eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
564 ویدیو
800 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
. هرچه هست، درِ خانهء اهلبیت است ، کسی دست خالی برنمیگردد السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ اگر در این خانه بیایی: " گمشده " می‌آیی، اینجا سرپناهت می‌کنند " بی‌رمق " می‌آیی، اینها تکیه‌گاهت می‌کنند جز درِ اين خانه را يك بار هم حتّى نكوب اهلِ هر خانه، جز اینجا روسیاهت می‌کنند تا نَفَس در سینه داری خویش را اینجا کِشان هر که باشی اهل خانه، رو به راهت می‌کنند كاه باشى پشتِ این درگاه، کوهت می‌کنند کوه باشی بر درِ اين خانه، کاهت می‌کنند مادرِ اين خانواده، مادریّ اَت مى‌کند مادرت را اهلِ خانه، با وجاهت می‌کنند غم مخور هر قدر هم که خُرد باشی اهل‌بیت... می‌شناسندت در این درگه، نگاهت می‌کنند مستكين می‌آیی و بیچاره و بی‌آبرو وقت رفتن از درِ اين خانه، شاهت می‌کنند یک قدم بردار، صد لطف و کرم را بنگری شام باشی این خدا رویان، پگاهت می‌کنند اوج می‌گیری، خودت را وقفِ اين انوار كن با نگاهی، خالی از هر اشتباهت می‌کنند صبحگاهان، اربعینِ عهد را بر پا کنی... وعده‌ دادند آخر از خیلِ سپاهت می‌کنند هر چه هم پرونده‌ات سنگین بُوَد روز جزا... گر بخواهند این شفیعان، بی‌گناهت می‌کنند مرثیه خوان را مدد کن با سرشکِ خالصت روضه‌ها روشن‌تر از انوار ماهت می‌کنند گر پذیرند اهلِ اين خانه، تو را بر نوکری... صاحب بالاترین میزانِ جاهت مى‌کنند بی‌خودی جایی به جز اینجا مکن خود را حرام غیر این در، هر کجا باشی تباهت می‌کنند پنجشنبه ۷ بهمن ۱۴۰۰ .
. صلّى اللّه عليكِ يا فاطمةالزّهرا... امتدادِ نظر، فقط به علی! - صاحبِ فضلهای بی‌مانند - ذکر حیدر چو می‌بری به لبت... فاطمه می‌زند به تو لبخند آمده در حدیث، این مطلب: اوليا را ولايتِ زهراست انبیا را به این شرافت، شرط... به قبولی، اطاعت زهراست همه‌ی کائنات، مات علی آسمان‌ها گِل نعالش بود كُفوِ زهرا شدن برای علی... وصفی از رفعت و کمالش بود جان‌نثار علی شده زهرا سپر نَفْس، بضعه‌ی طاهاست ماجرای شهادت بانو... مدحتی از مدایحِ مولاست جبرئیل و مُقَرّبينِ خدا... همه، محشر، سپاه مُلتَزمش نیّتِ روضه‌های مادر نیست... جز دعا بر ظهور منتقمش خواست با خونِ خود کند تبلیغ او مُطیعِ سروش ِ " بَلّغ... " بود در ره انعكاس نور غدير... فاطمه، اوّلین مُبلّغ بود به سرِ غاصبانِ حقّ علي... خُطبه‌اش را چو تازیانه كشيد نود و پنج روز، بعد پدر... پای عهدی که بسته بود خمید در رهِ عهدِ با وليّ خدا بهترين درس را بگیر اینجا وقت تجديدِ عهد با مهدي بٍنِشین پای مکتبِ زهرا فاطمه، پای میر خود، جان داد شیعه! امروز، امیرمان مهدیست با غدیر از صراط می‌گذریم شیعه‌‌! حالا غدیرمان مهدیست مرهم روضه‌ها! بیا مهدی! با ظهورت تمام کن غم را با ظهورت شروع کن در دهر... روزگارِ سُرورِ عالَم را يك شنبه ۲ بهمن ۱۴۰۰ .
