eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.7هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎴 [جلسه‌ی سوم] ۱۶ آذر ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 📚 مطالب مطرح شده: ۱۰. قضیه‌ی قلم و دوات، و نقشه‌ای توسط رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله برای جلوگیری از عملیات فتنه‌جویان ۱۱. آیا رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله چه می‌خواستند بنویسند؟! __ نمونه‌ای از دشمنی متخلف ثانی، در رد عترت آن‌حضرت، به‌نقل از حدیقة الشيعة، (مقدس‌اردبیلی)
...... إِذْ دَخَلَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ فَقَالا يَا أَسْمَاءُ مَا يُنِيمُ أُمَّنَا فِي هَذِهِ السَّاعَةِ قَالَتْ يَا ابْنَيْ رَسُولِ اللَّهِ لَيْسَتْ أُمُّكُمَا نَائِمَةً قَدْ فَارَقَتِ الدُّنْيَا فَوَقَعَ عَلَيْهَا الْحَسَنُ يُقَبِّلُهَا مَرَّةً وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِي بَدَنِي قَالَتْ وَ أَقْبَلَ الْحُسَيْنُ يُقَبِّلُ رِجْلَهَا وَ يَقُولُ يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ قَالَتْ لَهُمَا.... وقت شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام که اسماء کنار ایشان بود ناگهان حسنین علیهماالسلام وارد شدند و فرمودند: اسماء مادر ما در چنین ساعتی به خواب نمی‌رفت؟! گفت: مادر شما خواب نرفته، بلکه از دنیا رفته است. امام حسن علیه السلام روی بدن مادر افتاد و پیکر مقدّس او را حرکت می‌داد و می‌فرمود: مادر جان! قبل از اینکه روح از بدن من مفارقت کند با من تکلم کن! آنگاه امام حسین علیه السلام آمد و پاهای مبارک مادر را حرکت می‌داد و می‌بوسید و می‌فرمود: مادر جان! من فرزند تو حسینم. قبل از اینکه هلاک شوم و بمیرم با من صحبت کن! 😭😭😭 بحار الأنوار،علامه مجلسی، ج‏43، ص 186-187
. رزق امشب با اشک 😭 گریز به کربلا در لحظات آخر عمـر شـريف حضـرت زهـرا (یا بعدازشهادت)،حضرت علـی عليهما السلام او را صـدا می ‌زد امـا پاسـخي نمي‌ شنيد: «يَـا فَـاطِمَـةُ كَلِّمِـينِـي فَـأَنـَا ابْـنُ عَمِّـكَ عَلِيُّ بْنُ أَبـِي طَالِب؛ اى فاطـمه، با من سخن بگو!من پسر عمـوى تو علـى بـن ابـى طالـب هستم». فاطمه چشمان خود را باز كرد آنگاه هردو گريستند.  بحارالانوار ج43، ص178 زهرا منم جان تو حیدر، کَلِّمینی زهرا برای بار آخر کَلِّمینی گفتی شفا در اشک مظلوم است بنگر خواندم تو را با دیده ی تر، کَلِّمینی ای زور بازوی علی وا کن دو چشمت خم شد قد سردار خیبر، کَلِّمینی حالا که می دانی غریبم بین این شهر بی تو ندارم یار و یاور، کَلِّمینی خیلی جوانی، رفتنت زود است زهرا لعنت به آن ثانی کافر کَلِّمینی خوردم زمین بر صورتم در راه خانه قلبم شده آتش سراسر، کَلِّمینی آرامش از قلب حسن رفته، کنارت هی می زند ناله که مادر کَلِّمینی زود است بهر زینب ِتو خانه داری بنگر که او گردیده مضطر، کَلِّمینی تا که حسینت دق نکرده فاطمه جان حرفی بزن