.
#خطبه_فدکیه
#فرهنگ_فاطمی
🔹دختر پیامبر این خطیب بزرگ و داور پرمایه در خطابه خود اشاراتی به حجیت ظواهر آیات قرآن و عام و خاص آیات دارند و به طور ضمنی به دلایل آنها میپردازد که مدعی بودند رسول خدا فرموده: «ما پیامبران مطلقاً ارثی از خود به یادگار نمی گذاریم» سپس به پاسخ منطقی دندانشکن پرداخت و از عمومات قرآن و خصوص آن شاهد و گواه می آوردو با ذکر چندین آیه از کتاب ، ثابت می کند که باید این حدیث مجعول را به دیوار کوبید.
🔹این عالمه بزرگوار چنان با حربه استدلال بر حریف هجوم میآورد که راه گریزی برای او باقی نمی گذارد و
می فرماید اگر عذر شما آن حدیث مجعول است که می گوید ما پیامبران ارث نمی گذاریم! پاسخ آن را از آیات قرآن برای شما گفتم، اگر عذر شما ممنوع بودن ما از ارث است، بدانید در اسلام همه فرزندان از پدران و مادران خود ارث میبرند، تنها کسانی مستثنی هستند که همکیش و هم آیین پدر نباشند یعنی فرزندان غیر مسلمان از پدر و مادر مسلمان هرگز ارث نمی برند، آیا به عقیده شما آیین و من و پدرم از هم جداست؟
🔹آیا شما به قرآن آشنا ترید یا اهل بیت وحی؟
کجای قران؟ و با کدام تفسیر؟ چه کسی بهتر است پسرعمویم علی که در آغوش وحی پرورش یافته و از کاتبان وحی بوده، و قرآن و تفسیر قرآن را از دو لب پیامبر شنیده به این کار سزاوارتر است؟
❗️ اصلاً قرآن در خانه ما نازل شده و اهل البیت ادری بما في البیت.
وی پس از بیان مسئله ارث بردن سلیمان از پدرش داوود و ارث بردن یحیی از پدرش زکریا که همه از انبیا بزرگ بودند، می گوید بر خلاف این روایت مجعول قرآن تصریح میکند که از یکدیگر ارث بردند و می دانیم هر روایتی مخالف قرآن باشد از درجه اعتبار ساقط است.
یکی از زیباترین و شیرین ترین قسمت های خطبه حضرت زهرا استدلال و استناد و استفاده آن حضرت از ادلّه قرآنی و ضوابط و ادلّه شرعی و ردّ استدلالات باطل و توجه دادن به دلایل متقن دینی برای اثبات حق فدک و حقانیت و اثبات خود می باشد.
🔹ایشان با استناد به قاعده ید فرمود: « آیا باغات فقط در دست من نبود؟ و وکلا و کارگران من در آن کار نمی کردند؟ و من از میوه ها و سبزیجات آن نمی خوردم در روزهایی که رسول خدا زنده بود...»
ای مردم مدینه بشنوید این دو نفر چه می گویند و چه می کنند؟ از شما دو نفر میپرسم: آیا اگر من اموالی را که در دست مسلمانان است ادّعا نمایم از من است، از من دلیل و مدرک می خواهید یا از دیگران و صاحبان اموال؟
گفتند: از تو که مدّعی اموال دیگرانی.
➖ حضرت دیگر بار پرسید اگر مسلمانان اموالی را که در دست من است ادّعا نمایند از آنها باید دلیل و مدرک بطلبید یا از من؟...
🔸با همه استدلالات، عمر خود را به بیراهه زده، پس از شنیدن این همه آیات استدلال های قرآنی گفت دختر محمد برای ادعای خود دلیل و مدرک بیاورید!
🔺حضرت جواب داد: شما جابر بن عبدالله و جریر بن عبدالله را قبول دارید و سخن آنان را تصدیق می کنید و از آنها دلیل و مدرک نمیخواهید (هرچه خواستند و گفتند میپذیرید) چه شده که از من دلیل بیّنه میطلبید؟ مدرک من در #قران است.
▪️گرچه ابوبکر در قبال مبارزات پیدرپی حضرت زهرا پایداری کرد و حاضر نشد فدک را به آن حضرت برگرداند اما زهرا(س) به وسیله مبارزاتش ستمکاری دستگاه خلافت و حاکمیت را به اثبات رسانید و همان فدک برای دستگاه خلافت نقطه انفجار شد و همانند استخوانی در گلویشان گیر کرد. و تا مدتی یکی از وسایل تبلیغاتی مهم و یکی از نقاط ضعف دستگاه خلافت به شمار می رفت که از حل آن عاجز بودند.
📚 فرهنگ فاطمیه، ص۴۹۲ تا ۴۹۹ و ۳۸۴
#مابچههایمادرپهلوشکستهایم
#جان_فدا
.
.
🥀 مظلومیت مشترک حضرت مسیح (علی نبینا و آله و علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) به مناسبت آغاز سال جدید میلادی؛
1⃣ بشارت به تولد حضرت مسیح و فاطمه:
اولین نکته مشترک حضرت مسیح و فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) بشارت خداوند به میلاد ایشان پیش از تولدشان است. قرآن کریم ماجرای بشارت حضرت مسیح را چنین بیان میکند: «إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسيحُ عيسَى ابْنُ مَرْيَم؛ [ياد كنيد] زمانى كه فرشتگان گفتند: اى مريم! يقيناً خدا تو را به كلمهاى از سوى خود كه نامش مسيح عيسى بن مريم است مژده مىدهد.»
⬅️ در احادیث ما آمده است که در شب معراج جبرئیل؛ فرشته امین پروردگار، تولد حضرت فاطمه[سلاماللهعلیها] را به پبامبر بشارت میدهد: «ای محمد! همانا خداوند تعالی [تولد] فاطمه از خدیجه دختر خویلد را به تو بشارت میدهد.»
2⃣ مظلومیت حضرت مسیح و صدیقه طاهره در هنگام تولد:
مهمترین نیازی که یک مادر در هنگام تولد فرزندش احتیاج دارد، همراهی و مساعدت دیگر بانوان در هنگام وضع حمل است. حضرت مریم(سلاماللهعلیها) نیز از این قاعده مستثنی نبود. امام صادق(علیهالسلام) دربارهی نادانی و بیمعرفتی مردم نسبت به مقام حضرت مریم(سلاماللهعلیها) میفرمایند: «[حضرت مریم] هیچ انسان رشدیافته و خردمندی در میان قوم خود پیدا نکرد که از او در برابر اتهامهای مردم حفاظت نماید.»
به همین خاطر حضرت مریم از مردم فاصله گرفت و به خارج از شهر رفت. قرآن در این باره میفرماید: «پس [مریم] به عيسى حامله شد و به خاطر او در مكانى دور كناره گرفت.» و حضرت عیسی(علیهالسلام) به دور از مردم و در غربت و تنهایی به دنیا آمد.
⬅️ قدرنشناسی و بیمعرفتی مردم نسبت به حضرت #خدیجه (سلاماللهعلیها) نیز همین گونه بود. هنگام تولد حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)، در مکه، زنان دانا و با معرفتی که قدر و عظمت برترین بانوی عالم را دانسته و خدمتگذاری حضرت را افتخار خود بدانند وجود نداشت. مردم مکه و قریش، دلِخوشی از پیامبر و خدیجه نداشتند؛ به همین خاطر هیچ زنی حاضر نشد حضرت را هنگام به دنیا آوردن فرزند طاهره و مبارکهاش یاری رساند.
در روایات ما آمده است که خداوند چهار زن بهشتی؛ ساره، آسیه، مریم و کلثوم خواهر حضرت موسی را مامور مساعدت حضرت خدیجه در هنگام وضع حمل گردانید.
❗️قدرنشناسیهای مردم عرب نه تنها در اوایل بعثت پیامبر بلکه بعد از فراگیری اسلام در تمام شبه جزیره نیز ادامه داشت. بعد از شهادت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) برخی مسلمانان نه تنها در وضع حمل صدیقه طاهره به یاری حضرت نرفتند بلکه نوزاد فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) را در رحم مادر به شهادت رساندند.
3⃣ سخن گفتن و دلداری به مادر
نکته بسیار زیبا در کنار مظلومیت حضرت خدیجه و مریم(سلاماللهعلیهما) دلداری فرزندان این دو بانو به مادرانشان است. درد زایمان و نگرانی از رسوایی، در کنار تنهایی و بیکسی، سخت قلب حضرت مریم را فشرده و طاقتش تنگ شده بود. در این حال بود که گفت: «اى كاش پيش از اين می مردم و يكسره از خاطرهها فراموش شده بودم.» در میان این همه رنج و سختی، حضرت عیسی به یاری مادر شتافته و حضرت را آرام میکند تا اندوهگین نباشد: «پس (به ناگاه فرزندش) از زير (پاى) او ندا داد كه اندوه مخور.»
این قوت قلب بزرگی برای حضرت مریم بود و به ایشان نیرو و توانی دوباره بخشید.
