eitaa logo
حدیث اشک
5.9هزار دنبال‌کننده
34 عکس
69 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
یا حسین ابن علی باز می تابد شعاعِ نور از بیتُ الولا.. چشمِ بد بادا همیشه دور از بیتُ الولا از لبِ ختمِ رسولان..شکر می بارد فقط این چنین خیزد گلِ مشکور از بیتُ الولا
دلبری آمد که دل را می برد از دیگران” 

با نمک تر نیست از دلدار قطعاً در جهان” آمده یاری که در هفت آسمانها دلرباست آمده شاهی که چون شیرِخدا..مشگل گشاست نام زیبایش حسین و جایگاهش سینه ها این گلِ با آبرو..آئینه ی خیرالنساست..
در دلِ ظلمانیِ شب قرصِ مهتاب آمده” 

مژده ای سینه زنان واللّه ارباب آمده” آمده جانی دوباره بر دلِ طاها دهد.. آمده شوری دوباره بر تنِ مولا دهد.. صورتاً زهرا نشان و طینتاً ختمی مآب آمده تا که طراوت بر دلِ زهرا دهد
فاش و بی پرده بگویم شورِ محشر آمده” 

زاده ی خیرالنسا..مانندِ حیدر آمده” کیست این آقا که عالم را مصّفا کرده است با نفس هایش جهانی را معّلا کرده است دامن زهرا شده پُر نور از قنداقه اش.. با دمش دلهای مرده باز احیا کرده است
حضرت عشق ست این آقا جمالش منجلی ست” 

این پسر نامش حسین ابن علی ست” مثلِ فُطرس بال و پر وا کن کنارِ این پسر پس طوافی کن تو امشب بر مدارِ این پسر مثلِ یک‌کشتی نجاتت می دهد از بیکسی جود و بخشش هست دائم بینِ کارِ این پسر
موج و رحمت موجِ عزّت لطفِ یزدان آمده،” 

از چه ساکت مانده ای شاهِ شهیدان آمده” شکر می گویم که سالارم حسین ابن علی ست درتمامِ بُرهه ها یارم حسین ابن علی ست بسته ام دل را به تارِ موی او از ابتدا عالمی داند که دلدارم حسین ابن علی ست
روز میلادش تمامِ دردهایم شد دوا” 

مطمئنم می برد آقا مرا هم کربلا”  محسن راحت حق لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ارباب جان کاش در سِیّر ثَنایا ی تو سَر می باختیم جانِ خود را در حرم وقت سَحر می باختیم از پَرِ قُنداق ، فُطرس پَر گرفت ای کاش ما دورِ شمعِ روزِ میلادِ تو پَر می باختیم بیشتر از دیگران بُردیم ما در زندگی چونکه در تعزیه داری بیشتر می باختیم چشمِ دیدارِ محبت را ندارند عده ای گاهی اوقات از روی چشم و نظر می باختیم هیچ جایی جز در این خانه ارزشمند نیست حیف از، آن دل که ما جای دگر می باختیم علی اصغر یزدی   لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلام ای لطف بی پایان شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باب رحمت امشب نوید مرغ حق آید به گوشم امشب کشیده پر ز دامن عقل و هوشم امشب دخیل خوان پیر می فروکشم امشب شراب ناب دارم در خروشم جام از تولا بر لب نوکر رسیده ای باده نوشان باده از کوثر رسیده امشب دوباره بیقرار بیقرارم امشب دوباره مست مست مست یارم بستم دخیل اشک بر زلف نگارم شورم شرارم شوقم و ابر بهارم بار دگر حق باب رحمت را گشوده تا بوده این مولود نامش عشق بوده این معنی و مفهوم ناب نام عشق است ز آغاز او بوده است و هم انجام عشق است هر کس اسیرش شد یقین در دام عشق است آری حسین ابن علی بر بام عشق است عالم همه مجنون این عنوان و نامند شاهان غلامان سرایش را غلامند آمد به ساحل برد ما را با نگاهی شد ناجیِ افتادهء گم کرده راهی هر چند کمتر بوده ایم از پرّ کاهی با مهر خود بخشید ما را تاج شاهی عزّت سعادت نقل بازار حسین است ارباب ما باب النجات عالمین است آدم بدون ذکر او آدم نمی شد بی روضه اش از سینه رفع غم نمی شد گر رشتهء پیوند ما محکم نمی شد شاید سر ما پیش خالق خم نمی شد آری مسلمان امیری حق سرشتیم با او یقیناً ساکن باغ بهشتیم با یک نظر اهل رهایی کرد ما را رفت و فدایی شد فدایی کرد ما را خون خدا بود و خدایی کرد ما را با خون خود کرببلایی کرد ما را یک نیم روزی خاک عطشان را منا کرد بی کعبه ما را حاجی کرببلا کرد آزاده بود آزادگی کرد و رها رفت در پای عهدش با خدا تا انتها رفت با جسم عریان غرق در خون تا خدا رفت گرم تماشا بود تا بر نیزه ها رفت او رفت اما قصهء ویرانه باقیست او سوخت اما قصهء پروانه باقیست  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
روی ماه حسین بیا به خانه آل عبا سری بزنیم کبوتری شده بر بامشان پری بزنیم زجوی عشق، همه جام و ساغری بزنیم گدا شویم و به میخانه ها دری بزنیم بیا که مسجد دل را پر از مناره کنیم شب زیارت مولا کم استخاره کنیم خدا کند خُم احساس، سر به سر بشود دل شکسته عاشق شکسته تر بشود خداکند که شب عاشقان سحر بشود علی ز لطف خدا صاحب پسر بشود به کوچه کوچه دل، یاس رازقی گل کرد به قلب سینه زنان شور عاشقی گل کرد میان هله ای از نور، روی ماه حسین بهشت گشته مصفا ز یک نگاه حسین ستون عرش خداوند تکیه گاه حسین رهی به مقصد عشق است شاهراه حسین اگر حسین زجام خدا سبو دارد خدا تمام خدائیش را از او دارد قیامت است و یا شام محشر کبراست که داغ بر لب دریا و دامن صحراست قسم به سوزنهانی که در دل زهراست شب ولادت او نیز مثل عاشوراست شکفته در شب میلاد او گل لاله عجب شبی است به معراج می رود ناله منی که با دل حساس آمدم اینجا ز شهر آینه و یاس آمدم اینجا به دست، گوهر و الماس آمدم اینجا به شوق باده عباس آمدم اینجا چه خوب می شد اگر مرز ما دو کم میشد بساط کرببلای همه علم می شد رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین ای سر به زیر تو همه سربلندها درگیر زلف تو همه گیسوکمندها زیبا ترین ستاره ی مشکل پسندها شیرینی غمت شده سر ز قند ها تفسیر عشق در نظرم کربلای توست تاکید کرد خدا که دو عالم برای توست باشد همیشه سایه ی تو بر سرم حسین با عشق در هوای حرم می پرم حسین ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین بر من ببخش از سر لطفت حرم حسین داری شبیه مادرت آقا هوای ما نقل محافل است دگر ماجرای ما هرکس که بود غرق تمنا و غرق بیم مهمان خانه ی پدرت گشت از قدیم دیدند ما همه بر زیر پرچمیم گفتند کارتان؟