eitaa logo
مشاوره محسن پوراحمد خمینی
43.6هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
60 ویدیو
8 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🍃🌸 #محسن_پوراحمد_خمینی 💚روانشناسی با رویکرد اسلامی ایرانی🇮🇷 💓 ثبت نام و دریافت کلاسها 👇 @hamsaranclass 💓 راهنمای کانال 👇 (مشاوره #رایگان، مشاوره #تلفنی، نظرات، فروشگاه‌های همسران خوب، تبلیغات و...) 👇 @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام وقتتون بخیر. 12ساله ازدواج کردم و خدا رو شکر رابطه خیلی خوبی با همسرم دارم و اگه مشکلی پیش بیاد با ارامش و گاهی گذشت حلش میکنیم.اما دختر 9ساله ای دارم که از همون تولد باهاش مشکل دارم. تا 6ماهگی روز وشب گریه میکرد که دکتر بردم گفتن بعضی بچه ها ذاتا بی تابن ولی مشکلی ندارن تا 1.5سالگی مردم گریز بود طوری که نباید جایی میرفتیم و کسی خونمون نمیومد. بعد از اون کاملا به من وابسته بود و از کنارم تکون نمیخورد.برای اینکه وابستگیش کم بشه کلاس نقاشی میرفت و خودم سرکلاس باهاش مینشستم.اما وقتی پیش دبستانی رفت مشکل وابستگی نداشت و راحت جدا شد اما گفتن اعتماد به نفس نداره و با وجود هوش زیاد اما هیچ وقت پیش قدم پاسخگویی درکلاس نیست. کلاس کاراته بردم تا بتونه اعتماد به نفسش بالابره مربی گفت استعداد داره و در چند مسابقه هم مدال گرفت. اما از زیر کار درمیره.از پارسال که کرونا اومد کلاس ورزش نفرستادم.کلاس قران هم از 6سالگی حفظ رفته و تا الان 7.5جزحفظه .اما کلا باید هولش بدی برای هرکاری.بسیار غرغرو.عصبی پرخاشگر،اصلا تمرکز نداره و کاری که مثلا ربع ساعت طول میکشه تا دوساعت لااقل انجامش میده همه حواسش پی کارهای دیگه است.مثلا سر کلاس انلاین مدرسه مشق می نوشت یا کتاب داستان میخوند و می گفت من بلدم حوصله ندارم موقع حفظ قران، عروسک بازی ،وسط کلاس قران انلاین، تلویزیون یا بازی با خواهرش.در کل بیحوصله و اهل زد وخورد و سربه سرخواهرش گذاشتن هم هست.از 4سالگی که دختر دومم دنیا اومد ناخن هم میخوره. به هیچ کاری علاقه نداره.گاهی در مسایل اعتقادی یا حتی کلاس قران با طرح پرسش و به چالش کشیدن چرا مثلا میخوای حفظ رو ادامه بدی میخوام به کارهاش فکر کنه و برای کارهاش دلیل داشته باشه ولی بازم عصبی میشه میگه فکرکردن خستم میکنه.اصلا پشتکار و تلاش نداره.خیلی وقتا اونقدر بدقلقی میکنه که من و باباش سرش داد میزنیم یا حتی گاهی نمیتونم خودمو کنترل کنم و میزنمش. باوجود اینکه بسیار بچه دوست داشتم اما الان اینقدر عصبی شدم که گاهی دوست ندارم حتی بغلش کنم و ببوسمش میگه من خواهرمو اذیت میکنم و بهش حسودی میکنم چون شما اونو بغل میکنید و باهاش مهربونید . واقعا کلافه ام و از آیندش میترسم. میشه کمکم کنید اول خودم به آرامش برسم و بعد بفرمایید چه جوری به دخترم کمک کنم و مشکلاتمون حل شه.خونمون آرامش نداره ومن برای دختر 5ساله و پسر 5ماهم هم نگرانم چون تنش خیلی بالاست. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار درک میکنم از سختی های دوران کودکی فرزندتون، اینکه زیاد گریه می کرده یا رفت و آمد شما محدود شده، به نوعی خشمی پنهان داشته باشید، اما واقعیت این هست که نوزادان با مزاج سخت، خود اراده ای در شکل گیری این ویژگی ها برای خود نداشتند و از روی عمد یا به قصد آزار پدر و مادر این کار ها را نمیکنند، برقراری های کودک بدو تولد تابع عوامل مختلفی است که هیچ کدام بر عهده خود کودک نیست. متاسفانه کودکان این چنینی همیشه مورد تبعیض قرار میگیرند چرا که والدین همیشه از فرزندان آرامی که یک گوشه بنشینند و هر چه والدین بگویند اطاعت کنند خوششان می آید و خودآگاه یا ناخودآگاه این کودکان مورد بی مهری یا تبعیض از طرف والدین قرار میگیرند یا مدام از طرف والدین سرزنش، دعوا یا با دیگران مقایسه می شوند ، که خود به وجود آورنده یا تشدید کننده حالات منفی مثل عدم تمرکز یا عدم اعتماد به نفس، پرخاشگری و ... در کودک میشود. اما والدین در این فرآیند، باز هم انگشت اتهام را به سمت کودک میگیرند و نقش خود را در به وجود آوردن یا تشدید کردن این حالات منفی در کودک خود متاسفانه نمیبینند. اولین راهکار در آرام شدن خود شما درک جایگاه و شرایط کودک هست، این که اول بپذیرید که فرزند شما یک کودک هست، و مثل یک بزرگسال گناهکار به او نگاه نکنید، هر یک از فرزندان ما، مثل گل های متفاوتی هستند که عطر و بوی خاص خود را دارند، با هم متفاوتند و هر کدام شرایط خاصی برای رشد و نمو دارند،تفاوت فرزندان خود را بپذیرید و هرگز آن ها را با هم مقایسه نکنید، طبیعی است که توجه و محبت بیشتر شما به یکی از فرزندان، ابتدا با دلشکستگی و بعد با حسادت و پرخاشگری فرزند دیگر همراه خواهد شد،گاهی نیاز هست ما خودمان را جای فرزندانمان بگذاریم و دنیا و مسائل را از دید آن ها هم نگاه کنیم... گاهی بعضی از رفتار های مشکل آفرین یا لجبازی و ... از طرف کودکان،صرفا برای جلب توجه است، کودک با این کار ها فریاد میزند مرا هم ببینید و به من توجه داشته باشید، ولو با کار های منفی، به خصوص زمانی که کودک والدین کمالگرا دارد که هر چه در امور مثبت موفقیت کسب کند از نظر والدین باز هم کافی نیست و هنوز با ایده آل آن ها فاصله دارد،! کودک از جلب توجه و محبت والدین به اشکال مثبت ناامید میشود...
ادامه... و بیشتر به کار های مشکل آفرین روی می آورد. فرزند شما به تایید مربیان خود کودک باهوشی است،مدال های مختلفی در رشته ورزشی خود کسب کرده و تا الان ۷ و نیم جز قران را حفظ کرده، کار هایی که بسیاری از هم سن و سالان او حتی یکی از آن ها را هم انجام نداده اند، حتما باید خدا را برای داشتن چنین فرزندی شکر کنید و به او افتخار کنید، اما شما باز هم از او راضی نیستید، با او چالش میکنید، حتی او را کتک میزنید و میگویید گاهی حس میکنم، او را دوست ندارم، چرا؟؟؟ اول باید از خود بپرسیم که توقع ما از یک کودک در سنین مختلف چیست؟ آیا توقعات ما متناسب با سن کودک و منطقی است؟فکر کردن به این شکل یا دلیل داشتن برای هر کار بیشتر از سن نوجوانی معنا پیدا میکند و سبک تفکر کودک ۹ ساله، با تفکر بزرگسالان هنوز تفاوت زیادی دارد،چه بسا او برای خود دلایلی دارد اما یا نمیتواند به شما منتقل کند یا اگر منتقل کند شما را قانع نمیکند، احتمالا ایشان فرصت کافی برای کودکی کردن و بازی کردن و آزاد بودن نداشته است. ناخن جویدن نیز به احتمال زیاد ناشی از داشتن اضطراب و منزوی بودن در خانه است. مهم ترین راهکار در حال حاضر، درک کودک خود،محبت و توجه به او ، دادن آزادی و فرصت بازی کردن به کودک است، توجه داشته باشید که بازی یک امر اضافی و فانتزی نیست، بلکه یکی از نیاز های اساسی کودک است که در تربیت او نقش مهمی ایفا میکند. سعی کنید لااقل در ظاهر عدالت را در محبت و توجه به فرزندانتون رعایت کنید ، حتما دختر بزرگتان را ببوسید، بغل بگیرید، نقاط قوت او را حتما به او یادآوری کنید و به او بگویید که به خاطر داشتنش خدا رو شکر میکنید، بهتر هست روزانه ۱۰ دقیقه با دخترتون در اتاقی که هیچ کس دیگری نباشد،صحبت خصوصی داشته باشید، در این مدت تمام حواس خودتون را به او بدهید،بگذارید فقط او حرف بزند و آن چه ته دلش هست به شما بگوید، حتی اگر روز های اول در کل ده دقیقه چیزی نگفت،باز هم روند را ادامه بدهید. حتما صوت های تربیت فرزند استاد پوراحمد را با دقت گوش بدهید و کتاب "من دیگر ما " از دکتر عباسی ولدی را بخوانید، برای همه فرزندانتون به دردتون میخورد. بانوی بزرگوار، با کمال احترام باید بگم، بخش قابل توجهی از رفتار های مشکل آفرین کودک شما و تنش داخل خانه،به رفتار های خود شما برمیگردد،پس برای اصلاح روابط خود با کودکانتون حتما از مشاوره امین یا مشاور کودک حاذق و متعهد استفاده کنید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام‌ استاد‌ گرانقدر بنده ‌ ۳۰سال‌ دارم‌ و همسرم‌ یک‌ سال‌ از من‌ کوچکتر است‌ زندگی خوب‌ و با محبتی‌ داریم. ‌۱۰‌ساله‌ ازدواج‌ کردیم همسرم‌‌‌ خیلی‌ به‌ من‌ و خانواده‌ام‌ محبت‌ میکند‌‌ و انتظار دارد‌ همان‌گونه‌ با او رفتار کنند‌ خانواده‌ خیلی‌ زیاد مثل‌ همسرم‌‌ اهل‌ محبت‌ نیستند‌ و معمولی‌ رفتار‌ میکنند‌ و این موضوع‌ باعث‌ تنش‌ در زندگی‌ شده‌ حتی‌ بعضی‌ وقتا‌ توهین‌ کرده‌ مثلا‌ موقع‌ ازدواج خواهرم‌‌ انتظار‌ داشت‌ که‌ مورد‌ مشورت‌ قرار گیرد‌ ولی‌ اینگونه‌ نشد و قهر کرد‌ یا‌ مجلسی باشد‌ حتما‌ به‌ او‌ زنگ‌ بزنند‌ اگه‌ به‌ من‌ بگن‌ ناراحت‌ میشه‌ به‌ مشاوره‌ شما‌ نیازمندم خیر دنیا‌ و آخرت‌ نصیبتان 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی گرامی،بسیار عالی هست که کار های مثبت همسر و محبت ایشان را میبینید و به آن اذعان دارید. طبیعی است که همسر شما از تفاوت های فرهنگی و رفتاری دو خانواده رنج میبرد چرا که با مدل نگاه خودش کار های خانواده شما را تفسیر میکند، اقدام موثر شما این هست که به ایشان کمک کنید تا اولا متوجه تفاوت های فرهنگی و رفتاری دو خانواده بشود و بعد آن را بپذیرد. زمان های مناسبی که روابط شما خیلی خوب هست، بنشینید و با لحن و کلام مثبت ،ویژگی های مثبت همسر مثل همین محبت کردن و ... را به ایشان بیان کنید، بعد تفاوت های رفتاری خانواده خود را بدون تعصب بیان کنید و برای همسر توضیح دهید، که شما جایگاه مطلوبی در خانواده ما