⬅️ مشکلات و مصائب پیغمبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) در مکه نیز بسیار شدید بود و مشرکان هر روز حضرت را آزار میدادند. در این میان این حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) بود که از درون رحم با مادر سخن میگفت و حضرت خدیجه را آرام میکرد. در روایت است که خدیجه کبری به پیامبر عرض کرد: «جنینی که در شکم من است، پیوسته با من حرف می زند و موجب آرامش من می شود.»
#جمعبندی:
زندگی غالب اولیای الهی با رنج و سختی همراه بوده و عمده این رنجها نیز به خاطر حقنشناسی و حسادت دیگر انسانهاست. در این میان، غربت و #تنهایی حضرت عیسی(علیهالسلام) و حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) به خاطر شناخت اندک اطرافیان از مقام این حضرات، شباهت قابل توجهی به یکدیگر داشته است.
.
.
فیش روضه فاطمیه
فیش شماره ۴(۱۴۰۱)
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#عرض_تسلیت_به_حضرت_حجت_سلام_الله_علیه
«.بسم الله الرحمن الرحیم.»
عادت به روضه كرده دلم روضه خوان كجاست
صاحب عزای فاطمه آن بی نشان كجاست
احساس میكنم كه كنارم نشسته است
مردی كه چهار گوشه ی قلبش شكسته است
با اشك او اگر دل ما شستشو شود
شاید كه روضه خواندن ما مثل او شود
امشب بیا برای تصلای خاطرش
مشكی كنیم بر تن و باشیم زائرش
قربان اشك روز و شبت ، چشم خسته ات
مولا فدای مادر پهلو شكسته ات
با روزگار فاطمه بد كرد روزگار
گل را میان كوچه لگد كرد روزگار
🔰در فرازی از خبر معراجیه می خوانیم جبرئیل به رسول خدا عرضه داشت:
أمَّا ابنَتُک فَتُظلَمُ وتُحرَمُ، ویؤخَذُ حَقُّها غَصبا الَّذی تَجعَلُهُ لَها، وتُضرَبُ وهِی حامِلٌ،
یا صاحب الزمان آقاجان آجرک الله آنقدر مردم روزگار با مادرتون بد کردند که من یک گوشه رو اشاره کنم.
در یک قسمت می خونیم «وتُضرَبُ» چندتا نکته در مورد این کلمه ذکر کنم
در اینجا فعل مجهوله زده شده یعنی فاعلش رو نگفتن، چرا ؟ چند دلیل می تونه داشته باشه....که من میگذرم.
یکی دیگه اینکه، اینجا زدن را با واژه ضرب بیان کرد و در جاهای دیگه با واژه های دیگه بیان کرد مثلا «لَکَزَ» ضربه بر سینه و پهلو را می گویند.
«رضض» کوبیدن
البته همه این نوع زدن ها اتفاق افتاد
لذا شنیدید قدیمیها از زبان امام حسن مجتبی علیه السلام می خوانند.
یکی بیاد تو این کوچه به مادرم کمک کنه
اشک حسین و پاک کنه به خواهرم کمک کنه
در و بلای مادرم قلبم و ازجا می کنه
هرکی با هرچی دستشه مادر مارو میزنه
🔰♦️🔰اینجا مادر رو زدن تو کربلا هم حسینش رو زدن
با همه نوع زدن ها
اما از همه بد تر« رضض» است کاری کردند که شنیدید تمام کربلا بوی ابی عبدالله گرفت من با کنایه رد بشم.
اگه خاک کربلا حرمت داره چون همه جاش گوشت و استخوان ابی عبدالله پخش شد.
طوری شد وقتی کسی به تربت بی احترامی کنه اهل بیت از دستش ناراحت می شدند و این کار را حمل بر بی احترامی خود ابی عبدالله می کردند.
زبان حال بگم.
دانه های بدنت، دانه، به دانه گم شد
عطر تو در همه جا هست ابا عبدالله
متحیر پسرت موقع دفنت می گفت
اسب حیوان نجیبی ست؟!! اباعبدالله
ناله بزن یا حسین.....
همه ز لطف حسین است آبرو داریم
گدا هر آنچه که دارد ز پادشاه دارد
🌐 #فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
فیش های مناسب با ایام فاطمیه
فیش شماره ۳( ۱۴۰۱)
#حضرت_زهراسلام_الله_علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا بنت رسول الله ص
السلام علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها
♦️دست و پاگیرم ولیکن دست و پا دارم هنوز
♦️هرچه هستم بازهم طبع گدا دارم هنوز
♦️سفره ات را می تکانی روزی ما میرسد
♦️گرچه سیرم کرده ای میل غذا دارم هنوز
♦️لطف مادر بهترین تمثیل از لطف خداست
♦️تا به زیر چادرت هستم خدا دارم هنوز
♦️نان بپز نان تو خوردم که درستم کرده است
♦️در تنور خانه ات دارالشفا دارم هنوز
♦️خانه ات جارو کشی میخواست من جارو کشم
♦️کار اگر اینجا کنم یعنی بها دارم هنوز
♦️من بدم می آید از درها که بد وا میشوند
♦️نفرت از مسمار و از این چیزها دارم هنوز
♦️بعد تو دیگر علی را هیچکس خندان ندید
♦️طعنه هم میزد کسی میگفت عزادارم هنوز
( از امیر المومنین علیه السلام پرسیدند: لَوْ غَیَّرْتَ شَیْبَکَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ. فَقَالَ (علیه السلام): الْخِضَابُ زینَةٌ، وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِی مُصِیبَةٍ.
اگرمحاسنتون رو خضاب می کردین، بهتر بود، حضرت فرمودند: ما گروهی هستیم که در مصیبتیم)
♦️مادر ارباب اذن کربلایم را بده
♦️در دل دیوانه داغ کربلا دارم هنوز
❇️یعنی میشه مادر یه کربلا به ما بدی ما خیلی دلمون برا کربلا تنگ شده
همه دل تنگ ابی عبدالله میشن اما ارباب دلتنگ مادر هست، مگه میشه پسر دلتنگ مادرش نشه مخصوصا ابی عبدالله که هر موقع اسم مادرش می اومد حالش عوض می شد،
عجب مادری، مادری که همه عمرش رو پای علی گذاشت.
به همه عالم گفت:
🔰آن که باشد مرد این سنگر منم
🔰اولین قربانی حیدر منم
🔰چشم پوشیدم ز جان خویشتن
🔰ای مغیره هر چه میخواهی بزن
🔰این در کاشانه، این پهلوی من
🔰این غلاف تیغ این بازوی من
🔰گر رود از ضرب سیلی هوش من
🔰گوشواره بشکند بر گوش من
🔰گر شوم با دود و آتش روبرو
🔰یا رود مسمار در قلبم فرو
🔆گزارش خود حضرت زهرا سلام الله علیها هست
من پشت درب بودم. درب خانه ام را آتش زدند؛ شعله آتش زبانه می کشید؛«وَ رَكَلَ الْبَابَ بِرِجْلِهِ فَرَدَّهُ عَلَيَّ»؛ چنان لگدی به این درب نیم سوخته زد که این درب روی من افتاد؛«وَ أَنَا حَامِلٌ»؛ در حالی که من باردار بودم؛«فَسَقَطْتُ لِوَجْهِي »[۲] با صورت به زمین خوردم... در این حال فاطمه دو نفر را صدا کرد. اوّل گفت:«يَا أَبَتَاهْ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ »؛ ای پدر، آیا با دخترت اینطور رفتار می کنند؟ نفر دوم فضّه بود؛ گفت: «آهِ يَا فِضَّةُ إِلَيْكِ فَخُذِينِي! فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْل»[۳]فضه بیا، محسنم را کشتند...
واقعا روضه سنگینه من فقط یه گوششو اشاره کنم
حضرت فرمودند چنان زدن که با صورت به زمین افتادم. «فسقط لوجهی»
من تو کربلا چندنفر رو میشناسم که با صورت به زمین افتادند.
یکیش علقمه هست اونجایی که علمدار کربلا باصورت به زمین افتاد
یه جا دیگه هم تو گودی قتلگاه پسر فاطمه سلام الله علیهما با صورت به زمین افتاد.
فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ ع عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ وَ هُوَ یَقُولُ بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِ اللَّهِ.
✅بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش برزمین افتاد
♦️یا فاطمه جان! دست من و دامانت
ای چشم امید همه بر احسانت
بادا به فدایت پدر و مادر من
ای گفته پیمبر، پدرت قربانت♦️
🌐 #فاطمیه #حضرت_زهرا
.
.
فیش های مناسب با ایام فاطمیه
فیش شماره ۲(۱۴۰۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
طراوت همهی روزهای ما امام زمان
بیا، بیا به روضهی ما هم بیا امام زمان
فقط به لطف دعای تو حالمان خوب است
همیشه با خبر از حال ما امام زمان
به حال مضطر ما هیچکس محل نگذاشت
کسی به جز تو نکرد اعتنا امام زمان
فراق توست سرآغاز درد بیدرمان
که جز ظهور ندارد دوا امام زمان
خوشا به حال کسی که مطیع محض تو شد
بدون ذرهای چون و چرا امام زمان
قیامت و دل قبر و زمان جان کندن
به دادمان برس این چندجا امام زمان
قسم به روضه مادر به داغ مولایم
دوجمله روضه ی مادر بخوان امام زمان
♦️یاصاحب الزمان شمابرای ماروضه بخوان♦️
توان واژه کجا و مدیح گفتن او؟
قلم، قناری گنگیست در سرودن او...
