eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
5.6هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
624 ویدیو
842 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. آقا ..من محرم در فضای بازِ جلوی هیئت زیارت عاشورا میخونم و بین زیارت هم در اکثر فرازها، گریز میزنم (نصایح و بصیرتی و عمل به اوامر و نواحی اهلبیت و قرآن)... خلاصه هیچ کس هم پشت سرم نمیشینه و تنهایی میخونم. سعی میکنم بی ریا و برای امام زمان بخونم.... بعضی وقتا که بعضی دوستان تشکر میکردند که ؛ "شما زحمت شروع مجلس رو میکشی ... دمت گرم و ..." . من پاسخ میدادم که صدای خوبی که ندارم اما بضاعتم را برای اهلبیت خرج میکنم. کم کم متوجه شدم که بعضیا پشت سرم میگن، شاید خودِ فلانی فکر کنه صدای خوبی نداره، اما ما از او در زیارت عاشورا استفاده میکنیم و مستفیذ میشیم. و یا مثلا امسال دیدم پدر یکی از جوانان محل، که من اصلا توی هیئت و محرم ندیده بودمشون، بهم گفت که امسال کمتر سخنرانی کردی( منظورش همان مطالب بصیرتی مابینِ زیارت عاشورا بود). حالا منظورم چی بود از این پرحرفی؟ شاید من تنهایی زیارت میخوندم و کسی رو دور و برم نمی دیدم، ولی متوجه شدم که خیلی ها میان گوشه و کنار هیئت و خارج از فضاط هیئت و صدای منو گوش میدن و حرفامو دنبال میکنن و تاثیر میپذیرند ، چون طرف میومد و میگفت : از حرمت پدر و مادرم بگو... یا از کوچه ای رد میشدم و مادری که نمی شناختم کیه، میگفت: حاج آقا برای هدایت و عاقبت بخیری جوونا زیاد دعا کن. دوستان ...ظاهر مجالس رو نبینید... شما وقتی بدون توجه به عِده و عُدّه بخوانید و مطالبتان مفید باشد، قطعا توجه ها را بخود جلب خواهد کرد. و شما هم ثوابش را خواهید برد. ان شاءالله .
خبر رسیده ابوبکر بی حرمتی را به انتها رسانده و اموال ارثیه زهرای مرضیه را هم غصب کرده. دختر پیغمبر، در حلقه زنان بنی‌هاشم، مقتدرانه وارد مسجد می‌شود تا طوفان به پا کند. عصمت الله خطبه آغاز می‌کند... من و تو باشیم، زود می‌رویم سر اصل قضیه و فریاد می‌زنیم که حقمان را می‌خواهیم! فاطمه اما بسم الله که می‌گوید، گویا مست واژه ی الله می‌شود و ثنای معشوق را بنا می‌نهد. هرچه پیش می‌رود بیشتر غرق بی‌کران صفات معبود می‌شود و انگار دلش نمی‌آید رها کند این توصیف عاشقانه را. و اینگونه فدکیه می‌شود یک دوره درس توحید و ادامه اش یکی یکی آیات کلام الله است که می‌شود سند صداقت و حقانیت بانوی خانه قرآن ناطق‌. و بعد زیرکانه وصف ناطق را برای قرآن به کار می‌برد تا در درازنای تاریخ تمام اذهان را به علی برساند و شاهد باشد حق مطلق را و شهید شود دفاع از حریم حق امام برحق را. کاش فاطمی باشیم... ✍ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #گریز_زیارت_عاشورا وصيت #حضرت_زهرا ، دقیقا شرح و تفسیر "و لعن الله أمة اسست اساس الظلم و الجور ع
