eitaa logo
حرف حساب
7.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
33 ویدیو
13 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ من از همان آش بچه‌ها می‌خورم 🔻 ارومیه که بود، شب‌ها داخل پادگان می‌خوابید. یک شب، حسابی مریض شد. از بیرون برایش سوپ سفارش دادم. فهمیده بود غذای پادگان نیست. گفت: غذای بچه‌ها هم همین است؟ گفتم: غذای پادگان آش است، اما چون شما مریض بودید، یک سوپ پرملاط برایتان سفارش دادم. نخورد. گفت: من از همان آش بچه‌ها می‌خورم. پول این سوپ را هم باید از جیب خودت بدهی نه از حساب پادگان! 📚 از کتاب | نیم‌نگاهی به زندگی و اوج بندگی سردار 📖 ص ۱۴۰ #⃣ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ اصلاً با امام که هستی، نمی‌شود رشد نکنی! 🔻 رحمت عام و رأفت وسیع امام (ع) چنان گسترده است که به هر موجودی می‌رسد. تا به حال نشده کسی به درِ خانهٔ امام (ع) برود و دست خالی برگردد؛ نشده کسی رو به سوی کوی او بنماید و آبرورفته باز آید؛ هرکس به او دل داده، امام او را با خود بالا و بالاتر برده و به‌سوی چشمهٔ خورشید کشانده است. 🔸 در کنار او کافی است دریچه‌های قلبت را بگشایی و کمی دل بدهی. ناگهان می‌بینی درونت روشن شده و دگرگون گشته‌ای و انگار «منِ» جدیدی را تجربه می‌کنی. اصلأ با او که هستی، نمی‌شود رشد نکنی و نورانی‌تر نشوی؛ مگر اینکه کیسه‌ای از لجبازی و تکبر بر سر و روی و قلب و جان بکشی که نگذاری نور او در درونت نفوذ کند و البته بازهم بخواهی یا نخواهی در تو اثرش را می‌گذارد. 📚 از کتاب | سیری در مقام امام و آداب زیارت از راه دور 📖 ص ۳۴ ✍ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
با راه رفتن در دشت، کسی بالا نمی‌رود! 🔻 وجود مبارک «امام رضا» (سلام الله علیه و علی آبائه الأطیبین و أبنائه) وقتی در کنار سفرۀ غذا می‌نشستند، ظرف خالی طلب می‌کردند، از بهترین غذاهای سفره در این ظرف می‌ریختند، این ظرف را پر از غذای سالم و استعمال نشده می‌کردند و این آیات را تلاوت می‌کردند ﴿فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ٭ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ﴾ بعد می‌فرمودند بدهید به مستمند. ‼ غذای مانده را به دیگری دادن اقتحام عقبه نیست، این در دشت راه رفتن است؛ کسی بالا نمی‌رود! اما کُتَل و گردنه را طی کردن این است که مال خوب را انسان در راه خدا صرف بکند. 🔺 فرمود چرا کارهای سنگین را، چرا کارهای جهادی را، چرا کارهای خدمت‌رسانی را، چرا پرهیز از نجومی و اختلاس را، این راه‌ها را چرا تجربه نمی‌کنند؟ ﴿فَلاَ اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ٭ وَ ما أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ﴾؛ احتکار همیشه بد است؛ مخصوصاً در زمان آزمون. فرمود: چرا در روز گرانی و کم‌یابی و گرسنگی به یاد دیگران نیستند؟ ﴿أَوْ إِطْعامٌ فی‏ یوْمٍ ذی مَسْغَبَةٍ ٭ یتیماً ذا مَقْرَبَةٍ ٭ أَوْ مِسْكیناً ذا مَتْرَبَةٍ﴾. 👤 🎙 تفسیر سوره بلد جلسه ۳ (۱۳۹۸/۱۲/۱۵) #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ دست‌یابی به کمال جز با هجرت ممکن نیست! 