دارید، شما را دوست دارند و برای شما احترام زیادی قائلند اما شیوه ی ابراز این محبت و احترام آن ها متفاوت هست، منم نمی خواهم بگم درست هست یا غلط، اما ما نمی توانیم آن ها را تغییر دهیم، چون سال ها با اون شیوه رفتار کردند و جزو سبک زندگی آن ها شده، اگر از نظر ما هم آن شیوه غلط باشد، ما باید برای شیوه های رفتاری خانواده خودمان، یعنی خودمان و فرزندانمون تصمیم گیری و برنامه ریزی کنیم، و نباید به خاطر کار های دیگران اعصاب خودمان را خورد کنیم یا روابط مثبت بینمون را خراب کنیم. در ادامه حتما تاکید کنید، که با درایت و هوشمندی و بزرگواری که از شما سراغ دارم مطمئنم میتونی این مسئله را به خوبی درک کنی و با محبتی که داری با خانواده ی من کنار بیای. و ابراز علاقه خودتون را به ایشان داشته باشید. توجه داشته باشید اگر همسر شما مدل محبت کردنش اشکار تره و شما هم این مدل را دوست دارین، خودتون برای ایشان رفتار هایی که دوست دارند را داشته باشید و از نظر احترام گذاشتن و محبت کردن سیرابشون کنید، آن وقت اگر نسبت به خانواده شما هم دلخوری پیدا کردند، میتوانید بگویید من تغییرات مثبتی را به خاطر خودم و شما در خودم ایجاد کردم تا زندگی شیرین تر و گرم تری داشتی باشیم، اما نباید بگذاریم مسایل جرئی رفتاری خانواده ها، روابط بین خودمون را خراب کند. تفاوت های آن ها را بپذیدیم و به خانواده های همدیگر احترام بگذاریم. در شرایطی که ایشان عصبانی هستند از بعضی مسائل تاکید بر توجیه رفتار خانواده خود یا اشتباه کردن همسر نکنید، بذارید آرام تر شوند، اگر چیزی گفتند شما پاسخ ندید و بعد که آرام تر شدند براشون توضیح بدهید که قصد خانواده اصلا بی احترامی به شما نبوده، اما شیوه آن ها متفاوت هست، من درک میکنم که شما چون با شبکه دیگری از بچگی بزرگ شدید، دلخور یا ناراحت بشید اما مطمئن باشید که آن ها دوستتون دارند و برای شما احترام زیادی قائلند، دیدگاه های مثبت یا تعاریفی که خانوادتون نسبت به همسر محترم دارند را حتما به ایشان منتقل کنید و روی آن تاکید کنید اما اگر دلخوری یا انتقادی از طرف خانواده شما نسبت به همسرتون مطرح شد، هرگز به ایشان منتقل نکنید، کلا در انتقال اخبار و اطلاعات بین خانواده خودتون و همسر محترم سیاست به خرج بدید، گاهی اوقات خیلی از اختلافات را خود افراد با ذکر نابه جای مسائل به وجود می آورند، در انتقال این مطالب میتوانید از تکنیک نامه نگاری که در صوت های هنر زن بودن بیان شده، استفاده کنید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام من دختری ۲۲ ساله هستم که تو یک خانواده مذهبی بزرگ شدم و خودم هم خیلی معتقد بودم ولی تو یک امتحان الهی دچار اشتباه شدم و افتادم ته چاه ،من با یک اقاپسری تقریبا مذهبی آشناشدم که از ابتدا قرارمون ازدواج بود ولی متاسفانه با اصرار ایشون بین خودمون صیغه خوندیم(آقا گفتند پرسیدن از حاج آقایی که میشه این کار رو کرد که گناه نباشه باهم بودن مون) و ما ۴ سال باهم بودیم و متاسفانه متاسفانه یکسری گناه بین ما اتفاق افتاد البته هم میتونم بگم گول خوردم هم اینکه فکر میکردم بعد ازدواج توبه میکنیم (یکسری افکار بچه گانه ) 😥 ...اون آقا همون موقع ها فرصت خواستند تا کاراشون رو جمع و جور کنند و گفتند باید صبر کنیم خلاصه امسال رفتیم مشاوره و مشاور گفتن ما باهم خیلی اختلاف داریم و خوب نیست ازدواج کنیم و ایشون خیلی تغییر کردن از لحاظ مذهبی من خودمم متوجه شده بودم اما بخاطر عذاب وجدان و فکر اشتباه ،فکر میکردم چون با ایشون بودم باید تا آخرشم بمونم که بعد مشاوره بهم چیزهای جدیدتری هم گفتند راجب اعتقادات شون سوالاتم: ۱.میخوام بدونم باید به خواستگارایی که برام میان بگم این موضوع رو(اکثریت مذهبین )؟اگر نباید بگم عذاب وجدان میگیرم و میترسم که یکوقت کسی بفهمه چون ما باهم کلی هم عکس داشتیم (البته پاک کردن ولی بازم استرسش رو دارم) با این چیکار کنم؟ ۲. اینکه من توبه کردم اما با وجود یک ماه از گذشتنش هنوز تو ذهنم میان و گریه ام میگیره و روزم کلا خراب میشه ،چیکار کنم حالم خوب بشه؟؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما خواهر گرامی خب خدا رو شکر که خودتون هر چند کمی دیر اما متوجه اشتباه خودتون شدید و خدا به شما رحم کرد که با چنین فردی وارد زندگی مشترک نشدید، ای کاش جوانان ارزشمندی مثل شما پیش از اینکه درگیر چنین روابطب بشوند یا در حداقل در اوایل آن، و زمان هایی که به خصوص ارتباطات به بحث روابط نزدیک تر یا پیشنهاد صیغه و ... میرسد، حتما از مشورت یک مشاوره متعهد و عاقل استفاده کنند تا برای آینده خودشون حسرت و استرس به وجود نیاورند. در ارتباط با سوالاتی که فرمودید،اول در ارتباط با سوال دوم، خدا رو شکر که توفیق توبه داشتید و مطمئن باشید،خداوندی خودش که به شما توفیق توبه عطا کرده، قطعا شما را خواهد بخشید، این که الان احساس ناراحتی داشته باشید طبیعی هست، باید به خودتون اندکی زمان بدهید، سعی کنید در این مدت بیکار نباشید، فعالیت ها و مشغولیت های مفید مثل درس، خواندن کتاب های جذاب و آموزنده ، فعالیت های فرهنگی و اجتماعی مفید، آموختن یک هنر یا ورزش، گسترش روابط با دوستان مومن و با اخلاق،و البته تقویت جدی معنویت و ارتباط با خدا و انس با اهل بیت علیهم السلام داشته باشید، خیلی خوب هست که با یک مشاور متعهد و متدین صحبت کنید. ان شاالله به مرور حالتون هم بهتر خواهد شد. در مورد سوال اول، توصیه میکنم با رعایت نکات اولیه، سعی کنید به خودتون زمان بدید،سریع وارد یک رابطه دیگر نشوید، اجازه دهید تا شرایط برای شما عادی تر بشود، از چالش های گذشته عبور کنید و شخصیت جدید خودتون را با قوت، با مطالعه،معاشرت با افراد مومن و با اخلاق، ارتباط عمیق و توکل بر خدا بسازید تا بتوانید رابطه سالم و خانواده سالمی ان شاالله در آینده داشته باشید. پس اصلا الان برای راه دادن خواستگار یا ازدواج کردن عجله نکنید. نکته بسیار مهم دیگر این هست که مسئله ی گذشته خودتون را حتما با پدر یا مادر هر کدام راحت تر هستید، در میان بگذارید، نیاز نیست همه جزییات را بیان کنید یا مسائلی که بین شما و خدا است و از آن ها توبه کردید را کامل توضیح دهید،اما از هر جهت به نفع شماست که خانواده کلیت مسئله را بدانند گر چه الان ناراحت میشوند و شما را سرزنش میکنند، اما با این کار اگر خدای نکرده اتفاقی در آینده پیش آمد، خانواده طرف شما را میگیرند و از شما حمایت میکنند.در مورد چگونگی بیان این مسئله به خانواده میتوانید از مشاوره امین کمک بگیرید. در ارتباط با گفتن به خواستگار نیز، قطعا در مراحل اولیه نیازی به بیان آن نیست، اگر کار پیش رفت و از جهات دیگر شرایط برای هر دو طرف مطلوب بود، در مراحل نهایی به طرف مقابل بگویید،قبلا با یکی از خواستگاران به جهت آشنایی بیشتر مدتی محرم بوده اید، این مطلب را بین دو نکته مثبت از خودتون قرار دهید تا اثر منفی آن کمتر شود. حتما مهارت خودتون را در جهت انتخاب همسر بالا ببرید،تا ان شاالله انتخاب همسر اگاهانه ای داشته باشید،از صوت های انتخاب همسر اقای پوراحمد و منابع دیگری که در کانال معرفی شده استفاده بفرمایید. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام و خسته نباشی خدمت شما استاد پوراحمد عزیز و طلب آرامش برای تمامی لحظات زندگیتان از ایزد منان. ۱۲سال از زندگی متاهلی ما میگذرد خودم با تحصیلات دانشگاه ولی خانه دار شوهرم فرهنگی و حاصل زندگیمان دو فرزند پسرم ۱۱ ساله و دخترم ۹ ساله خدا را شکر زندگیمان سرشار از آرامش و برکت و نماز اول وقت هست. مشکلم پسرم وقتی ۱سالش بود به دانشگاه میرفتم او با لباس های من آرام میشد و لبش می مکید از اون موقع تا الان پسرم مرتب و بیشتر مواقع لبش می مکد. مشکل دوم خیلی چیزهای منفی در محیط روش تاثیر گذار است مثلا حرف های زشت میزند هر کاری میکنیم ترک نمی کند، از طریق تنبیه نیازها مثل کلاس مورد علاقه یا کامپیوتر ولی فایده ندارد قول میده ولی دوباره انجام میدهد . لجباز هم هست همیشه می خواهد حرف خودش باشد هر موقع کاری که می خواهد با داد و فریاد باید بهش برسد. ولی ذات خوبی داره مثلا گاهی بهش میگم قرآن بخون می خونه وقتی کوچک بود خودم داد. فریاد میکردم الان خیلی وقته اینکار انجام نمیدم با شوهرم هماهنگ هستم همه کلاسها را هم گوش دادیم مثل هنر زن و مرد فرزند و رسانه و تربیت صحیح و نوجوان از تمامی زحماتتون تشکر میکنم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار، بسیار عالی که با همسر هماهنگی و روابط مثبتی دارید، نقاط قوت فرزندان خودتون را میبینید و برای بهبود زندگی خود از فایل های آموزشی استفاده میکنید، احسنت به شما، ان شاالله که برکت نماز اول وقت در زندگی شما بیش از پیش ساری و جاری باشد. در ارتباط با بحث مکیدن لب، باید بررسی شود که این رفتار به چه شکل هست؟ چه زمان هایی انجام میشود؟ چقدر تکرار میشود؟ آیا شکل ناهنجار و شدید داره یا خیر؟ و بعد از این بررسی ها میتوان در این مورد نظر داد، اما اگر شدید هست، حتما با یک روان شناس بالینی مشورت کنید. خواهر گرامی نکته ظریفی که باید به آن توجه داشته باشید این هست که پسر شما در آستانه ورود به نوجوانی هست و برخی از رفتار هایی که میفرمایید، علامت ها و نشانه های دوره نوجوانی است.