🌼آوینی و هنر انقلابی
🔹۲۰ فروردین سالروز شهادت سید مرتضی آوینی و عروج او از سرزمین فکه است. سید مرتضی نمونه یک #هنرمند_متعهد است که در بنیان های هنر اندیشه داشت و رویکردی انتقادی به #صنعت_سینما داشت. او بهار هنر انقلابی بود و بحق روز شهادت او روز هنر انقلاب اسلامی نامیدهاند.
آوینی سعی داشت تا با بهره گیری از برخی فلسفههای معناگرا در غرب و منظرهای اشراقی اسلامی به یک صورتبندی متفاوتی از هنر رهاییبخش و متعالی دست پیدا کند.
🔹آوینی نمونه جوان مسلمان و دغدغهمندی است که با انقلاب اسلامی متحول شد و یادداشتها و تاملات پیش از انقلاب خود را که متاثر از جریانهای اگزیستانسیالیسم بود کنار گذاشت و تمام سعی خود را کرد تا با چهره اشراقی و معنوی انقلاب اسلامی خو کند او این گذار را در بازخوانی واقعه عاشورا و از طریق #فتح_خون پیگیری کرد. #جهاد_سازندگی اولین تجربههای حضور او در معرکه انقلاب بود که او را بیشتر با ابعاد اشراقی انقلاب آشنا میکرد. پس از آن دفاع مقدس بود که تحولی بزرگ در جان آوینی به وجود آورد و به او نشان داد که معنای گمشده فلسفه غرب را که اگزیستانسیالیستها در صورت ادبیات جستجو می کنند در متن زندگی رزمندگان اسلام حضور دارد. آوینی در پی تفسیر #معنایی بود که در زیستجهان رزمندگان تبلور یافته بود.
🔹آوینی گمشده خود را در جبههها یافته بود و خود را وقف روایت این گمشده بشریت کرد و همواره سعی کرد به این حقیقت نزدیک شود. او هر چه در این سیر اشراقی و سلوک معنوی جلوتر میرفت به ناکارآمدی بنیانهای فلسفی امثال سارتر، هایدگر و ... بیشتر پی میبرد و به اندیشههای عرفانی و حکمی امام خمینی نزدیکتر میشد از این رو کنشها و آثار او در مسیر شدن بود و هر چه جلوتر میآمد از لطافت و عمق بیشتری برخوردار میشد و به اندیشهی توحید نزدیکتر میشد. آوینی به قدر ظرفیت خود از این اندیشه بهره گرفت و آن را در قلم و سینما به کار گرفت تا روایتگر زیستجهان انقلابی باشد که ایمان، معنویت و اشراق نقطه کانونی و حلقه اتصال دلهای کنشگران آن است. او توانست #صنعت نویسندگی و سینما را به #هنر نزدیک کند و #روح_هنر که همان معنا و اشراق است را در تکنیکها و مهارتهای قلم و سینما جاری کند.
🔹شهید آوینی آغازگر مسیری در هنر انقلابی بود که با سیر و سلوک درونی و گذار از کثرت اندیشه های غربی به اندیشه توحیدی آرام آرام تعالی وجودی یافت و سطوحی از معنا و اشراق توحیدی را در جان خود پرورش داد و براساس آن به خلق آثار هنری پرداخت.
🔹اما دریغ که مسیری را که آوینی آغاز کرده بود و با شهادتش آبیاری کرده بود ادامه نیافت و کسی نبود که روح هنری و آن سلوک فکری و معنوی آوینی را درک کند و بفهمد که او از کجا شروع کرد و به کجا رسید تا بفهمد که چقدر از راه باقی مانده است تا #هنر_انقلابی به بلوغ برسد.
🔹افراط و تفریط نسبت به هر چیزی بد است و نسبت به نقاط آغازین یک مسیرِ ناهموارِ پُر از سنگلاخ و پر ابهام و پر رقیب بسیار خطرناکتر است. هنر انقلابی از جمله این مسیرهاست و آوینی از نقطههای آغازین آن بود که به خوبی جهت و مسیر را شناخت و در مسیر آن حرکت کرد و به دریافتهای بسیار مهمی دست یافت. اما او یک آغاز و از گلهای اولیه این بهار بود که توانسته بود با بخشهایی از وجوه انقلاب اسلامی ارتباط برقرار کرد و به تدریج وارد اقیانوس #حکمت و #عرفان امام #خمینی شود و از ساحل به این اقیانوس عمیق بنگرد و تنیبهآب زند و توشهای بسیار ارزشمند را دریافت کند.
🔹اما متاسفانه برخی با افراط در شخص آوینی و نه شناخت مسیر او، آوینی را به مبانی و مبادی آغازین او در ورود به مطالعه صنعت و هنر تقلیل داده و میدهند و از این طریق روایتی هایدگری و پستمدرن از او ارائه میدهند تا از طریق آن، مقاصدِ خود را توجیه کنند. در حالیکه آوینی را باید در مسیری که در آن سیر میکرد و تعالی مییافت شناخت.
🔹خلاصه آوینی هنرمندی_انقلابی و در مسیر شدن بود که لحظه به لحظه در حال رشد بود و بیش از پیش به معنا و اشراق نهفته در انقلاب اسلامی نزدیک میشد و بهقدر ظرفیت از آن توشههای مهم میگیرد و از این طریق به خلق آثاری ارزشمند توفیق یافت که #روایت_فتح نقطه اوج آن بود که از طریق آن روایتگر معنا و اشراقِ دلدادگان #خمینی و رهپویان حسینی در جهان بیمعنای قرن بیستم بود. آوینی گمشده خود را در #فتح_خون آنها جست و خود هم دل به اقیانوس زد و در خون خود غرق شد.
