eitaa logo
حدیث اشک
9.2هزار دنبال‌کننده
75 عکس
152 ویدیو
11 فایل
کانال رسمی سایت"" حدیث اشک"" اشعار اهل بیت ع http://hadithashk.com حدیث اشک هیچگونه تبلیغی ندارد اینستاگرام: http://instagram.com/hadith_ashk ارتباط با ادمین @Admin_hadithashk @asgharpoor53 تلگرام: http://t.me/hadithashk
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه رحمت جمله ای از نور روی طاق عرش افتاده است میزبان هم بحر مهمانان خود آماده است جان ما آماده یک مستی جانانه شد روزه داران لحظه دیدار صاحبخانه شد باز هم شکر پشت این در دیده عشاق تر ما به او مشتاق بودیم و او به ما مشتاق تر السلام ای ماه من ماه خدا ماه کریم دست خالی امدم با دعوت شاه کریم برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند یا علی گویان در میخانه را وا کرده اند من خجالت میکشم چون پیشواز آمد علی باز هم پیش خدا بهر گدا رو زد علی سفره را که چید مادر غصه ها شد برطرف چیست شیرینی روزه حَبِ انگور نجف خاک‌ پای بوترابم نوکر مولا حسن آخر سالی غبار از دل تکاندم با حسن ای که میگویی به رویت قفل درها بسته است کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن با همین سوز جگر با ناله میفرموده حسن هیچ روزی سختر از روز عاشورا نشد کربلا غوغا شد اما آب دست و پا نشد گریه کردم گرچه افطاری که خوردم زهر بود من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود روضه عطشان شدن را تشنه میفهمد فقط داغ حلق پاره اش را دشنه میفهمد فقط تا ته حلقوم او خون گلو رفته چقدر در دهان خشک او نیزه فرو رفته چقدر شاعر؟؟؟ لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
آب حیات رهرو آن است، که هر صبح براتش بدهند با نسیم سحری، آب حیاتش بدهند هر شب احیا کند، آنکه بچِشَد طعمِ سحر هر سحر، از سفرِ هجر نجاتش بدهند ای خوش آن عمرِ گرانمایه که با یار گذشت ای خوش آن بنده که از یار صفاتش بدهند مژده ی وصل، همان اذنِ ملاقاتِ علی است کز جمال ازلی، جلوه‌ی ذاتش بدهند چشمِ عاشق، دمِ مرگش به علی باز شود هر که با اوست، نجات از عرصاتش بدهند دیده چون بست ز اغیار، به جانان برسد دیده‌ی دیگری اندر ظلماتش بدهند چارده نورِ الهی، همه صف می‌بندند یک شبه، پاسخِ کلِ زحماتش بدهند چون رسد وقتِ سؤالاتِ نکیر و منکر همه پاسخ به زبانِ کلماتش بدهند باده‌ی آب بقا روزی هر کس نشود ای خوش آن مست که جام حسناتش بدهند بهترین روزی ما نوکریِ ارباب است عبد را خوبتر از صوم و صلاتش بدهند با بلا خو نکند، جز مدد کرب و بلا هر که را با غمِ دلبر درجاتش بدهند هر که شد زندگی اَش، وقفِ اباعبدالله شهد شیرین شهادت به مماتش بدهند زائرِ کرب و بلا، لال نمیرد هرگز پاسخِ ذکرِ حسین از نغماتش بدهند تشنه‌ی باده‌ی ارباب نمانَد عطشان خودشان جرعه‌ای، از آب فراتش بدهند گریه بر بی کفنِ کرب و بلا هر که کند بِالله از گریه‌ی در حشر نجاتش بدهند با وجودیکه هزاران صدمه دید حسین باز با سنگ جواب صدماتش بدهند لطمه زد زینب کبری بخودش در گودال از چه با خنده جواب لطماتش بدهند محمود ژولیده لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی و ربی بار ما را حی داور می کِشد قبل توبه، خط به دفتر می کِشد دست ما خالی است، او دستش پُر است از گداها ناز، بهتر می کشد با همین طغیانگری و سرکشی بنده اش را پُشت این در می کشد قیمتم را گریه بالا می برد ارزشم را غم فراتر می کشد غفلت از تاریکی آن قبر تنگ گوش ما را روز آخر می کشد هرچه دارم از غبار چادر است جورِ من را باز، مادر می کشد روزی ام از دسترنج فاطمه است آنکه رنج از دست نوکر می کشد در کنار چاه، با اشکش علی آب، را از نهر کوثر می کشد چون یتیمانش به ما هم می رسد نیمه شب مولا به ما سر می کشد با همین آلودگی رفتم نجف! مست ایوانم، دلم پر می کشد هر شب جمعه علی هم کربلاست اشک هایش را به پیکر می کشد کربلا سرتاسرش بغض علی است شمر تا گودال، لشکر می کشد تشنه ماند ارباب و پیش مادرش قاتل او، آب را سر می کشد لااقل ده یازده تا ضربه زد آنکه خنجر را به حنجر می کشد یک نفر دنبال آن پیراهن است تیرها را طور دیگر می کشد اینطرف آقا نفس دارد هنوز آنطرف نامرد، معجر می کشد رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
