پيامبر صلي الله عليه و آله :
إن قامَتِ السَّاعَةُ و فِي يَدِ أحَدِكُم فَسيلَةٌ ، فإنِ استَطاعَ أنْ لايَقومَ حَتّى يَغرِسَها ، فَليَغرِسْها ؛
پيامبر صلي الله عليه و آله :
اگر قيامت فرا رسد و در دست يكى از شما نهالى باشد ، چنانچه بتواند برنخيزد تا آن را بكارد ، بايد آن را بكارد .
. كنزالعمّال ، ح 9056 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر جا سخن از #رقیه جان می آید
صوت صلوات عرشیان می آید (علیه السلام)
در مجلس این سه ساله من معتقدم
عطر خوش #صاحب_الزمان می آید (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
⭕️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
#شیطانی #سلاح_مؤمنین_ضعف_شیاطین
🔥 دولت ابلیس تا زمان ظهور ادامه دارد
👈🏻 یکی از مسائلی که در عین وضوح بدان توجه و دقت نمیشود بحث دولت ابلیس است. این تعبیر را از خود وضع نکردهایم، بلکه در روایات به "دولت ابلیس" تصریح شدهست. (بعنوان نمونه: الکافی، ط_الاسلامیه، ج ٢ ص ٣٧١) طبق روایات، وقتی حجت خداوند متعال رأس کار و در قلب جامعه باشد، دولت خداوند است که امور را اداره میکند، ولی وقتی حجت خداوند نباشد دولت ابلیس است که فراگیر میشود. در طول تاریخ هر زمان مردم قدر حجت خداوند را ندانسته و در حقش جفا نمودند، خداوند متعال حجتش را از میان مردم برداشت. چه اینکه از امام باقر عليه السلام روايت است که فرمودند: زمانیكه خداى تبارك و تعالى بر خلقش خشم كند، ما را از مجاورت آنها دور كند. ( الکافی، ط_الاسلامیه، ۱/۳۴۳) و زمانی که حجت خدا و صاحب دین رأس کار نباشد، مشخص است که ابلیس میتازد.
🍂 در امت اسلام وقتی مردم به وصیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله عمل نکردند و یگانه وصی بر حقش امیرالمومنین علیه السلام را کنار زدند، دیگر دولت ابلیس بر امت اسلام حاکم شد و خواهد ماند تا زمان ظهور؛ لذا عجیب نیست که مثلا فلان خواننده یا بازیگر یا بازیکن یا متفکر یا...، که سر تا به پا در لامذهبی و بیدینی فرو رفته، محبوب و حتی گاهی مرجع فکری مردم است❗️چرا چنین نباشد حال آنکه حامی و سرمایهگذار آنان ابلیس است. اوست که با ابزارش معروفشان میکند و از آنها بُتی میسازد، و قدرت او به مراتب از هر سرمایهگذاری بیشتر و فراتر است، و در واقع دارد روی سپاه و کارگزارانِ إنسیِ خود سرمایهگذاری میکند و در مقابل هم از آنان بهترین ایفای نقش را میطلبد. بنابراین فساد مادی و معنوی در جهان تا زمانی که دولت ابلیس است هیچ تعجبی ندارد.
