eitaa logo
حدیث اشک
7.1هزار دنبال‌کننده
46 عکس
86 ویدیو
7 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
شیرخواره تشنگی کودکان حساب ندارد بین حرم شیرخواره خواب ندارد چنگ نزن ای علی که سینه مادر هیچ به غیر از دل کباب ندارد رفته و گشته سکینه خیمه به خیمه هیچکس اما دو قطره آب ندارد گریه‌اش از روی ضعف نیست یقینا مرد برای نبرد تاب ندارد داد به دست حسین کودک خود را مادر شش ماهه اضطراب ندارد تکه قرص قمر به دست حسین است صورت ماهش چرا نقاب ندارد؟ دوش به دوش حسین رفت یه میدان تا که نگویند هم‌رکاب ندارد مذهبتان هرچه هست لشکر کوفه کشتن نوزادها ثواب ندارد تیر سه شعبه به انتخاب علی بود حرمله که حق انتخاب ندارد هست شتابان علی برای شهادت تیر به اندازه‌اش شتاب ندارد اوج شقاوت ببین که قاتل پستش گفت که از کرده‌اش عذاب ندارد دخترش از طفل اگر سراغ بگیرد شرمْ پدر دارد و جواب ندارد مادر شهزاده از حسین نرنجید هیچ گلایه از آن جناب ندارد مطمئنا که حسین تا به قیامت گریه کنی بهتر از رباب ندارد گریه کنان زیر آفتاب نشسته سایه‌ای از نور آفتاب ندارد  آرش براری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع) دوساعت برای تو منت کشیدم از این مردمِ بی مروت کشیدم لبانت نشان دادم و خنده کردند ولی منت این جماعت کشیدم چقدر از رُباب و چقدر از رقیه خجالت کشیدم خجالت کشیدم تو را با سه‌شعبه به من دوختند و چه دردی زمان اصابت کشیدم تو چسبیده بودی بر این سینه دیدی که این تیر را با چه زحمت کشیدم مبادا که سر روی دستم بماند به دقت کشیدم به دقت کشیدم برای گلوی تو یک بوسه بس بود چقدر آه از این جراحت کشیدم سفیدی دندان شیریت دیدم فقط تا در خیمه حسرت کشیدم تو را خاک کردم برای نشانی... به دور مزارت کمی خط کشیدم ولی نیزه‌داری پس از من بگوید که یک بچه از زیر تربت کشیدم دعا کن که پیش رباب این نگوید به یک ضربه از خاک راحت کشیدم `زدند و بریدند اما نگفتند برای تو شش‌ماه زحمت کشیدم” حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین(ع) از توو آغوش عمو جون منو بردن سوی نیزه تا چشامو باز کردم جای من شد روی نیزه با کی درد دل کنم من درد من بجز گله نیست پایین نیزه رو دیدم کسی غیر از حرمله نیست با کی هم صحبت بشم من عمه زینب که اسیر شد به رقیه چشم‌ دوختم سه سالشه اما پیر شد عمو عباسم روی نی به سکینه حواسش هست نمیدونم چرا گاهی روی نیزه چشاشو بست همه غمها به دلم ریخت یابن زهرا دل دونیمم بیا سمت نیزه ی من آخه من بچه یتیمم چند تا نیزه اون طرف تر روی نی برادرم بود کسی نیست دور و برمن کاشکی اینجا پدرم بود یه دفه توو اون شلوغی که همه جا بود پر از دود سر شیرخواره رو دیدم روبروی سر من بود علی اصغر کجا بودی دیدی دستامو بریدن؟ ای پسر عمو ندیدی گلوی منم دریدن راستی اصغر رد اون تیر روی حلقوم تو مونده حرمله چجور تو رو زد منو که خیلی سوزونده علی جون از تو چه پنهون هنوزم گلوم میسوزه ولی می دونم که بیشتر حنجر عموم میسوزه من سه شعبه خوردم امّا گلوی بابات سنان خورد نمی خوام برنجی اما صد دفه توو قتلگاه مُرد حق میدم که ساکتی تو خسته تر هستی ز خسته راه حنجرت رو نیزه معلومه بدجوری بسته  محمود اسدی شائق لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
