.
سریع دوید پیش عمو ، عمو یه چیزی آوردم دیگه نه نمیتونی بیاری تا نامه رو باز کرد دید دست خط برادرشه
همونچا رو زمین نشست گریه کرد هی میگفت حسنم
کجایی غریبی داداشتو ببینی. شیخ جعفر میگه انقدر همو بغل کردن گریه کردن که ارباب غش کرد
همچین که نامه رو گرفت یاد غصه های مدینه افتاد
نمیدونم همه تا اسم مادر میشنیدن غش میکردن. چی دیدن نمیدونم
علی کجا افتاد؟
امیرالمومنین تو مسجد نشسته یهو دید حسن و حسین دوان دوان
بابا بیا مادرم از دنیا رفت...
علی فاتح خیبر غش کردا نه یه مرد معمولی
همچین که نامه رو گرفت. چی نوشت تو نامه نمیدونم؟؟
وقتی ارباب غش میکنه چی تو نامه میبینه؟؟
شاید نوشته حسین جان اگر بودم مثل کوچه ها وای میسادم
فقط فرقش اینه اونروز کوچیک بودم نتونستم برای مادر کاری کنم ولی امروز جبران میکردم
#شب_ششم_محرم
#روضه
#امام_حسین
#روضه_امام_حسین
#حضرت_زهرا
#امام_حسن
#حاج_سید_رضا_نریمانی
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥صدای پای #محرم......🏴
یا امام حسین ما به این مردم گفتیم نوکر توایم ، تورو خدا ما رو پیش این مردم بی آبرو نکن...
#روز_عاشورا
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
🔸چقدر نام تو زیباست اباعبدالله
🔸حرمت عرش معلّاست اباعبدالله
🔸زائر کرببلا حق شفاعت دارد
🔸قطره در کوی تو دریاست اباعبدالله
روز عاشوراست...
روز مصیبت عظمی است...
امروز زمین و آسمان در عزای شما گریه میکنند یااباعبدالله...
🔸هر کسی داد سلامی به تو و اشکش ریخت
🔸او نظر کرده ی زهراست اباعبدالله
امام صادق علیه السلام فرمود...
أَبَا بَصِيرٍ إِنَّ فَاطِمَةَ لَتَبْكِيهِ وَ تَشْهَقُ
مادرم فاطمه دائما در عزای حسینش گریه میکنه...
أَ مَا تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ فِيمَنْ يُسْعِدُ فَاطِمَةَ
آیا دوست داری مادرم زهرا رو یاری کنی یا نه...
دلت آماده است بریم کربلا...
آخه امروز زهرای مرضیه میاد کربلا...
🔸مادرت گفت "بنیَّ" دل ما ریخت به هم
🔸بردن نام تو غوغاست اباعبدالله
🔸مادرت گوشه ی گودال تماشا می کرد
🔸بر سر نعش تو دعواست اباعبدالله
سید بن طاووس میگه...
فَوَقَفَ يَسْتَرِيحُ سَاعَةً...
از شدت تشنگی و خستگی...
لحظه ای ایستاد استراحت کنه...
نانجیب با سنگ بر پیشانی حضرت زد...
پیراهن عربی رو بالا زد....
میخواد خون از صورت مبارک پاک کنه...
فَأَتَاهُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ...
حرمله تیر سه شعبه از کمان رها کرد...
تیر آمد و بر قلب عزیز زهرا...
صدای غربتش بلند شد...
بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
یا صاحب الزمان منو ببخشید آقا...
🔸نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
🔸نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت
🔸هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید
🔸عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
🔸بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
🔸اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد
به قصد فرج...
بگو یاحسین...
.....
خدا به داد دل زینب برسه...
دید صدای هلهله دشمن میاد...
اومد کنار برادر عرضه داشت...
چه خبر شده حسینم...
قراره چه اتفاقی بیفته...
ابی عبدالله فرمود خواهرم زینبم...
الان پیغمبر خدا رو در خواب دیدم...