🔻 هجرتِ مکانی یکی از انواع «هجرت» است، اما ما از هجرت، چیزی بیش از این می‌فهمیم. کسی که از خانه و شهر خودش به جاهای دور می‌رود، هجرت کرده است. کسی که از مکانی راحت به سوی رنج و خستگی و کوشش حرکت می‌کند، هجرت کرده است. کسی که از دارایی‌اش به امید چیزی بیشتر دست بر می‌دارد، هجرت کرده است. کسی که از خودخواهی و اعصاب پرالتهاب و خشم جوشانش و کینه‌ها و این‌طور هیجان‌ها عبور می‌کند، هجرت کرده است. هجرت به معنای فاصله گرفتن از «من» و هر چیزی است که پیرامون آن وجود دارد. این معنای هجرت است. 👈 دست‌یابی به «کمال» جز با هجرت و کوتاه‌آمدن از برخی چیزها و فدا کردن خودخواهی و دارایی‌ها ممکن نیست. 👤 📚 از کتاب | گفتارهایی دربارهٔ پیامبر رحمت 📖 صفحات ۲۰ و ۲۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ امام زمان از کارهایمان راضی است؟! 🔻 چقدر سخت است، اگر برای ما این امر ملکه نشود که در هر کاری که می‌خواهیم اقدام کنیم و انجام دهیم، ابتدا رضایت و عدم رضایت او (عج) را در نظر نگیریم و خشنودی او را جلب ننماییم! 📚 از کتاب | بیانات پیرامون حضرت ولی عصر (عج) 📖 ص ۶۰ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔹اتومبیل جلویی خیلی آهسته پیش می‌رفت و با اینکه مدام بوق می‌زدم، به من راه نمی‌داد. 🔸داشتم خونسردی‌ام را از دست می‌دادم که ناگهان چشمم به‌‌ نوشته کوچکی روی شیشه‌ عقبش افتاد: 👈راننده ناشنواست، لطفا صبور باشید!"👉 🔹مشاهده این نوشته همه چیز را تغییر داد! بلافاصله آرام گرفتم، سرعتم را کم کرده و چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود.😌 🔸ناگهان با خودم زمزمه کردم: آیا اگر آن نوشته پشت شیشه نبود، من صبوری به خرج می‌دادم؟ 🤔 ⭕️ راستی چرا برای بردباری در برابر مردم به یک نوشته نیاز داریم!؟ 🔸اگر مردم، نوشته‌هایی به پیشانی خود بچسبانند، با آنها صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ نوشته‌هایی همچون: "کارم را از دست داده‌ام" "در حال مبارزه با سرطان هستم" "در مراحل طلاق، گیر افتاده‌ام" "عزیزی را از دست داده‌ام" "احساس بی ارزشی و حقارت می‌کنم" "در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" “بعد از سال‌ها درس خواندن، هنوز بیکارم” “مریضی در خانه دارم” و صدها نوشته دیگر شبیه اینها... 🔸 همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی‌دانیم. ❤️ با مهربانی به یکدیگر احترام بگذاریم چون همه چیز را نمی‌شود فریاد زد! 🌹 🌐https://eitaa.com/joinchat/2223046740C4e2fb8efd4
✳️ مؤمن مانند همین شمع است! 🔻 یک بار وقتی «شهید نوّاب» مشغول سخنرانی بود، ناگهان درخواست شمع نمود. پس از آوردن شمع، آن را روشن کرده و گفتند که درِ اتاق را کمی باز کنند. شعلهٔ شمع بر اثر وزش بادی که از آن بیرون آمد، کمی خم شد. ایشان گفتند: «مؤمن» همانند این شمع است و «معصیت» و «گناه» حتی اگر به‌اندازهٔ وزش نسیمی باشد، مؤمن را به طرف راست و چپ منحرف می‌کند و از صراط الهی دور می‌کند. 📚 از کتاب | معرفی و گزیده‌ای از خاطرات چهل شهید شاخص روحانیت در یک‌صد سال اخیر 📖 صفحات ۳۶ و ۳۷ ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔆 زمینه و ریشهٔ تحقق حجاب چیست؟ 