همه گفتیم نوکریم تا با تو ایم خسته از عالم نمی شویم جز محضرت برای ادب خم نمی شویم آماده ایم راهی میخانه ات شویم قدری پیاله نوش ز پیمانه ات شویم مدیون لطف های کریمانه ات شویم آماده ایم حسین که دیوانه ات شویم پوشیده نیست شدت عشق و جنون ما باشد ضمانت این حرف خون ما آتشفشان شدم که تو خاکسترم کنی آقا چکار کنم که شما باورم کنی؟ قدری دگر اگر که تو عاشق ترم کنی میترسم آخرش که مرا کافرم کنی ناز تورا از عالمیان مشتری ترم بار غم تورا به سر شانه می برم عصری که بود قد تو رعنا تر از همه بر روی نیزه رفت راس تو بالاتر از همه سرو تن تو گشت معما تر از همه با اینکه بود داغ تو زیبا تر از همه... پیچید در تمام فلک ماجرای تو قلب خدا شکست به پایین پای تو آرمان صائمی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باب رحمت امشب نوید مرغ حق آید به گوشم امشب کشیده پر ز دامن عقل و هوشم امشب دخیل خوان پیر می فروکشم امشب شراب ناب دارم در خروشم جام از تولا بر لب نوکر رسیده ای باده نوشان باده از کوثر رسیده امشب دوباره بیقرار بیقرارم امشب دوباره مست مست مست یارم بستم دخیل اشک بر زلف نگارم شورم شرارم شوقم و ابر بهارم بار دگر حق باب رحمت را گشوده تا بوده این مولود نامش عشق بوده این معنی و مفهوم ناب نام عشق است ز آغاز او بوده است و هم انجام عشق است هر کس اسیرش شد یقین در دام عشق است آری حسین ابن علی بر بام عشق است عالم همه مجنون این عنوان و نامند شاهان غلامان سرایش را غلامند آمد به ساحل برد ما را با نگاهی شد ناجیِ افتادهء گم کرده راهی هر چند کمتر بوده ایم از پرّ کاهی با مهر خود بخشید ما را تاج شاهی عزّت سعادت نقل بازار حسین است ارباب ما باب النجات عالمین است آدم بدون ذکر او آدم نمی شد بی روضه اش از سینه رفع غم نمی شد گر رشتهء پیوند ما محکم نمی شد شاید سر ما پیش خالق خم نمی شد آری مسلمان امیری حق سرشتیم با او یقیناً ساکن باغ بهشتیم با یک نظر اهل رهایی کرد ما را رفت و فدایی شد فدایی کرد ما را خون خدا بود و خدایی کرد ما را با خون خود کرببلایی کرد ما را یک نیم روزی خاک عطشان را منا کرد بی کعبه ما را حاجی کرببلا کرد آزاده بود آزادگی کرد و رها رفت در پای عهدش با خدا تا انتها رفت با جسم عریان غرق در خون تا خدا رفت گرم تماشا بود تا بر نیزه ها رفت او رفت اما قصهء ویرانه باقیست او سوخت اما قصهء پروانه باقیست  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
أین الحسینیون فطرس بیاورید کرامت شروع شد باران گرفت، لطف و عنایت شروع شد دنبال نوکرند برایش پیمبران أین الحسینیون ولایت شروع شد ما را به راه راست بَرَد ابروی کجش یک نوع دیگری ز هدایت شروع شد قنداقه تا به دست رسول امین رسید «ای جان امتم به فدایت» شروع شد در عمق ذات حضرت پروردگار خویش آنقدر رفت و رفت ، نهایت شروع شد آمد برای اهل سماوات سرپرست فامیلیِ تمام ملائک حسینی است مجنون بیاورید که لیلا رسیده است عیسی بیا ببین که مسیحا رسیده است از مهر و عاطفه بنویسید شاعران حالا که شاه بیت غزل ها رسیده است خورشید و ابر و باد و مَه از خلق های اوست خیر حسین بر همه دنیا رسیده است این سفره پهن شد که دهد حق خودی نشان لؤلؤ به بحر حیدر و زهرا رسیده است از عرش با ملائکه در بین محملی خضر نبی برای تماشا رسیده است هرجا حسین گفته شود هست میکده شأن نزول سورهء والفجر آمده ذکر حسین روزیِ یک سال انبیاست گریه به شاه أحسن احوال انبیاست بر گرد هم نشسته و روضه گرفته اند ذکر حسین باعث اکمال انبیاست پیغمبران به واسطهء گریه بر حسین (ع) تا عرش میروند، پر و بال انبیاست باید بپرسد از خود آن مرده یا عصا هر کس که گفته معجزه ها مال انبیاست حضرتْ اراده کرده که اعجاز میشود مثل پدر همیشه به دنبال انبیاست چشم و چراغ حیدر و زهراست، یاعلی(ع) دنیا به نام حضرت آقاست، یاعلی(ع) ما را پناه نیست به جز کشتی نجات راه نجات ماست از این دار مشکلات بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات بودند دیو و دَد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کائنات گودال تنگ و روی تن شاه پر ز سنگ نیزه شکسته ها به تنش از همه جهات از بس شلوغ بود که دیگر نمی رسد از روی تل صدای فغان مخدرات باز این چه شورش است! خدایا همه زدند با تیغ و سنگ و نیزه در آن همهمه زدند آنجا سر لباسْ که دعوا مرافه شد هرکس ز خیمه دید تنش را کلافه شد از بس که خون او ز سر تیغ ها چکید هر جای قاضریه پر از عطر نافه شد بعد از غروب یک طرف دشت غرق حُزن یک سوی دیگرش همه دارالضیافه شد مانده سه روز پیکر او زیر آفتاب تاول به زخم های عمیقش اضافه شد رأس حسین(ع) از پی آزار اهل بیت آویز درب اصلی دارالخلافه شد یک بار اگر زیارت ناحیه وا کنی باید ز غصه جان ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
