eitaa logo
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
3.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
556 ویدیو
784 فایل
گریز زیارت عاشورا ، دعای کمیل و دعای توسل و جوشن کبیر https://eitaa.com/gorizhaayemaddahi
مشاهده در ایتا
دانلود
گریزهای مداحی و گریز های مناجاتی
. 💢اطلاع حضرت از وقت ظهور💢 آیا خود #امام_زمان (عج) می داند چه زمانی ظهور خواهد کرد؟ 1⃣نظریه اول :د
.👆 4- فرمایشات حضرت آیت الله بهجت (ره) حضرت آیت الله بهجت (ره)، در یکی از سخنرانی های خویش فرمودند: «حضرت غائب (ع) عجب صبری دارد! با این که از تمام آنچه که ما می دانیم یا نمی دانیم، اطلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاری های ما با خبر است، خود حضرت (ع) هم منتظر روز موعود است و خود ایشان می دانند که چه وقت ظهور می کنند. این که گفته می شود آن حضرت (ع) وقت ظهورش را نمی داند درست نیست! 📚نشریه امام شناسی، شماره 2، ص 4، به نقل از امام زمان (ع) در کلام آیت الله بهجت، ص 87 5- بیانات حضرت آیت الله ناصری دام ظله العالی حضرت آیت الله ناصری (دام ظله العالی) از اولیای الهی و از دوستان قدیمی و صمیمی آیت الله بهجت (ره)، دیدگاهی که معتقد به عدم علم امام زمان (ع) به ظهور خویش است را نشأت گرفته از دیدگاه اهل سنت می داند و می فرماید: چون آنان علم امام معصوم (ع) را با علم خود قیاس کردند، تنها علمی محدود برای آن حضرات (ع) قائل شدند. گذشته از 700 حدیثی که درباره علم امام (ع) وارد شده، بیش از 30 آیه قرآن نیز به وسعت علم امام (ع) دلالت می کند، اما از آن جا که اینان دست از احادیث اهل بیت (ع) کوتاه کردند به مفهوم آن 30 آیه قرآن پی نبردند، از این رو متوجه چگونگی علم امام (ع) نشدند. آن گاه می فرمایند: «علم امام زمان (ع) نه محدودیت زمانی دارد و نه محدودیت موضوعی، چه اصولاً علم آن حضرت (ع) محاط در زمان و مأخوذ از شناخت موضوعات نیست، بلکه علم کاملی است که حضرت حق جل و علی به آن حضرت (ع) بخشیده است. ما معتقدیم که حضرت ولی عصر (ع) از زمان ظهور و انقلاب جهانی خود آگاه هستند و به روشنی می دانند که در چه زمانی این امر صادر می شود و این نظر ما مبتنی بر روایاتی است که درباره حیطه علم و نیز چگونگی شخصیت آن حضرت (ع) صادر شده است. 📚نشریه امام شناسی، ش 5، ص 4، به نقل از آب حیات، مجموعه سخنرانی های آیت الله ناصری دامت برکاته 🔴علاوه بر دیدگاه ها و نظرات فوق، بسیاری از علمای بزرگوار شیعه در عصر حاضر که در علم امام شناسی صاحب نظر و متخصص هستند، قائل به عالم بودن حضرت مهدی (ع) به زمان دقیق ظهور خویش هستند، مانند: حضرات آیات جوادی آملی، سید علی میلانی، و حجج اسلام والمسلمین استاد گنجی و شیخ الاسلامی و دیگران دامت برکاتهم اجمعین و دلایل و مستندات فراوانی در اثبات نظریه خویش اقامه می کنند. ❌در نتیجه می توان گفت حضرت زمان ظهورخود را میدانند لکن شروع آن با حرکت و خارج شدن شمشیر وبرافراشته شدن پرچم و نکته ای در قلبشان مقارن خواهد شد... .
. ابراهیم بن‏ شعیب‏ گوید : به امام صادق(ع) عرض کردم : پدرم بسیار پیر و ناتوان شده . هر گاه حاجتى داشته باشد او رابرمى‏دارم و بر دوش مى‏کشم... حضرت فرمود : حتى با دستانت لقمه در دهان او بگذار ، که این فرداى‏قیامت، براى تو بهشت (یا سپر از آتش) خواهد بود... پیرها را احترام کنید ... . سلام بر امام پیرمان که حرمتش را شکستند ... صل الله علیک یا جعفر بن محمد الصادق ، یابن رسول الله... .
