eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
558 ویدیو
785 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩 دل‌تون‌شاد و لب‌تون خندون در ایام شادی اهل‌بیت علیهم‌السّلام😚 🔴 فیش ۹ربیع‌الاول ۱۴۴۵ق، ایّام‌شادی اهل‌بیت علیهم‌السّلام [جلسه‌ی سوم _ ۴مهر ۱۴۰۲شمسی] ☄ مطالب مطرح شده: ۱. مدح مولانا امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام کن مسیحایی دمت را و بخوان مدح علی ۲. داستان‌های علوی علیه‌السلام ● پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله درست فرموده ● من حلال‌زاده بودم ● اگر مادرت میرفت، تو هم رفته بودی ● سزای مخالفت با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام ● دشمنانِ شیعیان، ناصبی‌ هستند ● حضور شیعیان در بهشت ● بازگشت همه‌ی مردم به‌سوی اهل‌بیت علیهم‌السّلام
. 🌹سبک: (درب العشک)🌹 🚩بند اول: امیر ظلم و جنایت، عمره کثیف و اصل نجاست، عمره سُنّی بی شرف خودش میدونه تَهِ خباثت و ظلمت، عمره ای بی، ناموس، دیوث، عمر مثله، ویروس، منحوس، عمر ملعونه، حیوونه، پستِ بی حیا عمره بدتر از، شیطانه، دشمن خدا عمره بی رگ و، بی ریشس، وَلَدُ الزِّنا عمره عمر، صد پدر 🎈🎈🎈🎈🎈 🚩بند دوم: اونیکه باباش، داییشه عمره عمش، ننش و آبجیشه عمره * سُنّی بی شرف خودش میدونه اونیکه جاش تو آتیشه عمره خائن، غاصب، قاتل، عمر راهش، کفر و، باطل، عمر مجنونه، مأبونه، اَشق الاشقیا عمره اسمش عن، میاره، ذکره تو خَلا عمره لعنت بر، خاندانش، حاصل زِنا عمره عمر، صد پدر ✍️به قلم: ❣ ❣ * 🔴 قَالَ آيَةُ اَللهِ اَلْعُظْمَى اَلْإِمَامُ اَلصَّادِقُ صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ : كَانَتْ صُهَاكُ جَارِيَةً لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ، وَ كَانَتْ ذَاتَ عَجُزٍ، وَ كَانَتْ تَرْعَى الْإِبِلَ، وَ كَانَتْ مِنَ الْحَبَشَةِ، وَ كَانَتْ تَمِيلُ إِلَى النِّكَاحِ، فَنَظَرَ إِلَيْهَا نُفَيْلٌ جَدُّ [فُلَانٍ‏] فَهَوَاهَا وَ عَشِقَهَا مِنْ مَرْعَى الْإِبِلِ فَوَقَعَ عَلَيْهَا، فَحَمَلَتْ مِنْهُ بِالْخَطَّابِ، فَلَمَّا أَدْرَكَ الْبُلُوغَ نَظَرَ إِلَى أُمِّهِ صُهَاكَ فَأَعْجَبَهُ عَجُزُهَا فَوَثَبَ عَلَيْهَا فَحَمَلَتْ مِنْهُ بِحَنْتَمَةَ، فَلَمَّا وَلَدَتْهَا خَافَتْ مِنْ أَهْلِهَا فَجَعَلَتْهَا فِي صُوفٍ وَ أَلْقَتْهَا بَيْنَ أَحْشَامِ مَكَّةَ، فَوَجَدَهَا هِشَامُ بْنُ الْمُغِيرَةِ بْنِ الْوَلِيدِ، فَحَمَلَهَا إِلَى مَنْزِلِهِ وَ رَبَّاهَا وَ سَمَّاهَا بِ: الْحَنْتَمَةِ، وَ كَانَتْ مَشِيمَةُ الْعَرَبِ مَنْ رَبَّى يَتِيماً يَتَّخِذُهُ وَلَداً، فَلَمَّا بَلَغَتْ حَنْتَمَةُ نَظَرَ إِلَيْهَا الْخَطَّابُ فَمَالَ إِلَيْهَا وَ خَطَبَهَا مِنْ هِشَامٍ، فَتَزَوَّجَهَا فَأَوْلَدَ مِنْهَا [فُلَان‏]، وَ كَانَ الْخَطَّابُ أَبَاهُ وَ جَدَّهُ وَ خَالَهُ، وَ كَانَتْ حَنْتَمَةُ أُمَّهُ وَ أُخْتَهُ وَ عَمَّتَهُ. 🟠 حضرت آیت الله العظمی امام صادق صلوات الله علیه می فرمایند: صُهّاک جاریه و کنیز عبدالمطلب بود و صاحب عقب و باسن بزرگی بود و مشغول چرانیدن شترها بود اصل او حبشی بود و میل به نکاح و ازدواج داشت، پس چشم «نُفَیل» پدربزرگ عمر به او افتاد و شیفته‌ ی او گشت و عاشق او شد و در چراگاه با او مباشرت و نزدیکی نمود پس او هم آبستن به شد. وقتی خطاب به دنیا آمد و بزرگ شد و به حد بلوغ رسید، یک نگاهی به مادر خود کرد، پس کفل و باسن بزرگ مادر را پسندید و از آن خوشش آمد در این هنگام بر روی مادر قرار گرفت، پس او آبستن شد به دختری به نام حنتمه، صهاک از اهل خود ترسید و او را در میان پارچه پشمی قرار داد و او را بین چهارپایان مکه انداخت در این هنگام هشام بن مغیره بن ولید او را یافت و به منزل خود برد و او را بزرگ نمود و نام را برای او انتخاب کرد و در میان عرب رسم بوده که هر کس یتیمی را بزرگ کند او را فرزند خود می‌خواند‌ وقتی حنتمه بالغ شد خطاب به او نظر کرد و میل به سوی او پیدا کرد و از هشام او را خواستگاری نمود و با او ازدواج کرد و فلان (عمر) از او متولد شد و ، عمر و عمر و عمر است و او و او و او بوده است. 📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏31، ص: 100 📚عقد الدّرر 📚منهاج البراعة (خوئى)، ج‏3، ص: 51 📚کشکول بحرانی 📚ماذا تقضون 👇
