eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
572 عکس
155 ویدیو
29 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌رفاقت و نه ارادت 🔸چند وقتی است که فرزندان و مریدان جناب آیت الله سید محمد حسین تهرانی (نویسنده روح مجرد) به این روی آورده اند که از عظمت و فضائل حکمی، عرفانی و سیاسی استاد علامه آیت الله بکاهند و آن فرزانه دوران را در حد مرید و دلباخته جناب آقای تهرانی جلوه بدهند و برای این مقصود به ساخت و نقل خاطرات شاذ و بدون سندی دست می زنند و در کتاب‌هایی که در تعریف و تمجید(غلو آمیز) از جناب آقای تهرانی می نویسند بر آن اصرار می ورزند و با تکرار درصدد واقعی کردن یک امر غیر واقعی هستند تا شاید برای ایشان یک مرید و شاگرد حسابی دست و پا کنند که شاید هدف اصلی، جلب مریدان بیشتر برای خودشان است. 🔹اما چند نکته قائل توجه است: 🛑 ۱. مرحوم سید محمد حسین تهرانی، از جمله شخصیت های ارزشمند و قابل احترام است و آثار قلمی و بیانی ایشان سرمایه ارزشمندی است که گواه فضل و علم ایشان است و نیازی به جعل خاطرات، تحریف و تفسیر غلط تاریخ و مریدپردازی ندارد. همچنان که خود ایشان از این گونه امور غیر اخلاقی پرهیز داشت. اما متاسفانه پس از وفات ایشان، برخی از افراد بیت و مریدان از رویه ایشان منحرف شدند و حواشی تاسف آوری در اطراف بیت ایشان به وجود آمد که شرح آن بسیار غم انگیز و ملالت بار است و موجبات تخریب گسترده جریان عقلي و سلوکی صحیح و اصیل را فراهم کرده است. در واقع عملکرد این افراد، ظلمی بزرگ در حق جناب مرحوم تهرانی و جریان اصیل حکمت و عرفان اسلامی است. 🛑 ۲. در باب ارتباط علمی و معنوی متقابل علامه شهيد مطهری و مرحوم تهرانی تردیدی نیست همچنان که این سنت میان همه علما و بزرگان برقرار بوده است و هر کس از تخصص دیگری بهره می‌گرفت و درباب مباحثی بحث و گفتگو می کردند اما این رفاقت و بهره گیری متقابل علمی و معنوی دو عالم و حکیم به معنای شاگردی و مریدی و از این دست توهمات نیست. توجه و رفاقت استاد مطهری با جمع زیادی از اهل معنا و دل از جمله با جناب آقای تهرانی از این جهت است که انها برخی از ره آوردهای علمی و معنوی بهره گرفته از عارفان معاصر را در اختیار او قرار دهند، از این رو امثال آقای تهرانی، طریقی برای آشنایی و وصل با عارفانی چون سید هاشم حداد هستند. این نباید اصالت یابد و از آن ارادت و شاگردی صوفیانه برداشت شود. 🛑 ۳. استاد شهید علامه مطهری از ابتدای طلبگی با عارفان بزرگ و واصلی ارتباط بسیار نزدیکی داشتند و بدين واسطه از همان اوایل طلبگی وارد وادی سلوک قلبي و عقلي شدند. از جمله آیت الله آقا نجفی قوچانی، آیت الله آقا ميرزا علی شیرازی، آیت الله بهاءالدینی، علامه طباطبایی و در راس همه حکیم و عارف ممتاز و بی نظیر حضرت امام خمینی. علاقه شدید شهید مطهری به این‌ بزرگواران و ارتباط وثیق طولانی مدت این عارفان به حق با استاد مطهری موجب شکل گیری شخصیت معنوی و حکمی کم نظیری شد به نحوی که عارف بزرگ امام خمینی، استاد مطهری را خود می داند و عارف حکیم طباطبایی از دیدار او به می آید. ره آورد چنین اتصال و ارتباط قلبی و معنوی با عرفای بزرگی چون امام خمینی و علامه طباطبایی، سلوک توحیدی، تهجد و گریه های نیمه شب و نگارش برخی آثار عرفانی و معنوی همچون (ولاءها و ولايتها) است و خاتمه آن بوسه نبی مکرم اسلام (ص) و مقام بلند شهادت است که عارفان بزرگ غبطه آن را می خورند. آیا چنین شخصیتی با چنین کمالات و فضائلی و با تلمذ در محضر چنین استادانی، در دوران پختگی شاگرد و مرید هم دوره و هم کلاسی خود می شود؟ يا اينکه رابطه دو رفیق است؟ 