⚜شهادت آخرین و کاملترین اثر هنری آوینی بود🥀
سید مهدی موسوی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/124
📌نقش اخلاق و فلسفه الهی در تحول اجتماعی
با الگو گیری از فرایند تکاملی نهضت پیامبر اسلام در تبدیل جامعه جاهلی به مدينه فاضله نبوی
🔺متفکر قرآنی #علامه_طباطبائی:
🔸پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در عصرى برانگيخته شد كه قرآن كريم آن را به حق « #عصر_جاهليت» نام نهاد كه توده عرب «امى» بودند و از نعمت خواندن و نوشتن محروم بودند.
🔹هرگز نشانى از دانش و فرهنگ در ميان آنها نبود و اثرى از تمدن و شهر نشينى در ميان آنها ديده نمىشد. #قانون_جنگل بر آنها حكومت مىكرد و از راه چپاولگرى و راهزنى، ارتزاق، به خون ريزى و پيمان شكنى مباهات مىكردند و در اين زمينه شعرها مىسرودند و به نياكان خود تفاخر مىكردند.
🔸بررسىهاى «جامعهشناسى و روانكاوى» اثبات مىكند كه در ميان هر ملتى اين حالت حكم فرما باشد زمينه رشد و گسترش عوامل تعصب جاهلى فراهم خواهد شد و پرواضح است كه هيچ چيز بيش از تعصبات جاهلانه ريشههاى درخت پر بار #فلسفه_الهى را خشك و تباه نمىكند و استعدادهاى پذيرش حق را نابود نمىسازد.
🔸بسيار دشوار است كه براى چنين ملتى زمينهاى فراهم شود كه بتواند اين سدها را بشكند و اين گردنهها را از سر راه خود بردارد و بتواند از تاريكىهاى جاهليت رهایی يافته، ريشههاى رذايل اخلاقى را از بن بركند، سپس در:
🔸مرحله اول #صفات_برجسته_انسانى را جايگزين صفات نكوهيده ساخته در گسترش اعمال شايسته بكوشد،
🔹 و در مرحله دوم #حكمت و #موعظه_حسنه را پيشه خود ساخته در رواج دادن دانش و فرهنگ از هيچ تلاشى فروگذار نكند،
🔸و در مرحله سوم به #فلسفه_الهى روى آورد و در پرتو آن به اوج كمال انسانى برسد و به سعادت دنيا و آخرت نايل آيد، كه نهايت اوج هر كمالى به سوى خداست.
علی (عليه السّلام) و فلسفه الهی
مجموعه رسائل علامه طباطبائى، ج1، ص: 202
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌 درآمدی بر دو جریان امتناع اندیش و امتدادگرا
1⃣ تحریف و امتناع
🔸حربه تحریف، تجزیه نگری و تقلیل گرایی بزرگترین حربه امتناعیون برای اثبات ادعای بی اساس "امتناع جریان حکمت و فلسفه در علوم انسانی و طبیعی" است.
🔹جریان امتناع انديش با تجزيه یک نظام فلسفي منسجم و شبکه ای و تقلیل آن به چند گزاره محدود تلاش می کند تا به مخاطب القا کند که حکمت متعالیه هیچ امکانی برای تحول علوم و جامعه ندارد.
🔹 از جمله این اقدامات تحریف و تقلیل پیام حکیمانه مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی به گفتمان علوم انسانی و همایش آینده فلسفه در ایران است که برخلاف صراحت متن پیام، آن را دلیلی برای "امتناع جریان فلسفه اسلامی در متن علوم انسانی و علوم طبیعی" خوانده اند.
🔸چنانکه بارها در مطالب پیشین نوشته شد ریشه تحریفات و بدفهمی های این جریان #انحصارگرایی در فهم مفهوم امتداد و #خلط میان علوم و #نداشتن بنیانهای معرفتی و فلسفی است به نحوی که از فلسفه و علم تعریف صحیحی ندارند. که همه اینها ناشی از عدم تحصیل در علوم حکمی و فلسفه و اعتماد به مطالعات شخصی است.
2⃣ تحقیق و امتداد
(تحليلی از پیامهای اخیر #آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی )
🔹حکمت متعالیه به عنوان #فلسفه_نظری با ۱. تاثیر گذاری مستقیم بر مبانی و مبادي تصدیقی علوم اعم از علوم طبیعی، انسانی و اجتماعی و همچنین ۲. با پایه گذاری #حکمت_عملی (اخلاق، تدبیر منزل و سیاست متعالیه) در جهت گیری و مدیریت علوم و ساختارهای معرفتی و اجتماعی آنها تاثیر می گذارد و از این طریق به جامعه، سیاست، شیوه مدیریت و سبک زندگی، هویت و #معنای_توحیدی و #نظم_متعالیه می دهد و از این طریق همه علوم و فنون را در جهت #توحید مهار می کند.
🔹 برخلاف تلقی جریان امتناع اندیش، باید دانست که اگر مبدأ و معاد علم طبیعی و انسانی و اجتماعی تغییر کرد و براساس #توحید سامان یافت لاجرم تأثيري مهم و ژرف بر قلمرو و ساختار علم خواهد داشت. البته تأثيري طبیعی و در چارچوب منطق و روش علمی و منطقی نه دستوری و آمرانه. یعنی با تغییر مبدأ هستی شناسی علم و تبیین ابعاد توحیدی و وجودی موضوعات علم، همه علوم از حاکميت تقلیل گرایی ماتریالیسم و اسارت الحاد و قید آزاد می شود و اين علوم به روند طبیعی کشف حقایق هستی و شناخت لایه های واقعیت باز می گردد.