چه دختری، که پدر پشت بوسهها میدید
کلید گلشن فردوس را به گردن او
چه همسری، که برای علی به حظّ حضور
طلوع باور معراج داشت دیدن او
چه مادری، که به تفسیر درس عاشورا
حریم مدرسۀ کربلاست دامن او
از آن، ز دیدۀ ما در حجاب خواهد ماند
که چشم را نزند آفتاب مدفن او
دمی که فاطمه تسبیح گریه بردارد
پیام میچکد از چلچراغ شیون او
بمیرم آن همه احساس بیتعلق را
که بار پیرهنی را نمیکِشد تن او
♦️چه کردن با حضرت زهرا سلام الله علیها که امام صادق علیهالسلام فرمودند:فَلَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا حَتَّى صَارت كَالْخَيَال[دعائم الاسلام، ج1، ص232].♦️
🔰سبک معصبه الراس یعنی.🔰
وقتی در و سوزوندن
لگد به در کوبیدن با هم
در و زدن به پهلوت محکم
صدا زدی که فضه (بچم)
تا پشت در افتادی
چهل نفر هجوم اوردن
کشون کشون علی رو بردن
خاطر زینب و ازردن
واویلتا واویلا
واویلا اه و صد واویلا ۳
♦️خط مقدم کارها گره خورده بود خیلی از بچه ها پرپر شده بودند خیلی مجروح، حاج حسین خرازی با حالت بغض گفت : تورجی زاده رو پیدا کنید
تورجی زاده که بیسیم رو گرفت : حاجی گفت چند خط روضه حضرت زهرا بخون.
تورجی زاده فقط یه بیت خوند ، خدا می دونه نفهمیدیم چی شد ، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارن تکبیر می گن خط رو گرفتن.
آماده ای بخونم.
در بین آن دیوار و در.... زهرا صدا میزد پدر....دنبال حیدر می دوید.... از پهلویش خون می چکید......
زهرای من...زهرای من.
♦️اینجا مادر دنبال امامش دوید اما کربلا دختر دنبال امامش دوید راوی نقل می کنه «و خرجت زینب من باب الفسطاط.»
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین
♦️دید نیزه ها تو بدن فرو رفته،
الهی هیچ خواهری برادرش رو اینطور نبینه، صدا زد داداش، حسین ، زینب اومده، آقا دیگه نمی تونست حرف بزنه نای حرف زدن نداشت، گفت داداش حسین، تو رو به جدمون پیغمبر جوابمو بده، حضرت نمی تونست جواب بده ، یه قسم دیگه داد گفت حسین جان تو رو به بابام علی جواب زینب رو بده، حضرت نمی تونست جواب بده، حضرت یه قسم داد، ابی عبدالله به زحمت چشماشو باز کرد.
صدا زد حسین جان مادرم فاطمه.....
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
فیش های مناسب با ایام فاطمیه
فیش شماره ۱(۱۴۰۱)
بسم الله الرحمن الرحیم
فیش روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
🛑 السلام علیک ایتها الصدیقه الشهیده
✅در آفتاب تو انوار کبریاست مدینه
به سویت از همه سو چشم انبیاست مدینه
✅اگر چه غریبی نشسته بر در و بامت
هماره با دل ما نامت آشناست مدینه
✅کجا به خاک بقیعت نشسته یوسف زهرا س؟
که گرم زمزمه و ناله ی دعاست مدینه
✅به اشک دیده ی مهدی عج به خون سینه ی زهرا س
مزار فاطمه س و محسنش کجاست مدینه؟
✅صدای ناله ای از کوچه می رسد به گمانم
صدای ناله ی جانسوز مجتباست مدینه
🔺خدا نیاره کسی مادرشو جلو چشمش بزنن
خدا نیاره کسی مادرش جلو چشمش زمین بخوره
به خدا من و تو تحملشو نداریم
چی کشید امام حسن علیه السلام
✅چرا خراب نگشتی در آن غروب غم افزا؟
که فاطمه س زخدا مرگ خویش خواست مدینه
✅به آفتاب تو نقش است جای ضربت سیلی
که روز تو چو شب تیره غم افزاست مدینه
🔺نامه فدک رو از اولی گرفت بی بی ، به سمت خانه حرکت کرد
🔺فلقیها عمر لعنة الله فقال : نمی دونم چه کسی این نانجیب رو خبر کرده بود ، راه بی بی رو سد کرد ، گفت :
🔺یا بنت محمد ما هذا الکتاب الذی معک ؟ این چیه تو دستت
🔺بی بی فرمودند : نامه فدکه
🔺نانجیب گفت : هلمیه الیٍّ : نامه رو بده به من
🔺امتناع کرد بی بی ، چه کرد نانجیب
🔺فرفسها برجلیه : چنان با لگد به فاطمه زهرا زد ، کاش به همین اکتفاء می کرد
🔺ثم لطمها : چنان با سیلی به صورت حضرت زهرا زد که نوشته اند گوشواره از گوش بی بی افتاد
🔵شعر پرورشی : زبان حال امام حسن علیه السلام :
🔺عبد الزهرا خودم دیدم تو کوچه ها مادر افتاد
عبد الزهرا خودم دیدم که بی کس و تنها جون داد
🔺میون کوچه زمین گیر شد ، حسن پیر شد
غروب کوچه چه دلگیر شد ، حسن پیر شد
🔵گریز :
اینجا مادر رو زدن ، کربلا هم دختر رو
🔺اون ساعتی که آمد گودال این بدن رو بغل گرفت ، چه بدنی ؟ بی سر ، اربا اربا
🔵شعر پرورشی :
گفت : نعل تازه به سم اسب زدن فکر که بود ؟
که سراپای تو با سطح زمین یکسان شد
🔵چه جوری بی بی رو بردن ؟ یه مرتبه بی بی سکینه صدا زد
🔺یا أبه أنظر الی عمتی المضروبه
حسین
🔵داریم با حسین حسین تو پیر می شویم
خوشحال از این جوانی از دست داده ایم
🛑 منبع متن عربی : اختصاص شیخ مفید ص ۱۸۵
#فاطمیه #حضرت_زهرا #فدک
.
.
#فدک
#فاطمیه
درکتاب نزهه الکلام به نقل از ابن عباس آمده است: روزی به خانه ابوبکر رفتم عمر بن خطاب و چند نفر دیگر آنجا بودند. ناگاه پیرمردی وارد شد و سلام کرد. جوابش دادیم. ابوبکر گفت: ای پیرمرد بنشین. پیرمرد تکیه بر عصا نمود و گفت: من قصد حج دارم و مرا همسایه ای است که به من گفت: تو به حج می روی پس پیغام مرا به خلیفه رسول خدا برسان. گفت: بگو من زنی ضعیفه ام و مرا پدری بود که یاری ام می داد. پس پدرم وفات یافت و مزرعه ای برای من گذاشت که وجه معاش من و فرزندانم از آن بود. امیر آن شهر مزرعه را از من گرفت و یکی از عمال خود را بر آن گماشت تا درآمد آن را بگیرد و به او برساند و از آن هیچ به من و فرزندانم نمی دهد.
ابوبکر گفت: کراهت باد آن غاصب فاجر را. عمر گفت: ای خلیفه رسول خدا! کسی را بفرست تا آن ظالم فاجر را به سزای خود برساند.
ابن عباس گوید: پس دیدم که پیرمرد بازگشت و گفت: نعوذبالله من حقد الله فمن اظلم ممن یظلم بنت رسول الله (ص).
"پناه می برم به خدا از دشمنی و عداوت خدا.چه کسی از ظلم کننده بر دختر رسول خدا ظالم تر و فاجر تر است؟" و از آن خانه بیرون رفت.
ابوبکر گفت: او را برگردانید و کسی را دنبال او فرستاد. اما پیرمرد را ندیدند.
ابن عباس گفت: خدمت امیر المومنین علیه السلام رسیدم. حضرت از این داستان پرسید و سپس فرمود: او خضر پیامبر بود.
حدیقه الشیعه ج1ص326به نقل از نزهه الکرام ج1ص232
#خطبه_فدکیه
.
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🔊 #سخنرانی کامل #حامد_کاشانی 📋 ریشه تمام انحرافات تاریخ اسلام - جلسه آول از پنج جل
.
حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند:
أمّا وَاللّهِ، لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلی أهْلِهِ وَ اتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبیّه، لَمّا اخْتَلَفَ فِی اللّهِ اثْنانِ، وَ لَوَرِثَها سَلَفٌ عَنْ سَلَف، وَ خَلْفٌ بَعْدَ خَلَف، حَتّی یَقُومَ قائِمُنا، التّاسِعُ مِنْ وُلْدِ الْحُسَیْنِ علیه السلام ؛
به خدا سوگند، اگر حقّ ـ یعنی خلافت و امامت ـ را به اهلش سپرده بودند و از عترت و اهل بیت پیامبر (صلوات اللّه علیهم) پیروی و متابعت کرده بودند حتّی دو نفر هم با یکدیگر درباره خدا ـ و دین ـ اختلاف نمی کردند. و مقام خلافت و امامت توسط افراد شایسته یکی پس از دیگری منتقل می گردید و در نهایت تحویل قائم آل محمّد (علیه السّلام) می گردید که او نهمین فرزند از حسین (علیه السّلام) می باشد.
بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۳۵۲، ح ۲۲۴
*
حضرت فاطمه علیها السّلام فرمودند:
وَ حَرَّمَ اللّه( الشِّرْکَ إخْلاصاً لَهُ بِالرُّبُوبِیَّهِ، فَاتَّقُوا اللّه حَقَّ تُقاتِهِ، وَ لا تَمُوتُّنَ إلاّ وَ أنْتُمْ مُسْلِمُونَ، وَ أطیعُوا اللّه فیما أمَرَکُمْ بِهِ، وَ نَهاکُمْ عَنْهُ، فَاِنّهُ، إنَّما یَخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءِ ؛
خداوند سبحان شرک را (در امور مختلف) حرام گرداند تا آن که همگان تن به ربوبیّت او در دهند و به سعادت نائل آیند؛ پس آن طوری که شایسته است باید تقوای الهی داشته باشید و کاری کنید تا با اعتقاد به دین اسلام از دنیا بروید. بنابر این باید اطاعت و پیروی کنید از خداوند متعال در آنچه شما را به آن دستور داده یا از آن نهی کرده است، زیرا که تنها علماء و دانشمندان (اهل معرفت) از خدای سبحان خوف و وحشت خواهند داشت.
ریاحین الشّریعه، ج ۱، ص ۳۱۲
*
حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند:
… وَ النَّهْی عَنْ شُرْبِ الْخَمْرِ تَنْزیهاً عَنِ الرِّجْسِ، وَاجْتِنابَ الْقَذْفِ حِجاباً عَنِ اللَّعْنَهِ، وَ تَرْکَ السِّرْقَهِ ایجاباً لِلْعِّفَهِ ؛
(خداوند متعال) منع و نهی از شرابخواری را جهت پاکی جامعه از زشتی ها و جنایت ها؛ و دوری از تهمت ها و نسبت های ناروا را مانع از غضب و نفرین قرار داد؛ و دزدی نکردن، موجب پاکی جامعه و پاکدامنی افراد می گردد.
ریاحین الشّریعه، ج ۱، ص ۳۱۲
*
حضرت فاطمه علیها السلام خطاب به همسرشان امام علی علیه السلام اظهار نمودند:
یا أبَاالحَسَن، إنّی لأسْتَحی مِنْ إلهی أنْ أکَلِّفَ نَفْسَکَ ما لا تَقْدِرُ عَلَیْهِ ؛
ای اباالحسن! من از خدای خود شرم دارم که از شما چیزی را در خواست نمایم و شما توان تهیه آن را نداشته باشید.
امالی شیخ طوسی، ج ۲، ص ۲۲۸
*
حضرت فاطمه علیها السّلام ضمن وصیّتی به امام علی علیه السلام اظهار نمودند:
فَأکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ الْقُرآنِ، وَالدُّعاءِ، فَإنَّها ساعَهٌ یَحْتاجُ الْمَیِّتُ فیها إلی أُنْسِ الاْحْیاءِ؛
پس از آن که مرا دفن کردی، برایم قرآن را بسیار تلاوت نما، و برایم دعا کن، چون که میّت در چنان موقعیّتی بیش از هر چیز نیازمند به اُنس با زندگان می باشد.
بحارالأنوار، ج ۷۹، ص ۲۷
*
.
روزى ام سلمه براى عیادت حضرت فاطمه علیها السلام آمد و پرسید:
کَیفَ أَصبَحتِ عَن لَیلَتَکِ یا بِنتَ رَسُولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله؟ قالَتْ: اَصْبَحْتُ بَیْنَ کَمَدٍ وَکَرْبٍ، فُقِدَ النَّبِىُّ وَظُلِمَ الْوَصِىُّ، هُتِکَ وَاللّه ِ حِجابُهُ… ؛
اى دختر پیامبر شب را چگونه به صبح آوردید؟ (شب و روزت چگونه مى گذرد؟) حضرت فاطمه علیها السلام فرمودند: به صبح آوردم در حالى که تاریکى غم و انده مرا فراگرفته است، پیامبر از دست رفت و وصى او مظلوم واقع شد، حَریم و حرمت پیامبر شکسته شد.
مناقب آل ابى طالب، ج ۲: ۲۰۵
*
حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بر سر مزار حمزه (علیه السلام) در پاسخ شخصى مى فرمایند:
اَما وَاللّه ِ لَوْ تَرَکُوا الْحَقَّ عَلى اَهْلِهِ وَاتَّبَعُوا عِتْرَهَ نَبِیِّهِ لَمَااخْتَلَفَ فِى اللّهِ تَعالى اثْنانِ؛
به خدا سوگند اگر حق را به اهلش واگذار مىنمودند و از عترت پیامبر پیروى مىکردند، حتى دو نفر درباره خدا اختلاف نمىنمودند (و اسلام همه عالم را فرا مىگرفت.)
کفایه الاثر: ۱۹۹٫
*
شخصى به زنش گفت: پیش حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام برو و بپرس: آیا من از شیعیان اهل بیت هستم؟ ـ زن آمد و پرسید، حضرت فاطمه ذزهرا علیهاالسلام در پاسخ فرمودند:
قُولى لهُ: اِنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما اَمَرْناکَ وَتَنْتَهى عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَاِلاّ فَلا… ؛
به همسرت بگو: اگر به آنچه تو را فرمان داده ایم عمل مى کنى و از آنچه نهى کرده ایم پرهیز نموده اى از شیعیان خواهى بود و در غیر این صورت از شیعیان نیستى.
تفسیر منسوب به امام حسن عسکرى علیه السلام
*
#حضرت_زهرا
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#دفن_شبانه
امام علی(ع) هنگام خاکسپاری حضرت زهرا(س)، خطاب به رسول اکرم(ص)، سخنانى فرمود که دلالت بر عظمت حضرت زهرا(س) و نشانه شدت ناراحتى امام(ع) از فراق جانگداز اوست. ایشان می فرماید: «امانتی که به من سپردید بازگردانده شد و این مصیبت طاقت از کفم ربود، اگرچه بعد از غم رحلت شما، صبر بر آن ممکن شده است، این فراق اندوهم را جاودانه کرد و شبهایم با بی قراری عجین گردید تا وقتی به شما ملحق شوم. ای رسول خدا(ص) از او بپرس که چگونه امت در فاصله کوتاهی بعد از شما برای ظلم به او دست به دست هم دادند».
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
در خطبه 202 نهج البلاغه، سخنانی از امام علی(عليه السلام) نقل شده، که مربوط به زمانی است، كه جسم پاك زهراى مرضيه(عليها السلام) را با دست خود در قبر مى گذارد. سخنانى كه از يك سو دليل بر عظمت بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) و از سوى ديگر نشانه شدت ناراحتى امام على(عليه السلام) از فراق جانگداز اوست.
امام(عليه السلام) در بيان اين عبارات، بهترين و مناسب ترين مخاطب، يعنى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) را انتخاب كرده و با او درد دل مى كند و سخن خود را از اينجا شروع مى كند: (سلام و درود بر تو اى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از سوى خودم، و از سوى دخترت كه هم اكنون در جوار تو فرود آمده، و به سرعت به تو ملحق شده است)؛ «السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّهِ عَنِّي، وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ، وَ السَّرِيعَةِ اللِّحَاقِ بِكَ».