✅ اما باید به این نکات توجه نمود:
١ _ دولت ابلیس به معنای ساقط شدن قدرت خداوند متعال نیست معاذالله، بلکه آن ملعون بإذن الله قدرت و فرصت دارد، و این نیست که خداوند متعال بندگان را رها کرده باشد تا ابلیس آنان را هلاک کند
٢ _ اگر ابلیس نبود، جن و انس در میدان آزمایشِ کفر و ایمان قرار نمیگرفتند، و عذاب و ثواب و زندگی اخروی دیگر معنا نداشت. کدام دانشآموزی بدون آزمون توقع نمره بالا و تشویق و تکریم دارد؟! لذا تا بوسیله ابلیس ملعون آزمایش نشویم، لیاقت و عیارمان مشخص نمیگردد
٣ _ از این میدان آزمایشیِ سخت و دشوار و غبارآلود در دوران غيبت اماممان، مؤمنین یعنی پیروان اهل بیت علیهم السلام در نهایت سربلند بیرون خواهند رفت، زیرا طبق روایات تولي و تبري در دوران غیبت تنها #راه_نجات است و مؤمن با لطف خداوند متعال و عنایت اهل بیت علیهم السلام و تلاش و زحمت، راه نجات از پرتگاه هلاکت را شناسایی میکند و تمام تلاشش حفظ دین و آبادی زندگی آخرت است. لذا مؤمن با تمام لغزشها و غفلتها در نهایت با حفظ دین از دنیا میرود. و جالب اینکه طبق روایات، غیبت حجت الله به دینِ "مؤمنین" ضرر نمیزند (ولی عدم حضور امام برای او بالاترین خسارت و محرومیت است) زیرا خداوند متعال میدانست که مؤمنین درباره حجت او و دينش شک نمیکنند و اگر به شک میافتادند یک چشم بهم زدن حجتش را غائب نمیکرد
(الکافی، ط_الاسلامیه، ج ١ ص ٣٣٣، كمال الدين و تمام النعمة؛ ج ٢ ص ٣٣٧، الغیبة، ص ٤٥٧؛ و در بحث چگونگیِ تسلط ابلیس اشاراتی در اینباره شد)
۴ _ فساد و لامذهبیِ حاکم بر اجتماع، دلیل و عذر بیدینیِ کسی نمیباشد و حتی در دولت ابلیس، تکالیف و قوانین الهی ساقط نمیگردد، و هرکس باید به وظیفه خود عمل کند
۵ _ بنای خداوند متعال این نیست که با "جبر" بندگانش را سعادتمند کند، که اگر میخواست میتوانست چنین کند که او قادر مطلق است. اما بندگان مجبور نیستند و حتی اگر بنا باشد که هدایت شوند، باید خودشان نیز مشتاق و طالب باشند و برایش بهاء بدهند و قلوبشان آماده هدایت باشد. لذا این توقع که خداوند متعال باید مانع ابلیس شود، سست و بیاساس است، اما راه مقابله و دفع وسوسه آن ملعون را هم بیان فرموده و از هیچ لطفی به بندگان دريغ نداشته
۶ _ همانطور که بیان شد، خداوند متعال دو دولت دارد: "دولت حق و دولت ابلیس" و سومی ندارد، لذا فقط و فقط با ظهور حجت خداوند متعال است که امور اصلاح میگردد و بس؛ احدی قادر بر این مهم نمیباشد جز آنکسی که از طرف خداوند متعال نصب و حمایت گردد، و آن امام معصوم علیه السلام است و لاغیر.
الهی بِحَقِ السّیدة زِینَب ْسَلٰام ُاَللّهْ عَلَیْها َّعَجّل لِوَلیکَ الغَریبِ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻
‼️تبــــــــــری واجــــــب است‼️
ید الله فـــــوق ایدیهم
#علـــــی یــــــد الله است..
بمیرد دشمن حیــــــدر
#علــــــی ولــــــی الله است..
حرم
#شیطانی #سلاح_مؤمنین_ضعف_شیاطین 🔥 دولت ابلیس تا زمان ظهور ادامه دارد 👈🏻 یکی از مسائلی که در عین
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆🏻 تکمله مطلب قبل
🔹 در پایان این بحث که بسیار فشرده و خلاصه تقدیم شد و مجال تفصیلش نبود، به کلام دقیق شیخ محمدتقی مجلسی * (که رحمت خداوند بر او باد) اشاره میکنم. ايشان مینویسد:
" احكام الهى به گونهای متغير شده كه به غير از شمشير حضرت صاحب الامر صلوات الله عليه اصلاحِ اين فساد نمىتواند كرد، و هر چند سعى در اصلاح كنند عين فساد مىشود، چون نشو و نماى عالميان بر باطل شده است و به اين عادت شده، و هر خوبى در نظر ايشان بد شده و هر بدى خوب شده است. حق سبحانه و تعالى ظهور آن حضرت را نزديك گردانَد و اگر مرگ دست داده باشد، به فضل خود ما را زنده گردانَد كه همگى به اين سعادت فايز گردیم و ظهور ایشان را نظارهگر باشیم."
📚 لوامع صاحبقرانى، ج ۵، ص ۴۹۵
* شیخ محمد تقی مجلسی، مُلَقب به مجلسی اول، پدر علامه مجلسی بود. ایشان عالِمی مسلط و دقیق، و خصوصا در مباحث فقهی از پسرش دقیقتر و قویتر بود. ایشان دو شرحِ معروف بر "کتاب من لا یحضره الفقیه" به عربی و فارسی دارد که برای اهل فن بسیار مفید و کاربردی است.
⭕️اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج⭕
✴️چهارشنبه👈 3 فروردین /حمل 1401
👈 20 شعبان 1443👈23 مارس 2022
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی.