سلام ای لطف بی پایان شب رحمت ، شب توبه ، شب فطرس شدن آمد در این غوغای عجز از معجزه امشب سخن آمد بخوانید انما حُسن ِ ختام پنج تن آمد کرم باران شده عالم ، علمدار حسن آمد دوباره یاس بی مثل مدینه یاسمن دارد جناب حیدر کرار از امشب دو حسن دارد گنهکاران گنهکاران برات آمد برات آمد برای هر چه لا ممکن ، خبر از ممکنات آمد بگو بر خضرهای تشنه لب ، عین الحیات آمد چه غم از موج طوفان ها ، که کشتی نجات آمد رسیده حضرت معشوق ِ بی پایان ِ دوران ها همان ساده ترین راه ِ رهایی بخش ِ حیران ها سلام ای لطف بی پایان ، خدای مهربانی ها پر ِ پرواز خاکی ها ، حسین ِآسمانی ها امانی امن تر از تو ، ندارد بی امانی ها چه لذت بخش تر از این ، شود نذرت جوانی ها تو آن پیری که پیران طریقت ، پیر این دیرند غلامانت چو اربابان، رها از منت غیرند سلام ای ناب تر از لحظه های آشنایی ها سلام ای خوش تر از ساعات ِآغازِ رهایی ها سلام ای یوسف مصر بقای کربلایی ها سلام السابقون السابقون ِ مجتبایی ها تو آن ضرب المثل بین ِ کرامت آفرین هایی چه غم از بی کسی وقتی ، کس ِ بی کس ترین هایی تو آن هستی که تا محشر ، جهان باشد به فرمانت تو آن شاهی که مادر می کند فرزند قربانت نبودی آدم و حوا ، شدند اول مسلمانت نبودی شد خدا سر حلقه ی مرثیه خوانانت نبود ارض و سما اما ، تو مثل مرتضی بودی نبودی ظاهرا اما ، رفیق انبیا بودی فدای آن پیمبر که ، تو هستی زینت دوشش فدای کعبه ای که عشق تو کرده سیهپوشش منم مجنون ِ آن مجنون که تقدیم تو شد هوشش خوشا رندی که در روضه قدح نوشیده با گوشش تو ای ساقی کریمانه به خوب و بد سبو دادی تو ای با آبرو حتی جنون را آبرو دادی من آن رودم که خیلی تشنه ی دیدار دریایم حلالم کن که گم گشته ، حسین بچگی هایم چه شد آن حال رویایی، چه شد آن عشق زیبایم چه شد آن روضه گردی ها ، چه شد آن شور و غوغایم تمام دلخوشی من ، به الطاف مدام توست عوض کن حال و روزم را ، عوض کردن مرام توست محرم حال عالم، احسن الاحوال می گردد به گِرد روز عاشورا تمام سال می گردد همین که بین ما حرف از غم گودال می گردد زبان ها از بیان ماجرایت لال می گردد تو را که آسمانی ها ، به جسمت پیرهن کردند چرا از خاک و خون اینجا ، تنت آقا کفن کردند محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین خون خدا اگر شد روزی نثار اسلام ماییم و سربلندی در سایه سار اسلام دارد حقیقت امر امروزه می درخشد آفاق پر شد از نور آشکار اسلام آوازه ی شریعت از هر مناره جاری ست چشم تمام دنیا محو وقار اسلام بی شک اجابت حق یعنی اجابت دوست لبیک یا حسین است اول شعار اسلام جز بیرق حسینی دین پرچمی ندارد نام و نشان مولا شد اعتبار اسلام هیهات من الذله از هر که بر نیاید این نقل قول باشد از اقتدار اسلام اسلام از محرم دارد هر آنچه دارد بالا گرفته از لطفش کار و بار اسلام از قید جان گذشت و سر را گرفت بر دست هر کس که شد شبیه او پاسدار اسلام لبهای ما همیشه گرم شهادتین است قرآن ما علی و اسلام ما حسین است در جان شعر شیعی بیت الغزل حسین است در مردی و مروت ضرب المثل حسین است چشم و زبان و جان پرورگار من اوست آیینه ی خدای عز و جل حسین است کوری چشم شور ناقه سوار بیوه سیب دو نیم شیر جنگ جمل حسین است گفتم حسین و کامم شیرین شد از کرامت فریاد می زنم احلی من عسل حسین است رو میکنم به حق تا رو میکنم به تربت حی علی الصلاتم حی علی الحسین است دنیا بزرگواری مانند او ندارد از قبل خلق سعدی شیخ اجلّ حسین است اسباب دستگاهش هم احترام دارد آوازه ی هر آنچه طبل و کتل حسین است زرتشتی و مسیحی زوار اربعینش بانی اتحاد بین ملل حسین است ترس از ابد ندارم بیم از لحد ندارم امید شیعیان از صبح ازل حسین است در محضرش نگفتم سخت است مشکل من گفتم به مشکلات خود راه حل حسین است با حسن خلق آقا از خلق بی نیازم میگیرد آن که سائل را در بغل حسین است او حضرت کریم و من همچنان فقیرم عیدی خود از آقا یک کربلا بگیرم این نو رسیده در نایاب بود از اول وی نام دیگرش عشق ناب بود از اول بر سر در رفیع جنت ؛ جمال مولا پیش از شروع خلقت در قاب بود از اول با اولین نگاهش دل برده از ملائک گل خنده ی ملیحش جذاب بود از اول پیشانی اش چو خورشید از عرش می درخشد مبهوت روی ماهش مهتاب بود از اول بعد از امامتش نه از صبح آفرینش ارباب زاده بود و ارباب بود از اول تا سمت بارگاهش من هم پری بگیرم این دل شبیه فطرس بی تاب بود از اول دیدار حضرتش را اذن دخول باید زایر مودب بر آداب بود از اول ذریه اش شهید گودال شد از اخر مردی که خود شهید محراب بود از ا ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