🔹همچنین با مشخص شدن معاد موجودات، علم و عالم از اسارت سکولاریسم و اباحی گری آزاد می گردد و مسیر تعالی و کمال گرایی توحیدی را طی خواهد نمود، از اين رو، همه علوم با مفهوم سعادت و فضیلت و حیات معقول رابطه مستقیم خواهند یافت و حتی علوم طبیعی نیز هویت انسانی و ساختار الهی می یابند.
🔸بر این اساس، #دین یکی از منابع اصلی و مهم علم تلقی خواهد شد که با روش عمیق و دقیق اجتهاد، افق های جدیدی از واقعیت را برای علم و عالم آشکار می سازد و اصول اخلاقی و ارزشهای فطری حاکم بر تولید و مدیریت علم را تبیین و تجویز می کند.
🔹 همچنین در باب حکمت عملی باید متذکر شد که برخلاف تصور نادرست جریان امتناع اندیش، قضایا، ساختار و نتيجه #حکمت_عملی از سنخ #اعتباریات محض و فاقد حقیقت نیست. بلکه حکمت عملی از سنخ #حکمت است و به درستی #فلسفه_عملی نامیده شده است که به اعتقاد حضرت استاد آیت الله العظمی جوادی آملی محصول و ره آورد #عقل_نظری و #دانشی_برهانی و ناظر به مردم، جامعه و سیاست است.
🔸حکمت عملی و فلسفه عملی، امتداد و ادامه مستقیم و طبیعی نظام و شبکه فلسفه نظری است. به این معنا که فلسفه نظری تصویری جامع و برهانی از نظام و ساختار واقعیت، هستی، انسان و مبدأ و معاد، وحی و شریعت، قانون و سعادت می دهد و پس از آن حکمت عملی و فلسفه عملی را متناسب با خود را تولید می کند. بنابراین امتداد حکمت و فلسفه نظری لزوما به صورت جزء نگری و تناظر یک به یک قواعد فلسفه هستی با جامعه نیست بلکه امتداد کل شبکه و نظام فلسفه وجودی در حکمت و فلسفه عملی و علوم انسانی و اجتماعی است.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#تحول_علوم
#امامت_فلسفه_در_تحول_علوم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌فلسفه و حیات بخشی به علوم
✔️فلسفه الهی، علوم مرده را زنده میکند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد
✔️ تأسیس فلسفه الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند
✔️ فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد
✔️علم زنده، علم دینی است
✔️دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است
✍سخنرانی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در بیست و یکمین گردهمایی اعضای #مجمع_عالی_حکمت اسلامی و دوازدهمین گردهمایی اساتید #علوم_عقلی:
🔹#حکمت و #فلسفه به دو قسم تقسیم شده است؛ فلسفه «نظری» و فلسفه «عملی». این تقسیم، به علم ربط دارد نه به عامل! هیچ شخصی نیست که فلسفه عملی با او کار نداشته باشد، همه شئون جامعه با فلسفه عملی سروکار دارد، اما وظیفه ای که فلسفه نظری به ویژه فلسفه الهی به عهده دارد و #رسالت_اصلی و اساسی آن محسوب می شود این است که علوم را هدایت، تکمیل و رهبری کند و علوم را از کفر نجات دهد.
🔸 #تأسیس_فلسفه الهی برای تربیت و هدایت علوم است تا علوم را اسلامی کند چراکه فلسفه الهی ثابت می کند این نظام سپهری، مبدأ، غایت، نظم و نظام دارد؛ میگوید کل موجودات تکلم الهی است و نه کلام الهی؛ کلام قابل ضبط است و می تواند جدا از متکلم باشد اما تکلم وابسته مطلق به متکلم است و بدون متلکم کلامی هم قابل تصور نیست.
🔹 پس علم وقتی علم است، که این مثلث را مثلث ببیند و آن را مثله نکند؛ که آفرید؟ چرا آفرید؟ و چه آفرید؟ در حالی که #تفکر_سکولار_غرب، این مثلث الهی را مثله کرده و اینگونه #علم را به #لاشه_علم تبدیل کرده است، این علم مرده، هیچ کس را عالم نمی کند! و نتیجه ای جز جنگ های جهانی و جنگ های نیابتی در پی ندارد.
🔸#فلسفه_الهی، علوم مرده را زنده میکند و آن علم زنده را به حرکت در مسیر حق وا می دارد. پس #اولین رسالت فلسفه الهی، همانا #تربیت، #احیا و #تهذیب_علوم است. آنگاه در سایه این حرکت، فلسفه عملی هم سامان میپذیرد.
🔹 #رسالت_اساتید_علوم_عقلی این است که دانش و حکمت و فلسفه در غرب را بررسی، مطالعه و به سؤالات آنان پاسخ دهند تا از برکت این مهم، علم در غرب زنده شود. در واقع شما اساتید علوم عقلی باید علوم را زنده و تربیت کنید. علم زنده، #علم_دینی است؛ معنی دینی شدن دانشگاه هم همین دینی شدن دانش است! دینی شدن دانشگاه در گرو دینی شدن دانش است.