غماهنگی گرفته مادر تو الهی کاش چشمم تر نمی‌شد و این گهواره بی اصغر نمی‌شد خوشم با یادگاری‌هات ای کاش که زخم ناخنت بهتر نمی‌شد غماهنگی گرفته مادر تو زِ خون رنگی گرفته مادر تو از آن دَم که نفس در سینه‌ات سوخت نفس تنگی گرفته مادرِ تو جهان را خنده‌ات می‌ساخت مادر تو را بالا که می‌انداخت مادر چه آمد بر سرت در این چهل روز که روی نِی تو را نشناخت مادر غم تو درد من داغ حرم داشت پدر بعدِ برادر پشت خم داشت یکی از شعبه‌هایش بر دلش رفت سه‌شعبه کاشکی یک شعبه کم داشت تو را زد حرمله یک خیمه پاشید تو را زد بعد از آن هم آب نوشید فقط بر پوستی بند است این سر گلویت را سه‌شعبه بد تراشید پدر را با پسر با هم چرا زد به روی سینه زخمی بی هوا زد نشان بگذاشت .... آمد بینِ گودال دقیقا روی آن یک نیزه را زد حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
حرمله خدام عذابت بکنه من یه مادرم، یه مادرِ شهید... که شدم از داغ یاسم موسفید گلمُ یه جوری چیدن از تو باغ که قدِ من‌و حسین هردو خمید گلِ‌من‌کِی‌طاقت‌سه‌شعبه‌داشت؟ سُرخ‌میشدگلوش‌،نمیشد‌بوسه‌کاشت! خدا لعنت کنه این حرمله رو.. بَدجوری تیر و روی گلو گذاشت آخ.. مِن الاذن الی الاذن.. سرت آخ.. مِن الورید الی الورید.. پرت هی تلظی کردی، دست و پا زدی آخ.. بمیره از غم تو مادرت... مگه تو ثمر نداری حرمله؟! از دلم خبر نداری حرمله... پسرم شیش‌ماهه بود با تیر زدیش، مگه تو پسر نداری حرمله؟! حرمله خدام عذابت بکنه الهي خونه خرابت بکنه.. هم علی‌مو کُشتی،هم آب ندادی خدا توی آتیش آبت بکنه همه ایستادن و داغ‌مو دیدن سر شیش‌ماهمو با تیر بریدن یکی سرسلامتی بهم نگفت همه‌به‌اشک‌چشام‌می‌خندیدن چقدر غصه و غربت کشیده... این حسینِ که مصیبت کشیده یه‌قدم می‌رفت، دوباره برمی‌گشت خیلی از رباب خجالت کشیده چطوری تنت‌رو توخاک بذاریم؟ بعد تو علی دیگه غصه داریم.. یه باره دیگه بخند برای ما... من و بابائیت مگه دل نداریم! سر قبرت حالا هِق‌هِق می کنم یادِ خاطرات سابِق می کنم کاشکی نبش قبر نشی با نیزه ها من از این غُصه‌ی تو دِق می کنم مثل زهرا تو رو بی هوا زدن چون عمومُحسن توی‌ِبلا زدن با سه‌شعبه زدنِت، ولی دیگه.. سر تو چرا به نیزه ها زدن؟! میونِ بلا.. دیگه نبینمت زیرِ دست‌وپا..دیگه نبینمت جای تو، تو آغوش مَنِ گُلم روی نیزه‌ها.. دیگه نبینمت هی‌باعمه‌زینب‌ازچشات میگم دارم از خنده‌ی رو لبات میگم روی نیزه، عمو لالا میخونه.. پای نیزه، من لالا برات میگم لالا لالا لالایی علی بخواب لالا لالا لالایی.. جانِ رباب کاش نبینم روی نیزه ای، تو هم.. نبینی دست منو بین طناب از روی نیزه نیفتی پسرم نیزه میلرزه نیفتی پسرم کمی طاقت بیار اینجا پُرِ از.. ..چشمایِ‌هرزه،نیفتی پسرم زیرِآفتاب‌می‌شینم‌آب‌ نمی‌خوام شبا دیگه نور مهتاب نمی‌خوام وقتی‌که تو خوابیدی به‌زیرِخاک من‌دیگه‌به‌این‌چشام‌خواب‌نمی‌خوام بعد تو ربابْ هم بی‌یاوره بعد تو چشم رقیه هم تَره مثل زینب که برادر نداره بعد تو سکینه بی برادره.. چطوری خاطره‌هاش یادم بره؟ ... لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا رضیع الحسین کسی که خم شده اما زمین نخورده منم کسی که بعد علی اکبرش نمرده منم ولی رباب مرا می کشد علی اصغر صدای آب مرا می کشد علی اصغر مدینه بعد دعای‌ حسین باران ریخت ولیکن آبروی من در این بیابان ریخت عموی تو وسط علقمه جواب نداشت دو مشک پارهء سقا دو قطره آب نداشت ز دست و پا زدنت دست و پای من گم شد میان اینهمه خنده صدای من گم شد هی التماس نکن منکه سوختم پسرم برو حرم، کفنت را ندوختم پسرم برو که مادر تو حاضر است جان بدهد اگر بدون تو گهواره را تکان بدهد رقیه هم شده بی حوصله چکار کنم؟ ببین گرفته کمان حرمله چکار کنم؟ چگونه صبر کنم حسرت ترا بکشم به روی حنجر صدپاره ات عبا بکشم کنار خیمهء تو حجله عزا بستند مسیر رفتن و برگشتن مرا بستند رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
دلواپسم داغ تو روزگارِ مرا گریه دار کرد ای عشق‌جان چه با دل تو روزگار کرد مانند مادران جوانمرده روز و شب باید نشست پای غم تو هَوار کرد دلواپسیم حضرت گریه به ما بگو باید برای زخم دو چشمت چکار کرد جبریل اشک زیر بغلهای او بگیر از آه مادرش چه دلی شعله‌زار کرد داغ حسین امام مرا پیر کرده است از بس که روز و شام جگر داغدار کرد گیسو بریز ای سر نیزه پسند من قربان آنکه باز مرا بی‌قرار کرد هر روز ظهر سایه‌ی آن نیزه دار بود آقا چه لطف‌ها که به آن نیزه دار کرد دارد گله رُباب از آن تیر می‌کند دیدی چگونه بچه‌ی ما را شکار کرد حسن لطفی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
یا علی اصغر(ع) جای گریه پسرم باز کنی لب خوب است آنقدر گرم شده که نکنی تب خوب است پیش مادر نشد آرام بگیری اما بروی خواب کمی محضر زینب خوب است آنقدر سوختم از هرم لب سوخته ات که دوام آورم از داغ تو تا شب خوب است لحظه ای هم که شده صبر کن از حال نرو که رقیه به همه گفته مرتب... خوب است برو شاید که خدا خواست هوا ابری شد آسمان، با پدر تشنه ات اغلب خوب است دست برده به کمان حرمله، اما حالم تا نینداخته ای باد به غبغب خوب است گرچه پلکت پسرم مثل سرت می افتد چشم من تا که نیفتاده به مرکب خوب است هول کردم! نکند همسفر نیزه شوی نیزه دار تو اگر هست مجرب خوب است اصلاً ای کاش دوباره به حرم برگردی جای گریه پسرم بازکنی لب خوب است  رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
اولاد اباعبدالله ای بزرگ همه ، نوزاد اباعبدالله وارث غیرت اجداد اباعبدالله حضرت محسن ِ اولاد اباعبدالله با تو حاجت به همه داده اباعبدالله پَر ِ قنداقه ی تو بال و پر نوکر هاست چون عمو روضه ی تو چاره ی ما مضطر هاست شب هفتم چه قَدَر مثل شب تاسوعاست هر چه خواهید بگیرید شب معجزه‌ هاست یارمان باب ِ حوائج شده حاجات رواست کرمش شامل عالم شده از بس آقاست این طبیبی که کُنَد درد ، دوا نشنیده غالبا بیشتر از خواهشمان بخشیده کیستی ای همه صاحب نفسان نوکر تو ای بزرگان همه زانو زده در محضر تو رو زده آبروی عالم امکان سر ِ تو شیر سرخ عربستان شده آب آور تو ابر و باد و مه و خورشید و فلک حیرانت اکبر و قاسم و عباس بلاگردانت شد گرفتار تو هر بنده گرفتار نگشت در دو عالم به کسی جز تو بدهکار نگشت دست و دلباز ! چرا عمر تو بسیار نگشت وای بر حال ِ زمین، دور تو یک بار نگشت در تو دیدم کرم ِ ارثی این سلسله را