⛈ روز جهانی هوا شناسی.
🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی.
❇️ امروز برای امور زیر خوب است:
✅ آغاز چله نشینی و ریاضت های معنوی و رژیم گرفتن.
✅ امور زراعی و کشاورزی.
✅ و درختکاری خوب است.
👶 زایمان خوب و نوزادش صبور و با تحمل خواهد شد. ان شاالله
🚘مسافرت :خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه و با احتیاط کامل باشد.
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز قمر در برج قوس و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر نیست:
📛 برای فروش جواهرات.
📛 فروختن حیوان.
📛 و قرض و وام خوب نیست.
💉💉 حجامت خون دادن فصد باعث صحت می شود.(ولی احتیاط شود)
💇♂💇 اصلاح سر وصورت باعث ایمنی بلا می شود.
👩❤️💋👨مباشرت: حکم مجامعت در شب پنجشنبه فرزند حاصل از آن حاکمی از حاکمان و یا عالم گردد و مباشرت برای سلامتی نیز مفید است.
😴🙄 تعبیر خواب خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 21 سوره مبارکه " انبیاء" است.
ام اتخذوا آلهه من الارض هم ینشرون ......
و مفهوم آن این است که اگر خواب بیننده با کسی کدورت و مشکلی داشت برطرف می شود. ان شالله و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید.
✂️ ناخن گرفتن
🔵 چهارشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود.
👕👚 دوخت ودوز
چهارشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله
✴️️ وقت #استخاره در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
❇️️ #ذکر روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه #یامتعال که موجب عزّت در دین میگردد.
💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_موسی_کاظم_علیه_السلام#امام_رضا_علیه السلام_#امام_جواد_علیه_السلام و #امام_هادی_علیه_السلام . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت79
✍ #میم_مشکات
#فصل_شانزدهم:
در محضر
جلوی خانه نیما نگه داشت. پیاده شد و زنگ زد. کنار درخت جلوی خانه ایستاد. چه فکر ابلهانه ای... دو ساعت قبل از عقد چه کسی در خانه خواهد بود?لابد الان همه رفته بودند محضر... با خودش فکر کرد اگر آن روز کمی مدارا به خرج داده بود میتوانست الان به نیما زنگ بزند اما با اتفاق آن روز قطعا نیما جوابش را نمیداد. قبل از اینکه سوار ماشین شود برای اخرین بار با ناامیدی زنگ زد. نخیر...کسی نبود... اعصاب خرد و ناامید به طرف ماشین رفت... داشت فکر میکرد به نیما زنگ بزند و شانسش را امتحان کند..شاید میشد با یک معذرت خواهی سرو تهش را هم آورد. هنوز از جوی جلو خانه رد نشده بود که صدای تقه در آمد. هیجان زده برگشت و مردی را دید که به نظر می آمد سرایدار خانه باشد. پیرمردی بود کوتاه قد و ترو تمیز...آنقدر خوشحال شد که دوست داشت پیرمرد را بغل کند اما جلوی خودش را گرفت. چند قدم به طرف در برداشت و در حالی که سعی میکرد خودش را خونسرد نشان دهد پرسید:
- هیچ کس نیست?خیلی وقته زنگ میزنم
پیر مرد عینکش را جابجا کرد و گفت:
-نه پسرم... مراسم پسرشون هست رفتن محضر... منم تو حیاط داشتم گلهارو اب میدادم. ببخشید صدای زنگ رو نشنیدم
با شنیدن اسم محضر سیاوش انگار تازه یادش آمده باشد برای چه آمده گفت:
-ببخشید شما ادرس محضر رو دارید?
-شما از مهموناشون هستین?
-بله
-پس چطوری ادرس رو ندارید?
پیرمرد تیزی بود. سیاوش برای لحظه ای گیج ماند و بعد انگار کسی حرف توی دهانش گذاشته باشد گفت:
#ادامه_دارد...
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت80
✍ #میم_مشکات
-اقا نیما برام پیامک کرده بود اشتباهی پاکش کردم
پیرمرد نگاهی به سرتا پای سیاوش انداخت. ظاهر غلط انداز سیاوش با آن موهای اشفته و نم دار که دسته دسته روی پیشانی عرق کرده اش به هم چسبیده بودند، ریش عجیب غریب روی چانه اش، زنجیر طلا ، تیشرت قرمز، شلوار جینش و آن کت اسپورت سفید رنگش، هیچ شباهتی به هیچ یک از مهمان های این خانواده نداشت.