. در رثای پر است از غم غربت خدا خدای حسین(ع) عزا گرفته جهان از غم عزای حسین(ع) به دست کوردلان، أسَّسَت أساس الظُلم شروع می شود اینگونه کربلای حسین(ع) میان کوچه جگرسوز ماجرایِ حسن (ع) درون خانه جهان سوز ماجرای حسین (ع) به روی آن لب خشکیده می چکد آرام کنار بسترش آهسته اشکهای حسین(ع) تمام عالم هستی ست وای وای کُنان ز سوز ناله و آوای وای وای حسین(ع) دعای فاطمه عجل وفاتی است ولی دعای ماندن مادر شده دعای حسین(ع) حسین گریه کن مادر است ومادر اوست که گریه می کند از عمق جان برای حسین(ع) غریب مادری و گفته است مادر تو؛ نمی رسد به غریبی کسی به پای حسین(ع) مگر که حضرت مادر دعایمان بکند که جانمان بشود زودتر فدای حسین(ع) . احمد رفیعی وردنجانی" ✍ . "و لعن الله أمة اسست اساس الظلم و الجور علیکم اهل البیت"
. 💠ما در مداحی دو نوع داریم: ۱-گریزی که در آن فقط شباهت های دو روضه بیان می شود مانند اینکه: 🔸پاهای حضرت موسی بن جعفر علیه السلام به واسطه غل و زنجیر در زندان دچار شکستگی و استخوان پای حضرت خرد شد (همانطور که در زیارت نامه آن حضرت خوانده می شود) گریز:پاهای امام سجاد علیه السلام هم در مسیر کوفه و شام به خاطر غل و زنجیر آسیب دید. ٢-گریزی که در آن علاوه بر وجود تشابه فرق بین دو روضه در آن بیان می شود مانند اینکه: 🔹مدینه وقتی به حضرت علی علیه السلام خبر دادند که حضرت زهرا سلام الله علیها از دنیا رفته توان از پاهایش رفت و به زمین افتاد گریز:اما در کربلا امام حسین با چشم هایش بدن علی اکبر علیه السلام را دید و توان از پاهای مبارک رفت و به زمین افتاد. .
. منظور اولی و دومی و غاصبان خلافتند: " اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا ثم الثانی ثم الثالث ثم الرابع،اللهم العن یزید بن معاویة خامسا " در نزد " احمد " خلیفه ی وقت عباسی بدگوییِ شیخ طوسی را کردند که او و اصحابش ، صحابه را دشنام می دهند و کتاب مصباح شیخ طوسی شاهدی بر این مساله است و این قسمت از دعای روز عاشورا را ذکر کردند که " اللهم خص انت اول ظالم باللعن منی و ابدا به اولا ثم الثانی ثم الثالث ثم الرابع،اللهم العن یزید بن معاویة خامسا ".خلیفه شیخ طوسی را فراخواند.هنگامی که شیخ طوسی حاضر شد و از ماجرا آگاه شد،خدا بر او الهام کرد که بگوید : مراد از این موارد آن چیزی که سخن چینان و بدگویان گمان کردند نیست بلکه منظور از اول " قابیل " است که که قاتل هابیل است و او اولین کسی است که ظلم و قتل را پایه گذاری کرد و منظور از ثانی "قیدار" است که ناقه ی صالح را پی کرد و منظور از ثالث قاتل یحیی بن زکریا است که متجاوز و ستمگری از ستمگران بنی اسرائیل بود و منظور از رابع " عبد الرحمن بن ملجم " قاتل علی بن ابی طالب است.پس هنگامی که خلیفه تاویل این عبارات را از شیخ طوسی شنید،منزلت شیخ طوسی در نزد او بالا رفت و از سخن چین و بدگو انتقام گرفت و او را خوار ساخت. این داستان که محقق کتاب آن را در مقدمه ی کتاب " استبصار " از مجالس المومنین نقل کرده به خوبی روشن می سازد که این تعیین مصداق و تاویل ها در چه شرایطی صورت گرفته است.شیخ طوسی در دوره ای می زیست که شیعه ستیزی و شیعه کشی رواج داشت و تالیفات شیخ طوسی را نیز چند بار سوزاندند و بر شیعیان ظلم زیادی روا داشته می شد.شیخ طوسی نیز پس از حضور در برابر حاکم،از روی تقیه این مطالب را بیان کرد تا جان خود را حفظ کند و الا قول یک عالم اگر کاشف از قول اهل بیت نباشد و در راستای کلام اهل بیت نباشد،چندان قابل تکیه نخواهد بود.