eitaa logo
به هوای سیل
84 دنبال‌کننده
1هزار عکس
203 ویدیو
41 فایل
سفر به پلدختر و چیزهای دیگر
مشاهده در ایتا
دانلود
- سیب زمینی تنوری میخوری؟ بیا کنارم بشین...می دونم تو هم خسته ای..بیا. - در گوشه ای از دنیا یک غار خریده ام اصحاب کهف راهشان دور بود. خودم هم در مسیر مدینه سه شب فقط اقامت خواهم کرد...بعد از آن شما خواهید ماند این غار...این کهف. کهفِ حصین...نحن کهف الوری. - تابالوگا را در مدفن کرمهای شبتاب یافته ام. کسی هست که به بانو عمره خبر دهم من کجایم؟ - تای شلوارش هندوانه دلم را قاچ میکند. پ.ن از دفتر خاطرات زلیخا... - موهای مجعدش قلبم را جِرمه جِرمه. پ.ن همان - من و جذاب سیب زمینی را می کردیم دانه و به دل می گفتیم: - هوووووف چقد داغه - سلام و . کنار ام...هر لحظه بیم فرو افتادن دارم. برگ ها عاشق نور اند نه برای خودشان...برای درختان و میوه ها. - سوزناک ترین خیال دلم را می خواهم در اقیانوس منجمد شمالی بگذارم. آهای شمالی مرا دریاب. - تهوع آور. رنج آور. خودم را می گویم. - دل در کمند گیسوی یار باخته ام. از اولش گفتم این کمندش کار دست ما خواهد داد. - سیراب شیردانِ حقیقت رابیرون ریخته ام حرفی از جنس حقیقت نشنیده ام. - ای خدای باغ انار...تو را با ما چکار...نمی شود دیگر بسه؟ - کوکتل مولتوفی ساخته ام از شیشه قلبم. و درونش را از مهر سرشار. آتشم اگر زنید به محبت خواهید سوخت. - دریای دلم پُر از پَری دریایی است. کبوتر های پاپَر دور جزیره ها سرگردانند. پارویی خواهم ساخت. به پری ها خواهم داد. و خودم دور خواهم شد از جهان. دور خواهم شد از پروپاگاندا. - تمام باغات در باغ انار جمع شده و باغ انار در انار و انار در نون. و نون در نقطه اش. و من آن نقطه ام. - طوفان زده ام. ای نوح کشتی ات به چند؟ - عصای موسی را با کشتی نوح تاخت زده ام. یقین دارم که ضرر نکرده ام. - کویری ام. و همین گواه تو.... - دل را برای چه آتش می زنند؟ برای سوختن...سلمنا...خب اگر چیزی نمانده باشد چه؟ - امروز با شاپرک ها به کائنات رفتم. آن درخت کوچک که در سفر قبلی کاشته بودم لیمو داده بود. - بارقه امیدی پیدا کردم. معلوم شد امید بارقه رو دیروز گم کرده بوده...هیچی دیگه بارقه رو بردم دم در خونه امید اینا تحویل دادم...کلی تشکر کردند بندگان خدا. - اخوانِ ثالث به طالس گفت: عهه این چیه؟ طالس به لهجه فلاورجونی گفت...هیچی بابا خالِس. - جفنگ در جفنگدان شوری ندارد..این حرفها هیچ نوری ندارد. - مادرم در دهانم فلفل می ریخت و من به دلم میگفتم....حالا یه روزی رییس جمهور میشم تلافی می کنم. - رفتم...واقعا رفتم....واقعا.... - الان فرداست. - سقراط و صغری عقد کردند. کبری کتابش گم شد. - هیچم در هنر پیچیده. به روحِ هنر قسم. - خرامان خرامان آمد. خرامان خرامان رفت. تا 1400. - خرقه جایی گرو و باده و دفتر جایی...هر کی گفت کجا؟ - دلم پوسید. - چِقَد لوسید. - باهم دوسید؟ #🤔 - اهل روسید؟ #🤔 - مگه خروسید. - بچه اش را بوسید. - سامری را دیدم که نشسته بود و گاو زردی را می دوشید برای تکرار حماسه ای قهوه ای. - تا فتح قدس ده کلیک دیگر مانده، موشواره ها محکم و هدفمند فشار دهید. - خدایا روحم گرفته، دایجستیو بهشتی مرحمت بفرما. - خدایا! روحم بیرون روی اعتقادی گرفته، از عرش ات، دیفنوکسیلاتی بفرست. - خدایا قسم به خوابِ دم صبح دوستت دارم. - +پای تراکتور سازیون هم. - کارِ ما رمان بزرگسال است، حسین مجاهد اگر بگذارد. - برای تمام گذشتگاه علی الخصوص همسر نوح با آن بچه تربیت کردنش فاتحه مع صلوات. - برگی به برگها اضافه شده. شاید بهار آمده... - در باغ گردش می کردم. باغبان ها بیل و بیلچه به دست به درختان می رسیدند...درختانِ انار با تمام وجود قند در برگهاشان آب میشد...این لحظه هزار بار تقدیم باغبانها. - دلِ یک درخت که آسمانی شود همه چیز را بالا می برد...تمام باغات را به زیر سدره المنتهی می رساند. ای درخت عزیز هرجایی هستی خدا به سلامت دارَدَت. - توشیشان عزیز امیدوارم هرجایی هستی به مادرت برسی. من در تمام زندگی ام برای هاچ و توشیشان گریسته ام. و این یعنی ما همه مادری بوده ایم. السلام علیک یا مادر هزاران هزار سلام خدا بر حضرتش. - مادر مرا به کربلا نمی بری؟
- خدایا از دانه های انار بنیان مرصوص ساخته ام. بیا ببین...بیا دیگه...بیا دیگه دورت بگردم. - خدایا آنتی ویروس ام جیغ می کشد...به نظرت در قلبم خبری شده؟ - _وصال جدی! +حاضریم اقا. _وصال اسمت وصاله؟ +بله آقا. -وصال، جدی هستی؟ +بله آقا. - یعنی نمی تونیم باهات شوخی کنیم. _ اقا ما فامیلمون جدیه...ههه ه هه هه ه ه هه +عهه ه ههه ه هه ه هه - پشت گوشم را به نهنگ نشان دادم و گفتم بخاران. نهنگ یک نگاهی کرد و رفت. بعد ها از پلانگتون شنیدم که نهنگ ها اعصاب این کارها را ندارند. - موریانه ای را با صد ترفند شکار کردم. امشب کباب موریانه داریم. نام مهمانی امشب را گذاشته ام گشایش موریانه ای. - در کف مغزم فرشی از نور پهن کردم. مواظب باشید لگدش نکنید. - من نهنگی را می کنم دانه و به دل می گویم موبی دیک دانه ای چند؟ - در قلعه فلک الافلاک نشسته ام و چایی نارنج می خورم و به درخت های انار توی جاده فکر می کنم. - در قعر اقیانوس نشسته بودم که درخت اناری آمد و گفت: فووووونِت. - در حال خلق آخرین اثرم بودم که یکهو اولین اثرم برگشت و گفت: - خاک بر سرت. - از پارک نوفل شاتو تا خیابان امام یک زندان راه است. - اذان که می گویند صفحه کلید دستت است باید بگذاری زمین. - گوشواره های ذهنم را کندند...حالا می فهمم چرا هزار و چهار صد سال است افکارم پریشان است. - دوش دیدم ملائک گرد بقیع طواف می کردند. و امام مجتبی بر فراز کائنات خطبه میخواند...چه صدایی، چه ابهتی...حسن امام حسین است. - ناباورانه ناوارو می دیدم و به دل میگفتم هیچ پلیسی مثل سرکار جاور نمی شود. از آن روز تا به حال اخلاق ژان والژان با من عوض شده. - وبلاگی دارم مالِ شما...چند نیم لوگ دارم آن هم مالِ شما...فقط یک امام رضا را برای ما بگذارید. - -اگر الیف شافاک بشیی چی می پاشونی؟ +شونصد صفحه درّ و گوهر. - عشق یا عشق یا عشق چه فرقی میکند. باید عشقی ساخت و عشق را ساخت. عشق پیشه پیشه وران است. ما به دنبال عشقیم تا در آن عشق به راه بیاندازیم و عشق بسازیم. - دخترک کبریت فروش را دیدم که معصومانه منتظر بود. بارقه امیدی به او هدیه دادم از ذوقش گریه کرد. هنوز جای داغِ پشت دستش می سوخت. - و از عرش ندایی مرا خواند. همین امروز. توی حیاط. شماره 103...و چیزی در گذشته را به یادم انداخت. و چیزهای دیگر... و همین. - همین چهارشنبه چِل تا پیچ چو پیچ یا آهن پیچ برا چلنیوم....یادت نره. - دختر عقیل تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت؟ - خدا هویجت کند و بعد از آن دوستی با خرگوش را نصیبت. - هویجِ دلم زرد شده خدایا ما می خواستیم موز باشیم. - خدایا ایمانمان واشر سر سیلند سوزانده، مکانیکی بفرست. - خدایا یاتاقان زده درگاهتم. رحمی، مروتی! - بار پروردگارا، فشار شکن ترمزم دیگر تحمل ندارد. حوری پری ها مثل پشکل توی دست و پا ریخته اند. - گوسفندی را می کردم سلاخی و به دل می گفتم، خوب بود مردم قلوه های دلشان پیدا بود. یکهو سهراب برگشت و گفت: حاجی دیگه ما هرچی هیچی نمی گیم دیگه خودت بفهم... - ای آنکسی که لاستیک حواله ای داری و نمی دهی، حواله ات می دهم به سرزمین سدوم. - گوسفندان زیادی خریدم و دادم به دختران شعیب. موسایی می خواهم. گوسفند مراسم عقدشان با خودم. کیک اش هم با خودم. تمام مصر و کنعان و مدین را دعوت میگیرم. - من نمی دانم صفورا و یوکابد همدیگر را دیده اند یا نه...خوب شد که نمی دانم وگرنه یک جفنگلوگ دیگر متولد میشد. - البته باز هم متولد شد. - دروغ می گویم که کربلا می خواهم. حال ندارم یک وعده بروم و ظرفهای مادرم را بشویم. حال ندارم یک بار کار برادر دینی ام را رایگان انجام دهم...دروغ هایمان را نبین حسین...خوب میشویم باتو... - زندان زاویرا هم نتوانست یوسف را بشکند. خدیا حجره فیروزه تراشی نمی دهی؟ - حکیم فردوسی را گفتم: حکیم یک گروه پر انرژی داریم میخواستم آدرس انتشارات شاهنامه را بدهی. یک نگاه کهکشان اندر سفینه ای بهم انداخت و گفت: همان که یک غول پشمالو پروفایلش است. هیچ نگفتم. - سعدی را گفتم انار گرامی بیا در پادشاه وارونه فعالیت کن. گفت، انار جدّ و آبادت است. - اژدهای موسوی را با نهنگ یونس به هم رساندم...یک مزرعه دریایی دارم با هزار اژدها نهنگی...هرکدام به طول هزار متر و وزن هزار تن.
- مادر امروز چندمین روز گذشته از بسته شدن دستان آسمان؟ چطور دست آسمان را بستند؟ مگر میشود؟ من که باور نکرده ام تا امروز. - یک کیسه شنی بغض بیخ اپیگلوتم مانده. خدایا اپیگلوتِ ما را صاف و صوف بفرما...نه مثل دفعه قبل اون فرشته رو نفرست. فرقِ ایپیگلوت و دهان را هنوز نمیشناخت. - سرسبز ترین کویر جهانم. چیزی شبیه کالاهاری. - خدایا به کلیمانجارو قسم، ما را آلپ نکن. - خدیا! فعلا چیزی یادم نمی یاد...فقط خواستم صدای قشنگ مو بشنوی...خیلی حال می کنی بنده ای مثل من داری. مگه نه؟ - خدایا بیا بغلم. - خدایا فدایی داری. - خدایا کجایی؟ - خدایا چایی بریزم برات. - خدایا قند میخوری یا توت خشک یا نبات. اصلا بزار شکلات برات بازکنم. چی تعارف می کنی؟ اگه بزارم. - خدایا!... دالی. - خدایا خواستم بگم....گفتم دیگه. همین دیگه. - خدایا! - خدا....ببین من اومدم در خونت. خدایا اصلا من آهو...اصلا من پروانه...اصلا من مرغ مینا...اصلا من...! خدایا بزار رابطه مون همینجوری خوب بمونه. - از عرش می رسد سفیر. فکر کنم اونجا هم یه برجام رفته امضا کرده. - - بچه ها سلام.😀 +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. +سلام آقا. - - آقا میکروفون رضایی رو ببندید خیلی حرف میزنه +آقا به خدا ما نیستیم _ چرا آقا خودشه _ منم دیدم آقا همش حرف میزنه +آقا ما نیستیم *😬 - - بچه ها صدام خوبه. +آره آقا عالیه. _پس برم خواننده بشم. +ایول آقا - دقایق پایانی کلاس فتوشاپ - آقا اسم نرم افزارش چی بود؟ +😬 - - رضایی میکروفن تو قطع کن، خاک تو سرت صدای مادرت داره میاد😑 +🤐 - رضایی: آقا صداتون قطع و وصل میشه؟ - نه آقا دروغ میگه صداتون آیینه اس. - - رضایی بقیه چرا نمیان؟ + اقا تو واتس آپ پیامشون دادیم فکر کنم کلاس نباشه. -😑 - دقایقی بعد از پایان یافتن کلاس وقتی داری صفحه لپ تاپ را می بندی... رضایی: اقا اسم نرم افزار چی بود؟ -🥺 - رضایی: آقا حاضری ما رو زدید. - بله - رضایی: آقا ما اصلا لپ تاپ نداریم... - رضایی: آقا اجازه ما توی ایتا پیامتون دادیم. - باشه + آقا به خدا ما رو توی گروهتون 🤐 کنید. - رضایی: آقا اجازه -بله +هیچی آقا درست شد. _😱 - رضایی: آقا اجازه لپ تاپ شده ده ملیون. _ باشه رضایی رو گوشی یادت میدم - رضایی: آقا اجازه لینکو ندید به دانشجو به ما نمیده.. دانشجو: دروغ میگه آقا میدیم. - -دانشجو تو دانشجو هستی؟ + اجازه بله آقا. - تو چطوری هم کلاس هفتم میخونی هم دانشجو هستی؟ +ههه ههه ههه آقا ما فامیلمون دانشجوئه😃😃😃😃 _ ههه ههه ههه عههه باریک.🥳 - خدایا بی تو دیفرانسیل ام. با تو انتگرال. ای خدای اعداد حسابی ادرکنی. - شب...و دیگر هیچ. - روز...و همه چیز. - کرمهای خستگی سلول خاکستری می خورند. کسی سلول خاکستری تازه دارد. امانت می خواهم فقط برای صد سال. - خودم را بر می دارم و تند می دوم به سمت کربلا...موشِ درونم دست از جویدنِ روحم کشیده انگار... - محبوبِ من فقط تویی آقا...به مادر سوگند. - مادر، شُرب مدام داده ای شکراً. من و جدایی از تو عُمراً. - من اناری را می کنم دانه. پسرم میبیند. داغ اناردانه چشیده ای. هم ترش است هم شیرین هم ملس. - زنانوین، نونم، ندون‌بِ، نانوم، ما ادری....روی هم میشود دو برابر و نصفِ علم. دانم - سیگار گیرانده ام. سیگار برگشت و مرا گیراند. الان آدم خیلی گیرایی هستم. الحمدلله شکر خدا راضی هستم. - اینفوگرافی ها آماده شد؟ نه اون کتاب چطور ؟ نه اون یکی.. نه اون یکی نه اون یکی نه بمیری ایشالا کجایی مگه؟ باغِ انار زنده باشی ایشالا. - و این حرمان از حَرَم به من یاد داد که قربت همیشه خوب نیست...نگاه به قربا کجا و نگاه به غربا کجا - البلاء گفتم و لیلی ظرفم را شکست و گفت للولا. منم ظرفش را گرفتم که بشکنم.....نشد ظرفش استیل ضد زنگ آمریکایی بود. - البته بعدا فهمیدم فولاد آلیاژی یزد را برده اند آمریکا و رویش مارک آمریکایی زده اند...
