eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✅به عقیده اکثر علمای شیعه، بعثت حضرت رسول(ص) در روز دوشنبه بیست و هفتم ماه رجب سال چهلم عام الفیل، پنج سال پس از تجدید بنای کعبه، و بیستمین سال حکومت خسرو پرویز برایران، در حالی که نبی اکرم(ص) در این هنگام، چهل سال داشتند، اتفاق افتاده است. در این روز حضرت رسول اکرم(ص)، طبق رسم خویش چند روزی بود که برای عبادت و تفکر به غار حرا آمده بود. غار حراء واقع در قله «کوه نور»، از معروف‌ ترین کوه‌های مکه و با ارتفاع ۲۰۰ متر در دو فرسنگی شهر مکه و در شمال شرقی آن واقع شده است. این محل از زمان‌ های دور، مکانی مقدس و محل اعتکاف انسان‌های حقیقت‌ جو و روشن‌ضمیری بوده است که به (حُنَفا) شهرت داشتند. در روز بیست و هفتم ماه رجب بود که جبرئیل (یکی از چهار فرشته مقرب الهی و مأمور ابلاغ وحی از جانب پروردگار به پیامبران) به سوی ایشان نازل شد. او بازوی پیامبر را گرفت و تکان داد و گفت : ای محمد بخوان! پیامبر فرمود : چه بخوانم؟ جبرئیل آیات آغازین سوره علق را از جانب خداوند نازل نمود.(۱) 📖《بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ، الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ》 ♦️به نام خداوند بخشنده مهربان بخوان به نام پروردگارت که بیافرید. آدمی را از علقه بیافرید. بخوان و پروردگار تو ارجمندترین است. خدایی که به‌وسیله قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را که نمی‌دانست، آموخت.(۲) همراه اولین نزول وحی و در لحظه بعثت، حوادثی بزرگ اتفاق افتاد که از آن جمله می‌توان به شنیده شدن صدای ناله‌ای اشاره نمود.  در این باره می‌ فرماید : 📋《وَ لَقَدْ سَمِعْتُ رَنَّةَ الشَّیْطانِ حینَ نَزَلَ الْوَحْیُ عَلَیْهِ! قُلتُ : یا رَسولَ اللَّه(ص)! ما هذِهِ الرَّنَّةُ؟》 ♦️من صدای ناله شیطان را در هنگام نزول اولین وحی به آن حضرت(ع) شنیدم. عرضه داشتم : یا رسول الله(ص) این ناله چیست؟ حضرت(ص) فرمود : 📋《هَذَا الشَّیْطَانُ قَدْ اَیِسَ مِنْ عِبَادَتِهِ》 ♦️این شیطان است که از اطاعت شدن مأیوس و ناامید شده و چنین به ناله در آمده است. سپس رسول اکرم(ص) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《انَّکَ تَسْمَعُ ما اسْمَعُ وَ تَرَی مَا اَرَی، اِلّا اِنَّکَ لَسْتَ بِنَبِیٍّ! وَلَکِنَّکَ لَوَزِیرٌ وَ اِنَّکَ لَعَلَی خَیْرٍ》 ♦️همانا تو می‌شنوی آنچه را من می‌شنوم و می‌بینی آنچه را که من می‌بینم الا اینکه تو مقام نبوت نداری و فقط وزیر و کمک کار من هستی و به راه خیر می روی.(۳) و نیز در روایتی آمده است که فرمود : 📋《رَنَّ إِبْلِيسُ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ : يَوْمَ لُعِنَ وَ حِينَ أُهْبِطَ إِلَى الْأَرْضِ وَ حِينَ بُعِثَ مُحَمَّدٌ(ص) و يَوْمَ الغَدیِرُ》 ♦️ابلیس چهار بار ناله سر زد : روزی که لعن شد، روزی که به زمین آمد، روز بعثت پیغمبر گرامی(ص)، روز غدیر!(۴) همانطور که قبلاً نیز بیان شد، حضرت علی(ع) در مواقع مختلف از جمله در دوران خلوت‌ گزینی‌های پیامبر اکرم(ص) همراه حضرت(ص) بوده‌اند و این سخن امام علی(ع) در نهج البلاغه نیز به طور خاصی بیان می‌دارد که ایشان در لحظه نزول اولین وحی، در کنار پیامبر(ع) حضور داشته‌اند. البته مطالعات تاریخی بیان می‌نماید که تنها شخصی که در آن لحظات، پیامبر(ص) را همراهی نموده، امام علی(ع) بود و احدی جز ایشان، ادعای همراهی رسول اکرم(ص) در آن لحظات را ننموده است. جبرئیل پس از انجام وظیفه خود و ابلاغ آیات الهی، بار دیگر به آسمان بازگشت. اهداف بعثت و برانگیخته شدن حضرت نبی اکرم(ص) به مقام رسالت و نبوت، دعوت به یکتا پرستی و قیام برای برپایی عدالت و مبارزه با جهل و خرافه پرستی، تقویت و ارتقای سطح اندیشه و تفکر، برداشتن اختلافات از میان مردم، و تلاوت آیات و احکام الهی برای مردم بود. 📚منابع : ۱)البدایة و النهایة ابن کثیر، ج۲، ص۷۱۳/ مناقب ابن‌ شهر‌آشوب، ج۱، ص۴۱/ بحارالانوار مجلسی، ج۱۸، ص۱۹۰ ۲)سوره علق، آیات ۵-۱ ۳)نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۶۰، ص۲۴۲ .