در ارتباط با بحث لجبازی، طبیعتا در این سن نمیتوان و نباید امر و نهی زیاد به فرزند انجام داد و انتظار داشت او همه را به خوبی اطاعت کند! راه حل در این موارد اولا برقراری ارتباط مثبت عاطفی یا تقویت آن هست،دوما امر و نهی مستبدانه اصلا شیوه تربیتی صحیحی نیست، در هر کاری وقتی توصیه ای به فرزند میکنید، باید دلایل آن را براش توضیح دهید، پدر و مادر نباید خود را بی نیاز ببینند از بیان دلایل کار هایی که از فرزند میخواهند انجام بدهد یا انجام ندهد. ممکن هست گاهی نشود همه دلایل را گفت اما حداقل برخی از آن ها را توضیح دهید. این کار هم باعث رشد عقلانیت و منطق فرزندتون میشه و هم باعث میشه ایشان بهتر حرف شما را بپذیرند و اجرا کنند. نکته مهم بعدی مدارا با نوجوان هست، در همه کار ها با ایشان مخالفت نکنید،در بعضی کار ها نه تنها استقبال کنید بلکه ایشان را همراهی هم بکنید تا در مواردی که با نظرشون مخالف هستید، راحت تر بپذیرند،در مواردی که مخالف نظرشون هستید، دلایل خودتون را ذکر کنید، با هم مذاکره کنید و پیشنهاد های جایگزین برای ایشان داشته باشید مثلا اگر با بعضی از دوستانش که نمیشناسد میخواهد جای خیلی دوری برود، و شما مخالف هستید،پیشنهاد کنید روزی دوستانش را به خانه دعوت کنه و مثلا براشون غذا درست کنید یا ... حتما در فرایند دوست یابی فعال به نوجوانتون کمک کنید تا در محیط های خودش،دوستان مومن از خانواده های خوب پیدا کند. در ارتباط با بحث الفاظ منفی، اولا نظارت بر گروه دوستان، فضای مجازی و رسانه اهمیت پیدا میکند، به او یاداوری جدی کنید که جلوی خواهر کوچکترش به هیچ وجه از این کلمات استفاده نکند،برای او توضیح بدهید که آدم های مختلفی دور و بر ما هستند، حرف های زیادی هم می زنند، اما خود ما هستیم که انتخاب میکنیم شبیه چه کسی باشیم و شبیه چه کسی حرف بزنیم؟؟ هر رفتار یا هر گفتاری ارزش تقلید کردن ندارد،بحث قانون تشویق و تنبیه را باید با همکاری خود نوجوان در منزل تصویب کنید، دلایل زشت بودن این کار را برایش توضیح بدهید و زمانی که پذیرفت تشویق و تنبیه را با همکاری خودش تعیین کنید و با قوت اجرا کنید.اگر مشکل حل نشد، از مشاوره نوجوان متعهد استفاده کنید، ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر من خانم 25 ساله ای هستم که از وقتی به سن تکلیف رسیدم چادر پوشیدم. توجمع خانواده پدریم زیاد درقیدوبند اینجورچیزا نیستن واسه همینم دوتا از پسرهای فامیل پدرم که خانواده هاشون دلشون میخواست بیان خواستگاری من ولی خودشون راضی نشدن وحتی به گوشم رسید که گفتن امله بعدازاون دوتا خواستگاردیگه هم داشتم که اونهام منو نپسندیدن بعدش به خواسته خودم با یه آدم مذهبی ازدواج کردم شوهرم آدم بدی نیس همش به زبون میاره که خیلی دوستم داره البته که همون هم بعضی وقتها بی محلی میکنه ولی الان هروقت به فکراونا میافتم یا صحبتش توخانواده میشه که البته مادرم بحثشو پیش میکشه دلم میگیره و کلی گریه میکنم نه اینکه حسی بهشون داشته باشم فقط میگم مگه من چطورم بوده یادمه اون وقتها یکی ازفامیلامون میگفت البته الانم اگه منو ببینه میگه که دخترایی که مثل حالا نباشنو کسی نمیخواد کلا تو ارتباطاتم بادیگران خیلی مشکل دارم من آدم صاف وساده و کم حرفیم به خاطرهمینم بقیه باحرفها وکاراشون خیلی اذیتم میکنن حتی وقتی که سرکارمیرفتم همکارام که راحت دستمو از کارکندن ونخواستن من کنارشون باشم منکه فقط سرم به کارم گرم بود وبه کسی کاری نداشتم شکست خوردن شده جز روز مره ی زندگیم وقتی به اینا فکرمیکنم دلم میخواد بمیرم قرص ضدافسردگی میخورم از آدما خیلی خسته ام دلم میخواد اصلا بینشون نباشم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام خدمت شما بانوی بزرگوار ابتدا یک نکته خدمت شما عرض کنم، حجاب یک راهکار عقلانی و کارامد برای حضور اجتماعی زن در جامعه است، که اگر به درستی رعایت بشود، کارکرد مثبت خودش را برای فرد به همراه خواهد داشت، اما قرار حجاب نبست همه مشکلات ما را حل کند یا همه کاستی های خود را در دیگر زمینه ها به گردن حجاب بیندازیم. مسلما ما به عنوان مسلمان باید مدام روی خود محاسبه داشته باشیم،نقاط ضعف خود را شناسایی کنیم و برطرف کنیم، احسنت به شما برخی از این نقاط ضعف خود را شناختید، گام مهم بعدی این هست که این نقاط ضعف را برطرف کنید و با شرکت در کارگاه های آموزشی،گوش کردن صوت های مفید،خواندن کتاب های کاربردی،صحبت با مشاوران متدین و متعهد، مهارت هایی که نیاز دارید را کسب کنید. اگر کسی در مهارت های ارتباطی ضعیف باشه، چه حجاب داشته باشد چه نداشته باشد، از این ناحیه آسیب میبیند، برعکس آن بسیاری از زنان هستند که حجاب خود را به نحو کامل و بسیار عالی رعایت میکنند اما با تلاش و پشتکار و مهارت افزایی ،موقعیت های خانوادگی و اجتماعی بسیار خوبی کسب کردند. و اساسا حجاب با پیشرفت و تعالی نه تنها منافات ندارد، بلکه فرد را از بسیاری از خطرات و رهزن های مسیر ، حفظ میکند ان شاالله. اگر کسی خلاف این را می گوید، متاسفانه یا خود بی اطلاع و نادان هست و فکر میکند هر چیزی مثل حباب روی آب در جامعه گسترش پیدا کرد، باید همه همان طور رفتار کنند، و یا متاسفانه در حق بقیه خیانت میکنند با این حرف ها. در ارتباط با بحث خواستگار هم ممکن هست برای هر دختری،خواستگاران زیادی بیاد و به هر دلیلی ازدواجی صورت نگیرد و به نتیجه نرسد، این نشدن ها الزاما به این معنا نیست که شما عیب و ایراد خاصی داشتید، چه بسا هر دو طرف هم خوب باشند، اما شرایط دیگر جور نباشد یا با هم همخوانی نداشته باشند. در مواردی که در اقوام بودند،چه بسا اشتباه به گوش شما رسوندن همان طور که الان هم هنوز صحبت های اشتباهی درباره حجاب با شما دارند... و چه بسا اصلا به علل دیگری این اتفاق ها نیفتاده، این را هم در نظر داشته باشید که نباید ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خودمان مقایسه کنیم، مردم هزاران حرف درباره زندگی دیگران میزنند که ممکن هست با واقعیت زندگی آن ها فاصله زیادی داشته باشد، هیچ زندگی هم وجود خارجی ندارد که در آن هیچ مشکلی نباشد و همه چیز گل و بلبل باشه ،مسلما در هر زندگی،مسئله هایی وجود دارد،تفاوت زوجین خوشبخت، در نداشتن مشکل و مسئله نیست،در نحوه حل این مسائل هست. خدا رو شکر که همسرتون شما را دوست دارند و دوست داشتنشون را ابراز میکنند، ان شاالله که با کسب مهارت و دانش بیشتر،بقیه مسائل خودتون را هم حل کنید و زندگی شیرین تری در کنار همدیگر داشته باشید. اگر تشخیص پزشک فعلا مصرف داروی صد افسردگی هست، طبق توصیه پزشک عمل کنید، اما این برای حل مسائل کافی نیست، ما برای حل مشکلاتمون باید مهارت هایمان را تقویت کنید، باید نحوه مواجهمون با مسائل و سختی های زندگی را تغییر بدهیم، وگرنه مسائل به قوت خودشان باقی می مانند و ما را آزار میدهند. توصیه میکنم حتما با یک روان شناس متدین و متعهد هم صحبت کنید تا بتوانید راهبرد های خودتون را در مواجهه با مسائل زندگی به نحو مثبت تغییر بدهید،این کار تاثیر زیادی در کم شدن ناراحتی های شما خواهد داشت ان شاالله....
ادامه... پیشنهاد میکنم کتاب های زیر را حتما مطالعه بفرمایید: ۱.از حال بد به حال خوب ترجمه مهدی قراچه داغی ۲. پیام ها(مهارت های ارتباطی) ترجمه محمد علی رحیمی. ان شاالله موفق و موید باشید. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام خداقوت دو پسر سه سال وچهار ماهه دارم . همسرم با بچها وقت کنن بازی میکنن .اکثر وقتا بچن ادامه بازی میکنند .پدرشان عصبانی میشن و میگن ساکت باش، بشین وگرنه میبرم تو اطاق زندانیت میکنم .وقتی گوش نمیدن و همون حرفهای پدر را تکرار میکنن ساکت باش و.. 😔همسرم عصبانی میشن و به زور و گریه بچه میبرن تو اطاق چند دقیقه گریه میکنه وبعد گفتن ببخشید میارتش بیرون .پسرپیشم میاد بهش میگم پدرت هرچی گفت ؛پسر خوب میگه چشم .(تو این روند بااینکه مخالف رفتار و کلام همسرم هستم دخالت نمیکنم جلوی بچها )بعد تنهایی بهش میگم این رفتار درست نیست بهتر تغافل کنیم .ولی گوش نمیده ومیگه بچه از الان باید تربیت بشه .شما بچه روزیاد تحویل میگیری اینجور شده.😔من چکار کنم؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 عرض سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی. 🍀یکی از نیازهای مهم کودکان بازی هست. و باید در این زمینه آزادی لازم به کودکان داده شود تا احساس محدودیت و خلأ پیدا نکنند. امر و نهی زیادی و گیر دادن کودکان را لجباز می‌کند. 🍀نکته بسیار مهم این است که زن و شوهر در زمینه تربیت فرزند هماهنگی لازم را با یکدیگر داشته باشند. احسنت به شما که جلو فرزندان با همسر محترم بحث نمی‌کنید و در خلوت به ایشان متذکر می‌شوید. اما سعی کنید ارتباطتان را با همسر تقویت کنید. روابط صمیمانه بیشتری داشته باشید و در فضایی آرام با لحن ملایم و محبت آمیز با ایشان صحبت کنید و لزوم یادگیری مهارت های تربیتی را به ایشان یادآوری کنید. به هر حال همسر شما اقتضای سبک تربیتی که داشته اند شاید این باور را پیدا کرده اند اما شما می‌توانید با سیاست و مهارت به مرور زمان در همسر محترم اثر گذار باشید. حتما پیگیر یادگیری مهارت های تربیتی باشید. پیشنهاد میکنم مجموعه تربیت فرزند از تولد تا ده سالگی را از کانال تهیه و گوش کنید و گاهی که همسر منزل هست صوت پخش شود و غیر مستقیم نکاتی هم به گوش ایشان برسد. چون معمولا آقایان در مقابل اصرار مستقیم خانم بر شنیدن مقاومت میکنند. 🍀سعی کنید برنامه بازی بچه ها را مدیریت کنید. مواقعی که پدر در منزل هستند و نیاز به استراحت دارند فضای منزل آرام باشد. و مواقعی که پدر با بچه ها بازی می‌کند تایم مشخصی را تعیین کنید مثلا بگویید تا زمانی که مامان سفره ناهار را پهن کند باهم بازی می‌کنیم. چون بچه ها ذهنیتی در مورد دقیقه ها ندارند و باید اشاره به یک مسئله بکنید تا بدانند الان تایم بازی تمام شده است. و گرنه به بچه ها باشد که تا ساعت ها هم از بازی خسته نمی‌شوند. انشالله سعی کنید به مرور زمان با استفاده از مهارت و سیاست لازم در همسر محترم اثرگذار باشید و ایشان را در زمینه تربیت فرزندان با خود هماهنگ کنید. موفق و مؤید باشید. 🌺 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 @hamsaranekhoob
