عشقغیرمجاز♡همسرتقلبیمن♡(رمانهای بانو فهیمی)♡
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸 ༊────────୨୧────────༊ #عشق_غیر_مجاز ⛔️ #اثری_از_اعظم
🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸♥️🧸
༊────────୨୧────────༊
#عشق_غیر_مجاز ⛔️
#اثری_از_اعظم_فهیمی ✍
#پارت793 📝
༊────────୨୧────────༊
با لبخند گوشه تخت مینشینم و به دستان فرز و ماهرش چشم میدوزم که فرشته هم به اتاق میآید، هندوانه خنکی قاچ زده و تعارف میکند، یک تکه داخل بشقاب میگذارم:
-دستت درد نکنه، بیا پیش ما بشین!
و منتظر تماشایش میکنم، با دو دلی ظرف میوه را میگذارد و کنارم روی تخت جای میگیرد، نمیدانم کلا کم حرف است یا کنار من احساس غریبی میکند، برای اینکه این حس سردی بینمان از بین برود میپرسم:
-چند سالته فرشته جون، شنیدم کار میکنی!
بدون اینکه نگاهم کند جواب میدهد:
-بیست و چهار سالمه، آره تو یک کارخونه مشغول کارم... قسمت تولید و مونتاژ!
-چه خوب، منکه فعلا مشغول درسم، تا ببینم بعد خدا چی میخواد!
لبخند کمرنگی میزند و سر تکان میدهد:
-آره از شهاب شنیدم...
#کپی_و_نشر_پارتهای_رمان_مطلقا_ممنوع