. وقایع بعد از ✅عفیف بن قیس کندی می گوید : 📋《كُنْتُ اِمْرَأً تَاجِراً وَ كَانَ عَبَّاسُ بْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ لِي صَدِيقاً وَ كَانَ يَخْتَلِفُ إِلَى اَلْيَمَنِ يَشْتَرِي اَلْعِطْرَ أَيَّامَ اَلْمَوْسِمِ فَقَدِمْتُ أَيَّامَ اَلْحَجِّ فِي اَلْجَاهِلِيَّةِ إِلَى مَكَّةَ فَنَزَلْتُ عَلَى اَلْعَبَّاسِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ》 ♦️من مرد بازرگانى بودم و عباس بن عبد المطلب از دوستان من بود و او براى خريد عطر به يمن مى‌آمد كه عطر لازم براى ايام موسم حج را فراهم كند. من در دورۀ جاهلى و به هنگام مراسم حج به مكه آمدم و ميهمان عباس بن عبد المطلب بودم. سپس می گوید : 📋《فَلَمَّا طَلَعَتِ اَلشَّمْسُ وَ حَلَقَتْ إِلَى اَلسَّمَاءِ وَ أَنَا أَنْظُرُ إِلَى اَلْكَعْبَةِ أَقْبَلَ شَابٌّ فَرَمَى بِبَصَرِهِ إِلَى اَلسَّمَاءِ ثُمَّ اِسْتَقْبَلَ فَقَامَ مُسْتَقْبِلُهَا فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَ غُلاَمٌ فَقَامَ عَنْ يَمِينِهِ فَلَمْ يَلْبَثْ أَنْ جَاءَتِ اِمْرَأَةٌ فَقَامَتْ خَلْفَهُمَا فَرَكَعَ اَلشَّابُّ وَ رَكَعَ اَلْغُلاَمُ وَ اَلْمَرْأَةُ فَخَرَّ اَلشَّابُّ سَاجِداً فَسَجَدَا مَعَهُ فَرَفَعَ اَلشَّابُّ فَرَفَعَ اَلْغُلاَمُ وَ اَلْمَرْأَةُ》 ♦️همين كه خورشيد بر آمد، همچنان كه من به كعبه مى‌ نگريستم، جوانى آمد و نخست چشم به آسمان دوخت و سپس روى به قبله ايستاد و چيزى نگذشت كه نوجوانى آمد و در سمت راست او ايستاد. اندكى بعد زنى آمد و پشت سر آن دو ايستاد. آن جوان ركوع كرد، آن دو هم ركوع كردند و آن جوان سجده كرد، آن دو هم سجده كردند و چون آن جوان سر از سجده برداشت، آن دو هم سر برداشتند. من به عباس گفتم : 📋《يَا عَبَّاسُ! أَمْرٌ عَظِيمٌ!》 ♦️اى عباس! این عمل بزرگ كارى است. عباس گفت : آرى! چه بزرگ كارى! سپس گفت : 📋《أَ تَدْرِي مَنْ هَؤُلاَءِ؟》 ♦️آیا اینان را می شناسی؟ گفتم : نه نمی شناسم! عباس گفت : 📋《هَذَا مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ اِبْنُ أَخِي يَزْعُمُ أَنَّ رَبَّهُ أَرْسَلَهُ وَ أَمَرَ بِهَذَا وَ أَنَّ كُنُوزَ كِسْرَى وَ قَيْصَرَ سَتُفْتَحُ عَلَيْهِ وَ هَذَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبِ بْنِ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ اِبْنُ أَخِي وَ هَذِهِ خَدِيجَةُ بِنْتُ خُوَيْلِدٍ زَوْجَةُ اِبْنِ أَخِي وَ اَيْمُ اَللَّهِ مَا أَعْلَمُ عَلَى ظَهْرِ اَلْأَرْضِ كُلِّهَا أَحَداً عَلَى هَذَا اَلدِّينِ غَيْرَ هَؤُلاَءِ》 ♦️اين محمد بن عبد الله بن عبد المطلب و برادرزادۀ من است و مى‌ پندارد كه خدايش به پيامبرى فرستاده است و مأمور به اين كار است و به زودى گنجهاى خسرو و قيصر براى او گشوده و فتح خواهد شد. و او على بن ابى طالب، برادر زادۀ ديگر من است. و آن زن نیز خديجه، دختر خويلد و همسر برادرزاده‌ام محمد است و به خدا سوگند مى‌خورم كه بر روى تمام زمين كسى جز اين سه نفر را نمى‌شناسم كه بر اين دين و آيين باشند. عفيف پس از اينكه مسلمان و اسلام او راسخ شد، مى‌ گفت : 📋《يَا لَيْتَنِي كُنْتُ رَابِعاً》 ♦️اى كاش من چهارمى ايشان بودم.(۱) 📚منبع : ۱)روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص۸۵ .