( خود اهل بیت زیارت عاشوراء را همین گونه به ما آموخته اند و اگر لزومی داشت تعیین مصداق می کردند ولی این امر از باب تقیه و حفظ جان شیعیان انجام نگرفت) نکته ی دیگری که به خوبی نشان می دهد این تعیین مصادیق از جانب شیخ طوسی از باب تقیه بوده است این که خود اهل بیت تعیین مصداقی نکرده اند و به بیان همان الفاظ " اول " و " ثانی " و " ثالث " و " رابع " اکتفا کرده اند که خود همین نیز از روی تقیه بوده است.به راستی اگر منظور از این عبارات قابیل و قیدار و قاتل یحیی بن زکریا و ابن ملجم بود چه لزومی بر پنهان نگه داشتن اسم آن ها بود؟! نتیجه آن که خود اهل بیت این الفاظ را همین گونه که هست به ما یاد داده اند و هر انسان اهل مطالعه و اهل علمی نیز با دقت در کلام اهل بیت و بررسی تاریخ به این پی خواهد برد که کاندیداهای اصلی این الفاظ چه کسانی هستند؟ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✍ : . ♻️نکته ای دوستانه به ذاکرین آل الله ذاکرین محترم خوب است وقتی شعری را برای اجرا انتخاب میکنند دقت داشته باشند اگر بیتی دارای کژتابی یا مشکلات معرفتی هست ، آن بیت را نخوانند هیچ ضرورتی ندارد که همه ابیات یه شعر را بخوانیم در مجالس این دهه فاطمیه در بعضی جلسات از بعضی از ذاکرین آل الله ابیاتی شنیدم که کاش این ابیات را حذف میکردند و نمیخواندند چند نمونه را ذکر میکنم تا شاید کمی حساسیت ها بیشتر شود و مطالبه عمومی شکل بگیرد در این زمینه دَری که ساختم آخر به من خیانت کرد گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت ............... خاتون من! قلندر خوبی نبوده ام من را ببخش؛ شوهر خوبی نبو ده ام .......... تورم دهنت حرف کربلا میزد به زینب و حسنت حرف کربلا میزد ............ چرا باید به این راحتی ترکیبهای سخیفی مثل تورم دهنت را برای حضرت زهرا سلام‌الله علیها استفاده کنیم؟! الان‌این ترکیب چه نکته و زیبایی ادبی دارد؟! ......... در بحث زبان حال به شاخصه های زبان‌حال اشاره کردیم ، این بیت اصلا زبان حال خوبی نیست بمان وگرنه حلالت نميكنم زهرا بمان نرو كه مي افتم بدون تو از پا ....................... . خزان رسیدو به گلزار من شرار انداخت/ رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت/ دری که ساختم آخر به من خیانت کرد/ گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت/ میان معرکه سلمان خداش خیر دهد/ دوید و زود عبارا روی نگار انداخت/ خودم ز سینه او میخ را در آوردم/ ببین مرا به چه کاری که روزگار انداخت/ عقب کشید و به دیوار خوردو در پیچید/ شیار در به روی پهلویش شیار انداخت/ زن جوان مرا میزدند نامردان/ مدینه فاطمه ام را در احتضار انداخت/ ویک قلاف که دست چهل نفر چرخید/ و دست فاطمه را عاقبت زکار انداخت/ مغیره هم که کم آوردو پشت پا میزد/ زن مرا وسط کوچه چند بار انداخت/ نفس نفس زدنش هم پراز جلالت بود/ سقیفه را نفس او از اعتبار انداخت/ همینکه دست به معجر گرفت طوفان شد/ صدا که زد همه را یاد ذوالفقار انداخت/ از آن به بعد که برگشت فاطمه؛زینب/ دوگوشواره خود را دگر کنار انداخت/ تو را غلاف که انداخت و حسينت هم/ ز روی اسب نیفتاد؛نیزه دار انداخت/ .