سپس امام(عليه السلام) خطاب به پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) عرض مى كند: (اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاكت، پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است، هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناك تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است)؛ «قَلَّ، يَا رَسُولَ اللّهِ، عَنْ صَفِيَّتِكَ(1) صَبْرِي، وَ رقَّ عَنْهَا تَجَلُّدِي(2)، إِلاَّ أَنَّ فِي التَّأَسِّي(3) لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ، وَ فَادِحِ(4) مُصِيبَتِكَ، مَوْضِعَ تَعَزٍّ».(5)
اشاره به اينكه گرچه مصيبت حضرت زهرا(عليها السلام) فوق العاده جانكاه است؛ ولى درد مصيبت تو از آن، سنگين تر و جانكاه تر بود و تحمّل آن، راه را براى تحمّل اين مصیبت، هموار ساخت. به يقين مصيبتى بزرگ تر از مصيبت رحلت پيامبر(صلى الله عليه وآله) براى امام على(عليه السلام) نبود، هر چند حضرت فاطمه زهرا(س) همسرى بسيار گرانقدر و بى مانند بود؛ پيامبر به منزله پدر امام على(عليه السلام) و افزون بر آن، رهبر، راهنما، معلم، استاد و خلاصه، همه چيز آن حضرت بود. لذا در حديثى آمده است كه پيامبر اكرم(ص) خطاب به امام على(ع) فرمود: «يا أَبَا الرَّيْحانَتَيْنِ... عَنْ قَليلِ يَنْهَدُّ رُكْناكَ»؛ (اى پدر دو گل خوشبو... به زودى دو ستون حياتت درهم مى شكند) و هنگامى که پيامبر اكرم(ص) رحلت فرمود امام على(ع) فرمود: «هذا أَحَدُ رُكْنَي الَّذي قالَ لي رَسُولُ اللهِ»؛ (اين يكى از آن دو ستونى است كه پيامبر فرمود) و چون فاطمه زهرا(س) شربت شهادت نوشيد، فرمود: «هذَا الرُّكْنُ الثّاني الَّذي قالَ رَسُولُ اللهِ»؛ (اين ستون ديگرى است كه رسول الله فرمود).(6)
آنگاه امام(عليه السلام) در شرح اين سخن مى افزايد: ([فراموش نمى كنم] من تو را با دست خود در ميان قبر نهادم و هنگام رحلتت روح تو در ميان گلو و سينه من روان شد؛ ما از خداييم و به سوى او باز مى گرديم)؛ «فَلَقَدْ وَسَّدْتُكَ(7) فِي مَلْحُودَةِ(8) قَبْرِكَ، وَ فَاضَتْ بَيْنَ نَحْرِي وَ صَدْرِي نَفْسُكَ، فـَ «إِنَّا لِلّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»».قرائن نشان مى دهد [و خطبه 197 نيز دلالت دارد] كه سر مبارك پيامبر به هنگام رحلت بر سينه پاك امام على(عليه السلام) بود و در همان حال روح پاكش به عالم بقا شتافت و از ميان سينه و گلوى امام على(عليه السلام) گذشت.
.
آنگاه امام بار ديگر به شرح مصيبت حضرت زهرا(علیها السلام) باز مى گردد و خطاب به پيامبر عرضه مى دارد: (امانتى را كه به من سپرده بودى، هم اكنون باز پس داده شد و ودیعه ای كه نزد من بود گرفته شد؛ ولى اندوهم جاودانى است و شبهايم همراه بيدارى و بى قرارى؛ تا آن زمان كه خداوند منزلگاهى را كه تو در آن اقامت گزيده اى برايم برگزيند [و به تو ملحق شوم])؛ «فَلَقَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهيِنَةُ! أَمَّا حُزْنِي فَسَرْمَدٌ(9)، وَ أَمَّا لَيْلِي فَمُسَهَّدٌ(10)، إلَى أَنْ يَخْتَارَ اللّهُ لِي دَارَكَ الَّتي أَنْتَ بِهَا مُقِيمٌ».
اين عبارت كه از شدّت اندوه امام على(عليه السلام) در برابر حادثه غم انگيز شهادت حضرت زهرا(عليها السلام) حكايت مى كند، به خوبى نشان مى دهد كه تا چه حد اين بانوى عزيز در نظر امام على(عليه السلام) گرامى بود و پيوند عاطفى و روحانى و معنوى آن دو به يكديگر عميق و ريشه دار.
تعبير به «وديعه» اشاره به همان چيزى است كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) در آستانه رحلتش دست فاطمه را گرفت و در دست امام على(عليه السلام) گذارد و فرمود: «يا اَبَاالْحَسَنِ هذِهِ وَديعَةُ اللهِ وَ وَديعَةُ رَسُولِهِ عِنْدَكَ فَاحْفَظْ اللهَ وَ احْفَظْني فيها وَ إِنَّكَ لَفاعِلُهُ»(11)؛ (اى ابوالحسن اين وديعه خدا و وديعه رسولش محمد نزد توست؛ حق خداوند و حق مرا در مورد آن رعايت كن و مى دانم رعايت خواهى كرد). البته بعضى معتقدند كه پيامبراكرم(صلى الله عليه وآله) اين سخن را در شب زفاف زهرا فرمود. با توجه به اينكه يكى از معانى «رهينه» نعمت بزرگ است و حضرت زهرا بزرگترين نعمتى بود كه خدا به امام على(عليه السلام) داده بود، تعبير بالا دراين باره به كار رفته است.
آنگاه امام(عليه السلام) به گوشه اى از مصائب دردناك حضرت زهرا(عليها السلام) اشاره كرده، عرضه مى دارد: ([اى رسول خدا] به زودى دخترت تو را آگاه خواهد ساخت كه امّت تو در ستم كردن به وى دست به دست هم داده بودند، سرگذشت دردناك او را بى پرده از او بپرس و خبر اين حوادث را از وى بگير. اين حوادث دردناك در زمانى رخ داد كه هنوز مدّت زيادى از رحلت تو نگذشته و يادت فراموش نگشته بود)؛ «وَ سَتُنَبِّئُكَ ابْنَتُكَ بتَضَافُرِ أُمَّتِكَ عَلَى هَضْمِهَا، فَأَحْفِهَا(12) السُّؤَالَ، وَ اسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ؛ هذَا وَ لَمْ يَطُلِ الْعَهْدُ، وَ لَمْ يَخْلُ مِنْكَ الذِّكْرُ».
ظاهر اين است كه اين عبارات سربسته كه اميرمؤمنان على(عليه السلام) براى رعايت ادب در پيشگاه پيامبر آن را زياد نمى شكافد و شرح نمى دهد، اشاره به حوادث بسيار اسف انگيزى است كه پس از مدّت كوتاهى از رحلت پيامبر رخ داد؛ هجوم به خانه زهرا(عليها السلام)، آتش زدن در خانه، اسقاط جنين آن حضرت و بردن اجباری امام به سوى مسجد براى بيعت، حوادثى است كه نه تنها به صورت پررنگ در تاريخ شيعه آمده؛ بلكه در منابع اهل سنت هم، با كمال تعجّب صريحاً ذكر شده است.
سرانجام امام در آخرين سخن خود خطاب به پيامبر و بانوى اسلام زهراى مرضيه، چنين مى گويد: (درود خدا بر هر دوی شما باد، درود و سلام کسی که وداع می کند [و به خدا می سپارد]؛ نه کسی که ناخشنود و ملول شده است، اگر از كنار قبرت باز گردم به سبب ملول شدن نيست، و اگر اقامت گزينم [و ناله و شیون سر دهم] به جهت سوء ظن به وعده نيك خداوند در مورد صابران و شكيبايان نمى باشد)؛ «وَ السَّلاَمُ عَلَيْكُمَا سَلاَمَ مُوَدِّع، لاَ قَال(13) وَ لاَ سَئِم(14)، فَإِنْ أَنْصَرِفْ فَلاَ عَنْ مَلاَلَة، وَ إِنْ أُقِمْ فَلاَ عَنْ سُوءِ ظَنٍّ بِمَا وَعَدَ اللّهُ الصَّابِرِينَ».
در روايت كافى در ذيل اين سخن چنين آمده است: «واه واهاً وَ الصَّبْرُ أَيْمَنُ وَ أجْمَلُ وَ لَوْلا غَلَبَةُ الْمُسْتَوْلينَ لَجَعَلْتُ الْمَقامَ وَ اللَّبْثَ لِزاماً مَعْكُوفاً وَ لأعْوَلْتُ إِعْوالَ الثَّكْلى عَلى جَليلِ الرَّزِيَّةِ فَبِعَيْنِ اللهِ تُدْفَنُ ابْنَتُكَ سِرّاً وَ تَهْضِمُ حَقُّها وَ تَمْنَعُ إِرْثُها وَ لَمْ يَتَباعَدِ الْعَهْدُ وَ لَمْ يَخْلُقْ مِنْكَ الذِّكْرُ وَ إِلَى اللهِ يا رَسُولَ اللهِ الْمُشْتَكى وَ فيكَ يا رَسُولَ اللهِ أحْسَنَ الْعَزاء وَ صَلَّى اللهُ عَلَيْكَ وَ عَلَيْها السَّلامُ وَ الرِّضْوانُ»؛ (آه آه! ولى شكيبايى مى كنم كه شكيبايى بهتر و زيباتر است و اگر بيم آن نبود كه نظام حاكم از جايگاه قبر تو آگاه شوند پيوسته در كنار قبر تو مى ماندم و ناله هايى همچون ناله هاى مادرى كه به داغ فرزندش گرفتار شده، براى اين مصيبت بزرگ سر مى دادم. اى رسول گرامى، خدا مى بيند كه دخترت پنهان به خاك سپرده مى شود و حقّش بر باد مى رود و او را از ارثش محروم مى كنند حال آنكه زمان زيادى نگذشته و نامت فراموش نشده است. اى رسول خدا اين شكايت را به درگاه حق و به نزد تو مى آورم. اى رسول خدا تسليت مرا بپذير! درود و سلام و رضوان خدا بر تو و بر دخترت زهرا باد15
.👆
از اين تعبيرات و آنچه در نهج البلاغه آمده به خوبى روشن مى شود كه حق نشناسان در زمان كوتاهى بعد از رحلت پيامبر(صلی الله علیه و آله) چه مصائبى بر اهل بيت او (عليهم السلام) و عزيزترين عزيزانش وارد كردند؛ مصائبى كه امام على(عليه السلام) را كه كوه شكيبايى و استقامت بود به لرزه درآورد و همچون مادر جوان مرده به گريه و ناله واداشت و عجب اينكه مدارك اين تهاجم بى رحمانه بر بيت وحى، در كتب اهل سنّت نيز به صورت گسترده آمده است.(16)
پی نوشت:
(1). «صفيّة» از ريشه «صفو» بر وزن «عفو» به معناى صاف و پاك گرفته شده و صفىّ به معناى برگزيده است. در اينجا امام(عليه السلام) از دختر پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به عنوان صفيه او ياد مى كند تا علوّ شأن او را نشان دهد.
