چه کسی عالم میشود؟.mp3
421.7K
⁉️چه کسی عالم میشود؟
🎤آیت الله احمد #عابدی
خاطره ای جالب از #علامه_طباطبایی(رحمهاللهعلیه) و مرحوم آیت الله سید محمدرضا #گلپایگانی
#مشاوره_طلبگی
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
#اخلاق
🆔 @h_falahati
🔻 مرحوم علامه #عسکری در جوانی شاید نزدیک 20 سالگی کتابی می نویسند بنام "الامراض الاجتماعیة و علاجها" (یعنی مشکلات جامعه و درمان آن ها) برای نشان دادن تالیفشان نزد یکی از اساتید دانشگاه آن وقت بغداد می روند بنام احمد امین الکاظمی که ایشان سمت وزارت علوم و بازرسی حوزه تخصصی ریاضیات و... را دارا بودند هم چنین صاحب دو کتاب بنام های فلسفة المعاد و التکامل فی الاسلام نیز بودند و نیز به 5 زبان مسلط بودند.
♨️وقتی این استاد کتاب سید مرتضی عسکری را می بیند می گوید: به طلبه ای که این حرف ها را می فهمد باید ماهی صد دینار داد!
💥این داستان تقریبا مربوط به 80 سال قبل است و البته این کتاب متاسفانه مفقود شد.
✍نقل خاطره از استاد ادیبی لاریجانی(از شاگردان علامه)
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
💥بخشی از خاطرات آیت الله وحیدی گلپایگانی(ره):
🔹درس حاج آقا مصطفی فلسفه بود و خیلی هم در فلسفه وارد بود. من در درس اصول امام شرکت میکردم و ایشان عالی درس میداد، تا اینکه امام دستگیر شدند.
🔸در دستگیری اول امام که بعد از مدتی ایشان را آزاد کردند، من به تهران آمدم و مردم یک مسجد کوچکی نزد آیت الله گلپایگانی آمدند و درخواست روحانی کردند که من انتخاب شدم لذا ارتباط من با امام در قم تا اینجا بود. امام بعد این مسئله به ترکیه تبعید شدند و در نجف اشرف استقبال زیادی از ایشان شد.
🔹همحجرهایهای من شهید #مفتح و آقای #سبحانی بودند. شهید مفتح واقعاً انسانی خواستنی بود و افکار والایی داشت. وقتی هم به تهران آمدم دو سال در جلسات درس آیتالله سید احمد #خوانساری شرکت میکردم.
ایشان بیان خوبی نداشت اما واقعاً ملا بود و بهخاطر سوادش به درسش میرفتم، همچنین تقوایش؛ انسانی باتقوا بود. در بحث نهضت هم چندان ورود نداشت اما رد هم نمیکرد.
🔸من شخصاً از آیت الله #گلپایگانی در مورد آقای خامنهای بعد از ارتحال #امام سؤال کردم که ایشان فرمودند "آقای خامنهای شخصیتی عالی دارد"
🔹یک روز از آیتالله گلپایگانی، قصه آقای شریعتمداری و دارالتبلیغی را که ساخته بود پرسیدم. ایشان فرمودند که "قبل از اینکه بروند سراغ آقای شریعتمداری سه یا چهار نفر آمدند سراغ من و معلوم بود که اینها از طرف شاه مأمور شدهاند که مسئولیت دارالتبلیغ را به من بدهند. من که فهمیدم جریاناتی پشتش هست قبول نکردم و بعد از من رفتند سراغ آقای شریعتمداری که فوراً قبول کرده بود"
منبع
#خاطرات_علما
🆔 @h_falahati
💥خاطراتی جالب از شهید آیت الله مدرس
🎤 #امام خمینی (ره):