. سبک: (اباالفضلی بودن یعنی اول ادب) 🚩بند اول: عمر یعنی آتیش حَمّالُ الْحَطَب وَ لعنتُ اللهْ عَلَیٰ عُمرِ بی نَسَب عمر یعنی منشأ همه جنایتا * عمر یعنی یک نطفه ی حاصل زِنا یک حرومزاده ی کافر خودش و مُحبّینش خر که جا همشون تو آتیشه بین واژه ها بگردی واژه ی زِنا همیشه دنباله داره عمر میشه عمر خبیثه به خدا که این روایت و حدیثه هر جنایتی که رخ میده، تو عالم * پای عمر خدا اونو می نویسه 🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈🎈 🚩بند دوم: عمر معنای اصلی شیطانه رجیم * عمر مغضوب و صاحب عذاب اَلیم عمر ملعون و منفور و دشمنِ خدا عمر یعنی یک نطفه ی حاصل زِنا عمرو مُحِبِّ حیدر خیکشو درید با خنجر نازه شصت فیروزه کاشی شکمش رو پاره کرد و با زبون ما بهش گفت برو به قعره درک لاشی عمر کثیفه نیست تو دنیا بدتر از عمر خلیفه چشم سگ سنی ها کور بشه، الهی لعنت خدا به بانی سقیفه ✍️به قلم: ❣ ❣ * و ابوبکر : قال الباقر علیه السلام: والله ما اُسِّسَت مِن بَلِیَّة ولا قضیَّة تَجری علَینا اهلَ البیتِ الّا هُما اسَّسا اوَّلها فعلیهما لعنة اللهِ والملائکة والناس اجمعین. امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم اندوه و مصیبتی پایه گذاری نشده است و حکمی علیه ما اهل بیت جاری نشده است مگر آنکه آن دو نفر بنیان آن را گذاشتند پس لعنت خدا فرشتگان و مردم بر آن دو باد.📕کافی/ج۸/ص۲۴۵ * امام صادق(ع) در جواب مردی که پرنده ای را در خواب دیده بود فرمودند: به خدا سوگند! آن پرنده، فرشته‌ای نيست که برای اکرام و گرامي داشت ابوبکر و عمر مأمور شده باشد، بلکه فرشته‌ ای است که بر شرق و غرب عالم گماشته شده است تا هر کجای عالم کسی را ظالمانه بکُشند، خون او را برگيرد و ، زيرا آن دو هميشه سبب هر ظلمی بودند که اتفاق می افتاد(و اين تا قيامت ادامه دارد) 📚بحار الأنوار ج ‏۳۰ ص ۲۳۶ _ ۲۳۷ * منظور از است عَنْ حُسَيْنٍ الْجَمَّالِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(عَلَيْهِ السَّلاَمُ) ،فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى: رَبَّنٰا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاّٰنٰا مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ نَجْعَلْهُمٰا تَحْتَ أَقْدٰامِنٰا لِيَكُونٰا مِنَ الْأَسْفَلِينَ ،قَالَ:«هُمَا،وَ كَانَ فُلاَنٌ شَيْطَاناً». 🔸از حسین شتربان از امام صادق (علیه السلام) درباره این فرموده خداوند تبارک و تعالی: «رَبَّنَا أَرِنَا الَّذَیْنِ أَضَلَّانَا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ نَجْعَلْهُمَا تَحْتَ أَقْدَامِنَا لِیَکُونَا مِنَ الْأَسْفَلِینَ - . فصلت/29 - » {پروردگارا، آن دو [گمراه کننده] از جن و انس که ما را گمراه کردند به ما نشان ده تا آن­ها را زیر قدم هایمان بگذاریم تا زبون شوند.} نقل شده است که فرمود:(منظور از آن دو گمراه کننده) آن دو نفر هستند و بود. تفسیر البرهان/ج4/ص786 بحارالانوار/ج30/ص270 الکافی/ج8/ص334 تأويل الآيات/ص522 الوافی/ج3/ص935 تفسير نور الثقلين/ج4/ص545 تفسیر کنز الدقائق/ج11/ص445 .👇 ♦️ روز آتش‌زدنِ آن دو نفر، عید من است... امام صادق علیه‌السلام از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: خدای متعال در شب معراج، انوارِ علی، فاطمه‌ و اوصیاء بعد از علی «علیهم‌السلام» را نشان من داد؛ و الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ الْقَائِمِ فِی وَسَطِهِمْ کَأَنَّهُ کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ 🔹و حجة بن الحسن، حضرت‌ قائم علیه‌السلام در وسط آنان بود و چون ستاره‌ای درخشان، می‌درخشید. گفتم: «بار خدایا اینان کیستند؟» از ذات کبریایی حق تعالی خطاب رسید: هَؤُلَاءِ الْأَئِمَّةُ وَ هَذَا الْقَائِمُ الَّذِی یُحِلُّ حَلَالِی وَ یُحَرِّمُ حَرَامِی وَ بِهِ أَنْتَقِمُ مِنْ أَعْدَائِی 🔸اینان امامان بعد از توأند و این قائم است که حلال مرا حلال و حرامم را حرام می‌کند و به سبب او از دشمنانم انتقام می‌گیرم؛ وَ هُوَ رَاحَةٌ لِأَوْلِیَائِی وَ هُوَ الَّذِی یَشْفِی قُلُوبَ شِیعَتِکَ مِنَ الظَّالِمِینَ وَ الْجَاحِدِینَ وَ الْکَافِرِینَ 🔹او مایه راحتی دوستان من است؛ اوست که دل‌های شیعیان تو را از ظالمان و منکران و کافران شفا می‌دهد؛ فَیُخْرِجُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّی طَرِیَّیْنِ فَیُحْرِقُهُمَا 🔻او لات و عُزّیٰ (نام دو بُت شاخص قریش است که در روایات و لسان اهل‌بیت علیهم‌السلام بر اوّلی و دوّمی اطلاق می‌شود) را تَر و تازه از قبر بیرون می‌کشد و آن دو را به آتش می‌کشد. فَلَفِتْنَةُ النَّاسِ بِهِمَا یَوْمَئِذٍ أَشَدُّ مِنْ فِتْنَةِ الْعِجْلِ وَ السَّامِرِیِ 🔸 و هر آینه امتحان مردم در آن روز به آن دو نفر، از فتنه گوساله و سامری شدیدتر است. 📚کمال الدین،شیخ‌صدوق،ج۱ ص۳۶ 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام،ج۱ ص۶۱ .