در راه وصل عشاق شدیم و خون جگری خواستیم ما در جاده تو دربدري خواستيم ما بى دردسر ، وصال گوارا نميشود در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما سنگ ملامت از همه خورديم سالها در كوچه ات اگر گذرى خواستيم ما از دربدر شدن بخدا خسته نيستيم آوارگى بيشتري خواستيم ما گويا خود تو هم نظرى داشتي به ما وقتيكه كه گوشه نظرى خواستيم ما در خانه راه دادى و بالا نشانده اي ورنه گليم پشت درى خواستیم ما حالا شبيه فطرس پرسوخته ، همه زانو زديم و بال و پرى خواستيم ما . باليم و در هواي تو پر در مياوريم امشب ز كربلاى تو سر در مياوريم . واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما اين روزگار يكسره سم داد دست ما اما تو نه ، هميشه عسل داده اى به ما مردم كه جاي خود ، چقَدَر حسن آبرو نزد خداى عز وجل داده اى به ما ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ايم خيرت قبول ، خيرالعمل داده اى به ما نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت تو گوهر بدون بدل داده اى به ما يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم يك كربلا كه حداقل داده اى به ما . يادش بخير دفعه اول ، چه خوب بود تصوير گنبد حرمت در غروب بود . يادش بخير گوشه ايوان حسين جان يادش بخير نم نم باران حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده گريان ، حسين جان يك پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان ، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران ، حسين جان يادش بخير كودكي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان ، حسين جان يادش بخير پشت در تكيه محل دعواى كودكانه طفلان ، حسين جان يادش بخير نوحه تركى روضه ها با لحن آذرى سنه قربان ، حسين جان . ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم . ديديم در خدا بخدا ما حسين را خوانديم در يك آيه خدا را حسين را اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود گفتيم لا موثر الا حسين را تكليف با حسين مني انا من حسين چيست؟ ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟ بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما بالاسر عمارت مولا ، حسين را يكجور ديگري بخدا ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ارباب عشق بــر ســر گـهـوارهٔ اربــاب غـوغـایـی بـه پاست بـر سر بوسیدن رویش چه دعوایـی به پاست عرش را زهرا خـودش زیـبـا و تـزییـن می‌کند شوروشوقی در دلش وقت گل‌آرایی به پاست فـوج فـوج از آسمـان‌هـا مثـل بـاران می‌رسنـد از مـلائـک نـزد زهــرا مـوج دریـایـی به پاست جبـریـیـل آمد، و مـیکـایـیـل و عـزرایـیـل هـم آمد اسـرافـیـل هـم، بـزم مـصفـایـی به پاست فـطـــرس آمــد، انـبــیــأ و اولــیــا هـم آمـدنـد خـانـهٔ حـیـدر چه مهـمـانـی زیبـایـی به پاست آمــده آن دلــربــایــی کـه بـهــار جـان مـاسـت فصل جان عاشقانـش را شکوفـایـی به پاست من‌که باشم؟ تاکه یک‌تن از محبانش خداست عـشـق در قنداقه و گهـواره جنبانش خداست سید محسن حبیب اله پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیرم حسین وقتی به برگ_ سوم شعبان سررسید_ نام تو را نوشت خدا، غم به سر رسید
اُدعونی أَستَجِب لَکُم” ازعرش خوانده شد 

از بخشش گناه خلایق خبر رسید 

روح خدا دمیده به جسم ثواب شد 

از هرگناه ناله‌ی 
أین المفر؟” رسید مصراع آخرین مخمّس سروده شد شعر بلند عشق به اوج هنر رسید هم نور پرفروغ مسیر هدایت و هم ناخدای کشتی خیرِ بشر رسید شش‌ماه خورد از دل کوثر شراب ناب حالا درخت سیب نبی را ثمر رسید چشم نبی همین که به رویش گشوده شد گویا جمال روی خودش در نظر رسید از جوهر وجودی خود، کاتب‌الرسول والشمس را نوشت و سر والقمر رسید هر شعر من به مرحمتش چندبیت هم از آنچه بود در نظرم بیشتر رسید فطرس به لطف یک پر قنداقه‌ی حسین بعد از هزارسال دوباره به پر رسید نام حسین آمد و قلب قلم شکست بی‌اختیار شعر به جایی دگر رسید
افتاده بود زینت دوش نبی به خاک” 

باخنجری به قصد سرش یک‌نفر رسید 

وقتی که کار غارت خیمه تمام شد 

با کاروان نیزه زمان سفر رسید 

آقا ببخش! روضه اگر ناتمام ماند... 

قصه گذشت از تن و حالا به 
سر” رسید مجتبی خرسندی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین (ع) فاطمه مادر علی باباش اصالت را ببین زادگاهش خانه مولا ولادت را ببین آمده نورً علی نور و برای دیدنش جبرییل از آسمان آمد عیادت را ببین دستبوس حضرتش عیسی و موسای کلیم رهنمای خضر گردیده است کسوت را ببین حرمتش عفو خدا را شامل آدم نمود روضه اش پیش از خودش بوده است قدمت را ببین مصطفی در گوش او نجوای قرآن کرد و دید پاسخش را داد با لبخند صحبت را ببین خانه طاها شکوهی یافته ، اینجا خدا خون خود را آفریده اوج عزت را ببین چار تن غرق سرورند و شعف از مقدمش پنج تن کامل شده جبریل عترت را ببین مصطفی مولا حسن زهرا همه محو حسین نعره جبریل می آید که حیرت را ببین از حسین منیِ شخص نبی دریافتم یک ستون از اصل دین این است حرمت را ببین روی دوش مصطفی رفته است و آغوش بتول زینت دوش نبی گردیده زینت را ببین حک شده نامش به روی سر در باغ بهشت نام او خون خدا شد اوج شو‌کت را ببین رخصت از زهرا که آمد ذکر او برداشتم لطف زهرا را ببین اوج سعادت را ببین  گر قلم در مدح نور چشم حیدر برده ام  این عنایت را ز لطف شخص مادر برده ام  قافیه دنباله دار است و به تکرار ردیف  شعر را در قتلگه با دیده تر برده ام در هوای گندم ری خون او را ریختند این چه سودای ذلیلی بود ذلت را ببین سر جدا کردند از او تشنه لب با هلهله در خیال خام نامردان رشادت را