. در خطبه «قاصعه» می فرماید : 📋《وَلَمْ یَجْمَعْ بَیْتٌ وَاحِدٌ یَوْمَئِذٍ فِی الْاِسْلاَمِ غَیْرَ رَسُولِ اللّه(ص) وَخَدِیجَةَ(س) وَ اَنَا ثَالِثُهُمَا! اَرَی نُورَ الْوَحْیِ وَالرِّسَالَةِ وَ اَشُمُّ رِیحَ النَّبُوَّةِ》 ♦️در آن روز در هیچ خانه ای، اسلام راه نیافت، جز خانه حضرت رسول اکرم(ص) و خدیجه کبری(س)! و من سوّمین آنان بودم، من نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبّوت را استشمام می کردم.(۱) 📚منبع : ۱)نهج البلاغه سید رضی، خطبه۱۹۲ .
. ✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد! حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهاي دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم! آن مرد عرض كرد: چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را احصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد: 📋«وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تَحْصُوهَا» ♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل ۱۸) اميرالمؤمنين(ص) فرمود : خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد : 📋«قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» ♦️بگو متاع دنيا اندك است!(نساء ۷۷) در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد: 📋«اَنَّكَ لَعَلَي خُلُقٍ عَظِيمٌ» ♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم ۴) اينك تو چيزی كه قليل است نمی تواني بشماري، من چگونه چيزي كه عظيم و بزرگ است شمارش كنم! ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكي از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود: 📋«اِنِّي بُعِثْتُ لِأُتَمّمَ مَكارِمَ الْاَخلَاقِ» ♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱) 📚منبع : ۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳ .
. ۲۷ ✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد، و حاکم معزول مدینه از طرف معاویه بود، با ولید بن عتبه به شور نشست. و پیشنهاد داد که امام حسین(ع) را به دارالاماره فراخوانَد و با اینکه می دانست، امام حسین(ع) اهل بیعت دادن با یزید نیست، پیشنهاد داد، بدون معطلی امام(ع) را از بین ببرد. شیخ مفید می نویسد : 📋《فَأَنْفَذَ اَلْوَلِيدُ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فِي اَللَّيْلِ فَاسْتَدْعَاهُ فَعَرَفَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلَّذِي أَرَادَ فَدَعَا جَمَاعَةً مِنْ مَوَالِيهِ وَ أَمَرَهُمْ بِحَمْلِ اَلسِّلاَحِ》 ♦️پس وليد شبانه كسى را به نزد امام حسين(ع) فرستاد و حضور او را خواست. امام حسين(ع) جريان را دانست و گروهى از نزديكان خود را خواست و به آنان دستور داد سلاحهاى خويش را بردارند. امام حسین(ع) به یاران خود فرمود : 📋《إِنَّ اَلْوَلِيدَ قَدِ اِسْتَدْعَانِي فِي هَذَا اَلْوَقْتِ وَ لَسْتُ آمَنُ أَنْ يُكَلِّفَنِي فِيهِ أَمْراً لاَ أُجِيبُهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ غَيْرُ مَأْمُونٍ فَكُونُوا مَعِي فَإِذَا دَخَلْتُ إِلَيْهِ فَاجْلِسُوا عَلَى اَلْبَابِ فَإِنْ سَمِعْتُمْ صَوْتِي قَدْ عَلاَ فَادْخُلُوا عَلَيْهِ لِتَمْنَعُوهُ مِنِّي》 ♦️همانا وليد در چنين شبى مرا خواسته، و من آسوده خاطر نيستم مرا مجبور به كارى كنند كه من نتوانم آن را بپذيرم، و از وليد نيز ايمن نمي توان بود، پس شما همراه من باشيد. وقتی من بر او وار شدم، شما پشت درب دارالعماره منتظر بمانید، و اگر صدای مرا شنيديد كه بلند شد داخل شوید تا از من دفاع كنيد. به این ترتیب؛ امام حسین(ع) وارد دارالعماره مدینه شد. در این هنگام ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای او قرائت کرد، که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد. امام حسین(ع) به ولید فرمود : 📋《إِنِّي لاَ أَرَاكَ تَقْنَعُ بِبَيْعَتِي لِيَزِيدَ سِرّاً حَتَّى أُبَايِعَهُ جَهْراً فَيَعْرِفَ اَلنَّاسُ ذَلِكَ》 ♦️آیا تو راضی می‌شوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد. ولید جواب داد : نظر من نیز همین است. حضرت(ع) فرمود : 📋《فَتُصْبِحُ وَ تَرَى رَأْيَكَ فِي ذَلِكَ》 ♦️پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم. اما مروان همچنان بر ولید پافشاری می کرد که بیعت هر چه زودتر انجام شود و حسین(ع) را رها نکند و گفت : 📋《وَ اَللَّهِ لَئِنْ فَارَقَكَ اَلْحُسَيْنُ اَلسَّاعَةَ وَ لَمْ يُبَايِعْ لاَ قَدَرْتَ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهَا أَبَداً حَتَّى يَكْثُرَ اَلْقَتْلَى بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ اِحْبِسِ اَلرَّجُلَ فَلاَ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى يُبَايِعَ أَوْ تَضْرِبَ عُنُقَهُ》 ♦️به خدا قسم! اگر حسين(ع) اينك از تو جدا شود و بيعت نكند ديگر هرگز بر او دست نخواهى يافت تا كشتار بسيارى ميانۀ تو و او صورت گیرد! او را نگهدار تا اينكه يا بيعت كند يا گردنش را بزنى! اما ولید به حرفهای مروان اعتنایی نکرد.