📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش سیزدهم:
🔹میل فطری به خداوند متعال و حرکت ناخوداگاه به سمت او و پرستش و تقدیس ناهوشیارانه، یک ظرفیت و استعداد فوق العاده مهم است که اگر آگاهانه شود تحولی در باطن انسان و توسعه در خودي او ایجاد میشود و چارچوب شخصیتی جدیدی برای انسان ساخته میشود.(حیات طیبه)
🔸 تنها پشتوانهای که میتواند انسان را از قیود منفعت طلبی و خودبینی آزاد کند و تعلقات دست وپاگیر انسان رانسبت به پدیدههای محدود کنار بگذارد تأله وتوحید که نتیجه این رهایی از تعلقات ونفعطلبیها وخودبینیها، خروج از ظلمت و ورود به وادی نور، عظمت و کرامت و استغنای نفس (حیات طیبه) است.
🔹ازآنجاکه یکی ازمحورها و اصول مهم نظام اخلاق اسلامی "توجه نفس" و #اخلاص و نیت_صادقانه ونفی هرگونه شرک است این مهم جز با احساس کرامت و عزت نفس و استغنای از دیگر مخلوقات میسر نمیشود
✔️الْحَمْدُ للهِِ الَّذي وَكَلَني اِلَيهِ فَاَكْرَمَني وَلَمْ يكِلْني اِلَي النّاسِ فَيهينُوني
حمد متعلق به خدایی است که مرا به خودش حوالت داد (حواله کرد) و مرا محترم ساخت و به مردمان واننهاد که مرا خوار و خفیف سازند.
🔹 انسان به واسطه فراموشی خدا، حقیقت خود را فراموش میکند وبا غفلت از کرامت و شخصیت خود است که خود را نیازمند دیگر مخلوقات میپندارد و با ایجاد تهیشدن درون و غلبه احساس نیاز به دیگران و با گسترش نیازها و ارتباطات، طبیعتا محبت ذهنی و مسانخت خلقی و رفتاری با اهل دنیا شکل میگیرد در نتیجه به صورت تدریجی وارد دایره اهل فسق میشود و به اخلاق اهل فسق در میآید:
✔️وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (حشر ۱۹)
ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﺒﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺩﭼﺎﺭ ﺧﻮﺩﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ شدند، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺎﺳﻘﺎﻧﻨﺪ.
انسان فاسق، ازنظر اعتقادی فردی راست اندیش است، ولی درمقام عمل، انسانی راست کردار نیست. انسان زمانی به فسق متهم میشود که درجامعه، رفتارهای ضد عقل وشریعت و ارزشهای اخلاقی را انجام دهد.
🔹از معصوم نقل شده است:
✔️«...فَکُلُّ مَعصِیَةٍ مِنَ المَعاصِی الکِبارِ فَعَلَها فاعِلُها او دَخَلَ فیها داخِلٌ بِجَهَةِ اللَّذَّةِ و الشَّهوَةِ و الشَّوقِ الغَالِبِ، فَهُوَ فِسقٌ و فاعِلُهُ فاسِقٌ خارِجٌ مِنَ الایمانِ بِجَهَةِ الفِسقِ؛
فسق عبارت است از هر نوع نافرمانی خدا که از معاصی بزرگ باشد و شخصی که اقدام به آن کرده و مرتکب چنین گناهی شده، انگیزهاش لذّتجویی، شهوت و غلبه تمایلات نفسانی باشد. چنین کاری، فسق و فاعل آن فاسق بوده که به جهت فسقش از ایمان خارج است.»
در حدیثی از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) درمورد نشانههای فسق و فاسق نقل شده است:
✔️عَلامَةُ الفاسِقِ فَاربَعَةٌ اللَّهوُ وَاللَّغوُ والعُدوانُ والبُهتانُ؛ نشانه فاسق چهار چیز است: لهو، لغو، دشمنی وتهمت.
🔸درآیه دیگر درتبیین مسخ انسان وچیرگی شیطان برانسان، نشانه آنرا فراموشی ذکرخدا معرفی میکند:
✔️اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَاللَّهِ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ(مجادله ۱۹)
ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ ﭼﻴﺮﻩ ﻭﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪﻩ ﻭﻳﺎﺩﺧﺪﺍ ﺭﺍﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺷﺎﻥ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺰﺏ ﺷﻴﻄﺎﻧﻨﺪ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺣﺰﺏ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻳﺎﻥ ﻛﺎﺭﺍﻧﻨﺪ.
🔹ازاین آیات به خوبی استفاده میشود که ورود به دایره اهل فسق، اخلاق فاسقانه و حزب شیطان نتیجه مسخ انسان وفراموشی خود واقعی وکرامت حقیقی نفس است و فراموشی خود نتیجه فراموشی خدا و غفلت از یاد خداوند ودلبستن به غیر ووابستگی به پدیدهها محدود، ناقص وزوال پذیر است.
🔸بنابراین برای ارزشهای اخلاقی همچون عدالت، صلح راستی و صداقت و اثبات جاودانگی و محوریت آنها درحیات انسانی جز خداباوری و تأله نمیتوان هیچ مبنا وپشتوانهای یافت والا به امور تزئینی ویا اموری نسبی وموقتی (قراردادی) تقلیل مییابد. همهی پشتوانههای ادعایی دیگر همچون محبت، معرفت، وجدان، طبیعت، آزادی ورهایی زمانی میتوانند پشتوانه وبنیاد اخلاق باشند که برالهیات وجهانبینی توحیدی وفطرت کمالمطلق خواهی وتوحیدی انسان مبتنی باشد والا بدون این، همهی آنها درتوجیه وتبیین اخلاق ناکارآمد هستند وبه هیچ وجه نمیتوان حسن وقبح عقلي ارزشها، الزام اخلاقی وضمانت اجرایی آنهارا تبیین فلسفی کرد.
🔹 دراین رویکرد، اخلاق دارای بنیاد مابعدالطبیعی واقعگرا و برهانی است وبه مبدأ ومعاد هستی وبه غایت وجایگاه انسان درهستی مرتبط است. از اینرو، عقل میتواند ازطریق شناخت روابط هستی وانسان، کمال وحسن ارزشها وافعال را دریافت کند و از نقص وقبیح بازشناسد والبته وحی راهنمایی عقل دراین فراینداکتشافی است.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121