ببین کوفه آب و نان خود از دولت حیدر گرفت قدر نشناسی نگر عصیان ملت را ببین زیر سم اسبها قرآن ناطق پاره شد ناله قرآن به گوش آمد تلاوت را ببین روی خاک افتاد عریان با لب تشنه ، حسین سید خیل شهیدان شد جلالت را ببین زیر تیغ و نیزه هم بر حال و روز قاتلش بر لبش دارد دعای خیر ، رافت را ببین کشته شد با سنگ و تیغ و نیزه و تیر و عصا آه مظلومی ببین نوع شهادت را ببین وقت تاراج خیامش شد ، یکی خلخال برد دیگری انگشتری را برد قسمت را ببین در اسیری حرامی ها حرم افتاد ، اما زینبش فتح کرده شام را آری صلابت را ببین یک به یک دارد حساب گریه کن ها را حسین قطره ها را میکند دریا سخاوت را ببین قطره ها را از کرم هم سنگ دریا میکند میبرد در صحنه محشر کرامت را ببین اشک حتی قدر یک بال مگس باشد ،حسین روز محشر میخرد آری شفاعت را ببین میزند فریاد جبراییل از کار حسین های شیطان چشم خود وا کن قیامت را ببین او که از روز ازل دارد عنایت میکند در قیامت هم یقین دارم قیامت می ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باب رحمت امشب نوید مرغ حق آید به گوشم امشب کشیده پر ز دامن عقل و هوشم امشب دخیل خوان پیر می فروکشم امشب شراب ناب دارم در خروشم جام از تولا بر لب نوکر رسیده ای باده نوشان باده از کوثر رسیده امشب دوباره بیقرار بیقرارم امشب دوباره مست مست مست یارم بستم دخیل اشک بر زلف نگارم شورم شرارم شوقم و ابر بهارم بار دگر حق باب رحمت را گشوده تا بوده این مولود نامش عشق بوده این معنی و مفهوم ناب نام عشق است ز آغاز او بوده است و هم انجام عشق است هر کس اسیرش شد یقین در دام عشق است آری حسین ابن علی بر بام عشق است عالم همه مجنون این عنوان و نامند شاهان غلامان سرایش را غلامند آمد به ساحل برد ما را با نگاهی شد ناجیِ افتادهء گم کرده راهی هر چند کمتر بوده ایم از پرّ کاهی با مهر خود بخشید ما را تاج شاهی عزّت سعادت نقل بازار حسین است ارباب ما باب النجات عالمین است آدم بدون ذکر او آدم نمی شد بی روضه اش از سینه رفع غم نمی شد گر رشتهء پیوند ما محکم نمی شد شاید سر ما پیش خالق خم نمی شد آری مسلمان امیری حق سرشتیم با او یقیناً ساکن باغ بهشتیم با یک نظر اهل رهایی کرد ما را رفت و فدایی شد فدایی کرد ما را خون خدا بود و خدایی کرد ما را با خون خود کرببلایی کرد ما را یک نیم روزی خاک عطشان را منا کرد بی کعبه ما را حاجی کرببلا کرد آزاده بود آزادگی کرد و رها رفت در پای عهدش با خدا تا انتها رفت با جسم عریان غرق در خون تا خدا رفت گرم تماشا بود تا بر نیزه ها رفت او رفت اما قصهء ویرانه باقیست او سوخت اما قصهء پروانه باقیست  داریوش جعفری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
در راه وصل عشاق شدیم و خون جگری خواستیم ما در جاده تو دربدري خواستيم ما بى دردسر ، وصال گوارا نميشود در راه وصل ، دردسرى خواستيم ما سنگ ملامت از همه خورديم سالها در كوچه ات اگر گذرى خواستيم ما از دربدر شدن بخدا خسته نيستيم آوارگى بيشتري خواستيم ما گويا خود تو هم نظرى داشتي به ما وقتيكه كه گوشه نظرى خواستيم ما در خانه راه دادى و بالا نشانده اي ورنه گليم پشت درى خواستیم ما حالا شبيه فطرس پرسوخته ، همه زانو زديم و بال و پرى خواستيم ما . باليم و در هواي تو پر در مياوريم امشب ز كربلاى تو سر در مياوريم . واژه به واژه شعر و غزل داده اي به ما اين گنج را تو روز ازل داده اي به ما اينجا كسى به عاشقى ما محل نداد تنها تو بوده اى كه محل داده اى به ما اين روزگار يكسره سم داد دست ما اما تو نه ، هميشه عسل داده اى به ما مردم كه جاي خود ، چقَدَر حسن آبرو نزد خداى عز وجل داده اى به ما ما پنج وعده وقت قنوت از تو گفته ايم خيرت قبول ، خيرالعمل داده اى به ما نامت چقدر گريه ز چشمان ما گرفت تو گوهر بدون بدل داده اى به ما يكبار دست خالى از اين در نرفته ايم يك كربلا كه حداقل داده اى به ما . يادش بخير دفعه اول ، چه خوب بود تصوير گنبد حرمت در غروب بود . يادش بخير گوشه ايوان حسين جان يادش بخير نم نم باران حسين جان پايين پا درست زمينگير تو شديم يادش بخير ديده گريان ، حسين جان يك پيرمرد رو به حرم گريه اش گرفت ياد مدينه گفت حسن جان ، حسين جان ما در همان زيارت اول عوض شديم يادش بخير توبه و غفران ، حسين جان يادش بخير كودكي ام بين دسته ها پرچم به دوش بين خيابان ، حسين جان يادش بخير پشت در تكيه محل دعواى كودكانه طفلان ، حسين جان يادش بخير نوحه تركى روضه ها با لحن آذرى سنه قربان ، حسين جان . ما در همين حسينيه ها قد كشيده ايم با چشم خويش معجزه بسيار ديده ايم . ديديم در خدا بخدا ما حسين را خوانديم در يك آيه خدا را حسين را اين اعتقاد ماست كه در عالم وجود گفتيم لا موثر الا حسين را تكليف با حسين مني انا من حسين چيست؟ ديديم ما رسول خدا يا حسين را؟ بايدنجف رويم و زيارت كنيم ما بالاسر عمارت مولا ، حسين را يكجور ديگري بخدا ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