صدازد حسینم تو به زودی به ما ملحق میشی...
ایی وای.. ای وای..
جدم پیغمبر فرمود فردا کنار منی...
تا این حرف و بی بی زینب کبری شنید...
دیگه طاقت نیاورد صدای ناله اش بلند شد...
یعنی حسینم م میخواهی بری...
منو تنها بگذاری...
باورم نمیشه برادر...
تمام دلخوشی من تویی حسین...
وقتی جدم رسول خدا رو از دست دادم...
صبر کردم داداش...
جلو چشمام مادرم پرپر شد...
صبر کردم داداش...
فرق شکسته ی بابام امیرالمومنین رو دیدم...
صبر کردم...
تکه های جگر برادرم حسن رو دیدم صبر کردم...
الان تمام دلخوشیم تویی داداش حسین...
چطوری منو تنها بگذاری...
زینب بدون تو میمیره...
🔸امان از دل زینب
🔸چه خون شد دل زینب
ابی عبدالله خواهر رو آروم کردم...
هر کجا خانم زینب کبری بی تابی میکرد...
ابی عبدالله خواهر رو آروم میکرد...
روز عاشورا هم وقتی ابی عبدالله ميخواست بره میدان...
دید خواهر خیلی بی تابی میکنه...
اگه دست ولایت حسین نبود زینب جان داده بود خدا...
زینبم خواهرم... تا صدای الله اکبر منو میشنوی...
بدونید من هنوز زنده ام ...
خدایا حسین رفت میدان...
زینب کبری... داخل خیمه..
تا صدای تکبیر برادر رو میشنوه...
دلش آروم میگیره...
حالا میخواهی برا زینب کبری گریه کنی بسم الله...
امان... از اون لحظه ای که دیگه صدای تکبیر برادر رو نشنید...
داخل خیمه...
هی بلند ميشه....
هی میشینه روی زمین....
میگه حسین...برادر...
زینب به فدات حسین...
چرا صدای تکبیرت نمیاد داداش...
یکدفه دید صدای ذوالجناح اومد....
دوان دوان اومد بیرون...
شاید خوشحال شده زینب...
الحمدلله بردارم حسین برگشته...
یه نگاه کرد... دید ذوالجناح برگشته اما حسین نیومده..
همین جا بود که دیگه...
🔸همه از خیمه ها بیرون دویدند
🔸ولی سالار زینب را ندیدند
بی تاب شده زینب..
یاصاحب الزمان...
دوان دوان... به سمت گودی قتلگاه...
هی صدا میزنه....وای عزیز مادرم حسین...
🔸از حرم تا قتلگه، زینب صدا میزد حسین
🔸دست و پا میزد حسین، زینب صدا میزد حسین
اومد بالای تل زینبیه... یه نگاه کرد... دید...
والشمر جالس علی صدره...
شمر روی سینه برادر...
خدا چکار کنه زینب... دستاش رو گذاشت روی سر هی صدا میزنه....
وامحمدا... واعلیا...
تسلای دل زینب صدا بزن یاحسین...
🔸 حسین آرام جانم
🔸 حسین روح و روانم
#روضه_امام_حسین
#روز_دهم_محرم
#عاشورا
.
.