. عليه السلام . دوم ذیحجه سال ۲۲۰هجری قمری مقارن با هشتم آذر سال ۲۱۴هجری شمسی پیکر مطهر امام جواد علیه السلام توسط امام هادی علیه السلام و شیعیان به دفن گردید. حضرت جوادالائمه علیهم السلام در سن ۲۵سالگى به دستور ملعون و تحریک لعین و به دست مسموم و روی خاک حجره تنها وغریب شهید گشتند. اثبات الوصیة ص۲۷۷ ام الفضل ملعونه دستورداد که غلامان بدن مطهر حضرت را به روی پشت بام خانه ببرند و پیکر مبارک را تا سه روز روی خانه زیر آفتاب گذاشت. کبوترهای زیادی آمدند وبالهای خود را باز کردند تا آفتاب جسم مقدس حضرت را اذیت نکند. نیز در این سه روز برای جویا شدن احوال امام به درب خانه حضرت می آمدند. اما ام الفضل نانجیب اجازه نمیداد کسی وارد خانه شود و آنان را پراکنده میکرد. تا اینکه سه روز بعد ازشهادت یعنی در روز دوم ذیحجه، رفت به بالای پشت بام وجسم پاک حجت خدا عليهم السلام را از روی پشت بام به زمین انداخت وشیعیان بدن مقدس امام را دروسط پیدا کردند. صدای وا اماما بلند شد، اول وآخر کوچه را بستند ونگذاشتند دیگر شود. جسم مبارک را از روی زمین برداشته وبا احترام برای وتدفین بردند. امام هادی علیه السلام بدن پدرشان راغسل وکفن نمودند ونماز خواندند و در روزدوم ذیحجه به همراه شیعیان پیکر مبارک حضرت رادر کنار قبرمطهر جدشان حضرت موسی بن جعفرعلیهماالسلام دفن کردند. ثمرات الاعواد کبریت احمر فی شرایط المنبر چندی نگذشت که ام الفضل خبیثه به جزام وبلایی که علیه السلام وعده داده بودند دچار شد. جزام در سر و صورتش نمایان شد وهمه اورا ترک کردند. ای به فرجش افتاد وچنان بود که پیش طبیب عریان میشد وبه آن مینگریستند و درفرجش دارو میریختند؛ اما هیچ سودی نداشت. "أن ام الفضل سمّتهُ في فَرجِهِ بمنديلٍ فلما أحسَّ بذلك... فوقعتِ الأكِلةُ في فرجِها وكانت ترجعُ إلي الأطباء ويشيرونَ بالدواءِعليها فلاينفع..." او به درد ومرض درفرجش دچارشد. "فأنفقتْ مالها وجميعَ ماملكتْهُ علي تلكَ العلةِ حتي احتاجتْ إلي الإسترفادِ وروي الناصورَ كانَ في فَرجِها" تمام و دارایی خود را ازملک واملاک هزینه درمانش کرد وکارش به گدایی کشید. سرانجام سربه بیابان گذاشت و دراثر همین مرض بدرک واصل شد. بدن نحسش روی زمین بود تابوی گند گرفت وسگهای بیابان جنازه نجسش را پاره پاره کردند. بحارالانوار ج۵۰ص۹-۱۶ عیون المعجزات ص۱۲۹ مناقب ج۴ص۳۹۱ ......... 1⃣نحوه شهادت ! ✅نقل شده که؛ «هنگامی که امام جواد(ع) در پشت دربهای بسته یک حجره به شهادت رسید، پيکر حضرت(ع) روی پشت بام گذاشتند. پس در این حین کبوترها بالاي بدن ايشان سایه افکندند و همچنين کنیزان مشغول هلهله و دف زنی بودند، و جنازه ایشان نیز سه شبانه روز بالای پشت بام بود!» ✍پاسخ : این جریان با تمام تفصیلات خود، در منابع تاریخی متقدم وجود ندارد و هیچ اشاره ای به این مسائل در منابع قدیمی و معتبر نشده است و از آن ذکری به میان نیامده است. حتی درباره نحوه شهادت حضرت(ع) اختلاف است! ۱)در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند.(۱) ۲)برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل، امام جواد(ع) را مسموم کرد.