِهِم یُنَزِّلُ الغَیثُ وَ ذَکَرَ الحَدیثَ بِطوُلِهِ ….
مسمع بن عبدالملک از ابی عبدالله امام صادق علیهالسلام نقل میکند که آن جناب فرمودند:حضرت امام حسین علیهالسلام را مادر گرامی شان بر دوش داشتند رسول خدا صَلَّی الله عَلَیهِ وَآلِهِ او را گرفته و فرمودند: خدای متعال قاتلین تو را لعنت کند، حق تعالی کسانی را که لباست را از تنت بیرون میآورند لعنت کند، خداوند بکشد آنانی را که یکدیگرشان را بر ضد تو کمک و مساعدت میکنند و خداوند بین من و آنان حکم میکند. حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کرد: ای پدر چه می فرمایید: حضرت فرمودند: دخترم مصیبت هایی که به او می رسد به یاد آوردم. او حسین علیهالسلام در آن روز در میان جمعی از مردان که همچون ستارگان درخشان هستند، قرار دارد و همگی به طرف مرگ و شهادت حرکت میکنند. گویا اکنون لشکرگاه آنان را مشاهده کرده و به جایگاه و محل دفنشان می نگرم. حضرت فاطمه علیها سلام عرض کردند: ای پدر جایی را که توصیف می نمایید کجاست؟ حضرت فرمودند: مکانی است که کربلا نام دارد و آن زمین برای ما و امت موجب اندوه و بلا است. بدترین افراد امت من بر ضد ایشان خروج میکنند و اگر تمام اهل آسمان و زمین بخواهند شفیع یک نفر از آن گروه شرور باشند شفاعت آنان پذیرفته نمیشود و به طور قطع و یقین تمام آن گروه شرور در جهنم جاویدان خواهند بود.حضرت فاطمه علیهاسلام عرض کردند: پدر، این طفل کشته خواهد شد؟
حضرت فرمودند: بلی دخترم پیش از او کسی این طور (جانگداز و دردناک) کشته نشده است که آسمان ها و زمین و فرشتگان و حیوانات وحشی بیابان ها و ماهیان دریا و کوه ها برای (مصیبت های) او گریه کنند.اگر این موجودات مأذون و اجازه داشتند، پس از شهادت او (امام حسین علیهالسلام) هیچ ذی روح روی زمین را باقی نمی گذاشتند و گروهی از دوستان ما (اهل البیت) خواهند آمد که در روی زمین کسی از آنها عالم تر به ذات (اقدس) الهی نبوده و تلاش کننده تر از آنان در اقامه حق ما وجود ندارد و در روی زمین غیر از ایشان احدی نیست که مورد التفات و توجه باشند. ایشان چراغ های درخشانی هستند که در تاریکی های ظلم و جور می تابند، همان هایی هستند برای دیگران شفاعت میکنند و در فردای قیامت در کنار حوض کوثر بر من وارد میشوند و زمانی که وارد شوند من آنان را به وسیله چهره هایشان (نورانی و الهی آنان) می شناسم. در آن روز اهل هر دین (و مسلک و مذهب و طریقت و…) پیشوایان خود را خواستارند و آنان طالب ما هستند و غیر ما را نمی خواهند. آنان باعث قوام و تحکیم زمین هستند. باران (وفور نعمت های الهی) به برکت وجود آنان بر زمین می بارد.
📚منابع
کامل الزیارات، ابن قولویه، ص ۱۴۵
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۴۷
#فاطمیه
#مصائب_حضرت_زهرا
#امام_حسین
.
.
#وصیت
#دفن_شبانه
◾️دشمن من و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را آگاه مکن!
آن حضرت خطاب به امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
اُوصِیکَ اَنْ لایَشْهَدَ اَحَدٌ جِِنازَتِی مِنْ هؤلاءِ الَّذینَ ظَلَمونِی وَ اَخَذوا حَقِّی فَاِنَّهُمْ عَدُوِّی وَ عَدُوُّ رَسولِ اللهِ وَ لا تَتْرُکْ اَنْ یُصَلِّیَ عَلَیَّ اَحَدٌ مِنْهُمْ وَ لا مِنْ اَتْباعِهِمْ وَ ادْفِنِّی فِی الَّیْلِ اِذا هَدَأت الْعُیُونُ وَ نَامَتِ الاَبْصارُ.
