📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش دوم
گذار از جبهه فکری به جبههی فرهنگی
🔹 با شهادت متفکرانی همچون آیات مطهری، مفتح، صدر، بهشتی، باهنر، جبهه فکری انقلاب اسلامی، ضربههای بزرگی خورد و بهترین متفکران و اندیشهورزان خود را از دست داد. برخی دیگر هم به امورات جاری کشور و استانها اشتغال داشتند و ازفعالیت گستردهی فکری وعلمی باز ماندند لذاحوزههای علمیه بخصوص حوزه قم ازاین جهت تضعیف شد وتحصیلکردگان سنتی بیشترین کرسی تدریس راعهدهدار شدند. اما بااین وجود برخی ازبزرگان انقلابی همچنان به فعالیت فکری و فرهنگی برای انقلاب توجه داشتند حضرات آیات فاضل لنکرانی، مشکینی، جوادی آملي، مصباح یزدی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، مهدوی کنی از جمله این افراد بودند که دردهه ۶۰ تا ۸۰ نقش موثر در حفاظت ازبنیانهای فقاهتی وحکمی انقلاب ونظام داشتند.
🔸 باوفات بسیاری ازچهرههای فکری انقلاب ویا کهولت سن برخی دیگر، فضا برای ورود فعالتر جوانان فراهم شد. ازدههی هشتاد به بعد وبخصوص دردولت نهم، معنای موسعی ازجبههی انقلاب درجامعه نهادینه شد که شامل هرگوینده و سخنوری با هر سطح علمی و هر تخصصی میشد از این رو، بسیاری از خطیبان، نوبسندگان، اهالی رسانه و همچنین سخنوران جوان پر جاذبه هم به عنوان متفکر و استاد و علامه و مجتهد و صاحب دکترین و متفکر به جامعه مذهبی و انقلابی عرضه شد و هر کدام هم با قرائتی متفاوت و جذاب از اسلام و انقلاب وغرب به جذب جوانان و زنان پرداختند. تشتت فکری و کمعمقی معرفتی و عملزدگی مفرط از جمله آفاتی است که در یک دههی اخیر جبهه فکری انقلاب را تهدید و تضعیف کرده است. با تضعیف بنیادهای فکری و فلسفی نیروهای انقلابی، جبهه فرهنگی نوینی شکل گرفت که بر کنشگری عدالتخواهانه و رویکردهای انتقادی و ستیزهجویانه با علوم و سیاستهای غرب (امپریالیسم) تمرکز دارد. نگرشی که ریشه در واکنش عجولانه در برابر اظهارات و کنشهای طیفی از دولتمردان و مطبوعات لیبرال مسلک در دولت سازندگی و اصلاحات داشت.
🔹 بزرگترین مشکل در جریان موسوم به "جبهه فرهنگی انقلاب" عدم تمرکز بر بنیانهای فلسفی و الهیاتی اصیل و نظاممند است که ریشه در متفکران و فیلسوفان انقلاب اسلامی داشته باشد. بلکه با مواجهه گزینشی فقط به بخشی از دستگاه فکري انقلاب توجه دارند که مؤید هویتیابی بر پایهی ستیز و تضاد با تجدد و لیبرالیسم است. شاید سر خط این نگرش را بتوان در گسترش نفوذ افکار احمد فردید توسط شاگردان و جریانات انتقادی و لیبرالستیز در محفلهای انقلابی پس از پیروزی انقلاب جستجو کرد که بعدها در دوره اصلاحات، با آثار شهید آوینی و دکتر رضا داوری اردکانی ضریب بیشتری گرفت. بعد از این، بسیاری از دانشجویان و برخی از طلاب به ترجمه و نشر آثار متفکران انتقادی #نومارکسی و نویسندگان #پستمدرن روی آوردند تا بتوانند در مقابل روند مدرنیزاسیون فکری و فرهنگی مفرط ایران بایستند و از هویت مستقل و ارزشها و آرمانهای عدالتخواهانهی انقلاب دفاع کنند. به همین دلیل هرگونه اندیشهی غربستیزانه و هر تفسیر تاریخی از جهان که به تخریب غرب و مظاهر تمدن غربی میانجامید با اقبال "جبهه فرهنگی انقلاب" روبرو میشد. لذا منبرهای آقای میرباقری که بر مدار شیطانی خواندن غرب و دستآوردهای تمدنی آن استوار است به تدریج مورد اقبال نسل جوان انقلابی قرار گرفت و پخش مکرر آنها پایهی ثابت رسانهی ملی شده است و اخیرا تلاش گستردهای برای ساخت چهرهی فکری از وی صورت گرفته است نا خلأ تئوریک جبهه موسوم فرهنگی را در مسیر ستیز وتضاد باتمدن غرب پرنماید. سهم آقای میرباقری برای این جریان، ارائه تبیینی دینی و اسلامی ازتقابل تمدنی باتجدد ولیبرالیسم است. نیازی که هیچ یک ازعلما ومتفکران حوزوی نمیتوانست برآورده سازند چراکه بابنیانهای حکمت وفقاهت شیعی سازگار نبود. همچنانکه شهید آوینی در ۱۳۷۱ به دانشجویان گفت و به آن هیچ امیدی نداشت.
