eitaa logo
حرف حساب
7.2هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
43 ویدیو
15 فایل
برش‌هایی از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم | گروه مطالعاتی هیئت امام جعفر صادق علیه السلام ارتباط با مدیر: @Einizadeh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حرف حساب
مهمانِ دل‌های شکسته 🔻 اين دعاهای ماه رجب و شعبان برای آن است که انسان را هم شايسته کند که «مهمان» خدا شود و هم شايسته کند که «مهمان‌دار» خدا شود. در اين معامله، سود کلاً مال انسان است! چون گاهی خدای سبحان مبايعه می‌کند، خريد و فروش می‌کند و با انسان گفت‌وگو دارد؛ چه اينکه در مناجات شعبانيه همين است. اما خدا مهمان ما باشد يعنی چه؟ ✅ اين در حديث قدسی آمده است که «انا عند المنکسرة قلوبهم» يعنی خدای سبحان مهمان «دل‌های شکسته» است و آن انکسار، آن فقر، آن خضوع، آن خشوع، آن بندگی خالص را خدا می‌پذيرد. اين «انا عند المنکسرة قلوبهم» جزء مصاديق مهمان‌شدن خدا نسبت به دل‌هاست. 👤 📝 #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ در خدمت ولیّ‌مان هستیم یا نه؟! 🔻 به‌جای «مشارطه با نفْس» باید سرِ صبح شرط‌هایمان را با ولیّ‌مان نو کنیم؛ همان‌طور که دستورش در دعای عهد آمده: «اللَّهُمَّ إِنِّي أُجَدِّدُ فِي صَبِيحَةِ يَوْمِي هَذَا وَ مَا عِشْتُ فِيهِ مِنْ أَيَّامِ حَيَاتِي عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَيْعَةً لَهُ فِي عُنُقِي». باید همهٔ عهدهایی که با امام خودمان بستیم و بیعتی که با او کردیم، سرِ صبح نو کنیم؛ شب هم همین‌طور است. ما قرارمان این بوده که تحت ولایت او باشیم و همهٔ امکانات خودمان را در مسیر «محبّت» او و «ولایت» او به کار بیندازیم؛ باید عهدها نو شود و در طول روز، مراقبهٔ نسبت به این عهد شود که آیا ما به عهدمان داریم عمل می‌کنیم یا خیر؟ چشم و گوش و زبانمان در خدمت ولیّ‌مان هست یا نیست؟ 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۶۸ #⃣ 🙏 ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
راهکار دستیابی به آرامش صادق 🔻 ذكر خدا تا ملكۀ نفسانی نشود، آرامش صادق پديد نمی‌‏آيد؛ زيرا نام خدا بر لب، همانند آبياری شاخۀ درخت است كه جز گردگيری از درخت اثری ندارد؛ ولی ياد خدا در دل همتای آبياری ريشۀ درخت است كه مايۀ بالندگی و ثمربخشی آن خواهد بود، لذا خدای سبحان چنين فرمود: «وَ اذْکُرْ رَبَّکَ في‏ نَفْسِکَ تَضَرُّعاً وَ خيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَکُنْ مِنَ الْغافِلينَ» (اعراف، ۲۰۵) آنچه در غفلت‏‌زدايی مؤثّر است، ياد خدا در دل است كه با ناله و لابه همراه باشد. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۳۰۱ و ۳۰۲ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
