eitaa logo
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
24.5هزار دنبال‌کننده
585 عکس
275 ویدیو
7 فایل
هرگونه کپی و نشر از (رمان همسر استاد) و (رمان عشق غیر مجاز)و(همسر تقلبی من)از سوی مدیر سایت و انتشارات پیگرد قانونی دارد⛔ نویسنده کتابهای👇 شایع شده عاشق شده ام به عشق دچار میشوم در هوس خیال تو نویسنده و مدیر کانال👇 @A_Fahimi
مشاهده در ایتا
دانلود
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ ⛔️ 📝 ༊────────୨୧────────༊ ابرویی بالا میدهم: -الحق که خیلی جذابه، خدا واسه خانوادش حفظش کنه! -تازه دوتام بچه داره، زنشم شاگرد خودش بوده! با شگفتی نگاهش میکنم: -جون من؟ چه باحال و رویایی! مچ دستم را میگیرد و میکشد: -منم از بقیه شنیدم، حالا بیا بریم دیر شد، چشاتم درویش کن صاحاب داره! حرصی نگاهش میکنم: -ایش مگه من شوهر دزدم بیشعور؟ من یه شهاب بی معرفت دارم که عشقش واسه هفت پشتم بسه! تازه کثافت خیلی هم جذاب و جیگر و خواستنیه! نیشگونی از بازویم میگیرد: -کمتر تحویلش بگیر اون عموی قلابی تو! از کنار کوهیار و استاد مجد رد میشویم که ناگهان کوهیار چشمش به من می افتد و صدایم میزند: -خانم بهرامی؟! صبر میکنم و منتظر نگاهش میکنم که رو به استاد مجد میگوید: -پریا خانم، برادرزاده‌ی شهابه! ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ خب اینم از ورود آقا کوروشمون😍😍😍😍
عشق‌غیر‌مجاز♡همسرتقلبی‌من♡(رمان‌های بانو فهیمی)♡
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ #همسر_تقلبی_من #به_قلم_
♥️♥️♥️♥️♥️♥️ ╔ღ═╗╔╗ ╚╗╔╝║║ღ═╦╦╦═ღ ╔╝╚╗ღ╚╣║║║║╠╣ ╚═ღ╝╚═╩═╩ღ╩═╝ ♥️♥️♥️♥️♥️♥️ یهو صاف نشستم... چند بار سرمو تکان دادم، این فکرای مزخرف چیه آخه... ضربه ای به پیشونیم زدم، آرنج دستامو به پاهام تکیه دادم، سرمو تو دستام گرفتم و زمزمه کردم: -بعد اون اتفاقا نباید دیگه روش ضعف داشته باشی نره خر! سرمو کج کردم و حریصانه به صورتش زل زدم و باز مثل دیوونه ها نجوا کردم: -آخه نگاش کن... توله ترین دختر تاریخه به مولا... اینجوری نمیشد، باید از کنارش بلند میشدم تا کار دست خودم و اون ندادم... سمت در رفتم که صدای بی حالش به گوشم رسید: -آخ پام... سمتش چرخیدم و باز نزدیکش شدم: -پات طوریش نیس زود خوب میشه... بدون اینکه چشاشو باز کنه، صورتش از درد جمع شد: -خیلی درد میکنه! -تو سرومت مسکن زده... کم کم اثر میذاره، تحمل کن... آروم چشاشو باز کرد... و این صدای قلب سگ مصب من بود که تالاپ تولوپ کرد...