(۱) ابن شهر آشوب می نویسد : این بار مروان خود ایستاد و خطاب به امام حسین(ع) گفت : 📋《بَايِعْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ!》 ♦️با امیر المومنین یزید بیعت کن! امام حسین(ع) فرمود : 📋《كَذَبْتَ وَيْلَكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مَنْ أَمَّرَهُ عَلَيْهِمْ》 ♦️دروغ گفتی! وای بر تو در قبال مومنین! چه کسی یزید را بر آنان امیر کرده است؟ در این هنگام مروان خشمگین شد و شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و به ولید گفت : 📋《مُرْ سَيَّافَكَ أَنْ يَضْرِبَ عُنُقَهُ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدَّارِ وَ دَمُهُ فِي عُنُقِي》 ♦️شمشیر زنانت را حاضر کن و به آنان دستور بده تا گردن حسین بن علی(ع) را قبل از اینکه از دارالعماره خارج شود، بزنند و خون او بر گردن من است! پس در این هنگام؛ 📋《وَ ارْتَفَعَتِ الصَّيْحَةُ فَهَجَمَ تِسْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ قَدِ انْتَضَوْا خَنَاجِرَهُمْ فَخَرَجَ الْحُسَيْنُ مَعَهُمْ》 ♦️صدا و فریادها بالا گرفت و نوزده نفر از یاران امام حسین(ع) که پشت درب دارالعماره به انتظار نشسته بودند آماده حمله شدند و خنجرهای خود را آماده پیکار کردند که امام حسین(ع) در این هنگام با عقب نشینی مروان، به همراه یاران از دارالعماره مدینه خارج شدند.(۲) چهار شهر مهم جهان اسلام یعنی مکه و مدینه و کوفه و بصره به ترتیب تحت حکومت والیان اعزامی معاویه یعنی یحیی بن حکیم، ولید بن عتبه، نعمان بن بشیر، عبیدالله بن زیاد بود. 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۳ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #خروج_کاروان_از_مدینه ۲۷ #ماه_رجب ✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد
. ✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد‌. مروان گفت : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ! إِنِّي لَكَ نَاصِحٌ فَأَطِعْنِي تُرْشَدْ》 ♦️ای ابا عبدالله! من شما را نصیحت می کنم به شرطی که بپذیری! حضرت(ع) فرمود : نصیحت تو چیست؟ مروان گفت : 📋《إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينِكَ وَ دُنْيَاكَ》 ♦️من شما را امر می کنم که با امیر المؤمنین یزید بیعت کنی که این بیعت به نفع دین و دنیای شما است! حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود : 📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَقُولُ اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ》 ♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم‌ چون يزيد دچار شدند! پس بايد با اسلام وداع نمود كه از جدّم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي فرمود : خلافت بر فرزندان ابى سفيان حرام است. راوی می گوید : گفتگو ميان امام حسين(ع) و مروان به طول انجاميد، تا آنجا كه مروان با حالتى بر آشفته و خشمگين بازگشت.(۱) در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》 ♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است! سپس فرمود : 📋《لَقَد قُلتَ شَطَطَاً لَا أَلَومُكَ عَلَى قَولَكَ لِأَنَّكَ الَّلَعِينُ الّذِي لَعَنَكَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ أَنتَ فِي صُلبِ أَبِيكَ الحَكَمِ بنِ أبِي العَاصِ، وَ مَن لَعَنَهُ رَسُولُ اللّهِ(ص) فَإِنّه لَا يَنكُرُ مِنهُ أَن يَدعُوَ إلَى بَيعَةِ يَزِيدَ》 ♦️این سخن ناروا و بیهوده را چرا می گویی؟ من تو را بر این گفتار ملامت نمی کنم؛ زیرا تو همان کسی هستی که رسول اکرم(ص) تو را هنگامی که هنوز در صلب پدرت حکم بن العاص بودی لعنت کرد. و کسی که رسول خدا(ص) او را لعن کند، از او بعید نیست که به بیعت با یزید فرا خواند! امام(ع) آنگاه فرمود : 📋《إِلَيكَ عَنِّي يَا عَدُوَّ اللّهِ فَإِنَّا أهلُ بَيتِ رَسُولِ اللّهِ(ع) عَلَى الحَقِّ وَ الحَقُّ فِينَا》 ♦️دور شو ای دشمن خدا! ما اهل بیت رسول خدا(ص) هستیم و حق با ما و در میان ما است و زبان ما جز به حق سخن نمی گوید. سپس فرمود : من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود : 📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》 ♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید. به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت‌. در این هنگام مروان از روی خشم گفت : 📋《وَاللّهِ لَا تُفَارِقُنِي أَو تُبايِع لِيَزِيدَ صَاغِرَاً، فَإِنَّكُم آلُ أبِي تُرَابِِ قَد مُلِئتُم كَلَامَاََ وَ اَشرِبتُم بُغضَ آلِ أبِي