. 🌺سبک: بابا علیه 🌺🌺🌺🌺 میگن فرشته ها ... لعنِ عمر عمر هر لحظه یکصدا ... لعنِ عمر عمر زهرا میخنده با ... لعنِ عمر عمر لعنِ عمر عمر(۲) مولا یکیه اونکه دین حق بهش متکیه اون علیه که وصی احمده این حرومزاده دیگه سگ کیه علی سلطانه ، علی شه مردانه ، علی خوده قرآنه عمر شیطانه ، نجس ترین حیوانه ، مخالف قرآنه ولایت علی و کفر این ملعون غیر قابل کتمانه لعن الله عمر ،ثم ابابکر عمر ثم عثمان عمر ، ثم عمر ثم عمر 🎈🎈🎈🎈 من عبد حیدرم ... بیزارم از عمر هرچی بیاد سرم ... بیزارم از عمر چون گفته مادرم ... بیزارم از عمر بیزارم از عمر (۲) مولا علیه ، آره اونکه شیرِ هر نبردیه نه عمر که توی جنگا فکر میکرد که مسابقات کوه نوردیه علی سرداره ، علی یلِ پیکاره ، همیشه هم کراره عمر سرباره ، خدا ازش بیزاره ، همیشه هم فراره شجاعتِ علی و ترسِ این ملعون غیرِ قابلِ انکاره لعن الله عمر ،ثم ابابکر عمر ثم عثمان عمر ، ثم عمر ثم عمر 👇
. 🌺 تو خل عنتری، آره آره والا از همه پست تری، آره آره والا تو یه کرّه خری، آره آره والا ملعون و ابتری، آره آره والا همه ی شیعه ها، حالا دستا بالا همه قرمز پوشا، حالا دستا بالا همه اهل دلا، حالا دستا بالا جیگرا، خوشگلا، حالا دستا بالا شیعه از برائت رو برنگردون الهی تا ابد لبای تو خندون بسوزه سُنّی از لعنای قشنگت باشه لعنِ عمر همیشه آهنگت تو گشاد و بازی، بسکه همجنس بازی تو خوده خناسی، ملعون و نسناسی از تو نفرت و برائت چه خوشه فوش دادن و بر تو لعنت چه خوشه تو عنِ نایابی، اُبْنه ی کمیابی زیره خر شادابی، واسه چیز بی تابی دائم الخمری و مستی ای عمر چه حرومزاده و پستی ای عمر تو خل عنتری، آره آره والا از همه پست تری، آره آره والا تو یه کرّه خری، آره آره والا ملعون و ابتری، آره آره والا همه ی شیعه ها، حالا دستا بالا همه قرمز پوشا، حالا دستا بالا همه اهل دلا، حالا دستا بالا جیگرا، خوشگلا، حالا دستا بالا لَعَنَتُ الله عمر، عمره صد پدر👏 🎈🎈🎈🎈🎈🎈 ✍️به قلم: ❣ ❣ 👇
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
#قرائت_زیارت_عاشور «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ الل
. توی چند جا از خدا میحواهیم که به ما معرفت بده تا اهلبیت رو بشناسیم .. فکر میکنم اگه بتونیم به معرفت امام حسین و اهلبیت برسیم، اولا شاید ما هم ،مثل امام حسین ، دردانه ی خدا بشیم (هرچند که مقام و معرفت امام ، دور از دسترس ماست) و هم شاید با کسبِ این معرفت و شناختِ امام حسین ،به شناخت امام زمان عج نائل بشیم و اونوقت شاید دیگه فکر نکنیم که امام زمان ، قطعا بعد از فراوانیِ ظلم و ستم ، خواهد آمد، چرا که شناخت و معرفت حضرتش ، باعث شود که ما، مثلِ نیاز به آبِ خوردن، نیاز به حضور امام را از عمق وجود درک کنیم و البته در اینجا هم با تضرع، از خدا فرج امام عصر را بخواهیم.... و با ظهورش ،آسایش و رفاه را تجربه خواهیم کرد، چون همه به برکت وجود ولیعصر عج، عامل به احکام و دستورات قرآن و امام خواهند بود، و لذاست که بجهت رعایت حقوق دینی، پرداخت خمس و زکات و ... ، دیگر مستحقی یافت نخواهد شد که کسی بخواهد به او صدقه بدهد، چون برادری به معنای واقعی بین مسلمین برقرار میشود و اگر کسی احساس نیازی کرد ، دست در جیب برادر ایمانیش میکند و مشکلش را رفع میکند و آن صاحب مال هم هرگز مکدر نمیشود.... ان شاالله که آن روز را با تعجیل در فرج حضرتش، درک کنیم. ان شاالله . فَاَسْئَلُ اللهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ اَوْلِیآئِکُمْ، ........... ما حتی معرفتِ شناخت حضرت عبدالعظیم را نداریم ، یعنی یه امامزاده واجب التعظیم رو به مقامش معرفت نداریم و درست به زیارت حضرت نمی رویم. حاج ماشالله عابدی میگه خودم از مرحوم آیت الله ضیاآبادی شنیدم که فرمود : یه دهه مجلس داشتم اطراف حرم و لذا چند شبی میرفتم سخنرانی میکردم و بدون زیارت برمیگشتم خونه... تا اینکه یه شب در خواب دیدم که رفتم کربلا و توی بازارا میگردم ولی زیارت امام حسین نمیرم. بیدار که شدم فهمیدم زیارت حضرت عبدالعظیم ثواب زیارت امام حسین رو داره... و لذا دیگه از اون به بعد، اول میرفتم زیارت و بعد میرفتم برای مجلس و سخنرانی .