. جواب گرفتن از مستمع در روضه و یا زمزمه ▫️استفاده از زمزمه مناسب▫️ 🔹در پایان روضه اگر قرار است از مستمعین زمزمه گرفته شود، باید از زمزمه ای استفاده کرد که برای مستمعین ملموس و مأنوس باشد مثل:حسین جان، (حسین آرام جانم حسین روح و روانم) و ... ولی زمزمه هایی مثل سجاد جان، موسی جان و ... مناسب نیست و شاید مستمع به آن بخندد. .
🔖منبر کوتاه 🔖 سردار سپهبد سلیمانی بمناسبت سالگرد آسمانی شدن ♦️سه ویژگی بارز شهید حاج قاسم سلیمانی 🔸رهبر معظم انقلاب درخصوص سردار سلیمانی فرمودند: ایشان بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار داده‌اند، در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه؛ و مجاهدت کرده‌اند. 1⃣ ایثار و فداکاری رهبر معظم انقلاب درخصوص سردار سلیمانی فرمودند: ایشان بارها، بارها، بارها جان خودشان را در معرض تهاجم دشمن قرار داده‌اند یکی از صفت های زیبای اولیای الهی صفت است . شهید قاسم سلیمانی همانطور که حضرت آقا فرمودند بارها و بارها جان خودشان را فدا کردند . بالاتر از جان هم داریم؟ ♦️اهمیت و ارزش ایثار در جان، فراتر از ایثار در مال است. کمتر کسی است که حاضر شود زندگی دیگری را بر زندگی خود مقدم بدارد. حتی فرشتگانِ برجسته ای، مانند جبرئیل و میکائیل از این نوع ایثار تن می زنند (کراجکی، 1410: 2، 55). 🔻ایثار در جان، مرتبه انسان کامل است. از این رو؛ ایثار امام علی در لیلة المَبیت مورد ستایش خداوند متعال قرار می گیرد و خداوند، این چنین در نزد فرشتگان به آن مباهات می کند: «و کسانی از مردم، جانشان را برای به دست آوردن رضای خدا، سودا می کنند» (بقره: 207). ایثارگران به واسطه ایمان راستین، به راحتی در صف مجاهدان راه خدا درآمده و با ایثار جان و مال، دین خدا را یاری می کنند. کسی که جان برکف از اسلام و مرزهای اسلامی دفاع می کند، خود را به آب و آتش می زند و چه بسا خون پاکش در راه پاسداری از اسلام و ارزش های اسلامی ریخته شود، بالاترین درجه ایثار و محبوب ترین مقام را نزد خدا دارد؛ چنانکه رسول خدا درباره ارزش خون پاک شهیدان راه خدا می فرماید: «هیچ قطره ای در پیشگاه خداوند، محبوب تر از قطره خونی نیست که در راه خدا ریخته می شود» (اصول کافی شیخ کلینی ج 5، 53). 2⃣ اخلاص و رضایت خدا ♦️حضرت آقا در وصف شهید سلیمانی فرمودند : 👈 در راه خدا، برای خدا و مخلصاً لِلّه 🔸امام صادق (علیه‌السلام) در مورد نقش امنیتی اخلاص بر روان آدمی می‌فرماید: «اگر مؤمن خود را برای خدا خالص گرداند، خداوند هر چیزی را از او خواهد ترساند. حتی حشرات زمین، درندگان[صحرا] و پرندگان هوا را از او می‌ترساند. هر چیزی در برابر مؤمن مخلص رام است و هیبتش بر همه آشکار است».