(2). «تجلّد» از ريشه «جلد»، بر وزن «بلد» و «جلاده» گرفته شده كه به معناى صبر و استقامت كردن است و «تجلّد» در اينجا اشاره به طاقت و صبر بر مصيبت است.
(3). «تأسّى» گاه به معناى اقتدا كردن آمده و گاه به معناى غمگين شدن و در اينجا معناى دوم مناسب است، زيرا سخن از غم و اندوه است، نه اقتدا كردن، هر چند جمعى از شارحان يا مترجمان به دنبال معناى اوّل رفته اند و ظاهراً سبب اشتباه آنها، معروف بودن آن در استعمالات متعارف است.
(4). «فادح» از ريشه «فدح»، بر وزن «فتح» به معناى سنگين بار كردن گرفته شده و در اينجا به معناى مصيبت سنگين است.
(5). «تعزّ» يا «تعزّى» به معناى صبر بر مصيبت است و از ريشه «عزاء» گرفته شده است.
(6). الأمالي، ابن بابويه، محمد بن على، كتابچى، تهران، 1376 شمسی، چاپ: ششم، ص 135، (المجلس الثامن و العشرون)؛ بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، محقق/ مصحح: جمعى از محققان، دار إحياء التراث العربي، بيروت، 1403 قمری، چاپ: دوم، ج 43، ص 173، باب 7 (ما وقع عليها من الظلم و بكائها و حزنها و شكايتها في مرضها إلى شهادتها و غسلها و دفنها و بيان العلة في إخفاء دفنها صلوات الله عليها و لعنة الله على من ظلمها)؛ اين حديث در منابع اهل سنّت نيز آمده است؛ مانند كتاب فضائل الصحابة، الشيباني، أحمد بن حنبل، تحقيق: محمد عباس، وصي الله، مؤسسة الرسالة، بيروت، 1403قمری/ 1983میلادی، الطبعة الأولى، ج 2، ص 623، ح 1067.
(7). «وَسّد» از «وسادة»؛ يعنى بالش گرفته شده و اين واژه به معناى بالش زير سر نهادن است.
(8). «ملحودة» از ريشه «لحد» بر وزن «عهد» به معناى شكافى است كه در داخل قبر در يك سمت آن ايجاد مى كنند و ميت را در آن قرار مى دهند تا هنگام پر كردن قبر، خاكها بر روى ميت ريخته نشود.
(9). «سرمد» به معناى دائم و طولانى است و گاه به چيزى كه آغاز و انجامى ندارد «سرمدى» گفته مى شود.
(10). «مُسَهَّد» از ريشه «سهد» بر وزن «صمد» به معناى بيدارماندن و بى خوابى كشيدن گرفته شده است. قابل توجّه اينكه در اينجا «مسهّد» به عنوان وصف (خبر) براى «ليل» آمده است و امام(عليه السلام) مى فرمايد: شبهاى من بيدار و بى تاب است به جاى اينكه بگويد خودم چنين هستم و اين در واقع نوعى تأكيد را مى رساند.
(11). بحار الأنوار، همان، ج 22، ص 484، باب 1 (وصيته(صلی الله علیه و آله) عند قرب وفاته و فيه تجهيز جيش أسامة و بعض النوادر).
(12). «احفها» از ريشه «احفاء» به معناى اصرار در سؤال و خبر گرفتن گرفته شده است.
(13). «قال» از ريشه «قلاء» بر وزن «سلام» به معناى بيزار بودن گرفته شده و «قال» به كسى مى گويند كه از چيزى بيزار باشد.
(14). «سئم» از ريشه «سئامت» بر وزن «فلاحت» به معناى ملال و كسل شدن گرفته شده و «سئم» به كسى گفته مى شود كه چنين حالتى دارد.
(15). الكافي، كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، محقق / مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى، محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407 قمری، چاپ: چهارم، ج 1، ص 459، باب (مولد الزهراء فاطمة)؛ الأمالي، مفيد، محمد بن محمد، محقق / مصحح: استاد ولى، حسين، غفارى، على اكبر، كنگره شيخ مفيد، قم، 1413 قمری، چاپ: اول، ص 283، (المجلس الثالث و الثلاثون).
(16). 📚گردآوری از کتاب: پيام امام امير المومنين(عليه السلام)، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دار الكتب الاسلاميه، تهران، 1386 شمسی، چاپ: اول، ج 8، ص 32.
.
-517923070_-1675812021.mp3
17.51M
🎙بشنوید | سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین ناصر رفیعی در دومین شب مراسم عزاداری حضرت فاطمهزهرا سلاماللهعلیها در حسینیه امام خمینی(ره). ۱۴۰۱/۱۰/۴
••✾••✾••
.
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#استاد_حاج_اسماعیلی
الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
_امشب دلم گـــرفته از آن گـریه می کنم
_هم ناله با امام زمان (عج)گریه می کنم
چه خبره امشب ؟،،،
_یا رب رســــیده شام غریبان یاس و من
_رنگِ غــــروبِ فصلِ خزان گریه می کنم
( اینجا نباش ، دلهامون رو ببریم توو خونه ی امیرالمومنین ، چه خبره امشب ؟ از فردا دیگه خونه ی فاطمه ، مادر نداره ، از فردا یه دختر سه چهارساله ، باید توو خونه مادری کنه ، باید خونه داری کنه ، این مدتی که فاطمه بیمار بود ، هر موقع می اومد توو خونه ، هر چی غم و غصه داشت با دیدن فاطمه فراموش میکرد ، اما از فردا هر کی میآد توو این خونه ، زانوی غم بغل میگیره ...
_با اشکِ غسلِ نیمه شـب و گریه یِ کفن
_با تُربتی که مــانده نهـان گریه می کنم
_با رازِ سر گشوده یِ یک جسمِ پُر گریز
_با طفل آســـتین به دهان گریه می کنم
امیرالمومنین فرمود : مبادا بلند گریه کنید ، مبادا همسایه ها خبردار بشن ... مقتل میخوندم ، یه همچی شبی ، حتی اون دوتا نامرد ، اومدند درِ خونه ی امیرالمومنین ، گفتند ما شنیدیم کار فاطمه تموم شده ؟ فردا ، حتما ما باید بر فاطمه نماز بخونیم ها ... یاعلی نکنه بدون حضور ماها ، بخواهی برفاطمه نماز بخونی ؟ حالا ببین امیرالمومنین چه غُصه هایی داره امشب ؟
_همراهِ کوه صبر که امرِ سکوت کرد
( فرمود کسی بلند بلند گریه نکنه ، بچه ها ، آستین به دهان بگیرید ... )
_همراهِ کوه صــبر که امرِ سکـوت کرد
_اما گریست مویه کنان گریه می کنم
#شاعر_سعید_نسیمی
اسماء میگه ، من آب میریختم ، یه مرتبه دیدم صدای ناله علی بلند شد ، سر به دیوار گذاشته داره بلند بلند گریه میکنه ، آقاجان خودتون فرمودید که کسی بلند گریه نکنه ؟ صدا زد اسماء :
#آواز_دشتی
#گوشه_چوپانی
_تو زهـــرا بینی و مـــن روی نیلی
_تو صورت بینی و من جای سیلی
تازه فهمیدم چرا فاطمه وصیت کرده منو شبانه غسل بدهید ؟ شاید نمیخواسته زخم ها و کبودی ها رو علی ببینه ...
_تو می بینی علی را زار و خسته
_نمی بینــــی تو پهلوی شکـــسته
الان دستم به بازوی شکسته خورد ، تازه فهمیدم چرافاطمه از من رو میگرفت ؟ تازه فهمیدم دست بانو چرا بالا نمی اومد ؟ کار غسل فاطمه رو هر طوری بود به اتمام رسوند ، بندای کفن رو بست ، بعد صدا زد یتیمای فاطمه بیائید ... سیدا ، خدا نکنه توو این مجلس طفلی باشه ، مادرش از دنیارفته باشه ، صدا زد ، یتیمای فاطمه بیائید ، حسنین اومدند خودشون رو انداختند روی سینه ی مادر ، هر دوتا آنچنان ناله ی جانسوزی میزنند ، امیرالمومنین میگه دیدم بندهای کفن باز شد ، هر دو تا دستای فاطمه از کفن بیرون اومد ، این دوتا آقازاده رو در آغوش گرفت ...