ای علی علیهالسلام تو را وصیت میکنم هیچ یک از آنان که به من ظلم روا داشتند و حق مرا غصب کردند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند؛ زیرا آنها دشمنان من و دشمنان رسول خدا هستند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانشان بر من نماز بگزارد. مرا شب دفن کن، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیدهها به خواب فرو رفته باشند.
📚منابع:
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۳، ص ۲۰۹؛ ج ۷۸، ص۲۵۳؛ ج ۲۸، ص۳۰۴
👈برگرفته از کتاب فاطمیه ماثور، حجه الاسلام شیخ محسن حنیفی، صفحه ۱۳۰
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#مصائب_حضرت_زهرا
.
.
#شور
#زمینه
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
#فاطمیه ۱۴۰۳
آه زهرا ، شده حیدرت تک و تنها
آه زهرا ، خیلی بی قرارم این شبها
آه زهرا ، بگو چی کنم با این غم ها
بغض سنگینیه توو گلوی من ،( ای بانوی من)۲
زدنت فاطمه روبه روی من ،( ای بانوی من)۲
کشتنت مقابله نگاهه من ،( ای سپاهه من)۲
رفتنت شده دلیل آهه من ، (ای سپاهه من)۲
===========
آه زهرا ، شده غربت علی معنا
آه زهرا ، بگو چی کنم من روزا
آه زهرا ، روضه میخونم برات حالا
شد دلم میونه کوچه ها کباب ، (دادنم عذاب)۲
زدنت تو رو به نیت ثواب ، (دادنم عذاب)۲
همه جای پیکرت به خون نشست ، (تا در و شکست)۲
با لگد زد تو رو بی حیای پست (تا در و شکست)۲
===========
آه زهرا ، منو کشته اون جراحت ها
آه زهرا ، زدنت توو کوچه نامردا
آه زهرا ، دیدمت به زیر دست و پا
قنفذ و مغیره باهم زدنت ، (پیش حسنت)۲
خون می ریخت از همه جای بدنت ( پیش حسنت)۲
ضرب تازیونه بازوتو شکست ، (بسته شد نفس)۲
بشکنه پایی که پهلوتو شکست ،(بسته شد نفس)۲
#عباس_قلعه ✍
https://eitaa.com/emame3vom/111006
.👇
.
#شور_روضه_حضرت_زهرا
#حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر ، دلخوشی خونه ی حیدر
آه مادر ، افتادی یه گوشه توو بستر
آه مادر ، آخ بمیرم که شدی پرپر
بین اون شلوغی و برو بیا ، وامحمدا
زدنت تورو چهل تا بی حیا ، وامحمدا
زیر لب میزدی فضه رو صدا ، وامحمدا
کشته شد محسنمون با لگدا ، وامحمدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر ، چشم زینب و حسین شد تر
آه مادر ، وقتیکه خوردی زمین با سر
آه مادر ، همگی رد شدن از روو در
همه جای خونمون به خون نشست ، تا سینه شکست
نفساتو پیش ما مغیره بست ، با قنفذ پست
بازوی تو بین کوچه ها شکست ، حرمتا شکست
شیشه ی عمر تو بی صدا شکست ، حرمتا شکست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر ، ای قراره ساقی کوثر
آه مادر ، بی قراری این دم آخر
آه مادر ، شده حال و روز تو مضطر
مجتباتو کشته یاد کوچه ها وامصیبتا
آخه دیده سیلی خوردی بی هوا وامصیبتا
یادمه میون کوچه مرد پست راهمونو بست
طوری ضربه زد که گوشواره شکست راهمونو بست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#عباس_قلعه ✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#شور_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر چی کشیدی بعد پیغمبر
آه مادر امون از چهل نفر کافر
آه مادر میزدن لگد همش رو در
اومدن تو خونهی وحی خدا چهل تا بیحیا وامحمدا
توی خونمون شده برو بیا وامصیبتا وامحمدا
میخ در تو لااقل کوتاه بیا وا مصیبتا وا محمدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر امون از جنایت کفار