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
#تحول_علوم
#امامت_فلسفه_در_تحول_علوم
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌امور اعتباري و حقیقت
آیتالله العظمی جوادی آملی:
🔹درباره امور# اعتباري درست بحث نشده ما خیال ميكنيم امور اعتباري رأساً در برابر تكوينيات و در برابر #حقايق است خير امر اعتباري سهمي از #حقيقت دارد و علمي كه از امر اعتباري به عنوان اصل اثباتش بحث ميكند همان فلسفه مطلق است ما وقتي كه ميگوييم «الحكمة اما نظريةٌ و اما عمليةٌ» اين حرف نهايي نيست اين آغاز راه است.
🔸 همه ميگويند #حكمت يا نظري است يا عملي اما چرا؟ اين چرايش را ديگر نميگويند براي اينكه معلوم ما يا نظري است يا عملي معلوم ما نظري است يا عملي يعني چه؟ يعني «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباريٌ» چون «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» ما اگر به موجود حقيقي علم پيدا كرديم ميشود #حكمت_نظري و اگر به موجود اعتباري علم پيدا كرديم و در آن زمينه بحث كرديم اين ميشود #حكمت_عملي باز هم اين آغاز راه نيست اين بين راه است.
🔹وقتي گفتيم «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» اين مسئله است براي اينكه اين إما إماي ترديد نيست يك إماي تنويع است و تقسيم ما يك إماي ترديدي داريم چون علم نيست، مسئله نيست انسان شبحي را كه از دور ميبيند ميگويد إما زيد است و إما عمرو. اينكه مسئله علمي نيست معناي إماي ترديدي «لست ادري» است وقتي «لست ادري» شد علم نيست كه اگر شبحي را كسي از دور ديد بگويد إما زيد است و إما عمرو و يك إماي تقسيمي و تنويعي داريم مثل اينكه ميگوييم «العدد إما زوجٌ و إما فرد» در منطق كه ميگويند قضاياي منفصله داريم و در قضاياي منفصله إما به كار ميرود آن إما غير از اين إماي إما زيد است و إما عمرو است إماي ترديدي مسئله نيست علم نيست إماي در قضاياي مسئله فتواست يعني من يقين دارم كه عدد از اين دو قسم بيرون نيست يقين دارم اگر زوج بود فرد نيست يقين دارم اگر فرد بود زوج نيست اينها همه علم است
🔸 «الموجودُ إما حقيقيٌ و إما اعتباري» اين ميشود مسئله اگر مسئله شد بايد جواب اين سؤال را بدهيم كه اين مسئله كدام علم است؟ چه علمي در عالم هست كه يكي از مسائل او اين باشد غير از فلسفه اين ميافتد در زير پوشش فلسفه يكي از مسائل اساسي فلسفه اين است كه «الموجودُ إما حقيقيٌ و إما اعتباري» مقسم هم آن موجود حقيقي است موجود حقيقي يك مرحله قوي دارد ميشود تكوينيات يك مرحله ضعيف دارد ميشود اعتباريات.
🔹 موجود اعتباري #سهمي از حقيقت دارد آنكه رئيس يك مملكت است رياست خب امر اعتباري است دستور هم يك امر اعتباري است با دستور او كل مملكت حركت ميكند ميگويد فلان روز تعطيل است فلان روز تحصيل است همه مردم به راه ميافتند يا همه مردم تعطيل ميكنند.
🔸اين ارادههاي فراوان كه حركت ميكند يا سبز ميشود از يك فرمان اعتباري نشأت گرفته اين سهمي از حقيقت است همه كارهاي ما هم همين طور است حالا ما يك مثال بزرگتري ذكر كرديم.
🔹آنكه ميگويد آنكه #موضوع فلسفه است الموجود الحقيقي است ديگر «الموجود الحقيقي إما حقيقيٌ و إما اعتباري» كه حكمت عملي از آن درميآيد ما از راه حكمت نظري و حكمت عملي رفتيم به «المعلوم إما حقيقيٌ و إما اعتباري» بعد رفتيم «الموجود إما حقيقيٌ و إما اعتباري» بعد رفتيم فرق بين مسئله و ترديد بعد سؤال كرديم كه مسئله كدام علم است؟ بعد به اين نتيجه رسيديم كه فلسفه است.
🔸 آغاز بحث ما اين بود كه حكمت يا نظري است يا عملي، موجود اعتباري يا كاريكاتوري يا انياب و اغوال كه در حكمت عملي نيست يك جايي كه بالأخره قابل بحث باشد ديگر فقه اخلاق حقوق اينها امور اعتبارياند قابل بحثاند و علم هم هستند.
🔹 خب بنابراين امر اعتباري اينچنين نيست كه هيچ سهمي از واقعيت نداشته باشد و چون اصل حكم كلي حقيقت هستي شاملش ميشود شدت و ضعف هم دارد درجه حقوق فرق ميكند، درجه ماليت فرق ميكند، درجه ملكيت فرق ميكند.
✍درس خارج فقه آیت الله جوادی
88/12/12
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌طلبه، باغبان فرهنگ
✅در پاسخ به کسی که نوشته بود "طلبه باید سر زمین کشاورزی برود و کار کند،" براساس مبانی حکمت نوشته شد:
🔹زراعت و باغبانی حرفهای شریف و جلوه ای از ربوبیت الهی است که گاه در زمین طبیعت به کار گرفته می شود و قوت سالیانه آدمیان را فراهم می آورد و گاه در سرزمین وجود آدمی و میدان فرهنگ عمومی ظاهر میشود و انسانیت را ثمر می دهد.