🔹«...شما ملاحظه کردهاید، تاریخ مرحوم مدرس را دیدهاید: یک سید خشکیده لاغرِ -عرض میکنم- لباس کرباسی -که یکی از فحشهایی که آن شاعر به او داده بود، همین بود که تنبان کرباسی پوشیده- یک همچو آدمی در مقابل آن قلدری که هر کس آن وقت را ادراک کرده میداند که زمان رضاشاه غیر زمان محمدرضاشاه بود. آن وقت یک قلدری بود که شاید تاریخ ما کم مطلع بود، در مقابل او همچو ایستاد، در مجلس، در خارج که یک وقت گفته بود: سید چه از جان من میخواهی؟ گفته بود که میخواهم که تو نباشی، میخواهم تو نباشی! این آدم که -من درس ایشان یک روز رفتم- میآمد در مدرسه سپهسالار -که مدرسه شهید مطهری است حالا- درس میگفت -من یک روز رفتم درس ایشان- مثل این که هیچ کاری ندارد، فقط طلبهای است دارد درس میدهد؛ این طور قدرت روحی داشت. در صورتی که آن وقت در کوران آن مسائل سیاسی بود که باید حالا بروند مجلس و آن بساط را درست کند. از آنجا -پیش ما- رفت مجلس. آن وقت هم که میرفت مجلس، یک نفری بود که همه از او حساب میبردند. من مجلس آن وقت را هم دیدهام. کأنَّهُ مجلس منتظر بود که مدرس بیاید؛ با این که با او بد بودند، ولی مجلس کأنَّهُ احساس نقص میکرد وقتی مدرس نبود. وقتی مدرس میآمد، مثل این که یک چیز تازهای واقع شده. این برای چه بود؟ برای این که یک آدمی بود که نه به مقام اعتنا میکرد و نه به دارایی و امثال ذلک؛ هیچ اعتنا نمیکرد؛ نه مقامی او را جذبش میکرد، [نه دارایی] ایشان وضعش این طور بود که -برای من نقل کردند این را که- داشت قلیان خودش را چاق میکرد. خودش این طور بود. فرمانفرمای آن روز -حالا که من میگویم «فرمانفرما»، شما به ذهنتان نمیآید که یعنی چه- فرمانفرمای آن روز وارد شده بود منزلش. گفته بود که به او، حضرت والا، من قلیان را آبش را میریزم، تو این را، آتش سرخکن را درست کن یا بعکس. از اینجا، همچو او را کوچک میکرد که دیگر نه، طمع دیگر نمیتوانست بکند. وقتی این طور با او رفتار کرد که بیا این آتش سرخکن را گردش بده، آن آدمی که همه برایش تعظیم میکردند، همه برایش چه میکردند، این وقتی این طوری میرسیده، این شخصیتها را این طوری از بین میبرد که مبادا طمع کند که از ایشان چیزی بخواهد. من بودم آنجا که یک کسی یک چیزی نوشته بود.
🔸زمان قدرت رضاشاه، زمانی که آن وقت باز شاه نبود -آن وقت یک قلدر نفهمی بود که هیچ چیز را ابقا نمیکرد- یک کسی آمد گفت: من یک چیزی نوشتم برای عدلیه، شما بدهید ببرند پیش حضرت اشرف که -یک همچو تعبیرهایی- که ببینند. گفت: رضاخان، که باز نمیداند اصلش عدلیه را با «الف» مینویسند یا با «ع» مینویسند؛ من بدهم این را او ببیند؟ نه این که این را در غیاب میگفت، در حضورشان هم میگفت. این جوری بود وضعش.
⁉️این چه بود؟ برای این که وارسته بود، وابسته به هواهای نفس نبود، اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ نبود. این، هوای نفسانی خودش را اله خودش قرار نداده بود، این اله خودش را خدا قرار داده بود. این برای مقام و برای جاه و برای وضعیت کذا نمیرفت عمل بکند، او برای خدا عمل میکرد. کسی که برای خدا عمل میکند، وضع زندگیاش هم آن است، دیگر از آن وضع بدتر که دیگر نمیشود برایش. برای چه دیگر چه بکند؟ از هیچکس هم نمیترسید. وقتی که رضاشاه ریخت به مجلس که فریاد میزدند آن قلدرهای اطرافش که زندهباد کذا و زندهباد کذا، مدرس رفت ایستاد و گفت که مردهباد کذا، زندهباد خودم. خب، در مقابل او، شما نمیدانید حالا، در مقابل او ایستادن یعنی چه و او ایستاد. این برای این بود که از هواهای نفسانی آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود...».