آه مادر آشنا شد با تنت مسمار
آه مادر له شدی بین در و دیوار
یه نفر نگفت که زهرا یه زنه،بیحیا نزن بیحیا نزن
زن باردارو کسی نمیزنه،بیحیا نزن بیحیا نزن
حرومی انقدره هی لگد نزن،بیحیا نزن بیحیا نزن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
#شور_روضه_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر تک و تنها رفتی پشت در
آه مادر تو زمین خوردی جلو حیدر
آه مادر به خدا نمی کنم باور
خونه ی وحیه و آتیشِ بلا، وا محمدا
ترسیدن بچه ها توو سر و صدا، وامحمدا
با لگد ادا شد حق مصطفی، وا محمدا
توی آسمون پیچیده این ندا، وا محمدا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وای مادر یه تنه مقابل لشکر
وای مادر غرق خونه سوره ی کوثر
وای مادر چی بگم از آتیشِ معجر
داغیِ میخه و طفل بی گناه، موندی بی پناه
فضه رو صدا زدی میون راه، موندی بی پناه
در و همسایه ها می کنن نگاه، موندی بی پناه
علی درداشو باید بگه به چاه، موندی بی پناه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر سخته بین دود و خاکستر
آه مادر مثل پروانه شدی پر پر
آه مادر بیت الاحزان میگه درد آور
نقل مقتله که غرق خون شدی، نیمه جون شدی
یه جوری زدن که قد کمون شدی، نیمه جون شدی
بی هوا زدند و در شکسته شد، در شکسته شد
مرد خونه ی تو سر شکسته شد، سر شکسته شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#فاطمیه
#وحید_محمدی✍
--------------------
یا مهدی ، تسلیت به محضرت آقا
یا مهدی ، خیلی بی قراری این شب ها
یا مهدی ، واسه داغه مادرت زهرا
پهلو و بازوی مادرت شکست ، با ضرب لگد۲
نفس مادرتو مغیره بست ، با ضرب لگد۲
میزدش مادرو بی حیای پست ، با ضرب لگد۲
پیکرش میون خونابه نشست ، با ضرب لگد۲
-----------------------
#عباس_قلعه ✍
#سبک_آه_ریان
..................
#شور_روضه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه اسما ، برسون خودت رو به زهرا
آه اسما ، پشت در محشره واویلا
آه اسما ، محسنم افتاده زیر پا
اینکه غرق خون برابر منه ، کوثر منه
ذوالفقارِ من و یاورِ منه ، کوثر منه
نفسش قوت پیکر منه ، کوثر منه
یه تنه تموم لشکرِ منه ، کوثر منه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه اسما ، پشت در به پا شده غوغا
آه اسما ، کُمَکی کن به منِ تنها
آه اسما ، کاری کن خودت برا زهرا
کُشتن اِنسیه ی حورای منو ، زهرای منو
خوشی و شادیِ دنیای منو ، زهرای منو
زدن آتیش دل تنهای منو ، زهرای منو
آشیونِ من و مَأوای منو ، زهرای منو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه اسما ، بَعده فاطمه منِ تنها
آه اسما ، میشه زندگیم چه بی معنا
آه اسما ، نمیخوام باشم توو این دنیا
ذوالفقارم و شکستن ای خدا ، وامصیبتا
با غلاف کینه شد ازم جدا ، وامصیبتا
تا دیدم رو چادرش یه رَدِ پا ، وامصیبتا
فهمیدم که چی شده توو کوچه ها ، وامصیبتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه اسما ، غمِ عالَم توو دلم شد جا
آه اسما ، تا دیدم میون اون غوغا
آه اسما ، فاطِمَم رُو زیر دست و پا
بین دود و شعله سوخت موی سرش ، قلب حیدرش
نه فقط مو که تموم پیکرش ، قلب حیدرش
شد پریشون دلِ زارِ دخترش ، قلب حیدرش
چادرش سوخت و تموم پیکرش ، قلب حیدرش
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بهمن_عظیمی ✍
............