چشمه‌ی فیض کبریا چشمه‌ی فیض کبریا اشک است لطف ربانی خدا اشک است سینه لبریز نابسامانی‌ست سر و سامان سینه‌ها اشک است خنده ما را نمی‌دهد تسکین مرهم زخم‌های ما اشک است تا بجوشد ز شعر، نورِ اثر بهترین چاره ای خدا اشک است چه کنم با جهان دلتنگی مرگ آیینه را دوا اشک است بر خلاف نگاه بعضی‌ها شکل آرامش و دعا اشک است آی مردم! جواب تاریکی خلوت روشن بقا اشک است مصطفی کارگر لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
العفو چقدر ترک مِی و باده و ساغر بکنم نیمه شب آمده ام تا که لبی تر بکنم کثرت معصیتم را به رخ من نکشید آمدم چشمه ی جان را پُرِ کوثر بکنم گریه ام خنده ندارد بگذارید فقط... دل آلوده به این اشک، مطهر بکنم مثل آن ابر سفیدی که سیه شد ز گناه گریه بر حال خودم چند برابر بکنم خانه ی آرزویم ریخته... ویرانه شده! آمدم گوشه ی ویرانه ی خود سر بکنم باغ اعمال مرا آتش عصیان سوزاند باز بیچاره شدم ... کاش که باور بکنم رو به هر کس که زدم، روی مرا زد به زمین کاش می شد که فقط خواهش مادر بکنم هر دری را که زدم بسته شد و خسته شدم! کاش در بین نجف، خستگی ام در بکنم تشنه ام، تشنه ی دیدار اباعبدالله سوختم یاد لب تشنه ی دلبر بکنم تشنه بود، آب برای پسرش خواست حسین گفت ناچار شدم رو سوی لشکر بکنم تیزی تیرِ سه پر، بر جگر بابا خورد گفت با آه کفن بر تن اصغر بکنم متحیّر بروم سوی حرم یا نروم! من چه توصیفی از این غنچه ی پرپر بکنم قبر او را بکَنم پُشت حرم یا نکَنم! مادرش را چه کنم؟ چاره ی حنجر بکنم... رضا دین پرور لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی و ربی حمد شایسته ی ربّی است که نامحدود است او که هر جا که بر آن می نگری موجود است گرچه دیر آمدم و عمر هدر شد اما بخشش صاحب این خانه، همیشه زود است آخر کبر، تباهی است، گواهش این بس پشه ای قاتل خودکامگیِ نمرود است دل اگر نشکند و اشک مهیا نشود توبه و ذکر و دعا بی ثمر و بی سود است آخر سال، همه خانه تکانی کردند دل من مانده که بدجور غبارآلود است برسانید مرا زود به ایوان نجف طفلِ آواره کنار پدرش خشنود است بارها با مددش پا شدم از روی زمین در همه زندگی ام لطف علی مشهود است کاش تا هست زمان، کرب و بلایی بشوم که اجل پشت سرم هست و زمان محدود است روزه و ذکر و مناجات بهانه است رفیق گریه بر تشنه لبِ کرب و بلا مقصود است دید زینب بدن زخمی و بی جان حسین... ته گودالِ بلا، بین سنان مفقود است تشنه لب رفت به گودال و یقین دارم که خونِ جاری ز تنش بر عطشش افزوده است گیسویش هست معطر به شمیم مادر شمر بس کن، مبر آخر سوی آن گیسو دست محمد جواد شیرازی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
خدای من از در لطفت مرا جواب نکردی شکر خدایا مرا خراب نکردی از سر جهلم تو را مواخذه کردم گرچه تو هرگز به من عتاب نکردی گاه دعایم نشد اگر که اجابت مصلحتم بوده مستجاب نکردی می‌شد از اول بریزی آبرویم را دست نگه داشتی شتاب نکردی مطمئنم که به غیر مشرک و کافر هیچ گنهکار را عذاب نکردی کل خطاهام را شمردم و دیدم اکثر جرم مرا حساب نکردی باب شهادت دوباره باز شد اما حیف مرا باز انتخاب نکردی طرد نکن یا حسین نوکر خود را قلب مرا بشکنی ثواب نکردی تشنه به نهر فرات رفتی اباالفضل هیچ ولی اعتنا به آب نکردی تا ابد ای حرمله تو خیر نبینی رحم به شش ماهه رباب نکردی آرش براری لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