سلام شبتون بخیر،با پسر نوجون ۱۸ساله ای ک با دختری در ارتباطه چطور باید رفتار کرد؟هرچقد سعی میکنیم بهش نزدیک بشیم اما دوری میکنه با اعضای خانوادش خیلی صحبت نمیکنه و درونگرا شده و کلا سرش تو گوشیه و نماز و درس خوندن رو هم ترک کرده در حالیکه سال کنکورشه ،ایا باید بگیم ک ما پی بردیم ب رابطشون؟چطور باید رفتار کرد که بیشتر دوری نکنه؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت مشکل شما مسئله ای که وجود دارد این است که سن نوجوانی و مشکلی که برای نوجوان شما پیش آمده میتواند در خود فرو رفتگی و سر در گوشی بودن را تشدید کند و لذا با توجه به مسئله ای که فرمودید این قضیه طبیعی میباشد در مورد نوع ارتباط دوران نوجوانی خاصیت ها و ویژگی های خاص خود را دارد لذا شما باید بدانید از چه جهت و چگونه بانوجوان خود ارتباط برقرار کنید علایق وسلایق او را شناسایی کنید و در نوع نزدیک شدن به او تغییر رویه بدهید. نکته مهم که در مورد نوجوانی وجود دارد این است که نوجوانان نیاز دارند با آنها مثل بزرگسالان رفتار شود در مسائل مختلف با آنها مشورت شود و نگاه بالا به پایین به آنها نداشته باشید در ارتباط گیری تلاش کنید نوع لحن گفتار کلام و نوع نگاه خود را متناسب با نوجوان خود تغییر دهید یکی از کارهای مهمی که شما باید انجام دهید این است که به صورت غیر مستقیم با وارد مکالمه شوید از او بپرسید خوب برنامه برای بعد از کنکور از چیست برنامه است برای شغل سربازی ازدواج چیست اینکه از او برنامه اش را در مورد آینده بپرسیم احساس استقلال و شخصیت به او دست می دهد متوجه می شود که شما نیز برای آینده او فکری دارید حتی می‌توانید بگویید مایل هستی بعد از کنکور برایت به خواستگاری برویم؟ اما نباید مشکل و مسئله او را به طور غیرمستقیم با او مطرح کنید و حریم ها را از بین ببرید. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام،من۳۴سالمه،۷ساله زیریه سقفیم۳تابچه دارم.پسرم تقریبایه سالش بودکه فهمیدم شوهرم خیانت کرده وبازنی رابطه داره. البته نمیدونم از کی باهاش رابطه داشته که من اون موقع فهمیدم.وقتی باهاش دعوا کردم گفت خیالاتی شدی و همه رو انکار کرد منم دستم به جایی بند نبود تمام متنهای گوشیشم پاک کرد بعد چند روز دعوا وناراحتی مثلا مساله تموم شدتا اینکه دو سال ونیم پیش متوجه شدم بایه مطلقه رابطه داره با اشاره وگوشه وکناره سعی کردم بهش بفهمونم که من زنتم بیشتر بهم توجه کن و...اما اصلاتوجهی نکردویه پیام بهم داد که خانم توعزیزی والکی ذهنتو درگیر مسایل بی خود وخیالات نکن.فکرکردم شاید ازترس اینکه مچش باز بشه ولش کنه تا اینکه دویاسه روز بعدش فهمیدم رفته صیغش کرده وباهم رابطه هم داشتن،بعد این ماجرا من چندروز خونه روترک کردم و گفت که برگرد بیشتر به خاطر بچه ها بودبعدکلی ناراحتی قهر برگشتم خونه به خاطر آینده بچه هاضمنا تو بحث ودعوا وهمینطور پیش بزرگترهایی که برای فیصله کار ما پیش اومده بودن ،گفته بودکه گناه که نکرده واین زنم بوده که گناه کرده وگوشی منوبی اجازه نگاه کرده وتجسس کرده،تواین چندسال هم هیچ وقت ابرازپشیمونی نکرده،البته یه سال پیش دیدم به همون زنه پیام داده این دفعه بادعوابه روش آوردم حتی همون جاپدر ومادرم هم اومدن ومن گفتم این کلا این کاره س ودنبال زندگی نیست واو دوباره زیر بار نرفت وگفت تقصیر تو بوده که به اون زنه پیام دادی واون زنگ زده وشاکی شده،توروخدا به من بگین با این همه نفرتی که من ازشوهرم دارم،۳تابچه که به خاطر اینا دارم تحملش میکنم،ادامه این زندگی درسته؟چکارکنم؟واقعا مستاصل شدم این چهار پنج سال زندگیم جهنم شده.اینم بگم وقتی منو حرم میبره دلم میگیره چون یادم میاد که تو حرم هم به اون زن پیام میدادوعکس بچه مو براش میفرستادوبراش نوشته بود که اگه زنمو نبرم بیرون توخونه میپوسه یاگفته بود توخونه موندن زنم برام مکافات داره وهردو بمن میخندیدن،اگه پارک ببره دلم میگیره چون یاد حرفاش میافتم واینکه بااون زن رفته بودن وخوش گذرونده بودن من فکر میکردم سر کار میره،خلاصه همش ذهنم درگیره خوشیهایی که با زن داشته و جبرو مشغله که بامن داره 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت به شما حق می‌دهم که این چنین آزرده خاطر شده باشید و حال دلتان خوب نباشد در اینجا شما دو راه دارید یا اینکه انتخاب کنید این زندگی را خاتمه دهید و تبعات پس از آن و طلاق را بپذیرید و برای آن تمهیداتی بیندیشید که باید آگاهانه این مسیر را انتخاب کنید و بدانیم که سختی ها و مشکلات فراوانی بعد از طلاق برای شما وجود خواهد داشت یا راه دوم را انتخاب کنید و در زندگی خود بمانید و تلاش کنید صبر فعال داشته باشید و با تغییر خود و شرایط زندگی‌تان را نیز تغییر دهید.در مسیر دوم نیز سختی هایی وجود دارد. تغییر به راحتی صورت نمی پذیرد و البته تمام و کمال نباید انتظار داشته باشید که همه چیز درست شود لذا پیشنهاد بنده به شما مسیر دوم می باشد چراکه تبعات آن با توجه به شرایط شما کمتر می باشد اگرقصد دارید که در زندگی بمانید نباید سراسر احساس تنفر و بی نشاطی را داشته باشید بلکه باید متوکل امیدوار و تلاشگر باشید.در این مسیر قطعاً اشتباهاتی را نیز شما مرتکب شده اید باید آنها را به کمک یک مشاوره امین شناسایی کنید و رفتارهای مخرب را تشخیص دهید و شروع به تغییر کنید انشاءالله با تغییر شما همسرتان زندگیتان نیز بهبود پیدا می‌کند در مورد خیانت همسرتان باید بررسی کنیم که علت زیربنایی این خیانت چه بوده است چه نیازی در زندگی از همسرتان رفتن می شده است گاهی اوقات نیاز به عشق و تعلق گاهی اوقات نیاز به آزادی و گاهی اوقات نیاز به اقتدار مرد به گونه‌ای که باید و شاید تامین نمی شود لذا باید بررسی شود که چه مسئله بغرنج در این میان وجود داشته است انتظار همسرتان از همسرش چیست و با تغییر سبک زندگی تان ریشه‌های این مشکل را شناسایی کنید. متاسفانه برخورد شما با همسرتان در موقعی که متوجه اشتباه او شدید نیز ح نبوده است بلکه شما باید حریم‌ها را حفظ می‌کردید و به صورت غیر مستقیم زندگی خود را تغییر می دادید و مطرح کردن آن با همسر ،دعوا کردن یا مسائلی از این دست اوضاع را بدتر می‌کند و بعضاً کمکی به بهبود اوضاع نمی کند لذا شما باید به جبران آن اشتباهات نیز بپردازید. اگر بعد از این تغییرات لازم در شما و شناسایی چرخه معیوب روابط باز همسرتان به این موارد ادامه دهد آنگاه باید با کمک یک مشاور امین تصمیم دیگری بگیرید.انشاالله با تماس با یک مشاور امین و استفاده از صوت هنر زن بودن بتوانید زندگی خود را بهبود ببخشید. برای بهبود حال خودتان دست از مرور خاطرات و نشخوار فکری بردارید و خیال پردازی را کنار بگذارید و برای خود مشغولیت مناسبی فراهم کنید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام.وقتتون بخیر من مادر ۲ فرزند ۳ و ۱ ساله هستم و ۲۶ سالمه. واقعیتش اصلا بلد نیستم باهاشون بازی کنم،مخصوصا بازی های هیجانی، همش تلوزیون تماشا میکنیم. من که کلا مثل آدمای افسرده همش یکجا میشینم‌.بچه ها هم منو میبینن و اصلا تحرک ندارن...‌ میخواستم از شما راهنمایی بگیرم که چه بازی هایی با بچه ها انجام بدیم؟ و اینکه من خودم هم از کودکی همش گوشه گیر بودم و الان هم اصلا شور و نشاط ندارم 😞 ... نمیدونم خودم رو با چی مشغول کنم ؟ دلم آروم و قرار نداره!! خدا خیرتون بده ... 