(۲) ۳)به گزارش مسعودی، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن امام جواد(ع) بودند. چون امام جواد(ع) از ام الفضل فرزندی نداشت، جعفر، ام الفضل (خواهرش) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو سمّی را در انگور نهادند و امام(ع) از آن خوردند. ام الفضل پس از آن که امام جواد(ع) را مسموم کرد، پشیمان شد و می‌گریست اما امام(ع) او را نفرین کرد.(۳) ابن شهر آشوب می نویسد : روایت شده است که؛ 《أَنَّ امْرَأَتَهُ أُمَّ الْفَضْلِ بِنْتَ الْمَأْمُونِ سَمَّتْهُ فِي فَرْجِهِ بِمِنْدِيلٍ فَلَمَّا أَحَسَّ بِذَلِكَ قَالَ لَهَا أَبْلَاكِ اللَّهُ بِدَاءٍ لَا دَوَاءَ لَهُ فَوَقَعَتِ الْأَكِلَةُ فِي فَرْجِهَا وَ كَانَتْ تَنْتَصِبُ لِلطَّبِيبِ فَيَنْظُرُونَ إِلَيْهَا وَ يُسْرُونَ بِالدَّوَاءِ عَلَيْهَا فَلَا يَنْفَعُ ذَلِكَ حَتَّى مَاتَتْ مِنْ عِلَّتِهَا》 همسر امام جواد(عليه السّلام) ام الفضل دختر مأمون بود که ایشان را به وسيله پارچه‌اى آلوده به سمّ مسموم كرد. همين كه امام(ع) احساس سمّ نمود فرمود : خدا تو را به دردى مبتلا كند كه دوا نداشته باشد. به این ترتیب ام الفضل بعدها مبتلا به بيماری خوره در قسمت شرمگاهی خود شد که به هر طبيب كه مراجعه مي كرد، دواهاى ايشان سودى نمى‌ بخشيد، تا اینکه به همين بيمارى به درک واصل شد!(۴) 📚منابع : ۱)تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۲۰ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۵۰، صص۱۳- ۱۷ ۳)اثبات الوصیة مسعودی، ص
. امام مجتبی علیه السلام درباره‌ی دولت مهدویِ میفرمایند: "تَصطَلِحُ فی مُلکهِ السّباع، و تخرج الأرض نبتها، و تنزّل السماء برکتها، و تظهر له الکُنوز، یملک ما بین الخافِقَین، فطوبی لِمَن اَدرَك ایّامه و سَمِعَ کلامه". "در زمان او درندگان با یکدیگر سازش می کنند، زمین گیاهانش را خارج می کند، آسمان برکاتش را فرو می فرستد، گنجهای نهفته در دل زمین برای او ظاهر می شود. بین شرق و غرب عالم تحت سیطره ی او در می آید. خوشا به سعادت کسی که زمان او را درک کند و به اوامر او گوش فرا دهد. " 📕یوم الخلاص، ص 374
. عنایت (سلام الله علیها)به زائران مرقد مطهرش . ✍حجت الاسلام والمسلمین مرحوم شیخ عبدالله موسیانی، از مرجع عالیقدر مرحوم آیت الله مرعشی نجفی نقل کردند که : . شب زمستانی بود که من دچار بی‌خوابی شدم. خواستم حرم بروم، دیدم بی موقع است. آمدم خوابیدم و دست خود را زیر سرم گذاشتم که اگر خوابم برد خواب نمانم. در عالم خواب دیدم خانمی وارد اتاق شد (که چهره مبارکشان را به خوبی دیدم، ولی آن را توصیف نمی‌کنم) به من فرمود : . «سید شهاب ! بلند شو و به حرم برو؛ عدّه ای از زائران من پشت در حرم، از سرما هلاک می شوند، آنها را نجات بده» . ایشان می فرمایند: من به طرف حرم راه افتادم. دیدم پشت درِ شمالیِ حرم (طرف میدان آستانه) عدّه‌ای زائران اهل پاکستان یا هندوستان (با آن لباس‌های مخصوص خودشان) در اثر سردی هوا پشت در حرم دارند می لرزند. درب را زدم، حاج آقا حبیب (که جز خدّام حضرت بود) با اصرار من درب را باز کرد. من از مقابل و آنها هم از پشت سر من وارد حرم شدند و آنها در کنار ضریح آن حضرت مشغول زیارت و عرض ادب شدند. من هم آب خواستم و برای نماز شب و تهجّد وضو ساختم. 📗 فروغی از کوثر ، صفحه ۵۵ . .