🔸 درواقع اندیشههای دو جریان فردید ومیرباقری علیرغم تفاوتهای مبنایی، دو رویهی یک سکهی فکری است ویک نتیجهی اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد وهمین عامل قرابت این دو جریان وتعریف و تمجیدهای آقایان داوری اردکانی و میرباقری از یکدیگر درجلسه مشترک سال ۱۳۹۰ دارد. مفهوم مرکزی #عسرت و حوالت تاریخی در اندیشه داوری اردکانی زمانی که رنگ و بوی مذهبی به خود بگیرد میشود مفهوم #اضطرار و دوران گذار در اندیشهی میرباقری. این دو مفهوم قرابتی بسیار با مفهوم #عصر_حیرت مهدی نصیری دارد. از اینرو، این اندیشهها ثبات و قرار را از فکر و اندیشه سلب میکنند و مخاطب را میان آسمان و زمین نگه میدارند. از سویی با تمسک به اندیشههای انتقادی برآمده از غرب، حُسن تمدن و تجدد انکار میشود واز سوی دیگر در چرایی توسعهنیافتگی ایران میاندیشند.
#عصر_عسرت
#عصر_اضطرار
#عصر_حیرت
🔴 ادامه دارد ...
https://eitaa.com/hekmat121/1156
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش سوم
🔹 جبهه فرهنگی در دهه ۹۰ نوعی گسست از جبهه فکری انقلاب اسلامی را شاهد است. بنیاد فکری جبهه فرهنگی در دهه ۹۰ انقلاب را در نشست چهار جانبهی مرحوم نادر طالب و جناب میرباقری و مهدی نصیری با الکساندر دوگین متفکر روس میتوان نشان داد. نشانی از یک تفکر که مورد استقبال جبهه موسوم فرهنگی است. در ابن نشست آقای میرباقری ضمن موافقت کامل با سخنان دوگین ادامه داد که "الآن، ولایت باطل در ایدئولوژی مدرنیته ظهور پیدا کرده است. عمق اصلی این تمدن، اراده اولیای آن است که در قالب ایدئولوژیها، فلسفهها، علوم، تکنیکها، تکنولوژی، محصولات و ساختارهای اجتماعی تبلور پیدا میکند. این مجموعه، ظلمانی است چون تجسم اراده اولیای طاغوت است. به عبارت دیگر، اولیای طاغوت، ارکان جامعه طاغوتی هستند و اولیای حق، ارکان جامعه حقانی."
دوگین هم در ادامه میگوید: "ما تقریباً دو دیدگاه منطبق بر هم یا یک دیدگاه مشترک داریم، با این تفاوت که ما [روسها] در مرکز این دیدگاه، روسیه مقدس مسیحی را گذاشتهایم. ما یک دشمن مشترک داریم، نه فقط در ابعاد سیاسی یا ایدئولوژیک، بلکه متافیزیکی. ما غرب را نه یک رقیب در دنیا، بلکه خودِ دجال میدانیم. این یک عقیده آخرالزمانی و از علامتهای آخرالزمان است. این عقاید در نوشتهها و اسناد دینی ما موجود است: تقابل مسیحیت ارتدوکس واقعی در مقابل لیبرالیسم غرب که آن را «نبرد نهایی» میدانیم."
https://www.rajanews.com/news/236678/
🔸 نکته مهم در این بیان، تعریف کلیگرایانه از غرب است که همهی مظاهر علمی و تمدنی را در بر میگیرد. از این رو مفهوم استعمار و استکبار و امریکا توسعهی معنایی مییابد و مبارزه و مقابلهی با آن به مقابله با همهی مظاهر تمدنی و علمی توسعه مییابد. و اساس کل تمدن را سیاست و حاکمان آن تمدن بر میشمارد و سایر مقولات تمدنی همچون عقل، علم، فناوری برساختهی قدرت و حاکمان است. این سخن عینا همان مبنای پستمدرنیسم است که جناب میرباقری در همان جلسه از عدم ترجمه آثار پستمدرنیستها در ایران اظهار ناراحتی میکند و ترجمه و آشنایی با روشهای امثال دوگین برای کاربردی سازی در سیاست و اقتصاد را یک ضرورت بر میشمارد.