🔻 «حجاب» حکمی از احکام اسلام است. تحقق این حکم، «زمینه»ای می‌خواهد و «ریشه»ای. زمینه‌اش «جهان‌بینی» است و آن بینش و نگرش دربارهٔ انسان و هستی و جهان و نقش انسان در این هستی؛ ریشه‌اش هم «عشق» به حق و عشق به رشد خلق است. کسی که عاشق حق شد، عاشق خلق می‌شود و می‌خواهد آن‌ها حرکت کنند. عاشق حق نمی‌تواند خلق را به سمت خودش بکشد و باتلاق آن‌ها بشود. ادامه دارد... 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۲۵ و ۲۶ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
✳️ باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم! 🔻...پرسیدم: «علی آقا، شنیدم بچه‌های لشکر انصار، شما رو خیلی دوست دارن. میگن شما از توی زندانیا، جرم‌بالاها و اعدامیا رو می‌برید جبهه و اونقدر روشون کار می‌کنید که یه آدم دیگه‌ای میشن!» على آقا لبخندی زد و پرسید: «از کی شنیدی؟» با افتخار و غرور جواب دادم: «خُب شنیدم دیگه.» بعد خیلی با ادب مثل گزارشگرها پرسیدم: «این آدما خطرناک نیستن؟ تا به حال مشکلی براتون پیش نیاوردن؟» علی آقا با اطمینان گفت: «نه؛ اصلاً و ابداً. من به نیروهام همیشه میگم....» لبخندی زد و ادامه داد: «به شما هم میگم زهرا خانم! «اخلاق» تو جامعه حرف اول رو می‌زنه. اگه ما روی اخلاقیات خوب کار کنیم، جامعهٔ ایدئالی داریم. اگه اخلاق افراد جامعه، اسلامی و درست باشه، کشور مدینهٔ فاضله میشه. ما باید وارد قلب و دل مردم جامعه بشیم تا مملکت در مسیر الهی قرار بگیره. من سعی می‌کنم با نیروهام اینطوری باشم و تنها چیزی هم که تو زندگی خیلی خوشحالم می‌کنه اینه که یه آدمی که راه اشتباه می‌رفته، بیارم تو مسیر اصلی و الهی. امام فرمودند: «جبهه، دانشگاه آدم‌سازیه.» اگه ما پیرو خط امامیم، باید عامل به فرمایش‌های امام باشیم». 📚 از کتاب | خاطرات همسر 📖 صفحات ۱۱۷ و ۱۱۸ ✍ بهناز ضرابی زاده ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
خدمت به خلق خدا خدمت به خداست 🔻 پسرم ما که عاجز از شُکر او و نعمت‌های بی‌منتهای اوییم، پس چه بهتر که از «خدمت» به «بندگان» او غفلت نکنیم که خدمت به آنان خدمت به «حق», است؛ چه که همه از اویند. 🔸 هیچ‌گاه در خدمت به خلق الله خود را طلبکار مدان که آنان به حق، منت بر ما دارند که وسیلهٔ خدمت به جلّ و علا هستند. و در خدمت به آنان دنبال کسب شهرت و محبوبیت مباش که این خود حیلهٔ شیطان است که ما را در کام خود فرو برد. و در خدمت به بندگان خدا آن‌چه برای آنان پر نفع‌تر است انتخاب کن، نه آن‌چه برای خود یا دوستان خود؛ که این علامت «صدق» به پیشگاه مقدس او جلّ و علا است. 👤 نامهٔ به فرزندش سیداحمد 📚 مقدمهٔ کتاب امام خمینی ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔻این شهید عزیز «بابایی» یک انقلابی حقیقی و صادق بود و من به حال او حسرت می‌خورم. (رهبر انقلاب) 🔸 بر سر مزار شهید والامقام دعاگوی حرف‌حسابی‌های عزیز هستم ❤️