. مادرم چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم در تمام عمر عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تقاضا می‌کنم پادشاه دهر اگر باشم گدای مادرم .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. #امام_کاظم ✅از #امام_موسی_کاظم_علیه_السلام نقل شده است که فرمودند : 📋《إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ
. ۱۵۲ گریه اگر که من به شب تار می کنم بالله فقط معامله با یار می کنم تا اینکه شیعیان همه از غم رها شوند تا از بلا جدا شده ،این کار می کنم ترسم بیاید و نشناسد مرا رضا لحظه شماری از پی دیدار می کنم چشم فلک ندیده چو من روزه دار،من تنها به سیلی و لگد افطار می کنم وقتی که سلسله به تنم می رود فرو هر لحظه یاد سینه و مسمار می کنم یا فاطمه(سلام‌الله‌علیها)به جان تو،تا می زند مرا یاد از شکستن سر و دیوار می کنم .
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. در روایات از امام مهدی (عج) به عنوان خونخواه امام حسین (ع) و منتقم واقعه دردناک کربلا تعبیر می شود
. «أَیْنَ صَاحِبُ یَوْمِ الْفَتْحِ وَ نَاشِرُ رَایَهِ الْهُدَی أَیْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَ الرِّضَا؛ کجاست صاحب روز پیروزی و گسترنده پرچم هدایت؟ کجاست گردآورنده پراکندگی صلاح و رضا؟»   در این دو فراز به ویژگی های دیگر امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و حکومت جهانی وی اشاره شده است. یکی اینکه، امام صاحب روز فتح است و دیگری آنکه، پراکندگی و تفرقه مردم را اصلاح می فرماید. درباره اصلاح تفرقه قبلاً سخن گفتیم؛ اما درباره روز فتح در قرآن کریم آمده است: «وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْفَتْحُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِین قُلْ یَوْمَ الْفَتْحِ لا یَنْفَعُ الَّذِینَ كَفَرُوا إِیمانُهُمْ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ؛ و کفّار می پرسند: اگر راست می گویید، این پیروزی (شما) چه زمانی است؟ بگو: (بدانید که در) روز پیروزی، ایمان آوردنِ کسانی که کفر ورزیدند به حالشان سودی نخواهد داشت و به آنان مهلت داده نخواهد شد».   نکته ها   ۱. امام صادق عليه‌السلام در تفسیر این آیه فرمود: «یَوْمُ الْفَتْحِ یَوْمٌ تُفَتَّحُ الدُّنْیَا عَلَی الْقَائِمِ؛ روز فتح روزی است که دنیا به دست حضرت قائم فتح می شود».   ۲. آری ایمان، در لحظه اضطرار سودی ندارد: لا یَنْفَعُ ... إِیمانُهُمْ. در بخشی از آیه ۱۵۸ سوره انعام نیز می خوانیم: «یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّكَ لا یَنْفَعُ نَفْساً إِیمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِی إِیمانِها خَیْراً؛ روزی که بعضی از نشانه های پروردگارت بیاید کسی که پیش از آن ایمان نیاورده یا در مدّت ایمان خود کار خیری را کسب نکرده، ایمان آوردنش سودی ندهد». جالب این است که امام صادق عليه‌السلام درباره آن فرمود: آیات عبارت از ائمّه است و آیت منتظره، حضرت قائم عليه‌السلام است و در روز ظهورش که با شمشیر بپاخیزد، ایمان کسی که پیشتر ایمان نیاورده باشد، به وی سود نرساند، گرچه به پدران گذشته وی ایمان آورده باشد.   ۳. گرچه مهلت دادن از سنّت های الهی است: «أَمْهِلْهُمْ رُوَیْداً»؛ ولی آن هم دارای حدّ و مرزی است: «وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ». ................ یادت نرود همیشه فردایی هست در قلب کویر؛ آب گوارایی هست گر موج زند جهان ز نامردی‌ها نومید نباش، عزیز زهـرایی هست .