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/14124
.👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #شور_روضه_حضرت_زهرا #حضرت_زهرا ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آه مادر ، دلخوشی خونه ی ح
4_5886497337685055001.ogg
1.15M
#شور_روضه_حضرت_زهرا_س
#فاطمیه
#سبک_آه_ریان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه اسما_بنویس علی بخون تنها
آه اسما_تو حیات خونه ی مولا
آه اسما_میزدن مادرمو مردا
مادرم با هیچ کسی دعوا نداشت_بار شیشه داشت
زیر در بود پاشو روی در گذاشت_بار شیشه داشت
داغ محسن و روی دلش گذاشت_خیلی کینه داشت
زن پا به ماه کتک زدن نداشت_خیلی کینه داشت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه اسما_تا که دید مادرمو تنها
آه اسما_کوچه رو بست به روی زهرا
آه اسما_بی حیا دستشو برد بالا
یه جوری زدش که گوشواره شکست_اون مردک پست
نمیگفت این که رو خاکه فاطمه است_اون مردک پست
مرد جنگی و زمین گیر میکنه_اون ضربه ی دست
تو جوونی حسن و پیر میکنه_اون ضربه ی دست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آه مادر_یاسی اما شدی نیلوفر
آه مادر_جون زینب این دم آخر
آه مادر_رو نگیر از علی تو بستر
واسه دلخوشیم بگو که بهتری_روز آخری
انگاری یه ساله که تو بستری_روز آخری
با لگد تو هیچ جا در نمیزنن_گریه کن حسن
حتی مرد و چِل نفر نمیزنن_گریه کن حسن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#میثم_جادری
.
#زمزمه_حضرت_زهرا
#فاطمیه
#زبانحال_مولا امیرالمؤمنین
سبک خمیده خمیده رسیدم به تو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خدایا خدایا چی اومد سرم
صداشو بلند کرد سرِ همسرم
با چشمای گریون کشیدم خودم
عبامو روی پیکرِ همسرم
عبامو کشیدم رو جسمی کبود
که افتاده بود بین آتیش و دود
الهی بمیرم که زهرای من
توی خونه ی من لگد خورده بود
پشت در صداشو شنیدم
نفس نفس هاشو شنیدم
ناله ی یا فضه بیا شو شنیدم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میون مدینه پیچید این سخن
که افتاده لرزه به زانوی من
نمیشه کسی باورش این خبر
جلو چشم من همسرم رو زدن
چرا تازیانه به کوثر زدن
تویِ خونه سیلی به مادر زدن
به رخسار زهرا جسارت یعنی
که سیلی به روی پیمبر زدن
کوه غیرت بودم شکستم
همه دیدن شد بسته دستم
فاتح خیبر بودم از پا نشستم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#زمزمه #حضرت_زهرا
#میثم_مومنی_نژاد✍
https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi/14126
.👇
.
#زمزمه
#حضرت_زهرا_زمزمه
بند اول:
پشت این در یه روزی غوغا شد
دود آتیش از کوچه پیدا شد
می دیدم که مادرم تنها شد
زمین خورد و لگد شد چادر مادر
چی آورده سرش این میخ تیز در
چه دردایی کشیده بعد پیغمبر
ای وای مادر ای وای مادر
بند دوم:
می شِکوندن با غلاف بازوشو
چکمه هاشون میزدن پهلوشو
زخمی کرده سیلی شون ابروشو
خودم دیدم که مادر دست به دیواره
روی خاکا چشاش ابریه میباره
میخواد پاشه ولی زخماش نمیزاره
ای وای مادر ای وای مادر
#علی_علی_بیگی✍
#فاطمیه
.👇
فیشروضهفاطمیه1403.pdf
1.85M
﷽
🔖#پی_دی_اف_روضه🔖
pdf
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
📜فیش روضه دهه #فاطمیه ۱۴۰۳📜
مناجات و #روضه_حضرت_زهرا(س)
ـــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ ــــــــــ
✍مـؤلــف و نویسنده :
#علی_حاجیان_فر
آماده چاپ و پرینت
.
#واحد
#فاطمیه #حضرت_زهرا
مادرم حضرت زهراس
فاطمه ام ابیهاس
گوشه ی لطف نگاهش
برتر از عرش معلاس
خودم ایل و تبارم تموم کس وکارم فدای حسنش
آه هزارتا مثه حاتم خود حضرت آدم گدای حسنش
سایه ی رو سرم مادر خیلی دوست دارم
حضرت بی حرم مادر خیلی دوست دارم
فاطمه ام ابیها
........