. 🟢 اخبار اميرالمؤمنين (ع) از غيبت امام زمان (عج)؛ اصبغ بن نباته گويد: بر اميرالمؤمنين عليه السّلام وارد شدم و ديدم در انديشه فرو رفته و با انگشت بر زمين خطّ مى كشد، گفتم اى اميرالمؤمنين چرا شما را انديشناك مى بينم و چرا بر زمين خط مى كشيد؟ آيا به زمين و خلافت در آن رغبتى داريد؟ فرمود: «لا و اللَّه، نه به آن و نه به دنيا هيچ روزى رغبتى نداشته‌ام و ليكن در مولودى انديشه مى كنم كه از سلاله من و فرزند من است او مهدىّ است و زمين را پر از عدل و داد مى سازد همان گونه كه پر از ظلم و جور شده باشد، او را غيبت و حيرتى است كه اقوامى در آن گمراه شده و اقوامى ديگر در آن هدايت يابند.» گفتم: اى اميرالمؤمنين! چنين چيزى واقع خواهد شد؟ فرمود: «آرى، همان گونه كه او آفريده شده داراى غيبت نيز خواهد بود، تو از كجا اين امر را مى دانى؟ اى اصبغ! آنها بهترين اين امّت به همراه نيكان اين عترت خواهند بود.» گفتم: بعد از آن چه خواهد شد؟ فرمود: «سپس خداوند هر چه بخواهد كند كه او را ارادت و غايات و نهاياتى است.» 📚منبع کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ص ۵۴۰ .
✔️ روايت پيامبر اكرم (ص) در مورد حضرت مهدی (عج)؛ پیامبر(ص)درباره قائم امتش فرمود: «ايشان را دوست نمى دارد مگر كسى كه ولادتش پاكيزه باشد و كينه آنها را به دل نمى گيرد مگر كسى كه ولادتش ناپاك باشد، و با ايشان موالات نكند مگر مؤمن و معادات نكند مگر كافر، كسى كه يكى از آنان را انكار كند مرا انكار كرده است و كسى كه مرا انكار كند خدا را انكار كرده است و هر كس از روى عناد با يكى از ايشان مخالفت ورزد با من مخالفت كرده است و كسى كه با من مخالفت كند با خداى تعالى مخالفت ورزيده است، زيرا طاعت ايشان طاعت من و طاعت من طاعت خداست .» 📚منبع کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص٤٩٣ نقل با تلخیص .
🌹 فضیلت انتظار ظهور صاحب الزمان (عج)؛ شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از امام صادق علیه السلام روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان – که بر آنها درود باد – فرمود: «منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد.»( ۱) در همان کتاب به نقل از امام صادق علیه السلام روایت دیگری به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده است: «خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش چشم به راه ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار او، آنان اولیاء خدا هستند، همان ها که نه ترسی برایشان هست و نه اندوهگین شوند.»( ۲) 📚منبع (۱)کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ج۲، ص۶۴۵ (۲) همان، ص۳۵۷ .
. 📣 سخنان امام باقر (ع) در مورد زمان ظهور صاحب الزمان (عج)؛ عمر بن ثابت، از پدرش و او هم از امام باقر علیه السلام حدیث طولانی را نقل می‌کند که حضرت در بخشی از آن حدیث فرمودند: «مهدی علیه السلام وارد کوفه می‌شود و این در حالی است که در آنجا سه پرچم برافراشته شده که با هم مخالفند، پس همه آن‌ها مطیع آن حضرت می‌شوند و ایشان پس از ورود به کوفه بالای منبر رفته و خطبه ای ایراد می‌فرماید که مردم از شدت گریه نمی فهمند که حضرت چه می‌گوید.» این معنای کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله است که فرمودند: «گویا حسنی و حسینی را می‌بینم که بیرق بلند کرده اند و هرکدام مدعی خلافت هستند. حسنی بیرق را به حسینی تحویل داده و همه با او بیعت می‌کنند.» 📚منبع الغیبة، شیخ طوسی، ترجمه مجتبی عزیزی، ص۷۸۴ ............ . 📣 اقتدای حضرت عیسی (ع) به حضرت قائم (عج)؛ روایات متعدد، از برگشت و حضور حضرت عیسی (ع) در جبهه حضرت حجت (عج) خبر داده‌اند. حضرت مسیح (ع)، حامی و مروّج حضرت حجت است که به هدایت مردم به‌ ویژه اهل‌ کتاب می‌پردازد. همچنین هنگام نماز جماعت به حضرت مهدی (عج) اقتدا می‌کند، چنان‌که پیامبر اعظم(صلی الله علیه و اله و سلم) به این موضوع اشاره فرموده است: «فینزل روح‌الله عیسی بن مریم فیصلّی خلفه» «پس هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) عیسی بن مریم فرود می‌آید و پشت سر او (حضرت مهدی) نماز می‌خواند.» 📚منبع بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۷۱ .