🔹بر این اساس بخشی از بدنهی جبهه فرهنگی، انقلابیگری را در سیاستنگری و تقابل با علم و تکنولوژی جستجو میکند و آن را یک فریب بزرگ میداند. این قرائت از انقلاب، طبیعتا یک دوگانهیی را در جامعه به وجود آورده و موجبات گسست اجتماعی را فراهم ساخته است به نحوی که به نسل جوان و تحصیلکرده چنین القا میشود که اساس تمدن سیاست و حکومت است و ذات علم و تجدد، فناوری و پیشرفت نفسانی و شیطانی است و انقلاب با همهی وجوه آن مخالف است و بنای تاسیس علوم و فناوریهای متفاوتی در همهی عرصههای طبیعی و انسانی را دارد. این القائات نتیجهای جز گسست بسیاری از نسل جوان و تحصیلکردهی دانشگاهی از جبهه انقلاب اسلامی ندارد و این انقلاب متعالی را به حرکتی ارتجاعی و واپسگرا و ضد عقل و علم فرو میکاهد. از این رو، هر طرح متعالی در زمینه علوم انسانی اسلامی و حکمرانی را در زمینههای ستیز و تقابل با تمدن و تجدد تفسیر میکند.
🔸 غرب ستیزی مفرط و تحریف استعمار واستکبار تنها مولفه جبهه فرهنگی نیست بلکه نوعی گسست از میراث علمی و فلسفی تمدن اسلامی و بنیانهای فکری متفکران انقلاب اسلامی را نتیجه داده است به این معنا که این احساس عمومی ایجاد شده است که از علوم اسلامی همچون فلسفه وکلام و فقه واصول کاری برنمیآید وآبی گرم نمیشود، لذا باید بنیانی دیگر برای علم دست وپا کرد. طبیعتا این بنیان رادر بیرون ازتاریخ وفرهنگ اسلامی ومیراث متفکران انقلاب اسلامی میبایست جستجو کرد. در این صورت، مکاتب انتقادی غرب و اندیشههای پستمدرن مرجعی برای تحلیل و کنشگری علمی و فرهنگی تلقی شده است. از اینرو، موجی از ترجمهی آثار نومارکسیسم و پستمدرنیسم در مجلات و منشورات جبهه فرهنگی به راه افتاده است. ترجمههایی که به گرایش قلبی و تحصیل در رشتههای مرتبط در داخل و خارج انجامیده است و جمعی از کنشگران انقلابی این جبهه را به مخالف و مبارز تبدیل کرده است وامروز همسو به مخالفان ومعاندان، عقلانیت وبنیانهای فکری ودستآوردهای شگفت انگیز انقلاب اسلامی راانکار میکنند و نظام وجامعه رادر بنبست عصرت عسرت وعصراضطرار وعصرحیرت جلوه میدهند. چراکه دستیابی به آرمانهای چپگرایانه و غربستیزانهی خود را در جامعه و نظام ناممکن میدانند. از اینرو، ستیز با نظام و حمایت تلویحی ویا صریح ازجنبشهای ساختارشکنانه ودینستیزانه را دربخشی ازمدعیان جبهه فرهنگی دیروز میتوان مشاهده کرد.
🔹 افرادیکه برای ضدیت باامپریالیسم ولیبرالیسم سلطهگر به جبهه موسوم به فرهنگی پیوسته بودند بتدریج در نقشه غرب قرارگرفتند.