کربلام گیره یه امضا
این گدا داره تمنا
حل میشه مشکلم آخر
گر نگاهی کنه زهرا
منه بی سروپارو که دوست داره شمارو ببر کرببلا
آه دلم پر زده مادر شبیه یه کبوتر تا ایوون طلا
بانیِ کربلای ما زهرا مدد زهرا
پرچمت تاابد بالا زهرامددزهرا
فاطمه ام ابیها
........
فاطمه خسته و تب دار
زخمی از ضربه ی مسمار
غرق خون بال کبوتر
رد خون مونده به دیوار
نه جوونی نه توونی لباسش همه خونی کبودش بدنش
آه غمم رو کی میدونه دلم رو میسوزونه سیاهی تنش
چشمامون ابر بارونه زهرا مرو زهرا
دخترت زار و گریونه زهرا مرو زهرا
فاطمه ام ابیها
....
قلبم ازغصه کبابه
حال من خیلی خرابه
قوت بازوی حیدر
زندگی بی تو عذابه
همه داروندارم گره خورده به کارم شدی قاتل من
آه دعا کن که بمونی هنوز خیلی جوونی همه حاصل من
زینب از غصه میمیره زهرا مرو زهرا
دیگه حیدر زمین گیره زهرا مرو زهرا
فاطمه ام ابیها
#هاشم_محمدی_آرا
👇👇
🏷آقای مدّاح، آقای منبری، آقای هیئتی!
خواندن روضهی در و دیوار در این ایّام، واجب است؛
امّا کافی نیست...
باید بگویی چه شد که دشمن جرأت کرد،
چنین جسارتی به دختر پیامبر(ص) روا دارد؟!
باید بگویی که حضرت زهرا(س)،
چهل شب به همراه امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع)،
در خانهی مهاجرین و انصار رفت و از آنها خواست که حق را بگویند!
تا به آنچه در روز غدیر دیده بودند عمل کنند؛
تا سکوتشان را بشکنند و با بیطرفی، دشمن را یاری نکنند...
امّا چه شد؟!
جز چهار پنج نفر،
بقیه پای کار نیامدند
و در لانههایشان خزیدند...
پس جرأت نانجیبها،
از بیجرأتی خواص بود،
از بیجرأتی کسانی بود که غدیر را دیدند،
اما سکوت کردند!
این چنین شد که زور لگد دشمن قوت گرفت
و دخت نبی را اینچنین بین در و دیوار... بگذریم!
آری گریه کن پای این روضهها،
امّا بدان که در این بزم،
جایی برای «بیطرفی» نیست...
✍دانیال بصیر
دانشجوی دکتری فِرَق تشیع
#فاطمیه
#الی_الحبیب
.👇
.
امام سجاد در خطبه اش در شام ، میخواد اهلبیت پیامبر را که کشتی نجات و چراغ هدایتند، معرفی کند... لذا میفرمایند:انا بن الزمزم و الصفا( اعتبار مکه و منا و زمزم و صفا از ماست).
وقتی ائمه میفرمایند، هر بلایی سر ما اومد از روز دوشنبه بود ،یعنی چی؟
یعنی روزی که مردم و حکومت ، ریسمانهای هدایت رو رها کردند ، بسمت ضلالت رفتن و اولین بی اعتنایی به ائمه ی هدایت و اهلبیت پیامبر، رعایت نکردن حالِ دختر پیغمبر و غصب حق امیرالمومنین بود.و اینگونه بسمت ائمه کفر متمایل شدند.
چون اهلبیت پیامبر را ، در حد داماد و دختر و نوه ، پایین آوردن ... کسانی رو که پیغمبر فرموده بود؛ اگه رها کنید گمراه میشوید، رها کردن... ولذا دیگه کمتر کسی ائمه را پناهگاه و محل رجوع در دین میدانست... اما وقتی یزید ، آشکارا منکر میکرد و مردم هم متوجه آن شدند...لذا امام حسین فرصت را مغتنم شمرد و شروع کرد به روشنگری و تبیبنِ حقائق... چون معاوبه آشکارا امام حسین رو فاقد شرایط حکومت معرفی کرده بود و میگفت ؛ اگر حسین بن علی شرایطش از یزید بهتر بود، من او را جانشینم میکردم، اما چه کنم که یزید بهتر و حائظ شرایط تر است. ! متاسفانه مردم هم سکوت کردند و اهلبیت را محل رجوع ندانستند...