سُفيَانَ، وَ حَقِيقُ عَليهِم أَن يَبغُضُوكُم》 ♦️به خدا قسم! هرگز تو را رها نمی کنم، مگر اینکه با یزید بیعت کنی! شما فرزندان علی(ع) کینه آل ابوسفیان را در سینه دارید و جا دارد که با آنها دشمنی کنید و آنها نیز با شما دشمنی ورزند. امام حسین(ع) در جواب فرمود : 📋《وَيلَكَ إِليكَ عَنِّي! فَإِنّكَ رِجسُ وَ إنَّا أهلُ بَيتِ الطَّهَارَةِ الّذِي أنزَل اللّهُ فِينَا : [إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً](سوره احزاب، آیه۳۳)》 ♦️وای بر تو! از من دور شو ای پلید که ما از اهل بیت طهارتیم و خداوند درباره ما به پیامبرش آیه تطهیر را نازل کرده است. امام(ع) باز افزود : 📋《أَبشِر يَابنَ الزَّرقَاءُ بِكُلِّ مَا تُكرِهُ مِن الرَّسُولِ(ص) يَومَ تَقَدَّم عَلَى جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَيَسألُكَ عَن حَقِّي وَ حَقَّ يَزِيدَ!》 ♦️ای پسر زرقاء! به خاطر آنچه که از رسول خدا ناخشنودی، تو را بشارت و خبر می دهم به عذاب دردناک الهی روزی که نزد خدا خواهی رفت و جدّم رسول خدا(ص) درباره من و یزید از تو پرسش خواهد کرد. در این هنگام مروان خشمگین شد و رفت!(۲) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲ ۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. ✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد‌. مروان گفت : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ
. ✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشینی یزید و نیز در خطر بودن جان خویش، در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک مدینه گرفت. امام حسین(ع) هنگام عزم خروج از مدینه، شب هنگام نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) رفت و با ایشان وداع کرد و صبح به خانه برگشت. 👤علامه مجلسی می نویسد : امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد : 📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ(س)، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی وَ هَذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتَّى أَلْقَاکَ》 ♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى! اى رسول خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۱) 👤شیخ صدوق می نویسد : 📋《لَمّا أقبَلَ اللَّيلُ راحَ الحُسَينُ(ع) إلى مَسجِدِ النَّبِيّ(ص) لِيُودِّعَ القَبرَ، فَلَمّا وَصَلَ إلَى القَبرِ سَطَعَ لَهُ نورٌ مِنَ القَبرِ فَعادَ إلى مَوضِعِهِ. فَلَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ راحَ لِيُوَدِّعَ القَبرَ، فَقامَ يُصَلّي فَأَطالَ، فَنَعَسَ وهُوَ ساجِدٌ، فَجاءَهُ النَّبِيُّ(ص) وهُوَ في مَنامِهِ، فَأَخَذَ الحُسَينَ(ع) وضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وجَعَلَ يُقَبِّلُ بَينَ عَينَيهِ》 ♦️هنگامی که شب فرا رسید، امام حسين(ع) براى وداع با قبر رسول اکرم(ص) به مسجد النبى رفت. وقتی نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و سپس به جاى خود باز گشت. وقتی دومين شب فرا رسيد، به مسجد رفت تا با قبر، وداع كند. پس به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد، در حال سجده، خواب، او را ربود. رسول اکرم(ص) نزد او آمد و امام حسين(ع) را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و شروع كرد ميان چشمان او را بوسيدن! در این حال رسول اکرم(ص) می فرمود : 📋《بِأَبي أنتَ! كَأَنّي أرَاكَ مُرَمَّلاً بِدَمِكَ بَينَ عِصابَةٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ، يَرجونَ شَفاعَتي، ما لَهُم عِندَ اللّه ِمِن خَلاقٍ! يا بُنَيَّ! إنَّكَ قادِمٌ عَلى أبيكَ واُمِّكَ وأخيكَ، و هُم مُشتاقونَ إِلَيكَ، وإنَّ لَكَ فِي الجَنَّةِ دَرَجاتٍ لا تَنالُها إلّا بِالشَّهادَةِ》 ♦️پدرم به فدايت! مى بينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيده اى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست. فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مى آيى و آنان شيفته ديدار تواند و براى تو در بهشت، جايگاه هايى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمى يابى. 📋《فَانتَبَهَ الحُسَينُ(ع) مِن نَومِهِ بَاكِياً، فَأَتى أهلَ بَيتِهِ فَأَخبَرَهُم بِالرُّؤيا وَ وَدَّعَهُم》 ♦️سپس امام حسين(ع) با گريه از خواب، بيدار شد و نزد خاندان خود آمد و خواب را براى آنان بازگو كرد و با آنان وداع نمود.