#طلیعه_محرم
#همخوانی
شکرُ لله ، عالم سیه پوشه
شکرُ لله ، عشق تو می جوشه
شکرُ لله ، علمت روو دوشه
شکرُ لله
شکر لله ، محرم و دیدم
شکر لله ، تا روضه رسیدم
شکر لله ، پرچمو بوسیدم
شکر لله
شکر لله ، به سینه می زنم
شکر لله ، وقف تو شد تنم
شکر لله ، هیاتی کردنم
شکر لله
آقای من ، دین و دنیای من
آقای من ، ماه شبهای من
آقای من ، ذکر لبهای من
آقای من
(حسین اقاجان)
یا ثارالله ، جونم نذر غمت
یا ثارالله ، عشقه محرمت
یا ثارالله ، زنده ام با دمت
یا ثارالله
یا ثارالله ، مست و مبتلاتم
یا ثارالله ، کشته ی چشماتم
یا ثارالله ، تا آخر باهاتم
یا ثارالله
یا ثارالله ، ای دردیمه درمان
یا ثارالله ، جانلار سنه قوربان
یا ثارالله ، یا سیدالعطشان
یا ثارالله
آقای من ، دین و دنیای من
آقای من ، ماه شبهای من
آقای من ، ذکر لبهای من
آقای من
(حسین آقاجان)
ای مظلومم ، ای غریب مادر
ای مظلومم ، شاه عریان پیکر
ای مظلومم ، لب تشنه ی بی سر
ای مظلومم
ای مظلومم ، توو هجوم گودال
ای مظلومم ، شد بدنت پامال
ای مظلومم ، موندی بین جنجال
ای مظلومم
ای مظلومم ، راهه سینت سد شد
ای مظلومم ، پیکرت لگد شد
ای مظلومم ، از روت هرکی رد شد
ای مظلومم
(حسین یامظلوم)
تشنه بودی ، زیر دست و پاها
تشنه بودی ، توو چنگ نامردا
تشنه بودی ، شد سر تو دعوا
تشنه بودی
تشنه بودی ، با پا تورو چرخوند
تشنه بودی ، تن تو برگردوند
تشنه بودی ، دل هارو شمر سوزوند
تشنه بودی
تشنه بودی ، میزد روی رگ هات
تشنه بودی ، بسته میشد چشمات
تشنه بودی ، می لرزیدن پاهات
تشنه بودی
(حسین یا مظلوم)
#عباس_قلعه✍
#جمع_خوانی
#امام_حسین
.👇
6.mp3
13.89M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: ششم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
3.mp3
14.6M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: سوم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
.
1.mp3
14.8M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: اول
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
5.mp3
15.86M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: پنجم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
7.mp3
11.43M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: هفتم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
چرا اهل کوفه نااهل شدند 2.mp3
14.74M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: دوم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
چرا اهل کوفه نااهل شدند 8.mp3
13.71M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: هشتم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
9.mp3
13.59M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: نهم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
10.mp3
13.67M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: دهم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
4.mp3
14.93M
🔈سخنرانی صوتی
📜عنوان: چرا اهل کوفه نااهل شدند؟!
جلسه: چهارم
🎙 حجت السلام مهدوی ارفع
.
#اهلبیت #مدح #پنج_تن
#امام_حسین
از جهانی که پر از تیرگیِ ما و من است
میگریزم به هوایی که پُر از زیستن است
میگریزم به همانجا که همه میگویند
هرکه از آینهها دم بزند، خویشتن است
میگریزم به جهانی که پُر از یکرنگیست
به جهانی که پُر از گریهکن و سینهزن است
همه یکپارچه، یک دست سیه پوشانند
برتن مردم این طایفه، یک پیرهن است
به همانجا که نَفَس قیمت دیگر دارد
اشکها درّ نجف، سینه عقیق یمن است
به همانجا که در آن باد صبا بسته دخیل
به عبایی که پر از رایحهی پنج تن است
چه خراسان، چه مدینه، چه عراق و چه دمشق
هر کجا پرچم روضهست، همانجا وطن است
دم من زندگی و بازدمم زندگی است
تا که روی لب من ذكر حسین و حسن است
قلب، آن است که لبریزِ محبت باشد
تا ابد خانهی اولاد على، قلب من است
#سیدحمیدرضا_برقعی ✍
#حدیث_کسا
......................
مرحوم میرزای شیرازی در مکاشفه ای حبیب بن مظاهر سلام الله علیه را دیدند و از ایشان پرسیدند که: شما می خواهید برای چه به دنیا برگردید؟ فرمود:
«برای سه کار: شرکت در مجلس عزای امام حسین علیه السلام، آب بدهم و صلوات بفرستم»!