أین الحسینیون فطرس بیاورید کرامت شروع شد باران گرفت، لطف و عنایت شروع شد دنبال نوکرند برایش پیمبران أین الحسینیون ولایت شروع شد ما را به راه راست بَرَد ابروی کجش یک نوع دیگری ز هدایت شروع شد قنداقه تا به دست رسول امین رسید «ای جان امتم به فدایت» شروع شد در عمق ذات حضرت پروردگار خویش آنقدر رفت و رفت ، نهایت شروع شد آمد برای اهل سماوات سرپرست فامیلیِ تمام ملائک حسینی است مجنون بیاورید که لیلا رسیده است عیسی بیا ببین که مسیحا رسیده است از مهر و عاطفه بنویسید شاعران حالا که شاه بیت غزل ها رسیده است خورشید و ابر و باد و مَه از خلق های اوست خیر حسین بر همه دنیا رسیده است این سفره پهن شد که دهد حق خودی نشان لؤلؤ به بحر حیدر و زهرا رسیده است از عرش با ملائکه در بین محملی خضر نبی برای تماشا رسیده است هرجا حسین گفته شود هست میکده شأن نزول سورهء والفجر آمده ذکر حسین روزیِ یک سال انبیاست گریه به شاه أحسن احوال انبیاست بر گرد هم نشسته و روضه گرفته اند ذکر حسین باعث اکمال انبیاست پیغمبران به واسطهء گریه بر حسین (ع) تا عرش میروند، پر و بال انبیاست باید بپرسد از خود آن مرده یا عصا هر کس که گفته معجزه ها مال انبیاست حضرتْ اراده کرده که اعجاز میشود مثل پدر همیشه به دنبال انبیاست چشم و چراغ حیدر و زهراست، یاعلی(ع) دنیا به نام حضرت آقاست، یاعلی(ع) ما را پناه نیست به جز کشتی نجات راه نجات ماست از این دار مشکلات بر پرچم سیاه غمش تکیه می کنم جانم فدای ماتم لب تشنهء فرات بودند دیو و دَد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کائنات گودال تنگ و روی تن شاه پر ز سنگ نیزه شکسته ها به تنش از همه جهات از بس شلوغ بود که دیگر نمی رسد از روی تل صدای فغان مخدرات باز این چه شورش است! خدایا همه زدند با تیغ و سنگ و نیزه در آن همهمه زدند آنجا سر لباسْ که دعوا مرافه شد هرکس ز خیمه دید تنش را کلافه شد از بس که خون او ز سر تیغ ها چکید هر جای قاضریه پر از عطر نافه شد بعد از غروب یک طرف دشت غرق حُزن یک سوی دیگرش همه دارالضیافه شد مانده سه روز پیکر او زیر آفتاب تاول به زخم های عمیقش اضافه شد رأس حسین(ع) از پی آزار اهل بیت آویز درب اصلی دارالخلافه شد یک بار اگر زیارت ناحیه وا کنی باید ز غصه جان ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
بر مشام خاکیان بر مشام خاکیان بخشیده جان بوی حسین شد گلستان کل عالم از گل روی حسین ماه شعبان را رسول الله خوانده ماه خود چون نمایان می شود در آن مه روی حسین دست ِ خالی ، دست ِپر ، افلاکیان و خاکیان هر که را دیدیم راهی می شود سوی حسین جبرئیل از آسمان با سر می آید تا زمین مست ِ مست ِ مست ِ مست از نام دلجوی حسین آی دنیا ، این حسابش فرق دارد با همه وای بر تو گر شود کم ، یک سر ِ موی حسین می کند بر اهل باطل ، خواب را زین پس حرام زور بازوی علی و زور بازوی حسین دارد از کار جهان کم کم گره وا می شود سرور آزادگان تشریف فرما می شود کرده غوغا مهربانی ِ بدون منتی هر چه طوفان بود را برده نسیم رحمتی آمده باب نجات ِ کل دوران ها حسین میکشد شیطان ز دل امشب چه آه حسرتی آمده آن کس که دارد مهربانی های او قدّ ِ سنّ ِ حضرت حوا و آدم قدمتی هر که هستی ، هر چه هستی همره فطرس بیا ای گنهکاران نباشد بهتر از این فرصتی کوری چشم تمام ابتران رو سیاه فاطمه آورده بهر دوش بابا زینتی کفر آنهایی که می دانید بالا آمده یا علی گویید بابای علی ها آمده آیه والفجر در آغوش کوثر ، دیدنی است دومین شیر ِ ولی الله ِ اکبر دیدنی است آسمان جانم حسن ، جانم حسن دارد به لب شوق دیدار ِ برادر با برادر دیدنی است عرش و فرش امشب همه هستند سرتا پای چشم بس که آقازاده ی زهرا و حیدر دیدنی است اینکه روز اولش کرده شفاعت این چنین دستگیری هاش در فردای محشر دیدنی است آن که او را جور دیگر دوست می دارد خدا لیلی ِ تا روز محشر بی برابر دیدنی است شیر مردی که شود در کل عالم غیرتش رمز ماندگاری ِ دین پیمبر، دیدنی است آی اسلام ِ محمد ، بیمه هستی با حسین ماندگاری ِ تو را با خون زَنَد امضا حسین در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین آبرو خواهی اگر هم در ز ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
من کویرم من کویرم آمدم تا ابر بارانم کنند آتشم اما در این شبها گلستانم کنند شب به شب این در زدن ها کار خود را می کند هر چه باشم درد ، در این ماه درمانم کنند من گناهم هر چه هست از نا امیدی کمتر است غرق عصیانم ، الهی غرق غفرانم کنند مست دنیایم ولی این شب نشینی ها مرا مست ِ مست ِ مست از سبحانَ سبحانم کنند هر چه باشم از محالات است در این بارگاه بی محلی بر من و حال پریشانم کنند چهارده شب من در این خانه گدایی کرده ام تا که امشب آستان بوس حسن جانم کنند ظلمت محضم ولیکن رو به ماه آورده ام بر خدای دست و دلبازان پناه آورده ام ریخت عالم را بهم ، دست عطای مرتضی هر که را دیدم شده امشب گدای مرتضی ثانیه ثانیه امشب به گل روی حسن مرده زنده می کند دارالشفای مرتضی آی دنیا بعد از این از فقر دیگر بیمه ای آمده مشکل گشای بچه های مرتضی لشکر باطل چه آید بر سرش ، الفاتحه ... فاطمه آورده سرلشکر برای مرتضی آمده تا روزهای تلخ را شیرین کند آمده غوغا نماید پا به پای مرتضی کار تزویر و نفاق و ظلم و فتنه زار شد عالمی مبهوت این شاه و سپهسالار شد ای مبارک ماه ِ این ماه مبارک یا حسن آمدی و با تو شد جود و کرم معنا حسن آشنا و غیر نشناسد مرام فاطمیت ای دلت دریاتر از دریاتر از دریا حسن ای که بر زهرا