سیاوش که معنای این نگاه را فهمیده بود برای اولین بار در عمرش آرزو کرد کاش ظاهر موجه تری داشت.
خواست بگوید استاد نیماست اما فکر کرد این حرف اوضاع را بغرنج تر خواهد کرد...لابد پیرمرد سمج، کارت شناسایی اش را طلب میکرد. برای همین سکوت کرد و در دلش هر ذکر و دعایی بلد بود خواند و خدا خدا کرد تا پیرمرد حرفش را قبول کند. خوشبختانه اعتماد به نفسش به کارش آمد و پیرمرد وقتی چشمان آرام و جدی سیاوش را دید ترجیح داد حرفش را قبول کند ولی خیلی خلاصه گفت:
-من آدرس دقیق ندارم فقط میدونم سمت میدون مطهری بود!
آه از نهاد سیاوش برآمد. نزدیک میدان مطهری?این هم شد ادرس?برای این اطلاعات نصفه نیمه اینقدر کلاس میگذاشت پیرمرد?
سعی کرد نیمه پر را ببیند، باز هم بهتر از هیچی بود.
-نمی دونین چه ساعتی نوبت دارن?
هنوز میترسید که مبادا کار از کار گذشته باشد. پیرمرد که کم کم داشت به این جوان عجول مشکوک میشد گفت:
-فکر کنم برای ساعت سه نوبت داشتن
سیاوش نفس بلندی کشید که ابروهای پیرمرد نزدیک بود به کف سرش بچسبد. اگر چند دقیقه دیگر میماند قطعا پیرمرد پلیس را خبر میکرد!
با چنان سرعتی پشت فرمان پرید و گاز را فشار داد که گویی گروهی از زامبی ها دنبالش کرده باشند.
#ادامه_دارد...
* 💞﷽💞
#بادبرمیخیزد
#قسمت81
✍ #میم_مشکات
هر طور بود خودش را به محضر رساند. اینکه چند تا دوربین را رد کرده بود و چقد جریمه برایش نوشته بودند بعدها معلوم میشد.
خداروشکر هنوز خطبه را نخوانده بودند. انگار کوهی را از روی دوشش برداشته باشند، نفس راحتی کشید، روی صندلی ولو شد و از منشی خواست قبل از آنکه دیر شود پدر عروس را صدا بزند.
تا الان با همه وجود تلاش کرده بود که خودش را سر وقت برساند تا مانع این ازدواج شود، آن هم با چه مکافاتی! اما حالا یک لحظه به این فکر کرد که اگر پدر راحله بپرسد شما چه کاری با راحله دارید? یا اصلا چه کاره اید? چه جوابی بدهد?
خودش هم هنوز نمیدانست چرا اینقدر به آب و آتش زده بود!
حس انسان دوستی? من که بعید میدانم هیچ کدام از ما اینقدر فداکار و انسان دوست باشیم. باید دلیلی دیگر میداشت.
همان چند لحظه ای که طول کشید تا پدر راحله بیاید، بارانی از سوالات بر سرش ریخت. سوالاتی که برایشان جوابی قانع کننده نداشت. اصلا اجازه میدادند عروس را ببیند? اگر از آن خانواده های متعصب بودند چه?لابد کتک کاری میشد!!
وای خدای من چه اشتباهی کرده بود!! اما دیگر برای برگشتن دیر شده بود. پدر عروس، با راهنمایی منشی محضر دار، به سمت سیاوش می آمد.
- ببخشید با بنده کاری داشتید?
سیاوش سرش را بلند کرد. مردی موقر، حدودا پنجاه و چند ساله با لبخندی مهربان، جلویش ایستاده بود. نمیشد گفت خیلی شبیه اما میشد فهمید که پدر خانم شکیباست... همان نگاه را داشت، سنگین و معقول...لبخند مهربان پدر کار خودش را کرد و سیاوش کمی راحت تر شد. هرچند وقاری که در چهره مرد موج میزد سیاوش را مردد میکرد. باید از یک جایی شروع میکرد. این همه راه را نیامده بود که بی نتیحه برگردد. سلام کرد و من من کنان گفت:
-ببخشید آقای شکیبا، راستش...راستش من..یعنی چطوری بگم.. می خواستم بگم ...
نفسش را بیرون داد، سعی کرد آرام باشد و بعد ادامه داد:
-این وصلت نباید سر بگیره
#ادامه_دارد...