📚روزنههایی از عالم غیب، ص ۱۸۷.
.
#بیانات_گفتاری
#طلیعه_محرم
🔹 ألسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ الَّذي سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ 🔹
مادرم گفت برو روضه،جلا می گیری
چایِ روضه بخوری، جامِ بلا می گیری
پدرم گفت اگر نوکرِ خوبی باشی
عاقبت تذکرهء کرببلا می گیری
حسین..آرام جانم
حسین... روح و روانم
حسین... قلبِ منو جلا بده
حسین.. بمن یه کربلا بده
دوباره آمدهام، پس کسی صدا کرده
میان این همه مردم مرا سوا کرده
دعای خیر کسی پشت سینهزنها هست
چقدر فاطمه در حق ما دعا کرده
همیشه حب تو جاری است در دل شیعه
خدا ارادهی خیری برای ما کرده
به حق گریهی زینب خدا بیامرزد
هر آنکسی که مرا با تو آشنا کرده
به این حرارت در سینهها قسم آقا
غم تو در دل ما کربلا به پا کرده
تمام خلق به فردای حشر گریانند
به جز هر آنکه برای تو گریهها کرده
♦️با اولین قطره اشک گناه گریه کنه بر حسین پاک میشود. رسول الله؛
کلُّ عینٍ باکیه یومُ القیامه،الّا عینٌ بَکت علی مُصابِ الحسین فَاِنَّها ضاحِکهٌ مُستَبشِرَه.هر چشمی که در دنیا برای حسین اندوهگین باشه و گریه کنه، روزِ قیامت مسروره.
اَنَا قَتیلُ الْعَبَرَه لا یَذکُرُنی مؤمنٌ اِلَّاسْتَعْبَرَ
🔻 خنده کنان میرود ،روزِجزا در بهشت
🔻هرکه به دنیا کند،گریه برای حسین
حکایتی زیبا🕊
مرحوم دولابی (ره )می گفتند :
تو محله ی ما یه جوانی بود،
این جوان گنهكار بود،اهل فسق و فجور بود،
اما یه عادت داشت که ملكه ذهن اش شده بود،
مادرش بهش گفته بود:شیرم رو حلالت نمی كنم،باید هرجا رفتی دیدی یه پرچم زدند روش نوشته یا حسین،باید بری جلو پرچم عرض ادب كنی
و به احترامش دستت رو روی سینه بذاری،و سلام بدی
پسر جوان دیگه عادتش شده بود،
هم هر جایی می رفت می دید یه پرچم یا حسین زدند
دستش رو می گذاشت روی سینه میگفت:السلام علیك یا اباعبدالله.
میرزا اسماعیل دولابی میگفت:
این جوان از دنیا رفت،
میگه:دیدنش در عالم برزخ دست و پاش رو بستن دارند می برندش سمت عذاب،یه مرتبه توی اون تاریكی و تو اون وانفسا دید خیمه ای وسط بیابونه،
نور سبزش همه ی بیابون رو روشن كرده،اومد جلو.
اقای دولابی میگه:چون هركاری توی دنیا بكنی و ملكه ات بشه، توی قیامت هم همون كارو میكنی
●جوان تا رسید جلوی خیمه دید یه پرچم جلوی خیمه زدند روش نوشتند یا حسین
به ملكه های عذاب گفت:یه دقیقه دستام روباز كنید،
گفتند:چرا؟
گفت:من عادت دارم،هر جا پرچم ببینم بگم ؛یا حسین و دستم رو روی سینه ام می ذارم،و سلام میدم.
دستش رو روی سینه اش گذاشت، تا گفت:
🌟السلام علیك یا اباعبدالله،🌟
دیدند یه آقایی از خیمه خارج شد،
اومد جلو. ملكه های عذاب به احترامش عقب وایستادند،حضرت گفت:
بدید پرونده اش رو ببینم، دو دستی پرونده رو تقدیم كردند،
حضرت پرونده رو باز كرد،یه سری به علامت تأسف تكون داد.