یک بار دیگر کَلِّمینی اینجا حسینت گوید و در کربلا هم پیش تن ِصدچاک ِ اکبر کَلِّمینی صورت به صورت می گذارد، می کشد آه می گوید ای شبه پیمبر کَلِّمینی وقتی که بر روی عبا می چیند او را با گریه گوید پیش خواهر کَلِّمینی هنگام دفن شیرخوارش پشت خیمه آید رباب و گوید اصغر کَلِّمینی ای منتقم دیگر بده پاسخ به مادر خوانده تو را در پشت آن در، کَلِّمینی ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
4_6037145347111783730.mp3
2.48M
اومد خدمت امام صادق (علیه السلام) ، عرض کرد یابن الرسول الله ، من فقیرم و بی چیز ، امام صادق (علیه السلام) فرمود : دیگه این حرفارو نزنی ، دیگه نگی من فقیرم ، گفت آقا من چیزی ندارم ، من بی چیزم ، من فقیرم ... امام صادق (علیه السلام) فرمود : تو یک گوهری در وجودت داری که اگر تمام زیبای ها و نعمت های دنیا رو بهت بدهند ، حاضر نیستی اونو بفروشی .. آقا من چی دارم که اینقدر گران قیمت ؟ آقا فرمود : آیا حاضری ذره ای از محبت مادر ما که در دلت هست رو با تمام نعمت های دنیا معامله کنی ؟ عرض کرد : نه یابن رسول الله آیا حاضری قطره ای از اشکی که در عزای حسین (ع) ریختی را با همه زیبایی های دنیا معامله کنی ؟ نه یابن رسول الله ؛ حالا حرف من و شما هم این باشه امروز : سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم گر مِهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبّت زهرا نمیدهم
Shab5Fatemieh1-1402[02].mp3
6.81M
▪️نقل شِنقیطی‌ست در تفسیر اضواء البیان (روضه) 🎙بانوای: حاج نقل شِنقيطي ست در تفسير اضواء البيان ذيل شرح سوره ي تكوير ودر تفسير آن در بيان واژه ي مؤوده، آورده خبر قصه پر غصه اي از اعترافات عمر قلب سنگ و صخره را هم غرق آتش كرده است زاده ي خطاب ياد از خاطراتش كرده است گفت من را بود عصر جاهليت دختري شيرخوار نورسي، از برگ گل نازكتري مادرش در ابتدا پنهان نمودي از منَش تا كه ديدم بافه ي قنداقه را در دامنش طفل را از تنگ آغوشش در آوردم به قهر بردم او را سوي صحرا گوشه اي بيرون شهر شيرخوارم را به دست چپ گرفتم در بغل چاله اي كندم به دست ديگرم در آن محل گِرد انگشتم، تمام مشت خود را مي فشرد خاك را با دست خود از روي ريشم مي سترد او نمي دانست بابا قصد جانش ميكند زنده زنده بين اين چاله نهانش ميكند با غضب بي اعتنا بر خنده ي دلجوي او ريختم خاك سيه را با دو دستم روي او * آنكه با نوزاد خردش اين چنين تا مي كند واضح است اينكه چه ها با جان زهرا مي كند شاعر: دکتر ✍ 🏴
. 🏴 زدن حضرت فاطمه (س) و بردن حضرت علی (ع) اگر چه بیشتر اینطور شنیده‌ایم که دستان مولا را با طناب بسته‌اند اما در کتاب شریف “الدمعة الساكبة” روایتی از بحارالانوار، ج۲۸، ص۲۷۰ نقل شده که در آن آمده است: دشمنان خدا در حالی که طنابی به گردن مبارک امام (ع) انداخته بودند، آن حضرت را به سمت مسجد می‌کشیدند که فاطمه (س) بین علی (ع) و آنان حائل شد و در خانه را گرفت تا نگذارد که علی (ع) را ببرند. فاطمه (س) در این حال بود که ناگهان قنفذ او را با تازیانه زد. آن ضربه به قدری شدید بود که اثرش تا رحلت حضرت زهرا (س) مثل بازوبند گرد بازویش باقی بود.