. 📣 نصّ خداى تعالى بر امامت و قیام صاحب الزمان (عج)؛ خدای تعالی در معراج به پیامبر(ص) فرمود: «من پس از تو علمت را به علی ابن ابی طالب دادم و او را وزير و جانشين پس از تو بر اهل و امّتت قرار دادم، به خاطر قصد خود كه هر كه او را دوست بدارد به بهشت در آورم و مبغوض و دشمن و منكر ولايت او را پس از تو به بهشت داخل نمى سازم، پس كسى كه بغض او را داشته باشد بغض تو را داراست و كسى كه بغض تو را داشته باشد بغض مرا داراست و كسى كه او را دشمن بدارد تو را دشمن داشته است و كسى كه با تو دشمنى كند با من دشمنى كرده است و كسى كه او را دوست بدارد تو را دوست داشته است و كسى كه تو را دوست داشته باشد مرا دوست داشته است و اين فضيلت را براى او قرار دادم و بر تو نيز عطا كردم كه از صلب او يازده مهدى خارج سازم كه همه آنها از ذرّيّه تو از فرزندان بكر بتول خواهد بود و آخرين ايشان كسى است كه عيسى بن مريم پشت سر او نماز مى خواند و زمين را از عدل آكنده سازد همچنان كه از ظلم و جور پر شده باشد، به واسطه او نجات مى دهم و از هلاكت باز مى دارم و هدايت مى كنم و از ضلالت جلوگيرى مى كنم و به واسطه او كوران را بينا و بيماران را شفا خواهم داد.» پیامبراکرم(ص)گفت: «الهى و سيّدى! آن چه كس خواهد بود؟» خداى تعالى وحى فرمود: «آنگاه كه علم برداشته شود و جهل آشكار گردد، قاريان فراوان شوند و عمل به قرآن اندک شود و كشتار فراوان گردد و فقهاى هادى اندک و فقهاى گمراهى و خائنان و شعراء افزون شوند و امّت تو قبورشان را مسجد كنند، قرآنها زيور و مساجد زينت شود و جور و فساد افزون گردد و منكر آشكار شده و امّتت بدان فرمان دهند و از معروف باز دارند و مردان به مردان اكتفا كنند و زنان با زنان در آميزند و اميران كافر شوند و اولياى آنها فاجر و يارانشان ظالم و انديشمندان آنها فاسق گردند آنگاه یکی از فرزندان حسین بن علی قیام کند.» 📚منبع کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، ص ۴۷۰ 📚مداحی عالمانه ........... 🔲 خبر مصیبت‌های وارده به اهل بیت (ع) در شب معراج به پیامبر (ص) مرحوم ابن قولویه از حمّاد بن عثمان و او از امام صادق(ع)‌ نقل می‌کند که در شبی که پیامبر(ص) به معراج برده شد به او گفته شد: «خداوند تو را در سه چیز امتحان می‌کند تا ببیند چقدر صبر داری.» عرض کرد: «پروردگارا تسلیم امر توام و هیچ نیرویی غیر از خودت نمی‌تواند به من صبر و تحمل بدهد آنها چه چیزهایی هستند؟» فرمود: «اول آنها گرسنگی است که باید حاجتمندان را بر خود و اهل بیتت مقدم بداری.» عرض کرد: «پروردگارا قبول دارم و تسلیم هستم و از تو توفیق می‌خواهم.» «دوم اینکه تو مبتلا به تکذیب مردم و خوف شدیدی می‌شوی…» عرض کرد: «قبول دارم.» «سوم اینکه مصیبت‌ها و گرفتاری‌هایی که بعد از تو به اهل بیتت می‌رسد و کشتن آنها.» «اما برادرت علی(ع) از جانب بعضی افراد امت تو به ناسزاگویی و خشونت و سرزنش و محروم شدن از حقش و ظلم و ستم و در نهایت کشتن او مبتلا و گرفتار می‌شود.» «و اما دخترت فاطمه(س) به او ظلم می‌شود و حقش را از روی غصب و ناحق می‌گیرند و او را محروم می‌کنند -آن حقی که تو برای او قرار دادی- و او را کتک می‌زنند در حالی که او حامله است و فرزندی در رحم دارد و بدون اجازه او وارد خانه و حریم او می‌شوند و با تنهایی و عدم یاری مردم روبرو می‌شود و مدافعی برای خود نمی‌بیند و در اثر آن ضرب و کتک فرزندی که در رحم دارد سقط می‌کند و در نهایت به واسطه آن ضربت از دنیا می‌رود.» پیامبر فرمود: «انا لله و انا الیه راجعون خدایا قبول کردم و تسلیم امر تو می‌شوم و از تو توفیق و صبر می‌طلبم.» 📚منبع کامل الزیارات، ابن قولویه، باب ۱۰۸، ح ۱۱ ص ۳۳۲ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۲۸، ص ۶۱ بیت الاحزان، شیخ عباس قمی، ص ۱۲۲ مصائب الاولیا (مقتل چهارده معصوم)، اصغر تاجیک ورامینی، ج ۱، ص ۱۶۲ .