یه نگاه به جوان كرد گفت: تو چرا؟ تو كه مارو دوست داری چرا؟
و جوان شروع گرد گریه كردن
اقای دولابی میگفت آی جوان مواظب باش پرونده ات دست اربابت می اُفته، آقات به جای تو خجالت نكشه،زشته ِ،آدم كاری بكنه آقاش سر تكون بده
نکته بعدی اینه که همین گریه های شماست كه یه قطره اش اتیش جهنم رو خاموش میكنه،
اینها تعارف نیست اینها كلام معصومه ِ برید توی كامل الزیارات بخونید
در ادامه میگه:
✨حضرت یه نگاهی به پرونده كرد،پرونده رو زیر بغلش گذاشت،دو سه قدم با این جوان راه رفت،بعد برگشت پرونده رو داد به ملكه های عذاب،
ملكه های عذاب پرونده رو باز كردند،دیدند نوشته:
💚بسم الله الرحمن الرحیم، یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفِر لِهذا بحَقِّ الحُسَین...یا مُبَدّلَ السَیّئات بالحَسَنات اِغفرلِنا بحَقِّ الحُسَین علیه السلام💚
امام حسین شفاعت جوان را پیش خدا کرد و تمام گناهانش بخشیده شد
الهی یا قدیم الاحسان بحق الحسین
دو ماه گریه نوشتیم پا به پای لهوف
دو ماه با غم تو شیعهات صفا کرده
🔻 نفس المهموم لحزننا،تسبیح
کم است گریهی ماها که گریه بر غم تو
به آب ،ماهی و، مرغان در سما کرده
رضا نموده خدا را برای محشر خود
هر آنکسی که تو را از خودش رضا کرده
🔻 مزدِ این حالِ خوش، سوای اجرِ دنیایی، ۱۴ معصوم در بالینِ احتضارت حاضر می شوند.
این رؤیت و بَهجت، در تمامِ لحظات دفن و قبر و برزخ و قیامت،ادامه داره.
ملک الموت باهات مهربان میشه.
میگه دیدم حضرت علی با کاسه ای بالای حوضِ کوثر ایستاده و به اهل بهشت از آب کوثر میده.
اما یه عده ای وقتی میان، حضرت کاسه را زمین میگذاره و با دست به آنها آب می دهد، از علت پرسیدن ، فرمود: آخه اینها گریه کنه حسینم هستند.
قسم به چادر زهرا تو حاجتم هستی
همیشه اشک غمت حاجتم روا کرده
🔻 آه کشیدن برای اباعبدالله،عبادته
آه رو با سوختنِ دل ،بیامیزی یه پله بالاتر رفتی،در نوکری اباعبدالله.
شنیدهایم سرت را گذاشت کنج تنور
تنور با سر از تن جدا چهها کرده
#گریز_زیارت_عاشورا #کرامات
#روضه_طلیعه_محرم
#روضه_شب_اول_محرم
.
.
#شور
#امام_حسین
#محرم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
من واسه چی خودم رو میگیرم
من از خودم چیزی مگه دارم
از صدقه سر شماست آقا
یخورده آبرو اگه دارم
آبروی دو عالم
تو سرازیر شدی تو قتلگاه تا ما سر بلند باشیم
آبروی دو عالم
حق بده که اینقدر ما نوکرا به تو علاقهمند باشیم
قدیمیا بهت میگن قدیم الاحسان
چه حس خوبیه بهت میگم حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا دلم برا خودم تنگه
دلم میخواد حال قدیمم رو
باز بنویس برای این چشمام
روزیه گریه محرم رو
آه کشتهی گریه
مثل یه مادر بچه مرده من چقدر برای تو گریه کردم
آه کشتهی گریه
مادرم وقتی بجای قصه میگفت ماجرای کربلاتو گریه کردم
همش جلوی چشمامه اون لبای عطشان
چه حس خوبیه بهت میگم حسین جان
حسین جان حسین جان حسین جان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