تو اول بار مادر گفته ای ای بزرگ و ای سرآغاز بنی الزهرا حسن شیر مرد معرکه ، سردار صفین و جمل هر کسی که با تو در افتاد شد رسوا حسن ای که زد صلح تو طعنه تا ابد بر هر چه جنگ هر چه آید پیش ، باشد پرچمت بالا حسن اولین شاگرد و شاگرد اول مولا تویی مرشد شیران بی تکرار عاشورا تویی ای همیشه چاره سازم دوستت دارم حسن سرور بنده نوازم دوستت دارم حسن همدمم ، سنگ صبورم ، ای پناه آخرم محرم هر درد و رازم دوستت دارم حسن مهربان آقای من یک بار هم در خانه ات رد نشد دست نیازم دوستت دارم حسن بارها با نام تو در طرفه العینی فقط طی شده راه درازم ،دوستت دارم حسن هر که خواهد هر چه گوید من مسلمان توام ای نیازم ای نمازم دوستت دارم حسن من به مردم گفته ام دارم رفاقت با حسن آبرویم را نبر روز قیامت یا حسن یا معزالمومنین ای خسته از بی عارها آمده جانت به لب از ظاهرا دین دارها آی لعنت تا قیامت بر مرام روزگار هیچ کس یاور نشد بر یاور بی یارها هم به مسجد ، هم به خانه ، هم میان کل شهر خوب حقت را ادا کردند ا ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای جانم حسین در زمین و آسمان یکتاست، ای جانم حسین مهربانی های او غوغاست ، ای جانم حسین می خرد دَرهم ، سوا کردن نباشد عادتش بس که مثل مادرش زهراست ، ای جانم حسین هر که با او در بیفتد را خدا خوارش کند پرچم ارباب ما بالاست ای جانم حسین هر چه بد کردیم ما ، او خوب بود ، او خوب بود بیشتر از ما به فکر ماست ای جانم حسین شک ندارم قاتلش را هم شفاعت می کند آی مردم او دلش دریاست ، ای جانم حسین داد سر اما به ذلت زندگی را سر نکرد بچه شیر حضرت مولاست ای جانم حسین ما رایت ِ زینب کبری به عالم یاد داد زندگی با او فقط زیباست ، ای جانم حسین آبرو خواهی اگر هم در زمین ، هم آسمان با حسین بن علی بن ابیطالب بمان  محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عزیزم حسین رود سمت خانه ی دریا قدم برداشته دامن دشتِ پر از آلاله نم برداشته تا که بنویسد به روی پلک او `فَتحًا مُبین” حضرت حق از پر فطرس قلم برداشته آهِ حسرت می کشد،هی پشتِ دستش می زند چون که جبریل از لب او بوسه کم برداشته چهره ی”قند”و”نمک” پوشیه اش افتاده است دست حیدر پرده از تیغ دو دم برداشته عکس لبخند ملیحش قاب ها را شاد کرد از رخ آئینه ها تصویر غم برداشته بوی سیبی از پر قنداقه ی او پخش شد... عالمی را ناگهان عطر حرم برداشته آسِمان بار امانت را به پیغمبر سپرد آفتابش را به دست ساقی کوثر سپرد چشم ما اندازه ی بال مگس نمناک شد بعد از این نم بود که لوح دل ما پاک شد کشتی ات تا بادبان عاشقی را باز کرد با سجودِ بادهای بی امان کولاک شد مادر تو مادر آب است ای فرزندِ نور مادر تو همسر بابای اهل خاک شد مادر تو بانی خلق تمام عالم است مادرت شان حدیث قدسی لولاک شد گرچه شیعه مست انگور”ضریح”مرتضی است چادر خاکیِ زهرا سایه ی این تاک شد حضرت صدیقه ی کبری دلش می خواست..،پس یا”حسین بن علی” ذکر لب افلاک شد این حسینِ روی لب ها از دعای فاطمه است تا قیامت شیعه مدیون عطای فاطمه است پنجمین خورشید روی پشت بام پنج تن نیمه ی شب ها تویی ماه تمام پنج تن تو نوای نای خاموش حسن گردیده ای از گلویت پخش می گردد پیام پنج تن یا حسین و یا حسین و یا حسین و یا حسین... ذکر شیرین تو شد تکیه‌کلام پنج تن صبح و ظهر و عصر و شب..،هرلحظه از عرش خدا می رسد تا کربلا عرض سلام پنج تن ظاهراً ما را خدا خوانده غلام کوی تو باطناً ما را خدا خوانده غلام پنج تن عاشقی وقتی که پایانِ خوشی دارد،خوش است پس تو باید می شدی حُسنِ ختام پنج تن سیب را آدم به عشق روضه ی تو چیده است هفت شهر عشق را عطار در تو دیده است کهکشان با صدهزار آئینه تزئین می شود آسمان با آفتاب و ماه آذین می شود ای که احکام شریعت در وجودت جمع شد غالباً دین با بیانات تو تبیین می شود در قیامت رخت شاهی را به تن خواهد نمود پشت درب خانه ی تو هر که مسکین می شود نان بچّه‌شیعه ها از دستپخت فاطمه است رزق ما از سفره ی بابات تأمین می شود هرکسی قدر پر ارزن برایت خرج کرد از زبان حضرت صدیقه تحسین می شود خواهرت در روضه تقسیم وظایف می کند تحت امرش شغل نوکرهات تعیین می شود یاد خُشکی لب تو سخت گریه می کنم سینه ام هرگاه از اندوه سنگین می ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
قلب رو به قبله‌ام قلب رو به قبله‌ام را کرد احیا پرچمت ای نفس‌هایم بقربان مسیحا پرچمت هر محرم با هزاران شوق بر تن کرده‌ام رخت مشکی ظاهراً، در باطن امّا پرچمت قامت گردن کشان خم میشود بی اختیار هر کجا که میشود از دور پیدا پرچمت بس که مواج است از چندین خیابان دورتر مانده‌ام دریا به چشمم میخورد یا پرچمت!؟ بر سر خورشیدِ گنبد تا می‌افتد سایه‌اش میشود زیباترین تصویر دنیا پرچمت غبطه خوردن کار خاک و آب و آتش میشود باد وقتی عشق بازی میکند با پرچمت هر فرازی دیده‌ام با خود فرودی داشته‌‌است «هر چه بالا رفت پایین آمد الّا پرچمت» با تو هر کس بود ماند و بی تو هر کس بود رفت هست از روز ازل تا حشر، بالا پرچمت  میثم کاوسی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