ترسم این است شفاعت بکنی حرمله را چیست جرمت که گرفتند ز چشمان تو خواب چیست جرمت که شده سهم تو اینگونه عذاب عرشیان مویه کنان ، گشته فلک خانه خراب کم تلظی بنما ، ای نوه ی مادر آب تو غم انگیز ترین روضه ی عاشورایی سند محکم مظلومیت بابایی وای از کینه ی دیرینه ی بدر و خیبر شده جنجال دوباره سر نام حیدر بیشتر از همه دیدند ستم از لشکر این علی بن حسین بن علی های پدر علی و خنده و محراب ِ دو دستان پدر آمده یاد همه ، فزت ُ و رب ِ حیدر فاطمه ناله زد و عرش در آمد آهش پدری تیر کشید از گلوی نوزادش آمده پشت در و مادر و فضه یادش یک نفر نیست در اینجا برسد بر دادش پدری خسته و شرم و قد ِ همچون دالش مانده کم حرمله هم گریه کند بر حالش گل نشکفته و پرپر شده ، ای وای رباب ذکر یک عرش سراسر شده ای وای رباب قدّ ارباب چو مادر شده ، ای وای رباب خاک ، گهواره ی اصغر شده ای وای رباب مانده کم جان دهد از دل نگرانی پدرش چشم سر نیزه بُوَد آه ، به دنبال سرش  محمد حسین رحیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولدی مثل ماهِ تمام وقت طلوع می‌درخشی و نور میباری اینهمه حسن را علی جانم ز پیمبر ز مادرم داری میروی میبری دل از حرمم چشم زنها همه به پشت سرت نه فقط میبری دل از حرمم میبری روح از تن پدرت دل اهل حرم پر از آشوب دل اهل حرم پر از غوغاست بین میدان که دیدمت گفتم تازه آغاز راه کرب و بلاست وسط معرکه علی دیدم حیدر و مصطفی و زهرا را یا علی هات یا علی پر کرد گوش تا گوش کل صحرا را سجده می‌کرد نیزه و شمشیر بر تنت سجده های پی در پی ذکر تکبیرشان بلند که شد شد مسیر سرت به جانب نی ماه رفتی ستاره برگشتی بی عدد بی شماره برگشتی تو منظم ز پیش من رفتی چقدر پاره پاره برگشتی تن تو دفتر و قلم نیزه چِقَدَر خون ز دفترت ریزد میکشم پیکرت میان عبا از عبا حیف پیکرت ریزد همه دیدند تشنه افتادی همه دیدند بی هوا زدنت خیز از جا ببین که می‌خندند به من و قطعه قطعهء بدنت گوش کن تو صدای زنها را گوش کن تو صدای زینب را عمه ات آمده کند احیا من و جان رسیده بر لب را داریوش جعفری ،_شعر_محرم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
ولدی ولدی زینب بیا ببین ثمرم ریخته زمین بالابلند اهل حرم ریخته زمین می خواستم بغل کنم اورا ولی نشد ازلای دستها جگرم ریخته زمین دست خودم که نیست اگر داد می زنم در پیش چشم من پسرم ریخته زمین دست خودم نبود که با زانو آمدم دیدم که قوت کمرم ریخته زمین مثل انار دانه شده پخش می شود از دامنم ببین گوهرم ریخته زمین دیدی خدا دعای مرا مستجاب کرد صدها علی به دور و برم ریخته زمین  قاسم نعمتی ،_شعر_محرم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
باشد نمان باشد نمان،باشد برو،باشد رهایم کن یک بار دیگر جان من بابا صدایم کن این آخرین عمری ببین بر زانو افتادم پاشو عصای دست من کاری برایم کن سرنیزه ها رفته به داخل درنمیاید خورده گره در کار من بابا دعایم کن این بددهن ها مسخره کردند اشکم را پاشو مرا از شمر و از خولی جدایم کن ناموس ما از خیمه زد بیرون علی.. بد شد زنده بمان و چاره ای بر غصه هایم‌ کن سید پوریا هاشمی ،_شعر_محرم لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