(کنز العمال، ج۳، ص۶۷۴.) واقعا دشمن از سردار سلیمانی می ترسید و این بخاطر ویژگی شهید سلیمانی بود که به غیر خدا از احدی نترسید . و امروز دشمن با شهادت ایشان جشن و شادی می کنند همانطور که بنی امیه و آل زیاد و آل مروان با شهادت امام حسین علیه السلام به شادی پرداختند . وَ هذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ اَللَّهُمَّ  فَضاعِفْ عَلَیْهِمُ اللَّعْنَ مِنْكَ وَالْعَذابَ الْاَلیمَ (زیارت عاشورا ) 3⃣ مجاهدت (جهاد در راه خدا ) امام علی علیه السلام فرمودند : إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ فَتَحَهُ اللّه‏ُ لِخاصَّةِ أَولیائِهِ (نهج البلاغه، الخطبة 27.) دو نکته از این حدیث 👇 🔷اول 👈إِنَّ الجِهادَ بابٌ مِن أَبوابِ الجَنَّةِ جهاد دری از درهای بهشت است. 🔷دوم‌ 👈 «فَتَحَهُ اللّه‏ُ لِخاصَّةِ أَولیائِهِ» این در را خدا برای اولیاء خاصش و دوستان خاصش گذاشته است و باز می کند . می فرمایند در جهاد را برای خاص اولیائش باز گذاشته است. حضرت آقا در پیام شهادت شهید سلیمانی فرمودند : او همه‌ی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بی‌وقفه‌ی او در همه‌ی این سالیان بود. 😭خوشا بحال شهید سلیمانی که اولا اهل جهاد بود و جزء اولیای خاص الهی است و در بهشت به روی او باز شده و بهشت مشتاق اوست . این یعنی عاقبت بخیری ..... ♦️گریز به روضه 👇 ▪️شهید سلیمانی سلام ما رو به ارباب بی کفن ابا عبدالله الحسین علیه السلام برسان تصاویری از پیکر اربا اربای شهید سلیمانی پخش شده دیدم بدن شهید سلیمانی تکه تکه شده یا الله اما عرض روضه من این باشه ثوابش برسه به روح همه ی شهدا مخصوصا شهید قاسم سلیمانی یه عکسی منتشر شده از دست سردار سلیمانی وقتی نگاه کردم دیدم انگشتر به دست شهید سلیمانی است تا انگشتر رو دیدم یاد انگشتر امام حسین علیه السلام در کربلا افتادم سردار سلیمانی تو شهید شدی اما انگشترت در دستت بود اما ... لا یوم کیومک یا ابا عبدالله اومد تو گودی قتلگاه یه چیزی ببره چشمش افتاد به انگشتر چه کرد ؟ بمیرم برات حسین جان .... حسین جان سلیمان زمانی چرا انگشت و انگشتر نداری هر جا نشستی صدا بزن یا حسین یا حسین ...
. ┄┅═══••↭••═══┅┄ بی بی اُمُّ البنین تو خونه نشسته، امیرالمومنین از صفین برگشت بیرون مدینه.. تاریخ مینویسه نرفت داخلِ مدینه ..بیرون مدینه ایستاد به عباس چهارده ساله اش ..یه نوجون خوش قدوبالا و رشید ..گفت: عباسم بایست می‌خوام باهات مشق شمشیرکنم ..اُمُّ البنین تو خونه اس ..زنهای مدینه بهش خبر دادن بیا علی بچه ت رو پشت دروازه های مدینه نگه داشته.. داره باهاش مشق شمشیر میکنه ..تعجب کرد چی شده ..خانم بلند شد چادر و عبا به سر، اومد بیرون مدینه از دور داره نگاه میکنه .. شمشیر داد به دست ابالفضل و خودش هم شمشیر به دست، همه ایستادن .. پدر و پسر دارن با هم مشق شمشیر می کنند.. پدر یَلِ خیبرِ ، پسر عباسِ.. یه مدتی جنگیدن.. امیرالمومنین شمشیر رو از دست راستش گرفت گفت بیا جلو پسرم ..دست راستش رو بست ..گفت حالا بگیر به دست چپت ..با دست چپ شروع کرد به مشق شمشیر دیدن ..یه مدت با دست چپ ..(مادر داره میبینه ).. آورد عباس رو جلو دست چپش هم بست ..گفت حالا شمشیر رو با نوک دندانت بگیر ..ببینم میتونی با من مبارزه کنی ..همه تعجبن ..مادر نگرانِ ..شمشیر را به دندانش گرفت با پدر مشق شمشیر دید ..