‍ . ➖➖➖ اگه بگن زهر عطش میاره درسته از لب مسموم آتیش میباره درسته اگه بگن که مدینه هم مثل کوفه،وفا نداره درسته امام شیعه هارو،تو کوچه ها بکشن زخم زبونم اضافه کن، خودت ببین چی میشه یه پیرمرد اگه که،نفس نفس بزنه قد کمونم اضافه کن،خودت ببین چی میشه تن نحیف آقا مجروح ،خاکی ، خسته س مثه علی تو کوچه دست آقا بسته س یا شیخ الائمه وای وای وای عزیز فاطمه وای وای وای --- چه آهِ داغی، چه دستِ سردی! بمیرم... رنگ و روت آقا زده به زردی! بمیرم... به مادرت ناسزا میگفتن توو کوچه یه کوهِ دردی! بمیرم... تویِ سیاهیِ دود، تو پا برهنه ای و میگی که آتیشه همه جا ، گرفته دور و برم دلت رَوونه شده، به یادِ چادرِشی بیقراری بینِ شعله‌ ها، فقط میگی مادرم تو رو می زَدَنِت-از پهلو، سمتِ دیوار دس میکشیدی رویِ اون در! ای وای، مسمار... وا أمّاه یازهرا(س)... وای وای وای وا أمّاه یازهرا(س)... وای وای وای ---- خدا کنه تو مدینه بارون بباره رو سر این خونه‌ی پریشون بباره وقتشه چشما میون این اتیش و دود به یاد شام خون بباره یه دختر سه ساله که باباشو ندیده رنج سفر هم اضافه کن خودت ببین چی میشه یه طفل اگه یه روزی  اسیر و تنها بشه دیدن سر هم اضافه کن خودت ببین چی میشه گله می‌کنه بابا، بی تو خیلی تنهام بیا و ببرمون از شام، از شام، از شام عزیزم بابایی وای وای وای مردم از جدایی وای وای وای ➖➖➖ ✍ .👇
1.23M
🔳 شهادت علیه السلام 📜 اگه بگن زهر عطش میاره درسته 🖊به قلم خانم
1402.02.22_1.mp3
33.43M
حجت الاسلام 🔊 📆 جمعه ۲۲ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ 🕌 آستان مقدس امامزاده علی بن جعفر «علیه السلام»
دلم هواى بقیع دارد و غم صادق عزا گرفته دل من ز ماتم صادق دوباره بیرق مشکى به دست دل گیرم زنم به سینه که آمد محرم صادق سلام من به بقیع و به تربت صادق سلام من به مدینه به غربت صادق سلام من به مدینه به آستان بقیع سلام من به بقیع و کبوتران بقیع سلام من به مزار معطّر صادق که مثل ماه درخشد به آسمان بقیع سلام من به ششم ماه فاطمىّ بقیع سلام من به گل یاس هاشمىّ بقیع ز غربتش چه بگویم که سینه ‏ها خون است براى صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که ذکر غربت لیلى حدیث مجنون است همانکه غربتش از قبر خاکى ‏اش پیداست امام صادق شیعه سلاله ی زهراست ز بسکه کینه و غربت به هم موافق شد هدف به تیر جسارت امام صادق شد همان که فاطمه را بین کوچه زد گویا ز کینه قاتل این پیرمرد عاشق شد امام پیر و کهنسال شیعه را کشتند امان که روح سبکبال شیعه را کشتند براى فاطمه از بى کسى سخن مى ‏گفت براى مادرش از غربت وطن مى ‏گفت بخاک حجره‏اش از سوز سینه مى‏ غلطید پسر به مادر خود از کتک زدن مى ‏گفت از آن شبى که زد او را ز کینه اِبْن‏ ربیع دوانده در پی ‏اش اندر مدینه ابن ‏ربیع فضاى شهر مدینه بیاد او تار است هنوز سینه آن پیر عشق خونبار است هنور می کشد او را عدو به دنبالش هنوز هم ز عدویش دلش به آزار است هنوز تلخى کامش به حسرت شهدى است هنوز چشم دلش به رسیدن مهدى است سید محمد میرهاشمی✍ .