🔴 ادامه دارد
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش چهارم
❇️ضرورت بازگشت جبهه فرهنگی به جبهه فکری انقلاب
🔹 دردمندی و دغدغهمندی نیروهای فعال انقلابی در جریانهای موجود در جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی امری پوشیده نیست و هر انسان منصفی را به کرنش و تواضع در برابر زحمات و تلاشهای ایشان وا میدارد. اما نکته مهم تشتت فکری و نداشتن زیرساختهای فلسفی و الهیاتی مشترک است که ما را در عرصههای فرهنگی ضعیف کرده است و موجبات پیشروی فرهنگ منحط غرب و استیلای ارزشهای لیبرالیسم را فراهم آورده است. همچنان که پیر عارف و حکیم فقیه ما حضرت #امام_خمینی (ره) در نامه گورباچف نشان دادند که اندیشههای چپ و سوسیالیستی توان حل معضلات و بحرانهای تمدن بشری را ندارد و باید به معارف ناب اسلامی و حکمت عمیق اسلام و آثار #فارابی، #ابنسینا، #سهروردی، #ابنعربی و #صدرالمتالهین شیرازی(رحمة الله علیهم) رجوع کرد تا نقش حقیقت توحیدی هستی و ارزشها و آرمانهای متعالیه انسانی در تعالی انسان و حل معضلات بشری شناخته شود.(صحیفه امام، ج۲۱)
🔸جبههی فرهنگی انقلاب هم باید بداند که با نفی تراث فلسفی و عرفانی، فقهی و اصولی متفکران انقلاب اسلامی و پناه بردن به افکار استحاله شده و اسلامیزه شدهی هگل و مارکس و نومارکسیسم و همچنین نسخههای حلقهی فرانکفورت، ادینبورا و پستمدرنهای اروپایی و فاشیستهای روسی و نظرات سیستمی مشکلی از مشکلات ما حل نخواهد شد. بلکه روزبه روز بر گسست درونی جبهه انقلاب و فنسل جوان و تحصیل کرده خواهد افزود. روز به روز فاصلهی ما با مردم و فرهنگ عمومی و آرمانهای انقلاب بیشتر میشود.
🔹 "جبهه فرهنگی انقلاب" زمانی عنوان با مسمایی است که دارای یک بنیان فلسفی و الهیاتی مشترک و حداقل قریب به هم باشد و در یک مکتب فکری و فلسفی صورتبندی شود. مکتبی که موجب ایجاد و پیروزی انقلاب اسلامی شد چون محور آن حقیقت جویی و واقع نمایی بود بدون هرگونه قراردادگرایی موجب وحدت دلها و همافزایی نیروها شد. هر کجا واقعیتیابی و حقیقتجویی محور باشد اتصال و اعتماد هم هست و نیازی به جبههسازی صوری و قراردادگرایی فکری نیست تا جلوی اندیشه و آزاد اندیشی و تفکر انتقادی گرفته شود. بدون تردید این جز مکتب فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی نیست. مکتبی که ریشه در قرآن و سنت و علوم حکمی و فقاهتی تشیع دارد و در تمام آثار و اندیشههای فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی امام خمینی، امام خامنهای، شهید مطهری و امثال ایشان ظهور یافته است.
🔹امروز چارهای جز بازگشت به مکتب فلسفی و الهیاتی انقلاب اسلامی و بازخوانی عمیق و همهجانبهی آثار متفکران اصیل و جامع انقلاب اسلامی نداریم. هرگونه گزینشگری و یا تقلیل گرایی این مکتب فکری، ظلم و تحریف است و همواره باید مراقب خطر تحریف و انحراف از خط اصیل و متعادل انقلاب اسلامی بود. انحراف به چپ و یا راست، سوسیالیسم و یا لیبرالیسم، اخباریگری و یا اباحهگری خطر بزرگ انقلاب اسلامی است.
امروزه تا کسی از نیروهای انقلابی و وفادار به مکتب فلسفی و الهیاتی امام خمینی و سایر متفکران اصیل انقلاب به نقد اندیشهها و عملکردهای کنشگران وابسته و مدعی جبهه فرهنگی بپردازد و خطر تحریف و سوء برداشت را تذکر دهد و از بازگشت به حکمت و فقاهت امام خمینی و رهبر معظم انقلاب سخن بگوید به سرعت متهم به وحدتشکنی، برچسب زدن، سادهاندیسی، سطحینگری، اخباریگری نسبت به امام و رهبری میشود و به جای پاسخ به نقدها و اشکالات مطرح شده ، به بهانه جبهه سازی هجمه وسیع رسانهای را آغاز میکنند تا نقدها و صداها را خفه کنند.
