یک چای ایدهآل برای زنان 👌🏻💚
▫️چای بابونه داروی خوبی برای درمان کیست تخمدان ، درد و ناراحتی بسیار کارآمد و مفید است.
▫️همچنین، طبیعت گرم این چای قاعدگی های نامنظم را درمان میکند به تحریک جریان خون در ناحیه لگن و رحم کمک میکند.
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
🎀 #سیاستهای_همسرداری 🎀
#_7_راز_همسران
🔹راز اول: شوهرتان را علیرقم تفاوت ها همانطور که هست بپذیرید و از تلاش برای تغییر او دست بردارید.
🔹راز دوم: کاری کنید که وقتی شوهرتان در کنار شماست احساس خوبی نسبت به خودش داشته باشد.
🔹راز سوم: در برخورد و ارتباط با همسرتان دقت به خرج دهید.
🔹راز چهارم: برای داشتن زندگی عاشقانه و رمانتیک وقت و انرژی صرف کنید.
🔹راز پنجم: به نیازهای جسمی شوهرتان توجه کنید.
🔹راز ششم: زنی شاد باشید و مسولیت شادی خود را به عهده بگیرید.
🔹راز هفتم: احساسات خود را بشناسید، به آنها بها دهید و با همسرتان پیرامون آن صحبت کنید.
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#پارت 20
#رمان_تنهایی_های_من
هه
به حال سرخوشم یه پوزخند میزنم ولی یاد حرف دخترکم می افتم که گفت:
«اگه نخندی و غصه بخوری دیگه دوستت ندارم»
می افتم پس باید بخندم حتی اگه شده خنده مصنوعی .
مهم نیست
خنده را معنی به سرمستی مکن
آنکه می خندد غمش بی انتهاست
با عجله میرونم سمت بیمارستانی باید برم
وقتی میرسم و اونجا اسم امیر رو میدم، روح از بدنم خارج میشه.
امیرم تو مراقبت های ویژه بود
حالش اصلا خوب نبود
بمیرم برای امیرم
(خاک بر اون سرت به اون زودی فراموش کردی)
یه برو بابایی به وجدان امّاره ام می دنم و میرم از بیرون تماشاش کنم
وقتی دکترش میاد با هزار التماس و خواهش و منت راضیش میکنم اجازه بده برم امیر رو ببینم
اونجا که میرم دلم مچاله میشه
و شروع به قد قد کردن میکنم:
سلام آقایی؟
...........
نمی خوای جوابمو بدی؟ آخ امیر اگه بدونی به چه سختی تا اینجا اومدم. پاشو نامرد دلم هوای بغلتو کرده. امیر پاشو بغلم کن. تو اگه بغلم نکنی کی می خواد منو بغل کنه؟
..............
جواب نمیدی؟ تو به جای من قهر کردی؟
بوووووووووووووووق
یا امام حسین دکتر دکتـــــــــــــــــــر
دکتر: بفرمایید بیرون خانم
منو به زود بیرون می کنن و با یه دنیا استرس تنها می ذارن
خدایا چیکار کنم
یا فاطمه زهرا تو رو به همسرت امام علی قسمت میدم
امیرمو پیش خدا شفاعت کن
دکتر: بیمار برگشت
خدایا شکرت
دکتر که میاد بیرون میپرم جلوشو میپرسم:
دکتر شوهرم به هوش اومد؟
دکتر یه نگاه عمیقی به من میندازه ومیگه:
نه فعلا ولی به بخش رفتن. این آقا همسرتونه؟
نه بابا همسر چیه . این اقا سیب زمینی منه مرتیکه هیز. خوبه اولش گفتم شوهرم! مخ جلبکی با جدیتی که از خودم بعید میدونستم گفتم:
بله
یه پوزخند میزنه و میره چلمنگ. پوزخنندت برای چی بود دیگه ؟ مردم خل شدن
راستی این گفت امیر کجا رفته؟
سی سی یو؟ آی سی یو؟ (آخه بخش چه ربطی به این دو جا داره؟) چه میدونم از اولم تجربیم ضعیف بود.