475.7K
زمینه شهادت امام صادق علیه السلام شده عزای رئیس مکتب رسیده شام عزای مذهب عزا گرفته مدینه ای وای می کوبه زهرا به سینه ای وای چشم همه بارون شده هفت آسمون گریون شده شیعه دلش باز خون شده بقیع شده عزا خونه و دل همه براش خونه و یکی داره یه گوشه براش روضه می خونه و مظلوم وا اماما مسموم وا اماما ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا می دونه توو این دقائق چه حالی داره امام صادق افتاده از پا شبیه مادر افتاده بی جون میون بستر شیخ الائمه جون به لب می سوزه دائم توی تب از غصه ی اون نیمه شب شده دم رو لب هاش علی همه غم توو چشماش علی جای طنابه رو دستشون مثل باباش علی مظلوم وا اماما مسموم وا اماما ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نَگْذَشته عمرش بدون روضه لبای خشکش می خونه روضه ذکر رو لب هاش دم حسینه دائم به یاد غم حسینه دلش همیشه کربلاس بی تاب داغ روضه هاس گریون اون طشت طلاس حسین امید آخر حسین حسین غریب مادر حسین حسین فدای داغ تو ای شاه بی سر حسین مجروح وا اماما مذبوح وا اماما ✍ ۲۴ اردیبهشت ۱۴٠۲ علیه السلام
. از زبان مبارک امام صادق(ع) امان از بادها... سوزان وزیدند امان از تیغ‌ها برّان رسیدند ألا یا اهلَ العالم جد من را به روی خاک‌ها عریان کشیدند ألا یا اهلَ العالم اهل کوفه سرش را با لب عطشان بریدند سواره ده نفر ناپاک‌زاده به روی آن تن بی‌جان دویدند جسارت بر تنش کردند اما فقط از رأس او قرآن شنیدند سرش را داده‌اند و با بهایش نمی‌دانم چقدری نان خریدند؟! ✍ ............. #پ.ن: البته این شعر در اصل زبانحال است. .
. علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ به لطف مکتب حیدری خوشم به منصب نوکری شدم غلام و رعیتِ رئیس مذهب جعفری دم سینه زنا واویلاس / غم صادق آل طاهاس توو بقیعِ دلم دوباره / چه غوغاس آه - مدینه امشب چه خبره آه - مزار آقام بی زائره ۲ آه - واصادقا واصادقا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با ناله و با چشم تری می خونه روضه یه مادری شرار آتیش و خونه ی رئیس مذهب جعفری توو دل ما چه ماتمیه / شده روضه ی صادقیه مثه روضه های شبای / فاطمیه آه - شده با قامت کمونش آه - شبیه مادر جوونش ۲ آه - واصادقا واصادقا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ با حال خسته و مضطری می سوزه این دم آخری با هر نفس میگه یا حسین رئیس مذهب جعفری بریده نفسش خدایا / دویده پی مرکب اما نمونده بدنش به زیرِ / سُمّ اسبا آه - توو خاک و خون نمونده تنش آه - چی کشید جد بی کفنش ۲ آه - واحسینا واحسینا ۳ . 👇
. 🔰وصیت های امام صادق در هنگام شهادت 📝ابو بصیر گفت خدمت ام حمیده رسیدم که او را به در گذشت‏ حضرت صادق علیه السّلام تسلیت بگویم. شروع به گریه کرد. من نیز از گریه او اشکم جارى شد. گفت اگر هنگام درگذشت حضرت صادق(ع) مى‏بودى چیز عجیبى مشاهده می کردى. گفت حضرت صادق چشم باز کرد و فرمود هر کس با من خویشاوندى دارد بگوئید بیاید. همه را جمع کردیم. نگاهى به آنها نموده فرمود: «ان شفاعتنا لا تنال مستخفا بالصلاه» به شفاعت ما نخواهد رسید کسى که نماز خود را سبک شمارد. هشام بن احمر از سالمه کنیز حضرت صادق علیه السّلام نقل کرد که گفت من هنگام درگذشت آن جناب حضور داشتم. بی هوش شد همین که به هوش آمد فرمود به حسن بن على بن علی بن الحسین که مشهور به افطس بود هفتاد دینار بدهید و به فلان کس فلان مبلغ و به فلانى این قدر. عرض کردم آقا به کسى پول می دهى که با کارد به شما حمله کرد و قصد کشتن شما را داشت؟! فرمود نمی خواهى از کسانى باشم که خداوند درباره آن ها فرموده‏: وَ الَّذِینَ یَصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ‏( رعد آیه ۲۱ )کسانى که به دستور خدا مراعات حال خویشاوند می کنند و از خدا و حساب بد بیم دارند.- بلى سالمه! خداوند بهشت را آفرید و آن را خوش بو کرد که بوى خوش آن از دو هزار سال راه به مشام می رسد ولى بوى بهشت را نافرمان پدر و مادر و قطع‏ کننده رابطه ‏ى خویشاوندى حس نخواهد کرد. 📚۱٫ ثواب الأعمال ص ۲۰۵ و  بحار الأنوار (ط – بیروت)،ج‏۴۷،۲      ۲٫ غیبه الشیخ الطوسیّ ص ۱۲۸و بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۴۷،۲  .