🔸 براساس حکمت عملی اسلامی، وحدت و همافزایی نیروها و بسیج سرمایهها با تفاهم و قراردادگرایی، سکوت و تقیه، با همهبودن و با هیچکس نبودن، با دبیرخانه و نشریه، با سخنرانی و توصیه و... حاصل نمیشود. وحدت وصف واقعیت و نتیجهی کشف حقیقت و هماهنگی افق معرفت و نگرش است. امروز جبههانقلاب برای جبههسازی نیازمند بنیاد فلسفی و الهیاتی جهت کشف حقیقت و حکایتگری واقعيتِ هستی، انسان و جامعه است. بنیادی که بر اصالت معرفت و اصالت واقعيت استوار باشد تا حب و بغضها، تعلقات نفسانی و تقسيمات اجتماعی، ارادهها و فاعلیتها را به سمت حقیقت رهنمون باشد. در این صورت است که افقهای متعالی واقعيت برای همه انسانها گشوده میشود، قفلهای ذهنها باز میشود و بر پایه فطرت الهی، دلها به هم نزدیک میشود و جبههی واقعی سامان مییابد.
🔹 جبهه فرهنگی انقلاب زمانی جبههی انقلاب است که مبتنی بر جبهه فکری و فلسفی انقلاب اسلامی باشد و همه آثار و اندیشههای متفکران انقلاب اسلامی مبنای تفکر و کنشکری خود قرار دهد. به عبارت دیگر در هر تصمیم و کنشی میبایست نسبت و ربط آن با کل مکتب فلسفی و دستگاه الهیاتی امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب، شهید مطهری و شهید بهشتی صریح و واضح مشخص باشد.
🔴 پایان.
https://eitaa.com/hekmat121
📌 کرامت انسان
در منطق توحیدی هیچ مقولهای با #کرامت و عزت انسان قابل مقایسه نیست تا چه رسد به کاغذ پارهای به نام #مدرک و گواهی، و همچنين هر امر اعتباری و سرابی همچون جایگاه اجتماعی و عناويني چون دکتر و مهندس، حجة الاسلام و آیة الله.
✔️ انسان آزاده است و زیر بار ذلت و توهین رفتن خدشه به انسانیت است.
✔️حرفی ارزش شنیدن دارد که با ادب و متانت همراه باشد.
✔️ جلسهای ارزش نشستن دارد که با احترام متقابل و تواضع و منطق گفتگو برقرار شده باشد.
✔️ من انسان به دانشگاه و پژوهشگاه و هر نهاد علمی و اجتماعی دیگری ارزش و اعتبار میدهد نه کاغذهای اداری و آموزشی به عنوان مدرک و حکم و گواهی:
♦️پس دانشگاهی دانشگاه است که در آن کرامت و ارزش انسان، ادب و احترام، علم و علمآموزی در آن ارزش باشد.
و
♦️ استاد بودن استاد به ادب و احترام و تواضع و متانت است نه غرور و بیادبی و درشت گویی و طلبکاری و ... .
♦️ به شنیدن است و تأمل کردن؛ به خواندن است و دقتکردن؛ به گفتن است و نقد شنیدن؛ به نوشتن است و حاشیه خوردن. نه رابطه ارباب و رعیتی؛ نه ادعای علامگی؛ و... .
#کرامت
#مدرک
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تربیت، حقوق، کرامت
✍استاد شهید مطهری:
بخش اول:
🔹 تربيت بايد براساس دو رکن و پايه باشد، بايد بشر هم به حقوق خود آشنا بشود و هم به حدود خود.
🔸آشنايي به حقوق، بشر را به حرکت درميآورد و به او نشاط و شور و هيجان ميدهد.
🔹ضمن آشنايي به حقوق، بايد اصل دفاع از حقوق به صورت يکي از مقدسترين کارها به بشر معرفي شود؛ بفهمد دفاع از شرف و عزت، دفاع از ناموس، دفاع از عقيده، دفاع از ثروت يک عمل مقدسي است. برعکس، اهمال حفظ حقوق و تسليم تجاوز بودن مخالف شؤون انساني و کرامت و عزت نفس است (از اين رو مسأله دفاع از حقوق جزء مسائل کرامت و عزت نفس قرار ميگيرد).
🔸ايضاً ضمن آشنايي به حقوق بايد بفهمد که حق گرفتني است نه دادني، زندگي کوشش و تلاش است، اگر فرضاً کوشش و تلاش در طريق تنازع بقا نيست کوشش و تلاش براي استنقاذ حقوق هست. يک دانه گندم در زير خاک سعي ميکند با فرستادن تارهاي نازک ريشه و مکيدن شيره خاک حق طبيعي خود را استنقاذ کند.
🔹بعلاوه در ضمن آشنايي به اينکه حق گرفتني است نه دادني، بايد بفهمد که اين گرفتن بايد به صورت جدّ و مشت گره کرده و مطالبه و نيرومندي باشد نه از قبيل مطالبه گدا و سائل متضرع (و لايدرک الحق الّا بالجدّ) و هم بايد بداند و بفهمد که همواره در معرض تجاوز متجاوزها هست و بايد نيرومند باشد تا بتواند از خود دفاع کند که باز علي عليه السلام فرمود:
و لا يمنع الضيم الذليل (نهج البلاغه، خطبه 29.).