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت دقت کنید برای اینکه شاد باشید و بتوانید با کودکانتان بازی کنید باید ابتدا خودتان حال خوبی را تجربه کنید پس ابتدا باید عامل افسردگی و بی نشاطی خود را بیابید به شما پیشنهاد میکنم با کمک یک مشاور امین هلت این عدم نشاط خود را پیدا کنید و آن را رفع کنید اگر نگاه شما به زندگی صحیح باشد شما رضایت از زندگی تان بالا است اما اگر این نگاه صحیح نباشد باید ابتدا نوع نگاه و باورتان درمورد زندگی را تغییر دهید له شما پیشنهاد میکنم فایل رضایت از زندگی را استفاده کنید اما بعضی از اوقات،عادت های رفتاری یا عدم مهارت ها موجب این بی نشاطی است لذا شما باید به یادگرفتن این مهارت ها و‌پیاده کردن آنها در زندگی بپردازید: ۱)یک برنامه خوب بنویسید که چه چیزی برای شما لذت بخش است و برای آنها در طول روز وقت بگذارید ۲)زمان هایی در طول روز را برای کودکانتان وقت بگذارید و برای بازی برای آنها زمان مشخص داشته باشید کتاب های بازی زیادی در این زمینه هست مثلا کتاب بازی با نوزاد تا یک سالگی یا ۱۲۰بازی برای کودکان یا در اینترنت سرچ کنید قطعا به مطالب خوبی دست پیدا میکند اما نکته ی مهم این است که شما باید انرژی و شادابی و حس بازی کردن را داشته باشید وگرنه بهترین بازی هم انتخاب کنید،اما واقع بازی نکنید ،آن اثرات مثبت را نخواهد داشت دقت کنید اگر مدتی خود را با نشاط نشان دهید و با کودکان بازی کنید و سعی کنید مثل آنها شادی کنید یا ذوق کنید از چیزهای کوچک قطعا بعداز مدتی خلق شما تغییر خواهد کرد امیرالمومنین علی (ع)میفرمایند کمترین کسی هست که خود را شبیه گروهی کند و سرانجام یکی از آنان نشود یعنی برای شادی نیاز به اتفاق خاصی نیست شما اگر از درون شاد باشید،اتفاق های بیرونی نمیتوانند به راحتی خلق شما را تغییر دهند ۳)سعی کنید بازی های هیجانی مثل توپ بازی ،قایم باشک،گرگ بازی ومخصوصا آب بازی را در برنامه ی خود قرار بدهید،دقت کنید شما اگر مدتی شروع به بازی کنید میتوانید در هر شرایطی فضای شاد ومهیج برای بچه ها فراهم کنید مثلا میتوانید فضای روزمره را نیز تبدیل به بازی کنید ،بازی پهن کردن سفره،مسابقه جمع کردن وسایل وخودتان با شمردن و هورا کشیدن و...فضا را شاد کنید واین ها آثار تربیتی بسیاری دارد. درواقع تلاش کنید کودکان را در طول روز با فعالیت های روزمره مشغول کنید یک نکته ی مهم دیگر این است که باید زمانی را به بیرون رفتن با بچه ها بپردازید مثلا روزانه به پارک های محل بروید و پیاده روی کنید و‌... نکته ی مهم دیگر این است که زمانی برای خودتان اختصاص دهید و حتما ورزش کنید و کتاب بخوانید یا کارهای هنری انجام بدهید ،کارهای هنری بسیار روحیه و نشاط شمارا بالا میبرد زمان هایی برای کودکانتان کتاب بخوانید و قصه رابا لحن های متفاوت برایشان تعریف کنید بازی های کارتی و فکری متناسب با سن شان نیز بسیار کمک کننده است قواعد بازی با کودکان چند نکته است: ۱)بازی باید هیجان انگیز باشد و تخلیه انرژی صورت بگیرد ۲)خودتان را شبیه بچه ها کنید ۳)نیم ساعت در روزباشد ۴)قواعدی ساده ومتناسب با سن ایشان داشته باشید و در طول بازی بطور تماوبی هم شما برنده شوید و هم آنها ان شاالله با مدنظر قراردادن این موارد بتوانید اوقات بهتر و شاد تر و مادرانگی زیباتری را تجربه کنید 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام دکتر.وقتتون بخیر.دختری حدودا۲۵ ساله ام.حرف زیاددارم ولی سعی میکنم خلاصه کنم.ازنظردیگران مذهبیم.فرزنداولم.به دلیل خصوصیات اخلاقی وفشاری قبل تولدم روی مادرم از طرف ایشون خیلی اذیت شدم.دوران پراسترس،ناراحتی وپرحسرتی داشتم.مقایسه وتحقیرشدم جلوبقیه.تهمت شنیدم وبارهادلشکسته شدم.بایاریه خدا بدترازاین نشدم.حساسترشدم.داخل خانه کمی عصبی وبی حوصله وبی انگیزه وتاحدودی دچار وسواسیم.دانشجوهستم ولی حوصله درس ندارم.حس میکنم آخرتم راهم ویران میکنم.ظاهری شاد ولی درون پرغم دارم.حسرت عمررفته،همدم،محبت،عشق،آغوش ونوازش و...را دارم.دلم میخواهد تنهازندگی کنم ومال خودم نباشم وزندگیم وقف کمک به مردم باشد.میخواستم با فردباایمان وباخلاق خیلی زودترازاینها ازدواج میکردم.ارتباط ناسالم بانامحرم نداشتم خداروشکر ولی متاسفانه فکرم درگیر کسانی شد که بعدش ازدواج کردن وبازهم شکستم.پسران مذهبی خیلی کمن.اگرپسربودم شایدشرایط بهتربود وخودمم حق انتخاب داشتم ودستم بازبود.دلم میخواست این احساس نیازرانداشتم.حتی آقایون سن بالای مذهبیم اکثرا بادختران کوچکتروزیبای اینجاازدواج میکنن.گاهی فکرم اینه آدمای خوب برای همدیگن وانتظارزیادیه که منم یکی خوب بخوام.حس میکنم ازوقت ازدواجمم گذشته.. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت اینکه شما خودآگاهی خوبی دارید و از مشکلات و مسائل اخلاقی خود مطلع هستید،بسیار خوب است و به راحتی میتوانید گام های خوبی برای بهبود اوضاع خود بردارید دقت کنید که همه ی ما در مراحل شکل گیری شخصیت مان ممکن است دچار مسائلی شویم یک‌مثال را در نظر بگیرید:یک کیک لرای آماده شدن نیاز به چند مرحلاه دارد،آماده سازی مواد اولیه،قرار گیری در قالب و قرار گیری در فر و پخته شدن در هر کدام از این مراحل میتواند مشکلاتی برای آن ایجاد شود که کیک ما پف نکند اما میتوانیم عیب یابی کنیم و متناسب با آن مرحله تدبیری بیاندیشیم مثلا با تزیین خوب کج بودن آن را چاره کنیم یا با برش متناسب سایز آن را تنظیم کنیم و... اگر شما از طرف دیگران هم مورد تحقیر قرار گرفته باشید با افسردگی و پذیرش آنها کار به جایی نمیبرید،اما اگر مهارت و اگاهی خود رابالا ببرید ،عزت نفستان نیز بالا میرود و دیگر با تخریب دیگران اذیت نمی‌شوید،دقت کنید امام صادق (ع) میفرمایید اگر در دست تو سنگ باشی،و تمام دنیا بگویند الماس است ،آیا تو از آن خرسند وخوشحال میشوید؟حال اگر در دستان شما الماس گرانقدری باشد وهمه بگویند سنگ است آیا شما را گزند و غمی فرا میگیرد؟این یعنی اینکه شما اگر از درون خودتان عزت نفس داشته باشید و متوکل باشید و ارزش خود را بشناسید دیگر با حرف دیگران اذیت نمی‌شوید و به کار خود ادامه میدهید دقت کنید شما باید فعالیت متناسب با سن خود را داشته باشید و اگر در فکر شما این است که خادم مردم شوید باید بدانید در هر مرحله ای که هستید به بهترین نحو وظیفه ی خود را انجام دهید و کوتاهی نکنید این وظیفه محوری در هر مرحله مهم ترین کاری است که شما با انجام آن و یادگرفتن آن میتوانید واقعا انسان مفیدی باشید ،اگر دانشجو هستید ،پس وظیفه ی شما خوب درس خواندن است،پس باید عزم خود را جزم کنید و به آن بپردازید اگر در نشاط و برنامه ریزی مشکل دارید باید از یک مشاور امین کمک بگیرید دقت داشته باشید این افکار منفی شما غلط است که من آدم خوبی نیستم که خواستگار ندارم و افکاری نیست که باعث رشد شما شود بلکه مانع رشد است لذا دقت کنید باید مهارت های خود را بالا ببرید اما بباید متوکل و امیدوارباشید. شما در اوج جوانی هستید چرا فکر میکنید که سن ازدواج تان گذشته است؟ بهتر است شما تلاش تان را بکنید اما نه اینکه نگران ومستاصل باشید و توسل را داشته باشید اما زندگی تان را داشته باشید،مطالعه منید،فعالیت فرهنگی کنید،مسجد بروید،ورزش کنید،کارهای هنری موردعلاقه انجام دهیدو تمام زندگی خود را در گرو ازدواج ندانید و از فرصت های خوب قبل از ازدواج تان را از دست ندهید و بدانید اگر این فرصت ها را خوب سپری نکنید،در آینده وبعد از ازدواج تان نیز احساس رضایت نخواهید داشت. ان شاالله که خدا شما را یاری کند. 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
با عرض سلام خدمت استاد گرامی و همکاران محترمشون استاد گرامی من خانمی ۳۶ ساله هستم و همسر من ۳۷ است که ۱۵ سال با هم زندگی میکنیم حاصل این زندگی ۴ فرزند هستش در طول این چند سال ما هیچ گونه مشکلی نداشتیم ورابطه ما خیلی خوب بوده حتی خیلی به هم وابسته یم ولی متاسفانه شوهرم در طی این دو سال اخیر ظاهرا با یه خانم در ارتباط است و چند دفعه گوشیش رو می گیرم دستم می بینم که اسمش رو به نام آقا ثبت کرده وبه اون پیام میده و بهش چند بار گفتم می گه چیزی نیست و نگران نباش و همیشه گوشیش رو قفل میذاره و حتی شارژ براش میفرسته فک میکنم رابطه ش در حد پیام باشه چند روز پیش دیدم بهش پیام داده و این من رو خیلی نگران و عصبی میکنه ولی نمی دونم چطور بهش بفهمانم و هر موقعه باهاش صحبت میکنم انکار می کنه ومی که من با هیچ کس و هیچ ارتباطی ندارم و از این بابات خیلی ناراحت و نگرانم الان چند روز رفته ماموریت و تمام ذهنم درگیر اونه که نکنه پیام بده بهش لطفا مرا راهنمایی کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام ورحمت باید بررسی شود که در طول دو سال اخیر کیفیت رابطه ی شما چطور شده است؟آیا اتفاق با مشکلی برای رابطه ی شما پیش آمده است؟اگر‌ مشاور در جریان جزئیات روابط شما قرار گیرد بهتر می تواند شما را راهنمایی کند گاهی اوقات در اثر یک سری اتفاقات یک چرخه معیوب بین ین شکل می‌گیرد که بعضاً با افزایش تعداد کودکان به خاطر شرایط پیش آمده این مشکلات شدید می شود لذا به شما پیشنهاد می کنم در مورد مسئله تان از یک مشاور امین کمک بگیرید اما مسئله‌ای که هست کنکاش و بررسی بیش از حد و سین جین باعث میشود که اوضاع بدتر شود و تنها کمکش به شما سلب آرامش تان وایجاد بدبینی وناتوانی شما در عملکرد صحیح است و از طرفی اینکه مرتب به همسرتان گوشزد کنید حریم ها بین شما از بین میبرد‌ شما باید به جای کنکاش انرژی تان را روی بهبود رابطه و بررسی عیوب و رفع آنها بگذارید ان شاالله خدا کمک تون کنه 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