دیگه واقعا ضعف کردم ینی چی هی چند روزه میگن بهوش میاد بهوش میاد؟
با....را....ن؟
ای باران به قوربونت
من: جان دل باران؟ خوبی؟
یه لبخند نصفه نیمه میزنه و میگه: ببخش خانومی ولی دربارم اشتباه فکر کر....
وسط حرفش می پرم و میگم:
هیس استراحت کن و اون موضوع رو فراموش کن
نمیدونم چرا دوباره خوابید
یه لحظه نگران شدم
اما همین که دیدم قفسه سینه اش بالاپایین میره آروم شدم
#رمان ادامه دارد...
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#پارت 21
#رمان_تنهایی_های_من
امروز که دکتر اومده بودم برای معاینه وقتی بهمون گفت میتونه مرخص شه
یه لحظه خوشحال شدم
اما یاد دخترکم باعث عذابم شد
ولی با حرف بهارم بازم زدم به فاز بی خیالی.
امروز عصر هم میریم خونه نمیدونم میتونم باران سابق باشم یا نه
ولی اینو میدونم که باید از فاطمه زهرا کمک بگیرم برای همین تو دلم باهاش شروع به حرف زدن میکنم:
سلام خوبید؟
میدونید باران من مثل محسن شما نیومده رفت؟
میدونم که میدونید خیلی درد بزرگیه بانو
شمارو به محسن شهید شده تون قسم میدم کمکم کنید همین.
الان داریم میریم خونه . امیر همچنان شرمنده نگاهم میکنه و به حرف میاد:
باران نمیگم اون عکس گوشی من نبودم. چرا خودم بودم ولی اونطوری که تو فکر می کنی نبودم.
سخته خود دار بودن تو همچین موقعیتی ولی نه برای من که تو کل این 20 و 21 سال زندگی پر شدم از درد و با همون دردا به این خودداری رسیدم.
وقتی دیدم با گریه هیچی درست نمیشه، گریه هامو قورت دادم. شدم یه دختر پرو و حاضر جواب ولی از درون مثل موریانه بودم.
امروز میخوام مثل هر روز سختی رو به جونم بخرم:
میشه درباره اش حرف نزنی . اون دیگه تموم شد و نمی خوام تو گذشته باشم. مهم اینه که الان اینجا کنار منی.
فهمید حرفشو باور نکردم میخواست ادامه بده که نمیذارم و خودم حرف میزنم:
ببینم آقاهه . من مثلا بچه سقط کردم برو بدو برو برام جیچر بگیر. راستی نری نپخته نیاری بگی خودت درست کن. میری مثل این مردای جنتلمن از این ممد کبابی برام 20 سیخ جیگر آبکی میگیری از اونا که خونشون موقع خوردن میریزه
امیر تلخ می خنده و میگه:
تو دیگه کی هستی
هه یه آدم مریض روحی روانی
ولی حرف زبونم یه چی دیگست:
ملکه و سرور تو ! د برو دیگه
میره جیگرارو میگیره و میاد و من تو ماشین می خورم آخه از اون جایی که نمی تونم مثل آدم بخورم خودم ترجیح میدم تو ماشین باشم.
هیچ وقت جیگر دوست نداشتم نمیدونم چرا الان دلم هوس جیگر آبکی کرده بود!
************
انقدر تو خونه موندم دیگه صدای امیرم در اومد
میگه باید بری دانشگاه . من استاد اکثر درسات هستم . به مدیریت دانشگاه میگم . میگم غیبتت ایرادی نداره . خیلی از این حرف خوشحال شدم. شاید بعد از مدت ها یه لبخند واقعی تو صورتم پدید اومد.