🔸 طلبه زارع جان آدمی و باغبان فرهنگ اجتماعی است، او بذر عقلانیت و معنویت را در جان انسانها و سرزمین فرهنگ می کارد. همواره در طول تاریخ این طلّاب مهذّب، دانشمندان خدوم و عالمان ربّانی بودهاند که در ادامه نهضت انبیای الهی، جامعه را آماده رشد و توسعه ی دانش و اخلاق و انسانیت می کند.
🔹طلبگی مجاهدتی سخت و مبارزهای همه جانبه و ترکیبی با انواع آفتهای جهالت، تکفیر و تحجّر و علفهای هرز خودباختگی و وادادگی است که هر کدام مسیر تعالی آدمي و پیشرفت جامعه را مسدود میسازد و عالم و آدم را به تباهی و سقوط میکشاند. در کشاکش رشد علف های هرز و جولان آفتها، این طلاب حوزه و دانشگاه هستند همچون باغبانی مهربان و بیدار با علم و معرفت و دین و معنویت از بوستان جان آدمی و گلستان جامعه انسانی آفت زدایی میکند، ریشه ها را گاهی با آب معرفت و معنویت و گاهی با خون قلب آبیاری میکند.
🔸 طلبه نه یک فرد، که نماد عقلانیت تاریخی فرهنگ ماست که در متن این عقلانیت، طلب و جستجو نهفته است، طلب اشراق نور و جستجوی گمشدهای از جنس حکمت(۱). هرکس که ریشه در این عقلانیت و دل در گرو پیشرفت و تعالی این جامعه دارد و آن را از طریق علم و دانش و خشیّت و معنویت جستجو میکند و بر گسترش حکمت، عقلانیت و انسانیت در همه ساحتهای حیات فردی و اجتماعی اصرار دارد #طلبه است؛ خواه در حوزه باشد، خواه در دانشگاه؛ خواه در کرسی تدریس باشد، خواه در آزمایشگاه؛ خواه در میدان رزم با کفار باشد، خواه در ستیز با تکفیر؛ خواه در باغبانی جان آدمی و فرهنگ انسانی مجاهدت کند، خواه به زراعت و کشاوزی در طبیعت مشغول باشد.
۱. در رواياتي از حضرات معصومین (ع) نقل شده است:
العلم نور یقذفه الله في قلب من يشاء
الحکمة ضالة المؤمن
#طلبه
#حکمت
#فرهنگ
#جامعه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 فارابی و علم مدنی
“…فارابی انجام کارهای #حکومتی را «سیاست» می خواند. بدین سان #سیاست در علم مدنی او جایگاه مهمی دارد. او علم مدنی را فلسفه #عملی یا انسانی می خواند که از فلسفه نظری، شامل #ریاضیات ، علم طبیعی و علم الهی، متمایز است. ما در این جا با تمایز دیگری که فارابی بین «نظری» و «عملی» قایل است، مواجه می شویم. زیرا ریاضیات، که اکنون جزئی از فلسفه نظری است، شاخه هایی دارد که به دو بخش عملی و نظری قابل تقسیم است؛ و علم مدنی، که در این جا با عنوان فلسفه مدنی وصف می شود، بخش هایی عملی و نظری دارد.
به گفته فارابی، فلسفه عملی از سه جهت با فلسفه نظری تفاوت دارد. نخست این که، موضوع علم مدنی شامل معقولات ارادی، و موضوع فلسفه نظری شامل معقولات طبیعی است. دو دیگر این که، اصل عمده علم مدنی اختیار یا اراده انسان است، در صورتی که در فلسفه طبیعت مهم است. سه دیگر این که، هدف فلسفه نظری تنها معرفت نظری است، با هدف علم مدنی انجام فعلی است که به تحقق سعادت منجر می شود. نقش علم مدنی نظری، تعیین حدودی است که در آن، علوم و صناعات گوناگون برای مردم ضروری است و آنان را در زندگی منظم یک ملت به کمال غایی خود می رساند.