سلام علیکم.خسته نباشید عرض میکنم خدمت شما استاد بزرگوار و مشاوران گرامیتان،ان شاءالله اجرتان با حضرت زهرا(س) باشد خانمی ۳۰ ساله هستم و همسرم ۳۲ ساله،۹ سال زندگی مشترک رو شروع کردیم،صاحب ۳ فرزند هستیم،زندگیمون بالا و پایین زیاد داشته،۲ بار تا الان همسرم دچار حاشیه شده،بخاطر خدا بخشیدم،هنر زن بودن هم گوش دادم،خیلی‌هاشو خودم توزندگی رعایت میکنم،ولی همسرم خیلی به منو زندگیمون بی توجه،همش مشغول کار،شبها خیلی دیر میاد،هر شب جدا میخوابه،فقط در صورت نیاز میاد سمتم،اونم سریع میره سراصل مطلب،به نظافت شخصیش اهمیت نمیده،خیلی سعی کردم با رفتارهای خوبم تغییر کنه،از طریق نامه و پیام،غر زدم،قهر کردم،نشد،تا حرف میزنم میگه اه غر نزن،با اینکه غر نیست،ازم میخواد عین یه رباط زندگی کنم،همش میگه باشه خودمو درست میکنم ولی فردا دوباره همون آدم میشه،۹ سال زمان کمی نیست برای تغییر کردن،احساس میکنم از خوب بودن و مهربونی و محبت من داره سوء استفاده میکنه،حتی لباس بیرونشم عوض نمیکنه،اصلا درمورد خودمون صحبت نمیکنه،شام میخوره و میخوابه،اگه بیدارم باشه پای گوشیه،اصلا مارو تفریح نمیبره،ماهیانه بهم نمیده،اهل نمازو خمس و زکاتم نیست،خیلیم بدقولی میکنه،خوش اخلاق،اهل روزی حلال،آروم،ولی واقعا دلسردم میکنه نسبت به زندگی،خیلی که بهش توجه میکنم تحویلش میگیرم،بهش احترام میزارم،کلافه میشه،دوست نداره،زیاد تودست وبالش باشم،خیلیم رابطم با خانواده اش خوبه،هیچ مشکلی نداریم،در طول سال یکبارم بهم پیام نمیده،زنگ نمیزنه حالمو بپرسه مگه برای خريد خونه،توتربیت دینی بچه ها هم خیلی جبهه میگیره،وقتی خیلی بهش توجه میکنم،اصلا منو نمیبینه،ولی وقتی یکم باهاش سرسنگین میشم اون میاد سمتم،موندم چیکار کنم،تورو خدا راهنماییم کنید استاد،راهکارتون چیه؟ 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم سلام و رحمت در مورد مشکل شما باید بررسی شود که شما واقعاً تمام نکات مهم صوت هنر زن بودن را پیاده کرده اید یا بعضا دچار این شده این که بعضی از نکات آن را در ذهن خود مهم تر قلمداد کرده و آنها را رعایت کرده ایم اما مواردی که مهم بوده از چشمان شما مخفی مانده است لذا بهتر است برای بررسی بیشتر از یک مشاور امین کمک بگیرید و با در جریان قرار گرفتن ایشان از جزئیات زندگی تان بهتر بتواند شما را راهنمایی کند. بنظر میرسد باید مهارت های کلامی خود را بالا ببرید و قلق همسرتان دست تان بیایید و بعداز این سال ها بتوانید با شناخت بیشتر ایشان متوجه نیازهای او بشوید و بدانید کدام یک از آنها دچار خدشه شده است ممکن است همسر شما از نظر احساس نیاز به آزادی با احساس نیاز به قدرت دچار مشکل شده باشد ممکن است درمواقعی که به او زیاد توجه میکنید ،رفتار شما نشانه هایی از وابستگی یا آویزان بودن را برای ایشان تلقی کند لذا به شما پیشنهاد میکنم در اسرع وقت‌ از یک مشاور امین کمک بگیرید ان شاالله خداوند شما را یاری کند 💠کانال تربیتی همسران خوب💠 @hamsaranekhoob
📸 فراخوان سایت KHAMENEI.IR همزمان با آغاز رای گیری ریاست جمهوری ۱۴۰۰ 🔺 از مُهر انتخابات در صفحه شناسنامه خود عکس بگیرید و با هشتگ #کار_درست در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنید. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
سلام استاد پوراحمد بزرگوار تا الان چندبار سوال فرستادم ولی متاسفانه قسمت نبوده جوابی دریافت کنم. من سه فرزند دارم فرزند دوم که دختری ده ساله است، بسیار خجالتی هست، تقریبا از سن پایین اینگونه بود ولی بزرگتر که شد، بدتر شد. وهمچنین نامرتب و بی نظم هست،اتاقش نامرتب است، تکالیفش نامرتب است، خیلی سعی کردم سرش به کاری مشغول کنم ولی همش میگه این دوست ندارم، تنها کاری که انجام میده کشیدن نقاشی هست اونم فقط شخصیت یکسری کارتنهای خاص خارجی. هرقدر تشویقش به نقاشی ارزشی میکنم فایده نداره. بیشتر اوقاتش بیکار یه گوشه‌ایی مینشینه. اصلا کار جمعی انجام نمیده. فایلهای تربیت نوجوان دو بار کامل گوش دادم. گوشی و تبلت نداره. خانواده‌ای مذهبی هستیم. ممنون میشم اگر راهنماییم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم ممنون از اعتماد و همراهی مستمر شما با مجموعه همسران خوب. البته سوال را بسیار کلی بیان فرمودید. از صورت سوال اینگونه بر می آید که کمرویی علت تنبلی شده است. بطور اجمالی علل آن بررسی میشود: علت اصلی کمرویی و خجالت ، کمبود اعتماد به نفس می باشد. اعتماد به نفس یعنی باور داشتن خود و توانایی های خود. گاهی والدین از روی کمال گرایی یا بهم ریختگی ذهن خود، نسبت به فرزندان رفتارهایی مثل امر و نهی مکرر دارند که باعث کاهش قدرت تفکر میشود. ترسو بودن یا اعتماد به نفس پایین خود والدین. اجازه ریسک و خطا به فرزندان خود نمی دهند و لذا کودک دیگر دست به فعالیت جدید نخواهد زد و زمین گیر میشود. همچنین سرزنش و دیدن فقط نقاط منفی کودکان و بزرگ نمایی آن. قرار نگرفتن کودک در گروه همسالان خود. در ادامه، عوامل و راهکارهای بی حوصلگی و تنبلی به تفصیل ارائه میشود تا انشالله راهگشای مسئله تان باشد. در ابتدا باید علت و ریشه رفتارهای کودک را بشناسیم، یکی از رفتارهای شایع امروز فرزندان بحث تنبلی است. اینکه بچه ها کارهایشان را انجام نمی دهند و همین تنبلی منجر به بی نظمی آنها، کم درس خواندنشان، و کمتر کمک کردنشان شده است. ابتدا با تعریفی از تنبلی به آن می پردازیم. تنبلی به معنای به عقب انداختن کارها از محدوده ی خودشان است. مثلا الان باید درس بخوانم، یا اتاقم را منظم کنم و نمیکنم و این را به وقت دیگری موکول میکنم. یعنی وقتی کار در وقت خودش انجام نشود و اهمال کاری و تاخیر صورت پذیرد، این فرایند را تنبلی می نامیم. اما تنبلی تک بعدی نیست و علل آن را از ابعاد گوناگون میتوان بررسی کرد: 👈علل جسمی تنبلی: ۱. ضعف بدنی، یعنی وقتی جسم کودک بنیه اش ضعیف است ناخودآگاه برای انجام کارها بنیه ندارد. ۲. کم خوابی یا بدخوابی، بچه هایی که زمان خوابشان مناسب نیست یا دیر میخوابند. ۳. خستگی های مداوم، مانند بچه هایی که خیلی فعالیت های گوناگون دارند. فعالیت بچه ها باید جسمی، عملی، تفریحی و معنوی باشد. ۴. پرخوری، عامل تضعیف مطالعه و سایر فعالیت هاست. ۵. بیماری های جسمی، مشکلات تنفسی، کم خونی، نقص های جسمانی و ... 👈علل ذهنی تنبلی: ۱. ضعف استعدادی بچه ها، حتی در برنامه ریزی ۲. خستگی ذهنی، بدلیل بازی های کامپیوتری، تماشای بیش از حد تلویزیون، فشار درسی زیاد و ... ۳. حافظه ضعیف، باعث فراموشی کارها و نیازمند تذکر و تکرار میشود. به علت استفاده زیاد از فضای مجازی. هر یک ساعت بازی کامپیوتری باعث ۱۰ درصد کاهش تمرکز میشود. کسی که تمرکزش پایین است ناخودآگاه حافظه اش ضعیف میشود. بازی های جسمانی و خصوصا گروهی به سلامت فکر و حافظه خیلی کمک میکنند. ۴. کم هوشی، هوش یعنی قدرت حل مسئله برای سازگاری با محیط. ادامه 👇
ادامه.... 👈علل روانی تنبلی: ۱. سرخوردگی، یعنی بچه هایی که در درس خواندن سرخورده شده اند، به سلیقه شان اهمیت داده نشده یا به فکر آنها بی توجهی شده، دچار سرخوردگی و نهایتا بی انگیزگی و تنبلی میشوند. ۲. پرتوقعی، یعنی دوست دارد دیگران کارهایش را برایش انجام دهند. که محبت ها و دلسوزی های بیجا عامل آن است. ۳. بی دقتی، یعنی کودک وسایلش را برمی دارد و در جایی قرار می دهد، و سر جایش قرار نمی دهد و یادش می رود. ۴. ضعف اراده ۵. احساس ناامنی، یعنی کودک حس میکند اگر کاری را انجام دهد مورد سرزنش یا توبیخ قرار میگیرد. و والدین آن بخش خطا و کوتاهی های کودک را می بینند و نهی میکنند به جای راهنمایی کردن و تشویق و دیدن بخش مثبت فعالیت و تلاش کودک. 👈 علل عاطفی تنبلی: ۱. حسادت، مثلا کودکان به واسطه حسادت کارها را انجام نمیدهند و می گویند حالا که اونو دوست داری و از او تعریف میکنی بگو کارهایت را هم او انجام دهد. لذا باید والدین عدالت بین فرزندان را رعایت کنند. ۲. انتقام گرفتن کودکان، گاهی چون بچه ها خوب محبت را دریافت نمی کنند در آنها روحیه انتقام گیری به وجود می آید و کارها را با تاخیر انجام می دهد یا انجام نمی دهد. ۳. اضطراب، خلا عاطفی که منجر به اضطراب میشود. اما محبت باعث ایجاد آرامش و انگیزه و رفع اضطراب درون فرد می شود. ۴. ترس، بچه هایی که ترس شان زیاد میشود تنبلی شان هم بیشتر میشود. ترس از موجودات ماوراء، و ترس از واکنش اطرافیان نسبت به عملکرد فرد، یعنی بچه ها می ترسند دست به کاری بزنند که نکند خراب شود و مامان دعوایم کند یا بابا اخم کند و ... ۵. حس ناامنی، بچه هایی که در روند زندگی شان مشکلات زیادی وجود دارد و در محیط نا امنی رشد می کنند، مثلا اختلاف دائم پدر و مادر و این اختلافات به بچه ها منتقل می شوند و حس می کنند فضا عاطفی و دوستانه نیست که منجر به حس ناامنی میشود. و این عدم آرامش بچه ها را زمین گیر میکند و عملکردشان کاهش می یابد. 👈علل اجتماعی و محیطی تنبلی: ۱. معاشرت با افراد نامناسب و یادگیری از آنها، یعنی بچه ها در محیطی قرار می گیرند که بچه های تنبلی در آن محیط است و یا در گروه های همسالشان بچه های تنبلی هستند و یا حتی اعضای خانواده کودک اهل بی نظمی و تاخیر در کارها هستند. ۲. وابستگی بچه ها به بزرگترها، گاهی بچه ها را از همان کودکی به خودمان وابسته می کنیم و باعث میشود در سنی که باید استقلال رفتاری داشته باشند کارهایش را خودش نمی تواند انجام دهد. ۳، زندگی بچه ها بصورت تک والد، بخاطر دلسوزی بیش از حد اطرافیان باعث میشود پویایی و روانی ذهن این کودکان در انجام امور کاهش یابد، یا به علت شکل گرفتن روحیه انتقام گیری حرف شنوی کودک کم می شود. ۴. درگیری های محیط خانواده، بین والدین یا والدین با کودک نا امنی روانی و درگیری ذهنی، فرد را زمین گیر میکند، کودک و بزرگسال ندارد. وقتی کودک مدام سرزنش و توبیخ و دعوا شود منجر به این میشود که فکر او اصلا خوب کار نکند تا بتواند کارهایش را درست انجام دهد چه رسد که بخواهد رشد و ارتقا هم داشته باشد و سلیقه هم به خرج دهد.