یک انقلابی دو آتیشه! 🔻 ...حالا من یک «انقلابی دوآتیشه» بودم و بدون ترس از احدی، بی‌محابا [علیه رژیم] حرف می‌زدم... با تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم... عمدهٔ شعارها «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» بود. 🔸 اواخر سال ۵۶ بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده‌بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهی‌نامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری‌نسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات رو خمینی امضا کرده؛ آماده‌است تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدند... هیچ راه گریزی نبود. آن‌ها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟!» آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آن‌ها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن‌چنان ضربه‌ای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ احشای درونم نابود شد. به‌رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که می‌کردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم... سه روز از شدت درد تکان نمی‌توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر کردم هر چه باید بشود، شد! ...با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شده‌بود. 📚 | زندگینامه‌ی خودنوشت سردار شهید حاج 📖 صص ۶۴ تا ۶۷ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ در وادی محبت، مستحب و واجب با هم یکی هستند! 🔻 سالک الی الله دنبال این نیست که برای انجام عملی، عنوان وجوب قانونی پیدا شود. سالک الی الله اعمال را از ترس «عِقاب» انجام نمی‌دهد، بلکه از سر «محبت» کار می‌کند و می‌گوید من می‌خواهم غلام رسول خدا و امیرالمؤمنین باشم و به آن‌ها دل بدهم؛ و چون دوستشان دارم کار می‌کنم. از این رو در وادی محبت، مستحب و واجب با هم یکی هستند. 🔸 گاه می‌گوییم: «پیامبر فرموده است غیبت نکن، من غیبت نمی‌کنم زیرا غیبت فلان مفسدهٔ اجتماعی را در پی دارد» و گاه می‌گوییم: «من غیبت نمی‌کنم چون پیغمبر فرمودند غیبت نکن. درست است که مفاسد اجتماعی زیادی در پی دارد، ولی من به عشق پیغمبر اکرم غیبت نمی‌کنم. من به عشق پیغمبر اکرم به این فقیر و یتیم کمک می‌کنم؛ گرچه می‌دانم این کارها فی‌نفسه مفید است و برکت و خیر دارد، اما من به‌دنبال آن خیر و برکت نیستم، بلکه به‌دنبال محبوب خودم می‌گردم.» 🔺 به همین جهت، دین‌داری در سیروسلوک یک نوع عشق‌بازی با رسول خدا و اهل‌بیت است. 👤 📚 از کتاب | راهنمای کاربردی حرکت به سوی خدا #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔆 وقتی خانه «مسجد» می‌شود! 🔻 ما در روایت می‌خوانیم: «مسجدِ زن، خانۀ اوست.» یعنی اینکه هر کار و هر اقدامی که در منزل انجام می‌دهد، هر گامی از آن، «سجده» محسوب می‌شود. «شب‌بیداری» او برای مراقبت از فرزندش، تهجد و نماز و سجده محسوب می‌شود. هر کاری که برای کمک به شوهرش انجام می‌دهد، نماز و سجده است. بنابراین، زن می‌تواند زندگی خانوادگی خویش را به عبادت و نماز و سجده تبدیل کند. البته‌، تحقق این امر در صورتی است که زن بخواهد و نیت کند. 👤 📚 از کتاب ❤️ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