یه مرتبه دیدم از زمین و زمان یه ندایی بلند شد ، یاعلی ، بچه هارو از مادر جدا کن ، آه ، ملائکه طاقت دیدن این صحنه رو ندارند ...
اما ... من یه بچه یتیمِ دیگه رو هم سراغ دارم ، نیمه های شب از خواب بیدار شد ، هی گریه میکرد ، هی ناله میزد ، هر چی عمه التماسش میکرد ، رقیه آرام باش ، گریه نکن ، صدا میزد عمه الان بابام رو توو خواب دیدم ، منو بغل گرفته بود ، خودش گفت الان میام پیشت ...
لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ ، هر جا نشستی ، سه مرتبه ، از سُویدای دلت ، صدا بزن ، یا زهرا یازهرا یازهرا،،،
#فاطمیه #حضرت_زهرا
.
4_6019223298989098728.ogg
373.7K
#دشتی
#شام_غریبان
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
علی سر در گـریبان دارد امشب
علی شــــام غریبان دارد امشب
چراغ خــانه ها گردیده روشـن
کجــائی ای چـــــراغ خـانه من
اگر شــمعی کـند درد دلم گوش
کند درسوختن خود رافراموش
خموشی هر چــــراغی دارد اما
چراغ من شده بی وقت خاموش
زمین از این بدن چیزی نمانده
بگیر ای قبر جان من در آغوش
.
مطلب هفتم :
✅#سخنان_علی(ع)_با_پیامبر(ص)
🔹درد دل امیرالمؤمنین با رسول خدا بعداز دفن صدیقه کبری (سلام الله علیها)
🔸 (هنگامی که حضرت علی علیه السلام فاطمه زهرا را دفن نمود) ... وقتی دست مبارك از خاك قبر برافشاند، اندوه و غم بر دلش هجوم آورد و سيلاب اشك را بر گونه هایش جارى ساخت، سپس رو به جانب قبر رسول خدا (ص) گرداند و گفت: «اى رسول خدا از من بر تو سلام باد، و سلام باد بر تو از جانب دخترت و حبيبه ات و نور ديده ات و زائرت و كسى كه در آرامگاه تو در ميان خاك آرمیده است. همان كسی كه خداوند زود رسيدن به تو را برايش برگزيده است. يا رسول اللَّه صبرم در فراق دختر برگزيده ات كم شده، و تاب و توانم در فراق سرور زنان به سستى گرائيده.
به راستى كه امانت پس گرفته شد، و گروگان دريافت گشت، و زهرا خيلى سريع از دستم ربوده شد.
... و به زودى دختر تو از همدستى امّتت عليه من و غصب حقّ خودش به تو گزارش میدهد، پس احوال را از او جويا شو، كه بسى غمهاى سوزانى كه در سينه داشت و راهى براى پخش آن نمی يافت، اما به زودى بازگو خواهد نمود، و البتّه خداوند داورى میكند و او بهترين داوران است.
--------------------------------------------------
📚متن عربی:
🔸 فَلَمَّا نَفَضَ يَدَهُ مِنْ تُرَابِ الْقَبْرِ هَاجَ بِهِ الْحُزْنُ، وَ أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّيْهِ، وَ حَوَّلَ وَجْهَهُ إِلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَقَالَ: السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ، عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ وَ حَبِيبَتِكَ، وَ قُرَّةِ عَيْنِكَ وَ زَائِرَتِكَ، وَ الثَّابِتَةِ فِي الثَّرَى بِبُقْعَتِكَ، الْمُخْتَارِ اللَّهُ لَهَا سُرْعَةَ اللِّحَاقِ بِكَ، قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي، وَ ضَعُفَ عَنْ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ تَجَلُّدِي.
قَدِ اسْتُرْجِعَتِ الْوَدِيعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهِينَةُ، وَ اخْتُلِسَتِ الزَّهْرَاءُ...
وَ سَتُنْبِئُكَ ابْنَتُكَ بِتَظَاهُرِ أُمَّتِكَ عَلَيَّ وَ عَلَى هَضْمِهَا حَقَّهَا، فَاسْتَخْبِرْهَا الْحَالَ، فَكَمْ مِنْ غَلِيلٍ مُعْتَلِجٍ بِصَدْرِهَا لَمْ تَجِدْ إِلَى بَثِّهِ سَبِيلًا، وَ سَتَقُولُ وَ يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنا وَ هُوَ خَيْرُ الْحاكِمِينَ.
--------------------------------------------------
📘 منبع: أمالي، شیخ طوسي، صفحه: 110-109
#مقتل_فاطمیه #حضرت_زهرا
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
.
مطلب دوازدهم :
مقداد از کوچه بنی هاشم می گذشت که #او (ملعون) ، سد راه او شد.
به مقداد گفت: از کجا می آیی؟
مقداد جواب داد : از خانه ی مولایم #امیرالمؤمنین (علیه السلام)،دیشب فاطمه سلام الله علیها را دفن نمودیم
او (لعنت الله علیه) تا این سخن را شنید یک سیلی محکم به مقداد زد و مقداد نقش زمین شد و شروع کرد به گریه کردن…
او(ملعون) مضحکانه گفت : درد داشت که گریه میکنی؟
مقداد جواب داد : گریه من به خاطر سیلی خوردنم نیست، به خاطر این است که با این دست سنگین، دختر #رسول_خدا صلی الله علیه و آله و سلم را سیلی زدی.
حالا احساس سیلی خوردن #فاطمه (سلام الله علیها) را حس میکنم….
📖بحارالانوار،جلد 43
#مقتل_فاطمیه
.
مطلب هشتم :
حضرت علی(ع) به هنگام شهادت حضرت زهرا(س) چنین سرود :
📋《نَفسِـی عَلَى زَفَرَاتِهَا مَحبُوسَةٌ،
یا لَیتَهَا خَرَجَت مَـعَ الزَّفَـرَاتِ،
لَا خَیرَ بَعـدَكَ فِی الحَیـاةِ وَ إِنَّمَا،
أَبكِی مَخَـافَةَ أَن تَطُولَ حَیاتِی》
♦️جان من با آه و ناله هایش در اندرون من زندانی است. ای کاش جان من هم با ناله ها از بدنم خارج شود.
بعد از تو خیری در زندگی نیست و من از ترس اینکه مبادا زندگی ام به طول انجامد گریه می کنم.
📋《فِرَاقُكِ أَعْظَمُ الْأَشْيَاءِ عِنْدِي،
وَ فَقْدُكِ فَاطِمُ أَدْهَى الثُّكُولِ
سَأَبْكِي حَسْرَةً وَ أَنُوحُ شَجْواً،
عَلَى خَلٍّ مَضَى أَسْنَى سَبِيلٍ
أَلَا يَا عَيْنُ جُودِي وَ أَسْعِدِينِي،
فَحُزْنِي دَائِمٌ أَبْكِي خَلِيلِي》
♦️هجران تو نزد من بزرگترین مصیبتهاست و از دست دادن تو ای فاطمه سخت تر از فرزند مرده است.
من گریه با حسرت خواهم کرد و نوحه گلوگیر خواهم نمود بر دوستی که راهی بلند رفته است.
ای چشم احسان کن و به من یاری نما در گریه کردن که حزن من دائمی است و به دوست گریه می کنم.
بحار الانوارج43 ص273
#مقتل_فاطمیه
.
مطلب هفدهم :
✴️روضه حضرت زهراء از لسان مبارك أميرالمؤمنين عليهماسلام✴️
♦️يا عمّار إنّي لَمّا وَضَعتُها عَلى المُغتَسَل وَجَدتُ ضِلعَاً مِن أضلاعِها مَكسوراً،
وَجَنبُها قَد اسوَدٌ مِن ضَربِ السّياط...
وَكانَتْ تُخفى عَلَىَ مَخافَةً أن يَشتَدُّ حُزني .
♦️ای عمار وقتی فاطمه را بر جایگاه شستنش قرار دادم دریافتم که دنده ای از دنده هایش شکسته و پهلویش از ضربه تازیانه سیاه شده بود.
اما او این موضوع را از ترس اینکه من غمگین شوم ، ازمن مخفی نمود.
📚 برگرفته از کشکول فاطمی ص۵۰ بنقل از 👈 انوار العلویه ، علامه شیخ جعفر نقدی ، چاپ سنگی ص ۳۰۶
❎ واژگان کلیدی :
*مُغتسل : جاى غسل
*ضلع : دنده
*جنب : پهلو ، ناحیه نزدیگ جگر
*السياط : تازیانه ، شلاق چند پر کوتاه
#مقتل_فاطمیه
.
.