با هر کس نباش! 🔻 با هر کس نباش! با کسانی باش که تو را زیاد می‌کنند. و بدان هر کس جز حق از تو می‌کاهد و ببين هنگامی که با فلان شخص یا بهمان نفر می‌نشینی، او چه چیزی را در تو بزرگ می‌کند؟ خودش را؟ خودت را؟ دنیا را؟ و یا خدا را...؟ 👤 📚 از کتاب 📖 ص ۱۳۹ ✍ دست‌نوشتۀ «شهیده فائزه رحیمی» پشت تصویری از رهبر انقلاب در پاییز ۱۴۰۲ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
اینجا که درست راه بروی، آنجا نمی‌افتی! 🔻 به یاد خاطره‌ای دور افتاد و میان سرفه خندید. - خدا گذشتگان تو را و پدر و مادر مرا رحمت کند! سه چهار سالَم بود. از مشهد آمده بودیم یزد. من روی چینۀ باغ‌های کوچه‌بیوک راه می‌رفتم و گاهی می‌افتادم. مادرم می‌دوید، بلندم می‌کرد و گردوخاک لباسم را می‌تکاند. دوباره می‌رفتم بالا و مثل بندبازها دست‌هایم را باز می‌کردم و لبۀ باریک دیوار راه می‌رفتم. مادرم می‌پرسید: «چرا این‌قدر بدی می‌کنی؟» گفتم: «بدی نمی‌کنم. دارم تمرین می‌کنم که روز قیامت بتوانم روی پل صراط راه بروم و نیفتم.» حالا می‌بینم در هر کاری که می‌کنیم باید حواسمان باشد که از چینه، از پل صراط نیفتیم. اینجا که درست راه بروی، آنجا نمی‌افتی. 📚 از کتاب | برگ‌هایی از زندگی «حاج شیخ غلام‌رضا یزدی» 📖 ص 82 ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳ اینجا که درست راه بروی، آنجا نمی‌افتی! 🔻 به یاد خاطره‌ای دور افتاد و میان سرفه خندید. - خدا گذ
چند روزی میشه که این کتاب رو دست گرفتم. کتاب کوچیکیه، اما دوست ندارم تمومش کنم! وجود چنین انسان‌هایی در نگاه اول برای آدم غیر قابل باور هستش. چقدر انسان بزرگوار و باعظمتی بودند. هر بخشی از زندگی این مرد رو که می‌خونی و هرچقدر که جلو میری، احساس می‌کنی فاصله‌ات باهاش زیاد و زیادتر میشه! فرصت کردید کتاب رو دست بگیرید و بخونید. کلا کتاب زیاد بخونید رفقا و به این برش‌هایی که تو حرف حساب کار میشه اکتفا نکنید! البته که کتاب‌خون هستید. صرفا یه توصیه بود. التماس دعا☺
✳️ حضرت جامع همهٔ خوبی‌ها! مرا در بر بگیر! 🔻 می‌فرمايد [در ماه رجب] بسيار بگو: «اسْتَغْفِرُاللهَ وَ اسْئَلُهُ التَّوبَه»؛ يعنی خدايا غفران و بخشش تو را طلب می‌كنم و تقاضا می‌كنم كه توبهٔ مرا بپذيری و به من نظر كنی. 1⃣ اوّلًا؛ می‌گويی: از «الله»، يعنی از «حضرت جامع همهٔ خوبی‌ها» می‌خواهم مرا در بر بگيرد؛ مثل دربرگرفتن كالايی كه شما گرد و خاكش را پاك می‌كنيد و وارد خانه‌تان می‌كنيد؛ 2⃣ ثانياً؛ می‌گويی: از او كه فرمود: «من دوست دارم بنده‌ام دستور دهد تا آن را عمل كنم»، تقاضا می‌كنم به من توجّه فرمايد و به من محل بگذارد. خوشا به حالتان با چنين كلمات و چنين تصميمی! 👤 📚 از کتاب «ماه رجب، ماه یگانه شدن با خدا» #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳ اینجا که درست راه بروی، آنجا نمی‌افتی! 🔻 به یاد خاطره‌ای دور افتاد و میان سرفه خندید. - خدا گذ