📚مطالعه آنلاین کتاب تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی(ره)👉
#خاطرات_علما
#سیره_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
💥روایت استاد دینانی از سه فیلسوف اسلامی معاصر:
🔻 مرحوم [آیت الله سید ابوالحسن] #رفیعی_قزوینی بسیار محافظهکار بود و میخواست در چارچوب سنت [تاریخ فلاسفه] بماند.
من در مورد آقای [علامه سید محمدحسین] طباطبایی بارها گفتهام که او یک آزاداندیش به تمام معنای کلمه بود.
او ضمن احترامی که به سنت داشت، برایش اصلا مهم نبود که چیزی را که در گذشته بوده، حفظ کند.
البته تا آنجا که معقول بود، حفظ میکرد اما اگر خودش سخن تازهای داشت، میگفت.
🔸علامه [ #طباطبایی ] بالاخره اکتشافاتی نیز دارد؛ درست است که رژیم #ملاصدرا را نتوانسته است که دگرگون کند و نظام تازهای بیاورد اما حرفهای تازه زیاد دارد و از گفتن آنها هم ابا نکرده است.
این خیلی مهم است.
از همه این ها گذشته، آقای طباطبایی گوش شنوا داشت. ما هرچه میگفتیم گوش فرا میداد و برای حرفهای تازه گوش شنیدن داشت.
اما با سید ابوالحسن رفیعیقزوینی ما هیچ حرفی خلاف حرف ملاصدرا نمیتوانستیم بزنیم. اگر از غرب میگفتیم که ایشان به تندی برخورد میکرد. ما که شاگردش بودیم، نمیتوانستیم حرفی خلاف عقیدهاش بزنیم ولی آقای طباطبایی هرچه میخواهد، دل تنگت بگو؛ در او بود!
🔹آقای [سید جلالالدین] #آشتیانی هم حافظ سنت بود. او هم چیز تازه ندارد.
آشتیانی در احاطه به متون فلسفی خیلی قوی بود و شاید در اسفار کمنظیر بود.
آثار را دیده و خوانده بود و خوب میفهمید؛ در این شکی نیست ولی اصلاً اهل ابداع و ابتکار نبود و میل هم نداشت. روشاش درست مثل روش آقای رفیعیقزوینی بود تا روش آقای طباطبایی و به همین علت او [#علامه_طباطبایی] را نمیپسندید
💥ولی من با صراحت تمام آقای طباطبایی را بیشتر میپسندم.
📚 آفاق معرفت در سپهر معنویت؛ گفتگوی حامد زارع با غلامحسین ابراهیمی #دینانی، انتشارات ققنوس، سال ۱۳۹۶، چاپ اول، ص ۱۱۰- ۱۰۸
#نوآوری_ها
#تراجم_علما
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
💥مواضع سیاسی حضرت آیت الله خویی (ره)درباره انقلاب اسلامی ایران
✍آیت الله #نصرالله_شاه_آبادی ره:
🔹بر خلاف آنچه که بر علیه آیةالله #خویی تبلیغات شده است و افرادی سعی کردهاند ایشان را مخالف انقلاب و مرحوم امام معرفی نمایند، ایشان در تمامی مراحل نهضت از افرادی بودند که همگام با مرحوم امام از نهضت اسلامی دفاع کردند و اطلاعیههای بسیار تندی بر علیه دستگاه دادند و چه بسا در بعضی از موارد انقلابی تر از مرحوم امام عمل میکردند.
🔸مواضع آیةالله خویی در آن زمان (سال ۱۳۴۲ش) چنین بود. اما بعد که حکومت بعث و صدام سر کار آمد، اوضاع تفاوت کرد. خفقان و اختناق بر عراق حاکم شد به گونهای که اگر کسی حرفی میزد، کشته میشد...
🔻در این فضای اختناق بعضی آقایان انتظار داشتند که آیةالله خویی همان مواضع تند و انقلابی سابق را داشته باشند. این توقعات (در محیط عراق) بسیار بیجا بود. اگر کسی کوچکترین کاری انجام میداد، باید از زندگی خود میگذشت. لذا بعضی از آقایان درباره آقای خویی واقعاً بی انصافی کردند و البته بعد هم متوجه بی انصافیهایشان شدند.