این علم نیز باید مشخص سازد که توسعه علوم و صناعات عالی چگونه به بهترین وجه می تواند عملی شود. علم مدنی نظری در ایفای نقش بالا به معرفتی نیاز دارد که به علم یا صناعتی مجهز شده باشد. از این نظر، علم مدنی علمی است که ارسطو آن را «معتبر ترین صناعت و حقیقت مهم ترین صناعت» می داند. بخش عملی علم مدنی فارابی، اساسا به سیاست، به مفهوم دقیق #کلمه ، اشاره دارد؛ و به بررسی انواع حکومت ها یا فرمانروایی های فاضله و غیر فاضله می پردازد. این بخش عللی را بیان می دارد که می تواند حکومت ها و طریقه های زندگی فاضله را به حکومت های فاسد و طریقه های جاهلانه در زندگی مبدل سازد. و اقدامات عملی برای جلوگیری از وقوع این رویداد را نشان می دهد…”
جهت تفصیل مباحث منابع ذیل معرفی میگردد:
📘کتاب “علم و فلسفه” نوشته #حمید_پارسانیا
📙کتاب “روش شناسی انتقادی حکمت صدرایی” نوشته حمید پارسانیا
📗کتاب “طبقه بندی علوم از نظر حکمای مسلمان” نوشته عثمان بکار ترجمه #جواد قاسمی
📕کتاب “جایگاه شناسی حکمت عملی” نوشته سیدحمیدرضا #حسنی و #هادی #موسوی
#علوم_انسانی #عقل_عملی #عقل_نظری #حکمت #پارسانیا #حمید_پارسانیا"
https://www.instagram.com/tv/Ce8Cb-Duh01/?igshid=MDJmNzVkMjY=
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌آسیبهای بحرانساز در جامعه اسلامی
۱. خالی شدن جامعه از #اخلاق_الهی و خلأ هادیان حرکت و مربیان نفوس و استادان اخلاق و سیر و سلوک که همگان را به #قیام لله و پرهیز از قیام برای نفس دعوت کنند؛
۲. تهی شدن فرهنگ از #حکمت و عقلانیت اصیل، سطحی شدن منابر و تبلیغاتی شدن جلسات مذهبی، غفلت از #روح_الشریعه (رشد توحیدی و جامع افراد و اجتماع، عدالت اجتماعی و آزادی معنوی)، غفلت از معاد و زندگی جاودانهی اخروی، دنیاگرایی افراطی، تأکید بر طایفیگری مذهبی و فعّالکردن گسلهای اجتماعی و شکلگیری طبقهبندیهای ناعادلانه اجتماعی؛
۳. تشتت فکری، #متفکر_انگاری هر صاحب سخنی و هم عرض شمردن همهی جریانهای فکری و همهی سخنگویان در راهبری فکری و فرهنگی اجتماع به نحوی که #متفکر_سازی رسانهای افراد کم مایه و نیمهسواد بیانجامد؛
۴. تقدم سیاست بر تربیت، #دولتی_شدن حداکثری تعلیم و تربیت و تضعیف نقش خانواده، غفلت از حقیقت تربیت، پرداختن نامتوازن به تعلیم فنون مدرن، تزئینی شدن علم، پولی شدن تحصیل و مدرک و بیاهمیت شدن مطالعهی کتابهای نافع؛
۵. تقلیل تقدّس و جایگاه #خانواده (به عنوان مهمترین کانون شخصیت آفرین و هویت ساز) و تضعیف هویت ملی و احساس #خودباختگی نسبت به فرهنگ و هویت غربی.
۶. مقدس نبودن مفهوم #قانون، فصل الخطاب نبودن قانون، اجباری خواندن الزامات قانونی، ساخت دوگانه قانون و شریعت و دامن زدن به دوگانهی امر عرفی و امر قدسی.
۷. تقلیل مفهوم متعالی #حقوق به درآمد مالی، کاسبی شمردن کار و شغل، غفلت از حقیقت مفهوم متعالی #مسؤلیت و ارزش شدن #ریاست، فحشانگاری #وظیفه و تکلیف و ارتقای غیرواقعی رتبهها بواسطه تحصیلات صوري_پولی در مراکز آموزش عالی برای اضافه شدن حقوق و مزایا؛
۸. کنار کشیدن #مردم از صحنه #مدیریت اجتماعی و اقامه عدالت در همه ساحتهای زندگی، واگذاری همه امور به دولتمردان و یا برخی از طبقات اجتماعی، خود را بی مسئولیت دانستن و منتظر خدمات دولتی نشستن، شکلگیری حرکتهای پارتیزانی به اسم دفاع از مردم و عدالت؛
۹. غلبه منفعت شخصی و گروهی بر منافع عمومی. از این بدتر اینکه در فرهنگ عمومی و جامعه علمی تلقی روشن و واضحی از #منفعت_عمومی و #مسئولیت_مدنی وجود نداشته باشد و #منفعتطلبی_پنهان با روکشیهایی از مذهب، ملیت و سیاست بر روابط انسانی حاکم باشد.
۱۰. رهاشدگی #رسانهها و بیبرنامگی در تولیدات رسانهای، هنری و تبلیغی.
#بحران
#آینده
#غفلت
#جامعه_اسلامی
#ساخت_اجتماعي
#فلسفه_اجتماعی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌حکمت قرآنی
حکیم انقلاب آیت الله العظمی خامنهای :
🔸یک نکتهی دیگری در مورد شعر وجود دارد؛ شعر فارسی در طول زمان نقشآفرینی کرده است در تولید اندیشه و تعمیق اندیشه. شما اگر نگاه کنید، در شعر فارسی #حکمت زیاد است؛ ما فردوسی را میگوییم «حکیم فردوسی»، نظامی را میگوییم «حکیم نظامی»، سنائی را میگوییم «حکیم سنائی»، و از این قبیل؛ سعدی یک حکیم واقعی است، حافظ یک حکیم و عارف واقعی است؛ یعنی اینها شعر خودشان را ظرفی قرار دادند برای حکمت، آنهم #حکمت_اسلامی، #حکمت_قرآنی، #حکمت_معنوی و پیامبرانه.
🔹شعر فارسی مملو از حکمت است؛ بایستی این روحیه و این حالت حکمت و اخلاق، در شعر امروز ما برجسته بشود. من در همین شعرهایی که امشب اینجا خوانده شد، چند بیت دیدم که واقعاً در آنها حکمت بود و از ابیاتی بود که اینها را میتوان نگه داشت در حافظه، در کتاب، در نوشتهها و منتقل کرد و منتشر کرد.
🔸 نقطهی مقابل این حکمت و اخلاق و تعمیق اندیشه و ایجاد اندیشه و ایجاد امید در شعر، این است که ما در شعر، مخاطب خودمان را به لاابالیگری در عمل، سطحینگری در اندیشه و فکر، وادادگی در سیاست، و بیتفاوتی در مواجههی با دشمن سوق بدهیم؛ یعنی اگر شعرِ ما اینجور باشد که این خصوصیّات را ایجاد بکند، این قطعاً برخلاف حکمت شعری است که در طول زمان در شعر فارسی وجود داشته. بایستی به این توجّه کرد؛ این یک مسئلهی مهمّی است.
