eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
25.2هزار دنبال‌کننده
636 عکس
275 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ سر تکان میدهم و به دنبال پروا میروم، کوروش با صدایی آهسته سعی دارد شهاب را آرام کند، نمیدانم چه شده و این موضوع دیوانه‌ام میکند! پروا مانتو ام را میدهد و من تنم میکنم، جعبه خریدهارا به دستم میدهد، حسابی در فکر فرو رفته ام که بازویم را نوازش میکند: -به دلت بد راه نده، انشاالله که فقط خسته اس... پریا جون هر چی شد منم در جریان بذاری، دلم پیشت میمونه. سر تکان میدهم و سمت شهاب میروم، بهار سمتم میدود: -خاله نرو... اما نگاه آشفته ام به شهاب است که کوروش به دخترش میگوید: -بازم میان بابایی! با حالی افتضاح از پروا و کوروش خداحافظی میکنیم و بیرون میرویم، شهاب جلوتر از من سمت اتومبیلش میرود، مات نگاهش میکنم، پشت فرمان مینشیند و در را محکم به هم میکوبد... انگار چیزی درون قلبم فرو میریزد... نفس زنان و مستاصل کنارش جای میگیرم، جعبه لباس عروسم را صندلی پشتی میگذارم و به شهاب زل میزنم، عصبی است...
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ ماشین را به حرکت می آورد و صدای جیغ لاستیک ها به هوا میرود، دستم را به دستگیره در میگیرم و لرزان میپرسم: -شهاب جان بگو چی شده... به خدا دلم شور میزنه! با اخم به مقابلش چشم دوخته، هیچ نمیگوید، قصد دارد روانی ام کند! بی طاقت صدایم بالا میرود: -گفتم چی شده شهاب! حرف بزن! روی ترمز میزند که به جلو پرت میشوم، نگاهم میکند: -چی شده؟ روانی شدم... دنیا برام تموم شد... دلم میخواد همین الان خدا جونمو ازم بگیره تا این چشما دیگه هیچی نبینه و این گوشا هیچی نشنوه... تا مغزم و قلبم هر دو از کار بیفته و اینجوری زجر نکشم! چشمانم روی صورتش دو دو میزند، باور ندارم چیزهایی که از دهانش خارج شده، شهاب من چه بلایی سرش آمده که دو روز مانده به عقدمان از خدا طلب مرگ میکند؟ به حال وخیمش نگاه میکنم و اشکم میریزد: -خدا نکنه شهاب... خدا نکنه عزیزدلم... چی شده مگه؟ چی شده که مرد محکم من این حرفارو میزنه؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- زنم شو تا اجازه بدم از بچه خواهرت نگهداری کنی! داشت پیشنهاد می‌داد که زنش بشم؟ زن شوهر خواهرم؟ با صدای بلندی گفتم: - چ..چی میگی آقا کوروش؟ تو دیوونه شدی؟ سرش رو تکون داد و نزدیک‌تر اومد. یک قدم عقب رفتم که خندید: - اگه می‌خوای تو خونه‌ی من رفت و آمد کنی و خواهرزاده‌تو ببینی، باید محرمم بشی!! اگه خانواده اش می‌فهمیدن که به خواهر زن خودش هم چشم داره باز هم رو سرشون حلوا حلواش میکردن؟ - من به خواستگارم جواب بله دادم یعنی الان یه جورایی نامزد دارم، بعد تو داری میگی زن تو بشم؟ شونه بالا انداخت و گفت: - تصمیم با خودته... دوست داشتم یکی میزدم تو صورتش تا لال بشه... یا از اون ریش مرتبش می‌گرفتم و می‌کشیدم تا حرصم خالی بشه. - چرا برای نگهداری از خواهرزاده‌م باید با تو ازدواج کنم؟ دستشو تو جیب شلوارش برد و به خودش اشاره کرد: - چون من پدر اون بچه م و تو خاله شی. هر کاری رو که بخوام انجام می‌دم! چرخید و سمت اتاقش رفت. قبل این که وارد اتاقش بشه گفت: - اگه خواستگارت رو انتخاب کردی دیگه هیچ وقت حق نداری بیای اینجا و بهار رو ببینی، فکر کن اونم توی تصادف با خواهرت مرد! فکر کنم بهار هم مثل خواهرم مرده؟ از عصبانیت نفس‌هام کشدار شده بود. خودم رو بهش رسوندم و یقه ی لباسش رو تو مشتم گرفتم و داد زدم: - چرا داری چرند میگی آقا کوروش؟ چشم‌هاش رو بست و عطرمو نفس کشید، با تعجب بهش نگاه کردم که با لبخند چشم‌هاش رو باز کرد و گفت: - وقتی جلوی دانشگاه خواهرت تو رو دیدم دلم رو به تو باختم. ولی نتونستم چیزی بگم و با خواهرت ازدواج کردم. حالا بعد از چند سال می‌تونم امیدوار باشم که تو مال خودم میشی! دستام شل شد و یقه ی لباسش از بین دستام آزاد شد. قلبم تیر کشید و چشم‌هام سیاهی رفت که گفت: - برای من زن کم نیست ولی دل من تورو می‌خواد. حرفم همونه که گفتم ... اگه می‌خوای از بچه خواهرت مراقبت کنی، باید زن من بشی!...⛔️ https://eitaa.com/joinchat/3454927340Cc5573293f0
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌صبح بدون‌ تـو مـگر🌤 بخیر می شود دلبــرم؟!! دلم جز به نگاهِ تــو به هیچ آفتابـی گرم نیست صبحت بخیر آروم جونم💋 ‌‌‌‎‌‌‎ ‎𝄠♥️ https://eitaa.com/joinchat/3454927340Cc5573293f0
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ مشتی به فرمان اتومبیلش میکوبد و نعره میزند: -من محکم نیستم... دیگه نیستم... بریدم... کاش چشام کور شه... کاش نبینم... کاش نمیدیدم... هق میزنم: -شهاب چیو نمیدیدی؟ شهاب چی داری میگی؟ تروخدا آروم باش... شهاب من میترسم... دستم را روی لبهای لرزانم میگذارم و هق میزنم، تاب و قرار ندارم، دستانم یخ زده، موبایلش را بیرون میکشد، نفس زنان کلیپی را میگذارد و موبایل را مقابل چشمانم میگیرد: -بیا خودت ببین با من چکار کردن! بیا خودت ببین چرا آرزوی مرگ میکنم! دست لرزانم بالا می آید و موبایلش را میگیرم، صدای خش دار مردانه ای که به زبان فارسی حرف نمیزند... و چقدر آشناست این صدا... این لحن... این زبان...
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ این پارت به دلیل داشتن فضای ❌ داخل چنل زیر گذاشته شده👇 https://eitaa.com/joinchat/2086666245C4fe6085874 عضو باشید تو کانال زاپاس همو گم نکنیم🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوش اومدید😍 شما با بنر واقعی رمان (پارتهای آینده) به این کانال دعوت شدید😍👇 میانبر رمان 👇 میانبر پارت 1 رمان 👇 https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/45900 میانبر پارت 50 رمان 👇 https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/48242 میانبر پارت 100 رمان 👇 https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/51355 میانبر پارت 150 رمان 👇 https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/52670 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 میانبر پارت اول رمان 👇 (میانبرای این رمان سنجاقه) https://eitaa.com/Hamsar_Ostad/13996