. 💐 خطبه عقد پیامبر اکرم (ص) و حضرت خدیجه (س)؛ مرحوم صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و شیخ کلینى در کتاب «کافى»، خطبه عقدى را که ‏به وسیله ابوطالب ایراد شده نقل کرده‌‏اند که متن آن طبق روایت ‏شیخ صدوق(ره) این گونه است: «الحمدلله الذى جعلنا من زرع ابراهیم وذریة اسماعیل، وجعل لنا بیتا محجوجا وحرما آمنا یجبى الیه ثمرات کل شى‏ء، وجعلنا الحکام على الناس فى بلدنا الذى نحن‏ فیه، ثم ان ابن اخى محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب‏ لا یوزن برجل من قریش الا رجح، ولا یقاس باحد منهم ‏الا عظم عنه، وان کان فى المال قل، فان المال رزق حائل‏ وظل زائل، وله فى خدیجه رغبة ولها فیه رغبة، والصداق‏ ما سالتم عاجله وآجله، وله خطر عظیم وشان رفیع ولسان‏ شافع جسیم» «سپاس خدای را که ما را از کشت و محصول ابراهیم و ذریه اسماعیل قرار داد و براى ما خانه مقدسى را که مقصود حاجیان است و حرم امنى است که میوه هر چیز به سوى آن گرد آید بنا فرمود و ما را در شهرى که هستیم حاکمان بر مردم قرار داد. سپس برادر زاده‌‏ام محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب مردى ‏است که با هیچ یک از مردان قریش هم وزن نشود جز آنکه از او برتر است و به هیچ یک از آن‌ها مقایسه نشود جز آنکه بر او افزون ‏است و او اگر چه از نظر مالى کم مال است ولى مال پیوسته در حال دگرگونى و بى ‏ثباتى و همچون سایه‌‏اى رفتنى است و او نسبت‏ به خدیجه راغب و خدیجه نیز به او مایل است و مهریه او را نیز هر چه نقدى و غیر نقدى بخواهید آماده است و محمد را داستانى بزرگ و شانى والا و شهرتى عظیم خواهد بود.» 📚منبع من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ۳، ص ۳۹۸ فروع کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۱۹ .
💐 علت ازدواج حضرت خدیجه (س) با پیامبر اکرم (ص)؛ آیت الله سبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام(۱) به چهار نمونه از این شواهد اشاره می‌­کنند که به طور خلاصه بیان می­کنیم: چنانکه می­ دانید پیامبر (ص) پیش از ازدواج با خدیجه، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه (س) به نام میسره، در سفر تجاری همراه پیامبر بود. پس از بازگشت کاروان، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (ص) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (ص) در پاسخ گفت: «پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی.»(۲) و نیز این جریان را که در نزدیک “بصری” (شهر شام)، محمد (ص) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (ص) افتاد. وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت‌های فراوانی خوانده ام(۳) خدیجه با شنیدن این کرامت، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد(ص) بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی…. سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است(۴) ▫️روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد (ص) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد (ص) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند. پیامبر (ص) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علائم نبوت در بدن خود را پذیرفت. پس از آنکه دانای یهود از وجود علائم نبوت در محمد (ص) خبر داد خدیجه پرسید: از کجا می‌گویی که او حائز چنین مقامی می ­شود؟ پاسخ داد: من علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ­ام و از نشانه­ های او این است که پدر و مادر او می­ میرند و جد و عموی وی از او حمایت می­ کنند و از قریش زنی را انتخاب می­ کند که سیده قریش است. آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد. ▫️ورقه بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود مکرر می ­گفت: مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته می­ شود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را می­ گیرد و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه می ­گفت:روزی فرا می­رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی. ▫️خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد. از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم (ص) نیز گر چه از ثروت محروم بود، اما اولا از خاندان معروف قریش بود و ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت. در پایان به ذکر حدیثی از پیامبر(ص) در شأن خدیجه اشاره می ­کنیم که می­ فرماید: «بهشت مشتاق دیدن چهار زن است: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون)، خدیجه دختر خویله، و فاطمه دختر محمد(ص) (۵) 📚منبع (۱) تاریخ اسلام، آیت الله سبحانی، ص ۸۲ (۲) طبقات کبری، بغدادی، ج ۱، ص ۱۳۰ (۳) بحارالانوار، علامه مجلسی، ج ۱۸، ص ۱۶ (۴) سیره نبوی، ابن هشام، ج ۱، ص ۷۶ (۵) بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۵۳ .