✳️ باید مضطر و بیچارهٔ او شویم! 🔻 مهم این است که بدانیم کلید کار این است که باید «مضطر» و بیچارهٔ او شویم، و تنها «علم» و «معرفت»، با همهٔ ارزشی که دارد، راه به جایی نمی‌برد. 🔸 اگر لیوان آبی در مقابلمان باشد، یقین به وجودش داریم. خاصیت آب را هم می‌دانیم. اگر یک دانشمند فیزیک یا شیمی باشیم، ترکیب شیمیایی و خواص فیزیکی و شیمیایی آن را هم می‌دانیم؛ اما این علم و یقین حرکتی در ما ایجاد نمی‌کند تا به سمت آن دست دراز کنیم. چرا؟ چون «تشنه» نیستیم؛ «عطش» نداریم؛ دردِ آب نداریم. ولی اگر در یک بیابان خشک تشنه شدیم و به عطش شدید گرفتار شدیم و جگرمان سوزش پیدا کرد، آن وقت یقین به وجود آب هم لازم نیست. حتی اگر احتمال بدهیم که در چند کیلومتری آب وجود دارد، به طرفش می‌دویم! 🔺 پس آنچه حرکت و تلاش و شور و گرمی می‌آورد، «نیاز» و «احتیاج» و «اضطرار» و «دردمندی» است؛ نه علم و یقین. 👤 📚 از کتاب | ج۱ 📖 ص ۲۴ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ پدر رئیس‌جمهور در صف نفت کوپنی! 🔻 گاهی در سرمای زمستان با پیت خالی می‌ایستاد در صف خرید نفت کوپنی. وقتی مردم پدر پیر رئیس‌جمهور را در صف می‌دیدند، اصرار می‌کردند که: «اجازه بدهید نفت را برایتان بفرستند یا حداقل بگذارید خودمان جای شما در صف بایستیم.» آقاسیدجواد ولی می‌گفت: «کار خودم را باید خودم انجام بدهم؛ تا روی پا هستم و توان دارم.» 📚 از کتاب | کوتاهه‌هایی از زندگی 📖 ص ۹۸ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ خود را خرج چه کرده‌ای؟ 🔻 دقت کنیم که عمر خود را، هستی خود را در این دنیا خرج چه چیزی کرده‌ایم؟! ما مضطرّیم و داریم خودمان را خرج می‌کنیم. از سرمایه‌های ما بی‌بروبرگرد دارد خرج می‌شود. این‌طور نیست که اگر خرج نکنیم، چرخ این عالم متوقف شود؛ که از لحظه‌ها و ایام ما می‌گذرد. ۳۸، ۳۹، ۴۰ سال از عمر ما گذشته، خیال می‌کنیم که لحظه‌ای است. جدّاً گذشت، و چیزی ته دستمان باقی نمانده است. بچه‌های دیروز بودیم و پیرهای امروز شده‌ایم. فردا هم خاکیم، خاک! و ای کاش خاک بودیم؛ «يَا لَيْتَنِي كُنْتُ تُرَابًا»؛ چون خاک رویشی دارد و از آن چیزی سبز می‌شود. اما آتش می‌گیریم؛ ابولهبیم و از نسل ابولهب شده‌ایم. گویا که با ابوتراب پیوندی نداشته‌ایم! 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۵۹ و ۶۰ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ نصیحت ارزشمند استاد 🔻 آيت اللّه جوادی آملی (حفظه الله) می‌فرمودند: قبل از رفتن به مكه خدمت آيت اللّه طباطبايی (رحمة الله) رسیديم و از ايشان خواستيم نصيحتی به ما بكنند. ايشان گفتند: خدا می‌فرمايد: «فَاذكُروُنی اَذْكُرْكُمْ» اگر به ياد من باشی، من هم به ياد تو هستم. بعد گفتند: اگر خدا به ياد تو باشد در حقيقت قدرت مطلق و عزيز مطلق به ياد توست. خدا خودش می‌فرمايد: اگر به ياد من باشی من هم به ياد تو هستم. حالا اگر قدرت مطلق به ياد ما باشد ديگر از چه چيزی بترسيم؟ 🔸 ملاحظه کنید که نصيحت بسیار ارزشمندی فرموده‌اند. اگر كسی مطمئن شود كه وقتی به ياد خداست، قديرِ عليمِ سميعِ بصيرِ جوادِ مطلق، كه مالك هستی است، به ياد او و مراقب و مواظب اوست، ديگر هيچ نگرانی نخواهد داشت و با اين روحيه و با كشف توجّهِ حق به بنده، فقط به «بندگی» خواهد پرداخت. مگر ما چيزی غير از اين می‌خواهيم؟ بايد ما آن قسمتی را كه بر عهدهٔ ماست انجام دهيم، که همان به ياد خدا بودن است و فراموش نكردن حضور حضرت حق در همهٔ روابط و اعمال؛ آن قسمتِ دیگر که مربوط به خداوند است که به یاد ما باشد، هرگز مورد غفلت قرار نمی‌گیرد. 👤 📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔆 غفلت مادرانه! 🔻 مادرها همیشه حواسشان هست و حواس‌پرت نشان می‌دهند. سخنران رادیو هم می‌گفت که یکی از گزینه‌های تربیتی بچه‌ها غفلت است. تمام خطاهایی که ندیده گرفته می‌شود تا حیای بین مادر و بچه از بین نرود. درحالی که مادر بیشتر از آنکه به فکر خودش باشد، غصهٔ فرزند خطاکار را می‌خورد که اگر نفهمد چه کرده، تا ثریا دیوارش کج بالا می‌رود. هرچند ما بچه‌ها در خیال خودمان آن‌قدر مواظبیم که مادر و پدر نفهمند و آبرو همیشه در کاسه بماند. همان هم باعث می‌شود خیلی وقت‌ها ترک خطا کنیم. 📕 برگرفته از کتاب 👤 📖 ص ۲۶۱ #⃣ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
✳️ ذره‌هایی که نباید از آن‌ها غافل شد! 🔻 «پس هرکس به اندازۀ ذره‌اى کار نیک کرده باشد، آن را مى‌بیند» این سخن خداوند است در سورهٔ زلزال. خوبی و نیکی به گفتهٔ حق تعالی اگر به اندازهٔ ذره‌ای هم باشد، از دایرهٔ حساب و کتاب خدا جا نمی‌ماند و ارزشمند است. حالا شاید هر روز نتوانیم آن‌طور که باید نیاز فطرت‌مان را پاسخگو باشیم و یک کار خوب بنشانیم در پروندهٔ اعمال‌مان. اما همین آیهٔ قرآن نشان می‌دهد از این ذر‌ه‌ها هم نباید غافل شد. همین امروز لیستی از کارهای خوب که هم حال خودتان را بهتر کند و هم دیگران را آماده کنید. جایی جلوی چشمتان بگذارید و هر بار موقعیتش را داشتید، یکی از این ذره‌ها بنشانید در پروندهٔ اعمالتان. مثلاً زنگ بزنید و جویای احوال یکی از دوستان شوید؛ یک مشت ارزن برای پرنده‌ها بریزید؛ صندلی مترو و یا اتوبوس را در اختیار خسته‌ترها بگذارید و... . ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ به همین سادگی! 🔻 سال‌های ۵۳ و ۵۴ بود. سیدمحمدعلی پسر مرحوم آیت‌الله میرزا باقر قاضی (که بعدها شهید محراب شد) آمد مشهد. در این سفر سری هم به آقاسیدجواد زد. با شگفتی می‌گفت: «من چهل سال پیش با مرحوم پدرم آمدیم دیدن آقاسیدجواد. همین خانه بود، همین پله‌ها، همین اتاق. آقاسیدجواد همین جایی که الان نشسته، نشسته بود. پدرم هم همین جایی که من نشسته‌ام، نشسته بود.» بعد رو کرد به سیدعلی و گفت: «من هم همین جا که شما نشسته‌اید، نشسته بودم.» پسر مرحوم قاضی داشت می‌گفت زندگی آقاسیدجواد در این چهل سال هیچ چیز عوض نشده. همان زهد و سادگی قدیم را دارد. 📚 از کتاب | کوتاهه‌هایی از زندگی 📖 ص ۱۰۳ #⃣ پ.ن: اتاق دیدار رهبر انقلاب در سال‌های ۱۳۷۷ و ۱۴۰۲؛ همان مبل، همان میز... ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ همهٔ انسان‌ها همان یخ‌فروش‌اند! 🔻 بزرگ‌ترین خسارت برای انسان این است که از جان او، هستی او، که بزرگ‌ترین سرمایهٔ اوست، استفاده‌ای عاید انسان نشود؛ خود او هم به‌تدریج از بین برود و آب بشود؛ مثل یخی که به‌تدریج آب می‌شود. 