. اَللّهُمّ عَجّلْ فَرَجَهُ الشّريف نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... از تهِ دل، دعای بر مولاست او نیازی به ما ندارد که! او نه محتاجِ ندبه کردنِ ماست نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... صِدق ما در کلاممان باشد اینکه در مرکز توجّهِ ما... جایگاهِ اماممان باشد نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... از مَنیّت، در آمدن باشد خاك گشتن به خاكِ پای امام... از تواضعْ بر آمدن باشد نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... این بُوَد: حق بُوَد به ما آگاه هر کسی صادقانه داشت دعا... در عمل هم نباشد اهلِ گناه نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... اضطراری، اثر گذار بُوَد غرقِ اِفساد و دَم زدن از صُلح... این نه معنای انتظار بُوَد نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... صادقانه، دَم از فَرَج زدن است کِذب گفتن...، بُوَد به کامم خاک! سنگ بر خاتَمُ الْحُجَج زدن است نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... این بُوَد: " حق، مُعَطّلِ ما نیست " اعتقادِ به این بُوَد که فَرَج... متوقّف به این دعاها نیست نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... عینِ غیبت، ظهور داشتن است در کرانی، فراتر از دنیا... نزد مهدی، حضور داشتن است نکته ی اصلیِ دعای فَرَج... طاعتِ امر حضرتش باشد اینکه دلهای ما در اوج امید... آرزومندِ دولتش باشد ✍ جمعه ۴ فروردین  ۱۴۰۲ .
. |⇦•از درد غربت داشت كوثر... به حضرت خدیجه سلام الله علیه اجراشده ماه مبارک رمضان سال ۱۴۰۱به نفس حاج مهدی رسولی ●━━━━━━─────── *بدون مقدمه روضه بخونم، دلاتون رو از همین جا ببرید شِعبِ ابی طالب، خیلی سوت و کورِ مثل قبرستانِ بقیع، قبر خانوم حضرت خدیجه سلام الله علیها تو همون شعب ابی طالب زیرِ آفتابه، تصور کن شعب ابی طالب پیغمبر در محاصره است، اینقدر سخت شده بود بر پیغمبر که از گرسنگی بعضی وقت ها یه هسته ی خرما رو چند نفر توی دهان میگذاشتن، حضرت خدیجه هر چه داشت رو فدای پیغمبر کرد، روزای آخر زیر یه چادر مریض احوال افتاده توی بستر، پیغمبر باید بره بیرون مراقبت از مسلمان ها بکنه، بار و فشارِ همه ی ماجرا رویِ دوشِ پیغمبرِ، اینقدر پیغمبر رو اذیت می کردن، هر وقت می اومد خانه خدیجه ی کبری یه جوری ازش استقبال می کرد پیغمبر همه ی غصه هاش از دلش می رفت، هر روز راه طولانی غارِ حرا رو برای بردن غذا برا پیغمبر طی می کرد، حالا این خانوم توی بستر بیماری افتاده، توی همون حال هر وقت پیغمبر رو میبینه خنده روی لبش میاد، پیغمبر شرمنده میشه، سرش پایین میاد... این روزای آخر دیگه حال خانوم خراب شد، خانومی که همه ی ثروتش رو داده، حالا میخواد جون بده یه کفن نداره با خودش ببره...* از دردِ غربت داشت كوثر گريه ميكرد زهرا به روي قبر مادر گريه ميكرد خاك مزار مادرش را ميگرفت و با دست خود ميريخت بر سر گريه ميكرد ياد گذشته ياد آينده برايِ اين مادر و دختر، پيمبر گريه ميكرد گرم تماشاي عزاداري آنها يك گوشه اي آرام حيدر گريه ميكرد تكرار شد اين قِصه اما در دلِ شب اين بار زينب زار و مضطر گريه ميكرد بر روي قبر مخفي مادر به يادِ آن شعله ها و ياس پرپر گريه ميكرد * چقدر این شبِ آخر هی صدا میزنه: اُمِّ سلمه! بعد از من برا دخترم مادری کن، اُمِّ سلمه! دختر شبِ عروسی نیاز به مادر داره، اُمِّ سلمه! یادت نره زهرایِ منو... اون شبِ عروسی پیغمبر فرمود: همه برن فقط علی و فاطمه بمونن، وارد حجره شد، دستِ علی رو گذاشت تو دستِ زهرا، یهو دید اُمِّ سلمه داره نگاه میکنه، صدا زد: اُمِّ سلمه! نشنیدی گفتم همه برن؟ صدا زد: آخه من به خدیجه قول دادم، میگن تا اسم خدیجه اومد پیغمبر گریه کرد، فرمود: خدا رحمت کنه خدیجه رو... دختر اون موقعی که میخواد مادر بشه خیلی به مادرش احتیاج داره، خانوم خدیجه! کجا بودی اون موقعی که...* وقتي كه خون تازه از مسمار ميريخت انگار بر حالِ علي در گريه ميكرد صيادها با تازيانه حمله كردند كوچه قفس بود و كبوتر گريه ميكرد علی صالحی *این هایی که اومدن دَرِ خونه رو شکستن خیلی هاشون سر سفره ی خدیجه نشسته بودن، ای کاش اگه به خاطر علی نرفتید برا خاطر خدیجه در رو نمی شکستید... وقتی خدیجه فاطمه رو میخواد به دنیا بیاره، همه ی زن های قریش خدیجه رو تنها گذاشتن...* وقتی که زنهای قریشی تنها گذاشتن تو رو مادر مونسِ تنهاییت شدم من تا خاطرت نشه مُکَّدر *زهرا از توی بطنِ مادر با مادرش خدیجه صحبت می کرد، میگفت: مادر غصه نخور خودم کنارت هستم... اما حالا زهرا داره میگه: مادر! بیا ببین حالِ من چطوره...* مسافر من ولی حرفاش از دوری و هجرونه مسافر من ولی حرفاش دلم رو میلرزونه مسافر من ولی برام روضه میخونه *مادر! من آرومت میکردم، اما این بچه ببین چه جوری من رو میریزه بهم، چی میگه مگه؟ روضه میخونه: "یُومّاه! اَنَا المَظلوم ، یُومّاه! اَنَا العُریان، یُومّاه! اَنَا الغَریب، یُومّاه! اَنَا العَطشان" مادر! من تشنه هستم... یه جای دیگه هم فاطمه داره با مادرش خدیجه حرف میزنه، میگه مادر یادت میاد:..* وقت ولادتِ من اومد، هودجی روی فرش چهار تا بانو که رسیدن، برای یاریِ تو از عرش *وقتی زنها قریش نیومدن برای زایمان خدیجه، خدا به پیغمبرش فرمود: نگران خدیجه نباشی، موقع زایمان چهار تا بانوی بزرگ از بهشت اومدن کمک حالِ خدیجه... فاطمه میگه: مادر یادت میاد؟ حالا بیا ببین همون بانوها دوباره اومدن، اما کجا؟ کی؟...* باز هم اومدن ولی اینبار کنار رأسِ بی سرن با من باز هم اومدن ولی اینبار دورِ تنورن با من باز هم اومدن ولی اینبار سینه میزنن با من ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. اَلسّلامُ علیَ رَبیعِ الاَنام و نَضرَةِ الاَيّام گردد " نصیرِ حضرت قائم "، به اصطلاح... هر کس " دعای عهد " بخواند چهل صَباح یک منتظر به راه در این ماه، هر سحر... در بند واپسینْ فقرات است از افتتاح هَلْ مِنْ مُعینِ ندبه برای گریستن، یعنی که اشک هست به یک منتظر، سِلاح چون شاه‌بیتِ حضرتشان " اَکثِرُوا الدّعا " ست این استغاثه هاست یقین نسخه‌ی فلاح اِکثار در دعای به تَعجیلِ در ظهور منجر شود به اینکه شود بنده، ذی صَلاح او را " رَبیع " و " نَضره " صدا می‌زنیم چون... بر دست اوست پرچم اُمّید و مِهر و راح می‌آید آن جناب و به کف، تیغِ ذوالفقار می‌آید آن امیر و به کف، بندِ ذوالجناح باید بیاید او که فقط اوست در زمین... صاحب‌تقاص کُشته‌ی خونینِ بِالْجِراح پنج‌شنبه ۱۴۰۲/۰۱/۱۰ .