🔹بعد از پیروزی انقلاب هم، آقای خویی در چند مورد نشان دادند که حامی انقلاب اسلامی ایران هستند. درباره همه پرسی نظام جمهوری اسلامی، آیةالله خویی اطلاعیهای صادر کردند و مردم را به انتخاب جمهوری اسلامی تشویق نمودند.
🔸در ایام جنگ مرحوم آسید علی لواسانی از آیةالله خوئی درباره مصرف سهم امام (علیه السلام) برای رزمندگان و آوارگان جنگِ ایران و عراق سؤال کرده بود و آقای خوئی هم اجازۀ نصف یا ثلث داده بودند. من خدمت مرحوم امام رفتم تا در رابطه با همین مسأله (مصرف کردن سهم امام برای رزمندگان در جنگ) از ایشان اجازه بگیرم. ایشان فرمودند: «از صدقات و خیرات استفاده کنید». من به ایشان عرض کردم: «آیةالله خوئی (که بعضی ایشان را ضد انقلاب میدانند) اجازۀ کتبی دادهاند که نصف یا ثلث را خرج کنند.» امام خیلی تعجب کردند و بعد از این به بنده اجازه دادند.
🔸مرحوم #امام هم در وفات آقازاده آیةالله خویی (مرحوم آقا سید جمال خویی) پیام تسلیت نوشتند که کاشف از این بود که تمام این حرفهایی که در مورد آقای خویی زده شده اشتباه بوده است. از این رو من در طول این سالها (قبل و بعد از انقلاب) هرگاه اسم مرحوم امام را میبرم، اسم آقای خویی را هم دنبالش ذکر میکنم.
📚حدیث نصر ص ۳۹۶ ، ۴۰۵
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
🔺علی، مرد است و مردان را دوست دارد!
💎مرحوم علامه محمد تقی #جعفری نقل میکردند:
یکی از نوههای مرحوم مورخ الدوله سپهر- نویسنده کتاب ناسخ التواریخ- به منزل ما آمد و اظهار داشت در شب عید غدیر در منزلی در شمال تهران، جشنی برقرار است و علاقهمندم شما هم در آن شرکت کنید.
گفت: در این جشن تعداد زیادی از رجال لشکری و کشوری هستند. من تصور میکنم که اگر شما تشریف بیاورید و در آن محفل، مطالبی نیز بفرمایید، مؤثر واقع شود.
🔸محل برگزاری جشن، منزلی بزرگ و تقریبا جنگل مانند بود و بخشهایی از آن، به صورت آب نماهای بسیار بزرگ بود و به هرحال، باغی بود که کمتر نمونه آن را دیده بودم. وارد جلسه شدیم. دیدم سالنی بسیار بزرگ است که انواع و اقسام میوهها و شیرینیها جهت پذیرایی از حُضار در آن چیده شده است. در ادامه برنامه برخی آمدند و در وصف امیرالمؤمنین (ع) اشعاری خواندند. برخی از شعرها خوب بود و برخی نیز سطحی نداشت...
🔹من دیگر خسته شده بودم و بنا داشتم که بلند شوم که از در مجلس، سیّدی با ظاهری بسیار ساده وارد شد و حتی کفش خود را برداشت و به داخل آورد که البته در آن جا این کار، خلاف عادت بود و پیدا بود که صاحب مجلس و تعدادی دیگر ناراحت شدهاند.
🔸عموم حضار به سید نگاهی تحقیر آمیز داشتند. کسی به او احترامی نگذاشت، ولی من در مقابلش به احترام برخاستم و او نیز سری تکان داد. سید، جوان بود و با یک طمأنینه و اطمینان خاصی بر روی زمین نشست و کسی هم تعارف نکرد که روی صندلی بنشیند.
بالاخره نوبت به اشعرالشعرا رسید و از او دعوت کردند که بیاید و اشعارش را بخواند. این شاعر با یک طمطراقی آمد و شروع به قرائت اشعار نمود.