- سگی را دیدم که رنگ اِن دو خریده بود داشت میرفت خانه. - به درخت طوبی که رسیدم گفتم یه دونه نوشابه مشکی لطفا. درخت طوبی یَک نگاهی کرد....گفتم منظورم این است که یه خورده ای ابتداً بادگلوی بهشتی بزنم تا جا برای بلع مأکولات باز شود. درخت طوبی یک تاسفی خورد و یک بطری صد درصد شراب زنجبیل داد دستم...آقا جاتون خالی یک نفس خوردم و تا خودِ صبح الست بادِ گلوی بهشتی زدم. - معادلات لاپلاس را به خط منطق مظفر نوشتم. باز هم نفهمیدند چه می گویم. - نهنگ تازه سیخی شیش هزار. یه گوجه اضافه هم روش. جهندمِ ضرر. - یانگوم که به سن ازدواج رسید همه حکیمان اشقه را حرام کردند. - پسربچه جیشویی را در دل تاریخ یافتم. دلِ تاریخ هم بو گرفته بود. - جغرافیای خونم برای تاریخ بشریت نقشه می کشد. - سرندیپیتی را نگاه کن. نگاه کردی؟ خب نظرت چی بود؟ - هزار نکته باریکتر از مو اینجا آنجا همه جا...خدایا مگه این دنیا سلمونیه. - خروسِ روحم بیوه است. به خاطر همین هرچه هوا سردتر می شود خواب آلود تر می شوم. - سر در گریبان کرده ام. یک دفه گریبان گفت: داداش حالا دیگه نمی خوای مارو ول کنی. - هیچکاک را قسم دادم به پرندگانش. او هم مرا به واو قسم، قسم داد. - با سید مرتضی چای دارچین می زدیم و در بهشت راه می رفتیم. یکهو آیینه جادو شکست، خوب شد، خوب شد اسباب خودبینی شکست. - خدایا روحم گرفته. آنژیوگراف خوب کجاست؟ - خدایا روحم گرفته...روح بازکنی بفرست. از آن بیست لیتری هایش. - عروس دریایی به مادرشوهر دریایی گفت: وای مامان شما چقدر جوون موندین. در تاریخ نوشته اند مادرشوهر دریایی پس از این مکالمه دیگر آن موجود سابق نشد. - کشکک زانوی دلم میخارد. خارنده ای هست؟ - رو به قبله ی جهان ایستادم و گفتم...یابن الحسن من که همینم بهترنمی شوم...آقا تو لااقل کاری کن. - خیمه ای سبز می بینم. میان کویر. من و او تنها و یک جهان ماموریت. - کفشِ دلم خاکی شده خدایا کفش نو بفرست. - چایی سبز را چه کنم؟ پرین و پاریکال و باخانمان را چه کنم. ویکتور هوگو و هکتور مالو رو چه کنم. - سوباساعذار به یانگوم گفت:شوت منو ببین؟ حال میکنی؟ یانگوم گفت: مرد باید جنم داشته باشه.سی ساله رو هوایی داری شوت میزنی تودروازه واکی بایاشی. بیااین اشقه رو بسابون تا میام...در رو روی کاکرو هم باز نمی کنی. - این حسن تعلیل هم داشت. - تو پنیر آمل هستی و من پنیر گچی. کجایی جانا؟ - عشق یعنی فلافل دو نان را با جانان بخوری. - دکتر ارنست را به جرم زیر میزی گرفتند. بیچاره بیمارهای کرونایی. - داعشی را گفتم چونی؟ گفت:چونم! - سوشی خورده ای؟ حتما بخور تا بدانی مزه زندگی چیست. - بعدش برای من هم تعریف کن. چون دلم بند این معناست. - شیخ اشراق مغازه اشراق فروشی اش را جلوی اسفندیار رحیم مشایی زد. احمدی نژاد گفت: یا شیخ آب رو بریز آنجایی که لولو برده. - گرمک لاهیجان خورده ای؟ من نخورده ام، تو بگو؟به نظرم لاهیجان بیشتر زوم کرده روی کلوچه. - سیتا از هند می آید و به بورس می رود. - بورس را تعریف کنید؟ جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ! - زهرمار خان را لب دیگ روغن بردند. گفت روغنش تر است. - سوسک فروش سر کوچه تازگی ها از آن نوع خاص اش را آورده. همان که یک توپ بزرگ و بد بود را می گرداند. نامش را میدانی؟ عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - -سلام، منم اومدم. +گور به گور شده تا حالا کجا بودی؟ عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - -انار میخوای؟ +غلط کردم. اشتباه کردم. خدایا ببخشید دیگه نمی کنم از این کارا... عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - تیر غیب خوردم. غریب کش شدم. مادرم نفرینم کرد به گمانم. مادر. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - باغبانی بیل به سر خورده هستم. به قول او که می گفت...ما را رها کنید در این رنج بی حساب...خدایا...گر تو اینچنین میخواهی پس بزن بریم. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - الهی تو خود میدانی که من لیس تامه به درگاهت آمدم... الهی من را کان تامه قرار بده. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - از اولش بودید. آخرش معلوم می شود که از اول بوده اید. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - بار پروردگارا از تسمه تایم های بهشتی برایم بفرست. از آن پاره نشو هاش. پ.ن انارم برای چی بود دیگه. عِمران واقفی, [20.10.20 10:58] - یونسی هستم که نهنگ می خواهد.