ولی این خوشی زیاد طول نکشید چون یک ساعد بعدش گوشیم زنگ خورد یه شماره غریبه. همون شماره که ...
#رمان ادامه دارد...
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
💕💕💕💕💕 💕🌹
اگر بعد هرکار #کوچکے زن و شوهر ازهم #سپاسگزاری کنن؛ زندگی سرشار از #عشق و #محبت خواهد شد.
#تشکر کردن را فراموش نکنید!
چه #پیامکے
چه #حضوری
و چه در #جمع خانوادگی، دوستانه و اقوام
#هردو_بخوانیم
سعی کنید #بفهمید #همسرتان دوست دارد #شوهرش چه ظاهری داشته باشد
#لباس پوشیدن شما #منطبق با #سلیقه همسرتان گام #مهمی در ایجاد #علاقه بیشتر در اوست
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#رایجترین اشتباهات #مردان در زندگی مشترک!
#مقایسه کردن همسر با #زنان دیگر:
مقایسه کردن، احساس حقارت به زن میدهد و فکر میکند #مهمترین زن در زندگی شوهرش نیست، حتی اگر یک مقایسه کوچک باشد.
بی توجهی به #احساسات زن:
برخی مردان احساسات همسر، #ناراحتیها، درددلها و... را درک نمیکنند و هیچ توجهی به #تغییرات ظاهری و روحی-روانی همسرشان ندارند
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#هردوبخوانیم
زیر چتر گفتگو
گفت وگوی درست و هرروزه باهمسر
یه نیازِه،تا عشق اولیه تون،سرد نشه.
اما
حدس زدن منظور همسرتون
قبل ازپایان سخنش؛ممنوع ❌
وقتی حرف بزنید که حرفش تموم شد!
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#زنان_بدانید
#مردها غالبا #غصه های خود را پنهان و #عصبانیت خود را آشکار می سازند.
#راه_حل
#چشمهایتان را به روی #غمهای پنهان شوهرتان #باز کنید و به روی عصبانیت #آشکار او ببندید.
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#مقدم_داشتن_همسر_از_فرزندان
#مردان بدانند که باید برای همسرشان بیشتر از فرزندان ارزش #قائل شوند.
کاری کنید که بچهها بدانند شما اول از همه به همسرتان #توجه دارید.
چنین توجهی از جانب شما انرژی مضاعف به همسرتان میبخشد و هر دوی شما را نسبت به اداره مشکلات، هماهنگ و همدل میسازد.
علاوه بر اینکه بسیار در حل اختلافات و نیز تولید محبت جدید کارساز است.
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
─┅═ঊঈ💞💍ঊঈ═┅─
🔸#مردان از #خانه ای که در آن از #آرامش خبری نباشد #بیزارند... حتی اگر #همسرشان #زیباترین و #بهترین خانم دنیا باشد.
#همسرانه
#عاشقانه_زندگی_کردن رو اینجا یاد بگیر👇
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚
#پارت 22
#رمان_تنهایی_های_من
همون شماره که
عکسهایی از امیر برام ارسال کرد
نمیخواستم جواب بدم ولی مثل اینکه یارو دست بردار نبود برای همین گوشی رو خاموش کردم تا شاید ارامش داشته باشم.
ولی کلا کلمه آرامش برای من غریبه است.
همین که گوشی رو خاموش کردم به خونه زنگ زدند ولی چون تلفن خونه شماره ها رو نشون نمیده جواب دادم:
یه خنده کریهی پشت تلفن میزنه و میگه:
سلام خوشگل خانم حال شما..؟نمیدونم چجوری پیش این شوهر نازنینت زندگی میکنی؟ هوم؟
نمیخواستم حرف بزنم ولی توهین به امیر توهین به شخص منه برای همین به حرف میام:
به آسونی حداقل از زن ما راحتتر با همسرم زندگی میکنم . یک بار دیگه فقط کافیه یک بار دیگه به موبایلم به خونم زنگ بزنید آرامشی در کار نیست دیگه . لازم نمیدونم از عواقب بعد از تماستون صحبت کنم.