بیانات در دیدار جمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب 9 / 3/ 1397.
#حکمت_قرآنی
#حکمت_معنوی
#حکمت_اسلامی
#حکمت_انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 ایستادن در افق حقیقت
🔹 معروف است که سوفسطاییان افراد فرهیخته و فرزانهای بودند که به وکالت در دادگاه و خطابهی در میدان شهرها اشتغال داشتند و همواره از حقوق دیگران دفاع میکردند و برای مردم سخنرانی میکردند. از ظواهر امر پیداست که آنها بسیار دوست میداشتند که دیده شوند و همواره به دنبال رضایت دیگران بودند و کمتر خودشان بودند. همین امر موجب شد که سوفسطاییان نسبت به وجود حق و امکان دستیابی به حقیقت دچار حیرت و تردید شوند و احساس کنند که همه چیز نمایش و بازی در نقشهای مختلف است. اینان به این نتیجه رسیدن که "موقعیتها و جایگاههای اجتماعی تعین بخش به معرفتهاست و علم و حکمت(سوفیا) هیچ نسبتی با واقعیت ندارد بلکه ابزاری تکنیکال برای دفاع از آن جایگاهها و موقعیتهاست." از این رو، آرام آرام نقش خود را تغییر دادند و از علم و حکمت فاصله گرفتند و به خطابه و جدل (رسانه و تبلیغات) روی آوردند و در خطابههای خود، امر سیاسی را از حقیقت، فضیلت و اخلاق منفک دانسته و مردم را از آنها منصرف میساختند. تمام توجه سوفسطاییان جلب نگاه دیگران و جذب مخاطبان بیشتر بود چه آن زمان که دم از علم و حکمت میزدنند چه آن زمان که از حقیقت علم و حکمت استعفا کردند و در جمعهای تبلیغاتی و صمیمی مجلس گرمی میکردند.
🔸 سقراط طبیبوار، ریشه این دگردیسی را در "غفلت از خود" و مشغول شدن به دیگران و نظر و رای آنها دانست. به نظر سقراط، سوفسطاییان با غفلت از خود و حقایق درونی، همواره به بیرون از خود توجه کردند و رأی و نظر دیگران را ملاک و معيار حق و حقیقت، فضیلت و اخلاق دانستند و همین "از خود بیگانگی" موجب شد که وجود و حقیقت را گم کنند و یه تبع از علم و حکمت استعفا دهند و به جدل و خطابهی صرف و مجلس گرمکنی روی آورند. سقراط با شعار "بازگشت به خویشتن" و "خودت باش" ما را به انديشيدن و تفکر اصیل فرا میخواند و راه علم و حکمت را از معبر درون انسان و ارتباط درونی با حقیقت و فضیلت جستجو میکند. به نظر او، باید از نقش بازی کردنها سوفسطایی و احساس علامهگی و آرزوی جلب نظر دیگران، فاصله گرفت و در افق حقیقت ایستاد و راهی به رهایی از اسارتهای ذهنی و انگارههای غلط پیرامونی پرداخت. بزرگترین اسارت، ندیدن خود و نیافتن حقیقت و فضیلت در درون خويشتن است. از این رو، سقراط نه در نقش علامهگی و فرهیختگی و فرزانگی ظاهر شد که مورد پسند دیگران واقع شود و نه از علم، حکمت و فرهیختگی استعفا داد و به بلاهت و حماقت روی آورد. او به درون خود مراجعه کرد و در افق حقیقت ایستاد و خود را "دوستدار علم و حکمت" معرفی کرد.
🔹 دوستدار علم و حکمت، همواره خود را در مسیر دانشجویی و طلبگی احساس میکند و در افق حقیقت میایستد تا فضیلت را درون خود بیابد. وی، از افراط و تفریط پرهیز دارد و اشتیاق او نسبت به حق و حقیقت کم نمیشود و همواره آماده شنیدن، خواندن و اندیشیدن و گفتن است. او در فکر خود آزاد و در برابر حقیقت گشوده است و هیچگاه ذهن خود برای شنیدن و گفتن نمیبندد و فقط حقیقت را میجوید و از حقیقت دفاع میکند چه دیگران پسند کنند چه نپسندند، چه ببینند وبخوانند چه نبینند و نخوانند، نه از جایگاه و موقعیتها.
🔸"دوستدار علم وحکمت" درعین تواضع وفروتنی دربرابر حقیقت خودرا نفی نمیکند وهرگونه نقش آفرینی خودرا منکر نمیشود، بلکه خود رادر افق حقیقت ونفخهی غیبی میبیند و نسبت خود را با وجود جستجو میکند وبه #مظهربودگی خود متفطن میشود و "آینهوار" و طوطیصفت" زبان گویای حقیقت میشود، زبانی که همواره درحال فیضگیری و نورافکنی است. چه زیبا حافظ سرود:
بارها گفتهام وبار دگر میگویم
که من دلشده این ره نه به خود میپویم
درپس آینه طوطی صفتم داشتهاند
آنچه استاد ازل گفت بگو میگویم
من اگر خارم وگر گل چمن آرایی هست
که از آن دست که او میکشدم میرویم
دوستان عیب من بیدل حیران مکنید
گوهری دارم و صاحب نظری میجویم
گرچه با دلق ملمع می گلگون عیب است
مکنم عیب کز او رنگ ریا میشویم
خنده وگریه عشاق زجایی دگر است
میسرایم به شب ووقت سحر میمویم
حافظم گفت که خاک در میخانه مبوی
گو مکن عیب که من مشک ختن میبویم
🔹 شعار "خودت را بشناس" نه فقط رهآورد #حکمت بلکه اساس #دیانت هم هست آنجا که در قرآن کريم آمده است "برشما باد خودتان"(علیکم انفسکم) و فرمود: "مراقب خویش واهل خودباشید" (قوا انفسکم واهلیکم نارا).