🛑 ۴. در منطق وحی و عرفان اصیل اسلامی، حقیقت عرفان اتصال قلبی به خداوند متعال و تجلی توحید در تمام شئون زندگی انسان و قیام لله و جهاد في سبیل الله در بسط اسمای الهی در متن حیات اجتماعی است، مکاشفات و احساسات قلبی فقط می تواند نشانه و آیتی در این طریق باشد والا خود حجاب اکبر است. زندگی علمی و عملی استاد مطهری نمونه ی عالی از توحید مداری و جهاد في سبیل در راه اقامه توحید و بسط اسم هدایت و عدالت الهی در عرصه عینیت اجتماعی است. در زمانه ای که بسیاری از اهل علم و عرفان، فقه و اصول، حدیث و تفسیر بی توجه به وضعیت اجتماعی سر در لاک فعالیت های شخصی خود داشتند این امثال استاد مطهری بودند که عارفانه پای در میدان گذاشتند و خلق الهی را هدایت کردند. در واقع اینان تربیت شدگان مکتب عرفانی و بودند که در متن جامعه و در خدمت به خلق و اقامه توحید، اسفار اربعه را طی کردند و به قرب الهی نائل آمدند و به مقام عظمای شهادت رسیدند. عرفان و شاگردان او صرفا در تعداد مکاشفات و احساسات قلبی نیست، عرفان متعالیه توحیدی در متن اجتماع و درگیری با ضلالت و جهالت برای انجام تکلیف، اقامه توحید و بسط اسم هدایت و عدالت الهی در جامعه است و ختم آن و مقام رضایت و قرب الهی است. https://eitaa.com/hekmat121/419
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 بی تقوایی مرجفون بزرگترین بی تقوایی و مهمترین نشانه مرجفون بودن این است که بیایی در تلویزیون درب
📌 چرا باید مصداق‌ها مشخص شوند؟ 🛑پرسش: چرا به صراحت جریان‌هایی نقد می‌شود و نسبت بی‌تقوایی و مرجفون به افراد داده می‌شود؟ امام خمینی و حضرت آقا چنین با جریان‌ها مواجه نمی‌شدند. ❇️پاسخ: مرجفون تعبیر آقا بود نه بنده و کاملا ناظر به وضعیت جامعه و عملکرد افراد واقعی بود و یک تعبیر خیالی و آرمانی نبود. ایشان شاخصه‌ی کلی دادند و تعیین مصداق با من و شماست. براساس عقلانیت انقلاب اسلامی رعایت حال افراد تاجایی است که در خط انقلاب و مصالح نظام و حفظ وحدت و امید مردم باشند. اما انقلاب و نظام و امید مردم از هر فرد و گروه و جریانی محترم‌تر، مهم‌تر و واجب‌ترند و در اینگونه امور نباید با هیچ کس مجامله و تعارف کرد. حتما باید نقد کرد و نتایج خطرناک گفته‌ها و اقدامات آنان را براساس اصل نهی از منکر گوشزد کرد و اگر خصوصی و دلسوزانه جواب نداد حتما باید علنی بیان شود تا اعتماد و همبستگی عمومی و امید مردم از نظام اسلامی و روحانیت اصیل و ریشه‌دار سلب نشود. حضرت امام خمینی (ره) به ما یاد داد که اگر پای مصالح انقلاب و نظام و امید مردم به میان باشد با هیچ‌کس تعارف نداشته باشیم. ایشان حتی خود را هم کنار گذاشتند و دستور به دستگیری نوه و جگر گوشه و یادگار فرزندشان شهید آیت الله مصطفی را دادند و اصلا ملاحظه نکردند که پیرو این دستگیری، عروس ایشان و پدر عروس (آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی) ناراحت شده‌اند و از انقلاب کناره گیری کردند. امام خمینی در منشور روحانیت خطاب بسیاری از حوزویان فرمودند: و احمق. تعبیر امام خمینی به صرفا یک تعارف نبود بلکه یک مرزگذاری برای هم شناخت دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها بود. حضرت آقا نیز هم صریحا اقدامات برخی از جریان‌ها را دانستند که نتیجه آن نابودی بنیان معرفت دینی و نظام اسلامی است. خلاصه براساس سیره و سنت امام خمینی و مقام معظم رهبری زمانی که امر به معروف و نهی از منکر برآمده از محبت و نصیحت و تذکر و اصلاح نتیجه نبخشید طبیعتا و به حکم واجب الهی باید جریان‌هایی که بر خطاهای خود اصرار دارند را در علن نقد کرد و نتایج آنها در کردن مردم و کل نظام به فساد را گوشزد کرد. همچنان که انتقاد علمی براساس مطالعات دقیق و تخصصی از مسئولان در محیط‌های تخصصی و کارشناسی یک ضرورت اجتماعی و واجب کفایی است و موجب تضعیف نظام و انقلاب نیست، انتقاد کردن از افراد و جریان‌های منبری و رسانه‌ای و فرهنگی هم واجب کفایی است و موجب تضعیف انقلاب و نظام نیست بلکه موجب رشد عقلانیت و کشف حقیقت و تقویت پیوند مردم جامعه می‌شود. باید اشتباهات فکری و خطاهای گفتاری و خطرات کاری گویندگان و کنش‌گران را صریح و شفاف و منصفانه بیان کرد و به هیچ بهانه‌ای جلوی نقد و انتقاد گرفته نشود. که اگر گرفته شود استبداد است و تحکّم. موجب فساد و است ویژه‌خواری؛ مقدمه‌ی افتراق است و گسست اجتماعی، زمینه‌ساز ناامیدی مردم است و خشنودی دشمن. به عقلانیت انقلاب اسلامی که هم نفع دنیا و هم سعادت اخروی ما در پیروی از فرهنگ متعالی اسلام ناب محمدی و اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر در همه وجوه و لایه‌های آن است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2314