ادامه... 👈راهکارهای اصلاح تنبلی و بی نظمی ۱. محبت ۲. تناسب قوانین با گروه سنی فرزندانمان ۳. استفاده از اصل تشویق ۴. تبیین فرمان و توضیح علت دستور داده شده ۵. بیش از گنجایش بچه ها فرمان ندهیم. ۶. دستورات را درست به بچه ها منتقل کنیم (تحکمی بیان نشود) و شخصیت بچه ها را خرد نکنیم. ۷. الگو دهی به فرزندان ۸، اصل تدریج، تغییر ویژگی های رفتاری به گذر زمان نیاز دارد. تغییرات را بسیار آرام و تدریجی اعمال کنیم. ۹. تداوم، علاوه بر تدریجی بودت وقتی به یک نقطه ای رسید نباید او را رها کنیم، باید با استمرار در وجودش نهادینه شود. پیشنهاد مطالعه همین مبحث در سلسله مباحث استاد تراشیون. انشاالله موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام چند سال قبل رابطه ای داشتم. الان بیشتر از یکساله به کمک خدا برگشتم از اون راه اون آدم رو هم تا حد زیادی حتی از فکرمم کنار گذاشتم اهل این روابط نبودم ولی ... خیلی تلاش کردیم برای ازدواجمون خانواده هامون نذاشتن نمیتونم خودمو ببخشم تقریبا بیشتر چیزا حل شده برام بجز حسرت پاکی. اینکه باورم نمیشه آدمی که اینکارو کرده بوده و انقدر وقیح شده بود من بودم نمیدونم اگه ازدواج کنم مقابل همسر آینده ام چه حسی خواهم داشت در وجدان خودم. از اینکه به حریمی که فقط همسرم اجازه داشت وارد بشه به شخصی اجازه دادم که حرام هم بودیم. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم خواهر خوبم الحمدالله که در حال حاضر شرایط را توانسته اید مدیریت کنید و از آسیب های بیشتر برای خودتان پیشگیری کرده اید. روابط خودسرانه و پنهانی پیش از ازدواج، حال چه با نیت ازدواج و یا غیر آن، هم برای دختر و هم برای پسر بسیار آسیب زا است و درصد اینکه به ازدواج سالم ختم شود نیز بسیار کم و در صورت ختم به ازدواج هم تضمینی برای استحکام و بقای یک زندگی سالم وجود نخواهد داشت. با استثنائات کاری نداریم. بحث از روال معقول این قضیه است، چون از طرفی در این شرایط آنچه حکم فرما است نفس و غریزه است و نه عقل تفکر و شناخت و از طرفی در صورت ازدواج هم، یک عمر ناامنی روانی، شک و بدبینی گریبان گیر این زندگی خواهد بود. و حال الحمدالله خودتان پی به خطای خود برده و از این رابطه خود را خارج کرده اید. آنچه الان در پیش شماست، حسرت و افسوس بر وضعیت گذشته، دنبال مقصر گشتن و بد کردن حال خود و یا سرزنش و خودخوری خودتان و یا توجه و توکل به فضل الهی، و برنامه و امید داشتن برای آینده. بهتر است بجای مسیر اول ، گامی در مسیر دوم برداشته و نگذارید افکار منفی باعث آزارتان شود، رابطه خود را با خدای خودتان تقویت کنید و به نماز اول وقت بیشتر از قبل اهمیت دهید. برای وقت خود برنامه داشته باشید و روی خودسازی معنوی خود کار کنید. هرگز از لطف و رحمت خدا نا امید نباشید و نماز یکشنبه این ماه پر فضیلت ماه ذی القعده را غنیمت بشمارید. و بعد از نماز صبح، دست چپ خو را روی قلب گذاشته و ذکر یا فتاح را ۷۰ مرتبه بگوئید. در زمان هجوم این افکار از ذکر استغفار استفاده کنید و بلافاصله مشغول کار دیگری شوید و فضای خود را تغییر دهید. انشالله با توکل و مدد الهی، و همت و تلاش خودتان آینده ای سالم و روشن را برای خودتان رقم خواهید زد. موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام و عرض ادب🌸 من خانومی ۲۰ ساله و متاهل هستم که یه داداش ۸ ساله دارم. مامانم خیلی رو تربیت من و داداشم وقت و صبروحوصله خرج میکنه. اما چون بابام باهاش هماهنگ نیست و کلا اعصاب و صبر تربیت نداره برای همین تو تربیت داداشم مشکلاتی پیش اومده. مثلا مامانم برای تنبیه گفت تا ۲ روز حق بازی با گوشی نداری، بعد بابام که از سرکار میاد چون حوصله نق زدن داداشم رو نداره زودی بهش گوشیش رو میده تا دست از سرش بر داره. یا مامانم میگه مثلا دیروز خوراکی خریدی،چندروز دیگه دوباره خوراکی میخرم، ولی داداشم زنگ میزنه به بابام و زبون میریزه و بابام هم با نایلون خوراکی میاد خونه😒 داداشم خیلی داره لجوج و بی ادب میشه حتی نسبت به بزرگترش...و این همش بخاطر اینه که بابام تو تربیت هماهنگ نیست. اخلاق بابام اینجوریه که چیزی نمیگه و نمیگه اما بعد یهو عصبانی میشه و متاسفانه بعضی وقتا(خیلیییی کم شاید دوماه یکبار) یدونه محکم داداشمو میزنه، یا یه تنبیه سخت میذاره، اما باز دو روز بعد براحتی بهش گوشی رو میده چون حوصله نق شنیدن نداره. داداشمم دیگه میدونه تهدیداتش الکی هست. واقعا نمیدونیم چطور باید بابام رو قانع کنیم که تو تربیت و تشویق و تنبیه با مامانم هماهنگ باشه. بابام یکم غیرمنطقیه و مثلا وقت نمیذاره که بشینیم باهم صحبت کنیم و به راه حل برسیم‌. مشاوره هم که مثل اغلب مردم قبول نداره با اینکه خودش روانشناسی خونده😐 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم بسیار ممنون از مهربانی و احساس مسئولیت شما خواهر گرانقدر. مسئله دوگانگی در تربیت متاسفانه یک امر پر تکرار در میان اولیا شده است، و چیزی که بیشتر حاکم است بی حوصلگی و یا کم صبری آقایان در این زمینه و از طرف دیگر یکطرفه رفتن و اصرار بر درستی روش تربیتی در خانم ها، که خود این مسئله را سخت تر میکند نه الزاما تفاوت های رویکردهای تربیتی و لذا آنچه توصیه میشود و میتوان به عنوان قاعده کلی در نظر گرفت این است که مادران عزیز توجه کنند که اگر همسرشان احساس کنند که از موضع بالاتر و فهیم تر برخورد محکم و قاطعانه دارند می بینند که مثلا تو بلد نیستی و اینی که من میگم درسته، من بیشتر می دونم ، مطالعه کردم، مشاوره گرفتم و ... خیلی بعید است که با شما همراهی داشته باشند. پس توصیه میشود وقتی در امور فرزندان با مسئله و چالشی روبرو می شویم پس از کسب آگاهی و دانش افزایی خودمان، قبل از هر اقدامی حتما اقتدار همسرمان را در جایگاه پدر فرزند به مدد بگیریم و آن را حفظ کنیم. مثلا بیان شود، همسر عزیزم من احساس میکنم بچه ها چند وقته دچار بداخلاقی شده اند و بعضی اوقات کابوس و بدخواب شده اند، در طول روز دقت کردم متوجه شدم برنامه های مناسب تماشا نمی کنند یا زمان زیادی از رسانه استفاده می کنند، نظر شما چیست؟ برای رفع این مسئله راهی به ذهن شما میرسه که کمکشون کنیم؟ بعد از دریافت پاسخ همسر، (ممکنه بیان شود من به خودت می سپارم هر کاری خواستی بکنی، یا بیخیال حساس نشو، یا مگه ما خودمون چطور بزرگ شدیم ، یا راهکار ممکن است ارائه شود و ...)، به اقتضای نوع دریافت پاسخ، باید صحبت نمایید با بیان و لحنی آرام و مهربان، مثلا، همه که مثل شما فهمیده و مهربون نبودن که مامانشونیه چیزی رو یه بار بگه و گوش بدن و یا متوجه بشن😊 یا اینکه من دوست دارم فرزندانی مثل شما و یا حتی بهتر از خودمون با کمک شما تربیت کنیم که انشاالله باعث افتخار خودمون و امام زمانمون باشن، حتما از تجربیات بقیه هم استفاده میکنم، اما نظر و حمایت شماست که میتونه به من انگیزه و قدرت بده، البته خودمم یکم جستجو کردم با فلان کتاب یا دوره یا مشاور آشنا شدم. یا امروز این کتاب رو میخوندم یا فلان سخنرانی رو گوش میکردم، دیدم چه جالب منم دچار این خطا شدم یا اینکه من خداروشکر این مطلب رو رعایت میکردم یا تازه فهمیدم علت این بداخلاقی فرزندمون به خاطر این مسئله بوده و ... نتیجه 👈 اول طرح مسئله+ نظر خواهی از همسر+ ضمن پذیرش و تایید نظر ایشان، بیان نظر و دیدگاه خودتان بصورت مستند و علمی در نهایت، هماهنگی 👌 قبل از اعمال هر قانون یا محرومیت تربیتی. اول والدین نزد خودشون به یک توافق تربیتی میرسن و هماهنگ میشن و بعد اون قوانین برای بچه ها در طی جلسه خانوادگی با حضور پدر مادر و فرزندان بیان میشه و محرومیت ناشی از نقض قوانین هم همونجا به بچه ها گفته میشه نه اینکه هر کدوم جداگانه و یا از روی عصبانیت و یا خستگی و بدون اطلاع قبلی فرزند و ناگهانی یک محرومیت رو اعمال کنند. این پروسه کمک به آرامش و رضایت تمام اعضای خانواده خواهد کرد انشاالله توصیه میشه فایل تربیت کودک استاد پوراحمد رو به پدر و مادر محترم اهدا کنید و حتی در اوقاتی با هم به این فایل ها گوش بدن و مراقب باشن همدیگه رو سرزنش و نقد نکنن. موفق باشید🌸
با سلام و عرض خسته نباشید خدمت استاد پوراحمد . من دختری ۳۷ ساله هستم . دو سال پیش با یک آقایی که از دوستان خانوادگی مان بود ازدواج کردم .او معیارهای عقاید و اخلاق و ایمان که همیشه مد نظرم بود را داشت . مهریه مان ۱۴ سکه بود . به لحاظ مالی متوسط به پایین .بود و به همین خاطر مراسممان را مختصر ولی آبرومندانه برگزار کردیم و برای من اصلا مادیات مهم نبود ولی بعد از گذشت ۲۰ روز از ازدواج همسرم متوجه یک بیماری جنسی در خود شد و به دکتر و مشاوران متعددی مراجعه کرد و همه گفتند که این یک مشکل روحی و روانی است که در رابطه با من دارد و قابل درمان نیست و باید جدا شوید . بماند که او این موضوع را خیلی با زدن ضربه روحی به من مطرح کرد و من در این بازه زمانی تا جدایی خیلی ضربه خوردم . حالا گهگاهی خواستگار دارم . و من تازه با کانال شما آشنا شدم و معیارهای انتخاب صحیح همسر را گوش کردم و می بینم که اشتباهی در انتخاب قبلی ام نداشتم فقط این بیماری باعث جدایی ما شد .سوالی که برام مطرحه که الان می ترسم افراد دیگر هم ممکنه دچار این بیماری جنسی باشند و تا زمانی که عقد دائم نکن مشخص نمی شه .حالا من چگونه می تونم با این مسئله کنار بیام که قابل حل باشه.؟؟ سوال بعدی آیا غیر از آنچه در کانال شما گوش کردم برای افراد طلاق گرفته که حالا حساس تر شدن سوالها و یا معیارهای دیگه هم باید رعایت شود که انتخاب اشتباهی نداشته باشند یا نه؟؟ در پایان شما در کانال خود خیلی تاکید بر مهریه پایین ، ازدواج آسان ، گذشت و مهربانی همسران با یکدیگر دارید که واقعا خیلی بجاست ولی منی که این مراحل را پشت سر گذاشتم و بعد ازآن دچار یک شکست عاطفی سخت شدم انگیزه ام را کم رنگ کرده و با خود فکر می کنم که باید یکم سخت گیرانه تر عمل می کردم تا او این قدر ضربه روحی به من نمی زد . 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام و احترام خدمت شما خواهر گرامی در خصوص مسئله تان باید عرض کنم، چون دقیقا مشخص نیست مشکل اولیه چه بوده که به این سرعت منجر به صدور حکم طلاق و جدایی شده است ، نمیتوان اظهار نظر کرد. اما بنا را بر شرایط استثناء می گذاریم و قرار نیست که مدام در زندگی شرایط استثناء رخ دهد. و اینکه هر بیماری یکسری علائم ظاهری، رفتاری، پیش زمینه خانوادگی (ارثی)، چک آپ فاکتورهای خونی و ... داشته و تا حد زیادی میتوان از این بابت به اطمینان نسبی رسید، و نه قطعی. همانطور که در زمینه های دیگر نیز این اطمینان به قطعیت نخواهد رسید، چون بعضی مسائل در زندگی بصورت برنامه ریزی شده اتفاق نمی افتد مانند همان بحث سلامتی اما ما باید تلاشمان را بر آن جنبه هایی که در دسترس و قابل شناسایی و کنترل ماست داشته باشیم و مابقی را با توکل و توسل پیش ببریم. سوال دوم، نه الزاما، فقط اینکه در حدی شرایط خودتان را با فرد مقابل مطرح بفرمائید و نه در جلسات اولیه بلکه بعد از اینکه به یک جمع بندی برای پاسخ مثبت رسیده باشید. کتاب انتخاب همسر دو جلدی، استاد عباسی ولدی هم پیشنهاد میشه مطالعه بفرمائید. سوال سوم، فرمودید در پروسه انتخاب همسر همه چیز را رعایت و درست پیش رفته اید، اما در سوال سوم فرمودید که باید سخت گیری بیشتری می کردید! بنظر خودتان کجای مرحله انتخاب کوتاهی و یا غفلتی بنظرتون انجام شده؟ بهترین فردی که بتونه به پاسخ برسه خود شما هستید. آیا مهریه بالا، سخت گیری در مراسم ازدواج و نامهربانی با همسر، میتوانست عامل پیشگیری از بیماری جسمی همسرتان شود؟! که شما در آنها با سخت گیری جلو نرفتید. خواهر عزیزم، در پایان باید عرض کنم، شرایط شما و هراس و نگرانی های شما برای آینده و افسوس و غمگینی بر گذشته در شرایط پیش آمده، طبیعی است و به شما حق میدهم، اما راه آن سرزنش خودتان و افسوس نیست. بی شک مصلحتی در آن است که با علم و عقل زمینی مان قادر به تشخیص آن نیستیم، ترجیحا بگذارید حدود یکسال از جدایی تان طی شود و بعد وارد مرحله ازدواج مجدد شوید، به خدا توکل داشته باشید، نقاط ضعف انتخاب گذشته را رصد و در انتخاب آینده برطرف سازید و با امید و توکل انشاالله بهترین و کامل ترین انتخاب را داشته باشید. 🌺 موفق و سربلند باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام و وقت بخیر خدمت سروران و زحمت کشان کانال همسران خوب و بسیار ارزشمند. و همچنین خدمت استاد عزیز راستش من یازده ماهی هست که عقد کرده ام. من 35 و نامزدم 40 ساله اوایلش که اصلا باهم مشکلی نداشتیم.بگم دو ماه اول. اما بعد مدتی که از ایشون خواسته ای داشتم. چیزی نمیگفتن یا سکوت میکردن یا که میگفتن حالا بزار ببینیم چی میشه، آنچنان خواسته ای ازش نداشتم. اما همون کوچکترین خواسته های من براش بزرگترین خواسته بود. ناراحت میشدن. که چرا چیزی ازش میخوام. حتی خریدن جوراب یا یک روسری براش سخت بود. طی این یازده ماه عقدمون تنها خرید ایشون در عقد این بود که اونم خیلی جزئی یک لباس مجلسی یک مانتو و یک شلوار بیرونی. ویک روسری. متاسفانه لباس مجلسی هم بخاطره شرایط کرونا دست نخورده مونده تو کمد. 😔یک هفته بعد عقدمون بهم گفت که کفش هم برات میریم میگیریم. اما آنقدر لفتش داد عقد ما تابستون، چله زمستون کجا. تا که چله یک پالتو برام گرفت. و یک بلوز. با همون کفش که بعد چن ماه. اما باز من چیزی نگفتم. تشکر کردم بابت خریدهاش. یعنی اصلا هزینه یا به قولی پول توجیبی بهم نمیده گذشت تابهمن ماه که باز بیمون اختلاف و حرف شدو با کوچکترین حرف نه تماس میگیره نه پیام میده منم که تماس، یاپیام میدم جوابم نمیده. و کلا رابطمون قطع شد. موووند تا دو هفته بعد عید که خودم بهش شخصا پیام دادم که تا کی باید بلاتکلیف باشیم. چرا باید من و شما دوتا آدم بالغ نتونیم مشکلمون حل کنیم؟! اما ایشون من مقصر همه اتفاقات و مشکلات میدونن. اصلا به هیچ عنوان خودشون مقصر نمیدونم میگن من مقصرم. حتی اون خرید عید هم با ایشون نداشتم. خرید عید و لباس وو خانواده ام تامین کردن. وقتی هم بهشون میگم چرا میگه تا خونه بابات باااید بابات به تو برسه باید بابا به تو خرید کنه باید بابات پول تو جیبی بده. خدا شکر تا الان هم خانواده ام برام کمبودی نذاشتن. در ضمن اینم بگم که بعدا متوجه شدم که اینکه میگفتن باید بابام خرجی من بده. رسم داریم. خواهر شوهرم گفت فقط بخاطر این گفتیم که تو ناراحت نشی. سر این مسئله. گفتیم به عهده بابات هستش. اما من نگران این هستم که آیا ایشون که این رفتارها دارن و خساست بخرج میدن ممکن در زندگی مشترک هم اینطور باشن. و این من نگران کرده. چون اصلا دوست ندارن به من هزینه بدن یا چیزی بخرن گفتی میگن هنوز زوده یا چرا میخوای که فلان چیز بخری یا که وظیفه بابات هستش تو از نظر مالی تامین کنه. در ضمن اونطور که من متوجه شدم و حتی خودشون گفتن و مادرشون نه تنها ایشون و برادرهای دیگه شون هم هیچ هزینه ای به مادرشون در خرید خونه کمک نمیکنن. حتی برای خریدن نون مادر هزینه رو میده. این مسائل من بشدت نگران میکنه. ایشون اصلا اهل معاشرت نیستن اهل رفت و آمد نیستن الان طی این دوران نامزدی فقط چهار بار اومدن خونه ما. اونم من دعوت کردم به صرف ناهار یا شام. من حتی بارها بهش گفتم هر دوست داری بیایی زنگ بزن قبلش غذایی که دوست داری درست کنم بیا. خیلی اصرار که بکنم میگه حالا بعدا. فقط میاد از جلو در خونه من صدا میزنه میریم. آدم خیلی خسیس و شکاک هم هستن ببخشید طولانی شد ممنون میشم راهنمایی و کم‌کم کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم بسیار ممنون از توجه و اعتماد شما به مجموعه همسران خوب 🌺 در خصوص مسئله تان چند نکته خدمت شما عرض میشود: ۱. از دوران عقد بایستی جهت شناخت بیشتر و کسب مهارت استفاده کرد. لذا سعی کنید ضمن کسب شناخت دانش افزایی خودتان را نیز با مطالعه کتاب همچون تا ساحل آرامش و گوش دادن به هنر زن بودن استاد پوراحمد تکمیل بفرمائید تا ضریب خطایتان پایین آمده و مهارت گفتگو و ارتباط موثر را کسب بفرمائید. ۲. زوجین بهتر است تلاش نمایند از طولانی شدن دوران عقد بشدت پرهیز نمایند که باعث درگیری های حاشیه و سردی عاطفی خواهد شد، و لذا سعی بر این باشد که با کاهش تجملات و توقعات مالی و... همراهی با یکدیگر زندگی مشترک را زودتر زیر یک سقف آغاز نمایید. ۳. معمول این است تا زمانی که خانم در دوران عقد هستند و تمکین از همسرمحترم ندارند و در منزل پدری و تابعیت پدر را دارند مخارج ایشان هم ، کما فی سابق بر عهده پدر محترم هست و البته نا گفته نماند اخلاق و محبت حکم می کند که آقا هر زمان که در دوران عقد به منزل خانم خودشان می روند با هدیه ای (حتی یک شاخه گل)، محبت و توجه خودش را نشان دهد و بقول استاد این هزینه برد برد است. یعنی نه تنها آقا با این هزینه ها ضرر نمیکند بلکه با روحیه مثبتی که در خانم ایجاد میکنند، این مهر و آرامش چند برابر به خودشان باز میگردد.
ادامه...👇 البته خانم این را حتما در نظر داشته باشند که نحوه درخواست های مالی هم خیلی مهم است و روابط شیرین دوران عقد را بر این پایه نریزید، که اگر همسر محترمتان اینگونه احساس کنند ممکن است همین عامل سردی و یا هراس ایشان از حضور در منزل شما و رفت و آمد گردد. انشاالله با مهارت آموزی و توجه به نکات فوق بتوانید بهترین تصمیم و انتخاب را داشته باشید. 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام وقت به خیر من خانمی 31 ساله و همسرم آقایی 33 ساله حدودا ده ساله ازدواج کردم و دو دخترم دارم همسرم تک فرزند خانواده هستن و با خانواده همسر با حیاط مشترک زندگی میکنیم چند وقته با خانواده همسرم مشکل برخوردم و کلا روابط رو قطع کردم خانواده همسرم با وجود اینکه همیشه من باهاشون رفت و آمد دارم و همسرم زمان کمتری برای خانوادهاش میزارن من و خانواده ام رو مقصر میدونن ما شرایط منزل جدا رو نداریم و از طرفی از اینکه بخوام چنین رفتاری داشته باشم و در حیاط همدیگه رو ببینیم و حتی سلام نکنیم برام عذاب آوره و از طرفی اگر من پیشقدم بشم برای روابط مطمئن رفتارشون بدتر و شاید اصلا تغییر نمیکنن من نمیدونم چکار کنم لطفا راهنمایی کنید. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم در خصوص مسئله تان باید عرض شود، در روابط هر چقدر هم شرایط سخت شود اصلا توصیه به قطع ارتباط نمیشود، چون چالش ها و آسیب های آن برای زندگی مشترک بسیار بیشتر خواهد بود. از طرفی برای تسهیل روابط برای خود، این رو بایستی در نظر گرفت که برای محبت و خدمت به پدر و مادر همسر، اونها رو در مقام والدین خودمون ببینیم تا تلطیف قلوب صورت بگیره و محبت و گذشت برامون سخت نباشه و یا هر جمله و برخورد اونها برامون سخت نگذره الان با خودتون خلوت کنید، واقعا اگر مادر خودتون این گلایه رو میکردن باهاشون قطع ارتباط میکردید؟ یا اگر همسرتان قطع ارتباط میکرد با والدین شما، کما اینکه صد درصد هم حق با همسر شما بود، شما اذیت نمیشدین؟ مادر شما اذیت نمیشد؟ و چه توقعی داشت از شما و همسرتان؟ الان هم به همون نحو عمل کنید. نکته دیگه، در شرایطی که دارید حواستون باشه که دو چشم ناظر و قاضی فرزندانتون روی شماست و شما میتونید از این فرصت ها برای تربیت اونها بهره ببرید و صبر و گذشت و احترام به جایگاه مدر و مادر رو در عمل و رفتارتون بهشون یاد بدید، کار برای خدا کردن و ملاک خدا رو قرار دادن رو بهشون آموزش بدین. در حال حاضر، بدور از غیبت یا بدگویی خدای نکرده در مورد این مسئله با همسر محترم صحبت کنید، و بگید که این صحبت باعث رنجش شما شده و کسی که میتونه با پدر و مادر ایشون صحبت کنه و شرایط کاری و قصور صورت گرفته رو توضیح بده، خود ایشون هستن و کمک ایشون رو طلب کنید و بیان بشه به این هدف که تمایل شما برای رفع کدورت و ایجاد روابط مطلوب هست. تا انشاالله با همان بیان و لحن محترمانه و مهربانانه ایشون رو با خودتون همراه کنید تا هم از دل مادرشون در بیاد، هم تنشی وارد زندگی و روابط تون با همسر نشه، هم عزت نفس شما حفظ بشه و از همه مهمتر رضایت پروردگار شامل حالتون بشه. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌸 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob
سلام وقتتون بخیر دوسال و نیم تو عقد بودیم ونزدیک ۴ماهه که اومدیم خونه خودمون و متاسفانه دچار واژینیسموس شدم که خداروشکر حل شد با اینکه رابطه دارم اما هنوز ترس دارم و نمیتونم رابطه ی خوبی داشته باشم و لذت ببرم متاسفانه هم خودم و هم همسرمو دارم اذیت میکنم با اینکه همسرم همراهم هستن اما خودم ناراحتم که نمیتونم کاری کنم (قبلا پرسیدم یه سری تمرینات گفتین انجام بدم اما درمانگری که کمکم کردن میگن اون مسئله حل شده و باید مشاوره بشی چون وسواس هم تا حدی دارم میگن احتمالا باید یه مدت قرص مصرف کنم اما دوست ندارم قبلا برای وسواسم مشاوره رفتم بهتر شدم اما هنوز کامل رفع نشده و متاسفانه هنوز درگیرم)با اینکه زندگی و همسر خوبی دارم اما گاهی اوقات بعضی زندگیا رو که میبینم حس حسرت دارم به نظر خودم علتش به خاطر اینه که نمیتونم رابطه خوبی داشته باشم یه سوال دیگه هم دوست دارم خیلی کارهای مختلفی انجام بدم اما حال و حوصله ندارم خداخیرتون بده که راهنمایی میکنید و وقت میذارین. 🌹🍃 پاسخ کانال تربیتی همسران خوب، سرکار خانم 👇 بسم الله الرحمن الرحیم سلام خدمت شما خواهر خوبم تبریک ویژه بابت آغاز زندگی مشترکتون🌹 و الحمد الله که از همسر محترمتان و زندگی تون ابراز رضایت دارید، و بسیار خوشحالم که مسئله اولیه تان برطرف شده.😊🌸 در خصوص شرایط فعلی و ترس و اضطرابتان در رابطه و همچنین مسئله وسواس ، برای راهنمایی کامل تر نیاز به داشتن یکسری اطلاع جزئی تر هست. مثل میزان رابطه زیستی؟ دفعات تکرار و مدت زمان؟ نوع وسواس؟ کیفیت و کمیت آن؟ زمان شروع؟ بررسی علائم خلقی و ... علت اصلی شکل گیری اختلال اولیه و همچنین وسواس و ... و لذا توصیه بنده این است که حتما بایستی از مشاوره حضوری یا تلفنی با مشاوری امین بهره ببرید. این رو بدونید تمام این مسائل قطعا قابل حل است ، خیلی زودتر و راحت تر از اونچه که در تصورتان هست فقط باید به طور مستمر پیگیر و متعهد به درمان و تمرینات باشید. همچنین هرگز باطن زندگی خودتون رو با ظاهر زندگی دیگران مقایسه نکنید، که نتیجه ای جز یاس سرخوردگی از دست دادن اعتماد به نفس و نهایتا ناشکری چیزی عایدتان نمیشود. پس سعی کنید چشم مثبت بین داشته و به خودتون انرژی مثبت بدهید و واگویه های منفی نداشته باشید. انشاالله موفق و سربلند باشید 🌺 🌸🍃کانال تربیتی همسران خوب👇 @hamsaranekhoob