تمام حیرتها وحماقتها ریشه در "ازخودبیگانگی" دارد واین، محصول "دگربودگی" و اهمیت نگاههای دیگران به من است. لکن اگر انسان با #عقل بنگرد وبا #وجود اتصال برقرار کند ودر افق حقیقت بایستد بنیاد هستی"خود" رامییابد ودر تمنای حق وحقیقت، بدور از افراط و تفریط، عجله و شتاب، خوشآمد و یا بدآیند دیگران، سلوکی معتدل و حکیمانه را اختیار میکند.
#عقل
#حیرت
#سقراط
#مظهربودگی
#دگربودگی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 عبرت از تقابل سازی دهه شصت و ماهی گیری دهه هفتاد
🔹در دهه شصت توسط عبدالکریم سروش و رضا داوری اردکانی یک تقابل عاریتی در جبهه انقلاب شکل گرفت که دود آن به چشم جبهه انقلاب رفت. سروش با بهرهگیری از قدرت ادبیات و رسانه به برجسته کردن چهره غربستیزانه ی رضا داوری اردکانی پرداخت و با نقد آرا و اندیشههای غربستیزانه وی توانست از سویی جمعی از بدنه انقلابی و اجتماعی را با خود همراه کند و از سوی دیگر توانست، بدنهای از انقلابیون را ذیل رضا داوری اردکانی و سورهی مهر، هویت دهد چرا که آنان با دفاع از رضا داوری احساس میکردند که از اندیشه و جریان اصیل انقلابی و استکبار ستیزی دفاع میکنند غافل از این که عبدالکریم سروش و پیروان او در کیهان فرهنگی و کیان چنین وانمود کند که عموم حزباللهیها ضد علم، ضد غرب و ضد پیشرفت هستند و عامل مشکلات و عقبماندگیهای جامعه این طیف فکری است.
🔸گرداب دهه شصت، در دهه هفتاد موجب شد که جریانی به اسم «جامعه مدنی»، «اصلاحات»، «تنشزدایی» در مخالفت با جبههی انقلاب شکل بگیرد و انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۷۶ را پیروز شود و انحرافاتی را در روند رو به جلوی جمهوری اسلامی به وجود آورد که از نتایج آن فتنه ۷۸ و فتنه ۸۸ و همچنین فتنه ۱۴۰۱ بود.
🔹انتخابات ۱۴۰۳ کم شباهت به آن ایام ندارد. با این تفاوت که رضا داوری اردکانی، امروز در همان طرفی ایستاده که شاگردان عبدالکریم سروش ایستادهاند و همان سخنانی را تکرار میکند که آنها ساخته و پرداختهاند.
🔸طیف اصلاحات و اعتدال و حوالتخواه توانستند با دوقطبی سازی جلیلی - ظریف، پیروز انتخابات شوند و بعد از آن هم تلاش دارند تا با تکمیل پروژه دوقطبی سازی خود، این بار آقای میرباقری را به عنوان متفکر انقلابی برجسته کنند و با هویت بخشی جعلی به جبهه انقلاب، انقلابیون را ضد علم، ضد غرب، ضد پیشرفت، ضد مولوی، ضد حافظ، ضد فلسفه و عرفان و ... خرافی معرفی کنند تا در ادامهی حرکت خزنده و خطرناک خود، جبهه اصیل انقلاب اسلامی را از میدان فکر و اندیشه، عقلانیت و حکمت، راهبری و مدیریت کشور به در کنند و افراد دیگری را در سطوح بالای تصمیمگیری و تصمیمسازی نظام اسلامی به جامعه تحمیل کنند.
🔹اظهارات اخیر محمد جواد ظریف، محسن رنانی، عباس عبدی و ترکیب شورای راهبری دولت پزشکیان، خبر از یک سلسله اتفاقات خطرناک در آینده میدهد. بخشی از این پروژه خطرناک را این دوقطبیهای کاذب و این متفکرسازیها و هویت بخشهای جعلی به انقلابیون تشکیل میدهد که باید هوشمندانه از این جنگ زرگری و نقشه خطرناک اصلاحطلبان کنار کشید و پازل آنها را با جانبداریهای غلط و احساسی کامل نکرد بلکه لازم است تا مسیر اصیل #عقلانیت و #حکمت و #فقاهت انقلاب اسلامی را با استفاده از آثار امام خمینی، آیت الله العظمی خامنهای و شهید علامه مطهری و شهید آیت الله بهشتی به عموم افراد جامعه و بخصوص انقلابیون و نسل جوان و دغدغهمند معرفی کرد و فقیهان و حکیمان واقعی و اصیل را در رسانهها و نهادهای تصمیمساز برجسته کرد.
فاعتبروا یا اولی الابصار
ساعت ۱ بامداد ۳۱ تیر ۱۴۰۳
#داوری_اردکانی
#میرباقری
#سروش
#اصلاحات
#تخریب
#غرب_ستیزی
#ظریف
#رنانی
#عبدی
#فتنه
https://eitaa.com/hekmat121/2011