✳️ آخرت را گذاشته‌اند برای استراحت! 🔻 صبح‌ها چند جا نماز می‌خواند و منبر می‌رفت. بعد از بلند شدن آفتاب، برمی‌گشت. از همتی که داشت و استقامتی که خدا به او داده بود، تعجب می‌کردم. با آنکه سالخورده و ناخوش‌احوال بود، انگار لحظه‌ای به خود استراحت نمی‌داد. یک روز پرسیدم از این همه نماز‌ خواندن خسته نمی‌شوید؟» گفت: اگر از میدان میرچخماق تا فلکه، سکه‌های طلا ریخته باشد و تو مشغول قدم‌زدن باشی و کیسه‌ای دستت باشد، سعی نمی‌کنی تمام سکه‌های طلای سر راهت را برداری؟ گفتم: «همه را جمع می‌کنم.» گفت: «تنها سرمایهٔ ما، عمر کوتاهمان است. باید از لحظه‌لحظه‌اش برای تقرب به خدا و اندوختن ثواب استفاده کنیم. دنیا جای تلاش است. آخرت را گذاشته‌اند برای استراحت.» 📚 از کتاب | برگ‌هایی از زندگی «حاج شیخ غلام‌رضا یزدی» 📖 ص ۹۹ ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ برای منِ غریب دعا کنید! 🔻 از آقا شیخ ابراهیم صاحب‌الزمانی که وفاتش با حاج شیخ عبدالکریم یک هفته تفاوت داشت، نقل می‌کنند ایام اعتکاف بوده که ایشان در مسجد کوفه حضرت مهدی (عج) را خواب می‌بیند که می‌فرمایند: ببین، این معتکفین، خوبان و اخیار مردم هستند؛ اما هرکدام حاجتی دارند و هیچ‌کدام به فکر من نیستند! در یک تشرفی شاید نقل کرده که [حضرت عج] فرمود: «برای منِ غریب دعا کنید!» 📚 از کتاب (عج) 📖 گلشن‌ هفتم، ص ۲۲۲ 🙏 🙏 ارسالی یکی از اعضای محترم کانال ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
مدار مغناطیسیِ علی (ع) 🔻 یک آهن در حالت طبیعی فقط یک آهن است و وقتی به یک مدار مغناطیسی متصل می‌شود، خودش مدار مغناطیسی می‌گردد... به همین دلیل «شهید» دارای اعجاز است. 🔸 هر كس به مدار مغناطيسی علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) نزدیک‌تر شد، اين مدار بر او اثر می‌گذارد؛ او کمیل‌بن‌زیاد می‌شود، او ابوذر غفاری می‌شود، او سلمانِ پاک می‌شود. 👤 📝 بخشی از سخنرانی در اختتامیه‌ی کنگره‌ی ملی ۸ هزار شهید گیلان ۹۵/۲/۱۴ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم! 🔻 بابا در استفاده از وقت خیلی منظم بود و خساست به خرج می‌داد. مثلا شب‌ها از ساعت ۹:۴۵ تا ۱۱:۲۲ دقیقه مطالعه می‌کرد. به ما هم توصیه می‌کرد: «دوست دارم صبح‌ها ورزش کنید و همهٔ کارهاتون مرتب و منظم باشه و وقت‌تون را هدر ندید». اما هیچ‌گاه وادارمان نمی‌کرد مثل خودش باشیم. 🔸 روی همین حساب، تلویزیون خیلی کم می‌دید. بیشتر، اخبار و تحلیل‌های سیاسی را دنبال می‌کرد و بعضی سریال‌هایی مثل امام علی (ع) و مردان آنجلس. حسرت به دلم مانده بود یک بار بیاید و هم‌پای ما بنشیند فیلم و سریالی نگاه کند. یک بار خیلی اصرارش کردم و قربان‌صدقه‌اش رفتم که بیاید همراه ما تلویزیون ببیند. بالاخره آمد و نشست. اما چه نشستنی؟! مثل اینکه روی میخ نشسته باشد. بعد از یک ربع گفت: «ببخشید! نمی‌خوام ناراحت‌تون کنم. اما وقتی پای تلویزیون می‌نشینم انگار وقتم داره تلف می‌شه. باید اون دنیا جواب بدم که وقتم را برای چی مصرف کردم. نمی‌تونم بنشینم و این برنامه را نگاه کنم. می‌شه من برم؟». معذرت‌خواهی کرد و رفت به اتاقش. 