اگر غصب حق از حیدر نمیشد
حسین بن علی بی سر نمیشد
امام حسین دو بار در کربلا بدشمن رو زده ، اول وقتی به خیمه ها ی اصحاب و بنی هاشم نگاه کرد و همه رو خالی یافت؛ لذا رو به دشمن فرمود؛ هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله... چرا بدشمن استنصار کرد؟ چون دید دیگه بعد از این، نوامیس اهلبیت تنها میمونن، می دونست بعد از شهادتش، نوامیس رسول الله تنها بین ۳۰ هزار لشکر خواهند ماند.لذا به همین دشمن هم برای حمایت از مخدرات رو زد.چون امام حسین غیرت الله است.
................
متن مقتل حضرت علی اصغر علیه السّلام
وً لَمَّا رَأیَ مَصَارعَ فِتیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَیَ لِقاءِ القَومِ بِمُهجَتِهِ؛ اِلتَفَتَ عَن یَمِینِهِ؛ فَلَم یَرَ أَحَدًا مِنَ الِّرجَالِ وَ اِلتَفَت عَن یَسَارِه،ِ فَلَم یَرَ أَحَدًا وَ لَم یَبقِ غَیرُهُ وَ غَیرُ النِّساءِ وَ الذَّرَارِی / امام حسین علیه السلام یکّه و تنها ماند. وقتی مقتل جوانان و عاشقان خود را دید، عزم نمود تا با جان خویش به مصاف دشمن برود. به طرف راست خود نظر انداخت و هیچ مردی را ندید به طرف چپ خود نظر کرد باز کسی را ندید. غیر از خودش و زنان و بچه های کوچک کسی باقی نمانده بود.
فنَادیَ / پس صدا زد:
«هل مِن ذَابٍّ یَذُبُّ عَن حَرَمِ رَسُولِ اللهِ؟ / آیا مدافعی هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
هل مِن مُوَحِدٍ یَخَافُ اللهَ فِینَا؟ / آیا خداپرستی هست که در مورد ما از خدا بترسد؟
هل مِن مُغِیثٍ یَرجُوا اللهَ فِی اِغَاثَتِنَا؟ / آیا فریادرسی هست که به خاطر خدا به فریاد ما برسد؟
هل مِن مُعیِنٍ یَرجُوا مَا عِندَ اللهِ فِی اِعَانَتِنَا؟ / آیا یاری دهنده ای هست که به امید ثواب خدا ما را یاری کند؟
ارتَفَعَت أَصوَاتُ النِّساءِ بِالعَوِیلِ! / صدای گریه و شیون زنان حرم بلند شد.
فضَجَّ النَّاسُ بِالبُکَاءِ / و همه ی مردم گریه کنان ضجّه می زدند.»
ثمَّ تَقَدَّمَ اِلَی بَابِ الفُسطَاطِ، وَ جَلَسَ اَمامَ الفُسطاط فَأَلقَی البُرنُسِ وَ اعتَم بِعِمَامَهٍ، فَقَالَ لِزَینَبَ علیهاالسلام/ سپس امام به در خیمه آمد و مقابل خیمه نشست. کلاه خود را از سر برداشت و عمامه ای بر سر گذاشت و به حضرت زینب علیها السلام فرمود:
«ناوِلینِی عَبدُاللهِ عَلِیًا وَلَدِی الصَّغِیرَ، حَتَّی أُوَدِّعهُ، هُوَ طِفلٌ أُمُهُ الرُّبَابُ بِنتُ اِمرَئِ القِیسِ/ فرزند کوچکم عبدالله که نامش علی است به من بدهید تا با او وداع کنم. مادر علی اصغر، رباب دختر اِمرِٶالقِیس بود.»
کودکش را آوردند. علی اصغر را در آغوش گرفت و شروع کرد به بوسیدن او و میفرمود:
«یا بُنَیَّ! وَیلٌ لِهَولُاءِ القَومِ! / ای پسر عزیزم! وای بر این مردم! آن زمان که جدّ تو محمد مصطفی دشمن آنان باشد.»