. ✍ ▪️▪️▪️▪️ باز در کوچه ها صدا آمد لرزه بر جان ماسوا آمد باز در خانه ی بنی هاشم آتش و دود بی هوا آمد ▪️▪️▪️ باز شهر مدینه می بیند حرمت بیت حق شکسته شده هیزم آورده اند پشت در و راه بر اهل خانه بسته شده ▪️▪️▪️ غیر آزار دادنِ آقا در سر دشمنش بهانه نبود در اگر چه گشوده شد اما مادری پشت درب خانه نبود ▪️▪️▪️ نوک مسمار به پری نگرفت کمر آسمان شکسته نشد شعله به جان مادری نرسید پهلویی ناگهان شکسته نشد ▪️▪️▪️ بین کوچه برهنه پا او را پیش چشمان این و آن نبرید نامسلمان عزیز زهرا را پی مرکب کشان کشان نبرید ▪️▪️▪️ بگذارید تا عبایش را‌‌... سالخورده ست یا عصایش را... پابرهنه یقین میازارد سنگ ریز و درشت پایش را ▪️▪️▪️ تازیانه نگیر در دستت این جسارت به جان آقا نه هر چه خواهی بگو ولی نامرد ناسزا به علی و زهرا نه ▪️▪️▪️ دوست داری که با کنایه زدن به دلش داغ بیش ازین بزنی؟؟؟ میکشانی عزیز زهرا را وسط کوچه ها زمین بزنی؟؟؟ ▪️▪️▪️ می کشانی دوان دوان اما پی مرکب حسین می گوید یاد داغ عظیم عاشورا مثل زینب حسین میگوید ▪️▪️▪️ مثل زینب که در پی مرکب رفت تا قتلگاه و جان میداد شمر آمد به ضربه ای محکم تن ارباب را تکان میداد ▪️▪️▪️ تشنه لب بود و جای جرعه ی آب تیر و نیزه به پیکرش زده اید ناله ی یا بُنَیَّ می آید پیش چشمان مادرش زده اید ▪️▪️▪️ مادرش را ز کربلا ببرید لحظه ی آخر شهادت او وسط قتلگاه جایی نیست بسکه هستید فکر غارت او ▪️▪️▪️ داغدارست خواهرش ، مردم اینقدر هلهله به پا نکنید تشنه کشتید ، لا اقل او را بی کفن بر زمین رها نکنید ▪️
. •|⇦ علیه السلام و گریز به _حاج محمدرضا بذری ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *آقاجان‌!خیلی بد میشد ما امشب برات روضه نمیگرفتیم ....آقاجان! همین کم هم قبول کن ازما، بیشتر از این از ما برنیومد، ان شاالله، برایِ ساختِ حَرَمت جبران‌کنیم آقاجان .. درد دارم که آمدم امشب چارۀ درد، راهِ چاره بساز با کسی که پیاده در راه است ای به دوشِ مَلَک‌ سواره بساز سازِ ما کوک‌ میشود با اشک‌ چشمِ ما را پُر از ستاره بساز *خب مقدمه بسه بریم سَرِ روضه...* *منصور لعنت الله علیه یه قصری داشت، هر وقت داخل این قصر میرفت، میگفتن: «یَوم‌ُالذِّبح» امروز روزِ ذبحِ، مخالفین خودش رو‌ میکشت. منصور داخل قصر، رَبیع رو‌خواست، شب شده بود، گفت: میری دَرِخونۀ امام صادق، از دیوار وارد میشی، در هرحالی که حضرت هست، همون‌ جوری حضرت رو میاری، ربیع میگه: من از منزل اومدم‌بیرون، گفتم‌:منصور میخواد حضرت رو بِکُشه، میگه به خودم‌لرزیدم، پسری داشتم‌ بنام محمد ابن ربیع، میگه: پسرم خیلی قصی القلب بود، گفتم بیا، اَمرِ امیر نباید زمین بیوفته، میری در خونۀ امام صادق، از دیوار وارد میشی هرجوری وهر حالی که حضرت هست همون جور میکِشونی میاری، محمد بن ربیع رفت با نردبان وارد منزل حضرت شد، میگه دیدم حضرت