جانم حسین خدا بر مصحف خود آیه ی غفران عطا کرده به خلق خود نماد واژه ی رحمان عطا کرده پس از اعطای مروارید حُسن، از عرش اعلایش به دریای علی (ع) و فاطمه (س) مرجان عطا کرده دمیده عطر سیب از جانب باغ حسین آباد بنازم باغبان را چون گل و ریحان عطا کرده خدا را تا قسم دادند بر اسمش کرم جوشید به یُمن او خداوند از قدیم احسان عطا کرده رسید و از سرانگشت رسالت شهد می نوشد حسینٌ منّی آمد بر محمّد (ص) جان عطا کرده مسلمانی دین و رکن ایمان جاودانی شد حسینیٌ بقا را ایزد منّان عطا کرده خدا را بهر این نعمت هزاران شکر زیرا که به جانهای تمام شیعیان جانان عطا کرده بنازم لطف ایزد را به حال عاشقان زیرا به عشقت اشک و آه و ناله و افغان عطا کرده چه دلداری چه آقایی چه اربابی چه مولایی به شهر عشق، سلطان جهان سلطان عطا کرده کویر خشک دلها بعد از این آباد خواهد گشت اله گریه ها بر دیده ها باران عطا کرده از این آتش که در این طور سینا شعله ور گشته به جمع عاشقانش سینه ی سوزان عطا کرده همان سردار که چرخ و فلک دور سرش گردند به سرهای همه سر دادگان سامان عطا کرده رسیده قصه اش بر سر اگرچه اول عشق است قضا را حق چو بنویسد چنین پایان عطا کرده شنیدم راس شه بر نیزه ها قرآن تلاوت کرد دوباره جنگها بر نیزه ها قرآن عطا کرده ز آیات سر نیزه عجب دارم که تیغ خصم به اهل کاروان قاری خوش الحان عطا کرده رسید از بعد عاشورا صبا با عطر گیسویش خدا بر راس بر نی گیسوی افشان عطا کرده علی (ع) بخشید در حال رکوعش خاتم خود را حسینش خاتم خود را به خون غلطان عطا کرده دمی که خیزران بوسید لبهای چو قندش را شنیدم پیشکش بر خیزران دندان عطا کرده خراب مسلک پیر خراباتم که در شامی به طفلش مرقدی در گوشه ی ویران عطا کرده منم آن راهب دیر حسینیه که از لطفش خدا بر گرد شمع تو به من ایمان عطا کرده مقام نوکری ات را چو دیدم آتش عشقت در این وادی به رسم موسِی عِمران عطا کرده  جواد محمودآبادی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ارباب عشق بــر ســر گـهـوارهٔ اربــاب غـوغـایـی بـه پاست بـر سر بوسیدن رویش چه دعوایـی به پاست عرش را زهرا خـودش زیـبـا و تـزییـن می‌کند شوروشوقی در دلش وقت گل‌آرایی به پاست فـوج فـوج از آسمـان‌هـا مثـل بـاران می‌رسنـد از مـلائـک نـزد زهــرا مـوج دریـایـی به پاست جبـریـیـل آمد، و مـیکـایـیـل و عـزرایـیـل هـم آمد اسـرافـیـل هـم، بـزم مـصفـایـی به پاست فـطـــرس آمــد، انـبــیــأ و اولــیــا هـم آمـدنـد خـانـهٔ حـیـدر چه مهـمـانـی زیبـایـی به پاست آمــده آن دلــربــایــی کـه بـهــار جـان مـاسـت فصل جان عاشقانـش را شکوفـایـی به پاست من‌که باشم؟ تاکه یک‌تن از محبانش خداست عـشـق در قنداقه و گهـواره جنبانش خداست سید محسن حبیب اله پور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ای عشق آمدی و تسلای ما شدی روح و روان و راحت جان های ما شدی پایان ترسِ روزِ مبادای ما شدی از عرش نور آمدی آقای ما شدی حبل المتین اهل ولایت، خوش آمدی سر سلسله، به خط شفاعت خوش آمدی قلب بهشت با تو تپیدن گرفته است فطرس دوباره بال پریدن گرفته است جبریل وحی نوبت دیدن گرفته است در شهر، شور عشق وزیدن گرفته است از روشنای نام تو جنت سراج داشت دنیا فقط به چون تو کسی احتیاج داشت تازه شده هوای بهشت و ترنّمش افتاده است آتش دوزخ تلاطمش زیباست روی صورت زهرا تبسمش حالا کسا شناخته خورشید پنجمش بر طاق عرش نام تو در اهتزاز شد پرونده ی شفاعت از این لحظه باز شد شب بودم و به مهر تو اکنون سپیده ام حالا که آمدی قدمت روی دیده ام حُسن حسین بوده هر آنچه شنیده ام عمری فقط به سمت حرم پر کشیده ام پروانه ایم و حضرت خورشید آمده است جان دوباره ای به مأذن امید آمده است عاشق تر است آنکه به تو مبتلا تر است چشمش به هر چه غیر تو بی اعتنا تر است هر کفتری به گنبد تو باوفا تر است در آسمان کرببلایت رها تر است جنت زمینی است به پاسِ ضریح تو من زنده می شوم به تماسِ ضریح تو ای تربتت شراب ترین باده از ازل کار دلم به دست تو افتاده از ازل حتی خدا به نور تو دل داده از ازل ما بوده ایم کرببلا زاده از ازل دردی دوا نکرده کسی غیر تو ز ما ما را دوباره پر بده در راه کربلا بگذر ز کوچه های دلم جان من فدات تا گل دهد کویر تنم زیر ردِّ پات اردیبهشت می وزد از پشت پلک هات با من چه کرده ای تو به دوری ز کربلات این لطف توست مثل منی از تو دم زده این شعر را نگاه تو بی شک رقم زده چشمم ز هر کسی به ضریحت دخیل تر نام تو هست از همه عالم جمیل تر باران بزن به آتش نفسم، خلیل تر دلتنگ کربلام، ز اشکم دلیل تر؟ خوشبخت آنکه پلک دلش خیس روضه هاست چشمان او تجسم تندیس روضه هاست نشنیده است جز تو کسی التماس ما وقف تو بوده است تمام حواس ما از تو جدا شدن شده تنها هراس ما بوی حسین می دهد عطر لباس ما نوکر شدم که رو نزنم من به هر کسی غیر از تو من نگفته ام ارباب بر کسی گهواره ات که منبر پیدای روضه شد... لب های تشنه ات که الفبای روضه شد... میلاد تو تولد زیبای روضه شد چشمان خیس فاطمه امضای روضه شد ای دانه دانه اشک غمت بی بدل ترین حی علی العزای تو خیرالعمل ترین ای که ذبیح کرببلایی حسین جان جسمِ مُرَمَّلٌ البِدمایی حسین جان زخمی سنگ و چوب و عصایی حسین جان زیبای سر جدا ز قفایی حسین جان ای کشته ی فتاده به هامون عزیز دل ای صید دست و پا زده در خون عزیز دل @hadithashk