(۲) 👤ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَكَانَ الْحُسَيْنُ(ع) يُصَلِّي يَوْماً إِذْ وَسِنَ فَرَأَى النَّبِيَّ(ص) فِي مَنَامِهِ يُخْبِرُهُ بِمَا يَجْرِي عَلَيْهِ》 ♦️امام حسین(ع) در اول شب که برای زیارت قبر مطهر جدش رسول اکرم(ص) رفته بود، در آنجا نماز خواند و سپس در خواب رسول اکرم(ص) را دید که ایشان به آنچه که برای امام حسین(ع) اتفاق خواهد افتاد، خبر داد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《یَا جَدَّاهُ! لَا حَاجَةَ لِي فِي الرُّجُوعِ إِلَى الدُّنْيَا فَخُذْنِي إِلَيْكَ》 ♦️اي جد بزرگوارم! مرا نيازي به بازگشت به دنيا نيست مرا با خود برگير و در جايگاه خود ببر! رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《لَا بُدَّ مِنَ الرُّجُوعِ حَتَّى تَذُوقَ الشَّهَادَةَ》 ♦️نه! به ناچار تو بايد به دنيا بازگردی تا شهادت روزی تو گردد.(۳) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۱۶ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #خروج_کاروان_از_مدینه ✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی ب
. ✅امام حسین(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری به همراه ۸۲ نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد. در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادر زاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، ۲۱ نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند. امام حسین(ع) در بدو خروج از مدینه فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ(ص) أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ》 ♦️من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم. بر اين هر كس به حق، مرا قبول كند، خدا در آن اولي است و هركس آن را رد كند، صبر مي كنم تا خداوند ميان من و قوم من داوري كند و او بهترين داوران است.(۱) امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت. و امام حسین(ع) هنگام خروج این آیه را بارها و بارها تلاوت می کرد. 📋《فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً يَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ》 ♦️موسى(ع) ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که مى فرمود : پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.(سوره قصص، آیه ۲۱) از آیه‏‌ای که امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. 📚منابع : ۱)المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹ .
. 1⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《شَعبَانُ شَهرِي رَحِمَ الله مَن اَعَانَنِي عَلَى شَهرِی》 ♦️ ماه من است، رحمت خدا بر کسی که من را بر این ماه کمک کند.(۱) 2⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《شَعبَانُ شَهرِي وَ رَمَضَانُ شَهرُ اللّهِ فَمَن صَامَ شَهرِي كُنتُ لَهُ شَفِيعَاً يَومَ القِيامَةِ》 ♦️شعبان، ماه من و رمضان ماه خداوند است. هر كه ماه مرا روزه بدارد، در روز قيامت شفيع او خواهم بود.(۲) 3⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《إنَّمَا سُمِّيَ شَعبانُ لأِنَّهُ يَتَشَعَّبُ فِيهِ أرزَاقُ المُؤمِنينَ》 ♦️ماه شعبان ، شعبان ناميده شد؛ زيرا روزى هاى مؤمنان در اين ماه قسمت مى شود.(۳) 4⃣حضرت رسول اکرم(ص) می فرماید : 📋《أَلاَ إِنَّ رَجَباً شَهْرُ اَللَّهِ وَ شَعْبَانَ شَهْرِي وَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي》 ♦️همانا رجب ماه خداست و شعبان ماه من است و رمضان ماه امت من است.(۴) 5⃣امام على(عليه السلام) می فرماید : 📋《رَجَبٌ شَهري و شَعبانُ شَهرُ رَسُولِ اللهِ(ص)》 ♦️رجب ماه من و شعبان ماه رسول خدا(ص) است.(۵) 6⃣امام على(عليه السلام) می فرماید : 📋《صَومُ شَعبانَ يَذهَبُ بِوَسواسِ الصَّدرِ وَ بَلابِلِ القَلبِ》 ♦️روزه ماه شعبان، وسواس دل و پريشانى هاى جان را از بين مى برد.(۶) 7⃣امام صادق(علیه اسلام) می فرماید : از حضرت امام باقر(ع) درباره فضیلت شب نیمه شعبان سؤال شد. امام(ع) فرمودند : 📋《هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ وَ فِيهَا يَمْنَحُ اللَّهُ تَعَالَى الْعِبَادَ فَضْلَهُ وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ فَاجْتَهِدُوا فِي الْقُرْبَةِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى》 ♦️آن شب، بعد از شب قدر، برترین شب است که خدا در آن شب، از فضلش عطا می کند بندگانش را و از روی مِنَتش آنان را می آمرزد. پس تلاش کنید در این شب برای نزدیکی به خدا‌!(۷) 8⃣امام صادق(عليه السلام) در جواب كسى كه پرسيده بود : 📋《مَا أفضَلُ مَا يُفعَلُ فِيهِ (شَعبَانَ)؟》 ♦️چه عملى در ماه شعبان برتر است؟ حضرت(ع) فرمودند : 📋《الصَّدَقَةُ و الإستِغفارُ》 ♦️صدقه و استغفار!(۸) 📚منابع : ۱)روضة الواعظين ابن فتال نیشابوری، ص۴۰۲ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۷، ص۸۳ ۳)ثواب الأعمال شیخ صدوق، ص۶۲ ۴)وسائل الشيعة حر عاملی، ج۷، ص۳۵۲ ۵)مصباح المتهّجد شیخ طوسی، ص۷۹۷ ۶)الخصال شیخ صدوق، ص۶۱۲ ۷)بحار الأنوار مجلسی، ج۹۵، ص۴۰۹ ۸)الاقبال سید بن طاووس، ج۳، ص۲۹۴ .