🔸[و نيز فرمود:]
اغزوهم قبل ان يغزوکم، فواللَّه ما غذي قوم قط في عقر دارهم الّا ذلوا، فتواکلتم و تخاذلتم حتي شنت عليکم الغارات و ملکت عليکم الاوطان ... يغار عليکم و لا تغيرون و تغزون و لاتغزون ... (نهج البلاغه، خطبه ۲۷)
🔹(در عين حال يک شرط ديگر هم هست و آن اينکه حق را از طريق شرافتمندانه نه از طريق مکر و فساد و حقه بازي و پامال کردن حقوق ديگر استنقاذ کرد. سياست اسلامي مبني است بر استنقاذ حقوق از طريق حق.)
🔸ايضاً در يکي از نامهها به مالک اشتر:
الاترون الي اطرافکم قد انتقصت و الي امصارکم قد افتتحت و الي ممالککم تزوي و الي بلادکم تغزي؟! انفروا- رحمکم اللَّه- الي قتال عدوکم و لا تثّاقلوا الي الارض فتقرّوا بالخسف (الضيم) و تبوؤا بالذلّ و يکون نصيبکم الاخصّ، و ان اخا الحرب (مبارزه) الارق، و من نام لم ينم عنه.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 تربیت، حقوق، کرامت
✍استاد شهید مطهری:
بخش دوم:
🔹 فرق ما و فرنگيها يعني گويندگان و نويسندگان اخير ما و آنها در اين است که آنها همت گماشتند ملت را به حقوق خود آشنا کنند و ما سعي داشتيم ملت را به حدودشان آشنا کنيم، گفتهها و نوشتهها [ي آنها] جنبه تحريک داشت و گفتهها و نوشتههاي ما جنبه تسکين، آنها خطيب بودند و ما واعظ. وعظ، تسکين و اندرز و قيام عليه احساسات امّاره است، به منزله فرو نشاندن غليان ديگ است، و خطابه به منزله حرارت دادن به زير ديگ و به جوش آوردن است و مبارزه با ضعف و سستي و رخوت و جبن و تنبلي است. وعظ ميخواهد وجدان اخلاقي را تقويت کند و به کمک نفس لوّامه بشتابد برخلاف خطابه که ميخواهد حس غيرت و دفاع از حقوق [را] که غريزي هر انسان است برانگيزاند. واي به حال جامعهاي که فقط وعظ و آشنا کردن به حدود داشته باشد و يا فقط خطابه و آشنا کردن به حقوق (انقلابيون دنيا فقط مردم را تحريک ميکنند عليه يکديگر اما قادر به وعظ و تسکين و يا تحريک عليه خودشان نيستند.).
🔸بدتر آنکه ملت مرده بيحرارتي را هي بخواهيم بيشتر به وسيله وعظ سرد کنيم و يا ملت متحرک متجاوزي را بخواهيم با ايجاد غيرت و تعصب بيشتر به جوش و حرکت درآوريم. منطق ثوره فقط تحريک و ايجاد انقلاب است و منطق تصوف فقط وعظ و منطق اسلام بر پايه هر دو رکن استوار است و بعداً ذکر خواهيم کرد.
🔹 از شؤون آشنايي به حقوق اين است که تنها به آشنايي و معرفت حقوق اکتفا نشود، بلکه يک نوع حس و غيرتي فوق منافع مادي در افراد پيدا شود نظير حس دفاع از ناموس که حق ناموس تلقي شود به طوري که تسليم شدن در مقابل متجاوز نظير تسليم شدن به ديوثي تلقي شود. از اين بالاتر اينکه حقوق، مقدس شناخته شود و فدا شدن براي حق فدا شدن در راه خدا و در راه عاليتر تلقي شود.
اينجا يک سؤال هست که چگونه است در بعضي موارد اگر انسان جان خود را فداي مال يا ناموس خود بکند زشت و مورد تقبيح است مثل اينکه انسان براي ازدياد ثروت بکوشد تا آنجا که جانش را فدا کند يا به دنبال يک زن آنقدر بدود که جانش به خطر بيفتد، ولي در مقام دفاع از مال يا ناموس اگر کسي کشته شود شهيد است؟
جواب اين است که در صورت اول انسان خود را فداي حرص و طمع يا شهوت خود کرده و در صورت دوم خود را فداي حس دفاع از حقوق کرده است. اولي دون مقام انسان است و انسان فداي مقام داني شده است، اما دومي اعلي درجه انسانيت است و انسان فداي عاليتر
شده است.