🎙راوی: مریم صیاد شیرازی؛ دختر 📚 از کتاب «خدا می‌خواست زنده بمانی» ✍ فاطمه غفاری ❤️ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
زندگی دائمی با خدا 🔻 در محدودۀ «وظيفه» قرارگرفتن و یک لحظه از «اوامر و نواهی الهی» غافل نگشتن، به‌معنای آن است که دائم با خدا زندگی کنیم و این یعنی زندگی با عليم مطلق. آیا زندگی با علیم مطلق و رعایت دستورات او قابل مقایسه است با زندگی در اعتبارياتی که بشر برای خود وضع کرده و آن را به‌جای دستورات خدا گذاشته است؟ 🔹 اگر خود را در فضای وظایف شرعى قرار دادید و در این مسیر زندگی را برای خود تعریف نمودید، دائماً با خدا که اساس همۀ حقایق و پاکی‌ها است، به سر برده‌اید و جان خود را از انعکاسات انوار الهی بهره‌مند خواهید کرد. 👤 📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ مایهٔ آرامش روح 🔻 روح احتیاج دارد به محبت دیدن و محبت کردن، احتیاج دارد به نظم اخلاقی، به فهم
✳️ محور آرزوها 🔻 اگر انسان محور آرزوهایش حوائج مادی باشد، هیچ‌وقت به آن‌ها نمی‌رسد، زیرا به هر آرزویی که برسد، آرزویی بزرگ‌تر در جلوی چشمش نمایان می‌شود، دائماً احساس اضطراب و نگرانی می‌کند، اطمینان و رضایت خاطر که رمز سعادت است هیچ‌وقت برایش دست نمی‌دهد. ولی امور معنوی و روحانی، روح بشر را قانع می‌کند و به او رضایت خاطر و اطمینان می‌دهد. این است که بزرگان گفته‌اند: مثَل آرزوهای باطل دنیوی، مثَل آب شور است؛ نه‌تنها انسان را سیراب نمی‌کند و رفع تشنگی نمی‌‏نماید، بلکه تشنگی و عطش وی را اضافه می‌کند و شخص بیشتر می‏‌آشامد؛ تا آنجا که او را می‌کشد. 👤 📚 از کتاب «حکمت‌ها و اندرزها»، ج ۱ 📖 ص ۴۵ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳ حکمت سلام آخر نماز 🔻 یکی از عرفای بزرگ اسلام سخنی دارد که در کتاب «سر الصلاة» امام خمینی (ره) ه
اگر بدانی با چه كسی مناجات می‌كنی! 🔻 خدای سبحان، فرشته‌‏ای را وكيل كرده تا به نمازگزار بگويد: تو اگر بدانی با چه كسی مناجات می‌كنی، دست از نماز بر نمی‌‏داری. 🔸 لذا از معصوم (عليه ‏السلام) رسيده است كه: «وَ ارْزُقْنِي [وَ أَذِقْنِي‏] فِيهِ حَلَاوَةَ ذِكْرِك‏» شيرينی يادت را به من بچشان! ما چون نچشيديم، نماز برايمان عادی است. اينكه ما نماز می‌‏خوانيم و چيزی از نورانيت احساس نمی‌كنيم، برای آن است كه نماز را با آداب و اسرار آن نخوانده‌‏ايم. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۰۵ و ۱۰۶ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ما کجا و عبادت خدا کجا! 