فَرَمَاهُ حَرمَلَهُ بنُ کَاهِلِ الأَسَدِی بَسَهمٍ، فَوَقَعَ فِی نَحرِه،ِ فَذَبَحَهُ فِی حِجرِ الحُسَینِ علیه السلام مِنَ الأُذُنِ اِلیَ الأُذُنِ وَ مِنَ الوَریِدِ اِلیَ الوَریِدِ/ در این هنگام حرمله بن کاهل تیری به سوی کودک رها کرد و آن تیر به گلویش نشست و گلوی علی اصغر را گوش تا گوش و رگ تا رگ، در آغوش پدر پاره کرد.
فقالَ لِزَینَبُ/ در حالی که خون از گلوی کودکش جاری بود، به حضرت زینب علیها السلام فرمود:
«خُذِیهِ!/ این کودک را بگیر.»
دست های خود را زیر گلوی علی اصغر برد، وقتی دست ها پر از خون شد به آسمان پاشید.
ثمَّ قَالَ:/ و فرمود:
خدایا! تحمل این حادثه برایم آسان است چرا که تو می بینی و در پیشگاه تو بچه ی ناقه ی صالح از کودک من جلیل تر نیست.»
📚منبع:
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۴۵، ص۴۶و۴۷
.
#شعرخوببههمهدیهدهیم
روضهخوان ( استغفرالله) از عذابَالنّار گفت
از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت
واژهها از روضهها گفتند جای روضهخوان
تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت
باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد
(هیزم از شرمِ نمکنشناسیاش هر بار گفت)
من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد
(در، به خون آغشته، زیرِ چکمهی کفار گفت)
گِل شدم با اشکهایش، تا مبادا صورتش ...
باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد...، (دیوار گفت)
کاشکی سرنیزهای بودم کنارِ ذوالفقار
تا سلاحِ قاتلانِ همسرش...، (مسمار گفت)
مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین
(یک جهود از روزگارِ حیدر کرار گفت)
کاش میکوبیدم آن را روی تابوت خودم
یا که بیمسمار، در میساختم...، (نجّار گفت)
آنطرف همسایهها گفتند کمتر گریه کن
مادر اما این طرف «اَلجار ثُمَّ الدّار» گفت...
#رضا_قاسمی ✍
#فاطمیه
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
.
•
روضۀ متنی #شام_غریبان #حضرت_زهرا سلام الله علیها و گریز به روضه حضرت رقیه سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه
پرستویِ مهاجرم، چرا زلانه میروی؟
اگر ز لانه میروی، چرا شبانه میروی؟
قرارِ من،شَکیبِ من، مهاجرِ غریبِ من
فدای غربتت شوم،که مخفیانه میروی
حیاتِ جان، امیدِ دل، علی بُود ز تو خِجل
که با کبودیِ بدن، زتازیانه می روی
کبوترِ شکسته پر،مرا به همرهت ببر
چرا بدونِ جُفتِ خود، ز آشیانه می روی
چهار طفلِ خون جگر، زنند از غمت به سر
تو بر زیارتِ پدر، چه عاشقانه میروی
اَلا به رُخ نشانه ات،مگر شکسته شانه ات
که مویِ زینبین خود، نکرده شانه میروی
فتاده بر دلم شرر، که تو در این دلِ سَحَر
ز همسرت غریبتر، برون زخانه میروی
*بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها رو امیرالمؤمنین داره غسل میده،اسماء بِنتِ عُمَیس میگه من از چاه آب می آوردم،رو بَدَنِ حضرت زهرا سلام الله علیها آب می ریختم،علی بدنِ فاطمه رو غسل میداد،اسماء میگه رفتم دوباره از چاه آب بکشم،دیدن علی صدایِ فریادش بُلَند شده،برگشتم اومدم،دیدم سر به دیوار گذاشته،داره داد میزنه گریه میکنه،اومدم جلو...آقاجانم! مگه خودتون نفرمودید: آروم آروم گریه کنید،همسایه ها صداتون رو نَشنَوَن؟ فرموده باشند:اسماء این روشنایی رو بیار جلو،بیا ببین پهلویِ زهرام شکسته...صورتِ فاطمه کبوده،بازوش رو شکستن...