🔸 در قرآن کريم آنچه به اين صورت آمده کهاي بشر زمين و آسمان را «براي» تو آفريدهايم، اثرش آشنا شدن به حقوق وکرامت ذاتي خود است.
.🔹علي عليه السلام ميفرمايد مکرر از پيغمبر شنيدم:
لن تقدس امة حتي يؤخذ للضعيف حقه من القوي غير متعتع.
🔸 از آنچه گفته شد معلوم شد که فرق بين وعظ و خطابه که هر دو از فنون بيان و سخن ميباشند و هر دو «فن» ميباشند و به اصطلاح منطق «صناعت» ميباشند چيست. خطابه و وعظ هيچ کدام بيان ساده يک مطلب به منظور تفهيم معنايي که سروکار فقط با عقل باشد نيست، بلکه هر دو فن و هنر و صنعت ميباشند و هدفي در وجود طرف دارند و ميخواهند او را از لحاظ تمايلات و احساسات به شکل خاصي درآورند و به عبارت ديگر در طرف «خُلق» و حداقل حالت ايجاد کنند. هدف خطابه تکوين و ايجاد خلق دفاع و قيام براي دفاع از حق است که اين حالت ملکه راسخه بشود يا لااقل در حال حاضر قيامي صورت بگيرد. و اما هدف واعظ تکوين و ايجاد خلق و ملکه حفظ حدود است که بشر از مرز خود و حد خود تجاوز نکند. به عبارت ديگر خطابه براي حفظ داخل مرز و يا استنقاذ سرزمينهاي غصب شده است و وعظ براي جلوگيري از تجاوز به مرز ديگران است.
🔹آيه کريمه لايحب اللَّه الجهر بالسوء من القول الّا من ظلم و آيه کريمه آخر سوره شعراء: ... الّا الذين امنوا و عملوا الصالحات و ذکروا اللَّه کثيراً و انتصروا من بعد ما ظلموا.
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 لزوم تکبر در برابر متکبر
(اخلاق توحیدی)
🔹روایات:
قَالَ رسول الله ص: إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَوَاضِعِینَ مِنْ أُمَّتِی فَتَوَاضَعُوا لَهُمْ وَ إِذَا رَأَیْتُمُ الْمُتَکَبِّرِینَ فَتَکَبَّرُوا عَلَیْهِمْ فَإِنَّ ذَلِکَ لَهُمْ مَذَلَّةٌ وَ صَغَار»؛[1]
رسول خدا(ص) فرمود:
هر گاه فروتنان از امت مرا دیدید، شما نیز در مقابل آنان فروتن و متواضع باشید، و هر گاه متکبران و فخر فروشان را دیدید، برخوردی مشابه با خودشان داشته باشید؛ زیرا این کار سبب خواری و کوچک شدن آنان میشود.
۲. امام علي (ع): و تكبّروا مع المتكبّرين؛ فإنّ التكبّر مع المتكبّرين عبادة.(2)
با متکبران متکبرانه رفتار کنید که این گونه رفتار خود عبادت است.
۳. امام علی(ع): «التکبر على المتکبرین هو التواضع بعینه»؛[۳]
تکبر در مقابل گردنکشان، خود نوعی فروتنی است.
٤. امام علی(ع): «مَنْ أَتَى غَنِیّاً فَتَوَاضَعَ لَهُ لِغِنَاهُ ذَهَبَ ثُلُثَا دِینِهِ»؛[۴]
هر کس نزد توانگرى بیاید و تنها به دلیل آنکه او ثروتمند است، در برابرش فروتنی کند، دو سوّم دینش از بین رفته است.
🔹منابع:
[1]. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعه ورّام(آداب و اخلاق در اسلام)، مترجم، عطایی، محمد رضا، ص 379، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1369ش.
[٢] مشکینی، تحریر المواعظ العددیه، قم، الهادی، ص 171-172؛ علی رضا صابری یزدی و ... ، الحکم الزاهره، ترجمه انصاری، قم، سازمان تبلیغات اسلامی، ص 578.