🔻 در روایت است که فرمود دائم از خدای متعال بخواهید که خدایا «لا تُخرِجنی مِن التَّقصير» من را از حدّ تقصیر در عبادت بیرون نبر. به حضرت عرض کرد تقصیر یعنی چه؟ حضرت فرمودند تقصیر یعنی هیچ بنده‌ای حقّ خدا را نمی‌تواند عبادت کند، حتی اگر در راه خدای متعال قطعه‌قطعه هم بشود، حقّ وظیفهٔ عبودیت را انجام نداده. شیطان کاری که می‌کند، نَفْس انسان را از تقصیر بیرون می‌برد و انسان به عُجب می‌رسد. 👤 📚 از کتاب 📖 صفحات ۱۲۲ و ۱۲۳ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
✳️ آخرت را گذاشته‌اند برای استراحت! 🔻 صبح‌ها چند جا نماز می‌خواند و منبر می‌رفت. بعد از بلند شدن آف
✳️ چند برش خواندنی دیگر از این کتاب 1⃣ بندهٔ خدا صاحب‌اختیار خودش نیست. باید به وظیفه‌اش عمل کند. 2⃣ میان سرفه گفت: «ما اگر به وظیفه‌مان عمل کنیم، خدا بنده‌نوازی بلد است.» 3⃣ حاج شیخ گفت: «تو فقیر نیستی. کسی که به سیدالشهدا علیه‌السلام خدمت می‌کند، ارباب است.» 4⃣ حاج شیخ مثل تُرُش‌بالا (آبکش، صافی) است. مال دنیا به او بند نمی‌شود. هیچ اعتنایی به آن ندارد. از این دست می‌گیرد، از آن دست می‌دهد به مستحق. 5⃣ هر کس با خدا معامله کند، بیشتر از آنچه فکر کند، گیرش می‌آید. 📚 از کتاب | برگ‌هایی از زندگی «حاج شیخ غلام‌رضا یزدی» ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ چه کنم کوزهٔ من وصل به دریا باشد؟ 🔻 اگر به ما فرموده‌اند در «نماز شب» برای چهل مؤمن دعا كنيد، برای آن است که خداوند چهل نمونهٔ راه به سوی خود را در مقابل ما بگشاید. وقتی شما به حضرت امام خمینی (ره) دعا می‌كنيد، خداوند قلبتان را به آن مرد الهی نزديك می‌کند و كوزهٔ وجود شما به دريای وجود او وصل می‌شود و دريا می‌شوید؛ همان‌طور که اگر زغال سرد به زغال برافروخته نزديك شود، برافروخته می‌شود. كسی هم كه می‌خواهد خود را از سیاهی‌های «خودخواهی» نجات دهد، بايد با صدق دل به مردان ره‌رفته دعا كند تا خداوند او را به حقیقت وجود آن‌ها نزدیک نماید و با برافروختگی آن‌ها برافروخته شود. 👤 📚 کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ راه رسیدن به امامِ در غیبت 🔻 اُنس با قرآن، اُنس با صورت قرآن نیست؛ اُنس با حضرت قرآن است. قرآن، صورت مکتوب امام است. اگر به امام متوسل می‌شویم، به قرآن هم می‌توانیم متوسل شویم. راه رسیدن به امامِ در غیبت، دست بردن به دامانِ امامِ در حضرت است. اگر بتوانیم با قرآن اُنس پیدا کنیم، می‌توانیم با امام زمان که باطن قرآن است اُنس پیدا کنیم. 👤 🎙 | ۱۴۰۲/۱۱/۱۲ #⃣ هیئت امام صادق علیه‌السلام ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
حرف حساب