یه لباسی به تنشه و یه پارچه ای به کمرش بسته، داره عبادت میکنه، میگه حیا کردم نماز حضرت رو‌خراب کنم، نماز تمام شد گفتم: پاشو بریم. گفت اجازه بده یه دعایی بعد نماز بخونم‌،گفت فرصت نداری پاشو بریم. گفت: اجازه بده یه عبایی رویِ دوشم بندازم، گفت پاشو بریم. حضرت رو بی عبا، بی عمامه، باهمون لباس، با پای برهنه. حضرت شیخ الائمه است، از همۀ أئمه ما سنش بیشتر بوده امام صادق. ملعون سوارِ، امام صادق پیاده،پابرهنه ، دستای حضرت رو بست، حضرت رو‌کشید به سمت اون‌ملعون... تا منصور حضرت رو‌ دید شروع کرد جسارت کردن، بی ادبی کردن ،تهمت زدن توهین کردن، شمشیرش رو درآورد، غلاف کرد، بارِ دوم‌ بیشتر شمشیرش رو کشید بیرون اما دوباره غلاف کرد، بار سوم بیشتر بازم غلاف کرد،بعد با احترام حضرت رو روانه کرد. گفتن‌:منصور اون‌خشم‌ و عصبانیت و اون‌ داغیِ تو یکدفعه سرد شد؟علت چی بود سه بار شمشیر کشیدی غلاف کردی؟ گفت: هر سه باری که شمشیر کشیدم دیدم‌ پیغمبر داره نگام میکنه، فرمود: اگه یه تار مو‌ از پسرِ ما کم‌ بشه، این‌کاخ رو بر سرت ویران میکنیم . *نوشتن بنا نبود اول شمر سر آقارو بِبُره، خولی میگه: رفتم‌ تو‌ گودال دیدم برگشت، چرا برگشتی؟ گفت: دیدم‌چشماش مثل پیغمبر داره نگام میکنه... .
. خدا لعنت کنه ابن ربیع نانجیب رو ، یه جوری آقامونُ تو کوچه‌ها میبرد ، این آقای من و تو زمین می‌افتاد پا می‌شد .. همه روضه ها باید ختمه به کربلا بشه .. بریم کربلا .. این‌جا گرچه آقا امام صادق زمین می‌افتاد ، آقا رو رو زمین می‌کشیدن ، ولی آی نوکرا دیگه کسی آقای من و تو رو نزده ... همچین که رسید ، منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر رو برد بالا تا آقا رو به شهادت برسونه نتونست ، بعدها ازش سوال کردن پس چرا نکشتی؟ گفت آخه هرباری که شمشیر رو از نیام درآوردم دیدم پیغمبر ایستاده ، هی داره میگه اگه آسیبی به این آقا برسه زنده‌ت نمیذارم .. از غضبِ پیغمبر ترسیدم ... معذرت خواهی کرد از امام صادق گفت آقاجان ببخشید شما رو تا اینجا آوردم ، اگه کاری با من داری بفرما؟! فرمود من کاری باهات ندارم، آدمای تو منو اینجا آوردن، حالا به من میگی کار داری؟ گفت نه منم باهات کار ندارم ، اگه درخواستی داری بهم بگو ، فرمود منو زود برسونید خونه‌م .. الان زن و بچه‌م تو خونه نگرانن .. آخه با این وضع منو از خونه بیرون آوردید اینا الان دلشون بهم ریخته ، تازه درِ خونه‌م رو آتیش زدید می‌دیدم بچه‌ها هی دارن این‌طرف و اون‌طرف میدَوَن ، مضطربن ، نگرانن ... فقط یه جمله بگم .. اینجا امام صادق خیلی نگران زن و بچه‌ش بود ، آقای من و تو هم همچین که تو گودال افتاد .. یه‌مرتبه نگاه کرد دارن سمت خیمه‌ها حمله‌ور میشن .. با یه نیزه شکسته خودشو آروم آروم بلند کرد ، صدا زد هنوز حسین زنده‌ست داره نفس میکشه ، چرا به خیمه‌ها حمله‌ور شدین ... حسین .. .