[۳]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 20، ص 298، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[۴]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 508، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 لزوم تکبر در برابر متکبر
(اخلاق توحیدی)
♦️ بخش دوم:
🔹 استاد اخلاق علامه ملا محمد مهدی نراقی در کتاب جامع السعادات می نویسد:
شایسته نیست در برابر متکبران تواضع کند. زیرا کوچک کردن خود در برابر آنان سبب گمراهی و تداوم تکبر در آنان می گردد. ولی اگر در برابر آنان تکبر کند ، چه بسا این تکبر سبب تنبه آنان شود و دست از تکبر بردارد. زیرا برای متکبر تحمل بی اعتنایی و تحقیر شدن از سوی دیگران بسیار سخت است و بدین جهت رسول خدا فرمود: در برابر متواضعان تواضع و در برابر متکبران تکبر کنید تا ذلیل و خوار شوند. (و دست از تکبر بردارند)
🔹منبع:
محمد مهدی نراقی، جامع السعادات، نجف، دار النعمان، ج 1، ص 315.
#تکبر
#تواضع
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 لزوم تکبر در برابر متکبر
(اخلاق توحیدی)
♦️ بخش سوم:
✍ استاد شهید علامه مطهری:
🔹به ما گفته اند: (التكبر مع المتكبر عبادة). يعنى با متكبر تكبر كردن عبادت است. مقصود اينست كه اگر كسى متكبرانه رفتار مى كند شما طورى عمل نكنيد كه او را به تكبرش تشويق كنيد، بلكه در مقابل آدمى كه متكبرانه رفتار مى كند متكبرانه رفتار كنيد تا دماغش به خاك ماليده شود و ديگر تكبر نداشته باشد. تكبر با متكبر عبادت است. نه اينكه بخواهد بگويد خود تكبر به عنوان يك حالت روانى كه خودپسندى و خود بزرگ بينى است[ ممدوح است و] اگر در مقابل يك آدم متكبر قرار گرفتى تو هم واقعا خود بزرگ بين باش. بلكه مى خواهد بگويد تو هميشه بايد متواضع باشى، روحت هميشه بايد متواضع باشد، ولى رفتارت با يك آدم متكبر، متكبرانه باشد تا دماغ او را به خاك بمالى. پس در اينجا تكبر با متكبر به عنوان(( خلق )) توصيه نشده است، تكبر به عنوان يك رفتار كه شبيه رفتار يك آدم متكبر است توصيه شده است .
📌دستور داده شده است كه در ميدان جنگ متكبرانه رفتار كنيد، يعنى رشيد و بى اعتنا راه برويد، درست مثل يك آدم متكبر، كه اميرالمؤمنين ظاهرا در جنگ خندق بعد از آنكه عمرو را كشت، وقتى كه از ميدان به طرف مسلمين مى آمد قدمها را آهسته برمى داشت و خودش را خيلى رشيد گرفته بود و متكبرانه مى آمد. پيغمبر اكرم فرمود: اين نوع، راه رفتنى است كه خداوند جز در اين موقع آن را مبغوض مى دارد.
🔸اين رفتار متكبرانه است ولى اسلام خود تكبر را در ميدان جنگ هم مبغوض مى دارد و در همه جا مبغوض مى دارد. هيچيك از افرادى كه وارد فقه الحديث هستند نگفته است كه خود تكبر به عنوان يك خلق و خوى و يك حالت روانى استثناء پذير است، در ميدان جنگ خوب است، در غير ميدان جنگ بد است، در كجا خوب است، در كجا بد.
🖊استاد شهید مطهری، تعلیم تربیت در اسلام ،انتشارات صدرا، چاپ76، ص ۱۱۱_ ۱۱۲
#تکبر
#تواضع
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
هدایت شده از کانال رسمی وابسته به آیت الله العظمی جوادی آملی
19.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠
بلوغ عقل🔸 وقتی جامعه ای عقلانی شد و در بخش های #اندیشه، به علم و تحقیق عمل کرد و در بخش های #انگیزه، به عقل و عدل عمل کرده است، این همان ملت و امت وجود مبارک ولیّ عصر (ارواحنا فداه) خواهد بود... . #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی 👇👇👇👇 🆔 @a_javadiamoli_esra
هدایت شده از تأملات اجتماعی
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹سالروز شهادت بیدارگر مشرق زمین
♦️۱۸ اسفند سالروز بزرگداشت سیدجمال الدین اسدآبادی
♦️سید جمال الدین اسدآبادی آغازگر بیداری در کشورهای اسلامی و در زمان حیات خود با اندیشههای درخشانش از #مصلحان_اجتماعی و رهبران نهضت ضداستعماری در جهان اسلام بود.
@taamollat