(۱) الا لعنة الله على القوم الظالمين ▫️ شیخ طوسی(متوفای ۴۶۰ ق) معروف به شیخ الطائفه می‌گوید: از جمله مواردی که تکذیب کرده‌اند، زدن فاطمه سلام الله توسط آنان است. در حالی که روایت کرده که آنان، فاطمه سلام الله را تازیانه زدند. مشهور و بدون اختلاف نزد شیعه این است که عمر به شکم فاطمه سلام الله زد. فاطمه سلام الله در اثر آن، بچه اش را سقط کرد که محسن نامیده شد. این مساله هم نزد آنان مشهور است. همینطور قصد مهاجمان در آتش زدن خانه بر روی زهرا سلام الله آن هنگام که گروهی به او پناه آوردند و از بیعت با ابوبکر خودداری کردند؛ نیز مشهور است. احدی نمی تواند روایت این مساله را انکار کند. زیرا ما روایت وارده از طریق اهل سنت توسط بلاذری و دیگران را بیان کردیم. روایت شیعه در این باره مستفیض است و کسی در این باره اختلاف ندارد. 📚منبع (۱) الدمعة الساكبة، عبدالکریم بهبهانی، ص ۱۱۲ (۲) تلخیص الشافی، شیخ طوسی، ج ۳، ص ۱۵۶ رنج های حضرت زهرا(س)، نوشته علامه سید جعفر مرتضی عاملی .
. ♠️ طناب به گردن حضرت علی (ع) و شدت سیلی به حضرت زهرا (س) شیخ یوسف بحرانی(متوفای۱۱۸۶ق)، فقیه و محدث بزرگ، در مقام احتجاج می‌گوید: «…و او را به زور و در حالی که طنابی به گردنش انداخته بود و در میان مردم می‌کشید، بیرون آورد و دور تا دور خانه‌اش هیزم چید تا آن را به روی او و کسانی که در خانه بودند،آتش بزند… و زدن زهرا(س) که در اثر آن فرزندش را سقط کرد، و زدن سیلی، چنان که به صورت نقش برزمین شد، وسوز و گداز و ناله اش به هوابرخاست.» 📚منبع الحدائق الناظره، بحرانی، ج۵، ص ۱۸۰ رنج های حضرت زهرا(س)، علامه سید جعفر مرتضی عاملی . ⚫️ بستن دستان حضرت علی(ع) وقتی مردم صدای فاطمه(س) و گریه او را شنیدند گریان بازگشتند به گونه‌ای که نزدیک بود دلها پاره و جگرها سوراخ گردد. اما خلیفه دوم و عده‌ای دیگر ماندند. علی(ع) را بیرون کشیده و می‌دواندند تا به نزد ابوبکر آوردند. ابوبکر جوهری در جلد ۶ ص ۱۱۵ کتاب السقیفه با ذکر سند به طور روشن‌تری به بسته بودن دستان حضرت اشاره کرده و آورده است: سپس عمر داخل خانه آمد و به علی(ع) گفت: برخیز و بیعت کن. علی(ع) سرپیچی کرد و خودداری نمود عمر دست او را کشید و گفت: برخیز اما علی(ع) از برخاستن خودداری می‌کرد. آن گاه بر او حمله کردند و به سختی و زور همان گونه که با زبیر رفتار کردند او را نیز بیرون آورده، خالد بن ولید (دست) آنها را بست و خلیفه دوم و همراهانش آن دو را با خشونت کشان کشان می‌بردند. در کوچه ها ازدحام جمعیت شده و مردم برای تماشا جمع شده بودند. فاطمه(س) تا درب خانه آمد و فریاد زد: «ای ابابکر! چه زود برخاندان رسول خدا(ص) هجوم آوردید، به خدا سوگند که تا هنگام مرگ با عمر سخن نخواهم گفت.» 📚منبع الامامة و السياسة، ابن قتیبه، ج١، ص١٣ السقيفه، ابوبكرجوهری، ج٦، ص١١٥ .