. ✾═════✾✾═════✾ *منصور دوانقی ملعون سه بار شمشیر تا نیمه از غلاف بیرون کشید ، آخرین بار غلاف کرد ، غلط کار شد گفت : منو ببخش اشتباه کردم ؛ چی دیده مگه ، ازش پرسیدن گفت : هر موقع اومدم شمشیر بکشم دیدم رسول خدا پشت سر جعفر بن محمد ایستاده ، غصبناک ، بارِ سوم اومدم شمشیر بکشم فرمود : منصور یه مو از سر جعفرم کم بشه دودمانتُ به باد میدم ... ترسیدم ... زَعفر بزرگِ اَجنه ست ، شبِ عروسیش بود ، مهمانیِ اَجنه ست ، مهموناش دیراومدن ، گفت چرا دیر اومدید ؟ مهموناش گفتن گرفتار شدیم ، داشتیم میومدیم ، نیمۀ راه رسیدیم یه جایی ، وسطِ بیابان بینِ دو تا نهر آب ، بچۀ فاطمه (س) رو محاصره کرده بودن ... گفت عروسی تعطیله ... پاشیم بریم کمک کنیم ... با اَجنه اومدن ... صبح رسیدن به آقا سیدالشهدا علیه السلام ، به آقا عرض کرد آقا سلام علیکم ... من نمی دونستم شما رو محاصره کردن ... آقا اشاره کنی نابودشون کردیم شما دست به قبضۀ شمشیر نبر ، مبادا خودتو خسته کنی ... مبادا بچه هات ناراحتی به دل راه بِدن ... مبادا دلهره داشته باشه خانم ... اشاره کنی همه رو از دمِ تیغ می گذرانیم ... میگه دیدم ابی عبدالله فرمود زَعفر ممنونم اومدی ، خدا خیرت بده ... برو پشتِ سرِ من بایست ، نگاه کن ببین چه خبره ... دیدم همۀ انبیاء با سرِ برهنه و شمشیرِهایِ آخته ... امیرالمومنین ، امام مجتبی ، آسمان ها پر از مَلکِ عذاب ... فرمود زَعفر ببین ، من اشاره کنم اَحدی از اینا زنده نمی مونن ، ولی دشمن شما رو نمی بینه ، نامردیه .... نامردیه بهشون حمله کنن ... این کار نامردیه ، یکی نیست بهشون بگه بچه زدن نامردی نیست؟ ... خیمه آتیش زدن چی ؟ ... فرمود : منصور دو تا کار دارم ، گفت هرچی بگید چشم . یکیش اینکه نیمه شب دنبالِ من نفرست ، بچه هامُ خانواده ام دلواپس میشن ، یا امام صادق جدِ شما تو خیمه بود ، خواهراش دورِشُ گرفته بودن یه نانجیبی اومد گفت حسین ، رفتی تو زن ها قایم شدی ... دوماً اگه خواستی کسی بفرستی این ابن ربیع ملعونُ نفرست ، بی ادبِ ... جسارت می کنه فحش می ده ... ✾═════✾✾═════✾ .