عهدالست_1628697406.mp3
8.23M
💠 🎤 حتما گوش بدین اَلستُ بربکم؛ قالوا بلی اما در دنیا گویا همه ی قول و قرارها رو فراموش کردیم اکثرا انسانها گرفتار شرک خفی هستند، مثل عشق و پرستش خودرو و خانه و اولاد و ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. در شهر مکّه، کوهی وجود دارد که نام آن «حَرا» است. در بالای این کوه، غاری کوچک قرار دارد که قسمتی از آن را نور خورشید روشن می‌کند و قسمت‌های دیگرش، تاریک است. کسانی که به زیارت خانه خدا و سفر حج می‌روند، یکی از جاهایی که حتماً به دیدنش می‌روند، غار حرا است؛ چون آن مکان، جایی است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله روزها و شب‌های زیادی به آن جا می‌رفت و به راز و نیاز با خدا مشغول می‌شد. 🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃 مبعث یعنی روزی که فرشته‌ای زیبا به نام «جبرئیل» به دیدار پیامبر (ص) رفت. اونروز پیامبرِ عزیز در غار حرا بود. اون فرشته اومده بود تا به حضرت محمّدِ مهربان خبر پیامبر شدنش را بده. فرشته به پیامبر گفت که باید یک مأموریت بزرگ و مهم انجام بدهد. ماموریت پیامبر این بود که باید به همه کمک میکرد که راه درست رو به جای راه غلط انتخاب کنن و خوبیهارو به جای بدی‌ها انتخاب کنن😊 .
مبعث رسول اسلام (ص).aac
4.33M
📚 🧕قصه گو :خانم مقدم 🔹مناسب سن ۴ تا ۱۲ ساله 🔹هدف قصه : آشنایی با رسول خدا (ص) 🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃 خلاصه قصه....... سالیان دور در یکی از شب های پایانی ماه رجب ،در گوشه ای از شهر مکه و در قله کوهی به نام حرا اتفاق بزرگی افتاد . اتفاقی که سرنوشت انسان ها رو عوض کرد و مژده ی بزرگ برای آدم ها آورد. در آن شب حضرت محمد صلی الله علیه و آله که ۴۰ ساله بود ،در غار حرا مشغول عبادت و راز و نیاز با خدای مهربان بود . ناگهان........ ✅ ادامه قصه .... 🍃🍃🍃🌺🍃🍃🍃 .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
📚#قصه_شب 🧕قصه گو :خانم مقدم 🔹مناسب سن ۴ تا ۱۲ ساله 🔹هدف قصه : آشنایی با #مبعث رسول خدا (ص) 🍃🍃🍃
. 📚متن قصه: سالیان دور در یکی از شب‌های پایانی ماه رجب، در گوشه‌ای از شهر مکه و در قله کوهی⛰ به نام حَرا،اتفاق بزرگی افتاد؛ اتفاقی که سرنوشت انسان‌ها را عوض کرد و مژده بزرگی برای آدم‌ها آورد. 🌸🤲🤲🤲🤲🌸 در آن شب، حضرت محمد صلی الله علیه و آله که 40 ساله بود، در غار حرا مثل شب‌های دیگر مشغول عبادت 📿 و راز و نیاز با خدای مهربان❤️ بود. ناگهان دید فرشته‌ای زیبا وارد غار شد. فرشته نزدیک و نزدیک‌تر می‌شد. از چهره‌اش پیدا بود که خبر مهمی دارد. نام آن فرشته جبرئیل بود. ✨✨✨✨✨ «جبرئیل امین»، فرشته پیام رسان خداوند، به غار حرا نزد پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله رفت تا خبر مهمی را به او بگوید. جبرئیل نوشته‌ای📖 به همراه خود آورده بود و از حضرت محمد صلی الله علیه و آله می‌خواست تا آن را بخواند. پیامبر (ص) فرمود: «نمی‌توانم بخوانم.» فرشته دوبار دیگر از پیامبر (ص) خواست تا نوشته را بخواند و سرانجام لب‌های آسمانی پیامبر (ص) مشغول خواندن شد. چه جمله‌های زیبایی بود! شب مبعث یعنی شبی که فرشته بزرگ «جبرئیل» به دیدار پیامبر صلی الله علیه و آله در غار حرا رفت، شب آغاز مأموریت بزرگ و مهم بود. فرشته آمده بود تا به حضرت محمد صلی الله علیه و آله خبر پیامبر شدنش را از سوی خداوند اعلام کند. او از پیامبر (ص) خواست تا اولین کلمه‌های دین جدید، اسلام، را بخواند. آن کلمه‌ها، آیه‌های اولین سوره قرآن بودند: 〰〰〰〰〰💫〰〰〰〰 «بخوان به نام پروردگارت که جهان را آفرید.» 