eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1هزار دنبال‌کننده
390 عکس
119 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهید مطهری شهید بهشتی شهید صدر علامه جعفری علامه مصباح یزدی علامه جوادی آملی و امام خامنه ای https://eitaa.com/Taha_121 نگاشته‌های سید مهدی موسوی
مشاهده در ایتا
دانلود
📌نقش اخلاق و فلسفه الهی در تحول اجتماعی با الگو گیری از فرایند تکاملی نهضت پیامبر اسلام در تبدیل جامعه جاهلی به مدينه فاضله نبوی 🔺متفکر قرآنی : 🔸پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در عصرى برانگيخته شد كه قرآن كريم آن را به حق « » نام نهاد كه توده عرب «امى» بودند و از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند. 🔹هرگز نشانى از دانش و فرهنگ در ميان آنها نبود و اثرى از تمدن و شهر نشينى در ميان آنها ديده نمى‌شد. بر آنها حكومت مى‌كرد و از راه چپاول‌گرى و راهزنى، ارتزاق، به خون ريزى و پيمان شكنى مباهات مى‌كردند و در اين زمينه شعرها مى‌سرودند و به نياكان خود تفاخر مى‌كردند. 🔸بررسى‌هاى «جامعه‌شناسى و روان‌كاوى» اثبات مى‌كند كه در ميان هر ملتى اين حالت حكم فرما باشد زمينه رشد و گسترش عوامل تعصب جاهلى فراهم خواهد شد و پرواضح است كه هيچ چيز بيش از تعصبات جاهلانه ريشه‌هاى درخت پر بار را خشك و تباه نمى‌كند و استعدادهاى پذيرش حق را نابود نمى‌سازد. 🔸بسيار دشوار است كه براى چنين ملتى زمينه‌اى فراهم شود كه بتواند اين سدها را بشكند و اين گردنه‌ها را از سر راه خود بردارد و بتواند از تاريكى‌هاى جاهليت رهایی يافته، ريشه‌هاى رذايل اخلاقى را از بن بركند، سپس در: 🔸مرحله اول را جايگزين صفات نكوهيده ساخته در گسترش اعمال شايسته بكوشد، 🔹 و در مرحله دوم و را پيشه خود ساخته در رواج دادن دانش و فرهنگ از هيچ تلاشى فروگذار نكند، 🔸و در مرحله سوم به روى آورد و در پرتو آن به اوج كمال انسانى برسد و به سعادت دنيا و آخرت نايل آيد، كه نهايت اوج هر كمالى به سوى خداست. علی (عليه السّلام) و فلسفه الهی مجموعه رسائل علامه طباطبائى، ج‌1، ص: 202 ایتا https://eitaa.com/hekmat121 بله https://ble.ir/hekmat121
📌 فلسفه نظری و تولید حصرت آیت الله جوادی آملی: 🔹 فلسفه میگوید هیچ موجود ممکنی نیست مگر اینکه مثلث است؛ ✔️یک ضلعش به مبدأ فاعلی برمیگردد که چه کسی او را آفرید؛ ✔️ضلع سومش این است که برای چه چیزی خلق شد؛ ✔️ضلع درونش را به طور اجمال تبیین میکند و به طور تفصیل میگوید علمای طب و طبیعت و امثال ذلک بیایند تبیین کنند. 🔹به صورت یک موجبه کلیه استثناناپذیر فتوای الهیات فلسفه این است که هر موجود ممکنی مثلث است: 📡یک مبدأ فاعلی دارد، اول؛ 📡یک مبدأ غایی دارد، سوم؛ 📡یک نظام داخلی دارد، دوم. 🔸علوم دیگر که متأسفانه بخش وسیعی از اینها از غرب به شرق آمدند، اولین کاری که به دست بیگانه یا آشنای جاهل انجام دادند، این است که این مثلث را مثله کردند فقط یک ضلع مانده است. چه کسی معلوم را آفرید؟ ضلع اول است؛ برای چه چیزی آفرید؟ ضلع سوم است، این ﴿هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ﴾ را گرفتند، این ضلع وسط را که مثله شده است باقی گذاشتند که زمین چیست؟ آسمان چیست؟ دریا چیست؟ همین! زمینِ مرده، زمینهی حیات را زنده نمیکند؛ زمین مرده آسمان مرده، انسان را عالم نمیکند. علم، حی است، مادامی که معلومِ حی را تبیین کند، نه معلوم مرده شده ی لاشه ی سردخانه را. لاشه ی سردخانه لاشه ی سرد است، لاشه ی سرد، گرمی و فروغ علم ندارد. ... 🔸 شده تحویل میدهد و علم مثله شده هم عالم مثله شده تربیت میکند؛ نه آینده را میداند نه گذشته را. 🔹اینکه راهبرد عملیاتی فلسفه در جامعه محسوس نیست، برای این است که فلسفه با علوم کار دارد. آنکه با الهیات فلسفه مأنوس است میداند که با علوم کار دارد و علوم هویتش را از معلوم میگیرد و معلوم مثلث است و معلوم مثلث را غرب مثله کرده است، این معلوم مثلثه شده، لاشهی سردخانه است و لاشه ی سردخانه حیاتبخش نیست. اینکه گفتند علم زنده است حی لایموت است، علم مثلثی این گونه است؛ کار اساسی فلسفه این است. 🔹🔹بنابراین و فلسفه اسلامی ارتباط مستقیمش با علوم است و علوم ارتباط مستقیمش با معلومات است، کاری هم از نظر طبیعی و طبّی با معلومات ندارد، کار تعلیمی در حد فلسفه با معلومات دارد. 