در هیاهوی زمان و مکان در جوششی از جنس هستی، به کتابی برمی‌خوری به نام کهکشان نیستی. کهکشان نیستی، داستان‌واره‌ای از زندگانی سیدعلی قاضی‌طباطبایی است که با بیانی شیوا خواننده را با ایشان آشنا می‌کند. داستانی که ناقلان زیادی از خانواده، همسر، شاگردان ایشان و... دارد. شاید نگاه اول، مجاب نشوی که کتاب را ورق بزنی و یا شاید تعداد صفحات کتاب تو را بترساند. اما کمی که تورق می‌کنی، نوری از جنس سیدعلی قاضی از کتاب بر چشمانت می‌تابد. دیگر نمی‌توانی رهایش کنی. اصلاً گم می‌شوی در کوچه‌های تبریز و با سیدعلی راهی نجف می‌شوی. همراه او و رخشنده پشت دیوار نجف اجازه ورود می‌گیری و وارد کوچه‌پس‌کوچه‌های شهر می‌شوی. از شارع‌الرسول به سمت حرم می‌روی و برای ورود به خانه پدری اذن ورود می‌گیری. در التهاب اذنِ پدر از تبریز مانند سیدعلی می‌سوزی. خداخدا می‌کنی پدر اجازه اقامت دهد. در خلسه لازمان هم‌پای شاگردان سید، پای درس می‌نشینی و از محضر استاد تلمذ می‌کنی. صبح برای دوگانه وارد حرم می‌شوی، دستت را به انگورهای حرم حلقه می‌کنی و شهد گوارای ولایت را در کام می‌ریزی. گاهی با درشکه خودت را به سید می‌رسانی و در مسجد سهله مشغول عبادت می‌شوی. صدای گریه سید خواب تو را برهم می‌زند، می‌ترسی جا بمانی و به کوفه نرسی. اما سحرهای وادی‌السلام حلاوت دیگری دارد. عالم انگار محو تماشای طلوع آفتاب وادی‌السلام است. انگار با سید کنار انبیای الهی نشسته‌‌ای و محو در عظمت اراده خدا در حرکت روزها و شب‌هایی. دلت می‌خواهد پشت در وادی‌السلام نفَسِ الهی‌ سید بر روحت بوزد. همان‌گونه که بر قَسّام وزید. تو نیز سرِساعت برای عبادت بیدار شوی. دلت می‌خواهد دل محکم کنی از رزقی که خدا وعده کرده، بروی و دلت قرص باشد از حکمت و رحمت خدا. کتاب را ورق می‌زنی در کوچه‌های نجف قدم می‌زنی، اصلاً نجفی می‌شوی. دلت می‌خواهد گَرد شهر برتنت بنشیند. آه، ای شهر دوست داشتنی کوچه‌پس‌کوچه‌های عطرآگین ای مرور تمام خاطره‌ها چون دهین ابوعلی شیرین می‌خواهی گوشه‌ای از حرم، زغال بفروشی و یکباره با امیرالمؤمنین(ع) انس بگیری. یا شبیه شاگرد قاضی‌طباطبایی پتک بر آهن تفتیده بکوبی، شاید بتوانی هوای نفس را بکوبی تا رام شود. داستان آیت‌الله قاضی‌طباطبایی حرکت از خود به سمت خداست. در میانه راه باید نفس را قربان کنی. وقتی وصف محب امام‌علی(ع) تو را بی‌تاب می‌کند. خود مولا چه برسر دلت می‌آورد؟! سنگ، دُر می‌شود در این وادی صاحبان جواهرند همه واژه‌درواژه با امین‌الله زائران تو شاعرند همه کهکشان نیستی کتابی‌است که تو را از این عادات روزمرگی می‌کَند و وصل یک دریای بی‌کرانه می‌کند. دلت می‌خواهد واژه‌ها تمام نشود و تو باز از دریای ولایت بنوشی؛ دریایی که آبش چون آب شط، شیرین است. دلت را به امام بسپار و بگو: زخمی‌ام التیام می‌خواهم التیام از امام می‌خواهم السلامُ علیک یا ساقی من علیک‌السلام می‌خواهم* اشعار متن: سیدحمیدرضا برقعی ✍ نویسنده: فاطمه میری‌طایفه‌فرد @del_gooye ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ همین که این نکته را دانستی کار تمام است! 