. 🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا عَبدَالمُطَلِّبِ(علیه السلام) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔷🔹 ✅نام عبدالمطّلب شَیبَه و کنیه‌ اش أبو الحارث بود. در منابع، او را به القاب و نامهای دیگری نیز از قبیل «عامر، سید البطحاء، ساقی الحجیج، ساقی الغیث، غیث الوری فی العام الجدب، أبو السادة العشره، عبد المطّلب، حافر زمزم، ابراهیم ثانی و فیّاض» خوانده اند.(۱) او جدّ حضرت رسول اکرم(ص) و بزرگِ قبیله قریش و همچنین از بزرگان شهر مکه بود. درباره سبب شهرت او به عبدالمطلب نوشته اند : چند سال پس از وفات هاشم، مطلب (عموی عبدالمطّلب)، او را از یثرب به مکه آورد. وقتی مردم مکه و قریش عبدالمطلب را دیدند که همراه مطلّب وارد شهر می‌شود، به گمان این که او بنده خریداری شده مطلّب از یثرب است، او را «عبدالمطلب خواندند و این نام بعدها همچنان باقی ماند.(۲) نسب عبدالمطلب(ع) به حضرت ابراهیم(علیه السلام) می‌رسد. قول مشهور در بین سیره‌ نویسان و مورخان، به این ترتیب می باشد : 📋《محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) ابْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان》 به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند : 📋《إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا》 ♦️هر گاه نسب من به عدنان رسيد توقف كنيد.(۳) عبدالمطلب(ع) رسول اکرم(ص) را خیلی دوست می داشت و به تنها یادگار فرزندش عبدالله می بالید. نقل است که بعد از ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد خانه كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطاي چنين فرزندی، شكر بجا آورد و این شعر را سرود : 📋《الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ》 ♦️حمد وسپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد و در گهواره بر همه پسران سیادت دارد.(۴) عبدالمطّلب موحد و یکتا پرست بود و از پرستش بت‏ها بر کنار بود، و خدا را به یگانگی می ‏شناخت و به نذر وفا می‌کرد، و سنت‎هایی نهاد که بعضی از آن‏ها در قرآن نازل گشت. بنابر روایات تاریخی، ماجرای حمله ابرهه به مکه معروف به حمله اصحاب فیل در زمان عبدالمطلب روی داد. وقتی ابرهه با لشکری از یمن به قصد تخریب کعبه به مکه حمله کرد، لشکریان ابرهه شتران قریش را به غارت بردند و میان عبدالمطّلب و ابرهه ملاقاتی صورت گرفت. عبدالمطلب تنها آزادی شتران خود را درخواست کرد. ابرهه گفت : 📋《عَجَباً لِقَوْمٍ سَوَّدُوكَ وَ رَأَّسُوكَ عَلَيْهِمْ حَيْثُ تَسْأَلُنِي فِي عِيرٍ لَكَ وَ قَدْ جِئْتُ لِأَهْدِمَ شَرَفَكَ وَ مَجْدَكَ وَ لَوْ سَأَلْتَنِي اَلرُّجُوعَ عَنْهُ لَفَعَلْتُ》 ♦️تعجب می کنم از اینکه قومت چگونه تو را به سروری قبولت کردند، در حالی که تو فقط شترانت را از من مطالبه می کنی، در حالی که من برای انهدام کعبه آمده ام که اگر از من درخواست بازگشت داشتی، بر می گشتم. عبدالطلب پاسخ داد : 📋《أَيُّهَا اَلْمَلِكُ! إِنَّ هَذِهِ اَلْعِيرَ لِي وَ أَنَا رَبُّهَا فَسَأَلْتُكَ إِطْلاَقَهَا وَ إِنَّ لِهَذِهِ اَلْبَنِيَّةِ رَبّاً يَدْفَعُ عَنْهَا》 ♦️ای پادشاه! من خداوندگار شترانم و این خانه نیز خداوندگاری دارد که از آن محافظت خواهد کرد. سپس به مکه بازگشت، که روز بعد تودۀ عظیمی از پرندگان به لشکر ابرهه حمله کردند.(۵) رسول اکرم(ص) هشت سال از عمر شریفش گذشته بود که از دنیا رفت. از حضرت رسول اکرم(ص) سوال شد : 📋《أَ تَذْكُرُ مَوْتَ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ》 ♦️آیا مرگ عبدالمطلب را به یاد دارید؟ حضرت(ص) فرمود : 📋《نَعَمْ! أَنَا يَوْمَئِذٍ اِبْنُ ثَمَانِ سِنِينَ》 ♦️آری! آن وقت من هشت ساله بودم. ام ایمن می گوید : 📋《رَأَيْتُ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَبْكِي خَلْفَ سَرِيرِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ 》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) را می دیدم که در کودکی پشت سر تابوت عبدالمطلب(ع) می گریست.(۶) عبدالمطلب را در مکه در قبرستان (حُجون) که بعدها به نام قبرستان ابوطالب مشهور شد، دفن کردند. {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📚منابع : ۱)تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۱ ۲)تاریخ‏ طبری، ج‏۳، ص۸۰۲ ۳)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱ ۴)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۸۲ ۵)مستدرک الوسائل محدث نوری، ج۹، ص۳۴۰ ۶)بحارالانوار مجلسی، ج۱۵، ص۱۶۲ 📚 .