🔸فلسفه ابتدا، خود علم را تربیت میکند که علم چیست، این علم تربیت شده به سراغ معلوم میرود و معلوم مثلث را مثله نمیکند، امین است، پاک است، جهان را آنطوری که هست میشناسد و آنطوری که هست با آن رفتار میکند؛ خود علم میشود مسلمان، آنگاه در درجه بعد عالِم را مسلمان میکند. ... 🔸علمی که مطابق با معلوم است مسلمان است این علم مثلث است نه مثله شده. این علم میگوید خدا آفرید، منظم آفرید، برای هدف آفرید. 🔹 در سایه این مثلث، موحد میماند، در سایه این مثلث، مسلمان میماند؛ یعنی تا علم مسلمان نباشد، عالِم را مسلمان نمیکند. عالِم ره آوردش از علم و اندیشه است، چه اینکه این اندیشه زمینهی آن انگیزه را فراهم میکند، آنوقت در سایه آن انگیزه که محصول فلسفه عملی است، رفتار مردم، گفتار مردم و کردار مردم اصلاح میشود. 🔹 اینکه میبینید الهیات فلسفه با مردم کار ندارد، برای اینکه واسطه زیاد است؛ الهیات فلسفه اول با علوم کار دارد، علوم را مسلمان میکند. کیفیت مسلمان کردن علوم آن است که معلوم را تبیین میکند بعد به علم میگوید که تمام هویت تو در پرتو معلوم است، معلوم مثلث را مثله نکن. 🔹غرب این کار را کرد، گرفتار آن سکولار و انحراف و امثال ذلک شد، همان هم در زمان قجر و پهلوی به ایران آمد منبع: پیام آیت الله العظمی جوادی آملی به ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» ۱۳ آبان ۱۴۰۰ https://eitaa.com/hekmat121
💠 رسالت الهیات فلسفه 🔹 الهیات فلسفه الهی تمام تلاشش این است که علم را اسلامی کند و خرد و دانش را عقلانی و اسلامی کند تا مع الواسطه، علمِ اسلامی شده، افراد را و جامعه را به خردورزی عقلانی و دینی راهنمایی کند. بنابراین ریاست در این است که تمام علوم را اسلامی میکند. 🔹 دانشگاه رسالتش در تبیین آینده فلسفه در ایران این است که بداند فلسفه امتی دارد و این امت، هستند و اگر علوم تحت تدبیر این امام به خوبی هدایت بشوند بخشهای حکمت عملی هم در شؤون گوناگون و شعب متعددی که دارد هدایت می شوند. 📚 پیام همایش «آیندۀ فلسفه در ایران» تاریخ: 1400/08/12 https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه و حیات بخشی به علوم ✔️فلسفه الهی، علوم مرده را زنده می‌کند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد ✔️ تأسیس فلسفه الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند ✔️ فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد ✔️علم زنده، علم دینی است ✔️دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است ✍سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در بیست و یکمین گردهمایی اعضای اسلامی و دوازدهمین گردهمایی اساتید : 🔹 و به دو قسم تقسیم شده است؛ فلسفه «نظری» و فلسفه «عملی». این تقسیم، به علم ربط دارد نه به عامل! هیچ شخصی نیست که فلسفه عملی با او کار نداشته باشد، همه شئون جامعه با فلسفه عملی سروکار دارد، اما وظیفه ای که فلسفه نظری به ویژه فلسفه الهی به عهده دارد و و اساسی آن محسوب می شود این است که علوم را هدایت، تکمیل و رهبری کند و علوم را از کفر نجات دهد. 🔸 الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند چراکه فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد؛ می‌گوید کل موجودات تکلم الهی است و نه کلام الهی؛ کلام قابل ضبط است و می تواند جدا از متکلم باشد اما تکلم وابسته مطلق به متکلم است و بدون متلکم کلامی هم قابل تصور نیست. 🔹 پس علم وقتی علم است، که این مثلث را مثلث ببیند و آن را مثله نکند؛ که آفرید؟ چرا آفرید؟ و چه آفرید؟ در حالی که ، این مثلث الهی را مثله کرده و اینگونه را به تبدیل کرده است، این علم مرده، هیچ کس را عالم نمی کند! و نتیجه ای جز جنگ های جهانی و جنگ های نیابتی در پی ندارد. 🔸، علوم مرده را زنده می‌کند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد. پس رسالت فلسفه الهی، همانا ، و است. آنگاه در سایه این حرکت، فلسفه عملی هم سامان می‌پذیرد. 🔹 این است که دانش و حکمت و فلسفه در غرب را بررسی، مطالعه و به سؤالات آنان پاسخ دهند تا از برکت این مهم، علم در غرب زنده شود. در واقع شما اساتید علوم عقلی باید علوم را زنده و تربیت کنید. علم زنده، است؛ معنی دینی شدن دانشگاه هم همین دینی شدن دانش است! دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است. https://eitaa.com/hekmat121