#فاطمیه
#شهادت_حضرت_زهرا
#زبانحال_مولا(ع) و حضرت زهرا(س)
دخترت گریه می کند حالا
روی دستش سه تا کفن مانده
بین این #بقچه ای که وا کرده
سه کفن دو پیرهن مانده
با نفسهای آخرت گفتیش
این کفنها برای خانه ی ماست
پدر و مادر و من اما
پیرهن ها برای کرببلاست
اولین پیرهن که میبینی
این که کوچکتر است دخترکم
قسمت محسنم نشد اما
به تنِ اصغر است دخترکم
هدیه کن بر رباب و در بغلش
نوه ام را ببوس اصغر را
دوّمین اش برای بی کفن است
به تنش تا که کرد،خنجر را
بوسه ای زن به گودی زیرش
قبل تیغ و سنان و سر نیزه
قبل از اینکه خنجرش با زور
می زند نانجیب بر نیزه
بعد غارت حرامیان را دید
تبر و دشنه تیز می کردند
با لباسی که از تنش کندند
تیغشان را تمیز می کردند
دید حتی لباس اصغر نیست
نخ قنداقه هم به غارت رفت
وای دست رباب را بستند
بین نا محرمان اسارت رفت
شاعر: #حسن_لطفی
.
.
*صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود #بقچه ای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گرهها رو باز کرد ، دید سه تا کفن میونه بقچه ست ...
دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه ... میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! ...
یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظهای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس ...
داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یهمرتبه صدا زد « یابن الزهرا ... »
تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد ... کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود ..
اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکستهها رو کنار زد ...
آی حسین ....
#وصیت #حضرت_زهرا به #حضرت_زینب
@gorizhaayemaddahi
.
.
#بعد_از_شهادت
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#سبک_شبانگاهان
سلام بر تو از سوي من و از دخترت زهرا يا رسو الله
شدم بعد از تو و زهرايت بي کس و تنها يا رسول الله
ز داغ او صبر من کم شد قامتم خم شد يا رسول الله
نصيب من بعد زهرايت غصه و غم شد يا رسول الله
بگير از من اين امانت را عزيز بهتر زجانت را
يا رسول الله ۲
بپرس از او بعد تو امت با دل زهرايت چه ها کردند
تسلاي قلب سوزانش جاي گل بر او هيزم آوردند
ميان ديوار و در از کين با لگد دشمن پهلويش بشکست
به کوچه پيش دوچشم من با غلاف تيغ بازويش بشکست
بگير از من اين امانت را عزيز بهتر زجانت را
يا رسول الله ۲
شکسته پهلوي فاطمه و سينه اش مجروح و رخش نيلي
برای آن ضربهی لگد و ضرب مسمار و ضربه ی سيلي
به جان زهراي تو من از اين امانت داري خجل هستم
اگر زهرايت کتک خورده چون به امر حق بسته شد دستم
بگير از من اين امانت را عزيز بهتر زجانت را
يا رسول الله ٢
#محمد_معارفوند ✍
.
.
#بصیرت_نداشتن
هرکی اول میگفت با او بیعت میکردیم!
#فاطمیه
◾️ #با_تمام_مهاجرین_و_انصار_اتمام_حجت_شد!
👈🏼👈🏼 قال سلمان الفارسی: فلما أن كان الليل حمل علي (عليه السلام) فاطمة (عليهاالسلام) على حمار وأخذ بيدي ابنيه الحسن والحسين (عليهماالسلام). فلم يدع أحدا من أهل بدر من المهاجرين ولا من الأنصار إلا أتاه في منزله فذكّرهم حقه ودعاهم إلى نصرته، فما استجاب له منهم إلا أربعة وأربعون رجلا.
▫️فأمرهم أن يصبحوا بكرة محلّقين رءوسهم معهم سلاحهم ليبايعوا على الموت. فأصبحوا فلم يواف منهم إلا أربعة.
فقلت لسلمان: من الأربعة؟ فقال: أنا وأبو ذر والمقداد والزبير بن العوام.
▪️ثم أتاهم علي (عليه السلام) من الليلة المقبلة فناشدهم، فقالوا: نصبحك بكرة. فما منهم أحد أتاه غيرنا. ثم أتاهم الليلة الثالثة، فما أتاه غيرنا.
فلما رأى غدرهم وقلة وفائهم له، لزم بيته وأقبل على القرآن يؤلّفه ويجمعه.
فلم يخرج من بيته حتى جمعه، وكان في الصحف والشظاظ والأسيار والرقاع ....
📚 كتاب سليم بن قيس الهلالي، ج۲ص۵۸۰، ح۴
◾️ اگر شوهرت بر ابوبکر سبقت میگرفت، با او بیعت میکردیم!
▫️روى أبو محمد مسلم بن قتيبة:
... ثم ذكر ما احتج (عليه السلام) به وقال: وخرج علي (عليه السلام) يحمل فاطمة بنت رسول اللّه (عليهاالسلام) على دابة ليلا، يدور في مجالس الأنصار تسألهم النصرة.
▪️فكانوا يقولون: يا بنت رسول اللّه! قد مضت بيعتنا لهذا الرجل، ولو أن زوجك وابن عمك سبق إلينا أبابكر ما عدلنا به.
فيقول علي (عليه السلام): أ فكنت أدع رسولالله (صلّى الله عليه وآله) في بيته لم أدفنه وأخرج أنازع الناس سلطانه؟! فقالت فاطمة (عليهاالسلام): ما صنع أبوالحسن إلا ما كان ينبغي له، وقد صنعوا ما الله حسيبهم وطالبهم.
📚 منابع:
۱. الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا، ج۱۴، ص۱۴۱
۲. بحارالأنوار، ج۲۸، ص۳۵۵
۳. الإمامة والسیاسه، ج۱ ص۱۹
🔆
#فاطمیه_خط_مقدم_ماست
#حکایات #فاطمیه
◼️ #نتیجه_ی_توسل_به_حضرت_فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها
👈🏼👈🏼 حدود چهل سال قبل در کرمان یکی از علمای وارسته و متعهد به نام آیتالله #میرزا_محمدرضا_کرمانی(متوفی ۱۳۲۸ شمسی) زندگی میکرد، در آن زمان، در کرمان، بازار فرقه ضالّه «شیخیه» رواج داشت.
◽️ آیت الله کرمانی، واعظ وارسته آن زمان مرحوم #سید_یحیی_یزدی را به کرمان دعوت کرد تا با وعظ و ارشاد خود، مردم را از انحرافات و گمراهیهای شیخیه آگاه کند و در نتیجه جلوی گسترش آنها را بگیرد.
◽️ مرحوم سید یحیی واعظ یزدی، این دعوت را پذیرفت و به کرمان رفت، مردم را متوجه انحرافات آنها نمود و با افشاگری خود، این گروه ضالّه را رسوا ساخت، به طوری که تصمیم گرفتند با نیرنگی مخفیانه ایشان را به قتل برسانند، آن نیرنگ مخفیانه این بود:
◽️ شخصی از پیروان شیخیه به صورت ناشناس، از سید دعوت کرد که فلان ساعت به فلان محله و فلان خانه برای منبر رفتن برود. ایشان نیز قبول کرد. دعوت کننده همراه عدهای دیگر به خدمت سید یحیی واعظ آمده و او را با احترام به عنوان روضه خوانی بردند، ولی بعد معلوم شد که ایشان را به خارج از شهر به باغی برده و از منبر و روضه خبری نیست، او کم کم احساس خطر جدی کرد و خود را در دام خطر جدی از سوی شیخیّون دید، آن هم در جایی که هیچ کس از حیله آنان مطلع نبود.
◽️ سید یحیی واعظ در آن حال به جَدّه خود حضرت زهرا(سلام الله علیه)متوسل گردید، گویا نمازاستغاثه به آن حضرت را خواند و درسجده نمازگفت:
(یامولاتی یا فاطمه اغیثینی)؛ ای سرور من ایفاطمه، به من پناه بده و به فریادم برس.
خطر لحظه به لحظه نزدیک میشد، سید یحیی دید، گروه دشمن به او نزدیک شدند، و خود را آماده کردند و چیزی نمانده بود که به او حمله کرده و او را قطعه قطعه کنند.
◽️ در این لحظه حساس، ناگهان غرّش تکبیر و فریاد مردم را شنید که باغ را محاصره کردهاند، و از دیوار وارد باغ شدند و با حمله به گروه شیخیها، آنها را تارومار کردند و سید یحیی را نجات داده و با احترام، همراه خود در کنار آیت الله میرزا محمد رضا کرمانی به شهر و منزل آوردند.
◽️ سید یحیی واعظ از آیت الله کرمانی پرسید: شما از کجا مطلع شدید که من در دام شیخیها افتادهام؟
آیت الله کرمانی فرمودند: من در عالم خواب حضرت صدیقهطاهره، زهرای اطهر(سلام الله علیه) را دیدم به من فرمود: شیخ محمدرضا، فوراً خودت را به پسرم «سید یحیی» برسان و او را نجات بده که اگر دیر کنی، کشته خواهد شد.
📚 منابع:
۱. گنجینه دانشمندان، محمد شریف رازی ج۱، ص۲۴۱
۲. با اندکی اختلاف: خاطرات زهرایی، شیخ اسماعیل انصاری زنجانی (انتشارات طوبی محبت، قم، تابستان ۹۳شمسی)، ص۱۵
🔆 .