〰〰〰〰〰💫〰〰〰〰 وقتی پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله اولین آیه‌های قرآن را خواند، فرشته مهربان نگاهی به پیامبر (ص) کرد و گفت: «ای محمد! تو فرستاده خدایی و من جبرئیل هستم» او با این جمله، آغاز یک مأموریت مهم را به پیامبر اعلام کرد. پیامبر (ص) مأمور شده بود تا مردم را از گمراهی و بدبختی نجات دهد و به سوی سرزمین ستاره‌ها و خوشبختی راهنمایی کند. اولین سخنانی که جبرئیل از سوی خداوند برای پیامبر (ص) آورد، نشان می‌داد که انسان‌ها به یک دین و برنامه جدید که کامل ترین و آخرین دین خدا بود، دعوت شده‌اند. دینی که دانایی و پاکی از مژده‌های آن بود. 🍃🍃🍃🌸🍃🍃🍃 دینی که از مردم می‌خواست تا از گمراهی و نادانی دست بردارند و به خواندن و یادگیری و دانایی روی بیاورند و تلاش کنند تا پاک ترین انسان‌ها شوند. این برنامه برای همه انسان‌ها بود و پیامبر (ص) مأمور شده بود تا آن پیام را به گوش همه مردم برساند. پیامبر گرامی اسلام(ص) از همان کودکی به یاد خدا بود و با او صحبت می‌کرد. زمانی که چهارساله بود و در صحرا🏜⛺️ پیش دایه خود حلیمه زندگی می‌کرد، روزی از مادر خواست که همراه برادران خود، به گردش برود. حلیمه لباس‌های محمد صلی الله علیه و آله را مرتب کرد و او را آماده گردش ساخت. پیش خود فکر کرد که نکند دیوهای صحرا به او آسیب برسانند؛ به همین خاطر، مهره‌ای را با نخ به گردن پیامبر (ص) آویزان کرد تا از او محافظت کند؛ چون فکر می‌کرد آن مهره ها توانایی این کار را دارند. محمد صلی الله علیه و آله مهره را از گردن بیرون آورد و به حلیمه گفت: «نیازی به این مهره‌ها نیست؛ مادر جان! خدای من، همیشه با من است و از من مواظبت می‌کند.» .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ [جلسه‌ی پنجم] و ۲۸ بهمن ۱۴۰۱شمسی 👈🏼 فیش منبرهای 👈🏼 شهادت حضرت امام کاظم صلوات‌الله‌علیه و وفات حضرت ابوطالب علیه‌السلام 📚 مطالب مطرح شده: ۲۱. مدح امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه ۲۲. لرزیدنِ سندی‌بن‌شاهک در حضور ۸۰تن از علمای اهل‌سنت بر اثر کلام امام کاظم علیه‌السلام ۲۳. گواهی ۵۰تن از علمای اهل‌سنت به‌وفات امام کاظم و نماز امام رضا علیهماالسلام ۲۴. شناخت‌نامه حضرت ابوطالب علیه‌السلام ۲۵. سرپرستی و کفالت رسول‌الله صلی‌الله‌علیه‌وآله ۲۶. ایمان ابوطالب در کلام اهل‌بیت علیهم‌السّلام .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. غار حرا امشب نور علی نور است حرا هزاران بار برتر ز وادی طور است رسان محمد کلام حق را به کل این عالم تویی رسول گرامی دین پیمبر خاتم صلی الله علیک یا سید الانبیا یا محمد یا محمد یاابا الزهرا سحر شده امشب شب غم و تاریک به منجی عالم به صاحب الزمان تبریک توصاحب خلق اعظمی وپیمبر رحمتی توصاحب حوص کوثری وتو شافع امتی صلی الله علیک یا سید الانبیا یا محمد یا محمد یا ابالزهرا که گفته تنهایی، تولشکری داری تو یاوری چون شیر حق، تو حیدری داری علی امام وعلی قیام وعلی کلام خداست علی قعود و علی سجود و صراط ومیزان ماست صلی الله علیک یا سید الانبیا یا محمد یا محمد یا ابا الزهرا در این شب مبعث، هوایی یاریم هوای ایوان طلای ثامن الحجج داریم دلم پریده چنان کبوتر در این حرم هر سو بگیرم عیدی خود زدستان ضامن آهو صلی الله علیک یا علی موسی الرضا حسین_کریمی_نیا✍ 👇