🔹وقتی بیت اول را خواند هر چند بد نبود ولی سید یک اشکال جدی به آن وارد کرد. اشعرالشعرا محل نگذاشت و بیت دوم را خواند. دوباره سید ایراد گرفت. شاعر همچنان توجه نمیکرد. وقتی بیت سوم را خواند، سید گفت:
این هم اشکال دارد. شاعر عصبانی شد و گفت: چرا؟ سید گفت:
🔸خوب، این را اول می پرسیدی، الان برایت توضیح میدهم.
سید بحثی از معانی بیان و صنایع ادبی را به صورت خیلی خلاصه بیان کرد... دیدم که دریایی است بیکران... چند نفر از حضار آمدند و احترام کردند و به زور سید را به بالای مجلس بردند.
در این هنگام یکی از حضار به سید گفت:
اولا خوش آمدید، هر چند که نمیدانیم چطور آمدید. دوم این که آیا خودتان هم شعر میگویید؟ سید گفت:
گاهی اوقات. گفتند:
میشود یکی از سرودههای خود را بخوانید؟ گفت: آری و حتی میتوانم همین الان شعر تازه بگویم. گفتند: پس بفرمایید. گفت: نه، چرا که ممکن است بگویید این اشعار را قبلا گفتهای. شما بگویید که چه بسرایم؟
🔹آنها با حالت اعجاب آمیز نگاهی به یکدیگر کردند و گفتند:
غزلی بگویید در مدح امیرالمؤمنین که دو بیت اول عاشقانه باشد و بیت سوم این باشد که اگر علی به خاری نگاه کند، گلستان میشود و بیت چهارم این باشد که اگر معصیت کاران عالم حتی فرعون، توسل به علی پیدا کنند، بهرهمند میشوند. خلاصه، محدوده را برای او خیلی تنگ کردند.
🔸سید قبل از شروع نگاهی به حضار کرد که کسی اشعار او را ننویسد. من زیر عبا خودکار و کاغذ را آماده کردم تا اشعار را یادداشت کنم. فهمید اما اعتراضی به من نکرد. سید شعر را این گونه آغاز کرد:
گر شمیمی ز سر طُرّه جانان خیزد
تا قیامت ز صبا، رایحه جان خیزد
والهام من که چو ازخواب، تو بیدار شوی
زچه رو، از سرِ چشمانِ تو مژگان خیزد؟
علیِ عالیِ اعلا که ز بیم نهلش
روح از کالبد عالم امکان خیزد
گر به خاری کند از قاعده لطف، نظر
از بُنِ خار، دو صد روضه رضوان خیزد
گر زند دست به دامان ولایش، فرعون
از لحد با دو کف، موسی عمران خیزد
داورا! دادگرا! جانب "جدّا" نظری
کز پی مدح تو چون بحر، به طوفان خیزد
...
معلوم شد که اسمش[تخلّصش] جدّا و قمی است.
🔻پس از خواندن شعر، سید خطاب به حاضران گفت:
آقایان! علی(ع) از این جلسات که دور هم بنشینید و انواع غذاها را بخورید و چند بیت هم شعر بخوانید، راضی نیست. علی مرد است و مردان را دوست دارد. اگر مرد هستید و مردانگی دارید بروید سراغ محرومان، دردمندان و فقرا. یعنی همان کسانی که مورد عنایت علی بودند. این جا نشستهاید و غذاها، شیرینیها و شربتهای خوشمزه میخورید بعد میروید خانه و فکر میکنید که در مدح علی شعر گفتهاید. صریح بگویم که باید وضعتان را عوض کنید و بروید سراغ محرومان جامعه!
این را گفت و کفش خود را برداشت و از مجلس بیرون رفت.
🔹پس از رفتن او تا مدتی همه بُهت زده بودند... آن شب شاهد بودم که تعدادی از آن ها بسیار گریه میکردند. آقای سپهر، بعدها میگفت:
تعدادی از آنها زندگیشان را تغییر دادند و رفتند و به رسیدگی به محرومان پرداختند.