الهی لا تودّبنی پر از اندوه هجران است اوقاتی که من دارم چه سنگین است این بار مجازاتی که من دارم طلای قلب من آخر بدل از آب در آمد عوض شد عاقبت با هر گنه ، ذاتی که من دارم الهی لا تودّبنی ، مرا رسوا نکن در شهر که می خندند مردم بر مکافاتی که من دارم به من گفتی بیا شبها چراغ اشک روشن کن دلم روشن شده حالا ز مشکاتی که من دارم مرا آورده ای پای دعاهای شبانگاهت خودت دادی به من حال مناجاتی که من دارم سحر شد ، در دل سجّاده ام دیدم که حسرت داشت تمام عالم از وقت ملاقاتی که من دارم مناجات امیرالمومنین ، ایوان طلا و من ندارد عالم این کنج خراباتی که من دارم نجف هر سال من با تو قرار آشتی دارم نگیری از دلم ای عشق ! میقاتی که من دارم  محسن ناصحی لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
رئوف و رحیمی مگیر فرصت بارانی نگاهم را مگر که پاک کنم نامه‌ی سیاهم را جز اعتراف ببین آه در بساطم نیست ولی تو می‌خری آیینه‌وار آهم را گناهکارم و روزی که بازخواست کنی به گردن کرمت می‌نهم گناهم را برای آتش جرمم شفیع خواهم کرد همین دو قطره مناجات گاه‌گاهم را قسم به عفو تو هرگز خطا نمی‌کردم چنانچه غیر تو می‌دید اشتباهم را چنان رئوف و رحیمی که من طمع دارم صواب ثبت کنی کرده‌ی تباهم را بگیر تنگ در آغوش مهربانی خود مگیر از منِ بی‌کس پناهگاهم را  علی سلیمیان لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹
عیده نونبار میشه هرچیزی که کهنه میشه فقط عشق که همونه فقط عشقِ نو نمیشه ما عوض می‌شیم ولی عشق جاریه تو زندگیمون عمریه نفس کشیدیم با حسینِ بچگیمون روی لبهای ما امشب یا مقلب القلوبه کارِ ما دست حسینه با مقلب القلوبه شبه عیدِ عیدی می‌خوام از همین ماهِ معطر من عوض شم اما اینبار هردفه بهتر و بهتر حرفه مولاء که عیده روزی که گنا نکردیم عیده روزی که تو فتنه این در و رها نکردیم برا ما دعا کن آقا  حال ما اینجوری خوبه روی لبهای آقامون یا مقلب القلوبه ماها گم  میشیم حرم نه  ماها بد می شیم رضا نه با گناها  از خدامون ما جدا میشیم خدا نه خاکِ ما خونه‌ی عشقه خاکِ مردمِ حُسینه شب عیده عیدیامون یه تبسمِ حُسینه یه نگاه کن به دلم تا بریزه هرچی رسوبه بَسمه وقتی خدا هس که مقلب‌القلوبه دست خالیم بگم که این گدا خواهشِ محضه ای خدا من‌و بغل کن با تو آرامش محضه دلِ صد دل و یه دل کن جات بشه دلم  خداجون حالم و عوض کن امشب یا محوِلم خداجون درو وا می‌کنن آخر هرکی این در و بکوبه کار و بار ما پس از این با مقلب‌القلوبه بخدا کارا رو بسپر همه کارا با کریمه هرجا کم میاری اونجا  بگو که خدا کریمه سرِ سالِ ما رسید و  خرجیِ سال‌و می‌گیریم درِ خونه‌ی ابالفضل رزقِ  امسال‌و می‌گیریم دلِ ما علقمه می‌خواد  دل ما تنگه غروبه بخدا حواله‌ی ما با مقلب القلوبه @hadithashk
تو راه آمدی نشدم سر به راه ، نه یک روز من تمام نشد بی گناه ، نه نامه سیاه آمده ام سوی تو ولی این غیر ممکن است روم رو سیاه ، نه با اینکه نیست بین بساطم به غیر آه اما به جز تو نیست خریدار آه ، نه اینجا عِقاب یا که جزایش محبت است کس نا امید نیست در این بارگاه نه ما را کسی نذاشت محل ، تو گذاشتی ما را کسی نداد به جز تو پناه نه من هر چه ام گدای حسینم نگو به من جان حسین فاطمه روحی فداه ، نه از بچگیم کارگرم در حسینیه این عمر با حسین نگشته تباه نه یک کوفه را حسین به حاجت رسانده پس گودال بود بیت کرم ، قتلگاه نه این پادشاه ، دوش نبی بوده مرکبش با مرکبت نرو ،روی این جسم راه نه... @hadithashk
آغشته ی عصیان از سر هم نفسی بادونفس آلوده گشتم آغشته ی عصیان و سپس آلوده مرغ باغ ملکوتم که به مرداب گناه پر و بالم شده چون بال مگس آلوده این گنه چیست که یک قطره ای از آن کافیست تا شود از اثرش رود اَرس آلوده قالی مسجد اگر فرش فقیهان نشود شود از پا خور هر ناکس و کس آلوده روز محشر که فقط گوهر خالص طلبند ره به جایی نبرد خِیر هوس آلوده مقصدم نور علی نور بود اما حیف محمل آلوده،من آلوده،فرس آلوده گر بنا هست نگاهت سوی پاکان باشد چه کند بی نظرِ چشم تو پس آلوده؟ فقط از کرب و بلا فیض سلامش مانده گشته این دیده بیمار، زبس آلوده __ کربلا فیض عظیم است نظر می خواهد راهپیمایی این جادّه سر می خواهد کار هرکس نبود طفل به مسلخ بردن این فقط کار حسین است جگر می خواهد حسین قربانچه لینک در سایت 🌹HadithAshk.com🌹