. مانده ذکرِ وا اماما بر لب ما           کشته شد بنیانگذار مذهب ما وا اماما، وا اماما، وا اماما ۲ ..... صادق آلِ محمّد گشته مسموم         گریه کن از بهر آن مولای مظلوم وا اماما، وا اماما، وا اماما ..... فاطمه سویِ مدینه کُن نظاره         قلب فرزندت شد آخر پاره پاره وا اماما، وا اماما، وا اماما ..... آنکه بوده عالم و آدم مطیع اش            سر برهنه از چه برد ابن ربیع اش وا اماما، وا اماما، وا اماما ..... گه به دل داغ عزیزانش نهادند        گه به او انگور زهر آلوده دادند وا اماما، وا اماما، وا اماما .👇
عشاق الحسین محب الحسین.کرمانشاهی.mp3
2.73M
. 🔊 آقا امام جعفر صادق(ع) و آقا اباعبدالله(ع) ⭕ متن:دو تا اباعبدالله... 🎙️ حاج 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 دوتا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب داره یه اباعبدالله حرم و شورِ اربعین داره یه اباعبدالله یه مزار خاکی همین غربت و گریه و ناله آخر ماهِ شواله روضهٔ حضرت صادق یک گریزش به گوداله غریب آقام غریب آقام آقام آقام 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 چه بی وفان این مردم دوباره تاریخ انگار برای تو شد تکرار میسوخت خونهٔ تو اما همسر تو سیلی نخورد میسوخت خونهٔ تو اما بچه ای پشت در نبود اما چند ساله قبل اینجا بین دیوار و در زهرا ناله زد کشته شد محسن وای من از دلِ مولا غریب آقام غریب آقام آقام آقام 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 شهیدِ زهرِ کینه تشنه لب و تنهایی به یاد عاشورایی دو تا اباعبدالله یکی رئیس مذهب یکی عزیز زینب شمشیر رو سرت بود اما سرِ تو روی نی نرفت شمشیر رو سرت بود اما خواهرت بَزم می نرفت نیمه شب چی کشیدی تو پشتِ مرکب دویدی تو کی میدونه چه حرفا از یک یهودی شنیدی تو غریب آقام غریب آقام آقام آقام .
نماهنگ قبر خاکی_۲۰۲۳_۰۵_۱۴_۲۰_۳۰_۰۳_۴۵۸.mp3
3.57M
🎙 #️⃣ #️⃣ غم تو داغ روی همه دلای عاشق همه پناه آوردیم به تو امام صادق شیعه هرچی داره از احسان شماست سفره دار همه این آقاست قبر خاکی تو بغض تو سینمه خوابی که از حرم هر شب میبینمه آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه حرم برای تو شه کرم میسازه رئیس مذهبی و به سر ما تو حق دار برای مکتب ما تویی خودت علمدار رویای هر شبم اینه یک روز آقا باشم با مادرم بین صحن شما میبینم روزی رو غرق نور بقیع بین چهار تا حرم اوج شور بقیع آخر برات یه گنبد طلا میسازیم شبیه گنبد امام رضا میسازیم آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه حرم برای تو شه کرم میسازه
. 🔴 شیعیان ما صبورترند يكى از اصحاب از امام صادق عليه السّلام روايت مى‏كند فرمود: ما صابر هستيم ولى شيعيان ما از ما صابرتر مى‏باشند، عرض كردم قربانت گردم چگونه شيعيان شما از شما صابرتر هستند، فرمود؛ ما مى‏دانيم و صبر مى‏كنيم و آنها صبر مى‏كنند در حالی که نمى‏دانند چه خواهد شد. عَن بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّا صُبَّرٌ وَ شِيعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَيْفَ صَارَ شِيعَتُكُمْ أَصْبَرَ مِنْكُمْ قَالَ لِأَنَّا نَصْبِرُ عَلَى مَا نَعْلَمُ وَ شِيعَتَنَا يَصْبِرُونَ عَلَى مَا لَا يَعْلَمُونَ . الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه۹۳ خوشبحال کسانی که در راه دین صبر کنند و ثابت قدم باشند و دینداری را رها نکنن الاستقامة ثم الاستقامة الصبر ثم الصبر .
‍ . کاش من هم به لطف مذهب نور تا مقام حضور می رفتم کاش مانند یار صادقتان بی امان در تنور می رفتم علم عالم در اختیار شماست جبر در این مسیر حیران است چشم هایت طبیب و بیمارش یک جهان جابر بن حیان است روز و شب را رقم بزن آخر ماه و خورشید در مُرکّب توست ملک لا هوت را مراد تویی آسمان ها مرید مذهب توست قصه تکرار می شود یعنی باز هم در مدینه عاشق نیست کوچه در کوچه شهر را گشتم هیجکس با امام ، صادق نیست خواب دیدم که پشت پنجره ها روبروی بقیع گریانم پابه پای کبوتران حرم در پی آن مزار پنهانم گریه در گریه با خودم گفتم جان افلاک پشت پنجره هاست آی مردم ! تمام هستی ما در همین خاک پشت پنجره هاست 🎤 .👇