📚کتاب ابن سینای زمان، ص ۹۷-۱۰۲
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
⁉️ماجرای تابلو خط دفتر رهبر انقلاب چیست و توسط چه کسی نوشته شده است؟
#رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۹۰ و در دیدار با روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه به تجلیل از علمای این دیار میپردازند و خاطرهای از آیت الله #نجومی کرمانشاهی به این مضمون نقل میکنند:
🔻همچنین یاد کنیم از مرحوم آقای نجومی (رضوان اللَّه علیه)؛ عالم، فاضل، درسخوانده، زحمتکشیده، در عین حال یک قلهی هنری و حقیقتاً یک هنرمند. بعد از انقلاب، قبل از دورهی ریاست جمهوری، من یکی از سفرهائی که به کرمانشاه آمدم، منزل ایشان رفتم و کارهای هنریاش را از نزدیک دیدم.
🔹بعد هم پس از رحلت امام، ایشان یکی از کارهایش را برای من فرستاده بود. من از ایشان درخواست کردم که این حدیث شریف را: «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» برای من بنویسید تا جلوی چشم من باشد؛ فراموش نکنیم وظیفهی تعلیم خودمان را. ایشان با یک خط بسیار زیبائی نوشتند، من هم تابلو کردم و توی اتاق جلوی چشم من است. «من نصب نفسه للنّاس اماما فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره»؛ اگر این تعلیم انجام گرفت، تعلیم غیر، آسان خواهد شد؛ مشکل کار ما این است.
#خاطرات_علما
#دستخط
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺ماجرای درس تفسیر مرحوم علامه #عسکری و مرحوم آیت الله #طالقانی واکنش عجیب برخی طلاب
#تفسیر
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❓چرا #علامه_طباطبایی (ره) به نوشتن کتب و مقالات فارسی پرداخت؟
🎤پاسخ آیت الله رضا #استادی و آیت الله ابراهیم #امینی(ره)
#خاطرات_علما
#سیره_علما
کشکول ناب حوزوی
🖋 وظیفه محوری و رفع نیازهای اجتماعی از سیره های ممتاز و برجسته برخی علمای حوزه های علمیه است.
🆔 @h_falahati
وقتی که به همراه مرحوم #علامه_طباطبایی به ملاقات پرفسور کربن رفته بودیم، نوه ی مرحوم حاج ملا هادی #سبزواری به آنجا آمد و عکسی از مرحوم ملا هادی سبزواری به همراه داشت. حاج ملا هادی سبزواری از عرفا وحکمای بزرگ ایران است وکتاب معروف منظومه اثر اوست.ماحالات مرحوم حاجی را ازنوه ی او سوال کردیم. نوه ی آن مرحوم می گفت که پدرش برای آن ها نقل کرده بود که حاجی یک هفته مانده به وفاتش به اغما رفت ، یعنی حالت غش به او دست داد.در آن مدت اصلا" آب و غذا نخورد،گوشش نمی شنید وچشمش نمی دید.اطرافیانش فقط درآن مدت از او دوحالت مشاهده می کردند،او با این که در حال اغما بود، فقط الله الله می گفت و دومین حالتش نیز این بود که در وقت نماز وسیله ی وضو می خواست تا وضو بگیرد ونشسته نماز بخواند. بعد از دادن سلام نماز دوباره به حال اغما می رفت.
آیا این واقعه « عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ » نیست؟
خداوند می فرماید: کسانی که شهید می شوند در محضر خدا در برزخ روزی می خورند. پس مرحوم ملا هادی سبزواری هم در آن مدت از شدت محبت خدواند در برزخ روزی میخورد. افرادی هستند که کشته ی دوست اند
غازی ز پی شهادت اندر تک و پوست
وان را که غم تو کشت فاضل تر از اوست
فردای قیامت این بدان کی ماند؟
کان کشتهٔ دشمن است و این کشتهٔ دوست؟
این آیه کاملا" صریح و روشن است که برای اهل برزخ روزی وجود دارد رزق و روزی افراد سعادتمند رزقی شادآور ولذیذ ومناسب عالم برزخ است وهمین طور که ارباب مکاشفه دیده اند که رزق افراد شقی همان آب صدید است.
📚از كتاب حیات برزخی سلسله بیانات آيت الله صائنی زنجانی(ره)
#خاطرات_علما
#اخلاق
◾کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
💥طلبگی سخت اما با نشاط!