تلفنو شلپی قطع میکنم مرتیکه گاو
برو به زنت بگو خوشگل خانم مرتیکه چش چرون (الان به چیه تو چش چرونی کرد؟) اداشو در میارمو میگم حال شما خوشگل خانم؟ الااااغ.
عاخییییییی امروز قراره بعد از قرون ها برم دانشگاه.
ای جانم خیلی وقته دانشگاه نرفتم. چقدر که دلم برای دانشگاهمون تنگ شده وای درسا رو چه غلطی بکنم
وایسا ببینم این یارو امیر رو میگم مگه استادم نیس
چشش کور باید بهم درس بده شوهر نکردم که براش خر حمالی کنم که.
یه نفس عمیق میکشم بعد از این همه نیومدن به دانشگاه هر کسی جای من بود الان استرس داشت ولی خب من هر کس نیستم من بارانم باران.
وقتی فاطمه رو دیدم هر دومون مثل خر ذوف کردیم و هم دیگر رو مثل دور از جون الاغ بغل کردیم عاخیییییی چقد دلم براش تنگ شده بود.
برای خر بازیامون برای کرم ریختنامون برای همه لحظات خوبمون . وای اولین حرفی که فاطمه بهم گفت دلمو برای دخترکم تنگ کرد:
وای باران چقدر چاق شدی
یه لبخند تلخ میزنم و میگم:
آره این چند وقت زیاد خوردم.
میخنده و یه چشمک میزنه و میگه: آره خودتی راستشو بگو من دارم خاله میشم؟
بلند میزنم زیر خنده از همونا که بدتر از گریه است. بعد از خنده میگم:
دیووونه بریم سر کلاس الان استاده میره تو کلاس.
تو دانشگاه فقط فاطمه از ازدواج منو امیر خبر داشت. خود امیر نذاشت به کسی بگم.
وقتی وارد کلاس میشم می بینم استاد سر کلاسه .
یه نگاه به فاطمه میندازم یه سری از تاسف تکون میدم از پشت نگاش میکردم آخه داش درس می داد.
وایسا ببینم چرا استاده اینقدر جوونه؟ مگه استادمون پیر نبود؟ همین که بر میگرده شوک زده میشم. وای نه استاد طاهر مجد. یکی از رو مخ ترین استادای گذشته ولی اون که رفته بود
الان چرا اینجاست؟
میخنده ومیگه:
بفرمایید کلاس خانم پوفهیم.
زیر پوستی یه اوق میزنم و میگم استاد تنها تیستم. بازم میخنده و میگه :
میدونم با رفیقتون هستید بیایید بشینید.
اییییییییی حالم بهم خورد مرتیکه میمون قر نردبون داره ایششششش.
بافاطمه همون عقب میشینمو به حرفا چرت استاد گوش میدیم.
همه استادای دانشگاهمون خوبنا اما این توش نوخاله شد. فک کنم یه پارتی چیزی تو دانشگاه داره که تا الان اخراج نشده.
مرتیکه اومده یه کلمه میده بعد میگه:
خب این چند وقته نبودم کیا رفتن قاطی مرغا؟
چند وقته؟؟؟؟؟ تو سر جمع فقط ترم اول باهامون بودی دیگه. مرد هم اینقد خل!
همه بلند میشن ولی من دلیلی نمی بینم بلند شم به این چه مگه فضوله.
بازم این یارو مجد می خنده . بابا این ماریجوانایی چیزی زده الکی خوشه رو به من و فاطمه میکنه و میگه:
شماها هنوز ازدواج نکردید؟
به توچه؟
#رمان ادامه دارد...
کانال #همسرداری #حوای_آدم
#ح__آدم__وای
❤️ @havayeadam 💚