🔸 فخر رازی در تفسیر سورهٔ والعصر [از قول شخصی] می‌گوید: من معنای خُسر را در فلان شهر که بودم فهمیدم؛ دیدم که یک مردی آمده بازار یک مقدار یخ گذاشته وسط، فریاد می‌زند می‌گوید مردم! بیایید از من این جنس را ببرید، اگر نبرید من ضرر خواهم کرد، خسارت خواهم کرد؛ آنجا فهمیدم خسران یعنی چه. ‼️ همهٔ انسان‌ها همان یخ‌فروش‌اند و عمر شما همان یخ است؛ این عمری که شما دارید، دارد لحظه‌به‌لحظه آب می‌شود... آن کسی هم که این سرمایه را از انسان می‌خرد خداست. البته بندگان خدا هم می‌خرند، اما حیف است که انسان به آن‌ها بفروشد؛ حیف است. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۶۷ و ۶۸ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ مهریۀ نجات‌بخش! 🔻 هنگام ازدواج «حضرت فاطمه» سلام‌الله‌علیها وقتی مقدار «مهریه» معين شد و آن بزرگوار از مبلغ موردنظر آگاهی يافت، خطاب به «پيامبر» (ص) عرض كرد: ای رسول خدا! مهريۀ دختران مردم، دِرهم‌هاست، پس چه فرقی بين من و آن‌ها خواهد بود؟ تقاضا دارم مهريۀ مرا بازگردانی و از خداوند متعال بخواهی كه مهريۀ مرا «شفاعت گناهکاران امت تو» قرار دهد. 🔸 آن‌گاه حضرت جبرئيل نازل شد، در حالی كه در دستش پارچه‌ای لطيف ابريشمين قرار داشت و روی آن نوشته شده بود: «جَعَلَ اللهُ مَهْرَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاء شَفَاعَةَ الْمُذْنبينَ مِنْ اُمَّةِ اَبِيهَا»؛ خداوند متعال مهريۀ فاطمه زهرا (س) را شفاعت از گناهكاران امت پدرش قرار داد. 👤 📚 از کتاب ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
🔆 یک فنجان پر از عشق! 🔻 مادرم موقع خواستگاری برای مصطفی شرط گذاشته بود که «این دختر صبح که از خواب بلند می‌شه باید یه لیوان شیر و قهوه جلوش بذاری و... خلاصه زندگی با این دختر برات سخته.» 🔸 اما خدا می‌داند که مصطفی تا وقتی که شهید شد، با اینکه خودش قهوه نمی‌خورد، همیشه برای من قهوه درست می‌کرد. می‌گفتم: «واسه چی این کارو می‌کنی؟ راضی به زحمتت نیستم». می‌گفت: «من به مادرت قول دادم که این کار‌ها رو انجام بدم.» همین عشق و محبت‌هایش را می‌دیدم که احساس می‌کردم رنگ خدایی به زندگی‌مان داده.» 👤 راوی: همسر 📚 از کتاب «پدرانه، مادرانه؛ زندگی به سبک شهدا | ج۳» ص ۲۳ #⃣ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353
✳️ اگر می‌خواهی لباس کسی را عوض کنی، عشق‌ها و علاقه‌هایش را عوض کن! 🔻 براى «سازندگى» و «تربيت» بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى‌خواهيم «رفتار» و «گفتار» كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى‌خواهيم «لباس» كسى را دگرگون كنيم، بايد پيش از اين مرحله، «عشق‌ها» و «علاقه‌هايش» را عوض كنيم و ناچار «شناخت‌هايش» را و ناچار «فكرهايش» را، كه ادامهٔ تفكّر، شناخت است و ادامهٔ شناخت، عشق و ادامهٔ عشق، عمل. ‼️ اين برگ‌هايى كه ما به افراد مى‌چسبانيم، در برابر نسيمى دوام نخواهند آورد، چه رسد به طوفان‌هاى كوه‌افكن اين قرن. ريزش برگ‌هاى پاييزى به من درسى داد كه در هنگام خوابِ ريشه‌ها، برگ‌ها مى‌ريزند حتى با نسيمى؛ اما در بهارهاى سبز و همراه بيدارى ريشه‌ها، از چوب خشك مرده، از چوب سخت و متراكم، جوانه‌ها و شكوفه‌ها مى‌جوشند و بارور مى‌شوند. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۴۳ و ۴۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f