✍علامه محمدتقی #جعفری(ره):
علیرغم وجود مشکلات و سختیهای بسیار، روحمان خیلی نشاط داشت و مصائب مادی و مادیات واقعاً ناچیز نمودار میشد. در اینباره حوادث بسیار زیادی دیدم که شگفتآور بود. البته بنده تنها نبودم، بلکه بسیاری از طلبهها در نجف با سختیهای عجیبی مواجه بودند. بعضی از طلبهها با نماز و روزۀ استیجاری امور زندگیشان سپری میشد.
بنده در نجف گاهی حدود ۳ ساعت در روز کار [کفاشی] میکردم تا شهریۀ آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی برسد، ولی این شهریه کافی و وافی نبود. آن موقع، دینار ۲۰ تومان بود و شهریۀ سید هم ۳۰ تومان؛ یعنی یک دینار و نیم. البته ارزانی بود و یک دینار و نیم، ما را تا ده روز اداره میکرد، ولی عمدهاش این است که روح ما خیلی نشاط داشت.
دوران نجف برای ما از سویی [هم] بسیار خوش گذشت، زیرا طلبههایی بسیار خوب و واقعاً درسخوان، و اساتیدی بسیار وارسته در حد نصاب علم و عمل داشتیم.
درس اخلاق برای روحانیت واقعاً ضرورت دارد. انسان میبایست نخست تصفیۀ اخلاقی شود و آنگاه مراتب علمی را بپیماید.
📚سرگذشت و ایام، ص ۵۳، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۲
#خاطرات_علما
#اخلاق
💎کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥شهید هاشمینژاد جزء اولین کسانی بود که گروهک منافقین را شناخت!
📺بخشی از مصاحبه مقام معظم رهبری (مدظله العالی) درباره استاد #شهید_هاشمی_نژاد :
💥آقای هاشمینژاد جزء اولین کسانی بودند که این گروهک منافقین را که آن موقع با اسم گروهک مجاهدین بود ، شناختند و جزء اولین کسانی بودند که پیش از بقیه چهره های معروف، و زودتر از خیلی ها ، مورد غضب و اتهام و فشار های تبلیغاتی گروههای منافق و افراد وابسته به آنها قرار گرفتند. ۱۳۶۰/۰۸/۱۷
✍شهید سیدعبدالکریم هاشمی نژاد ۷مهر ۱۳۶۰ش در محل دفتر حزب جمهوری اسلامی مشهد طی یک عملیات انتحاری به شهادت رسید و در «دارالزهد» حرم امام رضا(ع) به خاک سپرده شد.
🤲نثار روحشان صلوات و فاتحه ای هدیه کنیم🤲
#خاطرات_علما
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
🔺استفاده علمی از گعدهها
مرحوم محقق طباطبایی، حفید صاحب عروه:
«مرحوم سید در قیاس با اقران خویش، دیر (از محل تحصیل خویش: اصفهان) به نجف رفت و علت این امر هم، عدم تمکن مالی ایشان بود. نیز از سید نقل شده که میفرموده است: من از درسهای نجف، خیلی استفاده نکردم، بلکه بیشتر از مجالس نجف (یعنی از گفتگوهایی که نوعاً در مراسم ختم و گعده و امثال آن بین علمای حاضر در مجلس صورت میگرفت) بهره علمی بردم»
📚فراتر از آزمون و خطا، ص ۲۹
#گعده_علمی
#خاطرات_علما
#ویژه_طلاب
کشکول ناب حوزوی
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺علت مهم عزیمت آیت الله العظمی شاه آبادی(ره) به تهران
🎤حضرت استاد شیخ عباس #اخوان
سوم آذر، سالگرد ارتحال حضرت آیت الله العظمی میرزا محمدعلی شاه آبادی(ره)
🤲نثار روحشان صلوات و فاتحه ای هدیه کنیم🤲
#آیت_الله_شاه_آبادی
#خاطرات_علما
🌷کشکول ناب حوزوی🔻
🆔 @h_falahati
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢 وقتی شهید مطهری در دوران طلبگی مجبور بود به خاطر فقر کتابهای خود را بفروشد
🔹خاطراتی از #شهیدمطهری
🔻کانال رسمی «بنیاد شهید مطهری»👇
eitaa.com/motahari_ir
#خاطرات_علما
#اخلاق
🆔 @h_falahati