یه مدت که جنگید خسته شد تا عرق همه ی پیشانی عباس را گرفت ..اُمُّ البنین دوید اومد جلو افتاد روی پای امیرالمومنین ..آقا بچه ام خطایی کرده ..کاری کرده داری تنبیه اش میکنی ..گفت نه.. اُمُّ البنین.. "هذا ذُخر الحسین " این ذخیره ی کربلاس.. یه روزی دوتا دستهاش میزنن مجبور میشه مشک رو با دندونهاش رو نگه داره ..دارم عباسم رو آماده میکنم برای اون روز ..همه گریه کردن .. یه جا هم وقتی کاروان از مدینه میره کربلا ..همه وداع کردن.. بیست و هشتم رجب..ِ کاروان داره از مدینه حرکت میکنه به طرف مکه ..همه خدا حافظی کردن از دروازه ی مدینه رد نشده نگاه کرد ابی عبدالله دید اُمُّ البنین ایستاده داده نگاه میکنه صدا زد عباسم مگه با مادرت خداحافظی نکردی ..گفت چرا آقاجان خداحافظی کردم ..گفت پس چرا مادرت اومده دنبالت برگرد ببین خانم چی میگه ..خیلی احترامش رو نگه میداشتن..عباس برگشت از اسب پیاده شد بله مادر چی شده دنبال قافله راه افتادی گفت: عباس برو سه تا برادرهای دیگه ت هم بیان با چهارتای شمارا کار دارم، چهار تایی دور مادر حلقه زدن ایستاد دستهاشونو گرفت گفت مگه من مادر شما نیستم ..چرا...!! مگه حق به گردنتون ندارم ..چرا.‌‌..!! باید یه قول مردونه بهم بدید، چه قولی بدیم حالا همه ی قافله معطل هستن ، بی بی گفت: اون آقا را میبینید ؛پسر فاطمه است ..یه قولی بدید ..چه قولی.‌..بهم قول بدید باحسین دارید میرید نکنه بی حسین برگردید ...بهم قول بدید نگذارید یه مو از سرش کم بشه ..قول بدید تا اخرین نفس ازش دفاع کنید ..قول دادن به مادر .‌..عباس قول داد به مادرش حسین رو تنها نگذاره ..همه ش نگران حسینش بود .کسی که قول داده پای شب قولش میمونه ..یه روز هم به باباش علی قول داد..شام بیست و یکم رمضان وقتی دستشون رو بابا تو دست هم گذاشت ،قول داد حسین رو تنها نگذاره..روز تاسوعا هم به زینب قول داد وقتی امان نامه آوردن قول داد حسین رو تنها نگذاره ..پای همه ی قولهاش وایساد ..اما عباس به یه نفر قول داد، اما شرمنده شد ..به یه دختر تشنه قول داد .. وقتی سکینه مشک خالی رو داد دست عمو .. عمو آب ..عمو آب ...عمو آب... قول داد به سکینه ..لذا تو علقمه افتاد،صدا زد حسین جان منو به خیمه ها نَبَر آقا دیگه نمیتونم توی چشمهای بچه هات نگاه کنم ..آخ..افتاد روی زمین ... ابی عبدالله داغ زیاد دیده.. مدینه برادر از دست داد، امام مجتبی برادر بزرگشِ..امامشِ.. وقتی امام حسن رو از دست داد ،چندتا جمله ی معروف داره ..گفت دیگه عطر نمیزنم .. دیگه لباس نو نمی پوشم ..دیگه محاسِنَم رو خضاب نمیکنم ..غارت زده منم ..اینها معروفه .. اما کنار علقمه یه جوره دیگه حرف زد ..تا نگاهش به عباس افتاد ..دیدن یه دست به کمرش گرفت "الان اِنکَسَرَ ظَهری"... ...یاحسین ... ..ای خدا به اُمُّ البنین به بچه های شهیدش به پسر سردار سقاو تشنه لبش ..فرج امام زمان ما برسان ... ای خدا اسم ما امشب جزء زائران مدینه ثبت بفرما ..الهی آمین نامه ی فاطمیه ی مارا به امضای ابالفضل علیه السلام برسان .. الهی آمین .