🔻 بدانید، در وقتی که ما خلوت کردیم، خداوند مطلع است، وقتی جلوی مردم هستیم، مطلع است، حرف می‌زنیم مطلع است، ساکتیم مطلع است. همین که شخص مطلع شد که صاحب این خانه، صاحب این عالم، از هر فردفرد، به تمام افعال و تروک، به تمام نیت‌ها، مطلع شد، آنچه که نیت کرده و می‌کند، آن‌ها را هم مطلع است؛ بلکه نیت خیر را می‌نویسد، نیت شر را نمی‌نویسد تا شر محقق نشده، شر هم که محقق شد، یک مقدار صبر می‌کند تا ببیند توبه می‌کند یا نه، برمی‌گردد یا نه، کار تمام است! 👤 📚 از کتاب (اعتقادی) 📖 ص ۱۳۰ #⃣ سلوک ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ ثروت‌پرستان را هیچ میهنی نیست! 🔻 ای انسان! یقین بدان که ثروت‌پرستان را هیچ میهنی نیست، و مال‌اندوزان را وطنی و ملتی و امتی. سودْ تنها وطن معتبر ثروت‌پرستان است؛ و هر جا که سودِ بیشتر، وطنِ محبوب‌تر. 📚 از کتاب با مردی که از فراسوی باور ما می‌آمد | براساس داستان زندگی امام روح‌الله خمینی (ره)، ج۱ 📖 ص ۱۹ ✍ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
✳️ سرمایهٔ عمر 🔻 یکی از شرایط موفقیت انسان، درک کردن قیمت و ارزش وقت است. اگر جوانی ثروت هنگفتی از پدر به ارث برده باشد و دیوانه‌وار اسراف و تبذیر کند، همه متأسف و متعجب می‌شوند، به حال جوان رقّت می‌کنند، عاقبت شومش را همه حدس می‏‌زنند که چه بدبختی‌ها و پشیمانی‌هاست. همهٔ ماها کم‌وبیش با همچو کسانی برخورد کرده‌ایم و بسیار تأسف خورده‌ایم، ولی همین ما، خود ما نسبت به سرمایهٔ بزرگ‌تر و با ارزش‏تر یعنی وقت و عمر همان معامله‏‌ای را می‌کنیم که آن جوان نسبت به مال و ثروت خود می‌کند و هیچ‌گونه متأثر نمی‌شویم. این خود نشانهٔ این است که ما ارزش پول را خوب درک می‌کنیم، ولی ارزش وقت و زمان را درک نمی‌کنیم. 👤 📚 از کتاب «حکمت‌ها و اندرزها»، ج ۱ 📖 ص ۵۰ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب (بانوانه)
🔆 تک‌خوری ممنوع! 🔻 عادت آقا مرتضی این بود که اگر در یک جمع یا مهمانی قرار می‌گرفت و خوردنی و یا شیرینی می‌آوردند، یکی که برمی‌داشت، نمی‌خورد! و به صاحب‌خانه می‌گفت: «می‌تونم یکی هم اضافه با خودم ببرم؟!» و برمی‌داشت. می‌گفت: «می‌برم تا با خانواده بخورم.» 💠 می‌گفت: «آدم نباید اهل تک‌خـوری باشد! باید سعی کند که شیرینی‌های زندگی‌اش را با خانواده‌اش سهیم باشد. این امر در ایجاد اُلفت بین زن و شوهر خیلی مؤثر است.» 🔺 از جمله چیزهای دیگری که در ایجاد اُلفت بین زن و شوهر مؤثر می‌دانست، برگزاری نماز جماعت خانوادگی بـود. 📕 از کتاب «همسفر خورشید» | مجموعه خاطرات و زندگينامه ✍ علی تاجدینی ❤️ ❤ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌های مربوط به حوزه خانواده و تربیت فرزند) https://eitaa.com/joinchat/1740308544Cd389dd4353