امیرالمؤمنین دست از غسل دادن کشید،اما من یه غسّال دیگه هم میشناسم،موقع غسل دادن دست از غسل دادن کشید،کجا؟ زهرایِ سه ساله رو تویِ خرابه ی شام داشتن غسل میدادن، یه وقت دیدن،اون زَنِ غساله دست از غسل دادن کشید، گفت: من این بدن رو غسل نمیدم...چرا؟ بی بی جان! همین که لباس های این بچه رو دَر آوردم،خواستم بدنش رو غسل بدم،دیدم همه جایِ بدن این بچه سیاه و کبوده...می ترسم مرضی که این بچه داشته منم بگیرم،من این بدن رو غسل نمیدم...بی بی زینبِ کبری سلام الله علیها فرمود: آی زنِ غساله! بخدا از کربلا تا اینجا اینقدر این بچه رو زدن....ای حسین...*
نَم نَم داره بارون میآد
داره برام مهمون میآد
خرابه بویِ خون میآد
وای وای
داره از راهِ دور میآد
تو طبقی از نور میآد
از سَفَرِ تنور میآد
وای وای
*دیدن این تشت رو گذاشتن جلویِ این بچه،دست بُرد،سر رو از تشت برداشت،نگاه کرد دید خدا سَرِ بُریده ی بابا....سَرِ بُریده رو برداشت،شروع کرد با بابا حرف زدن...*
آروم آروم از طبق بیا كنارم
سر رو سَرِت بذارم
حرفِ نگفته دارم
وای وای
*چیه حَرفِ نگفته ات؟..*
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو كه می بردم
فقط كتك می خوردم
وای وای
*بابا! هر وقت صدات زدم کتکم زدن،بابا! هر وقت صدات زدم،تو صورتم سیلی زدن...بابا! هر وقت گریه کردم بهم تازیانه زدن...بابا!..*
نبودی و اسیر شدم
بسته به یك زنجیر شدم
یه شبِ پیرِ پیر شدم
وای وای
یكی زد و همه ام زدند
لگدِ مُحكمم زدند
*حالا هر کجا صدایِ منو می شنوی صدات رو بلند کن...یاحسین...*
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا گریز به حضرت رقیه
#روضه_شام_غریبان_حضرت_زهرا
صوت 👇
https://t.me/marssye/94460
.......................
#حضرت_رقیه
دخترت برا تو گریونه
کنج این خرابه مهمونه
وای من خدا دلم خونه، دلم خونه
یه روز خوش من ندیدم بابا جون
چه طعنه هایی شنیدم بابا جون
بابا بیا من بریدم
وای که چقد دلم بابا برات خونه
چشام یه کاسه خونه
برا تو روضه میخونه
وا ابتا غریب کربلا
روضه هام شده غریبونه
جای من شده یه ویرونه
وای من خدا دلم خونه، دلم خونه
رو قلب من غم نشسته بابا جون
کی دندونات و شکسته بابا جون
بابا شدم زار و خسته
وای که چقدر شبا گرسنه خوابیدم
سرت رو روی نی دیدم
با تازیانه لرزیدم
وا ابتاه غریب کربلا
زندگیم بی سر و سامونه
بغض من شبیه بارونه
وای من خدا دلم خونه، دلم خونه
یکی به من حرف بد زد بابا جون
یکی به پهلوم لگد زد بابا جون
نم نم داره بارون میاد
داره برام مهمون میاد
خرابه بوی نون میاد
وای وای
داره از راه دور میاد
تو طبقی از نور میاد
از سفر تنور میاد
وای وای
آروم آروم از طبق بیا كنارم
سر رو سرت بذارم
حرف نگفته دارم
چند شبه بابا یه لقمه نون نخوردم
اسم تو كه می بردم فقط كتك می خوردم
نبودی و اسیر شدیم
بسته به یك زنجیر شدیم
بابا یه روزه پیر شدیم
یكی زد و همه ام زدند
لگد محكمم زدند
وای وای،حسین....
حالا كه اومدی بمون
یه ذره لالایی بخون
حالا كه اومدی بمون
یه ذره لالایی بخون
میخوام بخوابم باباجون
وای وای
تا بینمون فاصله بود
سهمم فقط آبله بود
خندهای حرمله بود
وای وای
رباب و ببین اصلاً نمی خوره آب
هر روز نشسته بی تاب
تنها به زیر آفتاب
شبا دیگه یا بچه اش و خواب میبینه
یا خواب آب میبینه
داره عذاب میبینه
صوت👇میرداماد
https://mobyan.ir/Paik/MediaShowOne.aspx?MediaId=5380