. 🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا ابَوطَالِبِِ(عَلیهِ السَّلامُ) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅نام او «عبدمناف» و کنیه اش «ابوطالب» بود. حضرت ابوطالب(ع) با حضرت فاطمه بنت اسد، مادر بزرگوار امام علی(ع) نسبت عمو زادگی داشتند. یعنی هاشم جدّ مشترک هر دو آنها بوده است. پس در نتیجه فرزندان این دو بزرگوار از هر دو طرف (پدر و مادر) بنی هاشمی محسوب می شوند. تا جایی که مرحوم اربلی درباره امام علی(ع) می نویسد : 📋《أَوَّلُ هَاشِمِيٍّ وَلَدَهُ هَاشِمٌ مَرَّتَيْنِ》 ♦️امام علی(ع) نخستین هاشمى نسبى است كه از دو طرف به هاشم مى‏ رسد.(۱) ابوطالب(ع) دارای چهار پسر به ترتیب به نام‌ های طالب، عقیل، جعفر و علی(ع) بود. ابن عباس می گوید : 📋《كَانَ بَيْنَ طَالِبٍ وَ عَقِيلٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ عَقِيلٍ وَ جَعْفَرٍ عَشْرُ سِنِينَ وَ بَيْنَ جَعْفَرٍ وَ عَلِيٍّ(ع) عَشْرُ سِنِينَ وَ كَانَ عَلِيٌّ(ع) أَصْغَرَهُمْ》 ♦️فاصله سنی هر کدام از پسران ابوطالب، ده سال بود که کوچکترین آنها امام علی(ع) بود.(۲) ابوطالب(ع) از آنجایی که عیال وار بوده و از وضعیت فقر و تنگدستی برخوردار بود، بدین جهت جعفر تحت سرپرستی عمویش عباس و امام علی(ع) تحت تربیت و پرورش حضرت رسول اکرم(ص) قرار گرفت و جعفر تا زمانی که اسلام آورد و مستغنی گردید، در خانه عمویش زندگی می‌کرد.(۳) اما عقیل نزد خود ابوطالب ماند و ابوطالب نیز او را بسیار دوست می داشت. روزی امیرالمؤمنین(ع)، به حضرت رسول اکرم(ص) عرضه داشت : 📋《یَا رَسُولَ اللهِ(ص)! إنَّکَ لَتُحِبُّ عَقِیلَاً؟》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آیا شما عقیل را دوست دارید؟ حضرت(ع) فرمود: 📋《أَی وَاللهِ! إنِّی لَاُحِبُّهُ حُبَّینِ، حُبَّاً لَهُ وَ حُبَّاً لِحُبِّ أَبِی طَالِبِِ(ع) لَهُ》 ♦️آری! من عقیل را از دو جهت دوست دارم! یکی این که؛ عقیل را به خاطر خودش دوست دارم و یکی هم این که؛ عقیل محبوب پدرش ابوطالب(ع) بود و به خاطر اینکه ابوطالب(ع) عقیل را دوست داشت، دوستش دارم.(۴) ابوطالب پس از وفات پدرش عبدالمطلب، سرپرستی برادرزاده‌اش، حضرت محمد(ص) را بر عهده گرفت و در  ماجرای رسالت رسول اکرم(ص)، به شدت از او حمایت کرد. ابن شهر آشوب می نویسد : وقتی لحظات آخر عمر عبدالمطلب(ع) فرا رسيد، پسرانش را جمع کرد و سفارش رسول اکرم(ص) را به آن ها نمود. عبدالمطلب گفت : 📋《مُحَمَّدٌ(ص) يَتِيمٌ فآوُوهُ وَ عَائِلٌ فَأَغْنُوهُ اِحْفَظُوا وَصِيَّتِي فِيهِ》 ♦️محمد(ص) يتيم است و او را سرپرستی کنيد و نيازمند است او را بي نياز کنيد و وصيت و سفارش مرا درباره او حفظ کنيد! ابولهب گفت : من اين کار را خواهم کرد؟ عبدالمطلب به او گفت : 📋《كُفَّ شَرَّكَ عَنْهُ》 ♦️شرّت را از او بازدار! عباس اظهار داشت : من اين کار را به عهده خواهم گرفت! عبدالمطلب به او گفت : 📋《أَنْتَ غَضْبَانُ لَعَلَّكَ تُؤْذِيهِ》 ♦️تو مرد خشمناکی هستی، می ترسم او را آزار بدهی! ابوطالب(ع) گفت : من اين دستور را اجرا مي کنم و کفالت او را به عهده مي گيرم؟ عبدالمطلب به او گفت : آری! تو سرپرستی او را به عهده گير! و سپس بدنبال اين سخن، خطاب به حضرت محمد(ص) گفت : 📋《يَا مُحَمَّدُ(ص)! أَطِعْ لَهُ》 ♦️ای محمد! از او اطاعت کن! حضرت محمد(ص) فرمود : 📋《يَا أَبَهْ! لاَ تَحْزَنْ فَإِنَّ لِي رَبّاً لاَ يُضِيعُنِي》 ♦️پدرجان! غمگين مباش مرا پروردگاري است که تباهم نخواهد کرد و به حال خود وانخواهد گذارد. 📋《فَأَمْسَكَهُ أَبُو طَالِبٍ فِي حَجْرِهِ وَ قَامَ بِأَمْرِهِ يَحْمِيهِ بِنَفْسِهِ وَ مَالِهِ وَ جَاهِهِ فِي صِغَرِهِ مِنَ اَلْيَهُودِ  اَلْمُرْصِدَةِ لَهُ بِالْعَدَاوَةِ وَ مِنْ غَيْرِهِمْ مِنْ بَنِي أَعْمَامِهِ وَ مِنَ اَلْعَرَبِ قَاطِبَةً اَلَّذِينَ يَحْسِدُونَهُ عَلَى مَا آتَاهُ اَللَّهُ مِنَ اَلنُّبُوَّةِ》 ♦️پس از آن پس، ابوطالب(ع)، رسول اکرم(ص) را در کنار خود گرفت و با جان و مالش از او حمايت کرد و او را از خطرات یهود و برخی از عموزادگان که حسادت رسول اکرم(ص) را به خاطر مقام نبوتی که نصیب ایشان شده بود، را در دل می پروراندند، حفظ نمود.(۵) حضرت رسول اکرم(ص) از و فاطمه بنت اسد مادر امام علی(ع) همواره به عنوان پدر و مادر خویش یاد می کرده است. عبدالله بن عباس می گوید : هنگامی که فاطمه بنت اسد وفات نمود، رسول اکرم(ص) گریست و به امام علی(ع) فرمود : 📋《رَحِمَ اللَّهُ اُمَّکَ یَا عَلِیُّ(ع)! اَمَا اِنَّهَا اِنْ کَانَتْ لَکَ اُمّاً فَقَدْ کَانَتْ لِی اُمّاً》 ♦️خداوند مادرت را بیامرزد! اگر مادر تو بود، مادر من هم بود.(۶) ابن سعد می‌نویسد :